۱۳۹۱ دی ۴, دوشنبه

محاسبه اعمال در روايات‏

محاسبه اعمال در روايات‏







منابع مقاله:



کتاب : تفسير و شرح صحيفه سجاديه جلد پنجم



نوشته: حضرت آیت الله حسین انصاریان





پيامبر گرامى اسلام صلى الله عليه و آله مى‏فرمايد:

حاسِبُوا أنْفُسَكُمْ قَبْلَ أنْ تُحاسَبُوا، وَ زِنُوها قَبْلَ أنْ تُوزَنُوا، وَ تَجَهَّزوا لِلْعَرْضِ الأْكْبَرِ. «1»

خودتان به حساب خود برسيد قبل از اين كه در دادگاههاى قيامت به حسابتان برسند. و خويش را وزن كنيد تا معلوم شود چه اندازه بار معنوى داريد، قبل از اين كه شما را با ميزان‏هاى قيامت وزن نمايند. و براى برخورد به عرض اكبر و قيامت كبرى خود را آماه كنيد.




حضرت امام كاظم عليه السلام فرمود:

لَيْسَ مِنّا مَنْ لَمْ يُحاسَبْ نَفْسَهُ فى كُلِّ يَوْمٍ، فَإنْ عَمِلَ حَسَناً ازْدادَ اللَّهَ شُكْراً، وَ انْ عَمِلَ سَيِّئاً اسْتَغْفَرَاللَّهَ وَ تابَ إلَيْهِ. «2»

از ما نيست آن كه در هر روز به محاسبه خود برنخيزد؛ اگر نيكى انجام داده به شكر حق بيفزايد و اگر بدى انجام داده استغفار كند و از عمل زشتش بازگردد.




امام حسن مجتبى عليه السلام از رسول خدا صلى الله عليه و آله روايت مى‏فرمايد:

لايَكُونُ الْعَبْدُ مُؤمِناً حَتّى يُحاسِبَ نَفْسَهُ أشَدَّ مِنْ مُحاسَبَةِ الشَّريكِ‏ شَريكَهُ، وَ السَّيِّدِ عَبْدَهُ. «3»

بنده، مؤمن نيست مگر آن كه از خودش حساب بكشد سخت‏تر از شريك از شريكش و مولا از عبدش.




امام صادق عليه السلام از پدر بزرگوارش حضرت باقر عليه السلام نقل مى‏كند:

ما مِنْ يَومٍ يَأْتى عَلَى ابْنِ آدَمَ إلّا قالَ ذلِكَ الْيَوْمُ: يَابْنَ آدَمَ، أنَا يَوْمٌ جَديدٌ وَ أنَا عَلَيْكَ شَهيدٌ، فَافْعَلْ بى خَيْراً، وَاعْمَلْ فِىَّ خَيْراً أسْهُلْ لَكَ فى يَوْمِ الْقيامَةِ، فَانَّكَ لَنْ تَرانى بَعْدَها ابَداً. «4»

هيچ روزى بر فرزند آدم نمى‏رسد مگر آن كه آن روز به انسان مى‏گويد: اى آدميزاده، من روز جديدى هستم و از جانب خدا بر تمام برنامه‏هاى تو شاهدم، با من به نيكى برخورد كن و ساعات مرا به عمل خير بگذران، تا در محاسبات قيامت بر تو آسان باشم. به حقيقت بدان كه پس از اين مرا نخواهى ديد.




حضرت علىّ بن الحسين عليهما السلام فرمود:

إنَّ الْمَلَكَ الْمُوَكَّلَ بِالْعَبْدِ يَكْتُبُ فى صَحيفَةِ اعْمالِهِ، فَاعْمَلُوا بِأوَّلِها وَ آخِرِها خَيْراً يُغْفَرْلَكُمْ ما بَيْنَ ذلِكَ. «5»

فرشته مأمور به انسان، اعمال را در پرونده مى‏نويسد، اول و آخر صفحه عمل را به خير و نيكى بنويسيد، ما بين آندو بر شما بخشيده شود.




امام صادق عليه السلام از رسول خدا صلى الله عليه و آله روايت مى‏كند:

طُوبى لِمَنْ وُجِدَ فى صَحيفَةِ عَمَلِهِ يَوْمَ الْقِيامَةِ تَحْتَ كُلِّ ذَنْبٍ أسْتَغْفِرُاللَّهَ. «6»

خوشا به حال كسى كه در پرونده عملش در قيامت كنار هر گناهى توبه يافت شود.






دنيا در كلام اميرالمؤمنين عليه السلام‏

اميرالمؤمنين عليه السلام وارد بازار بصره شد، مشاهده نمود مردم عجيب سرگرم تجارت و داد و ستد هستند، گريه سختى كرد و فرمود:

يا عَبيدَ الدُّنيا وَ عُمّالَ أهْلِها، إذا كُنْتُمْ بِالنَّهارِ تَحْلِفُونَ، وَ بِاللَّيْلِ فى فُرُشِكُمْ تَنامُونَ، وَ فى خِلالِ ذلِكَ عَنِ الآْخِرَةِ تَغْفُلُونَ، فَمَتى‏ تَحْرُزُونَ الزّادَ وَ تُفَكِّرُونَ فِى الْمَعادِ. «7»

اى بندگان دنيا و كارگران مادّيگران، شما كه روزها سرگرم سوگند خوردنيد و به شب در رختخواب به خواب اندريد و در بين روز و شب از آخرت غافليد، پس چه وقت زاد و توشه براى آينده تهيه مى‏كنيد و چه زمان به فكر قيامت مى‏افتيد؟

سعى كنيم دنياى ما دنياى مبغوض حق نشود كه چنين دنيايى انسان را به هلاكت ابدى وشقاوت دائمى و سرمدى دچار مى‏كند. ما مى‏توانيم از دنياى خود بر اساس دستورهاى حضرت حق مزرعه آخرت را بسازيم.

اگر برنامه‏هاى باطنى و ظاهرى ما هماهنگ با حقايق ملكوتيّه و واقعيت‏هاى الهيّه باشد، دنياى ما مزرعه آخرت، ورنه دنياى ما مسيرى به سوى سجّين و جهنّم است.






دنيا در كلام امام سجّاد عليه السلام‏

محمد بن مسلم بن شهاب مى‏گويد:

«از حضرت علىّ بن الحسين عليهما السلام سؤال شد: چه عملى نزد خداوند افضل است؟ فرمود: بعد از معرفت خدا و رسول، برنامه‏اى بالاتر از بغض دنياى مذموم و زندگى غلط نيست كه براى اين بغض جهات كثيره‏اى از صفات حسنه و اعمال صالحه هست.

براى معاصى شعبه‏هاى زيادى هست. اول چيزى كه به آن معصيت خدا شد كبر از پذيرش حق بود و آن معصيتى بود كه ابليس دچار آن شد، از قبول حق ابا كرد و استكبار به خرج داد و از كافران شد. و حرص بود كه آدم و حوّا دچارش شدند، چنانكه در قرآن مجيد فرموده:

فَكُلا مِنْ حَيْثُ شِئْتُما وَ لا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونا مِنَ الظّالِمينَ» «8»

و از هر جا [و هر نوع ميوه‏اى‏] كه خواستيد بخوريد، و به اين درخت نزديك مشويد كه ازستمكاران [بر خود] خواهيد شد.

چيزى كه به آن نياز نداشتند در حالى كه از آن نهى شده بودند به طرفش رفتند و اين صفت به فرزندانشان منتقل شد به نحوى كه اكثر چيزى كه مردم به دنبال آن مى‏روند به آن حاجت ندارند.

سپس حسد بود و آن گناهى بود كه فرزند آدم دچارش شد و به سبب آن برادرش را به قتل رساند.

از اينهاست كه عشق شديد به زن و دنيا و رياست و راحت و عافيت و اضافه سخن گفتن و برترى جويى و ثروت پديد مى‏آيد.

تمام اين خصال ناپسند در عشق غلط به دنيا جمع است. انبيا و علما بعد از شناختى كه از اين واقعيت‏هاى داشتند فرمودند:

حُبُّ الدُّنْيا رَأْسُ كُلِّ خَطيئَةٍ. وَ الدُّنْيا دُنْياءان: دُنْيا بَلاغٍ وَ دُنْيا مَلْعُونَةٌ. «9»

عشق زياد به دنيا رأس هر گناهى است. و دنيا دو دنياست: دنيايى كه انسان را به كمال و رشد و حقيقت مى‏رساند و دنيايى كه آدمى را از تمام واقعيت‏ها محروم مى‏نمايد.

حضرت باقر عليه السلام از امام سجّاد حضرت زين‏العابدين عليه السلام درباره برخورد صحيح اولياى الهى به دنيا روايت مى‏كند:

«بدانيد كه دنيابه شما پشت كرده و آخرت به شما روى آورده؛ براى هر يك از اين دو فرزندانى است، پس شما از فرزندان آخرت باشيد و از اين كه فرزند دنيا قرار گيريد بپرهيزيد.

بياييد نسبت به دنيايى كه حجاب بين شما و خداست بى رغبت گرديد و به آخرت ميل پيدا كنيد.

بى رغبتان، زمين را بساط زندگى قرار داده و خاك را فرش خود نموده و آب را غذاى پاكيزه خود انتخاب كرده‏اند. آن چنان از دنيا بريده‏اند كه گويى در آن نيستند.

آگاه باشيد، مشتاق به بهشت خالى از شهوات است و بيمناك از جهنّم بريده از محرّمات.

آن كه زاهد است سختى‏ها بر او آسان است. خدا را بندگانى است داراى بصيرتى بالا؛ همچون آنانند كه اهل بهشت را در بهشت جاودانه مى‏بينند و همچون كه اهل جهنم را در عذاب هميشگى مشاهده مى‏كنند. همه مردم از شرّ آنان در امانند و ايشان را قلبى محزون و نفسى عفيف و حاجاتى خفيف است.

ايّام دنيا را كه ايّام كمى است در برابر عبادت و مصيبت و معصيت صبر مى‏كنند و از اين راه به راحت جاويد كه در آخرت ميسّر است مى‏رسند.

به هنگام شب براى عبادت بر پا مى‏ايستند در حالى كه اشك ديدگانشان بر صورت جارى است، براى آزادى از عذاب فردا به درگاه حضرت ربّ الارباب به تضرّع و زارى‏اند.

به هنگام روز در بردبارى، در بصيرت، در نيكوكارى و در پرهيزكارى به سر مى‏برند.

از خوفى كه در عبادت از عظمت محبوب و عذاب قيامت دارند بدنشان فوق‏العاده نحيف و لاغر است، هر كس به آنان بنگرد، گويد مريض است، در حالى كه مريض نيستند، يا گويد مجنون است، در حالى كه جنون ندارد، اينان را از ياد جهنّم و آنچه در اوست امرى عظيم به جان رسيده است.» «10»


فيض عاشق، آن سالك عارف، مى‏فرمايد:




ز خود سرى بدر آرم چه خوش بود به خدا

ز پوست مغز بر آرم چو خوش بود به خدا

فكنده‏ام دل و جان را به قُلزُم غم عشق‏

اگر دُرى به كف آرم چه خوش بود به خدا

كنم ز خويش تهى خويش را ز خود بِرَهَم‏

ز غم دمار برآرم چه خوش بود به خدا

زديم از رخ جان زنگ نقش هر دو جهان‏

كه رو به روى تو آرم چه خوش بود به خدا

كنم ز صورت هر چيز رو به معنىِ آن‏

عدد دگر نشمارم چه خوش بود به خدا



(فيض كاشانى)






پی نوشت ها:


______________________________




(1)- بحار الأنوار: 67/ 73، باب 45، حديث 26؛ محاسبة النفس: 13.

(2)- محاسبة النفس: 13؛ مستدرك الوسائل: 12/ 153، باب 95، حديث 13759.

(3)- وسائل الشيعه: 16/ 99، باب 96، حديث 21083؛ محاسبة النفس: 13.

(4)- محاسبة النفس: 14؛ مستدرك الوسائل: 5/ 204، باب 25، حديث 5698، با كمى اختلاف.

(5)- محاسبة النفس: 14؛ بحار الأنوار: 5/ 328، باب 17، حديث 25.

(6)- بحار الأنوار: 90/ 280، باب 15، حديث 15؛ محاسبة النفس: 15.

(7)- مستدرك الوسائل: 13/ 274، باب 21، حديث 15335؛ الأمالى، شيخ مفيد: 118، حديث 3.

(8)- اعراف (7): 19.

(9)- الكافى، 2/ 130، حديث 11؛ وسائل الشيعه: 16/ 8، باب 61، حديث 20822؛ المحجة البيضاء: 5/ 365.

(10)- الكافى: 2/ 131- 132، حديث 15؛ بحار الأنوار: 7/ 43- 44، باب 122، حديث 18؛ المحجة البيضاء: 5/ 364.





پایگاه عرفان





ادامه مطلب ....



http://www.nooreaseman.com/forum137/thread46976.html



منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان



تبادل لينك



به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم


http://ifttt.com/images/no_image_card.png محبّ الزهراء

هیچ نظری موجود نیست: