بعضی کارهای خیر که نباید انجام دهیم!
آیه 90سوره نحل حاوی سه دستور خدا به ماست. در این نوشته میخواهیم درباره دو دستور اول قدری فکر کنیم و اولویت میان آنها را هم لحاظ کنیم.
در سوره نحل خدا به ما دو دستور دادهاست. یکی دستور به عدل و دیگری دستور به احسان:
إِنَّ اللّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالإِحْسَانِ وَ إِیتَاء ذِی الْقُرْبَى وَ یَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاء وَالْمُنكَرِ وَالْبَغْیِ یَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ
البته در ادامه، دستور داده است که حقوق ذی القربی را بدهیم که در اینجا به این قسمت از آیه نمیپردازیم.
در اینکه همه این دستورات، به جا و به نفع انسان است شکی نیست؛ اما نباید به سادگی از کنار این آیه بگذریم.
در حقیقت در بسیاری از موارد برای ما اتفاق میافتد که بین این وظایف باید انتخاب کنیم ولی تکلیف واقعی خود را نمیدانیم. واقعا اگر میان این دستورات بخواهیم انتخاب کنیم، کدام یک مهمتر است و ترجیح دارد؟
سخن خود را به دو دستور اول محدود میکنیم و بر آن تمرکز میکنیم. اگر بخواهیم برای زندگی خودمان یک الگو به دست بیاوریم، عدل نقش اساسی تری دارد یا الگوی احسان؟
برای سادهتر شدن سوال، توضیح می دهیم که احسان همان جود است با این تفاوت که ، جود فقط درباره امور مالی است اما احسان هر نوع کمک مالی و غیر مالی را شامل می شود.
بنابراین به جای اینکه بپرسیم عدل بهتر است یا احسان، میتوانیم بپرسیم که عدل بهتر است یا جود؟
در حقیقت این سوال جدیدی نیست. شخصی از علیّ مرتضی (سلام اللّه علیه) پرسید: آیا جود با فضیلتتر است یا عدالت؟ پاسخ آن حضرت آن بود که عدل.
این بود پاسخ عجیب علی مرتضی امیرالمومنین. علت عجیب بودن این پاسخ آن است که در نظر ما جود بهتر از عدل است ، زیرا عدل در ظاهر بسیار خشک است.
عدل به معنای آن است همه چیز سر جای خود قرار داشته باشد. بنابراین با مقیاس عدالت، بسیار از بخشش ها نباید صورت بگیرد و ایثار هم معنای درستی نمیدهد. اما در نظر امیرالمومنین که هم قهرمان عدل است و هم قهرمان جود، عدل مهمتر از جود است.
اما چرا اینطور است؟ خود آن حضرت دو علت برای این برتری ذکر فرمودهاند: به دلیل اینكه عدل هر چیزی را در جای خود قرار می دهد و هر حقی را به ذی حق واقعی خود می دهد، اما جود و بخشش امور و جریانها را از محل خودشان و مدارشان خارج می کند زیرا جود این است كه آدمی حق مسلّم خود صرف نظر كند، به دیگری كه ذی حق نیست ببخشد، پس جود اشیاء را از موضع خود خارج میكند.
دلیل دوم آنکه عدالت اداره كننده عموم مردم است، چیزی است كه پایه و مبنای زندگی عمومی و اساس مقررات است، اما جود و بخشش یك حالت استثنائی است كه در موقع خاص ،كسی به كسی جود می کند و ایثار می نماید.
از این سوال و جواب، فهمیده میشود که عدل و جود یا عدل و احسان هر دو جزو فضایل اخلاقی هستند اما ارجحیت و اولویت با عدل است. هر وقت کارها از نظر عدل درست شد ، نوبت به جود و احسان میرسد.
از اینجا متوجه یک اصل مهم در زندگی شخصی و اجتماعی می شویم و آن این است که از این گفته امیرالمومنین آموختهایم و آن عبارتست از اینکه ؛ قبل از اینکه به امور فرعی بپردازیم ، به امور اصلی پرداخته باشیم.
به عبارت دیگر اگر قرار است برای کسی کاری خارج از وظیفه خود انجام داده باشیم، قبل از آن بررسی کرده باشیم که نسبت به او یا دیگران وظیفه واجبمان را انجام دادهایم؟
اگر میل داریم که در محیط کارمان مثلاً در اداره یک خدمت رسانی اضافه بر وظیفه خود را در برنامه کاریمان قرار دهیم، قبل از آن اطمینان حاصل کرده باشیم که انجام این کار اضافه، ضرری به وظایف اصلی نخواهد گذاشت.
اگر قرار است وقت خود برای انجام یک کار خیر صرف کنیم، قبل از آن مطمئن شده باشیم که کارهای ضروری و وظایف واجبی که بر عهده داریم را انجام دادهایم یا نه؟
اگر قرار است نماز مستحب بخوانیم یا روزه مستحب بگیریم یا انفاق مستحب کنیم یا در فعالیت های خیریه شرکت کنیم، قبل از همه اینها یکبار بررسی کرده باشیم که انجام این کارها باعث نشود به یک یا چند کار مهمتر و واجب دینی صدمه بزند!
در روابط خود با همسر و همکاران و دوستان و بستگان و همسایگان و عموم مسلمانان و مردم ، این اصل طلایی را همواره باید مدنظر داشته باشیم که هم اهل عدل باشیم و هم اهل احسان؛ اما تا زمانی که روابطمان قوام نگرفته است و کارها بر سر جای خود قرار نگرفتهاند و وظیفه شناسی فراموش شده و جای خود را به توقعات بی جای دیگران یا فرارهای ما از مسئولیت داده باشد، اولویت با عدل است. یعنی باید روابط را محکم کرد و بر دادن و گرفتن حق پافشاری کرد تا آنکه امور به تعادل خود برسد؛ آنگاه نوبت احسان و لطف کردن خارج از وظیفه است.
در حقیقت همه ما انسان و محدود آفریده شدهایم و انجام یک کار باعث میشود تا از کار دیگر باز بمانیم. بنابراین در درجه اول باید متمرکز بر واجبات و کارهای اولویت دار باشیم و در صورتی که از انجام آنها مطمئن شدیم، تا آن حد که ضرری به آنها ایجاد نشود، نوبت به انجام کارهای مستحب و انجام امور خیر غیر واجب میرسد. مثال مهم دیگر، کارهای پسندیدهای است که در حین انجام آن، کسالت یا بی میلی، از نشاط خالی میشویم؛ مانند خواندن نماز مستحب یا قرائت قرآن و کارهای خیر در حال خستگی یا در حالی که میل قلبی به انجام آن نداریم.
در اینجا هم بهتر آن است که این مستحبات را رها کنیم زیرا انجام دادن مستحبات در حال بیمیلی باعث آسیبی میشود که به روحیه و روان ما وارد میشود و در حقیقت ما را از تعادل و عدالت فردیمان خارج میکند.
این نوشته را با این گفته امیرالمومنین به اتمام میرسانیم که در حقیقت جان نوشته ماست:
هرگاه کارهای مستحبی به کارهای واجب ضرر بزند آن کارهای مستحب را ترک کنید.(نهج البلاغه، شماره 279 عبارات کوتاه)
روح الله رستگار صفت
بخش قرآن تبیان
بخش قرآن تبیان
منابع:
قرآن کریم
نهج البلاغه
بیست گفتار، شهید مطهری
ادامه مطلب ....
http://www.nooreaseman.com/forum79/thread55616.html
منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان
تبادل لينك