ابلیس(علیه اللعنه) که امروز مورد ستایش و گاهی پرستش برخی از مردم است، بزرگ ترین دشمن حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه) است. علّت آن را در انتهای این مطلب متوجّه می شوید؛ همچنین می فهمید که بزرگترین نبرد حضرت مهدی(عج) در آخرالزّمان، با ابلیس و لشکریانش است؛ چرا که تا این ملعون از بین نرود، زمینه هدایت مردم، فراهم نمی شود.
آفرینش ابلیس
ابلیس، آفریده شده از آتش و از مخلوقات جنّی خداوند است. نام او در ابتدا «عزازیل» به معنای عزیز خداوند بود؛ ولی بعد از آنکه از سجده بر حضرت آدم (علی نبینا و آله و علیه السلام) سر باز زد و توبه نکرد، او را «ابلیس» به معنای مأیوس شده از رحمت خداوند خواندند. (1)
در قرآن کریم درباره ی «جنّ» بودن ابلیس می خوانیم: «و یاد کن هنگامی که به فرشتگان گفتیم، آدم را سجده کنید. پس همه، جز ابلیس سجده کردند که از گروه جنیان بود و از فرمان پروردگارش سرپیچید.» (2)
عبادت ابلیس
ابلیس به سبب زیادی عباداتش، به مقام تقرّب خداوند ارتقا یافته بود. امیرمؤمنان، حضرت علی (ع)در این باره فرموده اند: «از آنچه خداوند نسبت به ابلیس انجام داد عبرت گیرید، زیرا اعمال فراوان و کوشش های مداوم او با تکبّر از بین رفت. او شش هزار سال عبادت کرد که مشخص نیست از سال های دنیا یا آخرت است؛ امّا با لحظه ای تکبّر، همه را نابود کرد.» (3)
امتحان ابلیس از طریق حضرت آدم(ع)
حضرت علی (ع) درباره ی سرباز زدن ابلیس از فرمان خداوند در سجده بر حضرت آدم(ع) چنین فرموده اند: «شیطان بر آدم، به جهت خلقت او از خاک، فخر فروخت و با تکبّر به اصل خود که از آتش است، دچار تعصّب و غرور شد. پس شیطان دشمن خدا و پیشوای متعصب ها و سرسلسه ی متکبران است که اساس عصبیت را بنا نهاد و بر لباس برتری جویی و خودبزرگ بینی با خداوند در افتاد. لباس بزرگی را بر تن پوشید و پوش تواضع و فروتنی را از تن به در آورد.»(4)
نتیجه این غرور و خود بزرگ بینی، رانده شدن از درگاه خداوند بود. خداوند فرمود: «از آن (مقام و مرتبه ات) فرود آی! تو حق نداری در آن (مقام و مرتبه) تکبّر کنی! بیرون رو، که تو از افراد پست و کوچکی! »(5) ابلیس از این زمان کینه ی انسان را به دل گرفت و به حضرت باری تعالی عرض کرد: «پروردگارا! مرا تا قیامت مهلت ده! [خداوند] فرمود: تو از مهلت داده شدگانی؛ ولی تا روز و زمان معین!»(6)
معرفی ابلیس از زبان خودش
امام هادی(ع)، روزی ابلیس را دید و به او فرمود: «تو چه کسی هستی؟» آن ملعون پاسخ داد:
«من قابیل و کشنده ی فرزند آدم به نام هابیل هستم. من با نوح پیامبر در کشتی سوار شدم (برای تباهی آنها و هلاکت اهل کشتی) و من کشنده ی شتر صالح پیامبرم.
من موجب به آتش انداختن ابراهیم هستم. من نقشه ی قتل یحیی را کشیدم. من سبب قتل زکریّا با ارّه شدم. من روان کننده ی لشکر فرعون به رود نیل شدم که آنها غرق شوند. من جادوگران را راضی نمودم که با موسی درگیر شوند و آنها را راهنمایی نمودم، من سازنده ی گوساله ی سامرّی بودم.
من مردم را در جنگ حنین برای کشتن پیامبر اکرم(ص) جمع کردم. من حسادت را در دل امّت در روز سقیفه انداختم (تا غصب خلافت حضرت علی(ع) بشود) من محمل عایشه را در جنگ جمل با علی(ع) بستم. من در لشکر معاویه در جنگ صفّین، کارساز بودم.
من در روز عاشورا، در کربلا لشکر یزید را تشویق می کردم در ریختن خون حسین بن علی(ع) و اصحابش.
من امام اهل نفاق هستم. من نابود کننده ی اقوام اوّلین بودم و گمراه کننده ی اقوام آخرین هستم.
من از آتش، نه از خاک خلق شده ام. من مورد خشم خداوند تا آخر خلقت هستم.» (7)
تلاش های شیطان پس از ظهور حضرت مهدی (ع)
فعالیت های شیطان در آخرالزمان در این بخش نمی گنجد. رواج این همه گناه و شرک و آلودگی، خود گواه همین مدّعاست که شیطان، در فریب فرزندان آدم (ع)، تمام کوشش خود را به کار بسته است و دست به دست نفس امّاره، بسیاری از انسان ها را به از خوی انسانی شان جدا کرده است. در بخش های دیگر همین ویژه نامه می توانید بیشتر با فعّالیتهای این ملعون آشنا شوید.
پس از ظهور حضرت مهدی (ع)، تلاش های شیطان برای وفای به عهدی که با خداوند برای گمراه کردن آدمیان بسته همچنان ادامه دارد. در آستانه ظهور، شیطان کاری انجام می دهد که در سرنوشت مردم بسیار تأثیر گذار است: صبح گاه روز بیست و سوم ماه رمضان، پیش از ظهور، جبرئیل امین (ع) با ندای اعجازگونه ای حجت را بر مردم تمام می کند و نوید ظهور حضرت مهدی (ع) را به همه ی آنها می دهد. عصر گاهان، ابلیس برای مقابله با این ندا به میدان می آید. این ماجرا از زبان امام باقر (ع) چنین نقل شده است:
«...و صدا، صدای جبرئیل روح الامین است و صدا در شب جمعه بیست و سوم ماه رمضان خواهد بود. درباره ی آن شک نکنید. گوش فرا دهید و اطاعت کنید. در انتهای روز، صدای ابلیس ملعون [شنیده می شود] که ندا می دهد: آگاه باشید که فلانی مظلومانه کشته شد تا مردم را به شک بیندازد و آنها را مبتلا به فتنه کند.» (8)
پایان زندگی شیطان
به بیان روایات، پایان یافتن زندگی شیطان در دستان حضرت صاحب الامر(ع) است. حضرت مهدی (ع) در پی گسترش عدل و داد در زمین هستند و برای رسیدن به این هدف پاک و مقدّس، کارهای مختلفی انجام می دهند که از جمله آنها جنگیدن با موانع تحقّق عدالت جهانی است.
از مهم ترین این جنگ ها می توان به موارد زیر اشاره کرد: جنگ با سفیانی، سپس با یهودیان، سرکوب دجّال و نابود کردن یأجوج و مأجوج و در آخر، جنگ با ابلیس آغاز می شود که نتیجه ی آن هلاکت شیطان است. (9)
اسحاق بن یعقوب می گوید: «از امام صادق (ع)پرسیدم: اینکه خداوند به شیطان فرمود منتظر وقت معلوم باش، این وقت معلوم کی خواهد بود؟ حضرت فرمودند: روز قیام قائم ماست. وقتی خداوند او را برانگیخته می کند و آماده ی قیام در مسجد کوفه است، در آن وقت شیطان در حالی که با زانوهای خود راه می رود به آنجا می آید و می گوید: ای وای، از خطر امروز! قائم پیشانی شیطان را گرفته و گردنش را می زند. آن موقع روز وقت معلوم است که مدت او به آخر می رسد.» (10)
پی نوشت :
1. مسعودى، على بن حسین، ترجمه إثبات الوصیة، مترجم: محمد جواد نجفی، تهران، اسلامیه، چاپ دوم، 1362، ص 7؛ با استفاده از نرم افزار جامع الاحادیث 3/5. همچنین در سایت ویکی فقه بیان شده است.
2. سوره ی کهف (18)، آیه ی 50.
3. نهج البلاغه ترجمه ی محمد دشتی، خ 192.
4. همان.
5. سوره ی اعراف ، آیه ی 13.
6. سوره ی ص (38)، آیات 79-81.
7. کتاب طوالع الانوار، ص166؛ نقل از سایت موعود
8. نعمانی، غیبت، ص17، بحارالانوار، ج2، ص231.
9. برای دست یابی به اطلاعات بیشتر، مطالعه مقاله ی از ظهور تا قیامت، ماهنامه ی موعود، شماره ی 97 را پیشنهاد می کنیم.
10. بحارالانوار، ج 2، ص 231.
منبع:
افخمی، فاطمه، «ابلیس دشمن فرزندان آدم»، نشریه ی موعود شماره 101؛ با تصرّف و تلخیص.
آفرینش ابلیس
ابلیس، آفریده شده از آتش و از مخلوقات جنّی خداوند است. نام او در ابتدا «عزازیل» به معنای عزیز خداوند بود؛ ولی بعد از آنکه از سجده بر حضرت آدم (علی نبینا و آله و علیه السلام) سر باز زد و توبه نکرد، او را «ابلیس» به معنای مأیوس شده از رحمت خداوند خواندند. (1)
در قرآن کریم درباره ی «جنّ» بودن ابلیس می خوانیم: «و یاد کن هنگامی که به فرشتگان گفتیم، آدم را سجده کنید. پس همه، جز ابلیس سجده کردند که از گروه جنیان بود و از فرمان پروردگارش سرپیچید.» (2)
عبادت ابلیس
ابلیس به سبب زیادی عباداتش، به مقام تقرّب خداوند ارتقا یافته بود. امیرمؤمنان، حضرت علی (ع)در این باره فرموده اند: «از آنچه خداوند نسبت به ابلیس انجام داد عبرت گیرید، زیرا اعمال فراوان و کوشش های مداوم او با تکبّر از بین رفت. او شش هزار سال عبادت کرد که مشخص نیست از سال های دنیا یا آخرت است؛ امّا با لحظه ای تکبّر، همه را نابود کرد.» (3)
امتحان ابلیس از طریق حضرت آدم(ع)
حضرت علی (ع) درباره ی سرباز زدن ابلیس از فرمان خداوند در سجده بر حضرت آدم(ع) چنین فرموده اند: «شیطان بر آدم، به جهت خلقت او از خاک، فخر فروخت و با تکبّر به اصل خود که از آتش است، دچار تعصّب و غرور شد. پس شیطان دشمن خدا و پیشوای متعصب ها و سرسلسه ی متکبران است که اساس عصبیت را بنا نهاد و بر لباس برتری جویی و خودبزرگ بینی با خداوند در افتاد. لباس بزرگی را بر تن پوشید و پوش تواضع و فروتنی را از تن به در آورد.»(4)
نتیجه این غرور و خود بزرگ بینی، رانده شدن از درگاه خداوند بود. خداوند فرمود: «از آن (مقام و مرتبه ات) فرود آی! تو حق نداری در آن (مقام و مرتبه) تکبّر کنی! بیرون رو، که تو از افراد پست و کوچکی! »(5) ابلیس از این زمان کینه ی انسان را به دل گرفت و به حضرت باری تعالی عرض کرد: «پروردگارا! مرا تا قیامت مهلت ده! [خداوند] فرمود: تو از مهلت داده شدگانی؛ ولی تا روز و زمان معین!»(6)
معرفی ابلیس از زبان خودش
امام هادی(ع)، روزی ابلیس را دید و به او فرمود: «تو چه کسی هستی؟» آن ملعون پاسخ داد:
«من قابیل و کشنده ی فرزند آدم به نام هابیل هستم. من با نوح پیامبر در کشتی سوار شدم (برای تباهی آنها و هلاکت اهل کشتی) و من کشنده ی شتر صالح پیامبرم.
من موجب به آتش انداختن ابراهیم هستم. من نقشه ی قتل یحیی را کشیدم. من سبب قتل زکریّا با ارّه شدم. من روان کننده ی لشکر فرعون به رود نیل شدم که آنها غرق شوند. من جادوگران را راضی نمودم که با موسی درگیر شوند و آنها را راهنمایی نمودم، من سازنده ی گوساله ی سامرّی بودم.
من مردم را در جنگ حنین برای کشتن پیامبر اکرم(ص) جمع کردم. من حسادت را در دل امّت در روز سقیفه انداختم (تا غصب خلافت حضرت علی(ع) بشود) من محمل عایشه را در جنگ جمل با علی(ع) بستم. من در لشکر معاویه در جنگ صفّین، کارساز بودم.
من در روز عاشورا، در کربلا لشکر یزید را تشویق می کردم در ریختن خون حسین بن علی(ع) و اصحابش.
من امام اهل نفاق هستم. من نابود کننده ی اقوام اوّلین بودم و گمراه کننده ی اقوام آخرین هستم.
من از آتش، نه از خاک خلق شده ام. من مورد خشم خداوند تا آخر خلقت هستم.» (7)
تلاش های شیطان پس از ظهور حضرت مهدی (ع)
فعالیت های شیطان در آخرالزمان در این بخش نمی گنجد. رواج این همه گناه و شرک و آلودگی، خود گواه همین مدّعاست که شیطان، در فریب فرزندان آدم (ع)، تمام کوشش خود را به کار بسته است و دست به دست نفس امّاره، بسیاری از انسان ها را به از خوی انسانی شان جدا کرده است. در بخش های دیگر همین ویژه نامه می توانید بیشتر با فعّالیتهای این ملعون آشنا شوید.
پس از ظهور حضرت مهدی (ع)، تلاش های شیطان برای وفای به عهدی که با خداوند برای گمراه کردن آدمیان بسته همچنان ادامه دارد. در آستانه ظهور، شیطان کاری انجام می دهد که در سرنوشت مردم بسیار تأثیر گذار است: صبح گاه روز بیست و سوم ماه رمضان، پیش از ظهور، جبرئیل امین (ع) با ندای اعجازگونه ای حجت را بر مردم تمام می کند و نوید ظهور حضرت مهدی (ع) را به همه ی آنها می دهد. عصر گاهان، ابلیس برای مقابله با این ندا به میدان می آید. این ماجرا از زبان امام باقر (ع) چنین نقل شده است:
«...و صدا، صدای جبرئیل روح الامین است و صدا در شب جمعه بیست و سوم ماه رمضان خواهد بود. درباره ی آن شک نکنید. گوش فرا دهید و اطاعت کنید. در انتهای روز، صدای ابلیس ملعون [شنیده می شود] که ندا می دهد: آگاه باشید که فلانی مظلومانه کشته شد تا مردم را به شک بیندازد و آنها را مبتلا به فتنه کند.» (8)
پایان زندگی شیطان
به بیان روایات، پایان یافتن زندگی شیطان در دستان حضرت صاحب الامر(ع) است. حضرت مهدی (ع) در پی گسترش عدل و داد در زمین هستند و برای رسیدن به این هدف پاک و مقدّس، کارهای مختلفی انجام می دهند که از جمله آنها جنگیدن با موانع تحقّق عدالت جهانی است.
از مهم ترین این جنگ ها می توان به موارد زیر اشاره کرد: جنگ با سفیانی، سپس با یهودیان، سرکوب دجّال و نابود کردن یأجوج و مأجوج و در آخر، جنگ با ابلیس آغاز می شود که نتیجه ی آن هلاکت شیطان است. (9)
اسحاق بن یعقوب می گوید: «از امام صادق (ع)پرسیدم: اینکه خداوند به شیطان فرمود منتظر وقت معلوم باش، این وقت معلوم کی خواهد بود؟ حضرت فرمودند: روز قیام قائم ماست. وقتی خداوند او را برانگیخته می کند و آماده ی قیام در مسجد کوفه است، در آن وقت شیطان در حالی که با زانوهای خود راه می رود به آنجا می آید و می گوید: ای وای، از خطر امروز! قائم پیشانی شیطان را گرفته و گردنش را می زند. آن موقع روز وقت معلوم است که مدت او به آخر می رسد.» (10)
پی نوشت :
1. مسعودى، على بن حسین، ترجمه إثبات الوصیة، مترجم: محمد جواد نجفی، تهران، اسلامیه، چاپ دوم، 1362، ص 7؛ با استفاده از نرم افزار جامع الاحادیث 3/5. همچنین در سایت ویکی فقه بیان شده است.
2. سوره ی کهف (18)، آیه ی 50.
3. نهج البلاغه ترجمه ی محمد دشتی، خ 192.
4. همان.
5. سوره ی اعراف ، آیه ی 13.
6. سوره ی ص (38)، آیات 79-81.
7. کتاب طوالع الانوار، ص166؛ نقل از سایت موعود
8. نعمانی، غیبت، ص17، بحارالانوار، ج2، ص231.
9. برای دست یابی به اطلاعات بیشتر، مطالعه مقاله ی از ظهور تا قیامت، ماهنامه ی موعود، شماره ی 97 را پیشنهاد می کنیم.
10. بحارالانوار، ج 2، ص 231.
منبع:
افخمی، فاطمه، «ابلیس دشمن فرزندان آدم»، نشریه ی موعود شماره 101؛ با تصرّف و تلخیص.
ادامه مطلب ....
http://ift.tt/1VoOET6
منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان
تبادل لينك
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر