علامه طباطبایی با تحلیل خود از آیات مربوط و پاره ای از روایات و با بررسی روایات ظاهراً معارض، توضیح می دهد که مقصود از اصحاب اعراف، مقربان درگاه الهی هستند. خلاصه بحث ایشان چنین است:
در اولین آیه از آیات مورد بحث، دو کلمه ی حجاب و اعراف آمده است. "حجاب" به معنای هر امری است که بین دو چیز حایل شود و "عرف" در لغت به معنای یال اسب، تاج خروس و قسمت بالای هر چیزی است، معنی یک نحوه علوّ و بلندی را می رساند با توجه به این که آیات قبل از این آیات درباره ی بهشتیان و جهنمیان است، پس حجاب مذکور، امری است که بین این دو گروه را تفکیک می کند و مقصود از اعراف نیز قسمت های بالای این حجاب است.
پس معنای آیه این می شود که: در قسمت های بالای حجاب، رجالی هستند که بر هر دو طرف مشرف اند، چون در محل مرتفعی قرار دارند و این ها کسانی اند که اهل بهشت و اهل جهنم را به قیافه و علامت هایشان می شناسند.
این سیاق بی تردید نشان می دهد که اهل اعراف متمایز از دو گروه مذکورند. یعنی نه از اهل بهشت هستند و نه اهل دوزخ. حال یا از این جهت است که اصلاً انسان نیستند یا از این جهت است که از حیث سوال و جواب و سایر شؤون و خصوصیات قیامت، با دو دسته ی مذکور تفاوت دارند و در صورت دوم، علتش یا این است که به جهت ضعف عقل حجت برایشان تمام نیست، یا این است که مرتبه ی آنان مافوق این دو گروه است و قابل مقایسه با این ها نیست پس سه احتمال هست:
احتمال اول، که انسان نباشند و فرشته باشند، احتمال مردودی است، زیرا لفظ "رجال" شامل فرشته نمی شود چون این طایفه، مرد و زن ندارند این هم که گفته شود گاهی به صورت مردان ظاهر می شوند، اولاً دلیل معتبری نداریم که حتماً به صورت مردان هستند و ثانیاً صرف شبیه بودن به صورت انسان، اطلاق لفظ رجال صحیح نیست.
احتمال دوم که انسان باشند اما به جهت ضعف عقل، حجت بر آنها تمام نشده باشد، نیز صحیح نیست، چون تعبیر "رجال" آن هم به صورت نکره در عرف لغت بر احترام و شأن اشخاص مورد نظر دلالت دارد و حکایت از نوعی کمال و برتری در میان همتایان خود می کند، چنانکه در آیات دیگری نیز که تعبیر "رجال" به صورت نکره به کار رفته، همین معنا دیده می شود. پس منظور از رجال، افرادی هستند که شأن برتری از سایرین دارند و اگر در میان آنان زنانی نیز یافت شوند، لفظ رجال در مورد مجموع ایشان به کار می رود.
در اولین آیه از آیات مورد بحث، دو کلمه ی حجاب و اعراف آمده است. "حجاب" به معنای هر امری است که بین دو چیز حایل شود و "عرف" در لغت به معنای یال اسب، تاج خروس و قسمت بالای هر چیزی است، معنی یک نحوه علوّ و بلندی را می رساند با توجه به این که آیات قبل از این آیات درباره ی بهشتیان و جهنمیان است، پس حجاب مذکور، امری است که بین این دو گروه را تفکیک می کند و مقصود از اعراف نیز قسمت های بالای این حجاب است.
پس معنای آیه این می شود که: در قسمت های بالای حجاب، رجالی هستند که بر هر دو طرف مشرف اند، چون در محل مرتفعی قرار دارند و این ها کسانی اند که اهل بهشت و اهل جهنم را به قیافه و علامت هایشان می شناسند.
این سیاق بی تردید نشان می دهد که اهل اعراف متمایز از دو گروه مذکورند. یعنی نه از اهل بهشت هستند و نه اهل دوزخ. حال یا از این جهت است که اصلاً انسان نیستند یا از این جهت است که از حیث سوال و جواب و سایر شؤون و خصوصیات قیامت، با دو دسته ی مذکور تفاوت دارند و در صورت دوم، علتش یا این است که به جهت ضعف عقل حجت برایشان تمام نیست، یا این است که مرتبه ی آنان مافوق این دو گروه است و قابل مقایسه با این ها نیست پس سه احتمال هست:
احتمال اول، که انسان نباشند و فرشته باشند، احتمال مردودی است، زیرا لفظ "رجال" شامل فرشته نمی شود چون این طایفه، مرد و زن ندارند این هم که گفته شود گاهی به صورت مردان ظاهر می شوند، اولاً دلیل معتبری نداریم که حتماً به صورت مردان هستند و ثانیاً صرف شبیه بودن به صورت انسان، اطلاق لفظ رجال صحیح نیست.
احتمال دوم که انسان باشند اما به جهت ضعف عقل، حجت بر آنها تمام نشده باشد، نیز صحیح نیست، چون تعبیر "رجال" آن هم به صورت نکره در عرف لغت بر احترام و شأن اشخاص مورد نظر دلالت دارد و حکایت از نوعی کمال و برتری در میان همتایان خود می کند، چنانکه در آیات دیگری نیز که تعبیر "رجال" به صورت نکره به کار رفته، همین معنا دیده می شود. پس منظور از رجال، افرادی هستند که شأن برتری از سایرین دارند و اگر در میان آنان زنانی نیز یافت شوند، لفظ رجال در مورد مجموع ایشان به کار می رود.
ادامه مطلب ....
http://ift.tt/1BzR9VF
منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان
تبادل لينك
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر