متن سخنان حجت الاسلام امیر انصاریان؛ مسجد ابوذر؛ شب بیستم محرم:
توبه، در لحظه ای آدمی را یارِ امام حسین(ع) می کند
عیسی نبی(س)،یک روز از خداوند خواست که مادرش مریم(س) که از دنیا رفته بود را دوباره زیارت کند. مسیح از مادرش پرسید شما با این همه مقامات که داری در بهشت، آیا هنوز آرزویی داری؟ مریم عمران(س) گفت بله. آرزو دارم زنده شوم و دو رکعت نماز بخوانم دوباره!
رحمت الهی بردو قسم است. یک قسم رحمت عام الهی است و دیگری رحمت خاص خداوند. رحمت عام خداوند همان رحمانیّت اوست. وَ رحمت مخصوص او، رحمت رحیمیّه خداوند است.
رحمتِ عام خداوند آن رحمتی است که همه موجودات را فرا می گیرد. وسعتی به وسعتِ خِلقت عالَم دارد. موّحد بودن و نبودن هم تأثیری در افاضه این رحمت ندارد. مانند رزّاق بودن. الان ۹۰ درصد انسان ها بر مسیر الی رهنمون نیستند. اما همه شان روزیِ خدا را می خورند.
ابراهیم(ع) عادت داشت تنها غذا نمی خورد. همیشه سرِ سفره مهمان داشت. یک روز مهمانی نیامد. دید پیر مردی با پشته ای از خار دارد ردّ می شود. ابراهیم(ع) او را برای نهار دعوت کرد.
آن شخص سرِ سفره نشست. ابراهیم غذا را در سفره گذاشت و بسم الله گفت و به پیرمرد تعارف کرد. پیرمرد آمد لقمه ای بردارد که ابراهیم گفت بسم الله بگو برادر! شخص گفت: من گَبْرم. اصلا خدای تو را قبول ندارم. ابراهیم او را از خود رانْد و دور کرد. جبرئیل نازل شد و گفت خداوند می فرماید:ای ابراهیم! ۷۰ سال او را روزی دادم بدون این که من را قبول داشته باشد. نتوانستی یک روز مهمان بودنش را تحمل کنی؟؟!!
در آیا ت دارد که هیچ موجودی نیست مگر این که خداوند روزیِ او را می دهد. این جلوه رحمت عام خداوند است.
ابراهیم دنبالش دوید و با اصرار او را برگرداند. پیرمرد با اکراه برگشت و سر سفره نشست. پیرمرد پرسید چرا یک دفعه آمدی دنبالم؟ ابراهیم جواب داد: محبوبم، خدای من، این طور به من عتاب کرد و گفت باید به دنبالت بیایم. آن شخص نیز گفت تا مرا با خدایت آشنا نسازی غذا نمی خورم! این رحمت عام است.
اما رحمت خاص الهی چیست؟ رحمتی که شامل افراد خاصی می شود. سه گروه است که بر طبق آیه قرآن مشمول رحمت خاص الهی می شوند؛ «إن الذین آمنوا و هاجروا و جاهدوا فی سبیل الله».
خب، اولینِ آن ها کسانی هستند که به حقیقت، ایمان و یقین به خداوند دارند. در روایت دارد: «هیچ بنده ای به حقیقت ایمان نائل نمی شود مگر این که راضی شود به رضایت الهی». خیلی مقام بالایی لست؛ این که پسندِ الهی را بپسندد! و در ادامه حدیث می فرماید:«و غضب کند در موضع غضب الهی»
در آیات و روایت این همه تأکید شده که خداوند از اسراف کاران بدش می آید. «إن الله لا یحبّ المسرفین». خب باید به این دوست نداشتنِ خداوند پای بند بود. آدمِ با ایمان این طور است. اما متأسفانه این همه اسراف می کنیم. خب ما باید زمینه های رحمت خاص الهی را مهیا بکنیم. «إن الله لا یحب المسرفین» ما باید مثلا در همین زمینه اسراف، به خودمان نهیب بزنیم اگر می خواهیم اهل ایمان باشیم.
ایمان اگر حقیقی باشد، جلوه های رحمت الهی بر آدمی ظهور می کند. عبدالله بن عاصم قیس، از اصحاب امیرالمؤمنین(ع) و پیغمبر(ص) بوده است. در یکی از جنگ ها بعد از این که مقداری آتش جنگ فرو نشست، رفت و در گوشه ای مشغول عبادت شد. شخصی از دوستانش نیز او را تعقیب کرد. دید به خداوند می گوید: خدایا در زندگی سه چیز ازت خواستم. دو تایش را به من دادی یکی اش را هم به من عطا کن!
شخصی که ناظر او بود رفت و ازش پرسید که به من بگو جریانِ این سه خواسته چیست؟ عبدالله می گوید: سالیانی پیش یک روز به در خانه خدا رفتم و گفتم خدایا من در مقابل نامحرم خیلی ضعیفم. کمکم کن. از آن موقع به بعد نامحرم با دیوار برایم فرق نمی کند!!
دومی اش این بودکه لذت عبادت را بِچِشم. که همینطور شد. سومینش این است که خواب را ،برای عبادت کردن، مطلقاً ازم بگیر که این هنوز برآورده نشده است.
او لذت عبادت و ایمان را چشیده بود که این خواسته ها را از خداوند داشت. باید ایمان و عبادت حقیقی را درک کرد.
عیسی نبی(س)،یک روز از خداوند خواست که مادرش مریم(س) که از دنیا رفته بود را دوباره زیارت کند. مسیح از مادرش پرسید شما با این همه مقامات که داری در بهشت، آیا هنوز آرزویی داری؟ مریم عمران(س) گفت بله. آرزو دارم زنده شوم و دو رکعت نماز بخوانم دوباره! عمل صالح، ایمان حقیقی، این طور است.
خب این اولین طایفه بودند. «و هاجروا...» طایفه دوم این که مهاجرت کنند. روایت نبوی این است که «برترین هجرت، هجرت از گناه و معصیت است.» از وادی شیطان به وادی الهی مهاجرت کردن. این ها رحمتِ خاص الهی شامل حالشان می شود.
تائبینِ حقیقی به مقامات بالایی رسیدند. «التائبُ مِن الذّنب کمن لا ذَنْبَ له»
امام صادق(ع) می فرمایند: «عباد خدا! از خدا بترسید به خاطر قدرت مسلّطی که او بر شما دارد. وَ حیا کنید بخاطر این که خیلی به شما نزدیک است.» خجالت بکشید وقتی گناه می کنید! او به شما نزدیک است. حیا کنید!
بالاترین مهاجرت ها، هجرت از معصیت است. اگر انسان این تصمیم را بگیرد به لحظه ای به اوجِ رضایةالله نائل می شود.
دو برادر بودند به نام عبدالله و ابومخنف. از مخالفین سرسخت امیرالمؤمنین(ع) بودند. وقتی امیرالمؤمنین شهید شد، با امام حسن(ع) سرِ جنگ گذاشتند. بعد از امام حسن(ع) نیز در کربلا مقابل امام حسین(ع) ایستادند. از صبح تا عصر عاشورا با سیدالشهدا جنگیدند.
سیدالشهدا تنهای تنها ماندند. آمد جلوی لشگر ایستاد و گفت:«هل مِن ناصِرٍ ینصرنی و هَل من مُعینٍ یُعیننی و هَل من ذابّ یذب عَن حَرَم رسول الله»
برادر کوچکتر به بزرگتر گفت: جمله آخرش را شنیدی «هل من ذابّ یذبّ...» برادر! نکند ما تمامِ عمر را اشتباه رفتیم؟!! اگر الان پیغمبر بیاید و بگوید حَرَم من را تنها گذاشتید چه بگوییم؟؟!!
آمدند دو تایی با لشگر خودی، با لشگر یزید جنگیدند و در لحظات آخر در یک نقطه افتادند و با هم لبخند زدند. در لحظات آخر گفتند خوب شد! به سمت حسین(ع) برگشتیم. یک دفعه دیدند حسین آمد وسط میدان و سر این دو برادر را به دامن گرفت و گفت پدرم و جدم منتظر و مشتاق شمایند!!!
توبه این طور است. «فأدخلی فی عِبادی» داخل در رحمت خاص من بشو.
طایفه سوم «و جاهدوا فی سبیل الله». کسی که با نفس و با دشمن خارجی جنگیدند. چه جهاد اکبر چه جهاد اصغر. این گروه ها، اهل رحمت خاص الهی می باشند.
aghigh.ir
منبع: انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان
http://www.nooreaseman.com/forum11/thread46510.html
تبادل لينك
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر