۱۳۹۳ بهمن ۱۰, جمعه

مقایسه موضوعات مهدویت در اسلام ناب محمدی و اسلام آمریکایی

مقایسه موضوعات مهدوي(عج) در اسلام ناب محمدي(ص) و اسلام آمريكايي

سال ه. ش1381شعبان المعظم

هیئت رزمندگان اسلام- مهدیه تهران

--------------------------------------------------------------------------------



بسم الله الرّحمن الرّحيم



1.چشمه اسلام تا امروز



خدا را حمد ميكنيم به خاطر فاطمه((س)) و فرزندش مهدي((عج))، پيوسته و بي‌شمار.

خدا را سپاس ميگوييم كه خلقتمان را از نور1 و طينت2 اهل‌بيت (ع) قرارداد و بازگشتمان را به آن سو مقرّر فرمود.3

خدا را تحسين ميكنيم كه دين اسلام را نظام انّا اليه راجعون4در عالم قرار داد و اسلام را در كلام اميرامؤمنين(ع)چنين تبين فرمود:

اَلاِسلامُ هُوَ التَّسليم5، كه نطام عالم بر تسليم است و هر كه تسليم‌تر، رشدش بيشتر.

1-1. چشمه اسلام:

دين اسلام پيوسته جاريست6 و هركدام از پيامبران الوالعزم الهي وسيله ارسال شريعه‌اي(شريعتي) از دين، از عوالم بالا به پايين شدند. هرشريعتي از شريعت قبل كاملتر، تا آنجا كه خداوند در عيد غدير خم دين را كامل فرمود و آيه:

اَليَوم اَكمَلتُ لَكُم دينَكُم وَ اَتمَمتُ عَلَيكُم نِعمَتي8 را هديه نمود.

شيعيان شادند كه رشد يافتگان در درجات فضلند9 و خداوند تعليم و تربيتشان را در حريم اهل‌بيت(ع) قرار داده و بر شباهت و انطباق صادره‌ها10 با امام((ع))، در معارف، اعمال، كلام، احساس و … بناي سبقت از يكديگر گذارده‌اند. چرا كه شيعه، شيعه امام((ع)) است و اتصال به امام((ع))، نشان تشيع شيعه است.11

شيعيان قرب به خدا را در تبعيت از امام((ع)) جستجو ميكنند.12 هرچه حرف ‌شنوتر، متّصل‌تر و هرچه متّصل‌تر، مقرب‌تر.

شيعه يعني ابوالفضل، يعني علي‌اكبر، شيعه يعني سلمان، يعني اباذر، شيعه يعني مقداد، ميثم و مالك. شيعيان تعليم و تربيت ميشوند كه در حريم الهي خودي نبا شند و ردپا و اثري از خود به جا نگذارند،13 بابي باشند باز و بي‌مانع، تا خداوند از مجراي وجودشان محبّتهاي خود را جاري فرمايد. آنهايند: اَلسّابِقونَ السّابِقون.15



2-1.آلودگي در مسير زمان:

در كنار، محبّاني نشسته‌اند كه، محبّان اهل بيت(ع) هستند و شيعيان نفس. هم محبّند و هم شيعه نفسند. هم محبّند و هم در كنار جاي پاي امام((ع))، ردپا مي‌گذارند. هم محبّند و هم بي‌اِذن، فعل انجام ميدهند. هم محبّند و هم امام((ع)) را نصيحت مي‌كنند. هم محبّند و هم در كنار سخن و فعل امام((ع)) از خود نظر دارند، در كنار نظر امام((ع))، نه در مقابل، كه اگر چنين باشد از دين خارجند و از اصحاب شِمال16. آنان محبان اهل بيتند و اصحاب يمين17، و بين آنها و شيعيان اهل‌بيت(ع) چه بسيار فاصله است.

آنچه كه از چشمه‌سار اسلام جوشيد، زلال بود و ناب، كه در مسير تاريخ، خاشاك صادره‌هاي غير اهل‌بيتي، آب زلال چشمه اسلام را به تيرگي وركود كشاند.

اولين ابرهاي تيرگي در مقابل خورشيد پرفروغ امام((ع))، از سقيفه18 ظاهر شد. معلّمان شياطين با بدعتي عجيب و سرعتي سرسام‌آور، انحرافي عظيم در جامعه مسلمين را رقم زدند.

شيعيان خاص، تعليم و تربيت را در محضرترين، موقعيتها فرا ميگيرند و امام راحل((ره)) پس از 13سال ظرفي شده‌بود و در آن ظرف، محبّتي عظيم به وسعت انقلاب، تا سر آغاز تهذيبي باشد براي اسلام مشوّب هزار و اندي ساله.

مردم آنروز ميّت بودند، او مردم را حيّ كرد، بپا داشت، مسير را تبيين نمود و بسوي هدفي مشخص سوقشان داد. طرح منظر اسلام ناب محمّدي((ص)) و اسلام آمريكايي برگرفته از نوشيده‌هاي امام ((ره)) در محضر مولا((ع)) بود. آنچه در فعل او براي اولين بار نمود داشت، در تاريخ31/6/1366 اشاره نمودند20 و در 11/1/1367 تبيين فرمودند.21 او مي‌دانست كه فرصت اندك است و زمان كوچ، نزديك و اميد داشت كه فرزندان انقلاب با نهضتي فراگير، بر تبيين و اِعمال اسلام ناب محمّدي((ص)) همّت كنند.



1-3-1. مقام معظم رهبري و تهذيب اسلام:

پس از امام راحل((ره))، مقام معظّم رهبري((دامة افاضاته))، آن محبوب و مؤيّد امام زمان((عج)) در اوقات مختلف به تهذيب اسلام پرداخت. تحليل او در واقعه عاشورا22 و تبيين مصاديق عاشورايي امروز، تهذيبي بود براي جامعه مسلمين كه پس از بيداري، دوباره به خواب غفلت رفته بودند، گرديد.

خدا را شاكريم كه، سيّدي ديگر از تبار حسينيان را قافله‌سار انقلابمان فرمود تا با خروشي عظيم پيام عاشوراي حسيني و درد نهفته امّت اسلامي را در جهان طنين افكند و شيعيان را نزدامام عالم((ع)) سرافراز گرداند.

اين چندمين بار است كه امام عالم((ع)) در عرصه‌اي وسيع تيزبينان را متذكّر ميگردد كه چرا سكّان انقلاب را به دست سيّد علي خامنه‌اي سپرده‌است. در زمانه‌اي كه دين فروشي و تزوير، سكه رايج بازار است، همگان ديدند كه رهبر، دين فروش نيست، كشور فروش نيست. او تربيت شده مكتب عاشورا است. خروش او، خروش كاروان حسيني است. در هر شرايطي فرياد برخواهد آورد هَيهات مِنَّ الذلّة24. مرگ با عزّت، به از زندگي با ذلّت.



2-3-1. شهيد مطهري و تنزيه ماجراي كربلا:

در اينجا نيكوست كه ذكري از استاد شهيد مرتضي مطهري به ميان آوريم، كه او نيز كمر به هرس كردن زوايد بست و در اين مسير جان خويش را هديه نمود. مهمترين موضوعي كه شهيد مطهري به هرس كردن آن همّت گماشت، حماسه حسيني بود تا مسلمين بدانندكه شور حسيني ((ص)) زودگذر است و تمام شدني. آن چيز كه امروز مورد نياز همگان است، شعور حسيني((ص)) است. شور با شعور بايد توأم باشد. او بود كه فرمود: شعارهاي ما بايد مُحيي باشد، نه مُخدّر25و خود نيز چنين رفتار نمود.





2. جستجويي در كلام امام (ره)



اسلام ناب محمّدي((ص)) اسلام آمريكايي

اسلام پابرهنگان اسلام مستكبرين

اسلام مستضعفين اسلام مرفهين بي درد

اسلام رنج‌ديدگان اسلام مرفهين بي درد

اسلام عارفان مبارزه‌جو اسلام مقدس نماهاي متحجر

اسلام فقراي دردمند اسلام منافقين، اسلام رفاه و تجمل

اسلام تازيانه‌خوردگانِ تاريخ شرم آور محروميتها اسلام سرمايه‌داري

اسلام راحت‌ طلبان

اسلام فرصت ‌طلبان





پرچم‌داران اسلام ناب محمّدي((ص)) پرچم‌داران اسلام آ‌مريكايي

پابرهنگان ملحدان و كافران

مظلومين وبي‌بهره‌گان از قدرت قدرتمندان بازيگر

فقراي جهان پول‌پرستان

سرمايه‌داران

زراندوزانِ حيله‌گر



1-2.هدف در اسلام ناب محمّدي((ص)):

امام راحل((ره)) مروّج اسلام ناب محمّدي((ص)) ، مشتاق زمينه‌سازي ظهورامام زمان((عج)) است، در جاي جاي سخنان خود افق آينده انقلاب را در اتصال به ظهور تبيين مي‌فرمايند:

1. انتظار فرج، انتظار قدرت اسلام است و ما بايد كوشش كنيم تا قدرت اسلام، در عالم تحقّق پيدا كند و مقدمات ظهور انشاء الله تهيه‌شود.27

2. ما مصمّم هستيم كه روزي رخش را ببينيم و اين جان كه از اوست، تسليم وي كنيم.28

3. ما بايد در اين روزها و اين طور اَيّامُ الله توجه كنيم كه خودمان را مهيّا كنيم، از براي آمدن آن حضرت.29

4. امروز بايد لباس محبت دنيا را از تن بيرون نمود و زره جهاد و مقاومت پوشيد و در افق طليعه فجر تا ظهور شمس به پيش تاخت و ضامن بقاي خون شهيدان بود.30

5. ثمره اسلام ناب محمّدي((ص)):

امام راحل((ره)) در تبيين اسلام ناب محمّدي((ص)) به طرح حكومت بزرگ اسلامي مي‌پردازند و مي‌فرمايند:

1. حوزه علميه و دانشگاه بايد چارچوبهاي اصيل اسلام ناب محمّدي((ص)) را در اختيار تمامي اعضاي بسيج قرار دهند. بايد بسيجيان جهان اسلام، در فكر ايجاد حكومت بزرگ اسلامي باشند و اين شدني است.31

2.انشاءالله مردم سلحشور ايران، كينه و خشم انقلابي و مقدس خويش را در سينه‌ها نگاه‌ داشته و شعله‌هاي ستم‌سوز آن را عليه شوروي جنايتكار و آمريكاي جهان‌خوار و اذناب آنان به كار خواهند گرفت تا به لطف خداوند بزرگ پرچم اسلام ناب محمّدي((ص)) بر بام همه عالم قد برافرازد و مستضعفان و پابرهنگان و صالحان وارثان زمين گردند.32

به تعبير ديگر حكومت بزرگ اسلامي، همان حكومت حقه اهل بيت(س) است.حكومتي كه بر تمام عالم حكمفرما خواهد بود و همگان متبع امام((ع)) حيّ خواهند شد.



2. اسلام ناب محمّدي((ص)) و انقلاب ايران



 انقلاب ايران، مقدمه‌اي براي ظهور:

امام راحل((ره)) انقلاب ايران را مقدمه‌اي براي حكومت حقه اهل بيت(س) مي‌دانند، همچنانكه اين موضوع در احاديث33 نيز آمده‌است.

3. اميدوارم كه اين انقلاب جهاني شود و مقدمه براي ظهور حضرت بقية الله اروحنا له الفداء باشد.34

4. اميدوارم كه اين جمهوري اسلامي انشاءالله برسد به مقامي كه خودش را برساند به زمان ظهور امام زمان ((سلام الله عليه)).35

5. اميدوارم كه اين نهضت و اين انقلاب منتهي شود به ظهور امام عصر((سلام الله عليه)) و اميدوارم كه اين انقلاب ما به همه دنيا و براي همه مستضعفين، براي نجات همه مستضعفين به همه دنيا صادر شود.36

6. اين ملت الان براي خدا قيام كرده‌است و به پيش مي‌رود تا اينكه اين جمهوري اسلامي متّصل بشود به زمان ظهور حضرت((سلام الله عليه)).37

7. ما با خواست خدا دست تجاوز ستم همه ستمگران را در كشورهاي اسلامي، مي‌شكنيم و با صدور انقلابمان كه در حقيقت صدور اسلام راستين و بيان احكام محمّدي(ص) است به سيطره و سلطه ظلم جهان‌خواران خاتمه مي‌دهيم و به ياري خدا راه را براي ظهور منجي مصلح و كل امام((ع)) مطلق حق امام زمان ((ارواحنا فداه)) هموار مي‌كنيم.38

8. اين تحوّلي كه در ايران هست، انشاء الله باقي باشد و تا ظهور امام زمان ((ارواحنا فداه))، اين ملّت بتواند اين كشور را بطور شايسته تحويل ايشان بدهد، انشاء الله.39

9. من اميدوارم كه اين كشور با همين قدرت كه تا اينجا آمده‌است و با همين تعهّد و با همين بيداري كه از اول قيام كرده‌است و تا اينجا رسانده‌‌است، باقي باشد اين نهضت و اين انقلاب و قيام، تا صاحب اصلي آن انشاء الله بيايد و ما و شما و ملت ما، امانت را به او تسليم كنيم.40



3. دلايل احياء اين مباحث

عبارتند از:

1. تفكيك اسلام ناب محمّدي((ص)) از اسلام آمريكايي و اِعمال مسائل اسلام ناب محمّدي((ص)) در زندگي، نيازي فطري و ضروري به حساب مي‌آيد.

انطباق آن با آيات و احاديث مؤيد اين نياز مي‌باشد.

2. امام راحل((ره)) اين ولي الهي و تربيت شده مكتب اهل بيت، در سخنان خود مسلمين را بارها دعوت به اين موضوع نموده‌اند و با تبيين چارچوب كلي، خواستار وضوح و روشني بيشتر موضوع در جامعه مسلمين شدند ولي اين موضوع بعد از امام راحل((ره)) فراموش شد.

• « راه مبارزه با اسلام آمريكايي از پيچيدگي خاصي برخوردار است كه تمامي زواياي آن بايد براي مسلمانان پابرهنه روشن گردد. »41

3. تبيين چارچوب و پايه‌هاي اسلام ناب محمّدي((ص)) و اسلام آمريكايي وظيفه‌اي بود كه مسئولين ماجراي آنرا به فراموشي سپردند. چرا كه اگر فراموشي و غفلت مسئولين فرهنگي و … نبود، امروز آب زلال انقلاب گل آلود و راكِد ومُتعفّن نشده‌بود كه مُنصفان و غيرتمندان، در مقايسه‌اي كوتاه نسبت به سالهاي گذشته به اين موضوع شهادت ميدهند.

1-3. وظيفه حوزه و دانشگاه:

1-1-3. مسائل اعتقادي بسيجيان بر عهده اين دو پايگاه علمي يعني حوزه و دانشگاه است. حوزه علميه و دانشگاه بايد چارچوبهاي اصيل اسلام ناب محمّدي((ص)) (ص) را در اختيار تمامي اعضاي بسيج قرار دهند.42

2-1-3. اگر اين كارِ تبيين اسلام ناب محمّدي((ص)) (ص) و اسلام آمريكايي توسط حوزه‌هاي علميه صورت پذيرفته بود، به احتمال بسيار زياد سيد عزيز ما، عارف حسين در ميان ما بود.( شهيد سيد عارف حسين حسيني از علماي پاكستان بود كه در اثر تحجر تروريست‌ها مورد سوء قصد قرار گرفت.)43



2-3. وظيفه سازمان تبليغات:

(پيام امام((ع)) راحل((ره)) خطاب به مسئول وقت آن سازمان)

• چارچوب اسلام ناب محمّدي((ص)) (ص) كه ترسيم قهر، خشم و كينه مقدّس و انقلابي عليه سرمايه‌داري غرب و كمونيسم متجاوز شرق است و نيز راه مبارزه عليه ريا، حيله و خدعه را به مردم و بخصوص جوانان سلحشور، نشان دهيد.44

3-3. وظيفه فراموش شده جهاد سازندگي:

فرزندان عزيز جهاديم! به تنها چيزي كه بايد فكر كنيد به استواري پايه‌هاي اسلام ناب محمّدي((ص)) (ص)است.45

4-3. وظيفه مورّخين:

شما بايد نشان دهيد كه چگونه مردم عليه ظلم و بيداد، تحجّر و واپسگرايي قيام كردند و فكر اسلام ناب محمّدي((ص)) را جايگزين تفكر اسلام سلطنتي، اسلام سرمايه‌داري، اسلام التقاط و در يك كلمه اسلام آمريكايي كردند.46

4.هدف انقلاب اسلامي ايران

همچنانكه در قسمتهاي گذشته آمد هدف انقلاب اسلام ناب محمّدي((ص)) (ص) و هدف انقلاب در منظر امام((ع)) راحل((ره))ظهور امام((ع)) زمان ((عج))است، يعني همان مقوله‌اي كه در بين مسئولين به فراموشي سپرده شده است.

1-4. مسئولين: مسئولان ما بايد بدانند كه انقلاب ما محدود به ايران نيست. انقلاب مردم ايران، شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام به پرچم‌داري حضرت حجة((ارواحنا فداه)) است كه خداوند بر همه مسلمانان و جهانيان منّت نهد و ظهور و فرجش را در عصر ما قرار دهد.47

2-4. ائمّه جمعه: سعي كنيد مطالعه كنيد كه در خطبه‌هايتان چه‌ مي‌خواهيد بگوييد، اميدوارم اسلام بدست شما منتشر شود تا مقدمه‌اي شود براي ظهور حضرت مهدي((عج)).48

3-4. كوتاهي دستگاههاي كشور: تمام دستگاههايي كه الان به كار گرفته ‌شده‌اند در كشور ما و اميدوارم در ساير كشورها هم توسعه پيدا كند، بايد توجه به اين معنا داشته باشند كه خودشان را مهيا كنند براي ملاقات حضرت مهدي((سلام الله عليه)).49



4.علت كوتاهي و رفتار ما در قبال آن

موضوع اسلام ناب محمّدي((ص)) و اسلام آمريكايي، موضوعي است كه با پياده‌شدن و تداوم آن، آسيب جدّي و اساسي به شياطين انس و جنّ وارد خواهد آورد. فلذا اين سخن به صَواب خواهد بود كه بگوييم: علت كوتاهي و غفلت مسئولين جامعه، خصوصاً مسئولين فرهنگي جامعه به اين مسئله، دشمني شياطين است.

• اين منظر، منظري ‌است قرآني و اَقوم چنانچه در ماجراي موسي((ع)) و خضر((ع)) آمده‌است:

آن هنگام كه يوشع، وصيّ موسي((ع)) ، برداشتن ماهي را فراموش ميكند، فراموشي را به شيطان نسبت ميدهد و ميفرمايد:

وَ ما انسانيه اِلا الشَّيطان.50

امروز مسلمين غافلند از اينكه اسلام آمريكايي تا درون خانه‌هاي وجودشان رسوخ نموده‌است. دشمني شياطين آشكار است و مسلمين غافل.

• اي كاش! مسلمانان به تذكرهاي مكرّر الهي گوش فرا مي‌دادند كه:

«اِنَّ الشَّيطان لَكُم عَدُو».51 ، « فَاتَّخَذوُه عَدُوّاً».52.اي انسانها به‌هوش‌ باشيد! شيطان دشمن شماست، او را دشمن بگيريد.

باور كنيد كه او دشمن است. با او دشمني كنيد. اهل اتباع حق باشيد و اهل تبعيّت از هدايت، تا امام((ع)) عالم((ع)) حُجُب را بزدايد، تعليم و تربيتان نمايد و مسلّح براي مبارزه با شياطين.

5. و امروز:

انقلاب ايران، در پشت‌سر و ظهور در پيش‌رو، و اين فتنه‌هاي قبل از ظهور است كه واقع مي‌شود. مهلت كوتاه است و امتحان نزديك. امام((ع)) راحل((ره)) پس از اتمام جنگ و براي صحنه‌هاي پيش‌رو، فرمان پوشيدن زره جهاد و مقاومت مي‌دهند، چرا كه در افق طليعه فجر و ظهور شمس، به‌پيش‌ بايد تاخت.

• « ملت شهيد پرور ايران بدانند اين روزها، روز امتحان الهي است. روز پرخاش عليه كساني است كه با اسلام كينه ديرينه دارند. روز انتقام از كفر و نفاق است. روز فداكاري است. امروز روز عاشوراي حسيني است. امروز ايران كربلاست.»

« جَهَزوا اَنفُسَكُم بِالصّلاح وَ السِّلاح ». نهراسيد كه نمي‌هراسيد، كمربندهايتان را محكم كنيد. اي‌آزادگان و اي احرار بپاخيزيد. امروز روز حضور در حجله جهاد و شهادت و ميدان نبرد است. روز نشاط عاشقان خداست. روز جشن و سرور عارفان الهي است. امروز روز نغمه‌سرايي‌فرشتگان‌ در ستايش انسانهاي‌مجاهد است. درنگِ امروز فرداي اسارت‌باري رابه دنبال دارد. امروز بايد لباس محبت دنيا را از تن بيرون نمود و زره جهاد و مقاومت پوشيد ودر افق طليعه فجر تا ظهور شمس به‌پيش تاخت و ضامن خون شهيدان بود.»53



6. منظر اسلام ناب محمّدي((ص))

اسلام ناب محمّدي((ص)) و يا همان مذهب تشيّع، هستي را طفيل نور امام((ع)) مي‌داند. بدين لحاظ خود را در هر شرايط و در تمام عوالم وجود وابسته به امام((ع)) و از امام((ع)) مي‌داند، لذا شناخت امام((ع)) براي او امري فرعي محسوب نمي‌شود. در منظر شيعه، امام((ع)) اصل و تمام دين اوست. امام((ع)) مربي و معلم كليه مخلوقات در عوالم هستي است و لذا شيعه براي رشد در درجات فضل و در مسير اِنّا اِلَيهِ راجِعون خويش محتاج تعليم وتربيت است.

از منظر شيعه، امام((ع)) باب الله است و تنها بابي كه خداوند اراده‌ كرده‌است تا بسوي او باز باشد و سيّد ما رسول الله((ص)) فرمود: « وَ سَدُّ الابوابُ اِلاّ بابُه ».54 تنها از طريق اوست كه مي‌توان رشد كرد، اوست كه دست شيعه را ميگيرد و در درجات فضل بالا مي‌برد، كه اين راه بردني است، نه رفتني كه حق تعالي((جَلّ جلالُه)) فرمود:

« سُبحانَ الّذي اَسري بِعَبدِه لَيلاً مِنَ المَسجِدِ الحَرام اِلَي المَسجِدِ الاَقصَي الّذي بارَكنا حَوله ….».55

او بنده‌اش را سير داد و نه آنكه بنده به سير پرداخت.

شيعه خاكي در دستان امام((ع)) خويش است تااز او هر چه مي‌خواهد بسازد، ظرف محبتهاي خاصّه اوست، سربازي براي پاسداري از حريم ايشان و پنجره‌اي است بدور از هرگونه رنگ‌پذيري از غير، حتّي از خويشتن خويش، كه نور امام((ع)) از مجراي او به ديگران مي‌تابد. شيعه از غير نمي‌گيرد كه از امام((ع))ش بياد دارد كه فرمود:« طَلَب المَعارف مِن غَيرِ طَريقِنا اَهلَ البَيت مُساوِقُ لانكارِنا ». كسب معارف از غير ما اهل بيت(س) مساوي با انكار ماست.

شيعه در اسلام ناب محمّدي((ص)) برمي‌خيزد، حركت مي‌كند. پيروان مصلح، خود بايد مصلح باشند و جامعه را به صلاح بكشانند، همه‌جا بايد به نام مهدي((عج)) و براي مهدي((عج)) باشد، امام((ع)) خويش را زنده مي‌داند و بدنبال راهي است كه به دسترسي ايشان منجر شود.



7. منظر اسلام آمريكايي

هر اقدامي در چارچوب دين كه در زمينه‌سازي ظهور جايگاهي نداشته‌باشد، اسلام آمريكايي است.

در محضر كه نباشي، هرجا كه ميخواهي باش. از اهل بيت(ع) كه رنگ نگيري، از هر كس، هر كجا كه ميخواهي، رنگ بگير. دغدغه ظهور كه نداشته‌باشي، هر دغدغه‌اي كه ميخواهي داشته‌باش. وقف امام((ع)) كه نباشي، هر كاري ميخواهي بكن. دنبال هادي الهي كه نباشي، به دنبال هر معارفي كه ميخواهي باش. از هركس كه ميخواهي اطاعت كن، چه نام دين داشته‌باشد، چه كفر، چه زشت، چه زيبا.

از اهل بيت نگيري، از هر كه ميخواهي بگير، چه عارف و چه شيطان.

در جستجوي هادي كه نباشي، در جستجوي هر چه ميخواهي باش، چه دنيا و چه آخرت.

به دنبال خواست امام((ع)) كه نباشي، هر نيّت كه ميخواهي داشته‌باش، چه خدمت، چه خيانت، فرقي نميكند، چرا كه اگر « مِنّا » نباشي، غير محسوب مي‌شوي.

نزديك كه نباشي دوري، با نور اهل بيت نباشي، با صد هزاران چشم كوري و مهجوري.

• اسلام آمريكايي تفسير نفس است در مقابل امام((ع)) ، تشيّع نفس در مقابلِ تشيّع اهل بيت((ص)).

اسلام آمريكايي با قرآني كه حفظ شود، مخالف نيست. با قرائت آن مخالف نيست، با تفسير آن مخالف نيست، با عمل به آن مخالف نيست،

« كه عمل صحيح به قرآن نياز به هادي دارد».

«تا منظر الهي رااز هادي نگيري، در ضِلالَتي، حتّي اگر به قرآن عمل كني، مگر خوارج جز اين بودند!؟»:

« براي عمل به قرآن شمشير بر فرق امام((ع)) علي((ع)) مي‌زنند و براي كسب ثوابِ فراوان، شب قدر را انتخاب ميكنند! »

« از هادي كه‌نگيري، از شيطان گرفته‌اي، هر نامي كه ميخواهي بر آن بگذار، معارف، عرفان، فلسفه، فقه، خواست مردم، دموكراسي و هزاران نام ناگفته، كه خود داناتري».

« اسلام آمريكايي، اسلام است، مساجدش معمور و زرق و برقش فراوان، اذانش بلند و پيروانش بسيار و كلماتش زيبا و كتابهايش قطور، نوحه‌خوانيش آهنگين، اشعارش بر قلّه بلند احساس، صوتش قرآنش زيبا، ظواهرش آراسته، حوزه‌هايش در اوج بحث‌هاي سنگين عقليِ به گِل ‌نشسته و از حركت براي ظهور وامانده‌ است.»

« اسلام آمريكايي را كفر ندانيم، بي‌ديني ندانيم، كه دين را با بي‌ديني نمي‌توان محدود و منكوب كرد، شيطان در درسهاي هزاران ساله‌اش از مخالفت با خدا نگفت!»



• اسلام آمريكايي چيست؟

آن چيز كه تو را از نياز به هادي الهي بي‌نياز كند، آن چيز كه در عمل، تو را به جستجوي امام((ع)) و تبعيت از او نكشاند، حتّي اگر مانع قرآن و بعضي احاديث جعلي باشد، آن را در زمره‌ اسلام آمريكايي بدان، چه برسد به بحثهاي علمي و كلامي و فلسفي كه در آنها جايگاهي در راستاي ظهور نباشد.

• اسلام آمريكايي آن چيزي است كه اگر در سمينارهاي كشور آمريكا مطرح شود، هيچگونه گزندي به برگزاركنندگان و مخاطبان آن نخواهد رسيد. شما خود بسنجيد، كه موضوعات مطرح شده مهدويِ منطبق با اسلام آمريكايي چگونه‌است؟

• اسلام ناب محمّدي((ص))، آن چيزي است، كه اگر سمينارهاي كشور آمريكا مطرح شود، جز دشمني، كينه و مبارزه سلطه‌جويان را، بدنبال نخواهد داشت. شما خود بسنجيد، كه موضوعات مطرح شده مهدويِ منطبق با اسلام ناب محمّدي((ص)) چگونه‌است؟



8. موضوعات منطبق با اسلام آمريكايي

1. صرف شناسنامه‌اي توصيف كردن امام((ع)) زمان((عج))

اسلام آمريكايي امام((ع)) را مردود نمي‌شمارد. او فرزند رسول خداست، صاحب مقام والاست، مدحش واجب است، اينك خداوند او را براي محفوظ ماندنش از شرّ دشمنان، از نظر غايب ساخته‌ و لذا راه دسترسي به ايشان مسدود است، ظهورش به خواست الهي است و در گرو رفتار ما نيست و كسي جز خدا زمان آن را نمي‌داند. شناخت او واجب است. مشخصات فردي، سال تولّد، طول عمر، نسب فرزندان، مسكن، سيرت و صورت حضرت، مواريث ايشان، ويژگيهاي‌ جسمي و مشخصات فردي و خانوادگيشان را بايد شناخت. در اوقاتي كه مربوط به ظهور آن حضرت است، براي ظهورشان تنها بايد دعا كرد و در غيبت ايشان تنها بايد انتظار كشيد و با دعا و ندبه ظهورشان را درخواست كرد. وقايع مربوط به ايشان در دوران غيبت صغري و كبري را بايد دانست، نواب ايشان را بايد شناخت و در هر سال در نيمه شعبان با برگزاري جشنها و مراسم ويژه از مقام ايشان تجليل به عمل آورد.

بر اساس اين منظر، ظهور هنگامي خواهدبود كه ظلم و جور جهان را پُر كند ولذا شوريدن برعليه ظلم و جور جايگاهي نداشته و از آنجا كه خداوند خود، يكشنبه امر ظهور را فراهم مي‌آورد، زمينه‌سازي براي ظهور معنايي ندارد و تنها انتظار ظهور شيعه را از زمره پيامبران و صدّيقان و صالحان قرار خواهدداد.

در بررسي تفكر اسلام آمريكايي، نسبت به امام((ع)) درمي‌يابيم كه حركت و به حركت كشاندن جامعه، زمينه‌سازي و تمهيد براي ظهور معنا ندارد. در اين تفكر امام((ع)) ، در حدّ يك خاطره در ذهن شيعيان وجود دارد، كه گاهي مشكلات مالي ويا درماني آنها را حل مي‌كند.

چنين اسلامي اصولاً به حركت نمي‌رسد، چنين تفكري هيچوقت براي آمريكا و قدرتمندان جهاني ضرري ندارد و مهدويّت و يا شناخت ايشان هيچ ضرري به منافع آنها نمي‌زند و بلكه توجيه‌كننده آن نيز هست.

2. صرف بررسي فضايل و مناقب ايشان

ائمه((ع)) داراي فضايل بسياري هستند كه تنها بخش كوچكي از آن در خور فهم مستمعين بوده‌است و نه آنچنانكه شأن ايشان، در ادعيه و زيارات خصوصاً در زيارت جامعه كبيره آمده‌است.

اسلام آمريكايي، امام((ع))ت و قائميّت و ديگر فضايل امام((ع)) را دور و دست نيافتني بشمار مي‌آورند و از فضايل اهل بيت((ع)) صدقه دادن، چاه كندن، روزه گرفتن و دعا كردن را بزرگ مي‌شمارد! حال آنكه تنها يكي از فضايل امام((ع)) كه قائميّت ايشان است بر شيعيان نثار گردد، جهان قائم به ايشان مي‌شود.

3. صرف ذكر ماجراي تشرّف يافتگان به حضور امام زمان((عج))و…

آرزوي هر شيعه آن است كه در زمان غيبت و غربت خويش به محضر امام زمان((عج)) باريابد و لحظاتي را در كنار ايشان به سر برد. از همين رو براي پاك‌ طينتاني كه به محضر امام زمان((عج)) باريافته‌اند، احترام بسيار قائليم و ماجراي تشرّف ايشان را ارج مي‌نهيم. امّا حاصل آن گفتار چيست؟ نتيجه حركت زايي آن كدام است و چه تأثيري در حل مشكلات جامعه خويش و يا پرده‌افكني از معضلات معارفي شيعه داشته‌است؟ كدام گام عملي براي ظهور برداشته‌شد؟

هر اقدام در چارچوب دين كه جايگاهي در زمينه‌سازي ظهور نداشته‌باشد و به ظهور نياجامد، اسلام آمريكايي است. استفاده از دين براي غفلت دينداران بهترين وسيله است، چنين ديني، اسلام آمريكايي است. در ميداني چنين تنگ و ناهموار كه دين وسيله‌اي در دست شيطان قرار ميگيرد، ذكر ماجراي تشرّف يافتگان، آيا خشم آمريكا و… را در پي خواهد داشت؟! آيا احساس نگراني براي آنها بوجود مي‌آورد؟! آيا چنين موضوعاتي سربازگيري براي جبهه حق است؟!

در هنگام ظهور، براي طرح دانستني‌هايي كه بجز خاطره اثر ديگري در ذهن شيعيان نخواهدگذاشت، چه پاسخي در محضر امام((ع)) داريم؟!!

4. ذكر آيات و احاديث پيرامون امام زمان((عج))

رسول اسلام((ص)) در هزار و اندي سال پيش اين موضوع را بيان فرمود كه:

رَبِّ تالَ القُرآن وَ القُرآن يَلعَنُه.56

« چه بسيار قرآن خوانان كه قرآن لعنتشان ميكند.»

آنكه قرآن مي‌خواند تا محفوظات خويش را بيشتر كند، بر ديگران فخر بفروشد، در عرصه دينداران برتري جويد و … ، او را با امام((ع)) چه كار؟ او نه مرد ميدان حركت است ونه مرد ميدان جهاد.

ذكر آيات و احاديث، آنگاه كه ارضاء خود باشد، بزرگترين سكون است، كه اسلام آمريكايي سكون مي‌خواهد و قعود. اهل سكون و قاعدين را با امام((ع)) چه كار؟ چرا كه امام((ع)) قائم است و پيوسته در حال حركت.

5. به دعا، جشن تولّد و تحريك احساسات مردم بسنده‌كردن

از منظر اسلام آمريكايي، دعا و … عاملي براي التيام قلب است. اسلام آمريكايي ما را به قعود مي‌خواند و اسلام ناب محمّدي((ص)) به جستجوي امام((ع)).

رفتار ما در قالب كدام اسلام مي‌گنجد؟

6. صرف تبيين امام((ع)) و عدم تبيين وظايف مأموم نسبت به امام((ع)) حيّ خود

اسلام آمريكايي با طرح شخصي بنام امام((ع)) مخالفتي ندارد. مقدّسين بسياري در طول تاريخ بوده‌اند كه هيچگاه مورد عداوت و دشمني مستكبران جهان قرار نگرفته‌اند. در اسلام آمريكايي سعي مي‌شود، امام((ع)) در جايگاهي رفيع ودست نيافتني قرارگيرد، امام((ع)) كه در گذشته دور زندگي مي‌كرده‌است‌، امام((ع)) حاضر نيز در غيبت به سر مي‌برد و پيروي مأموم از آنها در حد دوست داشتن، جشنِ شادي و عزاداري براي او محدود ميگردد. لذا با هر آنچه كه وظايف شيعه را به عنوان مأموم و پيرو امام((ع)) مطرح ميكند، ممانعت بعمل مي‌آورد.

اسلام آمريكايي از هر چه كه امام((ع)) را به عنوان تنها مربّي، معلّم و رهبر جامعه معرفي كند، اِبا دارد. اسلام آمريكايي از طرح چگونه مأموم بودن كه از آن تبعيت و تسليم محض در قبال او راه نجات خود را بدست مي‌آورد، پرهيز مي‌كند. هر آنچه خواب خوش ستمگران را بهم بزند و به آگاهي و رشد الهي فرد و جامعه منجر شود، مورد قبول اسلام آمريكايي نيست. اسلام آمريكايي به شدّت از طرح وظايف مأموم در قبال امام((ع)) خويش پرهيز دارد و با آن مخالفت مي‌كند.

7. پرداختن به خود ( خودسازي و … ) و عدم آماده كردن جامعه

اسلام آمريكايي به خودسازي و در خويش فرو رفتن و براي كسب كمال از جامعه بريدن و يا به كار جامعه نپرداختن بهاي بسياري مي‌دهد.

شيطان اگر چهره واقعي خود را به انسان نشان مي‌داد، هرگز او را نمي‌پذيرفت و اگر به خدا قسم ياد نمي‌كرد كه خيرخواه او است، آدم(ع) فريب نمي‌خورد اسلام آمريكايي تفسير جشن و شادي و غفلت از ظهور را، انتظار ارائه مي‌كند. اسلام آمريكايي لباس انتظار را وارونه بر تن شيعيان مي‌كند و جامعه خشنود از اينكه جشني برپا كرده و وظيفه خويش را به انجام رسانده و امام((ع))((عج)) را راضي نموده‌است، غافل از آنكه از اين انتظار، شيطان خنده مستانه سرمي‌دهد و دشمنان اسلام از خواب مسلمانان، امنيّت مي‌يابند. موضوعات منطبق با اسلام ناب محمّدي((ص)) موضوعاتي كه طرح آن با عث حركت شيعيان بسوي ظهور مي‌شود. چگونه رفتار كنيم تا امام (عج) به جامعه ما نظر و اقبال نمايند. تبيين جامعه مهدوي عج

تبيين چگونگي زمينه‌سازي براي ظهور امام زمان عج و دعوت مردم به آن اسلام آمريكايي و مهدويّت ياورن مهدي عج

مشخصات جامعه متحسّس فتنه‌هاي آخَرالزّمان و روش مقابله با آن بررسي رفتارهاي ميّت، حيّ، قاعد و قائم در قبال امام زمان عج برنامه‌هاي آموزشي و فرهنگي مناسب ظهور تشكيل كاروان و به راه انداختن لشگر بسوي ظهور 9-1. موضوعاتي كه طرح آن با عث حركت شيعيان بسوي ظهور مي‌شود. اسلام ناب محمّدي((ص)) حركت آفرين است. شيعيان به امام حيّ و هادي الهي نياز دارند. اين نياز، نه در حرف و سخن بلكه در صحنه عمل متجلّي مي‌گردد. شيعه نيازمند ظهوراست تا بر اثر ازدياد نور و محو حجب به امام خويش نزديك شود و از وجود شريف ايشان انتفاع خاص برد. از ولايت، امام((ع)) امارت وخلافت ايشان بچشد و ارتزاق كند. تا به اشاره امام((ع)) عقول كامل گردد و در درجات فضل رشد يابد. با چنين منظري، ظهور يك بايد است‌. از آنجا كه نسبت شيعه با امام((ع)) ، تعليم وتربيت اوست، لذا هر موضوعي در تعليم و تربيت جايگاه نخواهد داشت. اگر شيعه امر شده‌‌است كه حَيِّ عَلي خَيرِالعَمَل، بسوي بهترين عمل‌ها بشتابد و چه عملي بهتر از عملي كه امام((ع)) به آن فرا مي‌خوانند و اگر امر شده‌است كه فَيَتَّبِعونَ اَحسَنَة، به هر موضوعي نميتواند دل ببندد، زيرا او را به نيكوترين روشها خوانده‌اند. 9-2. چگونه رفتار كنيم تا امام((ع)) به جامعه ما نظر و اقبال نمايند. در اسلام ناب محمّدي((ص))هادي الهي محور است و همه چيز قائم به اوست. او حيّ است و جامعه را از مردگي به حيات مي‌كشاند. او قائم است و جامعه را از قعود به قيام مي‌كشاند. صِراطَ المُستَقيم آن چيزي است كه امام((ع) نشان ميدهد. خواست خدا، خواست اوست و رضايت خدا، رضايت اوست و او نمي‌خواهد مگر آنچه را كه خدا بخواهد، وَ ما تَشائونَ اِلاّ اَن يَشاءَ الله 57. اسلام ناب محمّدي((ص)) جامعه را محتاج امام((ع)) تعريف مي‌كند. در اسلام ناب محمّدي((ص)) جامعه امام((ع)) سالار و امام((ع)) محور است. در اسلام ناب محمّدي((ص)) جامعه دنبال تأييد امام((ع)) است، نه تأييد ديگران. در اسلام ناب محمّدي((ص)) ، امام((ع)) بر برنامه اعمال فرد و جامعه نظر مي‌كنند، رفتارها و تصميم‌ها به ايشان عرضه مي‌شود. در اسلام ناب محمّدي((ص)) مردم چشم به گفتار و رفتار امام((ع)) دارند. ملاك‌هاي چنين جامعه‌اي خوشايند امام((ع)) است. در اسلام آمريكايي ملاكها چنين نيست و خوشايند مردم و عقل جمعي در مقابل خواست امام((ع)) قرار مي‌گيرد. ملاك نيكي در اسلام ناب امضاي امام((ع)) است. اسلام ناب محمّدي((ص)) تعليم و تربيت و رشد جامعه را در پيروي محض و تسليم و تبعيت كامل از امام((ع)) مي‌داند، در اسلام ناب محمّدي((ص)) دغدغه تأييد هادي الهي پررنگ است. تبيين جامعه مهدوي عج

اسلام آمريكايي با جامعه مهدوي عج مخالف است، گر چه آنرا به زبان مطرح مي‌كند ولي در عمل ريشه‌هاي تفكر جامعه‌اي بر اساس محوريت اهل بيت ع را قطع مي‌كند، چگونه به زمينه‌سازي جامعه مهدوي عج امكان رشد ميدهند، دشمنان حقيقي آن، زراندوزان حيله‌گر و قدرت‌مداران بازيگر و مقدس‌نماهاي بي‌هنر؟ اگر دم از ظهور مي‌زنيم و اگر خود را منتظر مي‌دانيم، بر ما فرض است كه در خصوصيات جامعه مهدوي عج كنكاش كنيم. موضوعاتي كه لازم است در جامعه مهدوي عج مورد بحث قرار گيرد، عبارتست از: تعريف جامعه مهدوي((عج)) و مقايسه آن با جامعه فعلي و ديگر جوامع. ساختارهاي فرهنگي اقتصادي – سياسي و اجتماعي در جامعه مهدوي((عج)) چيست؟ محورها، معيارها و تعاريف. تعليم و تربيت در جامعه مهدوي((عج)) چگونه است؟ چه مشخصاتي دارد و محورهاي آن كدام است؟ نحوه انتفاع از امام((ع)) در جامعه چگونه است؟ رشد در جامعه مهدوي((عج)) و مقايسه آن با جامعه فعلي. حكومت در جامعه مهدوي((عج)) (حكومت صالحان…) و مقايسه آن با جامعه فعلي. موانع در راه رسيدن به جامعه مهدوي((عج)). 4-9. تبيين چگونگي زمينه‌سازي براي ظهور امام زمان((عج)) و دعوت مردم به آن زمينه‌سازي ظهور هيچگونه جايگاهي در اسلام آمريكايي ندارد. زمينه‌سازي و تمهيد براي ظهور از مشخصات اسلام ناب محمّدي((ص)) است. امام خميني((ره)) در فرازي از سخنانشان فرمودند: « بايد كوشش كنيم تا قدرت اسلام در عالم تحقق پيدا كند و مقدمات ظهور اِن شاءَ الله تهيه بشود. » كدام راه و كدام زمينه‌سازي مرا به ظهور مي‌رساند. چگونه مي‌توان سرنوشت خويش را از غيبت به ظهور بكشانيم و اين شب يلداي هجران را سپري مي‌كنيم. اگر شيعه تمام توان و تلاش خود را معطوف به پاسخ دادن به همين يك سئوال بگذارد و نيمي از بودجه كشور را نيز سالانه صرف اين امر نمايد، پسنديده و شايسته است. پاسخ به سئوالهاي زير از جمله مباحثي است كه مي‌تواند ما را به نتيجه برساند: جامعه ما براي ظهور چه زمينه‌اي را آماده كرده‌است؟ انتظار در جامعه ما چه نمودي داشته و چه ثمره‌اي را بدنبال آورده‌است؟ روشهايي كه درد جدايي از امام((ع)) را در نزد شيعه تسكين مي‌دهد، آيا مفيد است يا مضر؟ كداميك از روشهاي ما موجب اتصال و تحسس بسوي امام((ع)) است؟ آيا رفتارهاي عاميانه ظهور از قبيل: نظير برگزاري مراسم‌هاي دعا و جشن‌ها، راه‌اندازي كارناوالها و درست كردن كيك‌هاي بزرگ 12 طبقه، بالن هواكردن، برافراشتن پرچمها و دادن هدايا، سوت زدن و كف زد‌ن‌ها در زمينه‌سازي ظهور جايگاهي دارد؟ همچنانكه در بخش‌هاي قبل ذكر شد، هدف از انقلاب اسلامي زمينه‌سازي ظهور بود. آيا نبايد با موانعي كه مسير انقلاب را از اين هدف والا و ارزشمند منحرف نموده‌است، برخورد نمود؟ آيا با ارزشهايي نظير مبارزه با ظلم و جور، امر بمعروف و نهي از منكر، اسلامي شدن جامعه و ساير موارد ارزشي موجود در جامعه مي‌توان به سوي ظهور رفت؟ 5-9. اسلام آمريكايي و مهدويت شناخت و ارائه معيارهاي دقيق، موجب تضمين حركت افراد و جوامع خواهدشد. طرح معيار، موجب ذلّت دشمنان و عزّت جبهه حق مي‌گردد، چراكه قيمت روز در مقايسه با شب مشخص مي‌گردد. طرح موضوع اسلام آمريكايي و مهدويت، معيار اساسي در جامعه شيعه است، چراكه‌ با تبيين شب و مقايسه با روز، ديگر جايي براي شب‌پره‌ها باقي نخواهدماند. در اين مقايسه، آن‌ چيز كه مدّ نظر بوده‌است، تنبّه پاك‌طينتان و محبان اهل بيت((ع)) است نسبت به مقولاتي كه باعث سكون افراد مي‌گردد و عملاً قدمي بسوي ظهور برداشته‌مي‌شود. 6-9. ياوران مهدي((عج)) « به اجتماع ياوران است كه ظهور تحقق مي‌يابد. » « لَو اِجتَمَعَ عَلَي الامام((ع)) عِدَّة اَهلِ بَدر ثَلاثَ مِأَة وَ بِضعَة رَجُلاً لَوَجَبَ عَلَيهِ الخُروج بِالسَّيف »58. اگر به تعداد اهل بدر، 313 نفر مرد، بر امام((ع)) جمع شوند، به تحقيق كه خروج با شمشير بر او واجب است. ياوران مهدي((عج)) در اخلاق شبيه به اويند، در رفتار شبيه به اويند، در كلام و احساس شبيه به اويند، در همه چيز شبيه به اويند و بلكه اَشبَه. تنها از او اثر گرفته‌اند، آنها را ببيني گويا امام((ع))ت را ديده‌اي. ياوران مهدي((عج)) شيعه‌اند و صفات شيعه در قرآن عيان است. « وَ اِنَّ مِن شيعَتِه لَاِبراهيم »59،« كه ابراهيم از شيعيان اميرالمؤمنين بود ». ابراهيم شيعه است و صاحب قواي الهي. آري! نشان شيعه مهدي((عج)) معجزه است. ياوران مهدي((عج)) صاحبان قوّت شديدند و دروگران عالمند، كفر و ظلم را درو مي‌كنند و از آن چيزي باقي نمي‌گذارند. شمشيرشان از نور است و دو نيم كننده كوه، مركبشان ابر است و هرجا كه‌ باشند به‌صدايي‌در محضر مولايندكه«اَينَ ماتَكونوا يَأتِ بِكُمُ‌اللهِ جَميعاً»60. اين چه تعليم و تربيتي است كه از ياوران مهدي((عج)) چنين ساخته‌است؟ و كدامين محضر است كه چنين مي‌سازد؟ باور كنيد! كه او منتظر ياوران است. باور كنيد! كه مي‌شود ياور مهدي((عج)) بود. 7-9. مشخصات جامعه متحسّس چه زيباست كلام امام صادق((ع)) كه فرمود: همانا در ماجراي قائم، سنّتي از يوسف است.61 پس از خبر خورده‌شدن يوسف، يعقوب صبر پيشه ‌مي‌كند، سالها در فراق او مي‌گريد62 ، شِكوه مي‌كند و محزون است. امّا به محض ديدن نشانه، رفتار او تغيير مي‌كند، فرمان به قيام و حركت و تحسّس مي‌دهد« يا بَنَيِ اذهَبوا فَتَحَسَّسوا مِن يو سُفَ وَ اَخيه »63 . ما هنوز با نشانه‌اي به وسعت انقلاب از خواب بيدار نشده‌ايم. ديگر زمانه، زمانه صبر و دعا، شِكوه وگريه نيست. شيعه بايد برخيزد، چون كاروانيان حسيني((ع)) پا در بيابان عالم گذارد، كمر همّت بسته، كفش آهنين به پا كرده و پيوسته در تحسّس يوسف. چراكه نشانه يوسف را ديديم و«اَلعاقِلُ‌يُكفيه‌الاِش ارَة ». 8-9. فتنه‌هاي آخر الزّمان و روش مقابله با آن براستي فتنه‌هاي آخر الزّمان چيست؟ چگونه، كِي و از كجا واقع مي‌شود؟ و چرا فتنه؟ فدك عالم بايد از غير پاك شود و آباد شود. عالم هستي بايد به ظهور كشيده‌شود. همه‌چيز بايد به نام مهدي((عج)) باشد و براي مهدي((عج)). وقت اغواء كنندگان و شياطين سر آمده‌است. كفر و طلم، شرك و ستم، ديگر نبايد باشد. پاك طينتان بايد به تشيّع كشيده‌شوند. شيعيان بايد صاحب عزم بشوند در راه خدا، بايد تعليم و تربيت شوند، رشد كنند و ياور مهدي((عج)) شوند. محور بايد امام((ع)) باشد و رفتار در قبال«تبعيت» شيعه بايد به اصل خود برگردد. بايد اين فاصله عظيم ارزشي اصلاح گردد، تا فتنه نباشد، تعلّقات كنده‌نخواهدشد. شيعه از غير تشخيص داده‌نخواهدشد. گوهر از بدل مشخص نخواهدشد. حال كه زمانِ دعوت و تعليم گذشته است و زمانِ تزكيه در عالم است، به جستجوي هادي برخيزيم و خود را آماده حرف‌شنوي از او كنيم، چرا كه تنها راه عبور از درياي فتنه، تبعيت محض است از هادي حيّ و هر كه جستجويش سريعتر، درس او آسان‌تر و هر كه حرف‌شنو تر، عبور او سهل تر است. 9-9. بررسي رفتارهاي ميّت، حيّ، قاعد وقائم در قبال امام زمان((عج)) ميّت: امام((ره)) مي‌فرمايد: اگر نظر شماها مثل نظر بعضي عاميهاي منحرف، آنست كه براي ظهور آن بزرگوار بايد كوشش در تحقق كفر و ظلم كرد تا عالم را فراگيرد و مقدمات ظهور فراهم آيد« فَاِنّا ِلله وَ اِنّا اِلَيهِ راجِعون »64. حيّ: امام((ره)) حيّ بود و احيا كننده. هم زنده بود و هم ملّتي را زنده كرد، هم حيّ كرد و هم جهت داد، آنهم بسوي هدفي خاص. قاعد: اسلام را خلاصه كرده‌بودند در عبادات مثل نماز و روزه و امثال اينها. براي اسلام هم غير از اين، خيلي نه اطلاعات صحيح داشتند و نه ارزشي قائل بودند، در منزلها بنشينند و نگاه كنند به ديگران اشكال كنند و … . يك دسته اينطورند كه حضرت امير سَلامُ الله عَلَيه از اينها تعبير مي‌كند، كه ايشان همّشان، علفشان است، مثل حيواناتي كه همّشان اينست كه، شكمشان سير شود، شهوتشان را بر همه چيز مقدّم مي‌دارند، نماز هم، ميخوانند و روزه هم، ميگيرند و عبادات شرعي را هم بجا مي‌آورند، لكن اينطور است وضع تفكّر(اينها) كه انسان نبايد خودش را در معرض يك خطري، در معرض يك چيزي قراربدهد.65 ما تكليف داريم آقا! اينطور نيست كه حالا كه ما منتظر ظهور امام((ع)) زمان سَلامُ الله عَلَيه هستيم، پس ديگر بنشينيم تو خانه‌هايمان، تسبيح را دست بگيريم و بگوييم: «عَجَّل عَلي فَرَجَه، عَجَّل … (رفتار قائم) با كار شما بايد تعجيل بشود، شما بايد زمينه را فراهم كنيد براي آمدن او … .66 10-9. برنامه‌هاي آموزشي و فرهنگي مناسب ظهور اساساً برنامه‌هاي الهي بر اين است كه، تمام بناها و ساخته‌هاي غير اهل بيتي((ع)) در وجود افراد فرو ريزد تا همگان محتاج و تسليم امام((ع)) حيّ ((ع)) بشوند. نظام آموزشي و فرهنگي ظهور، بر تبعيّت محض از خواست هادي حيّ استوار است. امام((ع)) چشمه مشية الله است و شيعه، متبع. تبعيّت ديدن است، ياد گرفتن است و عمل كردن. در نظام آموزشي و فرهنگي ظهور، شيعيان يكبار تعقّل مي‌كنند كه تمام صادره‌هاي هادي الهي را بجاي صادره‌هاي خود جايگزين كنند. اين يكبار تعقّل شيعه برتر از تمام تعقّل عقلاي عالم است. ما مشتاقان تبعيّت از هادي حيّ در زمان ظهور بناي زندگي بر اين مي‌نهيم كه در قبال رهبر معظّم انقلاب، مقام عظماي ولايت حضرت آية الله العظمي سَيِّد علي خامنه‌اي((دامة افاضاته))، تمرين تبعيّت كنيم، هزاران بار تمرين تبعيّت تا در محضر امام((ع)) عالم((عج)) تبعيّت عرضه كنيم. چرا كه هر كه تبعيّتش افزون، اتّصالش بيشتر. « فَمَن تَبَعَني فَاِنَّهُ مِنّي ».67 صدايي به گوش مي‌رسد: اِنّي لاجِدُ ريحَ يوسُف.68 23 سال است كه بوي يوسف به مشام مي‌رسد، طنين صداي يوسف عالم‌گير شده‌است كه: اي اهل عالم! بشتابيد بسوي ظهور. پيراهن يوسف، اثر ظهور يوسف است. بشتابيد كه انقلاب ايران اثري از يوسف است. چه زيباست رفتار يعقوب كه: « يا بَنَيِ اذهَبوا فَتَحَسَّسوا مِن يو سُفَ وَ اَخيه ».69 اي فرزندان! برخيزيد، حركت كنيد به تحسّس يوسف. آيا نشنيده‌ايد كه سَيِّدي از شهر قم، بپا كننده انقلابي عظيم در ايران است70؟ آيا نشنيده‌ايد كه لشكر ياوران از ايران به حركت در مي‌آيد و همگان موظّفند در تبعيّت « اميد است كه مقبول يار باشد. »

پرتوفرد

سال 1378

منابع

1. بحار الانوار، ج25، ص21

2. وسائل الشيعه، ج16، ص179

3. بحار الانوار، ج25، ص21

4. سوره بقره، آيه 156

5. اصول كافي، ج2، ص45

6. سوره آل عمران، آيه 19:تمامي انبياءالوالعزم الهي كه شريعتي را آورده اند قسمتي از شريعت اسلام كامل بوده است و همانگونه كه در قرآن مشاهده ميشود از آنها بعنوان مسلمان ياد شده است. طبق نظر علما از قبيل مرحوم علامه طباطبايي در تفسير الميزان اسلام داراي مراتبي است.وقتي به آيات قرآن نگاه كرده و بررسي ميكنيم اين مراتب چنين خواهيم يافت:دين شهادتين: 1. دين شهادتين اولين مرتبه از اسلام بوده و شامل وجدانيات و شهادت به يگانگي پروردكار متعال خلاصه ميشود.( در زمان آدم (ع) تا نوح(ع) )

دين خالص:2 اطاعت محض و رعايت تقواي محض و احسان نمودن(محسن بودن) است قرآن ما امر شده ايم به دين خالص بدون چون و چرا و در.( در زمان نوح(ع) تا زمان ابراهيم(ع) )

دين حنيفيت:3 ديني كه بر پايه فطرت خداجويي از مبدا هستي تا مقصد بايد طي شود و هرگز شرك در آن راه داده نشود. با مركب راهواري چون فطرت با تعاليم هادي الهي مسير تا مقصد الهي را طي ميكنيم. در قران ما امر به حنيفيت شده ايم تا حنيفيت افول كنندگان مردودند مانند ستارگان و خورشيد و ماه. در حنيفيت هر چه بت هست يعني هر چه در مقابل پروردگار است ناگزير به شكسته شدن با تبر پولادين اسلام است. در حنيفيت بايد مدام در حال انابه و ياد حضرت حق بود و بجز از او هيچ از غير نخواهد و ...(زمان ابراهيم(ع))

دين قيم:4 حنيفيت + تشريع احكام الهي مانند زكات و نماز و ... در اين قسمت دين قيمة - دين حق و ... آمده است.(زمان ابراهيم (ع)- موسي(ع) و عيسي(ع) تازمان خاتم (پيامبران حضرت محمد (ص )

دين كامل و مرضي:5 همان تشيع است كه در برگيرنده تمامي درجات اسلام كه در قسمت فوق بصورت خلاصه آمد.

براي روشن تر شدن و ياد آوري خودم ذكر اين مورد بجا است كه در ذيل آيه وان من شيعته لابراهيم از امام صادق(ع) آمده است: وان ابراهيم لشيعة علي بن ابيطالب(ع) و ابراهيم از شيعيان امام علي (ع)است.

7. سوره شوري، آيه 13

8. سوره مائده، آيه 3

9. سوره آل عمران، آيه 170

10. لهوف، ص112

11. تحف العقول، ص171

12. سوره آل عمران، آيه 31

13. رجال‌كشي، ص14

14. باب الحسين كه در مورد حضرت ابالفضل((ع)) گفته شده‌است.

15. سوره واقعه، آيه 10

16. سوره واقعه، آيه 41

17. سوره واقعه، آيه 8

18. كتاب سليم، ص571 حديث الثالث اختصاص،ص6

19. صحيفه نور، ج20، ص392

20. صحيفه نور، ج21، ص11

21. سخنان مقام معظم رهبري در جمع فرماندهان لشكر 27 محمّد رسول الله((ص))

22. سخنان مقام معظم رهبري در خطبه‌هاي نماز جمعه تهران، 28/2/77

23. حمله آمريكا به افغانستان، 15/7/80

24. احتجاج طبرسي، ج2، ص300

25. حماسه حسيني، ج2، ص222

26. صحيفه نور، ج21، ص11

27. صحيفه نور، ج8، ص374

28. صحيفه نور، ج15، ص2

29. صحيفه نور، ج21، ص482

30. صحيفه نور، ج21، ص12

31. صحيفه نور، ج21، ص195

32. صحيفه نور، ج21، ص155

33. بعنوان نمونه ميتوان به كتاب انقلاب ايران و حكومت جهاني حضرت مهدي((عج)) نوشته آيةالله ري شهري اشاره نمود.

34. صحيفه نور، ج16، ص131

35. صحيفه نور، ج16، ص174

36. صحيفه نور، ج13، ص119

37. صحيفه نور، ج16، ص230

38. صحيفه نور، ج20، ص345

39. صحيفه نور، ج16، ص323

40. صحيفه نور، ج15، ص385

41. صحيفه نور، ج21، ص120

42. صحيفه نور، ج21، ص195

43. صحيفه نور، ج21، ص121

44. صحيفه نور، ج21، ص339

45. صحيفه نور، ج21، ص204

46. صحيفه نور، ج21، ص240

47. صحيفه نور، ج21، ص327

48. صحيفه نور، ج16، ص261

49. صحيفه نور، ج12، ص483

50. سوره كهف، آيه 63 – سوره فاطر، آيه 6

51. سوره فاطر، آيه 6

52. سوره فاطر، آيه 6

53. صحيفه نور، ج21، ص12

54. اقبال الاعمال، ص296

55. سوره اسراء، آيه 1

56. بحار89، ص184

57. سوره انسان، آيه 30 - سوره تكوير، آيه29

58. اربع رسالات في الغيبة، ج3، ص11، شيخ مفيد

59. سوره صافات، آيه83

60. تأويل الايات،ص485

61. سوره بقره، آيه148

62. كمال الدين،ج2،ص672

63. كمال الدين،ج1،ص145

64. سوره يوسف، آيه84 و 86

65. سوره يوسف، آيه87

66. سوره بقره، آيه156

67. صحيفه نور، ج14،ص520

68. صحيفه نور، ج18،ص269

سوره ابراهيم، آيه 36

امالي صدوق، ص111

69. سوره يوسف، آيه94

سوره يوسف، آيه87

70. بحار الانوار، ج57، ص216

كشف الغمه، ج2، ص478





ادامه مطلب ....



http://ift.tt/1BDAfaW



منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان



تبادل لينك



به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم


هیچ نظری موجود نیست: