۱۳۹۱ دی ۴, دوشنبه

فرشتگان حافظ اعمال‏

فرشتگان حافظ اعمال‏









منابع مقاله:



کتاب : تفسير و شرح صحيفه سجاديه جلد پنجم



نوشته: حضرت آیت الله حسین انصاریان






حضرت زين‏العابدين عليه السلام عرضه مى‏دارد:

«الهى زحمت و رنج ما را بر نويسندگان گرامى آسان گردان و نامه‏هاى ما را از حسنات و نيكى‏هاى ما پُرساز و ما را نزد آنان به بدى كردارمان مفتضح و رسوا مساز.»

مسأله كتاب يا پرونده يا نامه اعمال كه امروز بسته و در فرداى قيامت باز است، مسأله‏اى عظيم و وحشت‏آور و حقيقتى است كه در قرآن مجيد به طور مكرّر به آن اشاره شده است و كتاب خدا در اين زمينه به انسان هشدار داده كه مواظب و مراقب باشد كه پرونده‏اش با خطوط گناه و معصيت سياه نشود.

قرآن مجيد، كِرام كاتبين و رقيب و عتيد، دست و پا و پوست و زمين را حافظ اعمال انسان و تكميل كنندگان پرونده آدمى مى‏داند.

قرآن كريم، خداوند و پيامبر و ائمه معصومين را شاهدان اعمال انسان معرفى فرموده و راه هر عذرى را به روى انسان بسته است.

وَ إنَّ عَلَيْكُمْ لَحافِظينَ* كِراماً كاتِبينَ* يَعْلَمُونَ ما تَفْعَلُونَ* إنَّ الأْبْرارَ لَفى نَعيمٍ* وَ إنَّ الْفُجّارَ لَفى جَحيمٍ» «1»

و بى‏ترديد بر شما نگهبانانى گماشته‏اند* بزرگوارانى نويسنده* كه آنچه را [از خير و شر] انجام مى‏دهيد، مى‏دانند [و ضبط مى‏كنند.]* به يقين نيكان در نعمت فراوانى قرار دارند* و مسلّماً گناهكاران در دوزخ‏اند.

«اين حافظان، فرشتگان و قدرت‏هاى مافوق و محيط بر انسانند كه اعمال و آثار را حفظ و ثبت مى‏كنند و به صورت ثابت نگه مى‏دارند. آن چنانكه صفات و خواصِّ ثبت و متراكم شده در صفحه‏هاى ذرّات هسته ياخته‏هاى نسلى و نطفه و در سراسر ساختمان انسان، از نظرهاى نافذ و علمى نهان است و جز از طريق وحى، اوصاف آنها را نمى‏توان دريافت.

اين آيات، اين گونه فرشتگان و مبادى ناپيدا را به چهار صفت توصيف نموده است كه سه صفت آن به صورت اسمى آمده و دلالت بر ثبات دارد. آخرين صفت، يا جمله فعليّه‏اى است كه مبيّن استمرار است و «ما» در ميان دو فعل دلالت بر تعميم دارد: اين نگهبانان گرامى و نويسندگانند، آنها مى‏دانند هر چه را كه انجام‏ مى‏دهيد.

بيان اين اوصاف خاص: حافظين، كرام، كاتبين، يعلمون ... در آن حدّ و براى آن است كه انسان دچار غرور و غفلت نشود و مراقب انديشه‏ها و اعمال خود باشد.

وصف كرام در بين اين اوصاف، انسان گناهكار را اميدوار مى‏نمايد؛ زيرا اين فرشتگان حافظ و كاتب چون كرام و نماينده ربّ كريم‏اند از ثبت و ابقاى گناه تا مى‏توانند چشم مى‏پوشند و اعمال و نيّات خير و مؤثّر در كمال را اگرچه اندك باشد ثبت و نگهدارى مى‏كنند و آن را مى‏افزايند و از اين طريق انسان را در مسير كرامت و تكامل كه قانون اصيل عالم است پيش مى‏برند.

آنچه در روايات معصومين در اوصاف اين فرشتگان آمده مطابق همين حقيقت است.










كلام شيخ صدوق درباره فرشتگان‏

خلاصه اين روايات را شيخ صدوق رحمه الله چنين بيان كرده است:

«هيچ بنده‏اى نيست مگر آن كه بر او دو فرشته گماشته شده است كه همه اعمال او را مى‏نويسند. كسى كه قصد كار نيكى نمايد و آن را انجام ندهد، برايش يك حسنه مى‏نويسند و اگر انجام دهد ده حسنه مى‏نويسند. او اگر قصد سيّئه نمايد آن را نمى‏نويسند تا آن كه انجام دهد و چون انجام داد تا هفت ساعت از نوشتن آن خوددارى مى‏كنند، تا اگر توبه كرد نمى‏نويسند و اگر توبه نكرد يك سيّئه مى‏نويسند. «2» اين فرشته‏ها هر عمل كوچك و بزرگ تا دميدن در خاكستر را مى‏نويسند؛ تا مرد مسلمان ساكت است «محسن» نوشته مى‏شود و چون سخن گفت «محسن» يا «مُسى‏ء» شمرده مى‏شود.

حفظ و ثبت اعمال به وسيله اين گونه حافظان به صورت محيط سرسبز و نعمت‏هاى پايدارى درمى‏آيد كه ابرار در آن با خوشى و رفاه به سر مى‏برند و به صورت دوزخ درمى‏آيد كه فجّار در آن مى‏سوزند.

شيخ صدوق رحمه الله از ائمه معصومين عليهم السلام نقل مى‏كند كه:

جاى اين دو فرشته از وجود فرزند آدم، در تَرقُوتين‏ «3» مى‏باشد. آن كه سمت راست است نيكى‏ها را مى‏نويسد و آن كه سمت چپ است بدى‏ها را؛ اعمال بنده را دو فرشته در روز و دو فرشته در شب مى‏نويسند. «4» اين بيان كه جاى اين نوع فرشتگان را از وجود آدمى در ترقوتين نشان داده است، مثل و تشبيهى است مانند:

وَ نَحْنُ أقْرَبُ إلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَريدِ» «5»

و ما به او از رگ گردن نزديك‏تريم.

و شايد محلّ واقعى يا جاى عمل اين گونه فرشتگان از اين جهت در ترقوتين مى‏باشد كه مركز اعصاب و معبر شريان‏ها و وريدهاى بزرگ و مفصل ميان سر و بدن است؛ از همين مركز، اراده و فرمان منجّز به سوى اعضا و عمل و حركت مى‏گذرد و احساسات و انفعال‏ها كه در سراسر بدن و خون و قلب حادث مى‏شود به دستگاه مغز مى‏رسد و پيوسته محلّ بروز عمل و عكس‏العمل مى‏باشد.

ديگر دستگاه‏هاى بدن و نسوج مختلف، متأثر از انعكاسات پى در پى و مختلفى مى‏گردند كه به وسيله اعصاب و جريان خون از اين مفصل در آنها منعكس و ثبت مى‏شود و همه سلول‏هاى بدن صفحاتى براى ثبت اين انعكاسات مى‏باشند و سپس از آنها در نسل و صفحات نفوس و اعضاى انسان و اجزا و طبيعت و زمان ثبت‏ مى‏شوند.










مراقبان انسان در كلام امام على عليه السلام‏

اميرالمؤمنين عليه السلام منشأ و محلّ و رستنگاه اين مراقبان و نگهبانان را، در نفس و همه جوارح انسان نشان داده است:

«بدانيد بندگان خدا كه بر شما مراقبانى‏ (رَصَداً) از نفوس شما و جاسوسانى‏ (عُيُوناً) از جوارح شما و نگهبانان راستينى‏ (حُفّاظَ صِدْقٍ) هست كه پيوسته اعمال شما و شماره نفس‏هاى شما را نگه مى‏دارند.

نه تاريكى شب ديجور شما را از چشم آنان پوشيده مى‏دارد و نه درهاى سخت و بسته از نفوذ آنها شما را دربرمى‏گيرد.» «6» از اين بيان اميرالمؤمنين عليه السلام معلوم مى‏شود كه اين نگهبانان از اعماق نفس و جوارح انسان كه مراكز انديشه و عمل‏اند رسته‏اند، بنابراين صفحات ثبت و ضبط آنها بايد نخست، نفس انسان و جوارح باشد.

وَ كُلَّ إنْسانٍ الْزَمْناهُ طائِرَهُ فى عُنُقِهِ وَ نُخْرِجُ لَهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ كِتاباً يَلْقيهُ مَنْشوراً* اقْرَأْ كِتابَكَ كَفى بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسيباً» «7»

و عمل هر انسانى را براى هميشه ملازم او نموده‏ايم، و روز قيامت نوشته‏اى را [كه كتاب عمل اوست‏] براى او بيرون مى‏آوريم كه آن را پيش رويش گشوده مى‏بيند. [به او مى‏گويند:] كتاب خود را بخوان، كافى است كه امروز خودت بر خود حسابگر باشى.

از اين آيه نيز معلوم مى‏شودكه نامه اعمال و نويسندگان آن در وجود و با خود انسان هستند؛ نامه هر كس پيچيده و فشرده است و در روز قيامت گشوده و باز مى‏شود.» «8»










تفسيرى بر سجين و كتاب مرقوم‏

«كَلّا إنَّ كِتابَ الْفُجّارِ لَفى سِجّينٍ* وَ مَآ أَدْرَيكَ مَا سِجّينٌ* كِتابٌ مَرْقُومٌ» «9»

اينچنين نيست كه مى‏پندارند [در آن روز] يقيناً پرونده بدكاران در سجّين است.* و تو چه مى‏دانى كه سجّين چيست؟* قضا و سرنوشتى حتمى [براى خائنان‏] است.

سجّين به قرينه وزن مبالغه و تقابل با علّيّين، به معناى زندان بس سخت مى‏باشد كه گويا سختى و تنگى آن افزوده مى‏شود: گمان و ناباورى مطفّفين هيچ درست نيست؛ چه، در حقيقت نوشته يا نوشتن تبهكاران درباره و در شأن، يا در محيط يا در جهت سجّين است؛ بنابراين معنى سجّين زندان و محيط عذاب و رنج است كه انديشه و عمل تبهكاران در جهت آن پيش مى‏رود و ثبات مى‏يابد.

اين معنا موافق است با آنچه مفسران گفته يا نقل كرده‏اند:

«روح تبهكاران از آسمان‏ها به سوى زمين و از زمين به سوى سجّين رانده مى‏شود كه محلّ سپاهيان ابليس است.»

سجّين از چاههاى جهنّم است، سجّين نام كتاب جامع ديوان شرّ است كه در آن اعمال آنها ثبت مى‏شود. زندان ابدى تبهكاران را كه هميشه و با انواع عذاب در آن گرفتارند با تمثيل و تشبيه و مقايسه با سخت‏ترين زندان‏هاى دنيا نمى‏توان شناخت.

آن زندان را به صورت ثبت شده اعمال تبهكاران و ستمكاران مى‏سازد و با اصرار به تبهكارى و گناه، ديوارهاى آن هر چه ضخيم‏تر و بلندتر و اعماق آن بيشتر مى‏گردد و از در و ديوار و محيط آن دود و آتشى برمى‏خيزد كه آتشگيره و افروزنده‏اش انسان گناه‏پيشه و اعمال او مى‏باشد و در آن نسيم رحمتى نمى‏وزد. آن زندان را جز از طريق وحى و انديشه برتر نمى‏توان شناخت: وَ ما أدْريكَ ما سِجّينٌ».

دو كلمه: كتابٌ مَرْقومٌ‏ تعريف و توصيف كوتاهى است براى اهل نظر و انديشمندان، تا رابطه عمل و ثبات آن را با نهايت بروز آن دريابند و از دريچه اين آيه و از دور به چگونگى سجّين نظر كنند.

سجّين كتاب است، چون صورت ثبت شده اعمالى است كه در جهت محدود و اقشار طبيعت و هبوطگاه غرايز حيوانى و در خلاف جهت تعالى انسان مى‏باشد؛ مرقوم است؛ زيرا تا اعمال، سخت و بارز و محكم نشود و از هر سو انسان را فرانگيرد، با تحوّل و توبه راه گريز از آن باز است، همين كه اعمال به صورت عادات سپس مَلكات و خويهاى بارز و ثابت درآمد و بندها و ديوارهاى آن محكم شد راه گريز از آن دشوار يا محال مى‏شود و از هر سو و هر جهت ديدگاه بينش را مى‏پوشاند و روح آزاد و بلندپرواز آدمى را در بند مى‏گيرد و منافذ ادراك را جز در مسير سجّين و به سوى جهنّم مى‏بندد.

تبهكاران سركش و ستم پيشه كه با طوفان شهوات و خودخواهيشان بندهاى اخلاقى و وجدانى و قانونى را پاره مى‏كنند و مى‏كوشند تا از هر قيد و بندى آزاد شوند چنان در همين جهان رفتار و خوهايشان مكتوب و مرقوم مى‏گردد و به بندهاى عادات و در ميان ديوارهاى گناه و سركشى سجّين خود گرفتار و زندانى مى‏شوند كه ديگر هيچ گونه خير و صلاح خود و ديگران را نمى‏بينند و در آن نمى‏انديشند و چنان گرفتار انعكاس اعمال و تضاد و كشمكش درونى و وحشت‏زدگى ناشى از آنها مى‏گردند كه از سايه خود مى‏هراسند و از لذّات عقلى و بهره‏مندى از جمال هستى يكسره محروم مى‏شوند و تنها راه آسايش و خوشى را در تخدير احساس و اغفال عقل خود مى‏يابند و چنان از قلوب و عواطف خلق و رحمت خالق رانده مى‏گردند كه با همه به دشمنى برمى‏خيزند و با نظر بد و كينه‏توزى مى‏نگرند؛ اينها در ميان دوستان و محافظان خود محروم و زندانى مى‏شوند و اين زندان پيوسته تنگتر و دشوارتر مى‏گردد تا سراسر جهان و هستى براى چنين زندانى، بندى به صورت زندانى وحشت‏زا و پر از شكنجه مى‏نمايد.» «10» حضرت سجّاد عليه السلام به پيشگاه حضرت ربّ‏العزّه عرضه مى‏دارد:

«الهى! زحمت و رنج ما را بر نويسندگان گرامى آسان گردان و نامه‏هاى ما را از حسنات و نيكى‏هاى ما پُر ساز و ما را نزد آنان به بدى كردارهاى خود رسوا مكن.»

اگر كسى بخواهد پرونده و كتابى پاك و نورانى و ملكوتى و مورد رضايت حق داشته باشد و در قيامت در صف سر بلندان و عاشقان و مخلصان قرار گيرد، بايد در وادى معرفت قدم زند و دل از نور حقيقت با كمك نبوّت و امامت روشن سازد و تمام حركات و اعمال خود را هماهنگ با واقعيت‏هاى الهّيه نمايد و پروانه‏سان در عشق محبوب بسوزد تا از او هويّتى جز هويّت حق نماند و پروانه‏سان در عشق محبوب بسوزد تا از او هويّتى جز هويّت حق نماند كه ادعا و سهل‏انگارى و سستى و عافيت‏طلبى نه اين كه نفعى ندارد، بلكه محرك‏هايى است كه انسان را از آسمان به زمين رانده و به چاه سجّين در مى‏اندازد.

در هر صورت ساعات پرقيمت روز را با توجّه به حضرت حق و ياد قيامت و اين كه فرشتگان مأمور حفظ عمل، تمام حركات انسان را به دستور خداوند مى‏نويسند و ثبت و ضبط مى‏كنند و با عمل صالح و اداى واجبات و كسب حلال و رفع حاجت حاجتمندان و نياز نيازداران، قدردانى كنيد تا به سعادت ابدى نايل‏ گشته و از حسرت و پشيمانى غير قابل جبران در امان مانده، به لطف و عنايت و رحمت واسعه حضرت محبوب به بهشت عنبر سرشت و رضوان اللَّه اكبر و همنشينى با انبيا و شهدا و صدّيقين و صالحين برسيد.







پایگاه عرفان





ادامه مطلب ....



http://www.nooreaseman.com/forum76/thread46977.html



منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان



تبادل لينك



به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم


http://ifttt.com/images/no_image_card.png محبّ الزهراء

هیچ نظری موجود نیست: