فاجعهی حقیقی در زندگی یک انسان، زمانی اتفاق میافتد که به دنیا بیاید، اما نتواند الله را به عنوان معشوق پیدا کرده و در جهت شبیه شدن به او حرکت ننماید.
فاجعهی حقیقی در زندگی یک انسان، زمانی اتفاق میافتد که؛
به دنیا بیاید، امّا نتواند الله را به عنوان یک معشوق پیدا کرده و در جهت شبیه شدن به او حرکت ننماید. او تا آخرین لحظهی زندگیاش در دنیا، در کمالات بخشهای پایینی غوطهور بوده و آنان را به عنوان هدف بر میگزیند. لذا کمالاتِ پایینی، برای او، مستقلاً صاحب ارزش اند. و اگر آنها را در انسانهای دیگری ببیند، ممکن است به حسرت و حسادت دچار شود. چون خود را از دیگران عقبتر دیده و احساس جا ماندن، آزارش خواهد داد.
هرگز فراموش نکنیم که؛
دین؛ مجموعهای از بایدها و نبایدها، حلالها و حرامها نیست؛ بلکه دین، یک مسیرِ توام با عشق است. برای همین است که متدینین، از دینداریِ خود به نهایت لذت و عشق میرسند. به همین دلیل، کسانی که در دنیا به معرفت الله میرسند، در همین دنیا، به لذتی، بینهایت عظیمتر از بسیاری از بهشتیان که به این معرفت در دنیا نرسیده اند، دست مییابند. یک انسان عاشق، از هیچ حادثهای به ترس و اضطراب نمیافتد. زیرا تمام اهل آسمان را در کنارش دارد. او آنقدر با خدا و رفاقت با غیب، سرشار است، که هرگز احساس تنهایی، حقارت، بیکسی و .... نمیکند. او همهی ضعفهایش را در چهاربخش پایینی، براحتی تحمل میکند، زیرا ثروتی عظیمتر، او را احاطه کرده است. خداوند، تمام نداشتههای او را به سمت تقرب او، هدایت کرده و در تمام امورش، امدادش خواهد کرد.
باید تا دیر نشده عاشق شویم...
عاقلترین انسانها کسانی هستند که در دنیا، با الله، رفاقت کرده و عمرشان را به عشقبازی میگذرانند. آنان میفهمند چرا به دنیا آمدهاند، و باید به کدام سو حرکت کنند. امّا نادانترین انسانها، کسانی هستند که سرگرم زندگی دنیا شده و اساساً به فکر عاشقی با اهل آسمان، نمیافتند و زمانی حقیقت زندگی را میفهمند که دیگر برای جبران، زمانی باقی مانده است... .
برگرفته از بحث شادی، استاد محمد شجاعی
فاجعهی حقیقی در زندگی یک انسان، زمانی اتفاق میافتد که؛
به دنیا بیاید، امّا نتواند الله را به عنوان یک معشوق پیدا کرده و در جهت شبیه شدن به او حرکت ننماید. او تا آخرین لحظهی زندگیاش در دنیا، در کمالات بخشهای پایینی غوطهور بوده و آنان را به عنوان هدف بر میگزیند. لذا کمالاتِ پایینی، برای او، مستقلاً صاحب ارزش اند. و اگر آنها را در انسانهای دیگری ببیند، ممکن است به حسرت و حسادت دچار شود. چون خود را از دیگران عقبتر دیده و احساس جا ماندن، آزارش خواهد داد.
هرگز فراموش نکنیم که؛
دین؛ مجموعهای از بایدها و نبایدها، حلالها و حرامها نیست؛ بلکه دین، یک مسیرِ توام با عشق است. برای همین است که متدینین، از دینداریِ خود به نهایت لذت و عشق میرسند. به همین دلیل، کسانی که در دنیا به معرفت الله میرسند، در همین دنیا، به لذتی، بینهایت عظیمتر از بسیاری از بهشتیان که به این معرفت در دنیا نرسیده اند، دست مییابند. یک انسان عاشق، از هیچ حادثهای به ترس و اضطراب نمیافتد. زیرا تمام اهل آسمان را در کنارش دارد. او آنقدر با خدا و رفاقت با غیب، سرشار است، که هرگز احساس تنهایی، حقارت، بیکسی و .... نمیکند. او همهی ضعفهایش را در چهاربخش پایینی، براحتی تحمل میکند، زیرا ثروتی عظیمتر، او را احاطه کرده است. خداوند، تمام نداشتههای او را به سمت تقرب او، هدایت کرده و در تمام امورش، امدادش خواهد کرد.
باید تا دیر نشده عاشق شویم...
عاقلترین انسانها کسانی هستند که در دنیا، با الله، رفاقت کرده و عمرشان را به عشقبازی میگذرانند. آنان میفهمند چرا به دنیا آمدهاند، و باید به کدام سو حرکت کنند. امّا نادانترین انسانها، کسانی هستند که سرگرم زندگی دنیا شده و اساساً به فکر عاشقی با اهل آسمان، نمیافتند و زمانی حقیقت زندگی را میفهمند که دیگر برای جبران، زمانی باقی مانده است... .
برگرفته از بحث شادی، استاد محمد شجاعی
ادامه مطلب ....
http://ift.tt/1noSjmj
منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان
تبادل لينك
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر