اتفافات شگفت پس از عاشورا
به هنگام شهادت امام حسینعلیهالسلام غباری به شدت سیاه و تاریک برخاست به گونهای که چیزی قابل مشاهده نبود و مردم گمان کردند عذاب بر ایشان نازل شده، و این وضعیت تا ساعتی ادامه داشت سپس وضع به حال طبیعی بازگشت.
رخداد عاشورا و شهادت امام حسینعلیهالسلام در رأس مهمترین حوادث تاریخ بشریت قرار دارد. عظمت این حادثه را میتوان با تحلیل زمینهها، چرایی، چگونگی وقوع، پیامدها و آثار آن بررسی کرد. یکی از نشانههای عظمت این حادثه، رخدادهای شگفتی است که غالب آنها شکل خرق عادت داشته و در پی شهادت امام حسینعلیهالسلام به وقوع پیوست.
بعضی از این رخدادها، مربوط به اجزای نظام هستی همچون خورشید، ماه، ستارگان و زمین است. و بخشی دیگر به انبیاء و فرشتگان، و بخشی هم به جنیان و حیوانات اختصاص داشته، و برخی نیز مربوط به انسانهاست. دراین نوشتار، با بررسی روایات شیعه و اهلسنت، این رخدادها ضمن ده محور مورد بازکاوی قرار گرفته است.
مقدمه
حادثة عاشورا به لحاظ ماهیت، اهداف و آثار، از بزرگترین رخدادهای تاریخ بشریت است؛ چرا که قهرمان حادثه، شخصیتی است چون امام حسین بن علی علیه السلام، که به منظور حفظ کاملترین و آخرین دین الاهی، جان خود را فدا کرد.از جمله شواهد عظمت این قیام و شدت فاجعة شهادتِ رهبر آن، رخدادهای شگفتی است که در پی شهادت آن حضرت، در جهان هستی پدید آمد. حتی در یک نگاهِ گذرا به متون تاریخی و روایی شیعی و سنی، میتوان به تعداد زیادی ازگزارشهای این حوادث برخورد کرد که در مجموع حکایت از آن دارند که این حادثه، در میان حوادثِ رخ داده در جامعة بشری، تافتهای است جدابافته، و بدین لحاظ در خور دقت و بررسی.
فراوانی روایات یاد شده در منابع غیرشیعی از سویی، و وجود بعضی روایات ضعیف ـ و گاه سخیفـ در میان این روایات از سوی دیگر، موجب پیدایش نوعی بدبینی نسبت به مجموع این روایات ـ بهویژه منقولات در منابع غیرشیعیـ گشته است.برخی چنین پنداشتهاند که نقل اینگونه روایات توسط مورخان غیر شیعی، ناشی از نوعی حرکت مرموز و پنهان، برای ایجاد غفلت نسبت به اصل قیام و اهداف آن، و توجه دادن اذهان مردم به امور و قصههای عجیب است که بعضاً ریشه در اخلاق و عادات عصر جاهلی دارد. زیرا در عصر جاهلی در پی فقدان افراد مهمِ قبیله حوادث عجیبی را نقل میکردهاند.
بعضی دیگر، به صِرف نقل اینگونه روایات توسط مورخان متمایل به امویان همچون ابنسعد، آنها را غیرقابل باور خواندهاند؛ چراکه مدعی هستند بیشتر اینگونه روایات توسط راویانی از اهل شام یا بصره نقل شده و در این روایات، هیچ نکوهشی از یزید یا قاتلان امامعلیهالسلام صورت نگرفته است. 146از سوی دیگر، بعضی از مورخان متعصب اهل سنت ـ همچون ابنکثیر دمشقیـ اینگونه روایات را ساخته و پرداختة شیعه و از مجعولات آنان دانستهاند. 147
در بررسی دیدگاه یاد شده، توجه به چند نکته ضروری است:
1. هر چند غرضورزی مورخان متمایل به امویان در کم رنگ کردن هدف قیام امام حسینعلیهالسلام قابل انکار نیست، اما انکارحوادث شگفتانگیز به صرف غرضورزی این دسته از مورخان نیز از دقت و انصاف علمی به دور است.
2. روایاتِ ناقلِ رخدادهای عجیب پس از شهادت امام حسینعلیهالسلام، علاوه بر منابع روایی اهل سنت، در بسیاری از منابع روایی شیعه نیز به چشم میخورد و تعداد زیادی از آنها از امامان معصومعلیهمالسلام نقل شده است.
3. مضامینِ روایاتِ یاد شده آنچنان نیست که با بداهت عقلی و شواهد نقلی ناسازگار باشد. و مواردی عجیبتر از آنها، در خوارقِ عاداتِ نقل شده برای پیامبران و ائمه علیهمالسلام به چشم میخورد. البته ناگفته نماند که در میان این روایات، مواردی نیز وجود دارند که قابل استبعاد بوده و به داستانسرایی شباهت بیشتر دارند تا نقل واقعیت.
4. به هر حال، خود این روایات ـ به گونه مستقیم یا غیرمستقیم ـ گویای حقانیت مسیر حسینیعلیهالسلام و بطلان مسیر یزیدی است. و بدین لحاظ، کسانی که با تأمل و هوشیاری کافی با این روایات مواجه شوند درس لازم را فراخواهند گرفت. ضمن اینکه در همین گزارشها ـ چنان که اشاره خواهیم داشت ـ به روایاتِ جالبی درباره گرفتاریهای دنیوی قاتلان امام حسینعلیهالسلام و قاتلان اصحاب آن حضرت برمیخوریم.
4. در صورت درستی این ادعا که مؤلفان غیرشیعی و راویان بصری یا شامی این روایات، با توجه دادن اذهان به سوی اموری عجیب و خارقالعاده، خواستهاند نفس حادثة کربلا و فلسفه و زمینههای رخداد آن کمتر مطرح شود، باز این امر، دلیل کذب روایاتِ یاد شده و افسانه بودن آنها نمیتواند باشد. شاهد این مدعا، رفتارهای رسانههای تابع استکبار، در عصر حاضر است که گاه برای انصراف اذهان از یک حادثه و توجه دادن به حادثهای دیگر، تمام گزارشهای خبری خود را در اقدامی هماهنگ، متوجه حادثة مورد نظرِ خود میکنند. بنابراین، صرف عطف توجه بیشتر به یک حادثه ـ به هر منظوری که صورت پذیردـ دلیل کذب این رخداد نیست.
اکنون با عنایت به آنچه گذشت، گذری بر روایات متعدد و متنوع مربوط به رخدادهای شگفت پس از شهادت امام حسینعلیهالسلام خواهیم داشت. و تلاش ما بر آن خواهد بود که روایات را دستهبندی، بررسی و ارائه کنیم. گفتنی است که بعضی از این گزارشها مربوط به رخدادهای عجیبِ مرتبط با اجزای تکوینی نظام هستی همچون خورشید، ستارگان، باد، باران، دریاها و کوهها، و بعضی از آنها مرتبط با حیوانات و جنّیان، و بعضی نیز مرتبط با انبیا و فرشتگان است.
در تعدادی از این گزارشها، عقوبتهای دنیوی قاتلان شهدای کربلا و نیز تبدل ماهیت اشیا و اموال به غارت رفته از شهدا و اسرای کربلا آمده، و در گروهی دیگر، به گزارشهای مربوط به جسم، سر، قبر و تربت مطهر امام حسینعلیهالسلام برمیخوریم. بدین لحاظ، مجموع این گزارشها را در ده محور کلی ـ به گونهای که در پی میآیدـ ارائه، و در بعضی موارد به تحلیل روایات خواهیم پرداخت. شایان ذکر است که بعضی از این رخدادها- همچون گریه اجزای نظام هستی و گریه انبیا و فرشتگان- برای مردم عادی قابل درک و مشاهده نبوده است.
و حوادثی همچون کسوف و خسوف، اقتضای آن را دارد که عموم مردم آن را مشاهده کرده باشند. اما حوادثی چون وزش بادهای سیاه و سرخ یا بارش خاکستر و خون یا یافت شدن خون در بعضی نقاط، و نیز تبدل اشیاء به غارت رفته، میتواند در نقاط خاصی همچون مناطقی که بیشتر ساکنان آن از مخالفان بوده اندـ رخ داده باشد. و رخدادهای مربوط به جسم و سر مطهر امامعلیهالسلام و نیز عقوبت جنایتکاران، طبیعی است که برای شاهدان ماجرا محسوس بوده باشد.
1. کسوف و تاریکی آسمان
یکی از رخدادهای عجیبِ پس از شهادت امام حسینعلیهالسلام در روز عاشورا، بروز کسوف (گرفتگی خورشید) است، که موجب تیرگی عجیب آسمان و حتی رؤیت ستارگان شد! این حادثه ـ به همراه برخی رخدادهای دیگرـ وضعیتی را پدید آورد که به گفتة برخی شاهدان، مردم تصور بروز قیامت را داشتند! علاوه بر این، برخی از محدثان از بروز خسوف در شام روز عاشورا نیز خبر دادهاند. در بعضی از گزارشها، به تلاطم و برخورد ستارگان نیز اشاره شده است. به هر حال چنین تحولی در روز عاشورا، جزء گزارشهای عجیب و مشهور در منابع شیعی و سنی است.
ممکن است با مشاهدة روایات یاد شده، برخی، بیاختیار به روایت نبویصلیاللهعلیهوآله درباره کسوف آسمان پس از مرگ فرزندش ابراهیم منتقل شوند. براساس آن روایت، هنگامی که ابراهیم (فرزند رسول خداصلیاللهعلیهوآله از ماریة قبطیه) از دنیا رفت، خورشید دچار کسوف گشت و مردم با خود گفتند: این کسوف به علت مرگ فرزند رسول خداصلیاللهعلیهوآله رخ داده است. رسول خداصلیاللهعلیهوآله به محض شنیدن این شایعه بر فراز منبر رفته و ضمن خطبهای فرمود: «ای مردم! کسوف خورشید و ماه، دو نشانه از نشانههای خداوند هستند و به امر الهی در حرکتند، و مطیع اویند و به خاطر مرگ و زندگی کسی دچار کسوف نمیشوند، پس هرگاه کسوف کردند نماز به جای آرید».
بدین ترتیب، چگونه میتوان روایات حاکی از کسوف و تاریکی آسمان پس از شهادت امام حسینعلیهالسلام را پذیرفت؟در پاسخ باید گفت: آنچه در روایت نبویصلیاللهعلیهوآله نفی شده، رخداد کسوف یا خسوف به علت مرگ یا ولادت فردی از افراد است، حتی اگر فرزند پیامبرصلیاللهعلیهوآ له باشد؛ اما آنچه در روز عاشورا رخ داد صرفاً مرگِ یک فرزندِ پیامبرصلیاللهعلیهوآ له نبود، بلکه حادثهای عظیم در تاریخ بشر بود که از حوادث و فجایع متعددی ترکیب شده و نقطة اوجِ آن، شهادت سبط رسول خداصلیاللهعلیهوآله با آن وضع دلخراش بود.
از این رو ـ نه فقط انسانهای با ایمانـ که نظام هستی متأثر از چنین رخدادی شد و حوادثی که در حال شرح رخدادآنها هستیم- از جمله کسوف و خسوف- نمودها و جلوههای این تأثر میباشند. و این در حالی است که با مرگ یک مؤمن ـ بر اساس برخی روایات که پس از این خواهیم آوردـ تنها محل نمازش و نیز محل صعود اعمال و نزول رزق او در آسمان، بر او میگریند.
2. وزش بادهای سیاه و سرخ و بارش خاکستر و خون
سید ابنطاووس در توصیف وضعیت پدید آمده پس از شهادت امام حسینعلیهالسلام چنین گفته: «به هنگام شهادت امام حسینعلیهالسلام غباری به شدت سیاه و تاریک ـ که باد سرخی آن را همراهی میکرد ـ برخاست به گونهای که چیزی قابل مشاهده نبود و مردم گمان کردند عذاب بر ایشان نازل شده، و این وضعیت تا ساعتی ادامه داشت سپس وضع به حال طبیعی بازگشت».به نظر میرسد وزش باد سیاه و سرخ متلازم با بارش خاکستر باشد که در برخی روایات دیده میشود. این معنا در روایت صحیح السند و مشهور شیخ صدوق از ریانبنشبیب از امام رضاعلیهالسلام به چشم میخورد که فرمود: «...هنگامی که جدّم حسینعلیهالسلام کشته شد آسمان خون و خاک سرخ بارید...»
در روایت دیگرِ شیخ صدوق ـ که به صورت مسند از طریق مفضلبنعمر نقل شدهـ آمده که روزی امام حسنعلیهالسلام به برادرش امام حسینعلیهالسلام نگریسته و گریست و دربارة سبب گریهاش چنین فرمود: ... هیچ روزی همچون روز تو نیست ای اباعبدالله! سیهزار نفر در حالی که مدعیاند از امت جدّمان محمد صلی اللهعلیه وآلهـ میباشند و خود را به اسلام نسبت میدهند برای کشتن تو و هتک حریمت و اسارت اهل و فرزندانت و غارت اموالت همدست میشوند و در چنین روزی، بنیامیه سزاوار لعنت (دوری از رحمت خدا) خواهند شد و آسمان خاکستر و خون خواهد بارید و همه چیز ـ حتی وحشیان بیابان و ماهیان دریاهاـ بر تو خواهند گریست.
در روایت نسبتاً مفصلی که از میثم تمار نقل شده و او، بر اساس شنیدههایش از امیر مؤمنان علیعلیهالسلام، به جزئیات عجیبی از حادثة عاشورا و پیامدهای شهادت امام حسینعلیهالسلام اشاره میکند، نیز بارش خاکستر به چشم میخورد. از آنجا که این روایت، بسیاری از شگفتیهای مترتب بر شهادت آن حضرت را در بر دارد. بخشی از آن را از نظر میگذرانیم. این روایت را شیخ صدوق با سندش از جبلة مکیه و او از میثم تمار چنین نقل کرده است:
به خدا قسم، این امت، فرزند پیامبرش را در دهم محرم خواهد کشت و دشمنان خدا آن روز را روزی مبارک به شمار خواهند آورد. و این حادثه، قطعاً رخ خواهد داد و علم الهی به آن تعلق گرفته و من آن را از مولایم امیر مؤمنانعلیهالسلام ـ پس از تعلیم الهی به او ـ فرا گرفتهام. مولایم فرمود: همه چیز ـ حتی وحشیان بیابانها و ماهیان دریاها و پرندگان آسمانـ بر حسینعلیهالسلام خواهند گریست. و خورشید و ماه و ستارگان و زمین و مؤمنان از انس و جن و همة فرشتگان آسمانها و زمینها و رضوان و مالک و حاملان عرش نیز بر او خواهند گریست. و آسمان خون و خاکستر خواهد بارید....
در دو روایت دیگر که توسط ابنقولویه و ابنعساکر نقل شده، نیز به بارش خاک سرخ از آسمان اشاره شده است.بارش خون از آسمان پس از شهادت ابیعبداللهعلیهالسلام نیز یکی از شگفتترین رخدادهای تاریخی است. این رخداد به طرق متعدد در منابع شیعه و اهل سنت نقل شده به گونهای که جای تردید در وقوع آن باقی نمیماند. در روایاتی که پیش از این نقل کردیم ضمن پیشگوییهای امام حسنعلیهالسلام دربارة حادثة کربلا، و نیز پیشگوییهای میثم تمار به نقل از امیرالمؤمنین علیعلیهالسلام دربارة این حادثه، به بارش خون و خاکستر از آسمان اشاره شده بود.
در روایت مسند شیخ طوسی از عماربنابیعمار نیز آمده که: «در روز قتل حسینعلیهالسلام، آسمان خون تازه بارید». در برخی منابع روایی نیز از فردی به نام قرظةبنعبیدالله چنین نقل شده:در نیمة یک روز آسمان باریدن گرفت و چون به دستار سفید رنگی (که به آن باران خورده بود) نگریستم آنرا به رنگ خون یافتم. و شترم به بستر رودخانه رفت که آب بنوشد اما خونین شده بود. و سپس دریافتم که آن روز، حسینعلیهالسلام کشته شده بود.
در روایت ابنقولویه از مردی از اهالی بیتالمقدس نیز آمده که: «تا سه روز بر ما خون تازه میبارید!»، و به گفتة حمادبنسلمه: «در شبهای پس از قتل حسین، بر مردم خون میبارید». در روایت مسند دولابی از ابراهیم نخعی نیز چنین میخوانیم: «هنگامی که امام حسینعلیهالسلام کشته شد، آفاق آسمان سرخ گشت. سپس شکافته شد و خون بارید».
در نقل قاضی نعمان از زنی به نام امسالم نیز آمده که: آنگاه که امام حسینبنعلیعلیهالسلام کشته شد از آسمان، بارانی همچو خون باریدن گرفت به گونهای که خانهها و دیوارها سرخ رنگ شد و این رویداد به بصره و کوفه و شام و خراسان نیز رسید در حدی که ما تردیدی در نزول عذاب نداشتیم.در روایت نَضْرة اَزْدیه نیز میخوانیم: «آنگاه که حسین کشته شد از آسمان خون باریدن گرفت و کوزهها و سبوهایمان پر از خون گشت!»
3. مشاهده خون در نقاط گوناگون
یکی از رویدادهای بسیار شگفت و شایان توجه پس از شهادت امام حسینعلیهالسلام، مشاهدة خون در نقاط مختلف است. تنوع روایات حاکی از این حادثه، و اعتبار سندی برخی از این روایات، موجب حصول اطمینان به وقوع این رویداد میشود. روایاتِ یاد شده را میتوان به چند دسته تقسیم کرد: بعضی از آنها، از یافت شدن خون در زیر سنگها و کلوخها در نقاط مختلف حکایت دارند. و بعضی دیگر، وقوع این رویداد را در ناحیة شام و در بیتالمقدس گزارش کردهاند.
در برخی روایات، به خونین شدن آب چاهها و نهرها اشارت رفته، و در بعضی دیگر به خونین شدن خاک به امانت سپرده شدة کربلا توسط پیامبرصلیاللهعلیهوآ له به امسلمه! و در روایتی، ریزش خون از دیوارهای دارالامارة کوفه، به هنگام ورود سرمطهر امام حسینعلیهالسلام نقل شده و بالاخره در روایتی دیگر، به ریزش خون از درخت اممعبد اشاره شده است. و به جز اینها، روایات دیگری نیز در این زمینه به چشم میخورد که در ادامه به بیان و بررسی این موارد میپردازیم.
الف) خونینشدن خاک کربلا نزد امسلمه
تعدادی از منابع شیعی و غیرشیعی، روایتی را از امسلمه ـ همسر گرامی رسول خداصلیاللهعلیهوآله ـ نقل کردهاند که با توجه به تعدد منابع گزارشکننده و نیز شخصیت مقبول و برجستة امسلمه در میان همسران پیامبرصلیاللهعلیهوآ له، این روایت شایان توجه است. بر اساس روایت ابنقولویه از امام صادقعلیهالسلام در یک نوبت که رسول خداصلیاللهعلیهوآله، در حُجرة امسلمه بود و جبرئیل نیز نزد آن حضرت حضور داشت، ناگاه حسینعلیهالسلام داخل شد.
در این هنگام، جبرئیل به رسول خداعلیهالسلام عرض کرد: امتت این فرزند تو را خواهند کشت! آیا خاک زمینی که در آن کشته خواهد شد نشانت ندهم؟ رسول خداصلیاللهعلیهوآله فرمود: آری. پس جبرئیل دست برد و مشتی از خاک کربلا را به آن حضرت داد، که به رنگ سرخ بود. رسول خدا نیز ام سلمه را از ماجرا با خبر ساخته، فرمود: جبرئیل مرا از اینکه امتم حسین را خواهند کشت آگاه ساخته، و این تربت را به من داده، هرگاه خون تازه در آن دیدی، بدان که حسین کشته شده است.امسلمه آن خاک را درون شیشهای نهاد. این شیشه و خاک درونش نزد امسلمه بود تا زمانی که امام حسینعلیهالسلام قصد خروج از مدینه کرد. امسلمه نزد حضرت رفته، با نگرانی، پیشگویی رسول خداصلیاللهعلیهوآله دربارة شهادت آن حضرت و جریان خاک را بازگو کرد.
امامعلیهالسلام در پاسخش فرمود: اگر نروم نیز کشته خواهم شد! سپس دستی بر چشمان امسلمه کشید، و او، مکان شهادت امامعلیهالسلام و یارانش در کربلا را مشاهده کرد. در این هنگام امامعلیهالسلام مقداری از خاک کربلا را به امسلمه داد و فرمود: اگر این خاک و خاکی که رسول خداصلیاللهعلیهوآله داده، خونین شد بدان که من کشته شدهام.وی پس از عزیمت امامعلیهالسلام به کربلا، همواره به آن خاک مینگریست و عصر روز عاشورا آن را خونین یافت؛ ازاینرو، فریاد واحسینا وابن رسولالله سر داد. زنان مدینه نیز همراه او گریستند، و در مدینه آنچنان غوغایی بر پا شد که مثل آن دیده نشده بود.
ب) یافت شدن خون، زیر سنگها و کلوخها
بنابر نقل ابنقولویه از امام صادقعلیهالسلام، در جریان مواجهة هشامبنعبدالملک با امام باقرعلیهالسلام در شام، هنگامی که هشام دربارة چگونگی آگاهی مردمِ نواحی مختلف از قتل امیرالمؤمنین علیعلیهالسلام پرسید، آن حضرت فرمود: در شب قتل امیرالمؤمنین علیعلیهالسلام تا طلوع فجر، هیچ سنگی از روی زمین برداشته نشد جز اینکه زیر آن خون تازه یافتند.
و این وضعیت در شب قتل هارون (برادر حضرت موسیعلیهالسلام) و یوشعبننون و شمعونبنحمون صفا و در شب بالا رفتن حضرت عیسیعلیهالسلام به آسمان و شب پس از قتل حسینبنعلیعلیهالسلام نیز به وقوع پیوسته است. با شنیدن این سخنان، چهرة هشام از خشم دگرگون شد و از امام باقرعلیهالسلام پیمان گرفت که تا او زنده است این روایت را برای کسی بازگو نکند!
همچنین بنابه نقل ابنعساکر، هنگامی که عبدالملکبنمروان از فرزند رأس الجالوت (بزرگ عالمان مسیحی) دربارة علامت قتل امام حسینعلیهالسلام پرسید، او در پاسخ اظهار داشت: «هیچ سنگی در آن روز برداشته نشد جز اینکه زیر آن خون تازه مییافتند». این مضمون که پس از شهادت امام حسین علیه السلام، زیر هر سنگی که برداشتند خون تازه یافتند ـ به جز موارد یاد شدهـ در تعداد دیگری نیز از منابع شیعی و سنی به چشم میخورد.
چنانکه گفته شد، در بعضی از روایات، وقوع این رویداد در ناحیة بیتالمقدس گزارش شده است. به عنوان نمونه، در روایت شیخ صدوق، از فاطمه بنت علیعلیهالسلام آمده که: «پس از قتل امام حسینعلیهالسلام هیچ سنگی در بیتالمقدس از زمین برداشته نشد جز آنکه زیر آن خون تازه یافتند!»ابنقولویه نیز در روایتی، سخن فردی از اهالی شام را چنین گزارش کرده که گفته: «به خدا سوگند! ما اهالی بیتالمقدس و اطراف و نواحی آن، شامِ قتل امام حسینعلیهالسلام را چنین شناختیم که هیچ سنگ و کلوخی را برنداشتیم جز آنکه در زیر آن خون تازه و جوشان یافتیم».
همین مضمون از محمد بن مسلم بن شهاب زُهْری ـ وابسته به دربار امویـ نیز نقل شده است؛ وی پس از آنکه این حقیقت را برای عبدالملکبنمروان بیان کرد، او نیز ضمن تأیید مطلب، زهری را از بازگویی آن برای دیگران منع نمود! و زهری این خبر را پس از مرگ وی بازگو کرد.شاید بتوان گفت، سبب تأکید روایاتِ دستة دوم بر منطقة شام و نیز بیتالمقدس، حضورِ بیشترِ دشمنان اهلبیتعلیهمالسلام و غلبة خاندان اموی بر این مناطق بوده باشد. و به همین لحاظ، این رویداد در این مناطق، از نمودِ بیشتری برخوردار بوده است.
ج) خونین شدن آب چاهها و نهرها
پیشتر به بارش خون از آسمان به دنبال شهادت امام حسینعلیهالسلام اشاره کردیم. طبیعی است اشیا و زمینی که چنین بارشی بر آن صورت گرفته سرخ رنگ شود. اما روایات دیگری حکایت از آن دارند که با شهادت آن حضرت، آب چاهها و برکهها و نهرها به رنگ خون درآمده است و در این روایات، سخنی از بارش خون در میان نیست. به عنوان نمونه از فردی به نام قرظةبنعبیدالله نقل شده که گفته: «روزی که امام حسینعلیهالسلام به قتل رسید، شترم به وادی رفت تا آب بنوشد اما آب وادی خونین بود!» از فرد دیگری به نام عمروبنزیاد نیز نقل شده که: «در روز قتل امام حسینعلیهالسلام چاههای ما مملو از خون شد!»
از نضرة أزدیه ـ از اهالی بصره ـ نیز نقل شده که گفته: پس از قتل امام حسینعلیهالسلام آسمان خون بارید و همه چیزمان، از جمله چاهها، ظروف و خمرههامان از خون پر شد!» و قریب به همین مضمون، از فردی به نام عماربنابیعمار نقل شده است. در بعضی از متون نیز چنین میخوانیم: «صبحگاه روز پس از قتل امام حسینعلیه السلام، هر دیگی که غذا در آن طبخ کردند و نیز همة ظروف آب، خونین شد!»با تأمل در روایات یاد شده میتوان گفت این حادثه بایستی در نقاط خاصی روی داده باشد. به عنوان مثال، در روایت نضرة أزدیه، به وقوع حادثه در ناحیة بصره اشاره شده است. و میدانیم که مردم این منطقه در آن زمان دارای گرایشهای عثمانی بوده و دشمنان اهل بیتعلیهمالسلام در آنجا سُکنی داشتند.
روایاتی نیز که از خونین شدن ظروف آب یا محتویات دیگ غذا حکایت دارند بایستی درباره کسانی باشند که نقشی در وقوع حادثة کربلا داشتهاند؛ زیرا بر اساس روایاتی که پس از این خواهیم آورد، گوشت شتران به غارت رفته از حرم امام حسینعلیهالسلام به هنگام طبخ خونین شد! و نمیتوان پذیرفت که ظروف و غذا و آب شرب مردم همة نواحی، خونین شده باشد!
د) ریزش خون از درخت اممعبد
اممعبد خزاعی، زنی بادیهنشین بود و در مسیر مکه به مدینه در خیمهای، سکونت داشت. رسول خداصلیاللهعلیهوآله در مسیر هجرت به مدینه به خیمة او رسید و به برکت قدوم مبارک آن حضرت، گوسفند لاغر و بیشیرِ اممعبد، دارای شیر فراوانی شد که همه حاضران نوشیده و سیراب شدند. سپس درخت عوسجهای (تمشک وحشی) که در کنار خیمه بود به برکت آب وضوی آن حضرت که به پای آن ریخت، جان تازهای گرفت، رشد کرد، خارهایش ریخت، ریشهاش قوی و شاخههایش فراوان شد و برگهای سبز و میوههای بزرگ و خوشبو یافت.
این درخت پس از این ماجرا، در دلِ آن بیابان خشکیده، مایة برکت برای خانوادة اممعبد و رهگذران، و نیز موجب شفای بیماران بود. و حتی گوسفندان و شترانی که از برگ آن میخوردند فربه و پرشیر میشدند. بدین لحاظ، رفتهرفته، مردم آن نواحی، نام «مبارکه» را برای آن درخت برگزیدند.این وضعیت ادامه داشت تا اینکه روزی، مردم آن ناحیه، با کمال تعجب مشاهده کردند که میوههای درخت فرو ریخته و برگهایش زرد شده! و مدتی بعد، خبر رحلت رسول خداصلیاللهعلیهوآله در همان روزِ پژمردگی درخت، به آن ناحیه رسید. از آن پس، میوة درخت کمتر از قبل بود و کیفیت آن نیز به لحاظ بزرگی و طعم و بو، پایینتر!
این وضع نیز تا سی سال استمرار داشت تا آنکه روزی، مشاهده شد که خارهای درخت بازگشته و همة میوههایش نیز فرو ریخته و از سرسبزی درخت نیز کاسته شده است. و به دنبال آن، خبر شهادت امیرالمؤمنین علیعلیهالسلام به گوش مردم آن ناحیه رسید. مدت زیادی بدین منوال گذشت تا اینکه روزی مشاهده شد از ساقة درخت، خون تازه جاری شده و برگهای آن نیز به گونهای همچون خونابهای که از گوشت جاری است، خونین شده است! ازاینرو، مردم ناحیه، با خود میگفتند که حتماً امر عظیمی رخ داده است؛ و ناگاه در اوایل شب، صدای نالهای از سوی درخت شنیدند که این بیت را ترنّم میکرد:
أیا ابنَ النبی و یا ابنَ الوصی
ای فرزند نبی وای فرزند وصی
ویا مِنْ بقیّة السادات الأکرمینا
و ای کسی که باقیماندة سروران بزرگواری!
و رفتهرفته صدای ناله و گریة بیشتری به گوش میرسید که آنچه گفته میشد چندان مفهوم نبود. و پس از این واقعه، خبر شهادت امام حسینعلیهالسلام به آن ناحیه رسید، و آن درخت نیز کاملاً خشکید و بادها و بارانهای بیابان آن را در هم شکستند و هیچ اثری از آن باقی نماند.185عبداللهبنمحمد انصاری (یکی از راویان این جریان) میگوید: در مدینه، دعبلبنعلی خزاعی را ملاقات و این خبر را برایش بازگو کردم. و او در تأیید خبر، از طریق پدر و جد و سپس مادر جدش (سعیده بنت ماری الخزاعیه) نقل کرد که او، آن درخت را دیده و در عصر امام علیعلیهالسلام از میوهاش نیز خورده است.
ه ) ریزش خون از دیوار دارالامارة کوفه
بنا به نقلی از حاجب و دربان ابنزیاد، هنگامی که سر مطهر امام حسینعلیهالسلام را به دارالامارة کوفه وارد کرده و مقابل ابنزیاد نهادند، نگاه این دربان به دیوارهای دارالاماره جلب میشود و مشاهده میکند که از دیوارها خون جاری شده است برخی از منابع، این ماجرا را از ایوببنعبیداللهبنزیا د گزارش کردهاند. و بعید نیست که وی نیز همچون دربانِ پدرش، شاهد این صحنه بوده باشد..
بررسی روایات
بهجز آنچه گذشت، روایات دیگری نیز ـ بهویژه در منابع اهل سنتـ به چشم میخورد. در یک نگاه کلی به مجموع روایات، با توجه به وجود روایات صحیحه و نیز کثرت گزارشها، اصل پیدایش خون در نقاط مختلف پس از شهادت امام حسینعلیهالسلام جای تردید ندارد.اما در خصوص برخی از روایات، همچون ریزش خون از دیوار دارالامارة کوفه که راوی آن، دربان یا فرزند ابنزیاد است، و یا روایت ریزش خون از درخت اممعبد که سند معتبری ندارد، و یا خونین شدن آب چاهها و نهرها که اخبار آحاد، از راویانی ـ بعضاًـ مجهول بر آن دلالت دارند، باید گفت با توجه به امکان رخداد این حوادث و عدم استحالة عقلی و بلکه تأیید آنها با روایات متعددی که حکایت از پیدایش خون در نقاط مختلف ـ همچون زیرسنگها و کلوخهاـ دارند، میتوان نسبت به وقوع این حوادث اطمینان نسبی یافت. هرچند اگر این روایات بهخودیخود ـ و بیتوجه به شواهد و مؤیداتـ بررسی شوند برای اثبات مطلب کافی نخواهند بود.
منبع: انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان
http://www.nooreaseman.com/forum11/thread46489.html
تبادل لينك
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر