وهابيت و اهل سنت در قضيه غصب خلافت امير مؤمنان علي عليه السلام و هجوم بر خانه حضرت زهرا سلام الله عليها، شبهه ميكنند:
اگر خلافت و جانشيني رسول خدا صلي الله عليه وآله حق مسلم امير مؤمنان عليه السلام بوده و يا هجوم بر خانه آن حضرت صورت گرفته است، چرا صحابه رسول خدا و تربيت شدگان مكتب آن حضرت، از حق حضرت علي و هجوم بر خانه فاطمه زهرا سلام الله عليها دفاع نكردند؟
پاسخ اين سؤال را روايت ذيل كه با سند صحيح در منبع دست اول اهل سنت؛ يعني صحيح مسلم، نقل شده، بيان ميكند.
مسلم نيشابوري، در صحيح خود روايت ذيل را اينگونه آورده است:
1847 وحدثني محمد بن سَهْلِ بن عَسْكَرٍ التَّمِيمِيُّ حدثنا يحيى بن حَسَّانَ ح وحدثنا عبد اللَّهِ بن عبد الرحمن الدَّارِمِيُّ أخبرنا يحيى وهو بن حَسَّانَ حدثنا مُعَاوِيَةُ يَعْنِي بن سَلَّامٍ حدثنا زَيْدُ بن سَلَّامٍ عن أبي سَلَّامٍ قال قال حُذَيْفَةُ بن الْيَمَانِ قلت يا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّا كنا بِشَرٍّ فَجَاءَ الله بِخَيْرٍ فَنَحْنُ فيه فَهَلْ من وَرَاءِ هذا الْخَيْرِ شَرٌّ؟ قال: نعم. قلت: هل وَرَاءَ ذلك الشَّرِّ خَيْرٌ؟ قال: نعم. قلت: فَهَلْ وَرَاءَ ذلك الْخَيْرِ شَرٌّ؟ قال: نعم. قلت: كَيْفَ؟ قال: يَكُونُ بَعْدِي أَئِمَّةٌ لَا يَهْتَدُونَ بِهُدَايَ ولا يَسْتَنُّونَ بِسُنَّتِي وَسَيَقُومُ فِيهِمْ رِجَالٌ قُلُوبُهُمْ قُلُوبُ الشَّيَاطِينِ في جُثْمَانِ إِنْسٍ. قال: قلت: كَيْفَ أَصْنَعُ يا رَسُولَ اللَّهِ إن أَدْرَكْتُ ذلك؟ قال: تَسْمَعُ وَتُطِيعُ لِلْأَمِيرِ وَإِنْ ضُرِبَ ظَهْرُكَ وَأُخِذَ مَالُكَ فَاسْمَعْ وَأَطِعْ.
حذيفه بن يمان مىگويد: به رسول خدا عرض كردم:
ما در زمان شرى بوديم خدا خيرى آورد و ما الآن در خير هستيم آيا دنباله اين خير، شرى است؟ فرمود: بلى، گفتم دنباله آن شر خيرى است؟ فرمود: بلى. گفتم آيا دنباله آن خير نيز شرى است؟ فرمود: بلى. گفتم: چگونه است؟ فرمود: بعد از من پيشوايانى بر شما حكومت كنند كه به هدايت من هدايت نيافتهاند و به سيره و سنت من رفتار نمىكنند و به زودي در ميان آنان مردانى حاكم ميشوند كه دلهاى آنها دلهاى شياطين است ولى در لباس انسان درآمدهاند. گفتم: اگر من آن زمان را درك كردم چه كنم؟ فرمود: گوش فرادار و از امير اطاعت كن، هر چند بر پشت تو تازيانه زند و مال تو را بر بايد گوش بده و پيروى كن.
النيسابوري القشيري، ابوالحسين مسلم بن الحجاج (متوفاى261هـ)، صحيح مسلم،ج 3، ص 1476، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقي، ناشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت.
حال متن روايت را در تصوير كتاب «صحيح مسلم» كه آن را هشت تن از علماي اهل سنت حاشيه زده اند، ملاحظه فرماييد:
تصوير 1
تصوير 2
تصوير 3
نكات قابل تأمل در روايت فوق:
در اين روايت نكات دقيقي وجود دارد که براي فهميدن منظور رسول خدا صلي الله عليه وآله بسيار مؤثر است.
1. خبر از وقوع شر و فتنه بعد از رحلت حضرت:
فَهَلْ من وَرَاءِ هذا الْخَيْرِ شَرٌّ؟ قال: نعم.
2. پيشوايان بعد از پيامبر، نه به راه حضرت مردم را هدايت ميكنند و نه تابع سنت پيامبر هستند؛ بلكه از نزد خود، سنت ابداع ميكنند:
يَكُونُ بَعْدِي أَئِمَّةٌ لَا يَهْتَدُونَ بِهُدَايَ ولا يَسْتَنُّونَ بِسُنَّتِي.
3. كسانيكه به عنوان «ائمه» سر كار ميآيند، صورت انسان دارند؛ اما قلب هايشان قلب شيطان هستند:
وَسَيَقُومُ فِيهِمْ رِجَالٌ قُلُوبُهُمْ قُلُوبُ الشَّيَاطِينِ في جُثْمَانِ إِنْسٍ.
با توجه به اينكه در واژه «سَيَقُومُ» از كلمه «س» استفاده شده، اين مطلب را ميرساند كه اين پيشوايان با آن ويژگيهايي كه دارند، به زودي بعد از رحلت پيامبر روي كار ميآيند.
و با توجه به اين كه حذيفه چند روز پس از قتل عثمان بن عفان وفات يافته، و رسول خدا صلي الله عليه وآله نيز تکليف حذيفه را مشخص کرده، مصداق اين ائمه، تنها سه خليفه اول ميتواند باشد و نه کس ديگر.
قضاوت بيشتر از اين را به خوانندگان عزيز واگذار ميكنيم و اگر اين روايت توهين به صحابه باشد مسؤليت آن به عهده مسلم نيشابوري است كه آن را در صحيح ترين كتاب خود آورده است.
4. صحابه در مقابل جرياناتي كه بعد از رحلت رسول خدا صلي الله عليه وآله در باره غصب خلافت و هجوم به خانه حضرت زهرا و غصب فدك و هر آنچه مربوط به اهل بيت آن حضرت رخ داده است، مأمور به صبر بوده اند:
قال: تَسْمَعُ وَتُطِيعُ لِلْأَمِيرِ وَإِنْ ضُرِبَ ظَهْرُكَ وَأُخِذَ مَالُكَ فَاسْمَعْ وَأَطِعْ.
بنابراين، اگر صحابه راستين رسول خدا و ياران باوفاي امير مؤمنان عليه السلام از حضرت و هتك حرمت به صديقه طاهره، دفاع نكرده اند، از دستور رسول خدا صلي الله عليه وآله اطاعت كرده اند.
اگر خلافت و جانشيني رسول خدا صلي الله عليه وآله حق مسلم امير مؤمنان عليه السلام بوده و يا هجوم بر خانه آن حضرت صورت گرفته است، چرا صحابه رسول خدا و تربيت شدگان مكتب آن حضرت، از حق حضرت علي و هجوم بر خانه فاطمه زهرا سلام الله عليها دفاع نكردند؟
پاسخ اين سؤال را روايت ذيل كه با سند صحيح در منبع دست اول اهل سنت؛ يعني صحيح مسلم، نقل شده، بيان ميكند.
مسلم نيشابوري، در صحيح خود روايت ذيل را اينگونه آورده است:
1847 وحدثني محمد بن سَهْلِ بن عَسْكَرٍ التَّمِيمِيُّ حدثنا يحيى بن حَسَّانَ ح وحدثنا عبد اللَّهِ بن عبد الرحمن الدَّارِمِيُّ أخبرنا يحيى وهو بن حَسَّانَ حدثنا مُعَاوِيَةُ يَعْنِي بن سَلَّامٍ حدثنا زَيْدُ بن سَلَّامٍ عن أبي سَلَّامٍ قال قال حُذَيْفَةُ بن الْيَمَانِ قلت يا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّا كنا بِشَرٍّ فَجَاءَ الله بِخَيْرٍ فَنَحْنُ فيه فَهَلْ من وَرَاءِ هذا الْخَيْرِ شَرٌّ؟ قال: نعم. قلت: هل وَرَاءَ ذلك الشَّرِّ خَيْرٌ؟ قال: نعم. قلت: فَهَلْ وَرَاءَ ذلك الْخَيْرِ شَرٌّ؟ قال: نعم. قلت: كَيْفَ؟ قال: يَكُونُ بَعْدِي أَئِمَّةٌ لَا يَهْتَدُونَ بِهُدَايَ ولا يَسْتَنُّونَ بِسُنَّتِي وَسَيَقُومُ فِيهِمْ رِجَالٌ قُلُوبُهُمْ قُلُوبُ الشَّيَاطِينِ في جُثْمَانِ إِنْسٍ. قال: قلت: كَيْفَ أَصْنَعُ يا رَسُولَ اللَّهِ إن أَدْرَكْتُ ذلك؟ قال: تَسْمَعُ وَتُطِيعُ لِلْأَمِيرِ وَإِنْ ضُرِبَ ظَهْرُكَ وَأُخِذَ مَالُكَ فَاسْمَعْ وَأَطِعْ.
حذيفه بن يمان مىگويد: به رسول خدا عرض كردم:
ما در زمان شرى بوديم خدا خيرى آورد و ما الآن در خير هستيم آيا دنباله اين خير، شرى است؟ فرمود: بلى، گفتم دنباله آن شر خيرى است؟ فرمود: بلى. گفتم آيا دنباله آن خير نيز شرى است؟ فرمود: بلى. گفتم: چگونه است؟ فرمود: بعد از من پيشوايانى بر شما حكومت كنند كه به هدايت من هدايت نيافتهاند و به سيره و سنت من رفتار نمىكنند و به زودي در ميان آنان مردانى حاكم ميشوند كه دلهاى آنها دلهاى شياطين است ولى در لباس انسان درآمدهاند. گفتم: اگر من آن زمان را درك كردم چه كنم؟ فرمود: گوش فرادار و از امير اطاعت كن، هر چند بر پشت تو تازيانه زند و مال تو را بر بايد گوش بده و پيروى كن.
النيسابوري القشيري، ابوالحسين مسلم بن الحجاج (متوفاى261هـ)، صحيح مسلم،ج 3، ص 1476، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقي، ناشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت.
حال متن روايت را در تصوير كتاب «صحيح مسلم» كه آن را هشت تن از علماي اهل سنت حاشيه زده اند، ملاحظه فرماييد:
تصوير 1
تصوير 2
تصوير 3
نكات قابل تأمل در روايت فوق:
در اين روايت نكات دقيقي وجود دارد که براي فهميدن منظور رسول خدا صلي الله عليه وآله بسيار مؤثر است.
1. خبر از وقوع شر و فتنه بعد از رحلت حضرت:
فَهَلْ من وَرَاءِ هذا الْخَيْرِ شَرٌّ؟ قال: نعم.
2. پيشوايان بعد از پيامبر، نه به راه حضرت مردم را هدايت ميكنند و نه تابع سنت پيامبر هستند؛ بلكه از نزد خود، سنت ابداع ميكنند:
يَكُونُ بَعْدِي أَئِمَّةٌ لَا يَهْتَدُونَ بِهُدَايَ ولا يَسْتَنُّونَ بِسُنَّتِي.
3. كسانيكه به عنوان «ائمه» سر كار ميآيند، صورت انسان دارند؛ اما قلب هايشان قلب شيطان هستند:
وَسَيَقُومُ فِيهِمْ رِجَالٌ قُلُوبُهُمْ قُلُوبُ الشَّيَاطِينِ في جُثْمَانِ إِنْسٍ.
با توجه به اينكه در واژه «سَيَقُومُ» از كلمه «س» استفاده شده، اين مطلب را ميرساند كه اين پيشوايان با آن ويژگيهايي كه دارند، به زودي بعد از رحلت پيامبر روي كار ميآيند.
و با توجه به اين كه حذيفه چند روز پس از قتل عثمان بن عفان وفات يافته، و رسول خدا صلي الله عليه وآله نيز تکليف حذيفه را مشخص کرده، مصداق اين ائمه، تنها سه خليفه اول ميتواند باشد و نه کس ديگر.
قضاوت بيشتر از اين را به خوانندگان عزيز واگذار ميكنيم و اگر اين روايت توهين به صحابه باشد مسؤليت آن به عهده مسلم نيشابوري است كه آن را در صحيح ترين كتاب خود آورده است.
4. صحابه در مقابل جرياناتي كه بعد از رحلت رسول خدا صلي الله عليه وآله در باره غصب خلافت و هجوم به خانه حضرت زهرا و غصب فدك و هر آنچه مربوط به اهل بيت آن حضرت رخ داده است، مأمور به صبر بوده اند:
قال: تَسْمَعُ وَتُطِيعُ لِلْأَمِيرِ وَإِنْ ضُرِبَ ظَهْرُكَ وَأُخِذَ مَالُكَ فَاسْمَعْ وَأَطِعْ.
بنابراين، اگر صحابه راستين رسول خدا و ياران باوفاي امير مؤمنان عليه السلام از حضرت و هتك حرمت به صديقه طاهره، دفاع نكرده اند، از دستور رسول خدا صلي الله عليه وآله اطاعت كرده اند.
ادامه مطلب ....
http://www.nooreaseman.com/forum67/thread50559.html
منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان
تبادل لينك
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر