در سبک زندگی یک انسان حقیقی حتماً جایی برای مبارزه با ظلم و جهاد در راه خدا وجود دارد. کسی که اساساً آرزوی جهاد در قلبش راه ندارد، از نگاه اهل آسمان، منافق و به تعبیر قرآن فاسق است و عادت به زندگی حیوانی، قطعاً روح انسانی را از نفس انسان خواهد زدود.
توبه = تغییر سبک زندگی تا رسیدن به سلامت نفس
توبه در لغت به معنای بازگشت است. توبه یک عمل است که باید به انجام رساند. شخص توبه کننده، پس از طی یک مسیر اشتباه باز میگردد و خود را به مسیر صحیح (صراط مستقیم) میرساند.
از نگاه آخرتی، جهنم، محیطی سوزاننده است که صراط مستقیم با همه امنیت، سلامت و خنکیاش از داخلِ آن میگذرد. همه انسانها از جهنم عبور میکنند اما تنها تا زمانی در امنیت و سلامت از آتش جهنم خواهند بود که در مسیر صراط در حال حرکت بوده و از آن نلغزند.
لغزش از صراط مستقیم، مساوی است با سقوط در آتش جهنم، و توبه، دست برداشتن از این لغزش و حرکتِ دوباره بر روی صراط است. (حتی یرجع عنه) فراموش نکنیم که حتی اصرار بر یک گناه و عدم حیا از انجام آن، انسان را از صراط خارج نموده و او را از سلامت نفس باز میدارد.
توبه، در حقیقت تغییر سبک زندگی در آن نقطهای است که انسان به لغزش دچار شده است. نمیتوان با سبک زندگی آلوده، بر صراط ثابت ماند. نحوه سبک زندگی و الگوگیری انسانها نشان میدهد که آنان، بر روی صراط مستقیم در حرکت هستند و یا در جهنمی غوطهورند که هنوز شعلههای آتش را نمیبینند.
در سبک زندگی هر انسان باید ساعاتی برای رفت و آمد با غیب انس با خانواده آسمانی و قرآن، همآغوشی با الله و خلوت با او تعریف شود، در غیر اینصورت، انسان به محرومیت از سعادت ابدی خواهد رسید.
فراموش نکنیم که با حفظ سبک زندگی غلط و بدون ترک گناهانی که انسان را از صراط مستقیم دور نگاه میدارند، نمیتوان به قلبی سالم که حامل روح ایمان است دست یافت.
در سبک زندگی غربی، بیشترین آمار اضطراب، بیماریهای روحی و جسمی، خودکشیها، طلاقها، درگیریها و ... به چشم میخورد، زیرا روح غالبِ وجود انسانها در این سبک زندگی، روح حیوانی و حیاتِ غالبشان، حیات حیوانی میباشد.
در کشور ما نیز، افزایش رو به رشد آمار، به دلیل تغییر سبک زندگیها، از زندگی ایمانی به سبک زندگی غربی میباشد. فراموش نکنیم که پیروی از هر الگویی، انسان را به تبعات و دردهای آن الگو مبتلا میسازد.
اما تبعیت از سبک زندگی ایمانی، راهی برای رسیدن به حیات انسانی و افزایش دهنده سطح شادی و آرامش در زندگی است.
کسی که روزانه، بارها جمله «ایّاک نعبد و ایّاک نستعین» را در نمازهایش به زبان میآورد، دائماً در حال اعلام این نکته است که پروردگارا تنها تو و مظاهر تو محبوب من هستید و من سبک زندگیام را تنها از تو دریافت میکنم آیا میتوان با چنین اقراری، بازهم به سراغ دشمنان الله رفت و از آنان سبک زندگی دریافت نمود؟!!
کمی با خود بیندیشیم؛ آیا سبک زندگی ما بر طبق فرمولهای ولایت معصومین «علیهمالسلام» تنظیم شده است؟ امروز ما در دنیایی زندگی می کنیم که ولیّ امرمان و تنها متخصص معصوم مان، آواره، طردشده و تنهاست. آیا برای پایان دادن به این آوارگی قدمی برداشتهایم؟ آیا برای رسیدن به او تلاشی کردهایم؟ آیا دلمان از دوری او به تنگ آمده است؟ آیا یکبار برای برداشتن موانع ظهورش، خستگی به بدن ما رسوخ نموده است؟ ...
بزرگترین وظیفه هر کدام از ما، تنظیم سبک زندگی ما براساس قواعد متخصص معصوم است.
مؤمنان با قرار گرفتن در دایره ولایت الله، به تدریج از تاریکیها خارج شده و به سمت نور حرکت میکنند تا اینکه در نهایت به نور مطلق (الله) میرسند. اما کافران که ولایت الله را نپذیرفتهاند و خود را آنقدر ارزشمند و لایق نیافتهاند که سبک زندگیشان را از الله دریافت نمایند، تحت ولایت طاغوت (طغیانگران از مسیر انسانی) قرار گرفته و روز به روز نور فطرتشان را از دست داده و به ظلمات (جهنم) نزدیک میشوند.
از نوع سبک زندگی هر انسان میتوان دریافت که او چه باوری نسبت به خود داشته و با کدام گروه محشور خواهد شد. نمیتوان به سبک طاغوتیان زیست، اما امید به رحمت خداوند و ورود به بهشت را داشت. سبک زندگی انسان، انتها و مقصد حرکت او را مشخص میکند. مقصد در سبکِ ولایتی طاغوت، دوزخ است، و توهم و تصور بهشت، این مقصد را تغییر نخواهد داد. کسی که حقیقتاً به بهشت امیدوار است، در مسیر رسیدن به آن گام بر میدارد و برای رسیدن به آن نیز تلاشی جدّی دارد.
پدر و مادر یک خانواده، باید پایههای خانواده را بر عاطفه و محبّت بنا نهاده و خروجیهای عاطفیِ بسیاری داشته باشند تا بتوانند فرزندان را در پذیرش سبک زندگی الهی، مطیع خود سازند. تندیها و خشونتهای والدین، مانع بزرگی در پذیرش سبک زندگیِ والدین از سوی فرزندان میباشد.
امکان ندارد کسی سبک زندگیای غیر از سبک زندگی خانواده آسمانیاش را دوست داشته باشد با اینکه میداند این سبک زندگی او را از اهل بیت «علیهمالسلام» (محبوبهای حقیقیاش) جدا میکند. چیزی که تو را از اصل و ریشهات جدا میکند، محبوب خدا نیست و حتماً جهنمی و نحس است.
سبک زندگی ما نشان میدهد که ما حقیقتاً دغدغه پیوستن به اهلبیت را داریم یا نه؟ آیا حضور اهلبیت در زندگیِ ما یک حضور تأثیرگذار و جدّی است یا یک حضور فانتزی و کمرنگ؟ آیا فعالیتها و ارتباطات ما برای الحاق به آنان تنظیم شده است یا نه؟
در سبک زندگی یک انسان حقیقی حتماً جایی برای مبارزه با ظلم و جهاد در راه خدا وجود دارد. کسی که اساساً آرزوی جهاد در قلبش راه ندارد، از نگاه اهل آسمان، منافق و به تعبیر قرآن فاسق است و عادت به زندگی حیوانی، قطعاً روح انسانی را از نفس انسان خواهد زدود.
نوع سبک زندگی ما، میزان سرعت و سبقت ما را در مسیر حرکت به سوی الله مشخص میکند.
انسانها زمانی قادرند در برابر سبک زندگی شیطانی و غلط و یا در مقابل انواع گناهان مقاومت کنند، که قیمت خودشان را بشناسند.
عموماً گناهها، اختلافات، انحرافات و... از کسانی سر میزند که خود حقیقیشان را نشناخته و به حقارتهای طبیعی تن دادهاند. چنین کسانی به دلیل عدم شناخت کافی از ارزش نفسشان، به سراغ دریافتِ سبک زندگی از الگوهایی غیر الهی رفته و به شیوهها و انتخابهایی پست و ذلیل تن میدهند.
چرا بعضی از متدینین نیز از سبک زندگی گناهآلود لذت میبرند؟
اگر تغذیة بخشهای پائینی، بیشتر از بخش فوق عقلانی باشد، حاکمیت وجود انسان، به دست بخشهای پایینی افتاده و قدرتمندی این بخشها، او را به سمت ارتباطات غیر الهی سوق میدهد. چنین کسی به دلیل ایمان به خداوند و التزام به دین، دچار عذاب وجدان شده و توبه میکند، امّا به علت عدم تغذیة بخش فوق عقلانی قدرت انتخابات و ارتباطات صحیح الهی را به دست نخواهد آورد.
برای تغییر مبدأ میل انسان، باید بخش فوق عقلانی را خوب تغذیه نمود تا به سطح قدرت بالایی رسیده و حاکمیت وجود انسان را به دست بگیرد. هر چه میل انسان به الله و مظاهر الله بیشتر شود، میل او به گناه و مظاهر گناه نیز کمتر میشود. بدون تغذیة صحیح بخش فوق عقلانی و انس و رفاقت با غیب، فاصله گرفتن از سبک زندگی آلوده، اساساً ممکن نخواهد بود. برای این منظور باید کمی صبور بود، تا آرام آرام به رفاقت به غیب رسید.
برگرفته از مباحث خانواده آسمانی، استاد محمد شجاعی
توبه = تغییر سبک زندگی تا رسیدن به سلامت نفس
توبه در لغت به معنای بازگشت است. توبه یک عمل است که باید به انجام رساند. شخص توبه کننده، پس از طی یک مسیر اشتباه باز میگردد و خود را به مسیر صحیح (صراط مستقیم) میرساند.
از نگاه آخرتی، جهنم، محیطی سوزاننده است که صراط مستقیم با همه امنیت، سلامت و خنکیاش از داخلِ آن میگذرد. همه انسانها از جهنم عبور میکنند اما تنها تا زمانی در امنیت و سلامت از آتش جهنم خواهند بود که در مسیر صراط در حال حرکت بوده و از آن نلغزند.
لغزش از صراط مستقیم، مساوی است با سقوط در آتش جهنم، و توبه، دست برداشتن از این لغزش و حرکتِ دوباره بر روی صراط است. (حتی یرجع عنه) فراموش نکنیم که حتی اصرار بر یک گناه و عدم حیا از انجام آن، انسان را از صراط خارج نموده و او را از سلامت نفس باز میدارد.
توبه، در حقیقت تغییر سبک زندگی در آن نقطهای است که انسان به لغزش دچار شده است. نمیتوان با سبک زندگی آلوده، بر صراط ثابت ماند. نحوه سبک زندگی و الگوگیری انسانها نشان میدهد که آنان، بر روی صراط مستقیم در حرکت هستند و یا در جهنمی غوطهورند که هنوز شعلههای آتش را نمیبینند.
در سبک زندگی هر انسان باید ساعاتی برای رفت و آمد با غیب انس با خانواده آسمانی و قرآن، همآغوشی با الله و خلوت با او تعریف شود، در غیر اینصورت، انسان به محرومیت از سعادت ابدی خواهد رسید.
فراموش نکنیم که با حفظ سبک زندگی غلط و بدون ترک گناهانی که انسان را از صراط مستقیم دور نگاه میدارند، نمیتوان به قلبی سالم که حامل روح ایمان است دست یافت.
در سبک زندگی غربی، بیشترین آمار اضطراب، بیماریهای روحی و جسمی، خودکشیها، طلاقها، درگیریها و ... به چشم میخورد، زیرا روح غالبِ وجود انسانها در این سبک زندگی، روح حیوانی و حیاتِ غالبشان، حیات حیوانی میباشد.
در کشور ما نیز، افزایش رو به رشد آمار، به دلیل تغییر سبک زندگیها، از زندگی ایمانی به سبک زندگی غربی میباشد. فراموش نکنیم که پیروی از هر الگویی، انسان را به تبعات و دردهای آن الگو مبتلا میسازد.
اما تبعیت از سبک زندگی ایمانی، راهی برای رسیدن به حیات انسانی و افزایش دهنده سطح شادی و آرامش در زندگی است.
کسی که روزانه، بارها جمله «ایّاک نعبد و ایّاک نستعین» را در نمازهایش به زبان میآورد، دائماً در حال اعلام این نکته است که پروردگارا تنها تو و مظاهر تو محبوب من هستید و من سبک زندگیام را تنها از تو دریافت میکنم آیا میتوان با چنین اقراری، بازهم به سراغ دشمنان الله رفت و از آنان سبک زندگی دریافت نمود؟!!
کمی با خود بیندیشیم؛ آیا سبک زندگی ما بر طبق فرمولهای ولایت معصومین «علیهمالسلام» تنظیم شده است؟ امروز ما در دنیایی زندگی می کنیم که ولیّ امرمان و تنها متخصص معصوم مان، آواره، طردشده و تنهاست. آیا برای پایان دادن به این آوارگی قدمی برداشتهایم؟ آیا برای رسیدن به او تلاشی کردهایم؟ آیا دلمان از دوری او به تنگ آمده است؟ آیا یکبار برای برداشتن موانع ظهورش، خستگی به بدن ما رسوخ نموده است؟ ...
بزرگترین وظیفه هر کدام از ما، تنظیم سبک زندگی ما براساس قواعد متخصص معصوم است.
مؤمنان با قرار گرفتن در دایره ولایت الله، به تدریج از تاریکیها خارج شده و به سمت نور حرکت میکنند تا اینکه در نهایت به نور مطلق (الله) میرسند. اما کافران که ولایت الله را نپذیرفتهاند و خود را آنقدر ارزشمند و لایق نیافتهاند که سبک زندگیشان را از الله دریافت نمایند، تحت ولایت طاغوت (طغیانگران از مسیر انسانی) قرار گرفته و روز به روز نور فطرتشان را از دست داده و به ظلمات (جهنم) نزدیک میشوند.
از نوع سبک زندگی هر انسان میتوان دریافت که او چه باوری نسبت به خود داشته و با کدام گروه محشور خواهد شد. نمیتوان به سبک طاغوتیان زیست، اما امید به رحمت خداوند و ورود به بهشت را داشت. سبک زندگی انسان، انتها و مقصد حرکت او را مشخص میکند. مقصد در سبکِ ولایتی طاغوت، دوزخ است، و توهم و تصور بهشت، این مقصد را تغییر نخواهد داد. کسی که حقیقتاً به بهشت امیدوار است، در مسیر رسیدن به آن گام بر میدارد و برای رسیدن به آن نیز تلاشی جدّی دارد.
پدر و مادر یک خانواده، باید پایههای خانواده را بر عاطفه و محبّت بنا نهاده و خروجیهای عاطفیِ بسیاری داشته باشند تا بتوانند فرزندان را در پذیرش سبک زندگی الهی، مطیع خود سازند. تندیها و خشونتهای والدین، مانع بزرگی در پذیرش سبک زندگیِ والدین از سوی فرزندان میباشد.
امکان ندارد کسی سبک زندگیای غیر از سبک زندگی خانواده آسمانیاش را دوست داشته باشد با اینکه میداند این سبک زندگی او را از اهل بیت «علیهمالسلام» (محبوبهای حقیقیاش) جدا میکند. چیزی که تو را از اصل و ریشهات جدا میکند، محبوب خدا نیست و حتماً جهنمی و نحس است.
سبک زندگی ما نشان میدهد که ما حقیقتاً دغدغه پیوستن به اهلبیت را داریم یا نه؟ آیا حضور اهلبیت در زندگیِ ما یک حضور تأثیرگذار و جدّی است یا یک حضور فانتزی و کمرنگ؟ آیا فعالیتها و ارتباطات ما برای الحاق به آنان تنظیم شده است یا نه؟
در سبک زندگی یک انسان حقیقی حتماً جایی برای مبارزه با ظلم و جهاد در راه خدا وجود دارد. کسی که اساساً آرزوی جهاد در قلبش راه ندارد، از نگاه اهل آسمان، منافق و به تعبیر قرآن فاسق است و عادت به زندگی حیوانی، قطعاً روح انسانی را از نفس انسان خواهد زدود.
نوع سبک زندگی ما، میزان سرعت و سبقت ما را در مسیر حرکت به سوی الله مشخص میکند.
انسانها زمانی قادرند در برابر سبک زندگی شیطانی و غلط و یا در مقابل انواع گناهان مقاومت کنند، که قیمت خودشان را بشناسند.
عموماً گناهها، اختلافات، انحرافات و... از کسانی سر میزند که خود حقیقیشان را نشناخته و به حقارتهای طبیعی تن دادهاند. چنین کسانی به دلیل عدم شناخت کافی از ارزش نفسشان، به سراغ دریافتِ سبک زندگی از الگوهایی غیر الهی رفته و به شیوهها و انتخابهایی پست و ذلیل تن میدهند.
چرا بعضی از متدینین نیز از سبک زندگی گناهآلود لذت میبرند؟
اگر تغذیة بخشهای پائینی، بیشتر از بخش فوق عقلانی باشد، حاکمیت وجود انسان، به دست بخشهای پایینی افتاده و قدرتمندی این بخشها، او را به سمت ارتباطات غیر الهی سوق میدهد. چنین کسی به دلیل ایمان به خداوند و التزام به دین، دچار عذاب وجدان شده و توبه میکند، امّا به علت عدم تغذیة بخش فوق عقلانی قدرت انتخابات و ارتباطات صحیح الهی را به دست نخواهد آورد.
برای تغییر مبدأ میل انسان، باید بخش فوق عقلانی را خوب تغذیه نمود تا به سطح قدرت بالایی رسیده و حاکمیت وجود انسان را به دست بگیرد. هر چه میل انسان به الله و مظاهر الله بیشتر شود، میل او به گناه و مظاهر گناه نیز کمتر میشود. بدون تغذیة صحیح بخش فوق عقلانی و انس و رفاقت با غیب، فاصله گرفتن از سبک زندگی آلوده، اساساً ممکن نخواهد بود. برای این منظور باید کمی صبور بود، تا آرام آرام به رفاقت به غیب رسید.
برگرفته از مباحث خانواده آسمانی، استاد محمد شجاعی
ادامه مطلب ....
http://ift.tt/1RZbq3u
منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان
تبادل لينك
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر