حضرت فاطمه (سلام الله علیها) در سوره مبارکه دهر
اين آيات هنگامي بر قلب مصفّاي پيامبر فرود آمد که بانوي سرفراز اسلام فاطمه عليهاالسلام و همسر گرانقدر و دو فرزند ارجمندش حسن و حسين در راه خدا انفاقي خالصانه نمودند ...
در قرآن کريم ميخوانيم: "انّ الابرار يشربون من کأس کان مزاجها کافوراً، عينا يشرب بها عبادالله يفجّرونها تفجيراً ... و کان سعيکم مشکوراً ... ."
اين آيات هنگامي بر قلب مصفّاي پيامبر فرود آمد که بانوي سرفراز اسلام فاطمه عليهاالسلام و همسر گرانقدر و دو فرزند ارجمندش حسن و حسين در راه خدا انفاقي خالصانه نمودند.
محدّثان شيعه و اهل تسنّن از جمله «واحدي» در «البسيط» و «ثعلبي» در «تفسير کبير» و «ابوالمؤيّد موفّق» در «الفضائل» و ديگران آوردهاند که:
اين آيات درباره اميرمنان و فاطمه و حسن و حسين نازل شده است.
در اينجا به مطالبي که مفسّر نامدار اهل تسنّن «زمخشري» در تفسير خويش در اين مورد آورده است، بسنده مينمايم. او در اين مورد در تفسير خويش «کشّاف»، از «ابن عبّاس» آورده است که:
دو فرزند گرانمايه فاطمه عليهاالسلام، «حسن» و «حسين» بيمار شدند. پيامبر گرامي به همراه گروهي از ياران به ديدار آن دو آمدند و ضمن گفتگو فرمودند:
«علي جان! زيبنده است براي شفاي فرزندانت نذري نمايي.»
آن حضرت به همراه بانوي بانوان، و به پيروي از آنان «فضّه» آن زن شايسته و شاگرد و ارادتمند فاطمه عليهاالسلام نذر کردند که در صورت عنايت خدا و بهبود حال دو فرزند گرانمايه بيت رفيع رسالت و امامت، سه روز، روزه بگيرند و پس از اندکي، آنان بهبودي خويش را به ياري خدا باز يافتند.
اميرمومنان در شرايط سخت اجتماعي و اقتصادي آن روز جامعه، مقداري دانه براي تهيّه نان فراهم آورد و بانوي با تدبير خانهاش، فاطمه عليهاالسلام طبق برنامه هر روز، يک سوم از آن را تبديل به نان و موادّ غذايي نمود تا روزه بگيرند.
نخستين روز را روزه داشتند که افطار از راه رسيد. آنان پس از نماز مغرب براي افطار آماده شدند که ناگهان بينوايي فقير و درمانده به در خانه آنها آمد و کمک خواست و گفت:
السّلام عليکم يا اهلبيت محمّد! مسکين من مساکين المسلمين، اطعموني اطعمکم الله من موائد الجنّة. فآثروه و باتوا لم يذوقوا الاّ الماء ... ؛ «سلام خداي بر شما اي خاندان پيامبر! فقيري مسلمانم و تقاضاي کمک دارم. به من غذا دهيد که خداي شما را از مائده بهشتي بهرهور سازد.»
خاندان اميرمنان همگي ايثار نمودند و تمامي غذاي خويش را به آن فقير دادند و با آب افطار کردند.
دوّمين روز را روزه گرفتند و به هنگام شام وقتي غذا را براي افطار در برابر خويش نهادند کودک گرسنهاي که سايه پدر را بر سرش از دست داده بود، از راه رسيد و تقاضاي کمک کرد. آنان نيز دگر باره ايثارگرانه، همه غذاي خويش را به خاطر خدا به او هديه کردند.
روز سوّم را روزه گرفتند ... و باز هم ايثار نمودند و غذاي خويش را به اسيري انفاق کردند و او را به خاطر خشنودي خدا بر خويشتن مقدّم داشتند.
صبح آن روز بود که اميرمومنان به همراه دو نور ديدهاش حسن و حسين به محضر پيامبر شرفياب گشتند و آن حضرت هنگامي که به آنان نگريست، آثار گرسنگي سختي در آنان ديد.
فرمود: علي جان! راستي که شما را در شرايط سخت و ناگواري مينگرم.
از اين رو آن حضرت بپاخاست و به همراه آنان به خانه بازگشتند.
فاطمه عليهاالسلام در حال نيايش و عبادت بود امّا از شدّت گرسنگي و بر اثر روزه چند روزه، از سويي ديدگانش به گودي نشسته و از دگر سو شکم مبارکش بر پشت چسبيده بود. پيامبر از ديدن شرايط دخترش، سخت آزردهخاطر گرديد و درست در همين لحظات بود که فرشته وحي فرود آمد و گفت:
هان اي محمّد! اين ارمغان آسماني است. اين را بگير و به داشتن چنين خاندان سرفراز و بشردوست و پاکباختهاي در بارگاه خدا افتخار نما که خداوند تو را در اين مورد تهنيت ميگويد و آنگاه اين سوره مبارکه را بر پيامبر تلاوت کرد: هلاتي علي الانسان ...
فشردهاي از پيام آيات
اينک بجاست که فشردهاي از تفسير و پيام اين آيات شريفه را از نظر بگذرانيم.
«انّ الابرار...»؛ واژه «ابرار» جمع «بارّ» يا «برّ» است و در اين آيه شريفه منظور از «ابرار» و شايستهترين بندگان خدا، عبارتند از: علي، فاطمه و حسن و حسين که درود خدا بر همه آنان باد.
«يشربون من کأس...» ؛ واژه «کأس» به مفهوم جامي است که در آن نوشيدنيها را مينوشند. گاه به خود نوشيدني نيز گفته ميشود.
«کان مزاجها کافوراً...»؛ بيانگر اين واقعيّت است که اين نوشيدني با آب گواراي چشمهاي آميخته است که در بهشت پر طراوت و زيبا ميجوشد و نام آن «کافور» است، چرا که آب گوارا و سرد و زلال آن چشمه در سپيدي و زلالي و سردي به «کافور» تشبيه شده است. گرچه از نظر خواصّ و آثار آنگونه نيست. و ممکن است «کافور» نام چشمهاي در بهشت باشد و اين بنابراين است که «عيناً» عطف بيان يا بدل از «کافوراً» تصوّر گردد.
«عيناً يشرب بها عبادالله» ؛ چشمهاي که بندگان شايسته خدا از آن مينوشند. بندگاني که در بندگي خدا به اوج کمال پر کشيدهاند و خداي بندهنواز در قرآن آنان را اينگونه به وصف ميکشد:
و عبادالرّحمن الّذين يمشون علي الارض هوناً ... .
«يفجّرونها تفجيراً» ؛ آن آب جوشان و زلال و گواراي چشمه را، به هر کجا که بخواهند به سهولت و آساني، جاري ميسازند.
«يوفون بالنّذر» ؛ آن بندگان شايسته و بايسته، به دليل وفاي به عهدها و نذرها در خور اين پاداش پرشکوه ميشوند چرا که «نذر» کار شايستهاي است که انسان در جهت خشنودي خدا، بر خويشتن واجب ميسازد و روشن است که بنده شايستهاي که به نذر وفا کرد به ديگر عهدها و پيمانهاي خويش که خدا وفاي به آنها را لازم ساخته است بهتر و با دقّت بيشتري وفادار ميماند.
«يخافون يومأ...» ؛ و از روزي که شرّ آن روز به گونهاي فراگير است که دامن همه را ميگيرد، اينان از آن روز ميهراسند.
«و يطعمون الطّعام...» ؛ و با وجود اين که خود بر اثر روزهداري و گرسنگي، به غذا نيازمندند و آن را دوست ميدارند، باز هم خود نميخورند و ايثارگرانه آن را به «فقير» و «يتيم» و «اسير» ميخورانند، چرا که هم نيکوکاري و ايثار را دوست ميدارند و هم نسبت به فقيران و محرومان و يتيمان ... پر مهر و دلسوزند.
«انّما نطعمکم لوجه الله...»؛ ما شما را تنها براي خشنودي آفريدگار هستي سير ميکنيم و هرگز از شما انتظار پاداشي نداريم.
به بيان «مجاهد» آن شايستگان بشردوست به هنگام سير کردن گرسنگان سخني نگفتند و خداي آگاه که از همه رازها و ژرفاي دلها آگاه است آنان را به خاطر اين ايثار خالصانه مورد ستايش قرار داد.
«انّا نخاف من ربّنا يوماً عبوساً قمطريراً...» ؛ ما از پروردگار خويش از روزي که سخت تيره و تار و آشفته است بيمناکيم.
آري قرآن روز رستاخيز را به خاطر شدّت هراسانگيز بودنش به شير خشمگين و يا سردمدار خودکامه و تندخو و خشن، تشبيه مينمايد.
«فوقاهم الله شر ذلک اليوم...»؛ پس خداي پر مهر نيز آنان را به پاداش اين ايثار و اخلاص و انفاق از شرارت و زيانباري آن روز نگاه ميدارد.
«و لقّاهم نضرة و سروراً»؛ و به آنها طراوت و خرّمي چهره و شادماني و سرور قلب ارزاني ميدارد.
«و جزاهم بما صبروا جنّة و حريراً» ؛ و بدان جهت که در انفاق و ايثار خويش بر گرسنگي سخت، شکيبايي ورزيدند پاداش پرشکوه بهشت و حرير را به آنان عنايت ميکند.
امّا در بهشت زيباي خدا
آنگاه خداي سبحان به ترسيم حالات معنوي و انساني آنان در بهشت زيبا و پرطراوت خدا اشاره ميکند و ميفرمايد:
1- «متکّين فيها علي الارائک...» ؛ در بهشت جاودانه خدا، اين شايسته کرداران بارگاهش، در اوج آسايش و رفاه و آرامش بر تختها تکيه ميزنند.
2- «لايرون فيها شمساً...»؛ در آنجا، نه خورشيدي را مينگرند که از شدّت حرارت آن به رنج افتند و نه سوز سرمايي که آنان را آزار رساند.
3- «و دانية عليهم ظلالها...»؛ بر زير درختان پربار و آرامبخشي هستند که سايههاي آنها به آنان نزديک است و ميوههاي رنگارنگش فرو افتاده و چيدن و بهرهوري از آنها براي آنان آسانِ آسان است.
4- « و يطاف عليهم بآنيةٍ من فضّة...»؛ در آنجا جامهاي نقره و ظرفهاي آبگينه و بلورين که خدا آنها را به اراده خويش پديد آورده است و مملو از روزيها و نعمتهاي خدا هستند، پيرامون آنان گردانده ميشود. و آبگينههاي نقرهفام و زيبايي که در نهايت لطافت و دقّت طراحي شده ... مملو از نعمتها بر آنان ارزاني ميگردد.
5- و در آنجا از چشمههاي «زنجبيل» و «سلسبيل» سيراب ميگردند.
6- و کارگزاران و خدمتگزاران بهشت به آنان خدمت ميکنند.
7- و شکوه و اقتدار بزرگي که همراه با انواع نعمتهاست و نيز لباسهاي پرشکوهي از ديباي سبز و انواع زينتها و آراستگيها، به آنان ارمغان ميگردد و شرابي پاک و مقدّس مينوشند.
شگفت اين که، خداوند با اين که در اين آيات، از انواع نعمتهاي بهشت سخن به ميان آورده است، به خاطر مقام والاي «فاطمه» از حوريان بهشت نام نميبرد، چرا که آيات درباره شخصيّت والاي اميرمومنان و فاطمه زهرا، دخت سرفراز پيامبر است. همو که سالار بانوان گيتي است و برتر و والاتر و شکوهبارتر از حوريان بهشت ميباشد.
منبع: کتاب فاطمة الزهرا؛ از ولادت تا شهادت، آية الله فقيد سيد محمدکاظم قزويني، ترجمه علي کرمي.
ادامه مطلب ....
http://ift.tt/1iY6ivi
منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان
تبادل لينك
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر