محمد قادری: حادثه تروریستی دفتر مجله شارلی ابدو فرانسه در پاریس که با توجه به اتفاقات پس از آن عملا این احتمال را تقویت کرد که همچون حادثه ۱۱ سپتامبر نمایشی برنامه ریزی شده برای یک هدف بزرگتر از سوی اتاق فکر نظام سلطه بوده، به دلیل تبعات پسینی و گسترده خود از جمله تکرار اقدام شنیع و هتاکانه این نشریه در اهانت به ساحت پیامبر عظیم الشأن اسلام(ص) از یک سو و همزمانی این اتفاقات با مذاکرات تیم مذاکره کننده جمهوری اسلامی ایران با اعضای ۵+۱ از سوی دیگر موضوعی را در صدر سوژه های رسانه ای داخلی قرار داد که در این نوشتار بدان خواهیم پرداخت.
این صحنه ها را بار دیگر در ذهنمان تصویر کرده و مرور کنیم؛ «تنی چند از عناصر گروهک های تکفیری ـ تروریستی با آن عقاید منحرف و منجمد ضد بشری، به دفتر نشریه هتاک شارلی ابدو فرانسه در پاریس ـ که سابقه چند باره اهانت به مسلمانان و به ویژه پیامبر اسلام (ص) را در سابقه خود دارد ـ حمله کرده و با کشتن ۱۲ نفر بیش از ۱۰ را نیز زخمی کرده و متواری می شوند.
این حادثه به یکباره به تیتر اول تمام شبکه های رسانه ای جهان و خبرگزاری ها تبدیل می شود. در فاصله کمتر از چند ساعت و به سرعت این اقدام قبیح و مشمئز کننده توسط بیشتر کشورها و به ویژه مسلمانان جهان محکوم شده و از آن ابراز تنفر و برائت می شود.
در همین حین متولیان این نشریه بی درنگ در صفحات خود در شبکه های اجتماعی اعلام می کنند که در اولین شماره نشریه پس از این حادثه مجددا کاریکاتوری از پیامبر اسلام منتشر خواهند کرد. این اتفاق می افتد و نشریه ۶۰ هزار نسخه ای شارلی ابدو این بار در ۳ میلیون نسخه منتشر می شود و پیاده نظام رسانه ای نظام سلطه به بهترین و کامل ترین شکل ممکن آن را باز نشر می دهند.
ماری هارف سخنگوی وزارت خارجه ایالات متحده آمریکا ـ همان دخترکی که به واسطه لغز پراکنی های مضحک خود در دوران نقاهت رهبر انقلاب در بیمارستان، خنده بر لب های ایشان نشانده بود ـ بدون در نظر گرفتن احساسات خدشه دار شده بیش از یک میلیارد مسلمان، این اتفاق را در راستای آزادی اندیشه و بیان تعبیر کرده و از آن اعلام حمایت رسمی می کند.
در همین حین محمد جواد ظریف وزیر خارجه کشورمان به قصد دیدار جان کری تهران را به مقصد ژنو ترک کرده و در فرودگاه به صورت کلی این حادثه ـ هم اقدام تروریستی و هم هتاکی شارلی ابدو ـ را محکوم می کند.
وی در ژنو سوییس و در ادامه مذاکرات هسته ای ایران و ۵+۱ به دیدار جان کری وزیر خارجه آمریکا می رود. یکی از این دیدارها به هر دلیلی در فضای باز و به شکل پیاده روی دو وزیر در مقابل دوربین رسانه ها انجام می شود.
با وجود نقش بستن لبخندها و صمیمیت طرفین در صفحه اول رسانه های جهان، هیچ خبری از موضع گیری صریح دکتر ظریف در قبال این اقدام از داخل نشست ها با جان کری در رسانه ها منتشر نمی شود.
محمد جواد ظریف پس از ژنو به بروکسل رفته و با فدریکا موگرینی مسئول جدید سیاست خارجی اتحادیه اروپا دیدار و گفتگو می کند. باز هم خبری از موضع گیری صریح و قاطع ایشان در این دیدار منتشر نمی شود. ناگهان اعلام می شود که وزیر خارجه کشورمان برای دیدار با فابیوس وزیر خارجه فرانسه و دیدار مجدد با جان کری به پاریس می رود.
دیدار با فابیوس و کری به طور جداگانه در فرانسه انجام می شود و باز هم هیچ خبری به جز تصاویر گفتگو و لبخندهای دیپلماتیک در رسانه ها منتشر نمی شود. در همین حال به جز موضع گیری خانم افخم سخنگوی وزارت خارجه از تهران هیچ حرکت درخوری از سوی سفارت کشورمان در پاریس دیده نمی شود.
افکار عمومی داخلی مغموم از کم تحرکی وزارت خارجه و شخص آقای وزیر، همچنان منتظر است. آقای وزیر خارجه چند روز پس از این اتفاقات به بهانه روز هوای پاک تصمیم می گیرد با مترو به محل کارش برود و این اولین باری است که در این باره در برابر رسانه ها حاضر شده و توضیحاتی می دهد و...
ماجرا از آنجا آغاز شد که پس از آن حادثه تروریستی، متولیان نشریه شارلی ابدو با وجود موج محکومیت جهانی این اقدام حتی از سوی حکام کشورهای اسلامی، بلافاصله در شماره بعدی خود اقدام به انتشار کاریکاتوری موهن نسبت به پیامبر اسلام کرده و هیزم بر آتش افزودند.
در همین اثنا، تیم مذاکره کننده کشورمان به سرپرستی محمد جواد ظریف عازم ژنو شد تا دور جدید گفتگوهای هسته ای را آغاز کنند. طبق برنامه از پیش تعیین شده قرار بود وزیر خارجه کشورمان پیش از نشست معاونین طرفین، در چند دور نشست هایی با جان کری وزیر خارجه ایالات متحده آمریکا در شهر ژنو داشته باشد.
بر نفس این مذاکرات دو جانبه با شخص جان کری مطابق آنچه رهبری معظم انقلاب آن را بلا مانع دانسته بودند، حرجی نبود لکن آنچه بدان نقد جدی وارد است و وزیر خارجه کشورمان باید به آن توجه می کرد نوع برگزاری یکی از این ملاقات ها ـ پیاده روی صمیمانه در خیابان های ژنو ـ و سپس حضور ناگهانی وی در پاریس است. در واقع چنانچه اشاره شد شاید چنین اتفاقاتی در حالت عادی طبیعی به نظر می رسید اما همزمانی آن با حوادث متاثر از حادثه تروریستی شارلی ابدو و هتاکی گستاخانه مجدد این نشریه فضا را به گونه ای تغییر داد که افکار عمومی داخلی انتظار رفتاری متفاوت را از دکتر ظریف انتظار داشتند.
در اینکه محمد جواد ظریف و تیم همراه و همکار او در پرونده هسته ای کشورمان به تصریح رهبر معظم انقلاب، فرزندان انقلاب و کاملا مورد اعتماد هستند هیچ شکی نیست و اساسا به واسطه شناختی که همگان از دکتر ظریف دارند در دلبستگی او به آرمان ها و منافع ملی ـ اسلامی جمهوری اسلامی ایران کمترین تردیدی وجود ندارد، اما نکته آنجاست که چرا در مقاطع حساس این چنینی، ایشان به واسطه روحیه بیش از حد دیپلماتی خود عملا در زمین بازی رقیب قرار گرفته و انتظارات ملت شریف، آرمان گرا و مقاوم ایران و دیگر آزادگان جهان را برآورده نمی کند.
چرا ایشان در چنین شرایطی آن هم بدون برنامه ریزی و یکباره به فرانسه می رود و در حالی که خشم جهان اسلام از هتاکی به پیامبرشان برافروخته است با وزیر خارجه این کشور نشست و برخاست می کند و پیش از آن هم در حالتی صمیمانه به قدم زدن با جان کری به عنوان وزیر خارجه سرمنشاء این فتنه ها اقدام می کند. البته جناب دکتر ظریف پس از چند روز در حد چند خط، توجیهاتی در این باره داشتند، اما هم ایشان به واسطه تحصیل در علم سیاست و روابط بین الملل و تجربه بسیار بالا و ذی قیمت دیپلماتیک خود و هم عموم صاحبنظران و تحلیلگران این عرصه به درستی می دانند که بسیاری از اتفاقات دیپلماتیک در چنین سطوحی نیاز مبرم به تحرک به موقع رسانه ای دارد وگرنه بازی و نتیجه آن مقلوبه خواهد شد، چنانچه شد و هم رسانه های معاند برد مطلوب خود را کردند و هم افکار عمومی مسلمانان دنیا از عدم واکنش صریح، محکم و به موقع وزیر خارجه ایران به عنوان ام القرا و حامی مستضعفین جهان مغموم و دلخون شدند.
اینکه ایشان پس از چند روز عنوان کند که به وزیر خارجه فرانسه گلایه تند کرده یا برای تغییر فضا با جان کری قدم زده است، نه تنها اثری در نتیجه آن بازی مقلوبه شده ندارد و نه اساسا جبران مافات خواهد کرد.
به بیان دیگر آقای دکتر ظریف چه مایل باشد و چه مایل نباشد ـ که قطعا اینگونه نیست ـ امروز در جایگاهی قرار گرفته که هر حرکت هوشمندانه و مثبتش نه تنها ایران اسلامی که کل جهان اسلام را در نیل به جایگاه حقیقی اش یاری می رساند و بر عکس هر حرکت نابجا و اشتباهش ترمزی در این مسیر خواهد بود.
بر این اساس ذکر چند نکته از سر دغدغه و دلسوزی خطاب به آقای وزیر ضروری به نظر می رسد:
۱) با توجه به روحیه به شدت کم تحمل حضرتعالی در شنیدن انتقادات، باید عرض شود که انتقاداتی از این دست بی شک از سر دغدغه بوده و هیچ منفعت سیاسی گروهی و جناحی در آن دخیل نیست و بر این امر خداوند متعال گواه است. پس به عنوان تذکر یک شاگرد کمترین به این نقد بنگرید و نه بیشتر.
۲) در نشست های متعدد خبری حضرتعالی در داخل و خارج کشور که طی بیش از یک سال گذشته در جریان مذاکرات هسته ای حضور داشته ام به حسن نیت و درک عمیق حضرتعالی از منافع ملی و نظام مقدس جمهوری اسلامی آگاهم، اما چنانچه بارها در همین نشست ها بدان اشاره کرده ام، همچنان دلیل برخی رفتارهای بیش از حد صمیمانه شما با کسانی که دشمنی شان با ملت شریف ایران و نظام اسلامی را حتی در اوج مذاکرات، بی پرده ابراز کرده و حتی به آن توهین می کنند، برایم جای سوال جدی است.
۳) به عنوان یک جوان نسل سومی انقلاب اسلامی که به اندازه خود در دانشگاه درس سیاست خوانده و در حوزه رسانه فعال است نمی توانم ذهن خود را از قیاس تطبیقی برخی رفتارهای حضرتعالی با رفتار برخی سیاستمداران گذشته این مرز و بوم که امروز نتیجه رفتارهای نابخردانه آنها دامنگیرمان شده مانع شوم. پس انتظارم این است که مدلی را در رفتار دیپلماتیک خود انتخاب کرده و به کار بگیرید که نتایجش ترقی کشور و تامین منافع ملی به همراه نیل به آرمان های امام (ره) و شهدا باشد.
۴) به واسطه همان دروسی که خوانده ام می دانم که سیاست در عرصه بین الملل و حرکت مداوم در راستای تامین منافع ملی حداکثری الزاما همیشه تطابق صد در صدی با آرمان های ایرانی ـ اسلامی ما نخواهد داشت، اما این را هم می دانم که کشورهای دیگر همواره کنش خود را در سطوح مختلف تعریف و از ابزار مختلف برای رسیدن به اهداف هر سطح استفاده می کنند. پس به نظر می رسد چنانچه امام راحل عظیم الشأن این انقلاب می گفت و اعتقاد داشت و خلف صالحش نیز بر همان مبنا و اصول حرکت می کند، می توان هم آرمانگرا بود و پای آن ایستاد و هم با مقاومت و منطق در مذاکره منافع حداکثری را کسب کرد. لذا پیشنهاد می کنم بیشتر یک دیپلمات انقلابی باشید که اجازه تحقیر شدن خود، اعتقادات و آرمان هایش را به احدالناسی نمی دهد نه اینکه به امید کسب برخی امتیازات، چشم بر روی رفتارهای مستکبرانه و به دور از تمدن اقلیتی به اصطلاح متمدن ببندید.
۵) و آخر اینکه؛ جناب وزیر! دلیل اینکه اخم، ترشرویی و لحن محکم شما در برابر لگد پراکنی فابیوس فرانسوی در ژنو۲، زیاده خواهی های مستکبرانه آمریکا در وین ۴، ۶ و مسقط، کم تحرکی و بی خاصیتی کاترین اشتون در طول مذاکرات و همچنین نمازهای سر وقت حضرتعالی در وانفسای مذاکرات سه جانبه با کری و اشتون، به مذاق ایرانیان و ملت های آزاده جهان خوش آمد بیشتر از آن جهت بود که مقابل قدرت های پوشالین دنیایی سر خم نکردید و از خداوند متعال قادر و قهار مدد گرفتید، پس بدانید که این سر خم نکردن ها و ایستادگی هاست که بر محبوبیت شما افزوده و در دلهای مردم جا کرده اید و اتفاقا بنابر وعده الهی بر همین مناط به نتیجه می رسید که اگر غیر از این بود امروز از امثال وثوق الدوله ها و ملکم خان ها و... به نیکی یاد می شد نه از امثال امیرکبیرها، مدرس ها، مصدق ها و فاطمی ها.
این صحنه ها را بار دیگر در ذهنمان تصویر کرده و مرور کنیم؛ «تنی چند از عناصر گروهک های تکفیری ـ تروریستی با آن عقاید منحرف و منجمد ضد بشری، به دفتر نشریه هتاک شارلی ابدو فرانسه در پاریس ـ که سابقه چند باره اهانت به مسلمانان و به ویژه پیامبر اسلام (ص) را در سابقه خود دارد ـ حمله کرده و با کشتن ۱۲ نفر بیش از ۱۰ را نیز زخمی کرده و متواری می شوند.
این حادثه به یکباره به تیتر اول تمام شبکه های رسانه ای جهان و خبرگزاری ها تبدیل می شود. در فاصله کمتر از چند ساعت و به سرعت این اقدام قبیح و مشمئز کننده توسط بیشتر کشورها و به ویژه مسلمانان جهان محکوم شده و از آن ابراز تنفر و برائت می شود.
در همین حین متولیان این نشریه بی درنگ در صفحات خود در شبکه های اجتماعی اعلام می کنند که در اولین شماره نشریه پس از این حادثه مجددا کاریکاتوری از پیامبر اسلام منتشر خواهند کرد. این اتفاق می افتد و نشریه ۶۰ هزار نسخه ای شارلی ابدو این بار در ۳ میلیون نسخه منتشر می شود و پیاده نظام رسانه ای نظام سلطه به بهترین و کامل ترین شکل ممکن آن را باز نشر می دهند.
ماری هارف سخنگوی وزارت خارجه ایالات متحده آمریکا ـ همان دخترکی که به واسطه لغز پراکنی های مضحک خود در دوران نقاهت رهبر انقلاب در بیمارستان، خنده بر لب های ایشان نشانده بود ـ بدون در نظر گرفتن احساسات خدشه دار شده بیش از یک میلیارد مسلمان، این اتفاق را در راستای آزادی اندیشه و بیان تعبیر کرده و از آن اعلام حمایت رسمی می کند.
در همین حین محمد جواد ظریف وزیر خارجه کشورمان به قصد دیدار جان کری تهران را به مقصد ژنو ترک کرده و در فرودگاه به صورت کلی این حادثه ـ هم اقدام تروریستی و هم هتاکی شارلی ابدو ـ را محکوم می کند.
وی در ژنو سوییس و در ادامه مذاکرات هسته ای ایران و ۵+۱ به دیدار جان کری وزیر خارجه آمریکا می رود. یکی از این دیدارها به هر دلیلی در فضای باز و به شکل پیاده روی دو وزیر در مقابل دوربین رسانه ها انجام می شود.
با وجود نقش بستن لبخندها و صمیمیت طرفین در صفحه اول رسانه های جهان، هیچ خبری از موضع گیری صریح دکتر ظریف در قبال این اقدام از داخل نشست ها با جان کری در رسانه ها منتشر نمی شود.
محمد جواد ظریف پس از ژنو به بروکسل رفته و با فدریکا موگرینی مسئول جدید سیاست خارجی اتحادیه اروپا دیدار و گفتگو می کند. باز هم خبری از موضع گیری صریح و قاطع ایشان در این دیدار منتشر نمی شود. ناگهان اعلام می شود که وزیر خارجه کشورمان برای دیدار با فابیوس وزیر خارجه فرانسه و دیدار مجدد با جان کری به پاریس می رود.
دیدار با فابیوس و کری به طور جداگانه در فرانسه انجام می شود و باز هم هیچ خبری به جز تصاویر گفتگو و لبخندهای دیپلماتیک در رسانه ها منتشر نمی شود. در همین حال به جز موضع گیری خانم افخم سخنگوی وزارت خارجه از تهران هیچ حرکت درخوری از سوی سفارت کشورمان در پاریس دیده نمی شود.
افکار عمومی داخلی مغموم از کم تحرکی وزارت خارجه و شخص آقای وزیر، همچنان منتظر است. آقای وزیر خارجه چند روز پس از این اتفاقات به بهانه روز هوای پاک تصمیم می گیرد با مترو به محل کارش برود و این اولین باری است که در این باره در برابر رسانه ها حاضر شده و توضیحاتی می دهد و...
ماجرا از آنجا آغاز شد که پس از آن حادثه تروریستی، متولیان نشریه شارلی ابدو با وجود موج محکومیت جهانی این اقدام حتی از سوی حکام کشورهای اسلامی، بلافاصله در شماره بعدی خود اقدام به انتشار کاریکاتوری موهن نسبت به پیامبر اسلام کرده و هیزم بر آتش افزودند.
در همین اثنا، تیم مذاکره کننده کشورمان به سرپرستی محمد جواد ظریف عازم ژنو شد تا دور جدید گفتگوهای هسته ای را آغاز کنند. طبق برنامه از پیش تعیین شده قرار بود وزیر خارجه کشورمان پیش از نشست معاونین طرفین، در چند دور نشست هایی با جان کری وزیر خارجه ایالات متحده آمریکا در شهر ژنو داشته باشد.
بر نفس این مذاکرات دو جانبه با شخص جان کری مطابق آنچه رهبری معظم انقلاب آن را بلا مانع دانسته بودند، حرجی نبود لکن آنچه بدان نقد جدی وارد است و وزیر خارجه کشورمان باید به آن توجه می کرد نوع برگزاری یکی از این ملاقات ها ـ پیاده روی صمیمانه در خیابان های ژنو ـ و سپس حضور ناگهانی وی در پاریس است. در واقع چنانچه اشاره شد شاید چنین اتفاقاتی در حالت عادی طبیعی به نظر می رسید اما همزمانی آن با حوادث متاثر از حادثه تروریستی شارلی ابدو و هتاکی گستاخانه مجدد این نشریه فضا را به گونه ای تغییر داد که افکار عمومی داخلی انتظار رفتاری متفاوت را از دکتر ظریف انتظار داشتند.
در اینکه محمد جواد ظریف و تیم همراه و همکار او در پرونده هسته ای کشورمان به تصریح رهبر معظم انقلاب، فرزندان انقلاب و کاملا مورد اعتماد هستند هیچ شکی نیست و اساسا به واسطه شناختی که همگان از دکتر ظریف دارند در دلبستگی او به آرمان ها و منافع ملی ـ اسلامی جمهوری اسلامی ایران کمترین تردیدی وجود ندارد، اما نکته آنجاست که چرا در مقاطع حساس این چنینی، ایشان به واسطه روحیه بیش از حد دیپلماتی خود عملا در زمین بازی رقیب قرار گرفته و انتظارات ملت شریف، آرمان گرا و مقاوم ایران و دیگر آزادگان جهان را برآورده نمی کند.
چرا ایشان در چنین شرایطی آن هم بدون برنامه ریزی و یکباره به فرانسه می رود و در حالی که خشم جهان اسلام از هتاکی به پیامبرشان برافروخته است با وزیر خارجه این کشور نشست و برخاست می کند و پیش از آن هم در حالتی صمیمانه به قدم زدن با جان کری به عنوان وزیر خارجه سرمنشاء این فتنه ها اقدام می کند. البته جناب دکتر ظریف پس از چند روز در حد چند خط، توجیهاتی در این باره داشتند، اما هم ایشان به واسطه تحصیل در علم سیاست و روابط بین الملل و تجربه بسیار بالا و ذی قیمت دیپلماتیک خود و هم عموم صاحبنظران و تحلیلگران این عرصه به درستی می دانند که بسیاری از اتفاقات دیپلماتیک در چنین سطوحی نیاز مبرم به تحرک به موقع رسانه ای دارد وگرنه بازی و نتیجه آن مقلوبه خواهد شد، چنانچه شد و هم رسانه های معاند برد مطلوب خود را کردند و هم افکار عمومی مسلمانان دنیا از عدم واکنش صریح، محکم و به موقع وزیر خارجه ایران به عنوان ام القرا و حامی مستضعفین جهان مغموم و دلخون شدند.
اینکه ایشان پس از چند روز عنوان کند که به وزیر خارجه فرانسه گلایه تند کرده یا برای تغییر فضا با جان کری قدم زده است، نه تنها اثری در نتیجه آن بازی مقلوبه شده ندارد و نه اساسا جبران مافات خواهد کرد.
به بیان دیگر آقای دکتر ظریف چه مایل باشد و چه مایل نباشد ـ که قطعا اینگونه نیست ـ امروز در جایگاهی قرار گرفته که هر حرکت هوشمندانه و مثبتش نه تنها ایران اسلامی که کل جهان اسلام را در نیل به جایگاه حقیقی اش یاری می رساند و بر عکس هر حرکت نابجا و اشتباهش ترمزی در این مسیر خواهد بود.
بر این اساس ذکر چند نکته از سر دغدغه و دلسوزی خطاب به آقای وزیر ضروری به نظر می رسد:
۱) با توجه به روحیه به شدت کم تحمل حضرتعالی در شنیدن انتقادات، باید عرض شود که انتقاداتی از این دست بی شک از سر دغدغه بوده و هیچ منفعت سیاسی گروهی و جناحی در آن دخیل نیست و بر این امر خداوند متعال گواه است. پس به عنوان تذکر یک شاگرد کمترین به این نقد بنگرید و نه بیشتر.
۲) در نشست های متعدد خبری حضرتعالی در داخل و خارج کشور که طی بیش از یک سال گذشته در جریان مذاکرات هسته ای حضور داشته ام به حسن نیت و درک عمیق حضرتعالی از منافع ملی و نظام مقدس جمهوری اسلامی آگاهم، اما چنانچه بارها در همین نشست ها بدان اشاره کرده ام، همچنان دلیل برخی رفتارهای بیش از حد صمیمانه شما با کسانی که دشمنی شان با ملت شریف ایران و نظام اسلامی را حتی در اوج مذاکرات، بی پرده ابراز کرده و حتی به آن توهین می کنند، برایم جای سوال جدی است.
۳) به عنوان یک جوان نسل سومی انقلاب اسلامی که به اندازه خود در دانشگاه درس سیاست خوانده و در حوزه رسانه فعال است نمی توانم ذهن خود را از قیاس تطبیقی برخی رفتارهای حضرتعالی با رفتار برخی سیاستمداران گذشته این مرز و بوم که امروز نتیجه رفتارهای نابخردانه آنها دامنگیرمان شده مانع شوم. پس انتظارم این است که مدلی را در رفتار دیپلماتیک خود انتخاب کرده و به کار بگیرید که نتایجش ترقی کشور و تامین منافع ملی به همراه نیل به آرمان های امام (ره) و شهدا باشد.
۴) به واسطه همان دروسی که خوانده ام می دانم که سیاست در عرصه بین الملل و حرکت مداوم در راستای تامین منافع ملی حداکثری الزاما همیشه تطابق صد در صدی با آرمان های ایرانی ـ اسلامی ما نخواهد داشت، اما این را هم می دانم که کشورهای دیگر همواره کنش خود را در سطوح مختلف تعریف و از ابزار مختلف برای رسیدن به اهداف هر سطح استفاده می کنند. پس به نظر می رسد چنانچه امام راحل عظیم الشأن این انقلاب می گفت و اعتقاد داشت و خلف صالحش نیز بر همان مبنا و اصول حرکت می کند، می توان هم آرمانگرا بود و پای آن ایستاد و هم با مقاومت و منطق در مذاکره منافع حداکثری را کسب کرد. لذا پیشنهاد می کنم بیشتر یک دیپلمات انقلابی باشید که اجازه تحقیر شدن خود، اعتقادات و آرمان هایش را به احدالناسی نمی دهد نه اینکه به امید کسب برخی امتیازات، چشم بر روی رفتارهای مستکبرانه و به دور از تمدن اقلیتی به اصطلاح متمدن ببندید.
۵) و آخر اینکه؛ جناب وزیر! دلیل اینکه اخم، ترشرویی و لحن محکم شما در برابر لگد پراکنی فابیوس فرانسوی در ژنو۲، زیاده خواهی های مستکبرانه آمریکا در وین ۴، ۶ و مسقط، کم تحرکی و بی خاصیتی کاترین اشتون در طول مذاکرات و همچنین نمازهای سر وقت حضرتعالی در وانفسای مذاکرات سه جانبه با کری و اشتون، به مذاق ایرانیان و ملت های آزاده جهان خوش آمد بیشتر از آن جهت بود که مقابل قدرت های پوشالین دنیایی سر خم نکردید و از خداوند متعال قادر و قهار مدد گرفتید، پس بدانید که این سر خم نکردن ها و ایستادگی هاست که بر محبوبیت شما افزوده و در دلهای مردم جا کرده اید و اتفاقا بنابر وعده الهی بر همین مناط به نتیجه می رسید که اگر غیر از این بود امروز از امثال وثوق الدوله ها و ملکم خان ها و... به نیکی یاد می شد نه از امثال امیرکبیرها، مدرس ها، مصدق ها و فاطمی ها.
ادامه مطلب ....
http://ift.tt/1yjMW5U
منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان
تبادل لينك
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر