حجت الاسلام محسن میرزایی در گفت وگو با خبرنگار تسنیم در خرم آباد ، اظهار کرد: شامگاه پنجشنبه زمانی که از خیابان ساحلی خرم آباد عبور می کردم یک پراید مشکی با دو سر نشین یک پسر(راننده) و یک دختر خانم (سرنشین) را دیدم که مشغول انجام حرکات نامناسبی بودند.
وی افزود: با دیدن این صحنه روحم جریحه دار شد به خاطر اینکه در یک جامعه اسلامی نباید چنین اتفاقاتی ان هم در ملاعام انجام شود.
طلبه آمر به معروف تصریح کرد: وقتی با صحنه مواجه شدم کنار ماشین مورد نظر رفتم و محترمانه خواستم بیایند کنار تا کمی با هم صحبت کنیم که حرکت کرد به جلو و من فکر کردم قصد دارد جلوتر پارک کند.
وی عنوان کرد: راننده پراید با حرکت کردن به جلو با دوستانش تماس گرفت تا بیایند اما من فکر کردم میخواهند در جای خلوتی صحبت کند و با حرکات دست مدام اشاره می کرد که جلوتر بروم که من همرفتم و به کوچهای رسیدم.
حجت الاسلام میرزایی گفت: راننده شیشه پراید را پائین آورد و داشتم با زبان نرم با راننده پراید حرف می زدم که ناگهان راننده به قصد گیر انداختن من دنده عقب گرفت دست من بین ماشین گیر کرد و به هر ترتیب دستم را رها کردم که چند نفر موتور سوار (همان دوستاش که با آنها تماس گرفته بود) سر رسیدند.
طلبه آمر به معروف عنوان کرد: یکی از موتورسوارها دست به یقه من شد که تکان نخورم، نفر اصلی چاقو در آورد و شروع کرد به فحاشی، به من فحاشی می کرد و من سکوت کردم.
وی اظهار کرد: در همین حین با چاقو به قصد کشتن به طرف قلبم حمله کرد و من تنها راهی که در آن لحظه به نظرم رسید این بود که بازو چپم رو سپر کنم.
حجت الاسلام میرزایی افزود: چندیم ضربه چاقو به من زدند و جراحت بسیار سنگینی به دست و بازوی من وراد شد که در همین حین یکی از دوستان از آنجا رد می شد به کمک من آمد.
وی بیان کرد: فردی که سوار بر پراید بود ماشین خودش را رها کرد و با ماشین دیگری که پژوی مشکی رنگ بود از محل متواری شد، در همین حین خانمی که همراه وی بود نیز فرار کرد.
طلبه آمر به معروف با اشاره به عدم همکاری اورژانس و پلیس لرستان افزود: بعد از فرار ضارب ها ما با اورژانس 115 تماس گرفتیم که متاسفانه هیچ گونه همکاری از طرف اورژانس مشاهده نشد حتی حاضر به حضور در محل نشدند.
وی تصریح کرد: پلیس 110 هم در محل حاضر نشد تا جایی که باوجود خون ریزی شدیدی که داشتم تا رسیدن یکی دوستان طلبه 15 دقیقه روی زمین منتظر ماندم و در نهایت با موتور من را به بیمارستان انتقال دادند و پلیس هم تنها در بیمارستان عشایر و صرفا جهت تنظیم صورت جلسه حاضرشد.
حجت الاسلام میرزایی گفت: در بیمارستان هم ناباورانه با رفتار عجیب صحبت های بد پزشک و دستیار پزشک مواجه شدم به طوری که دستیار پزشک مدام مرا ملامت می کرد که نباید دخالت می کردم که ناگهان پزشک بیمارستان با کلمات زشتی گفت این طلبه خودش هم جز اراذل و اوباش است وگرنه دست به چنین اقداماتی نمی زد.
وی با انتقاد از عدم رسیدگی کادر پزشکی و بیمارستان اظهار کرد: با اینکه خون ریزی شدید داشتم بیمارستان حاضر به پذیرش نبود و ما مدارکی مثل کارت ملی و مبلغ زیادی جهت پذیرش در خواست می کرد و پزشک هم به هیچ عنوان به بنده رسیدگی نمی کرد حتی به من دست هم نمی زد و تنها کار آموز ها زخم های من را شست و شوی سطحی دادند.
وی افزود: با دیدن این صحنه روحم جریحه دار شد به خاطر اینکه در یک جامعه اسلامی نباید چنین اتفاقاتی ان هم در ملاعام انجام شود.
طلبه آمر به معروف تصریح کرد: وقتی با صحنه مواجه شدم کنار ماشین مورد نظر رفتم و محترمانه خواستم بیایند کنار تا کمی با هم صحبت کنیم که حرکت کرد به جلو و من فکر کردم قصد دارد جلوتر پارک کند.
وی عنوان کرد: راننده پراید با حرکت کردن به جلو با دوستانش تماس گرفت تا بیایند اما من فکر کردم میخواهند در جای خلوتی صحبت کند و با حرکات دست مدام اشاره می کرد که جلوتر بروم که من همرفتم و به کوچهای رسیدم.
حجت الاسلام میرزایی گفت: راننده شیشه پراید را پائین آورد و داشتم با زبان نرم با راننده پراید حرف می زدم که ناگهان راننده به قصد گیر انداختن من دنده عقب گرفت دست من بین ماشین گیر کرد و به هر ترتیب دستم را رها کردم که چند نفر موتور سوار (همان دوستاش که با آنها تماس گرفته بود) سر رسیدند.
طلبه آمر به معروف عنوان کرد: یکی از موتورسوارها دست به یقه من شد که تکان نخورم، نفر اصلی چاقو در آورد و شروع کرد به فحاشی، به من فحاشی می کرد و من سکوت کردم.
وی اظهار کرد: در همین حین با چاقو به قصد کشتن به طرف قلبم حمله کرد و من تنها راهی که در آن لحظه به نظرم رسید این بود که بازو چپم رو سپر کنم.
حجت الاسلام میرزایی افزود: چندیم ضربه چاقو به من زدند و جراحت بسیار سنگینی به دست و بازوی من وراد شد که در همین حین یکی از دوستان از آنجا رد می شد به کمک من آمد.
وی بیان کرد: فردی که سوار بر پراید بود ماشین خودش را رها کرد و با ماشین دیگری که پژوی مشکی رنگ بود از محل متواری شد، در همین حین خانمی که همراه وی بود نیز فرار کرد.
طلبه آمر به معروف با اشاره به عدم همکاری اورژانس و پلیس لرستان افزود: بعد از فرار ضارب ها ما با اورژانس 115 تماس گرفتیم که متاسفانه هیچ گونه همکاری از طرف اورژانس مشاهده نشد حتی حاضر به حضور در محل نشدند.
وی تصریح کرد: پلیس 110 هم در محل حاضر نشد تا جایی که باوجود خون ریزی شدیدی که داشتم تا رسیدن یکی دوستان طلبه 15 دقیقه روی زمین منتظر ماندم و در نهایت با موتور من را به بیمارستان انتقال دادند و پلیس هم تنها در بیمارستان عشایر و صرفا جهت تنظیم صورت جلسه حاضرشد.
حجت الاسلام میرزایی گفت: در بیمارستان هم ناباورانه با رفتار عجیب صحبت های بد پزشک و دستیار پزشک مواجه شدم به طوری که دستیار پزشک مدام مرا ملامت می کرد که نباید دخالت می کردم که ناگهان پزشک بیمارستان با کلمات زشتی گفت این طلبه خودش هم جز اراذل و اوباش است وگرنه دست به چنین اقداماتی نمی زد.
وی با انتقاد از عدم رسیدگی کادر پزشکی و بیمارستان اظهار کرد: با اینکه خون ریزی شدید داشتم بیمارستان حاضر به پذیرش نبود و ما مدارکی مثل کارت ملی و مبلغ زیادی جهت پذیرش در خواست می کرد و پزشک هم به هیچ عنوان به بنده رسیدگی نمی کرد حتی به من دست هم نمی زد و تنها کار آموز ها زخم های من را شست و شوی سطحی دادند.
ادامه مطلب ....
http://ift.tt/1oJiKng
منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان
تبادل لينك
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر