اشک، گونه ای بیان احساس و نشانه عاطفی بودن انسانهاست. هر قطره اشکی که فرو میغلتد، پیامی درونی را با خود همراه دارد. گریستن گویش بیصدا اما با صدها پیام متفاوت است. میتوان آن را برقراری نوعی ارتباط بیکلام میان انسانها تعبیر کرد، چه گریه نوزادی در آغاز تولد باشد، چه گریه انسانی بزرگسال.
برخی، گریستن را نوعی سیستم فرازبان می دانند که آگاهانه یا ناخود آگاه در حمایت از کلام بروز می کند. در ابتدایی ترین سطح، انسان در نتیجه واکنش های فیزیکی، شروع به گریستن می کند. آسیب های شدید هم بسرعت باعث جاری شدن اشک دیدگان می شود. با ورود مواد حساسیت زا یا گازهای پخش شده در هوا، واکنش های فیزیکی بروز می کند. خستگی هم یکی از عواملی است که وقتی با دیگر واکنش های احساسی همراه می شود، باعث سرازیر شدن اشک از دیدگان می شود؛ اما بیشتر اشک هایی که از چشمان ما جاری می شود به دلیل تجدید خاطرات شخصی گذشته ماست و اصولاهر چیزی که شما را تحت تاثیر قرار می دهد و اشک چشمانتان را جاری می سازد، با تصاویر و خاطرات گذشته شما ارتباط دارد. وقتی با گریه کردن خاطرات دردناک گذشته از ذهن پاک می شود، به ارزش درمانی گریستن پی می بریم.
نوع متفاوتی از گریستن زمانی است که انسان ها با یکدیگر همدردی و همدلی می کنند. اشک ناشی از اندوه و از دست دادن عزیز را نیز بیشتر افراد تجربه کرده اند. انسان وقتی احساس عدم پذیرش از سوی دیگران می کند، اشک ناشی از شکست از چشمانش سرازیر می شود. کسانی که دچار افسردگی شدیدی هستند، وقتی گریه می کنند گویی نفس می کشند، با این روش هق هق های بریده بریده آنها بیشتر از نفس کشیدن به آنها انرژی می دهد. گاه اشک به عمد و آگاهانه جاری می شود. مثلابرای جلب همدردی دیگران، برانگیختن احساس گناه در آنها و نزدیک شدن به فردی یا راندن کسی. بعضی اشک ها ناشی از خشم و ناامیدی است، اما بعضی شرایط هم باعث سرازیر شدن اشک شادی می شود.
عملکرد بیولوژیکی گریستن
همه انسان ها زمانی که تحت تاثیر قرار می گیرند، ناله می کنند، فریاد و شیون راه می اندازند و اشک می ریزند.
متخصصان زنان و زایمان گزارش هایی مبنی بر این که بعضی جنین ها در درون رحم گریه می کنند، ارائه کرده اند! گریه ای که نوزاد در حساس ترین لحظه زندگی خود هنگام تولد سر می دهد، چند دلیل دارد: مهم ترین دلیلش این است که برای بیرون آوردن جنین از شکم مادر از تونل تنگی عبور می کند و تحت فشار قرار می گیرد و این شکنجه باعث درد و ترس نوزاد و در نهایت گریه او می شود. گریه نوزاد فریاد نارضایتی اوست که از یک جای گرم، تاریک و آبکی بیرون کشیده و به مکانی پرسروصدا، سرد و روشن آورده می شود. گریه ای که نوزاد هنگام تولد سر می دهد، علاوه بر این که فریاد ناشی از گرسنگی، وارد شدن شوک و ناراحتی است، خشم و ترس او را هم نشان می دهد. گریه اول نوزاد تنفس او را تنظیم و کار قلب او را در ورود به محیط جدید منظم می کند. با گریستن، شش های نوزاد تنظیم و برای تنفس در هوا به جای آب آماده می شود. بنابراین، اولین کاری که نوزاد در ابتدای تولد انجام می دهد، گریه است و علت اصلی آن نیاز او برای ادامه حیات است. تمرین اصلی تمام نوزادان گریه است. گریه نشان دهنده برانگیختگی فرد در بالاترین میزان است و انعطاف پذیری سیستم عصبی و فرآیند انطباق فیزیولوژیکی را نشان می دهد.
با گریستن گرما تولید می شود، ظرفیت ریه ها افزایش می یابد، انرژی اضافی دفع می شود، هشیاری ذهنی بالامی رود و اضطراب تخلیه می شود. در شکل گیری این زبان، تمام تجهیزات مورد آزمون قرار گرفته و تقویت شده هستند. فرد برای گریستن باید کنترل تنفس، فشار هوا، آواها و ماهیچه ها را هماهنگ کند و پیچیدگی های مری، حنجره و شکم را تحت کنترل درآورد. بدین ترتیب می توان گفت گریه بخشی از سیستم خود تنظیمی بدن است. با سرازیر شدن قطرات اشک، سیستم تنفسی فرد در مقابل عفونت مصونیت می یابد، غشای مخاطی بینی و گلو به واسطه ترشحات ضد باکتریایی نرم می شود و بعضی محققان با توجه به این فرآیند نتیجه گیری می کنند که هدف اصلی از گریستن، نرم کردن غشای مخاطی است که در زمان هق هق گریستن تخلیه می شود.
برخی محققان دیگر با این نظر مخالفت کرده اند و گفته اند که بیشتر گریه های آوایی با هق هق (تنفس نامنظم) همراه نیست.
مردها چه زمانی می گریند؟
کلام اشک های مردان متفاوت است، اما شدت و معنای آن کمتر از اشک های زن ها نیست. مردها هم با گریه کردن احساساتشان را بیان می کنند و احساساتی که با گریه بروز می دهند، ناشی از درد نیست بلکه به منظور ابراز همدردی، غرور و شادی هم می تواند باشد.
روش هایی که مردها برای ابراز احساسات خود استفاده می کنند مشخص، هوشمندانه، متظاهرانه و مهار شده است اگرچه در گریستن خود کمتر تمایل به فریبکاری دارند. همچنین مردها بندرت و برای مدت زمان کوتاهی گریه می کنند و اشک چندانی هم نمی ریزند. آنها تقریبا بی صدا و در موقعیت های ویژه (فوت نزدیکان و یا خواندن دعای مذهبی) گریه می کنند.
اصولامردها شخصیت منحصر به فردی دارند. در بیشتر فرهنگ ها یک قالب مشخص برای آنها وجود دارد و نقش نان آور، مدافع، ورزشکار، شوهر، پدر و بازیکن تیم های ورزشی را ایفا می کنند و هنگام احساس غرور، شجاعت، وفاداری، پیروزی و شکست اشک از چشمان شان جاری می شود. مردها مایل نیستند درباره اشک هایشان سخن بگویند چرا که صحبت کردن درباره اشک های خود را عین کاهش نیروی خود می دانند. در حالی که بسیاری از زن ها با مشاهده گریه مردها در شرایط مختلف احساس همدردی می کنند، اما مردها در مقابل زن ها این عکس العمل را نشان نمی دهند. مردها گریستن زن ها را با دید بی طرفانه و حتی مثبت نگاه می کنند و به جای دلسوزی، گاهی احساس خشم می کنند. طی تحقیقی که درخصوص درک گریه های مختلف انجام شده، مشخص شد پدران هنگام مشاهده گریه فرزند خود علاوه بر این که حساسیت کمتری نشان می دهند در درون شان احساس ناآرامی زیادی می کنند. در میان پیام هایی که به مردها تقلین می شود یک پیام بسیار متضاد وجود دارد؛ حساس باش اما موفق. به عبارت دیگر، زن ها دوست دارند مردها مهربان، با عاطفه، با محبت و بااحساس باشند. در عین حال کسی را می خواهند که موفق، صاحب عنوان، قوی و متمول باشد. خصوصیاتی که برای موفق بودن مردی لازم است، دقیقا با خصوصیاتی که برای با عاطفه بودن مورد نظر است مغایرت دارد. بنابراین مردها این پیام را دریافت می کنند که در منزل آسیب پذیر و احساسی باشند، اما در محل کار خلاف این رفتار را عمل کنند.
گریستن نوعی سیستم فرازبانی است که در حمایت از کلام بروز می کند.
مردها بندرت گریه می کنند، ولی هنگام گریستن با قدرت می گریند. به همین دلیل گریستن آنها افکار عمومی را تحت تاثیر قرار می دهد . ریچارد نیکسون زمانی که سناتور ایالت کالیفرنیا بود، به خاطر سلسله رسوایی هایی که در زندگی شغلی اش مرتکب شد و نام او در فهرست ثروتمند ترین افراد قرار گرفت، در سخنرانی معروف خود گریست و اعتراف کرد آنقدر فقیر بوده که معروفیت خود را فقط به خاطر یک کت و سگ به دست آورد. استیونسون از این عمل رقیب خود و متوسل شدن وی به گریستن بشدت عصبانی و مدعی شد هر کس گریه کند شایسته است به باد فراموشی سپرده شود. همین ارزیابی نادرست از گریستن باعث شد تا استیونسون از طرف مردم انتخاب شود و رای لازم را بیاورد.
قرن های متمادی مردها به مهار احساساتشان مباهات می کردند، اما اکنون این قوانین چنان تغییر کرد که مردانی که قادر به گریستن نباشند یا نخواهند گریه کنند به بی احساس بودن متهم می شوند. با وجود این، پیام های مختلفی از طریق گریستن منتقل می شود که باید به آنها توجه داشت: اگر مردی آشکارا و در حضور دیگران گریه کند، ممکن است او را موجودی بسیار احساساتی نگاه کنند. محدودیت هایی که مردها در ابراز احساسات خود به طور صادقانه و آشکارا احساس می کنند، آنها را در وضعیت نامساعدی قرار می دهد. در حال حاضر، مردها دوست دارند بیشتر گریه کنند و زن ها دوست دارند کمتر بگریند. مردها با جاری کردن اشک های خود یاد گرفته اند که آنها نیز می توانند بدون ذره ای احساس تاسف احساسات خود را آشکارا و صادقانه بروز دهند. همان طور که زن ها هم از مردها فرا گرفته اند برای اعتماد بخشیدن به ابراز احساسات شان چگونه در رویارویی با مشکلات، واکنش پذیری بیشتری داشته باشند.
چرا زن ها گریه می کنند؟
زنان راحت تر از مردان، گریه می کنند. زنان اغلب از نظر عاطفی، احساساتی ترند و آسان تر به گریه می افتند. احساسات در چهره زنان بیشتر از مردها موج می زند. آنها پیام های غیرکلامی خود را با مهارت انتقال می دهند، علاوه بر این، زن ها از روی اندک علائم بصری می توانند احساسات درونی دیگران را کشف کنند. این علائم وقتی با صوت و کلمات همراه می گردد، مهارت برقراری ارتباط برتر زن ها آشکارتر می شود. زمانی که دخترها و پسرها احساسات خود را بروز می دهند، ملزم به رعایت برخی قوانین هستند. مردها هنگام خشم، ترس خود را در ظاهر با بی رحمی و پرخاشگری بیان می کنند؛ در حالی که زن ها دوست دارند ترس را به درون خود بریزند و آن را در قالب گریستن بروز دهند. زن ها ۲ برابر بیشتر احتمال دارد که از مشکلات عصبی احساسی رنج ببرند و بیشتر از مردان از خدمات درمانگران استفاده کنند، آنها بیشتر تمایل دارند احساسات خود را آشکار کنند. از آنجا که زنان هنگام ترس و مواجهه با آسیب های اجتماعی نمی توانند واکنش پرخاشگرانه از خود نشان دهند، رنجش خود را با گریستن ابراز می کنند. به هر حال عمل گریستن، جای پرخاشگری و درون ریختن عصبانیت را نمی گیرد، بلکه عمق و قدرت احساسات فرد را نشان می دهد؛ درخواست بی شائبه ای که دیگران، فرد را درک کنند. همان گونه که طبیعت زن با مرد متفاوت است، گریه آنها نیز متفاوت است.
هاچ شیلد، احساساتی بودن را «ویژگی اصلی زنان» توصیف می کند. او معتقد است: زنان مراقب احساسات و کنترل کننده روابط خود هستند؛ تحقیق اخیری که درباره دلیل ازدواج های ناموفق انجام شده، نشان می دهد یکی از عوامل مهم در این مساله این است که زن ها در مراقبت احساسی سرمایه گذاری می کنند و از این که همیشه برای عمیق تر شدن سطح روابطشان، آغازکننده کلام بوده اند، خسته و بیمار می شوند و اینجاست که زندگی شان به آخر خط می رسد.
یکی از بحث های مورد مطالعه طی سال های طولانی، این است که چه عاملی بارزترین نقش را در تعیین رفتار انسان ایفا می کند، ژنتیک یا محیط اطراف؛ آیا زن ها به این دلیل بیشتر از مردها گریه می کنند که از نظر بیولوژیکی آمادگی بهتری برای این کار دارند یا به این دلیل است که از ابتدای زندگی آموخته اند که احساسات خود را ابراز کنند؛ در حالی که مردها فراگرفته اند احساسات خود را سرکوب کنند. به یقین روشن است که در هر دو موضع، این فرهنگ و طبیعت بوده است که در روان گریستن زن ها نقش داشته اند. درباره شکاف عظیم میان چگونگی واکنش احساسی جنس مذکر و مونث علاوه بر تفاوت های فرهنگی، تفاوت های بیولوژیک هم دخالت دارند، توجه به سیستم فیزیولوژیک، کارکرد غدد درون ریز و فعل و انفعال مغز نیز مهم است. علاوه بر تفاوت در فعل و انفعالات مغز که مردها را برای خشمگین شدن و زن ها را برای گریستن مستعد می کند، تفاوت سطح هورمون ها هم در این مساله موثر است.
همان طوری که تستوسترون مردها با عصبانی شدن و خصومت شدید، بیشتر می شود، پرولاکتین زن ها هورمونی که برای تولید شیر لازم است افزایش پیدا می کند و محرکی قوی برای جاری شدن اشک چشمان زن هاست. زن ها احتیاج شدید دارند که پرولاکتین اضافی را از بدن خود دفع کنند، چراکه بالابودن سطح پرولاکتین به بدن آسیب می رساند. راه دفع مستقیم این هورمون جدا از شیر دادن، گریستن است. در تایید بیشتر این نظریه، خانم های مسن تقریبا نمی توانند گریه کنند و حتی گرفتار شرایطی می شوند که «سندرم خشکی چشم» نامیده و پرولاکتین آنها متوقف می شود، یعنی در این شرایط، اشک چشمان آنها به اندازه کافی نیست. نتایج بعضی تحقیقات بیانگر این است که تکرار گریه های زنان در دوران قاعدگی، ۵ بار بیشتر می شود!
از قدیم، اعتقاد بر این بود که گریستن مخصوص زنان است، اما زن ها با قبول مسوولیت های زیاد و نقش هایی که پیش از آن به مردها واگذار شده، این روند را تغییر داده اند. هر چه براقتدار و مسوولیت زن ها افزوده می شود، انتظاراتی که از ابراز احساسات به اصطلاح مناسب آنها می رود، متفاوت می شود.
و اما در آخر...
کلام و زبان اشک ها، کلام صمیمیت است. جوهره اشک ها همان مایعی است که ۹۰ درصد بدن انسان و قسمت اعظم کره زمین را تشکیل داده است. اشک مایه حیات است.
قدرت هیچ چیز با تاثیر اشک ها برابر نیست. گریستن روان، اثرگذاری بیشتری بر افراد دارد. وقتی در ارتباط با دیگران، کلام اشک های آنها را درمی یابیم، این مساله بیشتر قابل تحسین است.
برخی، گریستن را نوعی سیستم فرازبان می دانند که آگاهانه یا ناخود آگاه در حمایت از کلام بروز می کند. در ابتدایی ترین سطح، انسان در نتیجه واکنش های فیزیکی، شروع به گریستن می کند. آسیب های شدید هم بسرعت باعث جاری شدن اشک دیدگان می شود. با ورود مواد حساسیت زا یا گازهای پخش شده در هوا، واکنش های فیزیکی بروز می کند. خستگی هم یکی از عواملی است که وقتی با دیگر واکنش های احساسی همراه می شود، باعث سرازیر شدن اشک از دیدگان می شود؛ اما بیشتر اشک هایی که از چشمان ما جاری می شود به دلیل تجدید خاطرات شخصی گذشته ماست و اصولاهر چیزی که شما را تحت تاثیر قرار می دهد و اشک چشمانتان را جاری می سازد، با تصاویر و خاطرات گذشته شما ارتباط دارد. وقتی با گریه کردن خاطرات دردناک گذشته از ذهن پاک می شود، به ارزش درمانی گریستن پی می بریم.
نوع متفاوتی از گریستن زمانی است که انسان ها با یکدیگر همدردی و همدلی می کنند. اشک ناشی از اندوه و از دست دادن عزیز را نیز بیشتر افراد تجربه کرده اند. انسان وقتی احساس عدم پذیرش از سوی دیگران می کند، اشک ناشی از شکست از چشمانش سرازیر می شود. کسانی که دچار افسردگی شدیدی هستند، وقتی گریه می کنند گویی نفس می کشند، با این روش هق هق های بریده بریده آنها بیشتر از نفس کشیدن به آنها انرژی می دهد. گاه اشک به عمد و آگاهانه جاری می شود. مثلابرای جلب همدردی دیگران، برانگیختن احساس گناه در آنها و نزدیک شدن به فردی یا راندن کسی. بعضی اشک ها ناشی از خشم و ناامیدی است، اما بعضی شرایط هم باعث سرازیر شدن اشک شادی می شود.
عملکرد بیولوژیکی گریستن
همه انسان ها زمانی که تحت تاثیر قرار می گیرند، ناله می کنند، فریاد و شیون راه می اندازند و اشک می ریزند.
متخصصان زنان و زایمان گزارش هایی مبنی بر این که بعضی جنین ها در درون رحم گریه می کنند، ارائه کرده اند! گریه ای که نوزاد در حساس ترین لحظه زندگی خود هنگام تولد سر می دهد، چند دلیل دارد: مهم ترین دلیلش این است که برای بیرون آوردن جنین از شکم مادر از تونل تنگی عبور می کند و تحت فشار قرار می گیرد و این شکنجه باعث درد و ترس نوزاد و در نهایت گریه او می شود. گریه نوزاد فریاد نارضایتی اوست که از یک جای گرم، تاریک و آبکی بیرون کشیده و به مکانی پرسروصدا، سرد و روشن آورده می شود. گریه ای که نوزاد هنگام تولد سر می دهد، علاوه بر این که فریاد ناشی از گرسنگی، وارد شدن شوک و ناراحتی است، خشم و ترس او را هم نشان می دهد. گریه اول نوزاد تنفس او را تنظیم و کار قلب او را در ورود به محیط جدید منظم می کند. با گریستن، شش های نوزاد تنظیم و برای تنفس در هوا به جای آب آماده می شود. بنابراین، اولین کاری که نوزاد در ابتدای تولد انجام می دهد، گریه است و علت اصلی آن نیاز او برای ادامه حیات است. تمرین اصلی تمام نوزادان گریه است. گریه نشان دهنده برانگیختگی فرد در بالاترین میزان است و انعطاف پذیری سیستم عصبی و فرآیند انطباق فیزیولوژیکی را نشان می دهد.
با گریستن گرما تولید می شود، ظرفیت ریه ها افزایش می یابد، انرژی اضافی دفع می شود، هشیاری ذهنی بالامی رود و اضطراب تخلیه می شود. در شکل گیری این زبان، تمام تجهیزات مورد آزمون قرار گرفته و تقویت شده هستند. فرد برای گریستن باید کنترل تنفس، فشار هوا، آواها و ماهیچه ها را هماهنگ کند و پیچیدگی های مری، حنجره و شکم را تحت کنترل درآورد. بدین ترتیب می توان گفت گریه بخشی از سیستم خود تنظیمی بدن است. با سرازیر شدن قطرات اشک، سیستم تنفسی فرد در مقابل عفونت مصونیت می یابد، غشای مخاطی بینی و گلو به واسطه ترشحات ضد باکتریایی نرم می شود و بعضی محققان با توجه به این فرآیند نتیجه گیری می کنند که هدف اصلی از گریستن، نرم کردن غشای مخاطی است که در زمان هق هق گریستن تخلیه می شود.
برخی محققان دیگر با این نظر مخالفت کرده اند و گفته اند که بیشتر گریه های آوایی با هق هق (تنفس نامنظم) همراه نیست.
مردها چه زمانی می گریند؟
کلام اشک های مردان متفاوت است، اما شدت و معنای آن کمتر از اشک های زن ها نیست. مردها هم با گریه کردن احساساتشان را بیان می کنند و احساساتی که با گریه بروز می دهند، ناشی از درد نیست بلکه به منظور ابراز همدردی، غرور و شادی هم می تواند باشد.
روش هایی که مردها برای ابراز احساسات خود استفاده می کنند مشخص، هوشمندانه، متظاهرانه و مهار شده است اگرچه در گریستن خود کمتر تمایل به فریبکاری دارند. همچنین مردها بندرت و برای مدت زمان کوتاهی گریه می کنند و اشک چندانی هم نمی ریزند. آنها تقریبا بی صدا و در موقعیت های ویژه (فوت نزدیکان و یا خواندن دعای مذهبی) گریه می کنند.
اصولامردها شخصیت منحصر به فردی دارند. در بیشتر فرهنگ ها یک قالب مشخص برای آنها وجود دارد و نقش نان آور، مدافع، ورزشکار، شوهر، پدر و بازیکن تیم های ورزشی را ایفا می کنند و هنگام احساس غرور، شجاعت، وفاداری، پیروزی و شکست اشک از چشمان شان جاری می شود. مردها مایل نیستند درباره اشک هایشان سخن بگویند چرا که صحبت کردن درباره اشک های خود را عین کاهش نیروی خود می دانند. در حالی که بسیاری از زن ها با مشاهده گریه مردها در شرایط مختلف احساس همدردی می کنند، اما مردها در مقابل زن ها این عکس العمل را نشان نمی دهند. مردها گریستن زن ها را با دید بی طرفانه و حتی مثبت نگاه می کنند و به جای دلسوزی، گاهی احساس خشم می کنند. طی تحقیقی که درخصوص درک گریه های مختلف انجام شده، مشخص شد پدران هنگام مشاهده گریه فرزند خود علاوه بر این که حساسیت کمتری نشان می دهند در درون شان احساس ناآرامی زیادی می کنند. در میان پیام هایی که به مردها تقلین می شود یک پیام بسیار متضاد وجود دارد؛ حساس باش اما موفق. به عبارت دیگر، زن ها دوست دارند مردها مهربان، با عاطفه، با محبت و بااحساس باشند. در عین حال کسی را می خواهند که موفق، صاحب عنوان، قوی و متمول باشد. خصوصیاتی که برای موفق بودن مردی لازم است، دقیقا با خصوصیاتی که برای با عاطفه بودن مورد نظر است مغایرت دارد. بنابراین مردها این پیام را دریافت می کنند که در منزل آسیب پذیر و احساسی باشند، اما در محل کار خلاف این رفتار را عمل کنند.
گریستن نوعی سیستم فرازبانی است که در حمایت از کلام بروز می کند.
مردها بندرت گریه می کنند، ولی هنگام گریستن با قدرت می گریند. به همین دلیل گریستن آنها افکار عمومی را تحت تاثیر قرار می دهد . ریچارد نیکسون زمانی که سناتور ایالت کالیفرنیا بود، به خاطر سلسله رسوایی هایی که در زندگی شغلی اش مرتکب شد و نام او در فهرست ثروتمند ترین افراد قرار گرفت، در سخنرانی معروف خود گریست و اعتراف کرد آنقدر فقیر بوده که معروفیت خود را فقط به خاطر یک کت و سگ به دست آورد. استیونسون از این عمل رقیب خود و متوسل شدن وی به گریستن بشدت عصبانی و مدعی شد هر کس گریه کند شایسته است به باد فراموشی سپرده شود. همین ارزیابی نادرست از گریستن باعث شد تا استیونسون از طرف مردم انتخاب شود و رای لازم را بیاورد.
قرن های متمادی مردها به مهار احساساتشان مباهات می کردند، اما اکنون این قوانین چنان تغییر کرد که مردانی که قادر به گریستن نباشند یا نخواهند گریه کنند به بی احساس بودن متهم می شوند. با وجود این، پیام های مختلفی از طریق گریستن منتقل می شود که باید به آنها توجه داشت: اگر مردی آشکارا و در حضور دیگران گریه کند، ممکن است او را موجودی بسیار احساساتی نگاه کنند. محدودیت هایی که مردها در ابراز احساسات خود به طور صادقانه و آشکارا احساس می کنند، آنها را در وضعیت نامساعدی قرار می دهد. در حال حاضر، مردها دوست دارند بیشتر گریه کنند و زن ها دوست دارند کمتر بگریند. مردها با جاری کردن اشک های خود یاد گرفته اند که آنها نیز می توانند بدون ذره ای احساس تاسف احساسات خود را آشکارا و صادقانه بروز دهند. همان طور که زن ها هم از مردها فرا گرفته اند برای اعتماد بخشیدن به ابراز احساسات شان چگونه در رویارویی با مشکلات، واکنش پذیری بیشتری داشته باشند.
چرا زن ها گریه می کنند؟
زنان راحت تر از مردان، گریه می کنند. زنان اغلب از نظر عاطفی، احساساتی ترند و آسان تر به گریه می افتند. احساسات در چهره زنان بیشتر از مردها موج می زند. آنها پیام های غیرکلامی خود را با مهارت انتقال می دهند، علاوه بر این، زن ها از روی اندک علائم بصری می توانند احساسات درونی دیگران را کشف کنند. این علائم وقتی با صوت و کلمات همراه می گردد، مهارت برقراری ارتباط برتر زن ها آشکارتر می شود. زمانی که دخترها و پسرها احساسات خود را بروز می دهند، ملزم به رعایت برخی قوانین هستند. مردها هنگام خشم، ترس خود را در ظاهر با بی رحمی و پرخاشگری بیان می کنند؛ در حالی که زن ها دوست دارند ترس را به درون خود بریزند و آن را در قالب گریستن بروز دهند. زن ها ۲ برابر بیشتر احتمال دارد که از مشکلات عصبی احساسی رنج ببرند و بیشتر از مردان از خدمات درمانگران استفاده کنند، آنها بیشتر تمایل دارند احساسات خود را آشکار کنند. از آنجا که زنان هنگام ترس و مواجهه با آسیب های اجتماعی نمی توانند واکنش پرخاشگرانه از خود نشان دهند، رنجش خود را با گریستن ابراز می کنند. به هر حال عمل گریستن، جای پرخاشگری و درون ریختن عصبانیت را نمی گیرد، بلکه عمق و قدرت احساسات فرد را نشان می دهد؛ درخواست بی شائبه ای که دیگران، فرد را درک کنند. همان گونه که طبیعت زن با مرد متفاوت است، گریه آنها نیز متفاوت است.
هاچ شیلد، احساساتی بودن را «ویژگی اصلی زنان» توصیف می کند. او معتقد است: زنان مراقب احساسات و کنترل کننده روابط خود هستند؛ تحقیق اخیری که درباره دلیل ازدواج های ناموفق انجام شده، نشان می دهد یکی از عوامل مهم در این مساله این است که زن ها در مراقبت احساسی سرمایه گذاری می کنند و از این که همیشه برای عمیق تر شدن سطح روابطشان، آغازکننده کلام بوده اند، خسته و بیمار می شوند و اینجاست که زندگی شان به آخر خط می رسد.
یکی از بحث های مورد مطالعه طی سال های طولانی، این است که چه عاملی بارزترین نقش را در تعیین رفتار انسان ایفا می کند، ژنتیک یا محیط اطراف؛ آیا زن ها به این دلیل بیشتر از مردها گریه می کنند که از نظر بیولوژیکی آمادگی بهتری برای این کار دارند یا به این دلیل است که از ابتدای زندگی آموخته اند که احساسات خود را ابراز کنند؛ در حالی که مردها فراگرفته اند احساسات خود را سرکوب کنند. به یقین روشن است که در هر دو موضع، این فرهنگ و طبیعت بوده است که در روان گریستن زن ها نقش داشته اند. درباره شکاف عظیم میان چگونگی واکنش احساسی جنس مذکر و مونث علاوه بر تفاوت های فرهنگی، تفاوت های بیولوژیک هم دخالت دارند، توجه به سیستم فیزیولوژیک، کارکرد غدد درون ریز و فعل و انفعال مغز نیز مهم است. علاوه بر تفاوت در فعل و انفعالات مغز که مردها را برای خشمگین شدن و زن ها را برای گریستن مستعد می کند، تفاوت سطح هورمون ها هم در این مساله موثر است.
همان طوری که تستوسترون مردها با عصبانی شدن و خصومت شدید، بیشتر می شود، پرولاکتین زن ها هورمونی که برای تولید شیر لازم است افزایش پیدا می کند و محرکی قوی برای جاری شدن اشک چشمان زن هاست. زن ها احتیاج شدید دارند که پرولاکتین اضافی را از بدن خود دفع کنند، چراکه بالابودن سطح پرولاکتین به بدن آسیب می رساند. راه دفع مستقیم این هورمون جدا از شیر دادن، گریستن است. در تایید بیشتر این نظریه، خانم های مسن تقریبا نمی توانند گریه کنند و حتی گرفتار شرایطی می شوند که «سندرم خشکی چشم» نامیده و پرولاکتین آنها متوقف می شود، یعنی در این شرایط، اشک چشمان آنها به اندازه کافی نیست. نتایج بعضی تحقیقات بیانگر این است که تکرار گریه های زنان در دوران قاعدگی، ۵ بار بیشتر می شود!
از قدیم، اعتقاد بر این بود که گریستن مخصوص زنان است، اما زن ها با قبول مسوولیت های زیاد و نقش هایی که پیش از آن به مردها واگذار شده، این روند را تغییر داده اند. هر چه براقتدار و مسوولیت زن ها افزوده می شود، انتظاراتی که از ابراز احساسات به اصطلاح مناسب آنها می رود، متفاوت می شود.
و اما در آخر...
کلام و زبان اشک ها، کلام صمیمیت است. جوهره اشک ها همان مایعی است که ۹۰ درصد بدن انسان و قسمت اعظم کره زمین را تشکیل داده است. اشک مایه حیات است.
قدرت هیچ چیز با تاثیر اشک ها برابر نیست. گریستن روان، اثرگذاری بیشتری بر افراد دارد. وقتی در ارتباط با دیگران، کلام اشک های آنها را درمی یابیم، این مساله بیشتر قابل تحسین است.
ادامه مطلب ....
http://ift.tt/1sOvsm5
منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان
تبادل لينك
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر