کفاره گناهان:
چنان که درمیان برخی از روضه خوانان و نوحه خوانان شایع است گفته میشود امام حسین به استقبال شهادت رفت و خود را به مسلخ شهادت برد که فقط فقط مردم برای او گریه و عزاداری کنند و با این کار گناهانشان آمرزیده شود. خلاصه اینکه شهادت امام را کفارهی گناهان امّت مرحومهی اسلام میدانند. ریشه و منشأ این تفکر مجموعه روایاتی است که اغلب در کتاب شریف کامل الزیارات از ابن قولویه قمّی و کتاب گرانقدر بحارالانوار مرحوم مجلسی و اخیراً در خصائص الحسینیه مرحوم شیخ جعفر شوشتری و کتاب البکاء للحسین از علامه میر جهانی (اعلی الله مقامهم الشریف) موجود میباشد که متضمن چنین معانی میباشد که هر کس بر امام گریه کند، یا روضه خوانی کند، یا حداقل خودش را محزون و غم انگیز به خاطر ایام عزای عاشورائی نشان بدهد خداوند همهی گناهان او را ولو اینکه به اندازهی ریگهای دریا باشد میآمرزد (1). بله عالمان دین و اولیای الهی این روایات شریف و نورانی را کاملاً قبول میدارد امّا این روایات را بایستی کنار روایات و آیات دیگری قرار داد که حساب حق الناس و ظلم به مردم، بدهی به مردم و امثال این مظالم را جدا کرده و فرمودهاند بایستی این حق الناس را جبران کرد و این روایات اشک و بکاء را اگر کنار آیات و روایات حق الناس و جبران کردن نماز و روزه خوانده نشده و مانند اینها قرار دهیم نتیجه این میشود: گریهی بر حضرت حسین قدرت و توان این را دارد که خداوند به برکت آن صاحب اشک که خود امام باشد از حق اللهی که انسان آنرا ضایع کرده و درصدد جبران آن است و حق النفس بگذرد. پس دیدگاه اول در این فصل افراطی و هیجانی است و باعث تجرّی بر گناه انسان میشود که یک نفر میتواند ربا خواری کند، انواع ظلمها را بکند، از هر جنایت و شهوترانی هم فرو گزار نکند و نماز نخواند و روزه هم نگیرد و بعد برود چند قطرهی اشک بر امام حسین بریزد و دیگر کار تمام بشود و خدا همهی گناهان او را هم بیامرزد. اینکه مخالف و معارض با عدالت پروردگار است پس دیدگاه دوم را چه بسا بشود نظر اعتدال و میانه روی دانست. البته آن تصّور غلط اول از آنجا ناشی میشود که برخی مردم تصوّر صحیحی از موضوع شفاعت ندارند و تصویری که از آن در اذهان خود دارند به پارتی بازیهای این دنیا میماند و هرگز شباهتی به شفاعتی که در متون معتبر شیعی آمده و همهی شیعیان بدان معتقد هستند ندارد. این انحراف اعتقادی آن چنان که برخی دانشمندان معاصرمی فرمایند از عالم مسیحیت به عالم عوام شیعه رسوخ کرده و انحرافی است که از تحریف تعالیم عیسی بن مریم توسط ارباب کلیسا سرچشمه میگیرد که میگویند عیسی به صلیب کشیده شد تا مسیحیان همگی به بهشت بروند که این نظر کاملاً کذب و دروغ و انحرافی است و هرگز نمیتواند جایگاهی در تفسیر عاشورا و قیام امام حسین داشته باشد (2). لکن از صحّت و درستی روایاتی که پیشتر به برخی از آنها اشاره شد که بحث کفاره گناهان را در اثر اشک بر امام حسین مطرح میکنند هرگز نباستی گذشت منتها کلام در اینست که این روایات ناظر به بحث حق الناس و مظلمه های بر مردم ندارد و این روایات شرط و شروطهائی دارد نه اینکه به صرف چند قطره بر حضرت سیدالشهداء و بدون رعایت موارد دیگر اسلامی و بدون ترک گناه و انجام واجبات شش دانگ بهشت را به کسی بدهند.
منبع :
1. کامل الزیارات ص 108، باب 36
2. با اندکی تصرف مجموعه آثار شهید مطهری ج 17 ص 559
چنان که درمیان برخی از روضه خوانان و نوحه خوانان شایع است گفته میشود امام حسین به استقبال شهادت رفت و خود را به مسلخ شهادت برد که فقط فقط مردم برای او گریه و عزاداری کنند و با این کار گناهانشان آمرزیده شود. خلاصه اینکه شهادت امام را کفارهی گناهان امّت مرحومهی اسلام میدانند. ریشه و منشأ این تفکر مجموعه روایاتی است که اغلب در کتاب شریف کامل الزیارات از ابن قولویه قمّی و کتاب گرانقدر بحارالانوار مرحوم مجلسی و اخیراً در خصائص الحسینیه مرحوم شیخ جعفر شوشتری و کتاب البکاء للحسین از علامه میر جهانی (اعلی الله مقامهم الشریف) موجود میباشد که متضمن چنین معانی میباشد که هر کس بر امام گریه کند، یا روضه خوانی کند، یا حداقل خودش را محزون و غم انگیز به خاطر ایام عزای عاشورائی نشان بدهد خداوند همهی گناهان او را ولو اینکه به اندازهی ریگهای دریا باشد میآمرزد (1). بله عالمان دین و اولیای الهی این روایات شریف و نورانی را کاملاً قبول میدارد امّا این روایات را بایستی کنار روایات و آیات دیگری قرار داد که حساب حق الناس و ظلم به مردم، بدهی به مردم و امثال این مظالم را جدا کرده و فرمودهاند بایستی این حق الناس را جبران کرد و این روایات اشک و بکاء را اگر کنار آیات و روایات حق الناس و جبران کردن نماز و روزه خوانده نشده و مانند اینها قرار دهیم نتیجه این میشود: گریهی بر حضرت حسین قدرت و توان این را دارد که خداوند به برکت آن صاحب اشک که خود امام باشد از حق اللهی که انسان آنرا ضایع کرده و درصدد جبران آن است و حق النفس بگذرد. پس دیدگاه اول در این فصل افراطی و هیجانی است و باعث تجرّی بر گناه انسان میشود که یک نفر میتواند ربا خواری کند، انواع ظلمها را بکند، از هر جنایت و شهوترانی هم فرو گزار نکند و نماز نخواند و روزه هم نگیرد و بعد برود چند قطرهی اشک بر امام حسین بریزد و دیگر کار تمام بشود و خدا همهی گناهان او را هم بیامرزد. اینکه مخالف و معارض با عدالت پروردگار است پس دیدگاه دوم را چه بسا بشود نظر اعتدال و میانه روی دانست. البته آن تصّور غلط اول از آنجا ناشی میشود که برخی مردم تصوّر صحیحی از موضوع شفاعت ندارند و تصویری که از آن در اذهان خود دارند به پارتی بازیهای این دنیا میماند و هرگز شباهتی به شفاعتی که در متون معتبر شیعی آمده و همهی شیعیان بدان معتقد هستند ندارد. این انحراف اعتقادی آن چنان که برخی دانشمندان معاصرمی فرمایند از عالم مسیحیت به عالم عوام شیعه رسوخ کرده و انحرافی است که از تحریف تعالیم عیسی بن مریم توسط ارباب کلیسا سرچشمه میگیرد که میگویند عیسی به صلیب کشیده شد تا مسیحیان همگی به بهشت بروند که این نظر کاملاً کذب و دروغ و انحرافی است و هرگز نمیتواند جایگاهی در تفسیر عاشورا و قیام امام حسین داشته باشد (2). لکن از صحّت و درستی روایاتی که پیشتر به برخی از آنها اشاره شد که بحث کفاره گناهان را در اثر اشک بر امام حسین مطرح میکنند هرگز نباستی گذشت منتها کلام در اینست که این روایات ناظر به بحث حق الناس و مظلمه های بر مردم ندارد و این روایات شرط و شروطهائی دارد نه اینکه به صرف چند قطره بر حضرت سیدالشهداء و بدون رعایت موارد دیگر اسلامی و بدون ترک گناه و انجام واجبات شش دانگ بهشت را به کسی بدهند.
منبع :
1. کامل الزیارات ص 108، باب 36
2. با اندکی تصرف مجموعه آثار شهید مطهری ج 17 ص 559
ادامه مطلب ....
http://ift.tt/1vw8Ch2
منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان
تبادل لينك
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر