گفتوگو با هنرمندی که چهارنشان مرغوبیت اصالت یونسکو را از آن خود کرد
خانوادهام در شرایط سختی به سر میبردند و چون تعداد فرزندان در خانواده زیاد بود مجبور شدم درس را رها کنم و به همین علت دیگر نتوانستم به مدرسه بروم و کنار دست پدر مشغول به کار شدم.
دلش میخواست هنری را که نسل به نسل آموخته زنده نگه دارد و از این میراث کهن پاسداری کند. عشق به هنر از کودکی در وجودش ریشه کرده بود و سالها دستیاری در کنار پدر از او استادی هنرمند ساخته بود. جمال زرگری سال 1337 در سنندج متولد شد. در میان 5 برادرش تنها او بود که راه پدر و پدربزرگش را ادامه داد تا جاییکه در سال 92،چهار نشان ملی مرغوبیت و اصالت را از سازمان میراث فرهنگی و صنایع دستی از آن خود کرد.
عشق به هنر
از گذشتههایی یاد میکند که کنار دست پدر و پدربزرگ به هنر زرگری علاقهمند شد، میگوید: شغل زرگری در خانوادهمان موروثی بود. تقریباً از سن 8 سالگی این حرفه را کنار پدرم یاد گرفتم با اینکه پدرم زرگر بود اما درآمد کافی نداشت، زندگی در گذشته نسبت به امروز خیلی سختتر بود و در آن زمان امکانات کمی برای زندگی مهیا بود.
خانوادهام در شرایط سختی به سر میبردند و چون تعداد فرزندان در خانواده زیاد بود مجبور شدم درس را رها کنم و به همین علت دیگر نتوانستم به مدرسه بروم و کنار دست پدر مشغول به کار شدم.
دستیار پدر بودم و از همان زمان وقتی میدیدم با شوق و عشق زیورآلات زیبایی را طراحی میکند من هم به این کار علاقهمند شدم.
جوانی 21 ساله بودم که به طور جدی و مستقل وارد کار طلاسازی و طراحی زیورآلات شدم. به حدی در این کار پیشرفت کردم که هر طرحی را سفارش میگرفتم براحتی میساختم.
آوازه ام در شهر پیچیده بود و همه مرا به عنوان یک استاد در طراحی طلا میشناختند.
این هنرمند صنایع دستی ادامه میدهد: با پدرم به شیوه سنتی کار میکردم و بیشترین ابزاری که در اختیارمان بود چکش و قالبهای ساده بود، کار کردن در آن زمان خیلی دشوارتر از الان بود. با وجود اینکه امکانات زیادی برای طراحی و ساخت طلا وارد صنعت طلاسازی شده است اما ترجیح میدهم باز هم برخی سفارشها را به شیوه سنتی بسازم. وقتی سفارشی را با دست طراحی میکنم لذت بیشتری میبرم.
عشق ماندگار
این هنرمند صنایع دستی در ادامه بیان میکند: وقتی میبینم مشتریان با لبخند و شادمانی از مغازه ام بیرون میروند و از کاری که ارائه کردهام راضی هستند، بهترین دستمزد را میگیرم. بارها اتفاق افتاده است که عروس و دامادها برای سفارش یا خرید به من مراجعه کرده اند همین که در میان همه زرگران شهر کار من را قبول دارند، خوشحال میشوم و در این حرفه تلاش کرده ام تا در حد توانم بهترین کار را ارائه دهم و بهترین سفارش را تحویل مشتری بدهم البته علاوه بر کار با طلا و نقره، از برنج و مس هم کارهایی ساخته ام. در صنعت طلاسازی به بیشترین مسألهای که توجه کرده ام عشق است و اینکه کارم مورد پسند مشتری واقع شود.
هیچ وقت به خاطر پول کار نکرده ام و درآمد در اولویتهای بعدی زندگیام قرار دارد. همین که از ساخت طرحی لذت میبرم برایم کافی است. هر وقت طرحی نو را سفارش میگیرم حالت خوشی به من دست میدهد و تمام تلاشم را به کار میگیرم. تاکنون زندگی ام را گذرانده ام و بهترین زمانها برایم وقتی بوده است که پای کار مینشینم.
وی میافزاید: بارها برایم اتفاق افتاده است که شب ساعت 12 نیمه شب به خواب رفته ام و ناگهان طرحی جدید به ذهنم رسیده است بلافاصله به کارگاه خانه رفته و آن طرح را اجرا کرده ام، عشق به کار است که حتی در زمان استراحت هم به ایدههای جدید فکر میکنم و این کار به من آرامش میدهد.
درددلهای یک هنرمند
این هنرمند با اشاره به مشکلاتی که بر سر راه صنعت گران قرار دارد میافزاید: هنرمند برای ارائه بهترین کار در درجه نخست باید امکانات زیادی در اختیار داشته باشد و درگیر فشارهای مالی نباشد و قبل از هر چیز باید شغلی را که قرار است انتخاب کند دوست داشته باشد.
در این کار پول ملاک اصلی ام نبوده، زیرا هنرمندان بسیاری را دیده ام که پول برایشان در اولویت بوده است اما بعد از گذشت مدتی با شکست مواجه شدهاند.
بنابرابن یک هنرمند در حرفهای که کار میکند نباید به پول فکر کند، باید رضایت مشتری برایش مهم باشد. زیباترین طرح هایم را به همسرم هدیه کرده ام و چند وقت پیش سالگرد ازدواج دختر بزرگم بود که برایش با نقره یک نظر بند دیواری ساختم وقتی برق شادی و خوشحالی را در نگاه دخترم دیدم رضایت و شادمانی وجودم را پر کرد.
جمال زرگری صنعتگر زیورآلات و هنرمند صنایع دستی بیان میکند: در کشور قابلیتهای بسیاری در زمینه صنعت طلا داریم که متأسفانه از این ظرفیتها استقبال و بهره مندی لازم به عمل نمیآید و اغلب زرگران تمایل دارند طرحهای خارجی را با سود و اجرت بالا وارد بازار کنند در حالیکه اگر روی همین جوانان علاقهمند به هنر سرمایه گذاری شود،
به خودکفایی در زمینه صنعتگری می رسیم و رقیب کارهای خارجی خواهیم بود. جوانان و نوجوانان امروز نسبت به نسلهای قبل آگاهتر بوده و اطلاعات زیادی را در دست دارند اگر کار و شیوههای آن را اصولی به آنها یاد بدهیم بهترین استادان صنعتگری خواهند بود.
مردم شهرم هنر دوست هستند اما نمیدانم چرا برخی هنرمندان برای صنایع دستی و میراث شهر دلسوزی نمیکنند. به عقیده من باید روی جوانان سرمایه گذاری کرد تا صنایع دستی جانی دوباره بگیرد.
من با دست خالی و با سرمایهای اندک قدم در راه بزرگی گذاشتم و با اینکه دو بار هم شکست خوردم و تمام دارایی ام را از دست دادم اما باز هم به عشق این هنر از صفر شروع کردم.
سرمایه یک هنرمند باید دست و فکرش باشد اما در کنار این توانمندیها باید پشتیبانی و حمایت مسئولان هم باشد.
بزرگترین هدیه
این هنرمند با بیان این مطلب که اگر دوباره متولد شوم صنعتگری طلا و زیورآلات را انتخاب میکنم ادامه میدهد: همه عمرم را صرف این کار کرده ام و همیشه حتی اگر دستانم خالی بوده با عشق کار کرده ام و سعیام بر این بوده است برای جامعه و حوزه هنر مفید باشم.
کار با نقره جذابیت بیشتری برایم دارد و نقره خاصیتی دارد که هنرمند را به خود جذب میکند،حس آرامشی که در کار با نقره به دست میآورم در طلا وجود ندارد کار با نقره دوست داشتنیتر است.
سال پیش سرویس نقرهای ساختم که علاوه بر نقره از سنگ عقیق سبز و سنگ لاجورد در آن استفاده کرده بودم و این سرویس چهار نشان هنری و صنایع دستی را به خود اختصاص داد. برای ساخت این طرح زیبا یک هفته وقت گذاشتم.
اگر فکر هنرمند آزاد باشد و پول و سرمایه هم در اختیار داشته باشد فقط به پیشرفت کار فکر میکند.
اما متأسفانه هنر به دست هنرمندانی افتاده است که قدر واقعی هنر را نمیدانند.هر وقت مشتری با خوشحالی از من تشکر میکند انگار بزرگترین هدیه را به من دادهاند.
آرزویم این است که سرمایهای در اختیار داشته باشم تا اشتغالزایی کنم و هنرم را در اختیار جوانان قرار دهم تا آنها هم با دل و جان کار کنند و صنایع دستی و صنعت در کشور رشد کند.
ادامه مطلب ....
http://ift.tt/1pmn1ao
منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان
تبادل لينك
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر