لبخند يک شهيد پس از شهادت
سن و سالهای زیادی نداشتند که پا در راه دفاع از حق گذاردند و شدند امامزادگان عشق. حال که سالها از آن زمان گذشته وصیتنامه آنها تبدیل به میثاق نامه شده است.
17 سال، 20 سال، پُر پُرش 25 سال، سن و سال جوان هایی بود که درس و مدرسه و دانشگاه را نیمه کاره رها می کردند و می رفتند جبهه. وصیت نامه هایشان را که می خوانی، انگار با چهل ساله هایی طرفی که دیگر چم و خم روزگار را یاد گرفته اند و بعد از یک راه طی شده -به قول آوینی-، نشسته اند وصیت نامه نوشته اند.
بعضی از همین وصیت نامه ها هم انگار رساله عرفانی و اخلاقی عالمی بزرگوار است تا مریدان بخوانند و پند گیرند و به کار بندند. نثر ادبی شان پهلو میزند به بزرگان عرصه ادبیات و گویی نویسنده ای متبحر آن را به نگارش در آورده است؛ اگر خوانده باشی.
آری اگر خوانده باشی، این را هم می دانی که امام مان گفته: به عرفا بگویید چهل سال عبادت کرده اند، خدا قبول کند. حال یک شب بروند وصیت نامه های این شهدا را بخوانند.
حال می خواهیم این نوشته ها را با هم بازخوانی کنیم. بعضی از این دستنوشته ها و از دل برآمده ها را می توان از ذخایر ادبی انقلاب بزرگ اسلامی مان دانست.
متن زیر وصیت نامه شهيد حسن تقی پور گلسفیدی است.
گلسفيدي شهیدی است که هنگام تشییع لبخندی زیبا بر لبانش نقش بسته بود؛ حسن تقی پور گلسفیدی، 22 ساله اعزامی از سلمانشهر:
بسم الله الرحمن الرحیم. ِانَّمَا المُؤمنونَ الَّذینَ اِذا ذُکِرَالله وَجِلَت قُلوبُهم و اِذا تُلِیَت عَلَیهِم آیاتِهِ زادَتهُم ایماناً و عَلی رَبِّهِم یَتَوکِّلون. الَّذینَ یُقیمونَ الصَّلوهَ و مِمّا رَزَقناهُم یُنفِقون. اولئِکَ هُمُ المُؤمِنونَ حَقَّاً لَهُم دَرَجاتٌ عُندَ رَبُّهِم و مَغفِرَهٌ و رِزقٌ کَریم. کَما أخرِجُکَ رَبَّکَ مِن بَیتِکَ بِالحَقِّ و إنَّ فَریقاً مِنَ المُؤمِنینَ لَکارِهون.
مومنان آنانی هستند که چون ذکری از خدا شود (از عظمت و جلال خداوند) دل هاشان ترسان و لرزان شود و چون آیات خدا را بر آن ها تلاوت کنند، بر مقام ایمان شان بیفزاید و به خدای خود در هر کار توکل می کنند و نماز را با حضور قلب به پا می دارند و از هر چه روزی آن ها کردیم به فقرا انفاق می کنند.
آن ها به راستی و حقیقت اهل ایمانند و نزد خدا مراتب بلند و آمرزش و روزی نیکو مخصوص آن هاست.
چنان چه خدا تو را از خانه ی خود به حق (و برای اعلاء دین حق) بیرون آورد و گروهی از مومنان سخت رای خلاف و کراهت اظهار کردند (و تو به مخالفت آن ها از حکم حق بازنگشتی و هجرت گزیدی) در امر انفال و غیر آن هم به خواهش مردم توجه مکن. پیرو خدا باش و از خلق ابداً اندیشه مدار. (انفال 4،3،2و5)
اللهم صل علی محمد وآل محمد. خداوندا بر محمد و آل او درود فرست.
سلام بر تمامی شهیدان اسلام. سلام بر تمامی رزمندگان اسلام که در جبهه های حق علیه باطل در جهان مشغول رزمند. سلام بر امت حزب الله و شهیدپرور ایران. در چنین شرایط حساسی که امت مبارز و مسلمان ایران، می رود که بساط جور و ستم و ظلم و استبداد را به یاری خداوند متعال در جهان از بن برکند و به زباله دانی تاریخ بسپارد و این همه امانات الهی را که بر دوش مسلمین قرار دارد، به سرمنزل مقصود برساند.
بنده ی حقیر حسن تقی پور گل سفیدی فرزند محمدتقی متولد چالوس و زایچه 39/129 ساکن سلمانشهر که پا را در راه حضرت ابی عبدالله الحسین(ع) گذارده ام، گواهی می دهم که الله اکبر، اشهد ان لااله الاالله و اشهد ان محمد رسول الله و اشهد ان علی ولی الله.
لذا اسلام را به عنوان کامل ترین و بهترین و آخرین دینی که از طرف پروردگار عالم نازل شده است و به قرآن مجید به عنوان بیانگر و راهنمای اسلام ایمان دارم و باور دارم بر حقانیت دوازده امام تشیع سرخ علوی.
برادران و خواهران عزیزم و ای امت حزب الله! اسلام امروز احتیاج به یاری دارد. دین خدا امروز احتیاج به کمک دارد که خداوند فرموده است: «ان تنصرالله ینصرکم» و این وعده ی خداوندی است که خدا را یاری کنید تا خدا شما را یاری نماید. پس بشتابید تا ان شاءالله هرچه زودتر پوزه ی آمریکا و صهیونیسم بین المللی را به خاک بمالیم و مسلمین جهان را از شر این دشمنان خدا نجات دهیم. و بشتابید که درنگ جایز نیست و این را هم به یاد آورید که امام امت فرمودند که این تکلیف است برای جوانان، خصوصاً که به سوی جبهه ها بشتابند و این مساله را هرچه زودتر خاتمه اش بدهند، والا این را بدانید که امپریالیست ها می خواهند که این جنگ ما هرچه بیشتر ادامه یابد تا آن ها به اهداف پلیدشان برسند. بشتابید ای امت حزب الله که ما عزیزانی چون شهید مطهری ها، مفتح ها، بهشتی ها، رجایی ها، باهنرها و ... برای این انقلاب اسلامی داده ایم و جایز نیست که خدای ناکرده از ما کوتاهی سر بزند.
هر چه توان دارید و از هر راهی که می توانید به جبهه ها کمک کنید و این لازمه اش پیروزی در جبهه های جهاد اکبر است. به نظر من در این زمان اول از همه، ما بیشتر به این محتاجیم که جبهه های جهاد اکبر را پر کنیم که نتیجتاً جبهه های جهاد اصغر پر خواهد شد. بنابراین بدیهی است که سکوت معنی ندارد و برای حرکت کردن نیز جهشی لازم است و آن الهام را باید از قرآن گرفت که می فرماید:
«أم حَسِبتُم أن تَدخُلُوا الجَنَّهَ و لایَعلَمَ اللهُ الَّذینَ جاهَدوا مِنکُم و یَعلَمُ الصّابِرین» گمان مکنید به بهشت داخل خواهید شد بدون آن که خدا امتحان کند شما را و آن کسانی که جهاد در راه دین کرده و آن ها که در سختی ها صبر و مقاومت کنند، مقام شان را بر عالمی معلوم گرداند. (آل عمران - آیه 141)
از آیه ی شریفه ی بالا برمی آید که خداوند حجت را بر بندگان خود تمام گردانیده است و هیچ کس را جای گریزی نیست.
به جاست که در این راه درسی بزرگ از مردی بزرگ، از انسانی رنج کشیده، از انسانی ملکوتی، از انسانی که فقط برای خدا می زیست، یعنی علی ابن ابی طالب(ع) بگیریم. باشد که به سعادت ابدی برسیم.
قال امیرالمومنین(ع): «لکن اعینونی بورعٍ واجتهادٍ و عفهٍ و سدادٍ».
می فرمایند که یاری کنید مرا به ورع، یعنی پرهیزگاری و تقوا، یعنی شیعه ی علی باید در درجه ی اول تقوا پیشه کند و تزکیه کند خودش را، بعد قدم بردارد.
«واجتهاد» یعنی جدیت کردن در کارها، کوشش کردن در تمام اموری که به او محول شده و می شود و جهاد کردن با تمامی مظاهر شرک و بطلان و غیره.
«و عفهٍ» یعنی پاکدامن بودن و گناه نکردن چشم و زبان و گوش تمامی اعضا و جوارح انسان. «و سدادٍ» یعنی درست کاری که انسان باید در هر کاری که انجام می دهد صدق نیت و درستی در عمل داشته و آن را به بهترین وجه انجام دهد و به طور ساده هر کاری که می کند خوب انجام دهد و در این زمینه حضرت رسول اکرم(ص) می فرماید که: «إنّ الله یحبّ عبداً اذا عملٍ عمداً احکمه». به درستی که خداوند دوست می دارد بنده ای را که عملی که انجام می دهد، خوب انجام دهد.
خوب، چه درسی می توان از این فرمایشات گرفت؟ علی زمان کیست؟ و چه کسی باید او را یاری نماید؟ علی(ع) به چه کسی می گوید مرا یاری کنید؟ و چرا می گوید مرا یاری کنید؟ با اندکی تعمق و تفکر به خوبی قابل درک است که علی زمان ما امام امت خمینی کبیر است و کسانی که باید او را یاری نمایند، همین شما و به خصوص جوانان عزیز امت حزب الله هستید؛ یعنی شیعه ی علی(ع) باید او را یاری کنند. و چرا می فرماید که مرا یاری کنید؟ زیرا که او علی است و تشخیص می دهد که باید خدا و دینش را با این اعمال مربوطه نجات داد و یاری کرد و بر همه ی ما شیعیان او است که به فریاد هل من ناصرٍ ینصرنی او لبیک گوییم تا در پیشگاه حضرت حق شرمنده نشویم.
الهی! همه ی ما را رهروان راه آن حضرت و به راستی شیعه یعنی پیرو آن حضرت قرار بده. (آمین یا رب العالمین).
پس بیاییم و امام عزیز را در این زمان یاری کنیم و پیرو او باشیم و به حق به ولایت فقیه جامه عمل بپوشانیم.
در خاتمه ی عرایضم صحبتی دارم با برادران و خواهران جوان و حزب اللهی شهر شهیدپرور سلمانشهر. البته من خیلی کوچک تر از آنم که بتوانم با شما سخن بگویم و زبانم قاصر و قلمم کند می شود وقتی که کلمه ی حزب الله و امت شهیدپرور را به زبان جاری می کنم. شما ای جوانان غیور و حزب الله! چند چیز را همیشه به یاد داشته باشید که از این حقیر خدمت تان عرضه می گردد:
1- در کلیه امورتان امام را الگو قرار دهید و تا آخرین قطره ی خون پیرو ولایت فقیه باشید.
2- هیچ موقع زودتر از امام تصمیم نگیرید و همیشه پشت سر امام حرکت نمایید و فرمایشات امام را نصب العین خود قرار دهید.
3- خیلی زیاد دعا بخوانید و در دعاهایتان ظهور حضرت مهدی(عج) را از خداوند عز و جل بخواهید.
4- سنگرهای مسجد و مدرسه را محکم نگه دارید و نگذارید افرادی ضدانقلاب و سودجو، خدای ناکرده جای شما را بگیرند و به هوش باشید.
5- نگذارید به انواع سرگرمی ها و تفریحات بی فایده شما را مشغول کنند که این دشمن شادکن است.
بنابراین امور یادشده، جبهه های جنگ را تقویت نمایید؛ به هر طریقی که می توانید به اسلام خدمت کنید و این جرثومه های فساد را نابود کنید.
و اما شما خانواده ی محترم و عزیزم! اگر خونم بر روی ریگ های گرم و سوزان جبهه های جنگ ریخته شود، جز در راه الله در سر ندارم و هیچ وقت خونم رنگین تر از خون مطهر حضرت ابی عبدالله الحسین(ع) و یاران صدیق و وفادارش و شهیدان دیگر راه اسلام نیست. امیدوارم ان شاءالله خداوند ما را در صف شهدای اسلام قرار دهد. و شما سعی کنید مرا در راه خدا انفاق کنید، اگر می خواهید گریه کنید از شما خواهش می کنم عوض من برای اباعبدالله(ع) و یارانش گریه کنید، زیرا که من حقیر به عشق او در راه خدا می جنگم و آرزوی دیدارش را در سر دارم. ان شاءالله خداوند توفیق زیارت آن حضرت را به تمامی رهروان راه شان عطا فرماید.
خیلی دوست دارم در مراسم و مجالسی که به خاطرم برگزار می نمایید، نوحه ی ابی عبدالله الحسین(ع) و روضه ی آن حضرت را بخوانید تا ملت منقلب و مسلمان به خاطر آن حضرت بگریند و دیگر آن که می خواهم در کنار دیگر یارانم در بهشت تازه آباد سلمانشهر آرام گیرم و با آنان تجدید بیعت نمایم و ضمناً به مدت دوازده روز روزه بدهکار هستم. لطفاً برایم آن ها را به جا آورید. همچنین نماز قضا بسیار دارم، اگر لازم باشد برایم انجام دهید.
از مال دنیا چیزی ندارم، ولی اگر احیاناً مالی است که اکنون به خاطر ندارم، از خانواده تقاضا می کنم تا آن ها را در راه خدا انفاق کنند تا در آن دنیا با دست خالی از مادیات به دیدار پروردگارم بروم و خدای ناکرده چیزی مرا به خودش وابسته نگرداند.
در پایان از خداوند متعال نصرت و پیروزی مسلمین را خواهانم.
خدایا! هرچه زودتر پیروزی نهایی را نصیب رزمندگان جان بر کف اسلام عطا بفرما تا ان شاءالله راه کربلا و زیارت حضرت ابی عبدالله الحسین(ع) بر کلیه ی مسلمین ایران آسان گردد.
خداوندا! به خانواده ی شهدا صبری عظیم و اجری کثیر عنایت بفرما و همه ی شیعیان را در راه فراگیری هرچه بیشتر و بهتر معارف اسلامی توفیق عنایت بفرما.
خدایا! ظهور حضرت مهدی(عج) را نزدیک تر بفرما.
خدایا! به حضرت امام خمینی مان عمری طولانی تا ظهور حضرت شان عنایت بفرما. خدایا! لیاقت و سعادت کشته شدن در راهت را نصیب همه ی آن کسانی که قلب شان فقط برای تو می تپد عطا بفرما.
خدایا! گناهان گذشته ی ما را ببخش و بیامرز.
خدایا! خدایا! تا انقلاب مهدی، خمینی را نگه دار. از عمر ما بکاه و بر عمر او بیفزا.
خدایا! خدایا! رزمندگان اسلام، پیروزشان بگردان.
کل یومٍ عاشورا و کل ارضٍ کربلا
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
پنج شنبه بیست و یکم مردادماه 1361 اهواز – پایگاه شهیدبهشتی – تیپ کربلا – گردان علی ابن ابی طالب(ع) – گروهان یکم.(فارس)
ادامه مطلب ....
http://www.nooreaseman.com/forum260/thread47204.html
منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان
تبادل لينك
http://www.bultannews.com/files/fa/news/1391/10/13/130417_913.jpg mahdishata
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر