لقمه حلال
حجت الاسلام قرائتی
این حکایت مربوط به چند سال پیش است
حجت الاسلام قرائتی
این حکایت مربوط به چند سال پیش است
روزی پزشكی كیف به دست، ازكنار خیابان عبور میكرد كه به دست فروشی در كنار خیابان میرسد. در بین لوازم او مقداری سكهی دو ریالی وجود داشت. آقای دكتر چند عدد دو ریالی برمی دارد و از دست فروش میخواهد كه پول آن را بگیرد. ولی دست فروش امتناع میكند، حتی حاضر نمیشود در مقابل آن چند سكه، حتی هزار تومان هم دریافت كند. وقتی دكتر علت امتناع او را جویا میشود، میگوید: من عهدی با خدای خود دارم كه هر صبح مقداری دو ریالی از بانك تهیه میكنم و در اختیار رهگذرانی كه احتیاج به سكه تلفن دارند، میگذارم تا هم نیاز آنها برطرف شود و هم ذخیرهای برای قیامت من باشد. در این جا دكتر به دست فروش میگوید: خوشا به حال تو. دست فروش میگوید: خوشا به حال هركس كه بتواند در راه خدا كاری بكند و شغل دكتر را میپرسد و پیشنهاد میكند كه دكتر شبهای جمعه بیماران را رایگان مداوا كند. دكتر هم میپذیرد و بالای مطب خود مینویسد كه شبهای جمعه ویزیت مجانی است. یك دو ریالی در كنار خیابان دكتری را راه میاندازد. ولی گاهی صد هزار تومان یك نفر را راه نمیاندازد. در اینجا تأثیر بركت دیده میشود. زمین حسینیهی جماران بركت خاصی دارد. كتاب مفاتیح الجنان بركت خاصی دارد كه از میان این همه كتاب كه در كتاب خانهها خاك میخورند، سربلند كرده و دركنار قرآن قرار گرفته است. امام حسین پیش از ظهر عاشورا در كربلا صحبتهای زیادی كرد ولی هیچ كدام اثر نمیكرد. در آخر حضرت فرمودند: «فَقَدْ مُلِئَتْ بُطُونُكُمْ مِنَ الْحَرَامِ»(بحارالأنوار، ج45، ص8) یعنی چون شكمهای شما پر از حرام شده است، حرفهای من در شما اثر نمیگذارد. پس لقمهی حرام تأثیر بسیار مخربی دارد كه حرفهای امام معصوم را بی اثر میكند. چند بیت شعر از مثنوی در این باره میخوانم كه برایتان جالب است :
علم و حكمت زاید از لقمه حلال*** عشق و رغبت زاید از لقمه حلال
چون ز لقمه تو حسد بینی و دام*** جهل و غفلت زاید ، آن را دام دان
هیچ گندم كاری و جو بردهد *** دیدهای! اسبی كه كره خر دهد
لقمه تخم است و برش اندیشه ها*** لقمه بحر و گوهرش اندیشهها
زاید از لقمه حلالای مه حضور*** در دل پاك تو و در دیده نور
ادامه مطلب ....
http://ift.tt/1h8QnoI
منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان
تبادل لينك
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر