چه کسانی جهان را نابود می کنند؟
نقل قول:
«فرداآباد» یک فیلم سفارشی است و مثل تولیدات وطنی خودمان، لبریز از لحنی موعظهگر. تماشای این فیلم صرفا سفری به غرفه فرداآباد دیزنی لند است. |
مشرق- بشر عصر ایمان در مشی و روش چنان زندگی میکند که در بزنگاه نیستی، بهشت وعده داده شده ادیان ابراهیمی نصیبش شود اما بشر عصر انکار و الحاد در ذهن خود بهشت شدادی را جستجو می کند زمینی. آرمان گرایی ماتریالیستی استوار بر اتوپیا(1) آتلانتیس(2)و ناکجاآباد(3) است. در کتاب «اتوپیا، به مثابۀ روش: بازسازی تخیلی جامعه»(4)، یکی از مهمترین نویسندگان در حوزه مطالعات اتوپیایی، راث لویتاس(5)، مدعی است که چشماندازهای آینده دربارۀ مسائل و بحرانهای اکولوژیک و اقتصادی، تخیل اتوپیایی را با چالشهایی مواجه می کند. اما اتوپیا به مثابۀ یک نقشه آرمانی بشری، تفسیر پذیر نیست و بشر با وجود بحران های ریز و درشتی که با آن دست به گریبان است آن را به مثابۀ یک روش کلی و بازاندیشانه در نظر میگیرد.
در این کتاب با طرح بسیاری از ادعاهای نویسندگان در حوزه ادبیات، با تمرکز بروی اندیشه و نگرش های اچ. جی. ولز،(6) اتوپیاسازی، یک روش شاخص و مناسب برای جامعهسازی است و از دریچه هربرت جورج ولز،اتوپیاها، برای بازبینی روابط و ضوابط موجود در جامعۀ ما، بسیار به کار میآیند. دلیل نویسنده کتاب جنگ دنیاها این است که ناهنجاری اجتماعی و سیاسی در حال توسعه است. عده دیگری از اندیشمندان اعتقاد دارند که در مواجه با نظریه تباهی وراثتی بشر که به صورت خودکار و خودجوش منجر به نابودی تمدن انسانی می شود، اتوپیاسازی سرفصل حیاتی نجات است. به همین دلیل در فیلم های متروپولیس(7) و پردیس(8) از دو کارگردان نسل قدیم و نسل جدید سینما ،فریتز لانگ و نیل بلومکمپ می بینیم که صاحبان قدرت و ثروت بنای بهشت خود را علم کرده اند و توده های عامی فرصت بهره بری از این اتوپیا را ندارند. در صورتیکه اتوپیا فرصتی است برای اندیشیدن به قابلیتهای همیاری و مشارکت جمعی، برای ساختن فردایی بهتر برای جامعۀ بشری.
اتوپیاخواهی و آتلانتیس گرایی در ادبیات داستانی و حماسی قرن هاست صاحب جایگاه خاصی است. با طلوع صنعت سینما، مفهوم مذکور همزاد هنر- صنعت قرن مدرن شد. فیلم فرداآباد (Tomorrowland) به کارگردانی براد ِبرد (Brad Bird) به دو موضوع اساسی فیلم های علمی- تخیلی و آینده نگر می پردازد. آتلانتیس های ساخت دست بشر و در پیوند با آن موضوع تباهی وراثتی و آخرالزمان از دستمایههای مفهومی فیلم به شمار می رود.
در فیلم علمی- تخیلی «فرداآباد» قهرمان فیلم، کیسی نیوتون(بریت رابرتسون)(5) دختر نوجوانی است که سنجاق سینهای را پیدا کرده که در آن جادویی پنهان است و سنجاق سینه او را به «فرداآبادی» طلایی می برد. سنجاق سینه سحر آمیز هدیه ای از یک ربات مصنوعی با نام آتنا (رافی کَسیدی)(6) است که از جهان آینده فرداآباد می آید.
بازگشت به «فرداآباد» پس از گردش کوتاه کیسی، امر محالی می شود، دختر جوان برای یافتن جواب سراغ دانشمند مخترع، فرانک والکر(جورج کلونی)(7) می رود که در کلبه دورافتاده ای خود را برای مقابله با پایان جهان آماده کرده است.
فرانک نخستین بار آتنا را درگذشته و در سال 1964 ملاقات کردهاست و بواسطه کلید ورود که توسط آتنا در اختیارش قرار گرفته، برای مدتی در فرداآباد مقیم شده است. در داستان نه چندان منسجم فیلم، آتنا، کیسی و فرانک از چنگال ارتش ربات ها ،میگریزند. آنان به وسیله موشکی که در وسط برج ایفل قرار دارد به «فرداآباد» هجرت می کنند. کیسی همراه با کسانی که او را همراهی کرده اند پای در«فرداآباد» می گذارد و متوجه میشود حاکم جائر علم جویان دیوید نیکس (هیولری) با هدف نجات فرداآباد قصد دارد کره زمین را با انفجاری اتمی نابود کند. نیکس همان کاراکتری است که پنجاه سال قبل از این اتفاقات در نمایشگاه جهانی داور غرفه اختراعات بودهاست و دستگاه پرواز اختراع شده توسط فرانک را نپذیرفته بود.
رهبر بلامنازع جهان آینده نیکس، مانیفست خود را به صورت یک منولوگ شعاری و ادایی در نیمه پایانی فیلم به زبان می آورد. چون تمدن بشری بر اساس وحشی گری و توحش پیش می رود برای نجات تمدن امیدی نیست و نیکس این حق را به خود می دهد که دکمه پایان حیات بشر را فشار دهد. نیکس می خواهد آخرالزمان را رقم زند، چون تباهی وراثتی را باور کرده و همچنان که در منولوگ طولانی اش اشاره می کند آینده هیچ تاثیری در شرایط امروزی بشر نخواهد داشت و بشر کماکان به سوی وحشی گری می رود. اشاره مستقیم نیکس به تباهی وراثتی و تمدن متوحش آینده است که جزءلاینفک شاخصه های تمدن انسان مدار کنونی است. نیکس اشاره می کند دنیا به پایان خواهد رسید و تباهی و پایان دنیا اجتناب ناپذیر خواهد بود و به همین دلیل می خواهد دکمه پایان انفجار اتمی بزرگ را خودش فشار دهد. نیکس اشاره می کند که مردم در برابر جهان آینده شورش کرده اند و باید قدرت در سیطره مدرنیست ها و علم گرایان باشد. اما ایثار آتنا،آدم مصنوعی باهوش فیلم و نبرد تن به تن جورج کلونی با رهبر عالمان منجر به شکست نیکس می شود و گروه دو نفره فرانک و کیسی هدایت جهان آینده را به نسل های نو اندیش و خلاق می سپارند تا پایان تمدن بشری کمی به تعویق افتد. فیلم فرداآباد درباره سفر بشرعلم گرا به سوی مدرنیته محض نیست، ظاهرا درباره مقصد و مقصود انسانی است که در نهایت به نابودی بشر منجر خواهد شد و باهمان کلیشه های رنگ باخته هالیوودی، فیلم توصیه می کند به تغییر بینش بشری . بینش خاصی که از دو نسل فرانک واکر و کیسی نیوتن می خواهد سرانجام و سرنوشت بشر به تباهی و نابودی منجر نشود.
«فرداآباد» دنبال بینشی از تحول در آینده است که خود والت دیسنی در نمایشگاه جهانی نیویورک از آن رونمایی کرد. در واقع مانیفست «فرداآباد» خلاقیت و خوش بینی در مقابل تصویر تباه آینده است. آینده ای که عمده فیلم های هالیوودی نمایش می دهند، آینده مبتنی بر تباهی است.آیا قدرت افزون تروریسم ،نابودی محیط زیست و ویرانی های اقتصادی موجب نابودی بشر می شود؟
پنجاه سال از نمایشگاه جهانی «فرداآباد» دیزنی می گذرد و طی پنجاه سال اخیر فرهنگ عامه تسلیم بدبینی شده است. آینده¬ای که پنجاه سال پیش با شوق و امید انتظارش کشیده می شد حالا در اثر تباهی وراثتی توسط گزاره¬هایی مثل تروریسم جهانی،نابودگران محیط زیست و اقتصاد متزلزل آزمند با سرعت نور در مسیر تباهی قرار گرفته است. فلسفه فیلم «فرداآباد» تقابل با تباهی وراثتی از مفر بی تفاوتی اجتماعی است و تماشاگر را به مشارکت و پروا داشتن دعوت می کند. فیلم های دیزنی معمولا پر از پیام های عجیب هستند و به همین دلیل بسیاری از آنان اصلا فیلم های قابلی نمی شوند. فرداآباد بر خلاف مشی مدرن علم گرایان، انسانها را موجودات شوق انگیز و مبتکری می داند که قادرند به انواع اختراعات برای حل مشکلات بشر دست یابند اما برای تباهی وراثتی آیا نسخه ای اجتماعی – سیاسی می توان پیچید؟! دفاع از خلاقیت انسانی و ارزش های علمی تواما در یک روایت دیزنی وار مشخصا غیر ممکن است و به همین دلیل پیام فیلم الکن و غیر قابل انتقال است و در ارزیابی فرمی اثر می توان به همان چند نمای برجسته از فرداآباد اکتفا کرد.
آیا ارائه مانیفست شعاری والت دیزنی با چند تصویر زیبا از فرداآباد و منولوگ های بازیگران می تواند به فیلم خلاقانه ای منجر شود؟! ترکیبی ،از معما، سیر دراماتیک جاده ای با شوخی های مبتذل آتنا و بی دست و پایی کیسی به طرز عجیبی کنار یکدیگر به یک فیلم منظم و آینده نگر بدل نشده اند. «فرداآباد» یک فیلم سفارشی است مثل تولیدات وطنی خودمان لبریز از لحنی موعظه گر. تماشای این فیلم صرفا سفری به غرفه فرداآباد دیزنی لند است.
نام فیلم از غرفه مشهور دیزنی لند گرفته شده است و این اثر هیچ ربطی به کتاب فرداآباد (tomorrowland) ژوزف بیتز (joseph bates ) ندارد.
پی نوشت:
(1) (utopia)
(2) Atlantis
(3) neverlands
(4)Utopia: The Imaginary Reconstitution of Society
(5) Ruth Levitas
(6) Herbert George Wells
(7) Metropolis
(8) Elysium
(9) Casey Newton-----------(Britt Robertson)
(10) Athena -------------------( Raffey Cassidy)
(11) Frank Walker ------------( George Clooney)
(12) David nix ----------Hugh Laurie
ادامه مطلب ....
http://ift.tt/1KYoSAB
منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان
تبادل لينك
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر