تنها کسی که وصف تو را میکند، خداست
یک گوشه چشم از تو که غرق شعف شویم | دعوت کنی که راهی شهر نجف شویم || ما در مسیر عشق تو با سر دویده ایم | مقصد تویی …خدا نکند بی هدف شویم
نامت چراغ روشن دنیاست ، بعد از این
تو آمدی !…نگاه تو با ماست ، بعد از این
به به ! سعادتی ست نفس در هوای تو…
این را خدا برای بشر خواست …بعد از این
نامت عبارتی ست که اعجاز می کند…
اینجا بهشت با تو مهیاست بعد از این
باران تویی که شسته ز عالم غبار را…
از هر کویر خشک… که دریاست بعد از این
امشب تب وصال تو ما را گرفته است
زیبایی جمال ِ تو ما را گرفته است
وقتی طنین نام بلندت بلند شد
جان جهان به زمزمه های تو بند شد
تو آفتاب بودی و وقتی که آمدی
خورشید پیش پای تو حتی بلند شد
دنیا پر از ترنم بال کبوتران
آنها که در هوای خوش ات ، می پرند شد
هم پادشاه طالب روی تو ، هم گدا…
عالم در آرزوی رخ ات مستمند شد
با نیت شریف ِ الی الله می رویم
امشب به پیشواز رخ ماه می رویم
شیر خدا تو هستی و شاه عرب تویی
ای شاهکار کل جهان…بوالعجب تویی
تو آن سپیده ای که پس از شام می دمد
زیباترین طلوع پس از ظلم شب تویی
آنکس که چهره اش همه آیینه ی خداست
(در اوج مهربانی و اوج غضب … ) تویی
از کعبه میرسی و جهان مات می شود
فرزند ماه چهره ی ماه رجب تویی
لب تشنه ایم ! ساقی ما باش یا علی
دردانه ی عراقی ما باش یا علی
یک گوشه چشم از تو که غرق شعف شویم
دعوت کنی که راهی شهر نجف شویم
ما در مسیر عشق تو با سر دویده ایم
مقصد تویی …خدا نکند بی هدف شویم
عزت تویی …شرف تویی و واضح است که
ما در رکاب حضرتتان با شرف شویم
مستان برای خوردن می صف کشیده اند
آقا اجازه هست که ما هم به صف شویم؟
تو میرسی …مبارکمان باد این برات
در مقدم ات فرشته ندا داد : الصلاه
پیچیده توی خاک صدایت … مبارک است
بر ما زلال آینه هایت ….مبارک است
در روزهای زرد ِ خزان خیز ِ روزگار…
گلواژه های سبز دعایت … مبارک است
تو آمدی که حال جهان خوب تر شود
باران گرفته است به پایت … مبارک است
مکه به رنگ و بوی بهشتی درآمده …
کعبه شکاف خورده برایت … مبارک است
صل علی محمد و صل علی علی
تفسیر چشمهای تو : خورشید منجلی
با تو به صبح وصل ، از این شام می رویم
در نام دوست گم شده … گمنام می رویم
وقتی حدیث عشق تو با ماست، دلخوشیم
حتی به قعر حادثه… آرام می رویم
ماه بلند ! وقت وصال ات رسیده است
ذکر قمر گرفته و بر بام می رویم
با دیدن جمال تو از فرط عاشقی …
بی اختیار جانب اسلام می رویم
روشن ضمیر و پاک سرشتی ابوتراب
حتی قسیم نار و بهشتی ابوتراب
جانها فدای حضرت خورشید چشمهات
امشب شب خوشی ست،شب عید چشمهات
ما را به جرم هر چه گناه است ، کاشکی
راهی مان کنند به تبعید چشمهات …
هر چند شیعیان نگاهت نبوده ایم…
ما عاشقیم البته از دید چشمهات
قربان آن کلام فصیح تو یا علی
قربان آن صراحت جاوید چشمهات
با ذکر یا علی مددی پیر می شویم
مولا ! مگر ز نام خوش ات سیر می شویم؟
یک عمر ما برای شما شعر خوانده ایم
هی قطره قطره اشک به پایت چکانده ایم
مولا ! چه سالها که زیارت نیامدیم !
اما دلی به سمت ضریحت کشانده ایم
از این که تو امیر جهانی سروده ایم
این را به گوش خلق جهانی رسانده ایم
بسیار گفته ایم و شنیدیم و … باز هم :
” ما همچنان در اول وصف تو مانده ایم” *
اینها که گفته ایم ، تقلای واژه هاست
تنها کسی که وصف تو را می کند ، خداست
وحیده افضلی
یک گوشه چشم از تو که غرق شعف شویم | دعوت کنی که راهی شهر نجف شویم || ما در مسیر عشق تو با سر دویده ایم | مقصد تویی …خدا نکند بی هدف شویم
نامت چراغ روشن دنیاست ، بعد از این
تو آمدی !…نگاه تو با ماست ، بعد از این
به به ! سعادتی ست نفس در هوای تو…
این را خدا برای بشر خواست …بعد از این
نامت عبارتی ست که اعجاز می کند…
اینجا بهشت با تو مهیاست بعد از این
باران تویی که شسته ز عالم غبار را…
از هر کویر خشک… که دریاست بعد از این
امشب تب وصال تو ما را گرفته است
زیبایی جمال ِ تو ما را گرفته است
وقتی طنین نام بلندت بلند شد
جان جهان به زمزمه های تو بند شد
تو آفتاب بودی و وقتی که آمدی
خورشید پیش پای تو حتی بلند شد
دنیا پر از ترنم بال کبوتران
آنها که در هوای خوش ات ، می پرند شد
هم پادشاه طالب روی تو ، هم گدا…
عالم در آرزوی رخ ات مستمند شد
با نیت شریف ِ الی الله می رویم
امشب به پیشواز رخ ماه می رویم
شیر خدا تو هستی و شاه عرب تویی
ای شاهکار کل جهان…بوالعجب تویی
تو آن سپیده ای که پس از شام می دمد
زیباترین طلوع پس از ظلم شب تویی
آنکس که چهره اش همه آیینه ی خداست
(در اوج مهربانی و اوج غضب … ) تویی
از کعبه میرسی و جهان مات می شود
فرزند ماه چهره ی ماه رجب تویی
لب تشنه ایم ! ساقی ما باش یا علی
دردانه ی عراقی ما باش یا علی
یک گوشه چشم از تو که غرق شعف شویم
دعوت کنی که راهی شهر نجف شویم
ما در مسیر عشق تو با سر دویده ایم
مقصد تویی …خدا نکند بی هدف شویم
عزت تویی …شرف تویی و واضح است که
ما در رکاب حضرتتان با شرف شویم
مستان برای خوردن می صف کشیده اند
آقا اجازه هست که ما هم به صف شویم؟
تو میرسی …مبارکمان باد این برات
در مقدم ات فرشته ندا داد : الصلاه
پیچیده توی خاک صدایت … مبارک است
بر ما زلال آینه هایت ….مبارک است
در روزهای زرد ِ خزان خیز ِ روزگار…
گلواژه های سبز دعایت … مبارک است
تو آمدی که حال جهان خوب تر شود
باران گرفته است به پایت … مبارک است
مکه به رنگ و بوی بهشتی درآمده …
کعبه شکاف خورده برایت … مبارک است
صل علی محمد و صل علی علی
تفسیر چشمهای تو : خورشید منجلی
با تو به صبح وصل ، از این شام می رویم
در نام دوست گم شده … گمنام می رویم
وقتی حدیث عشق تو با ماست، دلخوشیم
حتی به قعر حادثه… آرام می رویم
ماه بلند ! وقت وصال ات رسیده است
ذکر قمر گرفته و بر بام می رویم
با دیدن جمال تو از فرط عاشقی …
بی اختیار جانب اسلام می رویم
روشن ضمیر و پاک سرشتی ابوتراب
حتی قسیم نار و بهشتی ابوتراب
جانها فدای حضرت خورشید چشمهات
امشب شب خوشی ست،شب عید چشمهات
ما را به جرم هر چه گناه است ، کاشکی
راهی مان کنند به تبعید چشمهات …
هر چند شیعیان نگاهت نبوده ایم…
ما عاشقیم البته از دید چشمهات
قربان آن کلام فصیح تو یا علی
قربان آن صراحت جاوید چشمهات
با ذکر یا علی مددی پیر می شویم
مولا ! مگر ز نام خوش ات سیر می شویم؟
یک عمر ما برای شما شعر خوانده ایم
هی قطره قطره اشک به پایت چکانده ایم
مولا ! چه سالها که زیارت نیامدیم !
اما دلی به سمت ضریحت کشانده ایم
از این که تو امیر جهانی سروده ایم
این را به گوش خلق جهانی رسانده ایم
بسیار گفته ایم و شنیدیم و … باز هم :
” ما همچنان در اول وصف تو مانده ایم” *
اینها که گفته ایم ، تقلای واژه هاست
تنها کسی که وصف تو را می کند ، خداست
وحیده افضلی
ادامه مطلب ....
http://www.nooreaseman.com/forum8/thread50949.html
منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان
تبادل لينك
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر