آيا انسان در برابر شيطان مجبور است؟
نه تنها انسان با علم حضوري، پي به مختاربودن خود مي برد(13) و نه تنها آيات متعددي از قرآن دلالت بر اختيار انسان مي کنند،(14) بلکه آيات فراوان ديگري نيز دلالت دارند که انسان در برابر شيطان مسلوب الاختيار نيست، بلکه شيطان از طريق تزيين (آراستن، زيباجلوه دادن)(15)، وسوسه(16)، دعوت(17)، تسويل (فريفتن)(18) استزلال (لغزاندن)(19)، افتنان (به فتنه انداختن)(20) اضلال (گمراه کردن)(21)، ايحاء (القا کردن سخن، وحي کردن، وسوسه کردن)(22) وعده دروغ(23) و مانند آن انسان را به نافرماني خدا سوق مي دهد و اين همه، از لوازم شيطنت است. بايد توجه داشت که اگر در بعضي از آيات اشاره به سلطه شيطان بر بعضي افراد شده،(24) اين سلطه تکويني نيست و از اين رو، شيطان در قيامت، به هنگام رويارويي با پيروان خود مي گويد: «انّ اللّه وعدکم وعدالحقّ و وعدتکم فاخلقتکم و ما کان لي عليکم من سلطانٍ الاّ ان دعوتکم فاستجبتم لي فلاتلوموني ولوموا انفسکم و ما انتم بمصرخيّ انّي کفرت بما اشرکتمون من قبل...»(ابراهيم:22)
البته روشن است که سلطه در آيه شريفه، اطلاق دارد و شامل هر نوع سلطه اي مي شود، چه سلطه بر ابدان باشد و چه سلطه بر افکار و انديشه ها.
دعوت شيطاني و تزيين اعمال و تسويل و وسوسه توسط شيطان ممکن است در انسان ميل و شوق به گناهان ايجاد کند و انسان هم پس از آن به راحتي تن به معصيت و نافرماني خدا دهد، ولي اين به معناي مسلوب الاختيار کردن انسان نيست ،بلکه او مخيّر است که دل و فکر خود را جايگاه و سنگر شيطان قرار دهد يا جايگاه ذکرالهي. بسيارند کساني که حاضر نيستند، حتي يک لحظه، قلب خود را جايگاه وساوس شيطاني قرار دهند؛ دل هاي آن ها لبريز از ايمان به خداست و هميشه بر او توکّل دارند و از اين رو، شيطان هم بر آن ها هيچ سلطه اي ندارد: «انّه ليس سلطانه علي الّذين آمنوا و علي ربّهم يتوکلّون» (نحل: 99) او بر بندگان خدا (کساني که واقعا بنده او هستند) هيچ سيطره اي ندارد، مگر بر پيروان گمراه خود: «انّ عبادي ليس لک عليهم سلطانٌ الاّ من اتّبعک من الغاوين» (حجر:42)
نه تنها انسان با علم حضوري، پي به مختاربودن خود مي برد(13) و نه تنها آيات متعددي از قرآن دلالت بر اختيار انسان مي کنند،(14) بلکه آيات فراوان ديگري نيز دلالت دارند که انسان در برابر شيطان مسلوب الاختيار نيست، بلکه شيطان از طريق تزيين (آراستن، زيباجلوه دادن)(15)، وسوسه(16)، دعوت(17)، تسويل (فريفتن)(18) استزلال (لغزاندن)(19)، افتنان (به فتنه انداختن)(20) اضلال (گمراه کردن)(21)، ايحاء (القا کردن سخن، وحي کردن، وسوسه کردن)(22) وعده دروغ(23) و مانند آن انسان را به نافرماني خدا سوق مي دهد و اين همه، از لوازم شيطنت است. بايد توجه داشت که اگر در بعضي از آيات اشاره به سلطه شيطان بر بعضي افراد شده،(24) اين سلطه تکويني نيست و از اين رو، شيطان در قيامت، به هنگام رويارويي با پيروان خود مي گويد: «انّ اللّه وعدکم وعدالحقّ و وعدتکم فاخلقتکم و ما کان لي عليکم من سلطانٍ الاّ ان دعوتکم فاستجبتم لي فلاتلوموني ولوموا انفسکم و ما انتم بمصرخيّ انّي کفرت بما اشرکتمون من قبل...»(ابراهيم:22)
البته روشن است که سلطه در آيه شريفه، اطلاق دارد و شامل هر نوع سلطه اي مي شود، چه سلطه بر ابدان باشد و چه سلطه بر افکار و انديشه ها.
دعوت شيطاني و تزيين اعمال و تسويل و وسوسه توسط شيطان ممکن است در انسان ميل و شوق به گناهان ايجاد کند و انسان هم پس از آن به راحتي تن به معصيت و نافرماني خدا دهد، ولي اين به معناي مسلوب الاختيار کردن انسان نيست ،بلکه او مخيّر است که دل و فکر خود را جايگاه و سنگر شيطان قرار دهد يا جايگاه ذکرالهي. بسيارند کساني که حاضر نيستند، حتي يک لحظه، قلب خود را جايگاه وساوس شيطاني قرار دهند؛ دل هاي آن ها لبريز از ايمان به خداست و هميشه بر او توکّل دارند و از اين رو، شيطان هم بر آن ها هيچ سلطه اي ندارد: «انّه ليس سلطانه علي الّذين آمنوا و علي ربّهم يتوکلّون» (نحل: 99) او بر بندگان خدا (کساني که واقعا بنده او هستند) هيچ سيطره اي ندارد، مگر بر پيروان گمراه خود: «انّ عبادي ليس لک عليهم سلطانٌ الاّ من اتّبعک من الغاوين» (حجر:42)
ادامه مطلب ....
http://www.nooreaseman.com/forum166/thread58786.html
منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان
تبادل لينك
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر