۱۳۹۱ بهمن ۱۱, چهارشنبه

آثارمثبت و منفی اضطراب


آثارمثبت و منفی اضطراب





بی‌تردید هر بیماری روانی در زندگی افراد و رفتار آنها در اجتماع، اثر گذار است. اضطراب هم به خاطر داشتن ماهیت روانی، از این قاعده مستثنی نیست. آن چه از اضطراب به ذهن می آید، همان حالت رنج آور بودن آن است؛ ولی می توان برای این حالت روانی، آثار مثبتی هم تصور کرد. در این فصل ما ابتدا از آثار مثبت اضطراب سخن می گوییم، و سپس به پیامدهای منفی آن، اشاره می‌کنیم:




۱) آثار مثبت

اضطراب به میزانی که صدمه آفرین نباشد، و توان کار را از آدمی سلب ننماید، امری مفید است و می تواند منشأ آثار مثبتی باشد؛ این امر از آن بابت است که اضطراب دارای صورت انگیزه ای و نقش محرک است و باعث ظهور و بروز بسیاری از پاسخها می‌شود. به همین منظور می‌توان از اضطراب استفاده اندک کرد و آنرا موجب رشد دانست و حتی در مواردی از اضطراب برای تکامل شخصیت می‌توان بهره گرفت، زیرا آدمی را وا می‌دارد تا از خطرات گوناگون خود را دور دارد؛ با توجه به این که اضطراب را در مواردی با خوف قابل تطبیق دانستیم، از این رو اضطراب را در داشتن آثار مثبت، می‌توان همچون خوف ممدوح دانست.

به اعتقاد بسیاری از روانشناسان و روان پزشکان اضطراب تجلی واکنش جنگ و گریز برای حفظ جان انسان در رویارویی با خطر است.







شاید این هم حکمتی باشد که در همة افراد به میزانی ولو اندک اضطراب وجود دارد. البته این بدان معنا نیست که ماهیت آن سود رسان باشد و باید در ایجاد آن کوشش کرد. به هنجار یا نابهنجار بودن اضطراب، بستگی به علت، شدت و مدت آن دارد.

اضطراب به منزله بخشی از زندگی هر انسان، در همة افراد در حدی اعتدال آمیز وجود دارد و در این حد به عنوان پاسخی سازش یافته تلقّی می شود به گونه ای که می توان گفت: اگر اضطراب نبود همة ما پشت میزهایمان به خواب می رفتیم.

بنابراین مقدار معتدل اضطراب، برای رشد تکامل شخصیت لازم است و در همة افراد بشر وجود دارد، در ذیل به برخی از آثار مثبت اضطراب اشاره می کنیم:




عامل احتیاط: فقدان اضطراب ممکن است ما را با مشکلات و خطرات قابل ملاحظه ای مواجه کند. اضطراب متعادل یا نرمال سبب عکس العمل متناسب با خطر می باشد، و شخص را وادار به دفع خطرات از خود می کند. اضطراب ما را وا می دارد تا برای معاینه ای کلی به پزشک مراجعه کنیم، و لذا گفته اند: اضطراب برای بقای حیات ضرورت اساسی دارد؛ به این معنا که یک درد هیجانی است که مانند درد جسمانی به صورت یک فرآیند اخطار و هشداردهنده عمل می نماید. اضطراب سبب می شود کتابهایی را که از کتابخانه به عاریت گرفته ایم بازگردانیم و در یک جادة لغزنده با احتیاط رانندگی کنیم و ... بدین ترتیب زندگی طولانی تر، سازنده تر و بارورتری داشته باشیم.



بنابراین، اضطراب به منزلة بخشی از زندگی هر انسان، یکی از مؤلفه های ساختار شخصیت وی را تشکیل می دهد. از این زاویه می توان پاره ای از اضطرابهای دوران کودکی و نوجوانی را بهنجار دانست و تأثیر مثبت آنها را بر فرآیند تحول پذیرفت ؛چرا که این فرصت را برای افراد فراهم می آورد تا مکانیزمهای سازشی خود را در جهت مواجهه با منابع تنیدگی زا و اضطراب انگیز گسترش دهند. به عبارت دیگر می توان گفت که اضطراب در پاره ای از مواقع سازندگی و خلاقیت را در فرد ایجاد می کند؛ امکان تجسم موقعیت ها و سلطه بر آن را فراهم می آورد و یا آنکه بر می انگیزد تا به طور جدی با مسؤلیت مهمی مانند آماده شدن برای یک امتحان و یا پذیرفتن یک وظیفة اجتماعی مواجه شود.

فروید در نوشته های اواخر عمر خود (۱۹۳۶) بین سه نوع متفاوت از اضطراب تمایز قائل شده است، اضطراب عینی یا اضطراب در برابر واقعیت که هر کسی آن را تجربه می‌کند و قابلیت واکنش به خطر واقعی است، آنگونه که در جهان خارج رخ می‌دهد. فروید مشخص می‌کند که چنین اضطرابی هم منطقی، و هم متناسب با محرک می‌باشد. چنین اضطرابی شیوه سریع و سازگارانه است که فرد هنگام مواجهه با خطر به آن متوسل می شود. اما اضطراب اخلاقی و روان رنجوری موجب مشکلات روانی می گردد.



در روایات اسلامی این نکته آمده است که چه بسا یک ترس سبب شود که شخص را به محل امنی و پناهگاهی برساند، امام علی ـ سلام الله علیه ـ می فرماید: چه بسا شخص خائفی که ترسش او را به جایگاه امنی در آورد.




عامل حرکت: اگر در ما، کار و تلاش اضطراب گونه ای نباشد، شور لازم را برای حرکت نخواهیم داشت، پس اضطراب عامل حرکت و از جای برخاستن است. نگرانی ناشی از احساس تحقیر سبب می شود که شاگرد برای موفقیت در امتحان تلاش کند، چون در مورد اضطراب امتحان دو علت ذکر می کنند: یکی ترس از شکست است که اگر شخص موفق نشود، پیش دیگران تحقیر می شود و این در واقع همان عزت نفس است که با موفقیت حاصل می شود و علت دوم ترس از انجام کار، که احتمالاً هدفهای انتخاب شده با هدفهای واقعی یکی نیستند و جواب سوال غلط باشد، که اولی مسلم و آشکار، دومی پنهان است.

عامل سرعت: اضطراب عامل سرعت و شتاب در امور می شود و آدمی را وا می دارد که کار خود را با سرعتی هر چه بیشتر انجام دهد و در صحنه از دیگران عقب نماند.




عامل دقت: اضطراب انسان را وامی دارد که در ذهن خود این تشویش را داشته باشد که نکند کارش ناقص باشد،مهندس را وامیدارد که در ابداع خود احتیاط نماید واین سبب اختراعات می شود.




تعادل: اضطراب با اینکه یک واکنش ابتدایی است، با این حال دارای بازتاب مخصوصی است و انسان را از بعضی انفعالات درونی رها می‌سازد. اضطراب و هیجان دارای نیرویی است که یک نوع تعادل در احساس آدمی برجا می‌گذارد و در آن حال با سرچشمه ای بسیار عمیق مربوط است که هنوز انگیزه آن بر ما پوشیده است.




عامل نظم: نظمی که آدمی در زندگی روزمره، در غذا و لباس و در قرار دادن هر چیز در جای خود دارد ناشی از اضطراب متعادل است. زن خانه داری که همیشه کبریت را در جای خود می گذارد از یک سو به خاطر خطر آفرینی آن و از سوی دیگر این که وقتی برق خانه قطع شد چراغ را روشن کند. البته این نظم را می توان به عنوان عامل پیشگیری از اضطراب در این گونه موارد دانست.







رشد و پویایی: همان طور که قبلاً ذکر شد مقدار متعادل اضطراب، موجب رشد و تکامل شخصیت می شود، و در پویایی برخی از اعمال بشر، اضطراب متعادل مقام اصلی را اشغال می‌کند، چون اضطراب پاسخ طبیعی در مقابل تهدید است. بعنوان مثال اضطراب ناشی از نگرانی از امنیت مالی ممکن است:

ـ فردی را وادار به جمع کردن ثروت بنماید؛

ـ فرد دیگر را وادار به طرح واقع بینانه در سرمایه گذاری بیمه و برنامة دوره بازنشستگی نماید؛

ـ از طرفی در فردی ثالث موجب وابستگی کامل گردد.

در نتیجه اضطراب، همچون موتور محرکی است که اگر به وسیله عقل و درایت انسان هدایت شود، و جهت گیری درستی پیدا کند، آثار مثبتی از جمله آنچه گذشت و غیر آن می تواند داشته باشد، وگرنه عامل مخربی خواهد شد.





ادامه مطلب ....



http://www.nooreaseman.com/forum353/thread48024.html



منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان



تبادل لينك



به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم


http://www.islamiclife.ir/userfiles/images/1391/stres%282%29.jpg محبّ الزهراء

هیچ نظری موجود نیست: