یادداشت محسن رنانی:
من همین اکنون که ماه پایانی سال ۹۴ است هنوز چهار سررسید استفاده نشده از سال ۹۴ دارم که در آغاز سال به من هدیه داده اند و به هر کس خواستم بدهم دیدم خودش هم یکی دو تا دارد. یکی از این سررسیدهایی که به من هدیه داده شد و هیچ استفاده ای از آن نکردم قیمتش یکصد هزار تومان بود، بسیار نفیس. اصولا سررسید را هر فردی که نیاز دارد باید بر اساس نوع نیازش تهیه کند: یکی در سررسید، صورتجلسه می نویسد؛ یکی فقط قرار ملاقات مینویسد؛ و یکی فقط استفاده تقویمی می کند.
برای تولید ۲۰۰ نسخه سررسید حداقل یک درخت تنومند قطع می شود. یعنی در آغاز هر سال هر مدیر ایرانی برای هدیه سررسید از طرف شرکتش عملا دستور قطع یک درخت تنومند را می دهد. و چنین میشود که هر چهار ثانیه به اندازه مساحت یک زمین فوتبال (تقریبا معادل یک هکتار) از میزان جنگلهای جهان کاسته میشود. بیایید این روند را متوقف کنیم و هزینه تولید سررسید را به سوی گسترش کتابخوانی معطوف کنیم.
پیشنهاد من این است که نوروز ۱۳۹۵ را با شعار «سررسید نه» به هم تبریک بگوییم. اگر رئیس شرکت هستیم به جای هدیه دادن سررسید، کتاب هدیه بدهیم و اگر کسی به ما سررسید هدیه داد پوزش بخواهیم و نگیریم. یک سال اگر چنین کنیم و سررسیدها روی دست خریداران بماند، برای سالهای بعد هدیهشان را تغییر میدهند. همچنین پیشنهاد میکنم دستگاههای دولتی برای شرکت های تابع خودشان ممنوع کنند که امسال سررسید چاپ کنند یا سررسید هدیه بدهند.
وقتی یک کتاب هدیه می دهیم سالها قابل استفاده است و دهها نفر می خوانند و همیشه به عنوان یک سرمایه آگاهی بخش در کنار ماست. کتابخوانی فقط روشی برای افزایش دانش نیست. کتابخوانی روحیه ها را صبورتر می کند، رواداری را بیشتر میکند، تمرینی است برای تمرکز فکر، قوه نطق ذهنی را به قوه نطق زبانی تبدیل میکند و مهمتر از همه، اختلال ارتباطی ما را درمان می کند. ما با خویش، با همشهریان خویش، با هموطنان خویش، با نخبگانمان، با مردان و زنان بزرگ تاریخمان، با تجربههای پرهزینه گذشته جامعهمان و با مردمان جهان ارتباطی نداریم، ما دیالوگ نداریم. رسانههای تصویری امکان دیالوگ را از ما ستانده اند. ذهن ما فقط انبار داده ها و اطلاعاتی شده است که این رسانه ها بر روی ما می ریزند. ورود انبوه داده ها به ذهن ما قدرت تامل و هضم این داده ها را از ما گرفته است. کتابخوانی درمان همه این بیماریها است. گاهی فکر می کنم یکی از عوامل رشد منطقی و علمی اروپاییان این بوده است که آن جا آسمانشان همواره ابری است و بیشتر مواقع بارش دارند و مردم مجبور بوده اند ساعتّها در خانه بمانند و همین زمینه را برای گسترش عادت به کتابخوانی در آنها فراهم آورده است.
بیایید با جایگزینی کتاب به جای سررسید شروع کنیم. بیایید از همین تغییرات کوچک آغاز کنیم. استاد من میگفت فتح قلههای بلند با گام های کوچک آغاز میشود.
من همین اکنون که ماه پایانی سال ۹۴ است هنوز چهار سررسید استفاده نشده از سال ۹۴ دارم که در آغاز سال به من هدیه داده اند و به هر کس خواستم بدهم دیدم خودش هم یکی دو تا دارد. یکی از این سررسیدهایی که به من هدیه داده شد و هیچ استفاده ای از آن نکردم قیمتش یکصد هزار تومان بود، بسیار نفیس. اصولا سررسید را هر فردی که نیاز دارد باید بر اساس نوع نیازش تهیه کند: یکی در سررسید، صورتجلسه می نویسد؛ یکی فقط قرار ملاقات مینویسد؛ و یکی فقط استفاده تقویمی می کند.
برای تولید ۲۰۰ نسخه سررسید حداقل یک درخت تنومند قطع می شود. یعنی در آغاز هر سال هر مدیر ایرانی برای هدیه سررسید از طرف شرکتش عملا دستور قطع یک درخت تنومند را می دهد. و چنین میشود که هر چهار ثانیه به اندازه مساحت یک زمین فوتبال (تقریبا معادل یک هکتار) از میزان جنگلهای جهان کاسته میشود. بیایید این روند را متوقف کنیم و هزینه تولید سررسید را به سوی گسترش کتابخوانی معطوف کنیم.
پیشنهاد من این است که نوروز ۱۳۹۵ را با شعار «سررسید نه» به هم تبریک بگوییم. اگر رئیس شرکت هستیم به جای هدیه دادن سررسید، کتاب هدیه بدهیم و اگر کسی به ما سررسید هدیه داد پوزش بخواهیم و نگیریم. یک سال اگر چنین کنیم و سررسیدها روی دست خریداران بماند، برای سالهای بعد هدیهشان را تغییر میدهند. همچنین پیشنهاد میکنم دستگاههای دولتی برای شرکت های تابع خودشان ممنوع کنند که امسال سررسید چاپ کنند یا سررسید هدیه بدهند.
وقتی یک کتاب هدیه می دهیم سالها قابل استفاده است و دهها نفر می خوانند و همیشه به عنوان یک سرمایه آگاهی بخش در کنار ماست. کتابخوانی فقط روشی برای افزایش دانش نیست. کتابخوانی روحیه ها را صبورتر می کند، رواداری را بیشتر میکند، تمرینی است برای تمرکز فکر، قوه نطق ذهنی را به قوه نطق زبانی تبدیل میکند و مهمتر از همه، اختلال ارتباطی ما را درمان می کند. ما با خویش، با همشهریان خویش، با هموطنان خویش، با نخبگانمان، با مردان و زنان بزرگ تاریخمان، با تجربههای پرهزینه گذشته جامعهمان و با مردمان جهان ارتباطی نداریم، ما دیالوگ نداریم. رسانههای تصویری امکان دیالوگ را از ما ستانده اند. ذهن ما فقط انبار داده ها و اطلاعاتی شده است که این رسانه ها بر روی ما می ریزند. ورود انبوه داده ها به ذهن ما قدرت تامل و هضم این داده ها را از ما گرفته است. کتابخوانی درمان همه این بیماریها است. گاهی فکر می کنم یکی از عوامل رشد منطقی و علمی اروپاییان این بوده است که آن جا آسمانشان همواره ابری است و بیشتر مواقع بارش دارند و مردم مجبور بوده اند ساعتّها در خانه بمانند و همین زمینه را برای گسترش عادت به کتابخوانی در آنها فراهم آورده است.
بیایید با جایگزینی کتاب به جای سررسید شروع کنیم. بیایید از همین تغییرات کوچک آغاز کنیم. استاد من میگفت فتح قلههای بلند با گام های کوچک آغاز میشود.
ادامه مطلب ....
http://ift.tt/1TRfZww
منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان
تبادل لينك
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر