به رغم پیشرفت های علمی- فرهنگی که بعد از انقلاب اسلامی در کشورمان حاصل شده، بخشی از مردم هنوز مبتلا به سحر و جادو هستند؛ یعنی مثل زمان حضرت سلیمان، افرادی هستند که از این امکان علمی، برای مقاصد شیطانی استفاده می کنند، هرچند که امکان استفاده صحیح از آن نیز وجود دارد.
اما حضرت سلیمان دستور می دهد کتابها و جزوه هایی که مربوط به ساحران بوده را جمع آوری کنند تا در دست مردم نباشد که منحرف شوند. ولی بعد از مرگ حضرت سلیمان این کتابها و اوراقی که جمع آوری شده بود، به دست مردم می افتد؛ به دست همین یهودی ها می افتد و شروع می کنند به توسعه ی سحر و جادوهای شیطانی و مردم را آلوده می کنند. آنها برای این که این کار خود را توجیه کنند، گفتند ما این جزوه ها را از کاخ سلیمان درآورده ایم؛ این ها را خود حضرت جمع کرده بود؛ پس معلوم می شود خودش هم سحر و جادو می کرده؛ یعنی برای این که عمل زشت خودشان را موجه جلوه بدهند و در میان مردم جا بیاندازند، به حضرت سلیمان تهمت زدند.
اما خداوند تبارک و تعالی دو فرشته را به نام «هاروت و ماروت» به صورت انسان فرستاد به «بابل» تا به مردم کمک کنند و آنان را از شر افراد شیطان صفت که از سحرو جادو سوء استفاده می کردند، نجات دهند.
بابل آن زمان، همین عراق کنونی است؛ یعنی منطقه ای تقریباً بین کربلا و نجف محسوب می شد که به آن می گویند «بابل قدیم». در کتابهایی که مربوط به علائم ظهور است، نوشته که در بابل فلان اتفاق می افتد؛ منظور از بابل، همین منطقه ی عراق است.
این آیه ای است که موضوع را شرح می دهد: «وَ اتَّبَعُوا مَا تَتْلُوا الشَّيَاطِينُ عَلَى مُلْكِ سُلَيْمَانَ وَ مَا كَفَرَ سُلَيْمَانُ وَلَكِنَّ الشَّيَاطِينَ كَفَرُوا يُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ وَ مَا أُنْزِلَ عَلَى الْمَلَكَيْنِ بِبَابِلَ هَارُوتَ وَمَارُوتَ وَ مَا يُعَلِّمَانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّى يَقُولَا إِنَّمَا نَحْنُ فِتْنَةٌ فَلَا تَكْفُرْ فَيَتَعَلَّمُونَ مِنْهُمَا مَا يُفَرِّقُونَ بِهِ بَيْنَ الْمَرْءِ وَ زَوْجِهِ وَ مَا هُمْ بِضَارِّينَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَ يَتَعَلَّمُونَ مَا يَضُرُّهُمْ وَ لَا يَنْفَعُهُمْ وَ لَقَدْ عَلِمُوا لَمَنِ اشْتَرَاهُ مَا لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ خَلَاقٍ وَ لَبِئْسَ مَا شَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ = و آنچه را كه شيطان[صفت]ها در سلطنت سليمان خوانده [و درس گرفته] بودند پيروى كردند و سليمان كفر نورزيد، ليكن آن شيطان[صفت]ها به كفر گراييدند كه به مردم سحر مى آموختند و [نيز از] آنچه بر آن دو فرشته هاروت و ماروت در بابل فرو فرستاده شده بود [پيروى كردند] با اينكه آن دو [فرشته] هيچ كس را تعليم [سحر] نمیکردند مگر آنكه [قبلا به او] مى گفتند ما [وسيله] آزمايشى [براى شما] هستيم، پس زنهار که كافر نشوى و[لى] آنها از آن دو [فرشته] چيزهايى مى آموختند كه به وسيله آنها، ميان مرد و همسرش جدايى بيفكنند، هر چند بدون فرمان خدا نمى توانستند به وسيله آن به احدى زيان برسانند و [خلاصه] چيزى مى آموختند كه برايشان زيان داشت و سودى بديشان نمى رسانيد و قطعا [يهوديان] دريافته بودند كه هر كس خريدار اين [متاع] باشد در آخرت بهره اى ندارد وه كه چه بد بود آنچه به جان خريدند، اگر مى دانستند .» ﴿۱۰۲بقره﴾
این دو فرشته را خداوند تبارک و تعالی می فرستد و می گوید بروید و به مردمی که از سحر و جادوهای شیطانی تاثیر گرفته و آلوده شده بودند، آموزش بدهید که چطور آن سحر ها را باطل کنند و با شیاطین مقابله کنند.
هاروت و ماروت رفتند و کلاس آموزشی گذاشتند و گفتند ما به شما یاد می دهیم که چگونه با سحر مقابله کنید. خیلی حرفها و نکته ها در درون این داستان هست؛ این فرشته ها برای این که مقابله با سحر را یاد بدهند، اول باید فرمول های سحر را آموزش می دادند که سحر این جوری است و این جوری هم باطل می شود؛ ولی قبل از آن یک تعهد از شاگردان گرفتند و گفتند: این را بدانید که در معرض امتحان الهی قرار دارید و ما این علم را به شما یاد نمی دهیم که از آن سوء استفاده کنید، بلکه یاد می دهیم که با این وسیله بتوانید شر این ساحرها را از سر مردم کم کنید و به این کارهای زشت آنان خاتمه بدهید و بساط شیاطین را جمع کنید.
قرآن می فرماید: وَ مَا يُعَلِّمَانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّى يَقُولَا إِنَّمَا نَحْنُ فِتْنَةٌ فَلَا تَكْفُرْ= به هیچ کس آموزش ندادند، مگر این که به او گفتند ما دو نفر برای امتحان و آزمایش شما هستیم. خدا مارا برای این فرستاده است؛ پس «فلا تکفر= کفر نورز» یعنی تاکید کردند که مواظب باشید که کافر نشوید؛ ولی این ها امانت داری نکردند و از آموزش های الهی، سوء استفاده کردند؛ آمدند و اصول سحر و جادو را یاد گرفتند تا به مردم خدمت کنند، اما با وجودی که تعهد داده بودند در مسیر الهی از آن استفاده کنند، در مسیر شیطانی اسنفاده کردند.
یعنی به جای آن که مشکل مردم را حل کنند، باعث شدند که اوضاع بدتر شود و سحر و جادو رواج بیشتری پیدا کند. یکی از سوء استفاده ها این بود که : «يُفَرِّقُونَ بِهِ بَيْنَ الْمَرْءِ وَ زَوْجِهِ= بین مرد و شوهرها اختلاف و جدایی می انداختند».
«سحر و جادو» هم با نیت شیطانی ممکن است و هم با نیت الهی | مؤسسه منتظران منجی
اما حضرت سلیمان دستور می دهد کتابها و جزوه هایی که مربوط به ساحران بوده را جمع آوری کنند تا در دست مردم نباشد که منحرف شوند. ولی بعد از مرگ حضرت سلیمان این کتابها و اوراقی که جمع آوری شده بود، به دست مردم می افتد؛ به دست همین یهودی ها می افتد و شروع می کنند به توسعه ی سحر و جادوهای شیطانی و مردم را آلوده می کنند. آنها برای این که این کار خود را توجیه کنند، گفتند ما این جزوه ها را از کاخ سلیمان درآورده ایم؛ این ها را خود حضرت جمع کرده بود؛ پس معلوم می شود خودش هم سحر و جادو می کرده؛ یعنی برای این که عمل زشت خودشان را موجه جلوه بدهند و در میان مردم جا بیاندازند، به حضرت سلیمان تهمت زدند.
اما خداوند تبارک و تعالی دو فرشته را به نام «هاروت و ماروت» به صورت انسان فرستاد به «بابل» تا به مردم کمک کنند و آنان را از شر افراد شیطان صفت که از سحرو جادو سوء استفاده می کردند، نجات دهند.
بابل آن زمان، همین عراق کنونی است؛ یعنی منطقه ای تقریباً بین کربلا و نجف محسوب می شد که به آن می گویند «بابل قدیم». در کتابهایی که مربوط به علائم ظهور است، نوشته که در بابل فلان اتفاق می افتد؛ منظور از بابل، همین منطقه ی عراق است.
این آیه ای است که موضوع را شرح می دهد: «وَ اتَّبَعُوا مَا تَتْلُوا الشَّيَاطِينُ عَلَى مُلْكِ سُلَيْمَانَ وَ مَا كَفَرَ سُلَيْمَانُ وَلَكِنَّ الشَّيَاطِينَ كَفَرُوا يُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ وَ مَا أُنْزِلَ عَلَى الْمَلَكَيْنِ بِبَابِلَ هَارُوتَ وَمَارُوتَ وَ مَا يُعَلِّمَانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّى يَقُولَا إِنَّمَا نَحْنُ فِتْنَةٌ فَلَا تَكْفُرْ فَيَتَعَلَّمُونَ مِنْهُمَا مَا يُفَرِّقُونَ بِهِ بَيْنَ الْمَرْءِ وَ زَوْجِهِ وَ مَا هُمْ بِضَارِّينَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَ يَتَعَلَّمُونَ مَا يَضُرُّهُمْ وَ لَا يَنْفَعُهُمْ وَ لَقَدْ عَلِمُوا لَمَنِ اشْتَرَاهُ مَا لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ خَلَاقٍ وَ لَبِئْسَ مَا شَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ = و آنچه را كه شيطان[صفت]ها در سلطنت سليمان خوانده [و درس گرفته] بودند پيروى كردند و سليمان كفر نورزيد، ليكن آن شيطان[صفت]ها به كفر گراييدند كه به مردم سحر مى آموختند و [نيز از] آنچه بر آن دو فرشته هاروت و ماروت در بابل فرو فرستاده شده بود [پيروى كردند] با اينكه آن دو [فرشته] هيچ كس را تعليم [سحر] نمیکردند مگر آنكه [قبلا به او] مى گفتند ما [وسيله] آزمايشى [براى شما] هستيم، پس زنهار که كافر نشوى و[لى] آنها از آن دو [فرشته] چيزهايى مى آموختند كه به وسيله آنها، ميان مرد و همسرش جدايى بيفكنند، هر چند بدون فرمان خدا نمى توانستند به وسيله آن به احدى زيان برسانند و [خلاصه] چيزى مى آموختند كه برايشان زيان داشت و سودى بديشان نمى رسانيد و قطعا [يهوديان] دريافته بودند كه هر كس خريدار اين [متاع] باشد در آخرت بهره اى ندارد وه كه چه بد بود آنچه به جان خريدند، اگر مى دانستند .» ﴿۱۰۲بقره﴾
این دو فرشته را خداوند تبارک و تعالی می فرستد و می گوید بروید و به مردمی که از سحر و جادوهای شیطانی تاثیر گرفته و آلوده شده بودند، آموزش بدهید که چطور آن سحر ها را باطل کنند و با شیاطین مقابله کنند.
هاروت و ماروت رفتند و کلاس آموزشی گذاشتند و گفتند ما به شما یاد می دهیم که چگونه با سحر مقابله کنید. خیلی حرفها و نکته ها در درون این داستان هست؛ این فرشته ها برای این که مقابله با سحر را یاد بدهند، اول باید فرمول های سحر را آموزش می دادند که سحر این جوری است و این جوری هم باطل می شود؛ ولی قبل از آن یک تعهد از شاگردان گرفتند و گفتند: این را بدانید که در معرض امتحان الهی قرار دارید و ما این علم را به شما یاد نمی دهیم که از آن سوء استفاده کنید، بلکه یاد می دهیم که با این وسیله بتوانید شر این ساحرها را از سر مردم کم کنید و به این کارهای زشت آنان خاتمه بدهید و بساط شیاطین را جمع کنید.
قرآن می فرماید: وَ مَا يُعَلِّمَانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّى يَقُولَا إِنَّمَا نَحْنُ فِتْنَةٌ فَلَا تَكْفُرْ= به هیچ کس آموزش ندادند، مگر این که به او گفتند ما دو نفر برای امتحان و آزمایش شما هستیم. خدا مارا برای این فرستاده است؛ پس «فلا تکفر= کفر نورز» یعنی تاکید کردند که مواظب باشید که کافر نشوید؛ ولی این ها امانت داری نکردند و از آموزش های الهی، سوء استفاده کردند؛ آمدند و اصول سحر و جادو را یاد گرفتند تا به مردم خدمت کنند، اما با وجودی که تعهد داده بودند در مسیر الهی از آن استفاده کنند، در مسیر شیطانی اسنفاده کردند.
یعنی به جای آن که مشکل مردم را حل کنند، باعث شدند که اوضاع بدتر شود و سحر و جادو رواج بیشتری پیدا کند. یکی از سوء استفاده ها این بود که : «يُفَرِّقُونَ بِهِ بَيْنَ الْمَرْءِ وَ زَوْجِهِ= بین مرد و شوهرها اختلاف و جدایی می انداختند».
«سحر و جادو» هم با نیت شیطانی ممکن است و هم با نیت الهی | مؤسسه منتظران منجی
ادامه مطلب ....
http://ift.tt/2bLrrfk
منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان
تبادل لينك
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر