۱۳۹۲ خرداد ۱, چهارشنبه

امام کاندیدای بی‌بی‌سی نبود


امام کاندیدای بی‌بی‌سی نبود









باز هم پیش‌بینی ما درست از آب درآمد. ما از قبل گفته بودیم و پیش‌بینی کرده بودیم شورای محترم، دقیق و دشمن‌شکن نگهبان، عمل به مر قانون می‌کند… و کرد! انصافا خوب و قانونی و تاریخی! فرق دارد پیش‌بینی‌های ما با پیش‌بینی‌های آقای رفسنجانی. عالیجناب، اغلب مواقع، فتن ناساز خود را به شکل سرگشاده پیش‌بینی می‌کند و حقا که باید شک کرد در قوه عاقله آن که کارهای دانسته خود را از قبل، پیش‌بینی می‌کند! ما اما بر اساس شواهد و قرائن، بارها و بارها پیش‌بینی کرده بودیم که این بار شورای نگهبان، بیش از همیشه، عمل به مر قانون می‌کند و مچ قانون را به نفع مصلحت، یعنی اتفاقا به نفع دانه‌درشت‌های پر ادعا و همواره نق زن، نمی‌خواباند. شکر باید گفت خدا را به خاطر این شورای نگهبان. جای سپاس است و تمجید. شورای نگهبان کار خود را به خوبی انجام داد، اینک اما باید دید نگهبان خود شورای نگهبان کیست؟! در وهله اول، خداوند منان، بعد هم ولایت و ملت. آرامش و امنیت و لطف و صفای این روزهای میهن سرافراز ما، یعنی؛ مردم نیز مثل شورای نگهبان، مدافع حریم قانونند و از عمل شورا به مر قانون، ممنون. ما البته این را نیز از قبل پیش‌بینی کرده بودیم که مصلحت عمومی همگان، اتفاقا از راه قانون می‌گذرد. سود در قانونگرایی است. رفاه و آرامش و امنیت در قانونگرایی است. کسانی که خود را برتر از قانون می‌دانند، همان افرادی‌اند که خیال می‌کنند «بابای انقلاب» اند! در منظومه انقلاب اسلامی، آنقدری که ما فهمیده‌ایم، هم خمینی و هم خامنه‌ای، اول از همه، خود عزیزشان، تابع و مطیع قانون بوده‌اند. وقتی مشی ولی فقیه «قانونگرایی» است، حساب کار باید دست دیگران آمده باشد. صرف‌نظر از آحاد مردم و اغلب گروه‌های سیاسی، بعضی‌ها کانه طلبکارند از شورای نگهبان! چرا؟ گناه شورا چیست؟! حداقلی‌ترین، دم‌دست‌ترین و نازل‌ترین خواهش قانون از شورای نگهبان، این است که صلاحیت نامزد بی‌بی‌سی احراز نشود. این، کف قانونگرایی است، نه منتهای آن. به چه چیزی معترضند عده‌ای؟! چه می‌خواهند از جان قانونی که پایش ۳۰۰ هزار خون ریخته شده؟! چرا قانون را می‌زنند؟! نکند خود را «بابای قانون» هم می‌دانند؟! دیروز یکی از همین جمع بی‌قانون، گفته بود؛ «اگر امام هم با نام مستعار در انتخابات نامزد می‌شد، شورای نگهبان، صلاحیتش را احراز نمی‌کرد!» دیگری از ولی‌فقیه خواسته بود؛ «آقای رفسنجانی را به جمع نامزدها برگرداند تا ولایت‌فقیه را یک بار دیگر عینیت بخشد!» ما جواب داریم به این حرف‌ها و اگر شورای نگهبان، نگهبان قانون است، ما جلو می‌آییم و سینه خود را سپر می‌کنیم و از یکایک اعضای شورا دفاع قانونی می‌کنیم. اولا؛ امام، «روح الله» بود و هرگز نیازی به اسم مستعار نداشت! ثانیا؛ این فقط «اسم» نیست که می‌تواند گاهی «مستعار» باشد! ما «رسم مستعار» هم داریم! رسم مستعار، یعنی همین رسم آقای رفسنجانی! این رسمش نیست که بعضی‌ها نان امام را بخورند اما سود به جبهه بی‌بی‌سی برسانند. ثالثا؛ امام، این همه مثل بعضی‌ها چشم به انواع پست و اقسام صندلی نداشت که حتی در اوج پیری هم، نامزد پست‌هایی شده‌اند که از عهده‌شان خارج است! امام، خود آخر عقل بود و در پیری به سرش نمی‌زد که رئیس قوه مجریه شود! رابعا؛ آیا نستجیربالله، روح‌الله هم با آمدنش، قند در دل بی‌بی‌سی آب می‌کرد یا سیلی‌های خمینی‌وار در گوش شیاطین می‌خواباند؟! امام هم آیا «نامزد بی‌بی‌سی» بود؟! خامسا؛ امام، کی و کجا به شورای نگهبان گفته که؛ «اگر من آمدم و نامزد شدم، صلاحیت مرا باید تایید کنید؟!» امامی که ما می‌شناسیم، علی‌الدوام به شورای نگهبان، نشانی قانون را می‌داد، نه آدرس جماران را. امام به شورای نگهبان، با عمل قانونگرایانه خود می‌گفت؛ اگر می‌خواهید دم مرا هم ببینید، بروید دم قانون را ببینید. رهبر هم امروز، نشانی بیت رهبری به شورا نمی‌دهد، می‌فرمایند؛ قانون. حال، سوال اساسی اینجاست؛ چرا بعضی‌ها به شورای نگهبان، به جای آدرس قانون، نشانی نیاوران -بخوانید نشانی بی‌بی‌سی!- را می‌دهند؟! مگر آقای رفسنجانی، از امام و «آقا»، از قانون، بزرگ‌ترند؟! سادسا؛ عینیت ولایت‌فقیه، در این است که ولی فقیه، حتی خود را نیز زیرمجموعه قوانین کشور تعریف می‌کند. عینیت ولایت‌فقیه، «عینیت قانون» است، نه «عینیت دیکتاتوری». راستی، چرا باید به ولی‌فقیه فشار بیاوریم که از عمل به مر قانون شورای نگهبان کوتاه بیاید؟! اصل چنین فشاری، قانونگرایی و امام‌گرایی است یا منش دیکتاتوری؟! این همه دارید دم از امام می‌زنید، اما غافلید که خمینی می‌گفت؛ «هر جا دشمن دارد از شما تعریف می‌کند، در درستی راه‌تان شک کنید». آقای رفسنجانی باید در درستی راهش شک کند، نه جناب جنتی. این هر دو، سن و سالی پشت سرشان هست اما یکی مغضوب بی‌بی‌سی، یکی محبوب بی‌بی‌سی. یکی دارد عمل به مر قانون می‌کند، یکی با ۸۰ سال سن، هنوز هم نامزد انتخابات ریاست‌جمهوری می‌شود! به قانون هم کاری نداشته باشیم، این سن، شاید هنوز برای خنده نشاندن بر لب بی‌بی‌سی جواب دهد اما برای گره‌گشایی از کارهای بر زمین مانده مردم، سن مناسبی نیست! و لابد سن مناسبی نیست که «م. ه» خود را رئیس‌جمهور «دولت رفسنجانی» می‌داند! دیروز، یکی از جراید نوشته بود، «این گره با دست رهبر باز می‌شود!» نخیر عزیزان! اصولا گره‌ای وجود ندارد که بخواهد با دست رهبر باز شود. قانون، گره را باز کرد! تمام شد! من البته دریغم می‌آید که نام این روزنامه زنجیره‌ای را ببرم اما این همان روزنامه‌ای بود که عصر اصلاحات می‌نوشت؛ «ولی‌فقیه ذیل قانون تعریف می‌شود». سلمنا! لطف کنید و خود را نیز ذیل قانون، تعریف کنید. چرا فشار می‌آورید به علمدار؟! چرا؟! این همه اگر نظر و رای و راه رهبر برای شما گره‌گشاست، پس چرا در سال ۸۸ به سخنانش گوش فرا ندادید و از قانون، خروج کردید؟! حالا خامنه‌ای شد خوب؟! حالا خامنه‌ای شد مرجع حل مشکل؟! اصلا و اصولا مشکلی مگر هست؟! مشکلی هم اگر بود، قانون حلش کرد! تمام! و اگر فکر می‌کنید ما از قانون، بت ساخته‌ایم، سخت در اشتباهید. قانون، بت نیست؛ بت شکن است. و بت منیت را می‌شکند! بت بی‌بی‌سی را می‌شکند! برنخورد به شما این حرف‌ها اما ما ۳۰۰ هزار شهید نداده‌ایم که بی‌بی‌سی، مثل زمان شاه، کاندیدا داشته باشد در انتخابات!! ما اساسا به خاطر همین چیزها انقلاب کرده‌ایم! و ما نیز مثل شما بر این باوریم که قانون انتخابات، وحی منزل نیست. فی‌الحال، مهم‌ترین ایراد قانون انتخابات این است؛ «آن نامزدی که علیه نتیجه انتخابات، شورش سرگشاده می‌کند و بر خرمن ۴۰ میلیون رای حماسی، آتش می‌زند، چرا باید حق ثبت نام برای نامزدی در انتخابات دیگر داشته باشد؟!»



ما اگر یک «اخلاق باخت» داریم و یک «اخلاق برد»، اخلاق دیگرمان باید «اخلاق تایید یا رد، یا اخلاق احراز یا عدم احراز صلاحیت» باشد. این همه را گفتم اما بیم ندارم که از قاطبه نامزدهای رد صلاحیت شده، که سخن بر مدار قانون راندند و کلاس بالای خود را نشان دادند، تشکر کنم. ما نه حب شخصی داریم، نه بغض شخصی. فی‌الحال، جناب رفسنجانی برای ما طبق قانون، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام است. کاش آقای هاشمی قدر خود می‌دانست و وارد این فضا نمی‌شد. ما مسرور نمی‌شویم از اینکه مردان انقلاب، گاهی با دست خود علیه خود کار می‌کنند. چند روز پیش مادربزرگم می‌گفت: «ما یکسری ۱۵ خرداد ۴۲ شهید دادیم، یکسری قبل انقلاب، یکسری بعد انقلاب، یکسری زمان جنگ، و یک سری همین هسته‌ای‌ها… ما چند نسل مادر شهید و فرزند شهید و خود شهید عوض کرده‌ایم… ما بچه شهید داریم با ۵۰ سال، بچه شهید هم داریم در سن «علیرضا» و «آرمیتا»… هنوز اما آقای هاشمی نامزد انتخابات ریاست‌جمهوری است!! واقعا چه کسانی به ایشان مشورت می‌دهند؟! یعنی ایشان حواس‌شان نیست که با این حکم رهبر، با این همه سابقه، شأنی بالاتر از این دارند که نامزد انتخابات ریاست‌جمهوری شوند؟! والا ما از آن وقتی که یادمان می‌آید، ایشان نامزد انتخابات بوده تا الان…».



آهان! یادم رفت بنویسم؛ آقای جنتی! یادت می‌آید سال‌های دور، در روزگار غربت «آقا روح‌الله»، رفتی و حکم مرجعیت ایشان را امضا کردی؟! آیت‌الله مبارز! اگر این روزها چشمت به آسمان افتاد، لبخند رضایت خمینی، نوش جانت… تبسم شهدا، نوش جانت… تویی که ما می‌شناسیم، نخستین‌ بار نیست دق داده‌ای بی‌بی‌سی را.




وطن امروز/ ۲ خرداد ۱۳۹۲

حسین قدیانی








ادامه مطلب ....



http://www.nooreaseman.com/forum321/thread50951.html



منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان



تبادل لينك



به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم


هیچ نظری موجود نیست: