غزلمعروف شهریار در وصف امیرالمؤمنین(ع) +دستخط
هرچند در سالهای اخیر شائبههایی درباره غزل معروف شهریار ایراد شده، اما این شائبهها از ارزش کار او اندکی کم نمیکند.
به گزارش مشرق، شعر آیینی یکی از جریانهای قوی شعری در میان شاعران فارسیزبان در کشورهای مختلف است که کنار دیگر جریانهای قوی شعری مانند شعر اجتماعی به حیات خود ادامه میدهد. در این میان میزان قابل توجهی از این سرودهها به آثار شاعران جوانی اختصاص دارد که با مضامین نو و بدیعتر تلاش دارند پا جای پای بزرگان خود بگذارند. هرچند میزان و کیفیت این نوع سرودهها در کشورهای مختلف این جغرافیا، با یکدیگر متفاوت است و جریان حاضر گاه بنا بر موقعیتهای مختلف مانند فرهنگ غالب بر جامعه و ... کم و ضعیف میشود، اما با وجود این شعر آیینی یکی از قدرتمندترین جریانهای شعری است.
یکی از شاخههای شعر آیینی که پیش از انقلاب رشد داشته و پس از آن نیز با قوت به کار خود ادامه داد، جریان شعر علوی بود. در میان سرودههایی که در رثای امیرالمؤمنین، علی(ع)، به نظم درآمده، یکی از بهترین اشعار مربوط به شعر معروف شهریار با مطلع «علی ای همای رحمت...» است. هرچند در چند سال گذشته نقدهایی بر این غزل شهریار وارد شده و برخی از شاعران و منتقدان شائبههایی نسبت به آن مطرح کردند، اما این غزل از شهریار همچون بسیاری دیگر از سرودههایش، قوت شعری شاعر و توانایی او در سخن را نشان میدهد.
یکی از موضوعات پرتکرار در رابطه با این غزل از شهریار، ماجرای خوابی است که آیتالله مرعشی دیدهاند:
شبی توسلی پیدا کردم تا یکی از اولیای خدا را در خواب ببینم. آن شب در عالم خواب , دیدم که در زاویه مسجد کوفه نشستهام و وجود مبارک مولا امیرالمومنین (علیه السلام) با جمعی حضور دارند. حضرت فرمودند: شاعران اهل بیت را بیاورید. دیدم چند تن از شاعران عرب را آوردند.
فرمودند: شاعران فارسیزبان را نیز بیاورید.
آنگاه محتشم و چند تن از شاعران فارسی زبان آمدند.
فرمودند: شهریار ما کجاست؟
شهریار آمد.
حضرت خطاب به شهریار فرمودند: شعرت را بخوان!
شهریار این شعر را خواند:
«علی ای همای رحمت، تو چه آیتی خدا را؟
که به ماسوا فکندی همه سایه هما را
دل اگر خداشناسی همه در رخ علی بین
به علی شناختم من، به خدا قسم خدا را »
غزلمعروف شهریار در وصف امیرالمؤمنین(ع) +دستخط
وقتی شعر شهریار تمام شد، از خواب بیدار شدم. چون من شهریار را ندیده بودم، فردای آن روز پرسیدم که شهریار شاعر کیست؟
گفتند: شاعری است که در تبریز زندگی میکند.
گفتم: از جانب من او را دعوت کنید که به قم نزد من بیاید.
چند روز بعد شهریار آمد. دیدم همان کسی است که من او را در خواب در حضور حضرت امیر (علیه السلام) دیدهام.
از او پرسیدم: این شعر «علی ای همای رحمت» را کی ساختهای؟
شهریار با حالت تعجب از من سوال کرد: که شما از کجا خبر دارید که من این شعر را ساختهام؟ چون من نه این شعر را به کسی دادهام و نه درباره آن با کسی صحبت کردهام!
گفتم: چند شب قبل من خواب دیدم که در مسجد کوفه هستم و حضرت امیرالمومنین (علیه السلام) تشریف دارند. حضرت, شاعران اهل بیت را احضار فرمودند. ابتدا شاعران عرب آمدند. سپس فرمودند: شاعران فارسی زبان را بگویید بیایند. آنها نیز آمدند. بعد فرمودند: شهریار ما کجاست؟ شهریار را بیاورید! و شما هم آمدید.
آن گاه حضرت فرمودند: شهریار شعرت را بخوان! و شما شعری که مطلع آن را به یاد دارم خواندید.
شهریار بعد از شنیدن این خواب، فوقالعاده منقلب شد و گفت: من فلان شب این شعر را ساختهام و همانطور که قبلا عرض کردم تا کنون کسی را در جریان سرودن این شعر قرار ندادهام.
وقتی شهریار تاریخ و ساعت سرودن شعر را گفت, معلوم شد مقارن ساعتی که شهریار آخرین مصرع شعر خود را تمام کرده، من آن خواب را دیدهام. یقیناً در سرودن این غزل, به شهریار الهام شده که توانسته است چنین غزلی با این مضامین عالی بسراید. البته خودش هم از فرزندان فاطمه زهرا(سلام الله علیها) است و خوشا به حال شهریار که مورد توجه و عنایت جدش قرار گرفته است.
هرچند در سالهای اخیر شائبههایی درباره غزل معروف شهریار ایراد شده، اما این شائبهها از ارزش کار او اندکی کم نمیکند.
به گزارش مشرق، شعر آیینی یکی از جریانهای قوی شعری در میان شاعران فارسیزبان در کشورهای مختلف است که کنار دیگر جریانهای قوی شعری مانند شعر اجتماعی به حیات خود ادامه میدهد. در این میان میزان قابل توجهی از این سرودهها به آثار شاعران جوانی اختصاص دارد که با مضامین نو و بدیعتر تلاش دارند پا جای پای بزرگان خود بگذارند. هرچند میزان و کیفیت این نوع سرودهها در کشورهای مختلف این جغرافیا، با یکدیگر متفاوت است و جریان حاضر گاه بنا بر موقعیتهای مختلف مانند فرهنگ غالب بر جامعه و ... کم و ضعیف میشود، اما با وجود این شعر آیینی یکی از قدرتمندترین جریانهای شعری است.
یکی از شاخههای شعر آیینی که پیش از انقلاب رشد داشته و پس از آن نیز با قوت به کار خود ادامه داد، جریان شعر علوی بود. در میان سرودههایی که در رثای امیرالمؤمنین، علی(ع)، به نظم درآمده، یکی از بهترین اشعار مربوط به شعر معروف شهریار با مطلع «علی ای همای رحمت...» است. هرچند در چند سال گذشته نقدهایی بر این غزل شهریار وارد شده و برخی از شاعران و منتقدان شائبههایی نسبت به آن مطرح کردند، اما این غزل از شهریار همچون بسیاری دیگر از سرودههایش، قوت شعری شاعر و توانایی او در سخن را نشان میدهد.
یکی از موضوعات پرتکرار در رابطه با این غزل از شهریار، ماجرای خوابی است که آیتالله مرعشی دیدهاند:
شبی توسلی پیدا کردم تا یکی از اولیای خدا را در خواب ببینم. آن شب در عالم خواب , دیدم که در زاویه مسجد کوفه نشستهام و وجود مبارک مولا امیرالمومنین (علیه السلام) با جمعی حضور دارند. حضرت فرمودند: شاعران اهل بیت را بیاورید. دیدم چند تن از شاعران عرب را آوردند.
فرمودند: شاعران فارسیزبان را نیز بیاورید.
آنگاه محتشم و چند تن از شاعران فارسی زبان آمدند.
فرمودند: شهریار ما کجاست؟
شهریار آمد.
حضرت خطاب به شهریار فرمودند: شعرت را بخوان!
شهریار این شعر را خواند:
«علی ای همای رحمت، تو چه آیتی خدا را؟
که به ماسوا فکندی همه سایه هما را
دل اگر خداشناسی همه در رخ علی بین
به علی شناختم من، به خدا قسم خدا را »
غزلمعروف شهریار در وصف امیرالمؤمنین(ع) +دستخط
وقتی شعر شهریار تمام شد، از خواب بیدار شدم. چون من شهریار را ندیده بودم، فردای آن روز پرسیدم که شهریار شاعر کیست؟
گفتند: شاعری است که در تبریز زندگی میکند.
گفتم: از جانب من او را دعوت کنید که به قم نزد من بیاید.
چند روز بعد شهریار آمد. دیدم همان کسی است که من او را در خواب در حضور حضرت امیر (علیه السلام) دیدهام.
از او پرسیدم: این شعر «علی ای همای رحمت» را کی ساختهای؟
شهریار با حالت تعجب از من سوال کرد: که شما از کجا خبر دارید که من این شعر را ساختهام؟ چون من نه این شعر را به کسی دادهام و نه درباره آن با کسی صحبت کردهام!
گفتم: چند شب قبل من خواب دیدم که در مسجد کوفه هستم و حضرت امیرالمومنین (علیه السلام) تشریف دارند. حضرت, شاعران اهل بیت را احضار فرمودند. ابتدا شاعران عرب آمدند. سپس فرمودند: شاعران فارسی زبان را بگویید بیایند. آنها نیز آمدند. بعد فرمودند: شهریار ما کجاست؟ شهریار را بیاورید! و شما هم آمدید.
آن گاه حضرت فرمودند: شهریار شعرت را بخوان! و شما شعری که مطلع آن را به یاد دارم خواندید.
شهریار بعد از شنیدن این خواب، فوقالعاده منقلب شد و گفت: من فلان شب این شعر را ساختهام و همانطور که قبلا عرض کردم تا کنون کسی را در جریان سرودن این شعر قرار ندادهام.
وقتی شهریار تاریخ و ساعت سرودن شعر را گفت, معلوم شد مقارن ساعتی که شهریار آخرین مصرع شعر خود را تمام کرده، من آن خواب را دیدهام. یقیناً در سرودن این غزل, به شهریار الهام شده که توانسته است چنین غزلی با این مضامین عالی بسراید. البته خودش هم از فرزندان فاطمه زهرا(سلام الله علیها) است و خوشا به حال شهریار که مورد توجه و عنایت جدش قرار گرفته است.
ادامه مطلب ....
http://ift.tt/28X7iPq
منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان
تبادل لينك
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر