۱۳۹۳ مهر ۹, چهارشنبه

امام حسين عليه السلام، الگوي انسانها

امام حسين عليه السلام، الگوي انسانها تشبه به بزرگان و انتساب به اولياء، کار زيرکان عالم است. هر کس الگويي مي خواهد؛ دنبال نمونه و اسوه يي مي گردد؛ اما همه در جستن الگو، راه صواب نمي روند. بعضي افراد در عالم هستند که اگر از آنها بپرسيد کدام چهره ذهن شما را به خود متوجه مي کند، مي بينيد که سراغ انسانهاي حقير و کوچک و پستي مي روند که عمرشان به عبوديت هواي نفس گذشته است؛ تنها هنرشان چيزي است که جز غافلان را خوش نمي آيد - تنها سرگرم کردن چند لحظه ي انسانهاي کوچک و غافل- اينها براي عده يي ازانسانهاي معمولي عالم، الگو مي شوند. بعضي سراغ سياستمدارها و شخصيتهاي تاريخي و امثال آن مي روند و آنان را الگو قرار مي دهند چون بزرگترين خصوصيت اولياءالله را الگو قرار مي دهند. چون بزرگترين خصوصيت اولياءالله اين است که تا آن حد شجاع و قوي و مقتدرند که مي توانند امير نفس خود باشند؛ ذليل نفس خود نشوند. به يکي از فيلسوفان و حکماي قديم منسوب است که به اسکندر رومي - مقدوني -گفت: تو غلام غلامان من هستي. اسکندر تعجب کرد و خشمگين شد. گفت: خشمگين نشو؛ تو غلام شهوت و غضب خود هستي. وقتي چيزي را بخواهي، بي تابي؛ وقتي هم از چيزي خشمگين بشوي، بي تابي؛ اين بردگي در مقابل شهوت و غضب است؛ درحالي که شهوت و غضب غلام من هستند.


ممکن است اين داستان راست باشد و ممکن است واقعيت نداشته باشد؛ اما نسبت به اولياي خدا، پيغمبران و شاخصهاي راه هدايت الهي بشر، راست است. نمونه هاي آن يوسف، ابراهيم و موسي هستند و نمونه هاي متعدد نيز در زندگي اولياي خدا وجود دارد. زيرکترين انسانها کساني هستند که اين بزرگان، اين انسانهاي شجاع و مقتدر را الگو قرار مي دهند و از اين طريق براي خودشان، در باطن و معنا کسب اقتدار و عظمت مي کنند.

باز در ميان اين بزرگان هم شاخصهايي است که بلاشک حضرت ابي عبدالله (عليه الصلاة و السّلام )، يکي از بزرگترين اين شاخصهاست. حقاً بايد گفت که نه فقط ما انسانهاي خاکي و حقير و ناقابل، بلکه همه ي عوالم وجود، ارواح اولياء و بزرگان و فرشتگان مقرب؛ و در تمام اين عوالم تو در توي وجود، که براي ما روشن و آشنا هم نيست، نور مبارک حسين بن علي عليه السلام مثل خورشيد مي درخشد. اگر انسان خود را در پرتو اين خورشيد قرار بدهد، اين کار خيلي برجسته يي است. . . .

ملاحظه کنيد، امام حسين عليه السلام فرزند پيغمبر که بود، فرزند علي بن ابيطالب عليه السلام و فاطمه زهرا (سلام الله عليها) که بود، همه اينها چيزهايي است که يک انسان را خيلي تعالي مي بخشد. پرورش يافته ي آن خانه و آن دامن و آن تربيت وفضاي معنوي و بهشت روحاني که بود، اما به اينها قانع نشد. وقتي نبيّ اکرم صلي الله عليه و اله و سلم از دنيا رفت، ايشان يک نوجوان هشت -نه ساله بودند. وقتي اميرالمؤمنين به شهادت رسيدند، ايشان يک جوان سي و هفت -هشت ساله بودند. در دوران اميرالمؤمنين هم که دوران آزمايش و تلاش و کار بود، اين مايه ي مستعد، زير دست آن پدر، مرتب ورز خورده بود و قوي، درخشان و تابناک شده بود.

اگرهمت يک انسان مثل همت ما باشد، خواهد گفت که همين مقدار بس است؛ همين خوب است؛ با همين خدا را ملاقات کنيم. همت حسيني اين نيست. در دوران حيات مبارک برادرش، که ايشان مأموم آن بزرگوار و امام حسن عليه السلام، امام بودند، ايشان همان حرکت عظيم را ادامه دادند. باز همين طورپيشرفت و انجام وظايف در کنار برادر اطاعت مطلق از امام زمان است. همه ي اينها درجه و تعالي است. لحظه لحظه هايش را حساب کنيد. بعد در مقابل شهادت برادر قرار گرفتند؛ بعد از آن هم زندگي مبارک اين بزرگوار، ده سال ادامه پيدا کرده است - از وقت شهادت امام حسن تا هنگام شهادت خودشان، حدود ده سال و اندکي است- شما ببينيد امام حسين عليه السلام، در اين ده سال قبل از عاشورا چه مي کردند.





ادامه مطلب ....



http://ift.tt/1uAw12U



منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان



تبادل لينك



به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم


هیچ نظری موجود نیست: