محمدرضا کلهر ، کیهان
اشاره
اسرائیل به عنوان رژیمی نامشروع که در سال 1948 تاسیس شد توانسته بنا به دلایل متعدد در شش دهه گذشته به حیات خود ادامه دهد. اما این رژیم از آغاز هزاره سوم با چالش ها و شکافهایی مواجه شده که علاوه بر تضعیف آن، «بقای» این رژیم را در هالهای از ابهام قرار داده است. تاکنون هراس ساکنان سرزمینهای اشغالی از موشکهای مقاومت و به عبارتی تهدیدات امنیتی و مشکلات اقتصادی به عنوان مهمترین دلیل مهاجرت در اسرائیل عنوان شده است. اما در این مطلب دلیل دیگری که کمتر در رسانه ها به آن توجه شده است مورد بررسی قرار میگیرد. در واقع بیشترین چالش ها و شکافهای اسرائیل در بعد اجتماعی و مربوط به تبعیض یهودیان اشکنازی علیه سفاردی ها است. بنابراین سفاردیها به عنوان نیمی از جمعیت اسرائیل در سالیان اخیر برای فرار از این تبعیض مجبور به مهاجرت شدهاند و رژیم صهیونیستی را با پدیدهای به نام «مهاجرت معکوس» مواجه کرده اند.
سفارد یا سفاردا واژهای عبری به معنای اسپانیاست. سفاردی ها یهودیانی هستند که در شبه جزیرة «ایبریا» شامل اسپانیا و پرتغال میزیستند و پس از سقوط خلافت اسلامی اندلس در سال 1492 میلادی، از آن کشور گریختند و در جنوب اروپا، شمال افریقا و شهرهای لندن، آمستردام و هامبورگ سکونت گزیدند. امروزه واژه سفاردی از نظر معنایی توسعه یافته و تمامی جوامع یهودیان شامل افریقا، عراق، سوریه، یونان، ترکیه و سایر یهودیان (غیر اشکنازی) را شامل میشود. سفاردیها از فرهنگ بالاتری نسبت به اشکنازیها برخوردار بودند. زبان سفاردی ها «لادینو» است. زبان عبری که امروزه در اسرائیل متداول است، عبری سفاردی است؛ زیرا سفاردیها پیش از اشکنازی ها به فلسطین آمدند و با یهودیان مقیم فلسطین مخلوط شدند. برخی از سفاردیها داری مهارتهای مدیریتی و سرمایههای زیادی بودند که در تجارت بینالمللی نقش داشتند. در واقع سفاردیها یک شبکه تجارت بینالمللی ایجاد و در سرمایه داری عرب نقش بسیاری ایفا کردند. آنان از لحاظ شعائر دینی و نماز و عبادت دارای آداب خاصی هستند و زبان عبری آنان نیز با عبری اشکنازی متفاوت است. سفاردی ها در محیط تمدن خود بیشتر ادغام شده و تمدن عبری را بیش از تمدن غربی فرا گرفتند.
همچنین به یهودیان شرق و جهان اسلام سفاردی گفته میشود، اما این نام گذاری صحیح نیست. بلکه از لحاظ مناسک دینی تابع سفاردی هستند. این گروه، از یهودیان فلسطینی و یهودیانی که از کشورهای آسیایی و آفریقایی به فلسطین مهاجرت کرده اند، تشکیل مییابد.
اشکنازی ها نیز گروه بانفوذ دیگر اسرائیل هستند. واژه اشکناز نام عبری آلمان است و بنابراین اشکنازی در اصل به معنی «یهودی آلمانی» است که به تدریج بر همة یهودیانی که از تمام اروپا و آمریکا به فلسطین آمدند اطلاق شد. امروزه اشکنازی، یهودیان آلمان، اروپای شرق و شوروی را نیز شامل میشود؛ بنابراین اصلیت آن ها آلمانی بود. هرچند اغلب اشکنازی ها به زبان «یدیش» صحبت میکردند، اما عدهای از آنها هم به دیگر زبانهای اروپایی سخن میگفتند. هنگامی که مهاجران اشکنازی، لهستان را به مقصد هلند، انگلیس و آمریکا ترک کردند، گروههای کوچکی بودند که بیشتر به تجارت دریایی میپرداختند و معمولا به غل و غش و کلاهبرداری و فساد مشهور بودند. طرز لباس پوشیدن و مدل موی آنها از دیگران متمایز بود و دین آنها از دین سفاردی کاملا جدا بود. تمامی جنبشهای فکری معاصر یهودیان در میان اشکنازی ها ظهور کردند. جنبش صهیونیسم در ابتدا یک جنبش اشکنازی و با هدف تأسیس دولتی اشکنازی شکل گرفته بود ولی بعدها یهودیان سفاردی و جهان اسلام جنبش مزبور را قبضه کردند.
بین سفاردی ها و اشکنازی ها دشمنی دیرینهای وجود دارد؛ چرا که سفاردی ها اشراف یهود بودند و از این که با اشکنازی ها هم محل شوند، احساس شرم میکردند و همواره سعی داشتند فاصلة خود را با اشکنازی ها حفظ کنند و با آنان عبادت یا ازدواج نکنند. اما بعدها وضعیت کاملا برعکس شد و در حالی که سفاردی ها تبدیل به اقلیت شده اند، اشکنازی ها در تمدن غربی و همچنین دولت اسرائیل موقعیت برجستهای یافته اند. برخی از جامعه شناسان معتقدند که شکاف میان سفاردی ها و اشکنازی ها بیشتر اقتصادی است تا ایدئولوژیک؛ به همین دلیل قابل پر کردن است. اما هستند جامعه شناسان دیگری که معتقدند که این نابرابری نهادینه شده است به گونهای که نسل سوم سفاردی ها هنوز جزو طبقة کارگر و طبقات پایین هستند در حالی که همین نسل اشکنازی ها به طبقات متوسط رو به بالا تعلق دارند. برخی از رهبران اسرائیل، یهودیان سفاردی را قرون وسطایی نامیدهاند که فاصلة بسیار زیادی با یهودیان اشکنازی دارند. حتی اشکنازی ها سفاردی ها را از نظر عقلی، عقب مانده مینامند.
به طور کلی اشکنازی ها در پنج زمینه علیه سفاردیها تبعیض قائل میشوند:
- اعمال سیاستهای تبعیض آمیز بر ضد سفاردیها در زمینة اسکان و میزان بهره مندی از امکانات اعتبار خارجی. مثلا مهاجران اشکنازی در خانههای به اشغال درآمدة اعراب که دارای امکانات کافی بود، اسکان داده میشوند، حال آن که محلات خراب و نامناسب و اینک شهرکهای دور افتاده را به مهاجران سفاردی واگذار میکنند.
- سیاست غربی کردن اسرائیل به مثابه دولتی غربی که در آن روش ها، آداب و رسوم اشکنازی ترویج میشود. محو رسم الخط عبری شرقی، از بین بردن شعر و ادبیات و نیز به فراموشی سپردن شاعران و ادبیات سفاردی در این سیاست قرار میگیرد.
- از نظر اقتصادی سیاستهای کلی به گونهای طراحی شدهاند که منجر به تقویت بنیان اقتصادی اشکنازی ها و فقر و بیکاری و ناامیدی سفاردی ها میشود. نتیجة آن ایجاد دو طبقة فرادست و فرودست در میان جامعة یهودیان میباشد.
- از نظر سیاسی راه نیل به مناصب عالیه حکومتی برای سفاردی ها مسدود و یا حداقل همراه با دشواریهای بسیاری است. آمار مربوط به تعداد سفاردی ها در کنست و یا کابینه، مبین تبعیض سیاسی حاکم بر این گروه است.
- در حوزه مسایل نظامی نیز اکثر مناصب مهم تحت کنترل اشکنازی ها قرار دارد و امور سخت و جانفرسای نظامی معمولا به عهدة یهودیان سفاردی است.
اشکنازی ها به شیوههای دیگری نیز علیه سفاردی ها تبعیض قائل میشوند که نمونههایی از آن عبارت است از:
ـ جمع آوری کمکهای مالی از خارج و تقسیم آن بین مهاجران اشکنازی
- تأسیس نهادهای ویژة اشکنازی که در رأس آنها سازمان صهیونیسم جهانی قرار دارد که متولی امور داخلی و خارجی اشکنازیهای اسرائیل است.
- مقابله با گرایشهایی که تامین منافع یهودیان شرقی را دنبال میکند.
- هدایت تسهیلات مادی و معنوی در جامعه به سود اشکنازی ها.
شکاف بین اشکنازی ها و سفاردی ها و پدیدهای به نام مهاجرت معکوس
در واقع سیاستهایی که اشکنازی ها علیه سفاردیها اعمال میکنند باعث مهاجرت این گروه از مردم در سرزمینهای اشغالی شده و رژیم صهیونیستی را با تهدیدی به نام «مهاجرت معکوس» مواجه کرده است. بنیان رژیم صهیونیستی بر اساس مهاجرت گذاشته شده است. اهمیت مهاجرت تنها در تاثیر آن بر میزان جمعیت و نرخ رشد آن نیست بلکه میتوان گفت مهاجرت متغیر مهمی در تعیین ویژگیهای نژادی و فرهنگی و شکل دهی به ساختار طبقاتی جامعه اسرائیل محسوب میشود. این تاثیر در ماهیت مهاجرت نهفته است. ویژگی مهاجرت به اسرائیل این است که مهاجران با احساس ویژهای نسبت به کشور و جامعهای بدان مهاجرت میکنند و به آن وارد میشوند. جامعه از آنان استقبال میکند و دولت و نهادهای دولتی از آنان حمایت میکنند تا بتوانند زندگی جدیدی را پایه گذاری کنند و در جامعه جدید حل شوند به ویژه آن که آنان بلافاصله پس از ورود، تابعیت اسرائیلی را کسب میکنند.
پس از تاسیس دولت اسرائیل، سازمانهایی که مسئول جذب مهاجران شدند مجهز به ابزارهای اداری گردیده و اختیارات لازم برای کنترل رفتار مهاجران به آنان تفویض شد. اعتقاد بر این بود که کنترل رفتار مهاجران، آنان را به معیارهای اجتماعی و فرهنگی مورد قبول ساکنان قدیمی سرزمین و به ویژه نخبگان حاکم نزدیک خواهد کرد. این سیاست را «بوته ذوب» مینامند. براین اساس، مهاجران باید در فاصله کوتاهی خود را با جامعه جدید وفق دهند بدون آن که به میزان تمایل آنان به فرایند جامع دقیق و تربیت و توانایی آنان به این امر توجه شود. اما اکنون در سال 2014 شاهد افزایش رشد مهاجرت معکوس هستیم. یعنی مهاجرانی که زمانی برای زندگی در اسرائیل به این سرزمین مهاجرت کردهاند اکنون در حال بازگشت هستند.
یکی از پژوهشهای جدید صورت گرفته در سرزمینهای اشغالی نشان میدهد که طی دو دهه گذشته یک میلیون صهیونیست سرزمین اشغالی را ترک کردهاند که آمار تکان دهندهای برای رهبران این رژیم به شمار میآید. براساس گزارش هاي رسمي اسرائيل در حال حاضر حدود750 الي 850 هزار يهودي با تابعيت اسرائيلي در خارج از (فلسطين اشغالي ) زندگي مي کنند.
پدیده مهاجرت معکوس تنها به این یک میلیون شهروند صهیونیست که عملا سرزمینهای اشغالی را ترک کردهاند، ختم نمیشود، بلکه هم اکنون بسیاری از شهروندان صهیونیست ساکن سرزمینهای اشغالی فلسطین درصدد دریافت گذرنامه خارجی هستند. بدیهی است که رژیم صهیونیستی علاقهای به مداخله علنی در این مساله ندارد تا نگاههای جامعه صهیونیستی را بیش از پیش متوجه آن نکند و در نتیجه اقشار دیگری را به مهاجرت معکوس و ترک رژیم صهیونیستی ترغیب نکند، اما در عین حال، خطر این تهدید را درک میکند.
مقامات رژیم صهیونیستی به خوبی میدانند که پروژه صهیونیستی بر اساس دو اصل اساسی؛ اشغال خاک فلسطین و جذب بیشترین تعداد ممکن از یهودیان به این سرزمین استوار است و مشخص است که افزایش مهاجرت معکوس در کنار کاهش میانگین مهاجرت به درون سرزمینهای اشغالی زنگ خطر بازنده بودن این رژیم در منازعه جمعیتی با فلسطینیها را به صدا درآورده است.
بنابر گزارش نشریه فارین پالیسی بر اساس گزارشهای رسمی، کمترین جمعیت صهیونیستهای مقیم خارج ۷۵۰ هزار نفر و یا به عبارت دیگر بیش از ۱۰ درصد جمعیت کل رژیم صهیونیستی گزارش شده که البته آمار مذکور از سوی وزارت مهاجرت و جذب رژیم صهیونیستی اعلام شده است. اما گزارش ها و آمارهای کنونی، جمعیت یهودیان صهیونیست مقیم خارج را به مراتب بیشتر از آمارهای قبلی اعلام کرده اند. در حالی که طی دهه نخست حیات رژیم صهیونیستی، شمار صهیونیستهای مهاجر به خارج ۱۰۰ هزار نفر گزارش شده بود، اداره مرکزی آمار رژیم صهیونیستی در سال ۱۹۸۰ اعلام کرد که ۲۷۰ هزار صهیونیست به مدت بیش از یک سال مقیم خارج بودهاند که این میزان مهاجر، ۷ درصد جمعیت کل رژیم صهیونیستی را شامل میشد، اما این آمار بعد از چند دهه از عمر این رژیم، رشدی کاملا تصاعدی داشته است.
در این مساله جای تردید نیست که مهاجرت معکوس زیانهای اقتصادی سنگینی به رژیم صهیونیستی وارد میکند، چرا که شمار زیادی از مهاجران به خارج را افراد دارای تخصصهای علمی بالا به ویژه در حوزه تکنولوژیهای مدرن و پیشرفته تشکیل میدهند و درحالیکه انتظار میرفت، این افراد نقشی اساسی در پیشرفت و برتری فنی و تکنولوژیکی رژیم صهیونیستی ایفا کرده و موجبات رشد و پیشرفت اقتصاد این رژیم را فراهم کنند. این درحالی است که صنایع پیشرفته از جمله منابع درآمدزای این رژیم بشمار میرود و سالیانه حدود 7 میلیارد دلار درآمد عاید این رژیم میکنند. اما نتایج و تبعات منفی ناشی از مهاجرت مغزهای صهیونیستی تنها به عرصه اقتصادی محدود نمیشود، بلکه عرصههای نظامی و امنیتی را نیز دربرمیگیرد.
به هر حال، مهاجرت مغزها در رژیم صهیونیستی بازتاب منفی گستردهای بر حوزههای امنیتی و اطلاعاتی خواهد داشت و همین موضوع بیش از پیش بر نگرانی مقامات صهیونیستی افزوده است.اما مگر نه اینکه اسطورههای صهیونیستی دلایل و انگیزههای دینی و تاریخی و اخلاقی را عامل اصلی مهاجرت به اسرائیل دانستهاند، با این حال چرا صهیونیستها به این شکل سرزمینهای اشغالی را ترک میکنند؟
نتیجه
بیش از یک میلیون و ششصد هزار نفر از جمعیت هشت میلیونی اسرائیل را عرب ها تشکیل میدهند (برخی آمارها نیز جمعیت این رژیم را شش میلیون نفر ذکر کردهاند) یعنی 25 درصد ساکنان فلسطین اشغالی عربهایی هستند که به صورت کاملا آشکار مورد تبعیض قرار دارند. 69 درصد از یهودیان ساکن سرزمینهای اشغالی معتقدند که در زمینه امور اشتغال و استخدام، یهودیان باید بر شهروندان عرب فلسطینی رجحان داده شوند. 42 درصد از آنها نیز ادعا کردهاند که نمیخواهند در یک ساختمان با عربها زندگی کنند یا نمیخواهند به فرزندانشان اجازه دهند که با کودکان عرب فلسطینی بر سر یک کلاس بنشینند. این تبعیض باعث به وجود آمدن گسست عمیقی در جامعه اسرائیل شده است. وجود این عرب ها در جامعه اسرائیل زمانی حائز اهمیت است که به آمارهای تکان دهنده مهاجرت معکوس در اسرائیل توجه شود. اگر نرخ مهاجرت معکوس با این شدت ادامه داشته باشد و در مقابل جمعیت عرب ها نیز افزایش داشته باشد این امر میتواند سرزمینهای اشغالی را روز به روز خالی از یهودی کند.
براساس آمارهای ارائه شده از یونسکو نرخ رشد جمعیت یهودیان ساکن اسرائیل7/1 درصد است در حالی که این نرخ در میان عرب ها2/2 گزارش شده است. این یعنی روز به روز به جمعیت عرب ها اضافه و برعکس از جمعیت یهودیان کاسته میشود.
اما شکاف طبقاتی که در اسرائیل بین سفاردی ها و اشکنازی ها وجود دارد شاید از شکاف یهود- عرب نیز برای امنیت اسرائیل خطرناکتر نیز باشد. سفاردی ها که نیمی از جمعیت یهودیان را تشکیل میدهند و در گذشته از جایگاه و شان بالایی برخوردار بودهاند اکنون مورد تبعیض قرار گرفتهاند و در برابر اشکنازی ها بسیار پایینتر هستند. این امر باعث شده که این جمعیت زیاد احساس حقارت کرده و به ویژه نسل جوان آن ها به فکر مهاجرت بیفتند.
بر اساس تجزيه و تحليل آینده پژوهانه سازمان جاسوسي مركزي آمريكا (سيا) كه به تازگي به نمايندگان سناي منتخب در امور اطلاعات و كميته منتخب دائم مجلس نمايندگان در امور اطلاعات ارائه شده است، اسرائيل تا 20 سال ديگر(یعنی تا سال 2029) بيشتر دوام و بقا نخواهد يافت. براساس این تحلیل طي 15 سال آينده بيش از دو ميليون اسرائيلي از جمله 500 هزار شهروند اسرائيلي داراي كارت سبز يا گذرنامه آماده عزيمت به آمريكا خواهند بود.
همچنین براساس اطلاعات منتشر شده از سوی سازمان سیا حدود يك ميليون و 600 هزار اسرائيلي مستعد و متمايل به بازگشت به سرزمين آبا و اجداديشان در روسيه، اروپاي شرقي و اروپاي غربي هستند.
نتیجه تمامی این آمارهای اعلام شده این خواهد بود که اندیشه صهیونیسم دیگر برای یهودیان هیچ جذابیتی ندارد و آنها خواستار بازگشت به کشورهای خود هستند. البته برای بازگشت آنها دلایل زیادی میتوان ذکر کرد به عنوان مثال موفقیت گروههای مقاومت از سال 2006 به بعد باعث شده است که جوانان صهیونیستی امنیت آینده خود را با تهدید جدی مواجه ببینند. در واقع یهودیان به امید دستیابی به امنیت و رفاه به سرزمینهای اشغالی آمدند اما امروز تمام این موارد از دست رفته و هیچ بهانهای برای ماندن آنها در سرزمینهای اشغالی وجود ندارد. بنابراین سرزمینهای اشغالی روز به روز خالی از سکنه خواهد شد.
اشاره
اسرائیل به عنوان رژیمی نامشروع که در سال 1948 تاسیس شد توانسته بنا به دلایل متعدد در شش دهه گذشته به حیات خود ادامه دهد. اما این رژیم از آغاز هزاره سوم با چالش ها و شکافهایی مواجه شده که علاوه بر تضعیف آن، «بقای» این رژیم را در هالهای از ابهام قرار داده است. تاکنون هراس ساکنان سرزمینهای اشغالی از موشکهای مقاومت و به عبارتی تهدیدات امنیتی و مشکلات اقتصادی به عنوان مهمترین دلیل مهاجرت در اسرائیل عنوان شده است. اما در این مطلب دلیل دیگری که کمتر در رسانه ها به آن توجه شده است مورد بررسی قرار میگیرد. در واقع بیشترین چالش ها و شکافهای اسرائیل در بعد اجتماعی و مربوط به تبعیض یهودیان اشکنازی علیه سفاردی ها است. بنابراین سفاردیها به عنوان نیمی از جمعیت اسرائیل در سالیان اخیر برای فرار از این تبعیض مجبور به مهاجرت شدهاند و رژیم صهیونیستی را با پدیدهای به نام «مهاجرت معکوس» مواجه کرده اند.
سفارد یا سفاردا واژهای عبری به معنای اسپانیاست. سفاردی ها یهودیانی هستند که در شبه جزیرة «ایبریا» شامل اسپانیا و پرتغال میزیستند و پس از سقوط خلافت اسلامی اندلس در سال 1492 میلادی، از آن کشور گریختند و در جنوب اروپا، شمال افریقا و شهرهای لندن، آمستردام و هامبورگ سکونت گزیدند. امروزه واژه سفاردی از نظر معنایی توسعه یافته و تمامی جوامع یهودیان شامل افریقا، عراق، سوریه، یونان، ترکیه و سایر یهودیان (غیر اشکنازی) را شامل میشود. سفاردیها از فرهنگ بالاتری نسبت به اشکنازیها برخوردار بودند. زبان سفاردی ها «لادینو» است. زبان عبری که امروزه در اسرائیل متداول است، عبری سفاردی است؛ زیرا سفاردیها پیش از اشکنازی ها به فلسطین آمدند و با یهودیان مقیم فلسطین مخلوط شدند. برخی از سفاردیها داری مهارتهای مدیریتی و سرمایههای زیادی بودند که در تجارت بینالمللی نقش داشتند. در واقع سفاردیها یک شبکه تجارت بینالمللی ایجاد و در سرمایه داری عرب نقش بسیاری ایفا کردند. آنان از لحاظ شعائر دینی و نماز و عبادت دارای آداب خاصی هستند و زبان عبری آنان نیز با عبری اشکنازی متفاوت است. سفاردی ها در محیط تمدن خود بیشتر ادغام شده و تمدن عبری را بیش از تمدن غربی فرا گرفتند.
همچنین به یهودیان شرق و جهان اسلام سفاردی گفته میشود، اما این نام گذاری صحیح نیست. بلکه از لحاظ مناسک دینی تابع سفاردی هستند. این گروه، از یهودیان فلسطینی و یهودیانی که از کشورهای آسیایی و آفریقایی به فلسطین مهاجرت کرده اند، تشکیل مییابد.
اشکنازی ها نیز گروه بانفوذ دیگر اسرائیل هستند. واژه اشکناز نام عبری آلمان است و بنابراین اشکنازی در اصل به معنی «یهودی آلمانی» است که به تدریج بر همة یهودیانی که از تمام اروپا و آمریکا به فلسطین آمدند اطلاق شد. امروزه اشکنازی، یهودیان آلمان، اروپای شرق و شوروی را نیز شامل میشود؛ بنابراین اصلیت آن ها آلمانی بود. هرچند اغلب اشکنازی ها به زبان «یدیش» صحبت میکردند، اما عدهای از آنها هم به دیگر زبانهای اروپایی سخن میگفتند. هنگامی که مهاجران اشکنازی، لهستان را به مقصد هلند، انگلیس و آمریکا ترک کردند، گروههای کوچکی بودند که بیشتر به تجارت دریایی میپرداختند و معمولا به غل و غش و کلاهبرداری و فساد مشهور بودند. طرز لباس پوشیدن و مدل موی آنها از دیگران متمایز بود و دین آنها از دین سفاردی کاملا جدا بود. تمامی جنبشهای فکری معاصر یهودیان در میان اشکنازی ها ظهور کردند. جنبش صهیونیسم در ابتدا یک جنبش اشکنازی و با هدف تأسیس دولتی اشکنازی شکل گرفته بود ولی بعدها یهودیان سفاردی و جهان اسلام جنبش مزبور را قبضه کردند.
بین سفاردی ها و اشکنازی ها دشمنی دیرینهای وجود دارد؛ چرا که سفاردی ها اشراف یهود بودند و از این که با اشکنازی ها هم محل شوند، احساس شرم میکردند و همواره سعی داشتند فاصلة خود را با اشکنازی ها حفظ کنند و با آنان عبادت یا ازدواج نکنند. اما بعدها وضعیت کاملا برعکس شد و در حالی که سفاردی ها تبدیل به اقلیت شده اند، اشکنازی ها در تمدن غربی و همچنین دولت اسرائیل موقعیت برجستهای یافته اند. برخی از جامعه شناسان معتقدند که شکاف میان سفاردی ها و اشکنازی ها بیشتر اقتصادی است تا ایدئولوژیک؛ به همین دلیل قابل پر کردن است. اما هستند جامعه شناسان دیگری که معتقدند که این نابرابری نهادینه شده است به گونهای که نسل سوم سفاردی ها هنوز جزو طبقة کارگر و طبقات پایین هستند در حالی که همین نسل اشکنازی ها به طبقات متوسط رو به بالا تعلق دارند. برخی از رهبران اسرائیل، یهودیان سفاردی را قرون وسطایی نامیدهاند که فاصلة بسیار زیادی با یهودیان اشکنازی دارند. حتی اشکنازی ها سفاردی ها را از نظر عقلی، عقب مانده مینامند.
به طور کلی اشکنازی ها در پنج زمینه علیه سفاردیها تبعیض قائل میشوند:
- اعمال سیاستهای تبعیض آمیز بر ضد سفاردیها در زمینة اسکان و میزان بهره مندی از امکانات اعتبار خارجی. مثلا مهاجران اشکنازی در خانههای به اشغال درآمدة اعراب که دارای امکانات کافی بود، اسکان داده میشوند، حال آن که محلات خراب و نامناسب و اینک شهرکهای دور افتاده را به مهاجران سفاردی واگذار میکنند.
- سیاست غربی کردن اسرائیل به مثابه دولتی غربی که در آن روش ها، آداب و رسوم اشکنازی ترویج میشود. محو رسم الخط عبری شرقی، از بین بردن شعر و ادبیات و نیز به فراموشی سپردن شاعران و ادبیات سفاردی در این سیاست قرار میگیرد.
- از نظر اقتصادی سیاستهای کلی به گونهای طراحی شدهاند که منجر به تقویت بنیان اقتصادی اشکنازی ها و فقر و بیکاری و ناامیدی سفاردی ها میشود. نتیجة آن ایجاد دو طبقة فرادست و فرودست در میان جامعة یهودیان میباشد.
- از نظر سیاسی راه نیل به مناصب عالیه حکومتی برای سفاردی ها مسدود و یا حداقل همراه با دشواریهای بسیاری است. آمار مربوط به تعداد سفاردی ها در کنست و یا کابینه، مبین تبعیض سیاسی حاکم بر این گروه است.
- در حوزه مسایل نظامی نیز اکثر مناصب مهم تحت کنترل اشکنازی ها قرار دارد و امور سخت و جانفرسای نظامی معمولا به عهدة یهودیان سفاردی است.
اشکنازی ها به شیوههای دیگری نیز علیه سفاردی ها تبعیض قائل میشوند که نمونههایی از آن عبارت است از:
ـ جمع آوری کمکهای مالی از خارج و تقسیم آن بین مهاجران اشکنازی
- تأسیس نهادهای ویژة اشکنازی که در رأس آنها سازمان صهیونیسم جهانی قرار دارد که متولی امور داخلی و خارجی اشکنازیهای اسرائیل است.
- مقابله با گرایشهایی که تامین منافع یهودیان شرقی را دنبال میکند.
- هدایت تسهیلات مادی و معنوی در جامعه به سود اشکنازی ها.
شکاف بین اشکنازی ها و سفاردی ها و پدیدهای به نام مهاجرت معکوس
در واقع سیاستهایی که اشکنازی ها علیه سفاردیها اعمال میکنند باعث مهاجرت این گروه از مردم در سرزمینهای اشغالی شده و رژیم صهیونیستی را با تهدیدی به نام «مهاجرت معکوس» مواجه کرده است. بنیان رژیم صهیونیستی بر اساس مهاجرت گذاشته شده است. اهمیت مهاجرت تنها در تاثیر آن بر میزان جمعیت و نرخ رشد آن نیست بلکه میتوان گفت مهاجرت متغیر مهمی در تعیین ویژگیهای نژادی و فرهنگی و شکل دهی به ساختار طبقاتی جامعه اسرائیل محسوب میشود. این تاثیر در ماهیت مهاجرت نهفته است. ویژگی مهاجرت به اسرائیل این است که مهاجران با احساس ویژهای نسبت به کشور و جامعهای بدان مهاجرت میکنند و به آن وارد میشوند. جامعه از آنان استقبال میکند و دولت و نهادهای دولتی از آنان حمایت میکنند تا بتوانند زندگی جدیدی را پایه گذاری کنند و در جامعه جدید حل شوند به ویژه آن که آنان بلافاصله پس از ورود، تابعیت اسرائیلی را کسب میکنند.
پس از تاسیس دولت اسرائیل، سازمانهایی که مسئول جذب مهاجران شدند مجهز به ابزارهای اداری گردیده و اختیارات لازم برای کنترل رفتار مهاجران به آنان تفویض شد. اعتقاد بر این بود که کنترل رفتار مهاجران، آنان را به معیارهای اجتماعی و فرهنگی مورد قبول ساکنان قدیمی سرزمین و به ویژه نخبگان حاکم نزدیک خواهد کرد. این سیاست را «بوته ذوب» مینامند. براین اساس، مهاجران باید در فاصله کوتاهی خود را با جامعه جدید وفق دهند بدون آن که به میزان تمایل آنان به فرایند جامع دقیق و تربیت و توانایی آنان به این امر توجه شود. اما اکنون در سال 2014 شاهد افزایش رشد مهاجرت معکوس هستیم. یعنی مهاجرانی که زمانی برای زندگی در اسرائیل به این سرزمین مهاجرت کردهاند اکنون در حال بازگشت هستند.
یکی از پژوهشهای جدید صورت گرفته در سرزمینهای اشغالی نشان میدهد که طی دو دهه گذشته یک میلیون صهیونیست سرزمین اشغالی را ترک کردهاند که آمار تکان دهندهای برای رهبران این رژیم به شمار میآید. براساس گزارش هاي رسمي اسرائيل در حال حاضر حدود750 الي 850 هزار يهودي با تابعيت اسرائيلي در خارج از (فلسطين اشغالي ) زندگي مي کنند.
پدیده مهاجرت معکوس تنها به این یک میلیون شهروند صهیونیست که عملا سرزمینهای اشغالی را ترک کردهاند، ختم نمیشود، بلکه هم اکنون بسیاری از شهروندان صهیونیست ساکن سرزمینهای اشغالی فلسطین درصدد دریافت گذرنامه خارجی هستند. بدیهی است که رژیم صهیونیستی علاقهای به مداخله علنی در این مساله ندارد تا نگاههای جامعه صهیونیستی را بیش از پیش متوجه آن نکند و در نتیجه اقشار دیگری را به مهاجرت معکوس و ترک رژیم صهیونیستی ترغیب نکند، اما در عین حال، خطر این تهدید را درک میکند.
مقامات رژیم صهیونیستی به خوبی میدانند که پروژه صهیونیستی بر اساس دو اصل اساسی؛ اشغال خاک فلسطین و جذب بیشترین تعداد ممکن از یهودیان به این سرزمین استوار است و مشخص است که افزایش مهاجرت معکوس در کنار کاهش میانگین مهاجرت به درون سرزمینهای اشغالی زنگ خطر بازنده بودن این رژیم در منازعه جمعیتی با فلسطینیها را به صدا درآورده است.
بنابر گزارش نشریه فارین پالیسی بر اساس گزارشهای رسمی، کمترین جمعیت صهیونیستهای مقیم خارج ۷۵۰ هزار نفر و یا به عبارت دیگر بیش از ۱۰ درصد جمعیت کل رژیم صهیونیستی گزارش شده که البته آمار مذکور از سوی وزارت مهاجرت و جذب رژیم صهیونیستی اعلام شده است. اما گزارش ها و آمارهای کنونی، جمعیت یهودیان صهیونیست مقیم خارج را به مراتب بیشتر از آمارهای قبلی اعلام کرده اند. در حالی که طی دهه نخست حیات رژیم صهیونیستی، شمار صهیونیستهای مهاجر به خارج ۱۰۰ هزار نفر گزارش شده بود، اداره مرکزی آمار رژیم صهیونیستی در سال ۱۹۸۰ اعلام کرد که ۲۷۰ هزار صهیونیست به مدت بیش از یک سال مقیم خارج بودهاند که این میزان مهاجر، ۷ درصد جمعیت کل رژیم صهیونیستی را شامل میشد، اما این آمار بعد از چند دهه از عمر این رژیم، رشدی کاملا تصاعدی داشته است.
در این مساله جای تردید نیست که مهاجرت معکوس زیانهای اقتصادی سنگینی به رژیم صهیونیستی وارد میکند، چرا که شمار زیادی از مهاجران به خارج را افراد دارای تخصصهای علمی بالا به ویژه در حوزه تکنولوژیهای مدرن و پیشرفته تشکیل میدهند و درحالیکه انتظار میرفت، این افراد نقشی اساسی در پیشرفت و برتری فنی و تکنولوژیکی رژیم صهیونیستی ایفا کرده و موجبات رشد و پیشرفت اقتصاد این رژیم را فراهم کنند. این درحالی است که صنایع پیشرفته از جمله منابع درآمدزای این رژیم بشمار میرود و سالیانه حدود 7 میلیارد دلار درآمد عاید این رژیم میکنند. اما نتایج و تبعات منفی ناشی از مهاجرت مغزهای صهیونیستی تنها به عرصه اقتصادی محدود نمیشود، بلکه عرصههای نظامی و امنیتی را نیز دربرمیگیرد.
به هر حال، مهاجرت مغزها در رژیم صهیونیستی بازتاب منفی گستردهای بر حوزههای امنیتی و اطلاعاتی خواهد داشت و همین موضوع بیش از پیش بر نگرانی مقامات صهیونیستی افزوده است.اما مگر نه اینکه اسطورههای صهیونیستی دلایل و انگیزههای دینی و تاریخی و اخلاقی را عامل اصلی مهاجرت به اسرائیل دانستهاند، با این حال چرا صهیونیستها به این شکل سرزمینهای اشغالی را ترک میکنند؟
نتیجه
بیش از یک میلیون و ششصد هزار نفر از جمعیت هشت میلیونی اسرائیل را عرب ها تشکیل میدهند (برخی آمارها نیز جمعیت این رژیم را شش میلیون نفر ذکر کردهاند) یعنی 25 درصد ساکنان فلسطین اشغالی عربهایی هستند که به صورت کاملا آشکار مورد تبعیض قرار دارند. 69 درصد از یهودیان ساکن سرزمینهای اشغالی معتقدند که در زمینه امور اشتغال و استخدام، یهودیان باید بر شهروندان عرب فلسطینی رجحان داده شوند. 42 درصد از آنها نیز ادعا کردهاند که نمیخواهند در یک ساختمان با عربها زندگی کنند یا نمیخواهند به فرزندانشان اجازه دهند که با کودکان عرب فلسطینی بر سر یک کلاس بنشینند. این تبعیض باعث به وجود آمدن گسست عمیقی در جامعه اسرائیل شده است. وجود این عرب ها در جامعه اسرائیل زمانی حائز اهمیت است که به آمارهای تکان دهنده مهاجرت معکوس در اسرائیل توجه شود. اگر نرخ مهاجرت معکوس با این شدت ادامه داشته باشد و در مقابل جمعیت عرب ها نیز افزایش داشته باشد این امر میتواند سرزمینهای اشغالی را روز به روز خالی از یهودی کند.
براساس آمارهای ارائه شده از یونسکو نرخ رشد جمعیت یهودیان ساکن اسرائیل7/1 درصد است در حالی که این نرخ در میان عرب ها2/2 گزارش شده است. این یعنی روز به روز به جمعیت عرب ها اضافه و برعکس از جمعیت یهودیان کاسته میشود.
اما شکاف طبقاتی که در اسرائیل بین سفاردی ها و اشکنازی ها وجود دارد شاید از شکاف یهود- عرب نیز برای امنیت اسرائیل خطرناکتر نیز باشد. سفاردی ها که نیمی از جمعیت یهودیان را تشکیل میدهند و در گذشته از جایگاه و شان بالایی برخوردار بودهاند اکنون مورد تبعیض قرار گرفتهاند و در برابر اشکنازی ها بسیار پایینتر هستند. این امر باعث شده که این جمعیت زیاد احساس حقارت کرده و به ویژه نسل جوان آن ها به فکر مهاجرت بیفتند.
بر اساس تجزيه و تحليل آینده پژوهانه سازمان جاسوسي مركزي آمريكا (سيا) كه به تازگي به نمايندگان سناي منتخب در امور اطلاعات و كميته منتخب دائم مجلس نمايندگان در امور اطلاعات ارائه شده است، اسرائيل تا 20 سال ديگر(یعنی تا سال 2029) بيشتر دوام و بقا نخواهد يافت. براساس این تحلیل طي 15 سال آينده بيش از دو ميليون اسرائيلي از جمله 500 هزار شهروند اسرائيلي داراي كارت سبز يا گذرنامه آماده عزيمت به آمريكا خواهند بود.
همچنین براساس اطلاعات منتشر شده از سوی سازمان سیا حدود يك ميليون و 600 هزار اسرائيلي مستعد و متمايل به بازگشت به سرزمين آبا و اجداديشان در روسيه، اروپاي شرقي و اروپاي غربي هستند.
نتیجه تمامی این آمارهای اعلام شده این خواهد بود که اندیشه صهیونیسم دیگر برای یهودیان هیچ جذابیتی ندارد و آنها خواستار بازگشت به کشورهای خود هستند. البته برای بازگشت آنها دلایل زیادی میتوان ذکر کرد به عنوان مثال موفقیت گروههای مقاومت از سال 2006 به بعد باعث شده است که جوانان صهیونیستی امنیت آینده خود را با تهدید جدی مواجه ببینند. در واقع یهودیان به امید دستیابی به امنیت و رفاه به سرزمینهای اشغالی آمدند اما امروز تمام این موارد از دست رفته و هیچ بهانهای برای ماندن آنها در سرزمینهای اشغالی وجود ندارد. بنابراین سرزمینهای اشغالی روز به روز خالی از سکنه خواهد شد.
ادامه مطلب ....
http://ift.tt/YR2cNS
منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان
تبادل لينك
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر