آیا جلیلی در مذاکرات بیانیه می خواند؟
شرایط فتنه که پیش آمد، اینها دو باره به طمع افتادند و فکر کردند به بهانه فتنه میتوانند فشارهایی را بر ما تحمیل کنند. یک مدت که از فتنه گذشت و دیدند خبری نیست، گفتگوهای دور بعد در مهر 88 شروع شد.
دکتر سعید جلیلی نماینده رهبر معظم انقلاب در شورای عالی امنیت ملی، ابتدای بهمن ماه در جریان سفر به استان خوزستان، با حضور در جمع دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز، به بیان نکات قابل توجهی پیرامون مسائل جاری روز و موضوعات سیاست خارجی پرداخت.
در بخش پرسش و پاسخ این نشست، دکتر جلیلی در جواب سوال دانشجویی که از او پرسیده بود، «تفاوت آخرین متن توافقشده شما با ۱+۵ با متن توافقشده اخیر با دکتر ظریف در ژنو چیست؟» در توضیحاتی مفصل، به بیان روند مدیریت پرونده هستهای در ۶ سال گذشته پرداخت تا بتواند به این پرسش بصورت دقیق پاسخ دهد.
سخنان دکتر جلیلی که در واقع تشریح روند توافقات و اظهارات طرفین در ۶ سال گذشته بود از آنجا میتواند قابل توجه و اهمیت باشد که در ماههای گذشته با هدف کاهش انتقادات از توافقنامه ژنو، تلاش شد تا روند ۶ سال گذشته به گونه متفاوتی در رسانهها بازنمایی شده و اینگونه وانمود شود که در این سالها اساسا کنش خاصی در عرصه دیپلماسی هستهای صورت نگرفته است.
این رفتار رسانهای که عمدتا با استناد به سخنان علی اکبر ولایتی در مناظرههای تلویزیونی مبنی بر «قرائت بیانیه در گفتگوها با ۱+۵ بجای مذاکره» سامان گرفته بود، حجم قابل توجهی از اخبار سیاست خارجی کشور را به خود اختصاص داده است.
دکتر جلیلی سخنان خود به این نکته نیز اشاره و در چند بخش تصریح کرده است که اگر صرفا بیانیه در مذاکرات قرائت میشد، دستاوردهای مذکور چگونه قابل حصول بوده است؟
آنچه در ادامه میخوانید و می بینید، متن کامل و فیلم این پرسش و پاسخ و توضحیات دکتر جلیلی است که رجانیوز برای اولین بار منتشر میکند:
روندی که در گفتگوهای ۱+۵ دنبال کردیم، این گونه بود. در مناسباتی که بین ایران و آژانس بود، آنها بارها بیان میکردند ایران مشکلات جدی دارد. آخرین توافقی که در دوره جناب آقای لاریجانی با آژانس صورت گرفت این بود که قدرتها ادعا میکردند بین ایران و آژانس ابهامات، اشکلات و مشکلات زیادی وجود دارد و به ایران بیاعتماد هستیم و در سال ۸۲ بر اساس این تحلیلها این ادعا را بر کشور تحمیل کردند و موجب شد حدود دو سال و نیم فعالیتهایمان را به حالت تعلیق دربیاوریم.
توافق مهم ایران و آژانس در سال ۸۶
در تابستان ۸۶ گفتیم شما میگویید مشکلات و سئوالات زیادی وجود دارند. ما همه اینها را حل میکنیم، ولی حق ندارید بر این مبنا حق ما را تضعیف یا تکالیف بیشتری را بر ما تحمیل کنید. میگفتند شما این کار را نمیکنید، میگفتیم شما چه کار دارید؟ مرجع این کار آژانس است و ما با آژانس مینشینیم و هر چه مشکل هست حل میکنیم، البته اگر سئوالات شما در چهارچوب قوانین آژانس بودند و فراتر از آن نبودند.
این صحبتها منجر به توافقی شد که در سال ۸۶ امضا شد و ما به آژانس گفتیم هر مسئلهای را که میگویید باقی مانده است بگویید تا حل کنیم. قدرتها میگفتند هزاران سئوال مطرح هستند و آژانس کلاً به شش مسئله و سئوال رسید و گفت ما به عنوان آژانس بینالمللی انرژی هستهای با ایران شش مسئله بیشتر نداریم. به قول خودشان Outstanding issues. گفتند از نظر ما آنچه که مسئله باقی مانده شش مورد است. گفتیم همه شش تا را برای شما حل میکنیم.
این توافقنامه امضا و پس از امضای آن مسئولیت آقای لاریجانی عوض شود. قرار شد آن شش مسئله را طی هجده ماه حل کنیم و جمهوری اسلامی ایران توانست با ادله فنی و بحثهای بسیار دقیق حقوقی در ظرف شش ماه هر شش مسئله را حل کند و آژانس برای هر شش مسئله به ما نامه داد که این مسائل از نظر ما حل شدهاند و در اسفند سال ۸۶ آقای البرادعی، مدیرکل آژانس در گزارشی نوشت که شش مسئله حل شدهاند.
صدور قطعنامه ۴ روز پس از گزارش مثبت آژانس درباره ایران
میخواهم مناسباتی را که بر جهان حاکم هست در اینجا تبیین کنم. اینها ادعا کرده بودند هزاران مسئله وجود دارد و آژانس به این نتیجه رسید که شش مسئله بیشتر نیست و بعد هم تأکید کرد هر شش مسئله حل شده است، در حالی که آژانس دوستان ما که نبودند و به اصطلاح خودشان بیشتر هم با آنها بودند، اما در ده اسفند ۸۶ رسماً نامه داد که این مشکلات حل شدهاند.
در گزارش مدیرکل هم در اینترنت و هم در سایت آژانس بینالمللی انرژی میتوانید ملاحظه کنید. به نظر شما واکنش طبیعی به این گزارش چه باید باشد؟ حداقل آن شش کشور که قدرتهای مطرح هستند باید بگویند این شش تا که حل شد، برویم بهانه جدیدی را پیدا کنیم.
آقای البرادعی در ۱۰ اسفند این گزارش را داد و در ۱۴ اسفند قطعنامه علیه ما صادر شد که چرا حل کردید؟ بحثم این است که کسی را که خواب است میشود بیدار کرد، اما کسی را که خودش را به خواب میزند نمیشود بیدار کرد. درست چهار روز پس از آن که آژانس وابسته به سازمان ملل میگوید مسائل حل شدند، سازمان ملل علیه ایران قطعنامه صادر میکند. بعد گفتند باید مذاکرات صورت بگیرد و آقای سولانا به ایران آمد. ما پرسیدیم گفتگو برای چه چیزی باید صورت بگیرد؟ شما گفتید نگران هستید و آژانس بینالمللی انرژی اتمی هم که گفته است جای نگرانی نیست و مسائل حل شدهاند. شما شش قدرت هستید و جمهوری اسلامی هم یک قدرت است و میتوانیم بنشینیم در باره نقاط مشترک برای همکاری گفتگو کنیم. ما یک بسته پیشنهادی را ارائه کردیم و گفتیم در باره این موضوعات میتوانیم صحبت کنیم، اما بخش انرژی هستهای که حل شده است. در مورد خلع سلاح، عدم اشاعه، استفاده صلحآمیز از انرژی هستهای که دیگر صحبتی نمانده است و طبق گزارش مدیرکل آژانس این موضوعات حل شدهاند. آنها متقابلاً یک بسته دادند. گفتیم ما یک بسته ارائه دادهایم و شما هم یک بسته ارائه دادهاید. فرهنگ گفتگو و مذاکره اقتضا میکند بر اساس مشترکات گفتگو کنیم.
چشم طمع آمریکا به فتنه ۸۸ و هدفمندی یارانه ها
به گزارش رجانیوز، دکتر سعید جلیلی پس از اشاره به تدوین بسته های گفتگو از سوی ایران و ۱+۵ در سال ۸۷ به بررسی تاثیر انتخابات بر مذاکرات هسته ای پرداخت:
بعد از این که این موضوع شکل گرفت، اینها در سال ۸۸ منتظر نتیجه انتخابات ماندند. در تیرماه ۸۷ بسته پیشنهادیمان را دادیم و اینها گفتند حالا باید بررسی کنیم و روند کار متوقف شد. منتظر بودند ببینند انتخابات در امریکا و ایران چه میشود.
انتخابات در ایران برای ما ظرفیت بزرگی را ایجاد میکرد و جمهوریت نظام را به رخ میکشید. بعد از انتخابات میتوانستیم وارد عرصه دفاع از منافع ملی شویم.
شرایط فتنه که پیش آمد، اینها دو باره به طمع افتادند و فکر کردند به بهانه فتنه میتوانند فشارهایی را بر ما تحمیل کنند. یک مدت که از فتنه گذشت و دیدند خبری نیست، گفتگوهای دور بعد در مهر ۸۸ شروع شد.
در آنجا مسئله اورانیوم غنیشده ۲۰ درصد مطرح شد. ما گفتیم امروز اورانویم ۵/۳ درصد را تولید میکنیم و به اورانیوم ۲۰ درصد هم نیاز داریم. اگر به ما میفروشید که هیچ، وگرنه تولید میکنیم.
در آن زمان بحث توسعه اقتصادی مطرح شد و بحث جراحی بزرگی به اسم هدفمندی یارانهها که امیدوار بودند یک بحران اجتماعی عظیمی را درست کند و آنها منتظر نتایج این طرح بودند و لذا مذاکرات را متوقف ساختند. اینها دیدند این طرح با موفقیت پیاده شد و دور سوم مذاکرات را مطرح کردند.
استانبول ۱ آغاز تغییر نگاه غرب به ایران در مذاکرات
در دور سوم به این نتیجه رسیدند که روی نقاط مشترک، و نه برای تحمیل نظر یک طرف به طرف دیگر گفتگو صورت بگیرد که شد استانبول ۱٫ در استانبول ۱ یکی از بحثهای ما این بود که چرا گفتگوها همیشه باید در اروپا باشد و چرا همیشه جا را شما تعیین میکنید؟
آنها وقتی دیدند مذاکرات به نفعشان نیست، قبل از استانبول ۱ مطرح کردند ایران تحت فشار پای گفتگو آمده است.
ما گفتیم اگر این مذاکرات برای همکاری مشترک است، پس چرا دارید علیه کشور ما اقدامات خصمانه، تحریمها و قطعنامهها را انجام میدهید و اول باید تکلیف اینها روشن شود. در محیط خصمانه که نمیشود همکاری را دنبال کرد و ادله آوردیم.
این که بعضیها گفتهاند اینها در آنجا سخنرانی میکردند، خلاف واقع است و هر دور گفتگوهای ما پنج شش ساعت طول میکشید. تمام ادله حقوقی را آوردیم که چرا میگوییم قطعنامهها غیرقانونی هستند. این بر اساس حقوق بینالملل خود آنها ادله حقوقی دارد که تحریمها به لحاظ ماهیت و روندی که طی شده است غیرقانونی هستند و مفصلاً این موضوع را توضیح دادیم و ثابت کردیم در قطعنامه صادرشده هیچیک از ادله حقوق بینالملل رعایت نشدهاند.آنها در این باره پاسخی نداشتند.
مغلطه اشتون چگونه دست ۵+۱ را رو کرد
سعید جلیلی در ادامه افزود: گاهی جلسات تا نیمه شب طول میکشید و فردای آن یکمرتبه گفتگوها را قطع میکردند و خانم اشتون گفت اگر این مسیر را ادامه بدهید به نتیجه نمیرسیم.
ما گفتیم کجای این بحث غلط است؟ ما ۲۰ ساعت است داریم برای شما ادله میآوریم و نمیپذیرید. ایشان گفت گوشی تلفنهای ما باز است، هر وقت نظرتان عوض شد به ما اطلاع بدهید و بعد هم گفتگوها را قطع کردند.
سپس در مصاحبه مطبوعاتی گفت ایران برای گفتگوها پیششرط میگذارد. من گفتم شما که گفتید ایران تحت فشار تحریمها پای گفتگو آمده است. چطور کسی که تحت فشار پای میز مذاکره آمده است، حالا پیششرط میگذارد؟ ایشان گفتگوها را قطع کرد. همانهایی که به ما گفتند تلفنهای ما باز هستند و هر وقت نظرتان عوض شد با ما تماس بگیرید، کمتر از یک ماه بعد خود خانم اشتون نامه نوشت و گفت بیایید گفتگوها را ادامه بدهیم و بعد هم دو نامه دیگر که همه آنها موجودند.
یخ مذاکرات در بغداد آب می شود
این روند طی و منجر به گفتگوهای استانبول ۲ شد. در آنجا این بحث را مطرح کردیم که اگر میخواهید مسیر گفتگوها ادامه یابد، باید گامها برای همکاری متوازن و متقابل باشند. اینها گفتند میرویم و بررسی میکنیم و گفتگوهای بعدی در بغداد بود.
در گفتگوهای بغداد شاید چندین دور گفتگو کردیم. دوستان میگویند اینها یک بیانیه میخواندند و میآمدند. خواندن یک بیانیه ۲۰، ۲۵ ساعت طول میکشد؟ بعد از بحثهای مفصلی که شد آنها در بغداد پیشنهادهایی را در سه فاز مطرح کردند.
ما گفتیم بهخصوص فاز دوم و سوم برخلاف مبانیای است که بحث میکنیم. بحثی که حقوق کشور ما را نادیده بگیرد و یا تکالیف اضافیای را برای ما تحمیل کند از نظر ما پذیرفته شده نیست. جمهوری اسلامی ایران هم مثل هر کشور دیگری عضو NPT و دارای حقوق و تکالیفی است. نه حق کمتری را میپذیرد و نه تکلیف بیشتری را.
اگر حق بیشتری میخواستیم شما بگویید و اگر تکلیفمان را کمتر انجام دادیم همین طور، ولی اگر تکلیف بیشتر یا حقوق کمتری را خواستید بر ما تحمیل کنید، بر اساس چه منطقی باید بپذیریم؟ گفتند میرویم و بررسی میکنیم.
خلع سلاح ۱+۵ در مسکو
بعد گفتند شما پیشنهادتان را بیاورید و باید قضیه را جامع حل کنیم. در مسکو یک طرح جامع را بردیم و گفتیم حاضریم در باره این طرح در پنج محور مفصل بحث کنیم و آن پنج محور را مطرح کردیم.
یکی از طرفهای مذاکره بعداً به ما گفت شما با این کارتان تقریباً جمع ما را خلع سلاح کردید. بحثها را خیلی دقیق و جامع ارائه دادید و روی پاورپوینت گذاشتید و در پنج محور تمام بحث را ارائه کردید. همان زمان این طرح را روی اینترنت هم گذاشتیم. دوستانی میگویند میرفتیم سخنرانی میکردیم و بیانیه میدادیم. خوب است مراجعه کنند و ببینند.
ما میگفتیم به این حرفها کاملاً اعتقاد داریم و این طرح را قابل دفاع میدانیم و همه جامعه جهانی هم میتوانند مراجعه کنند و ببینند لذا طرح را روی اینترنت گذاشتیم و منتشر کردیم.
تعدیل مواضع غربی ها در آلماتی ۱ و ۲
باز اینها گفتند میرویم و بررسی میکنیم. بررسیشان هشت ماه طول کشید و منجر شد به آلماتی ۱٫
در آلماتی ۱ طرح ما در مسکو موجب شد از سه فازی که در بغداد مطرح کرده بودند، دو فاز را کم کنند و فقط فاز ۱ را آوردند که مربوط به بحث فردو بود و مباحثی در آنجا مطرح میشد. در آنجا پرسیدیم شما این بحث را در چه چهارچوبی قرار میدهید؟ در آنجا دوستان ما شبانهروز کار و این سئوال را مطرح کردند که پیشنهادی که شما میگویید در طرح جامعی که در مسکو دادیم، در یک بخش از این پازل قرار میگیرد، تکلیف بقیه آن چه میشود؟
قرار شد در آلماتی ۲ روی این موضوع بحث کنیم. در آلماتی ۲ این بحث انجام شد. ما مطرح کردیم اگر میگویید همکاری و گامهای متقابل و متوازن، تمام بحث ما بر سر همین توازن است.
اگر قرار شود گام ما را شما تعریف کنید و گام خودتان را هم خودتان تعریف کنید و بعد بگویید اگر پذیرفته شد، مذاکرات خوب است و اگر پذیرفته نشد، بد است، این که دیگر اسمش مذاکره نیست، این میشود دیکته.
در مذاکره طرفین در چهارچوبی که حقوقشان رعایت شود و حقوق کسی مورد تعرض قرار نگیرد، با هم گفتگو میکنند و برای اعتمادسازی مثلاً میشود این کارها را کرد.
روز اول گفتگوها چندین ساعت طول کشیدند و آنها هیچ پاسخ منطقیای نداشتند به ما بدهند. فردا آمدند و گفتند ما دچار سوءتفاهم شدهایم که باید ۱۰۰ متر جلو بیاییم و شما فقط پنج متر جلو میآیید. این که منطقی نیست. گفتیم این طور نیست. اگر قرار است گامها متوازن باشند، ما پنج متر جلو میآییم، شما هم پنج متر جلو بیایید و حقوق ما باید به رسمیت شناخته شود.
من گفتم اختیارات کاملی دارم و میتوانیم یک هفته هم شده است بنشینیم و روی جزئیات هم بحث کنیم. سخنرانی نمیکردیم و Lecture نمیدادیم. نماینده یکی از کشورها به نمایندهای که داشت با ما بحث میکرد یادداشت داد که بحث را ادامه نده. گفتم ادامه بدهید. خودشان خندیدند. گفتم پس چرا ادامه نمیدهید؟
خانم اشتون گفت پس اجازه بدهید مشورت کنیم. گفتیم مشورت کنید. رفت و برگشت و گفت باید برای مشورت به پایتختهایمان برویم. در مصاحبه مطبوعاتی هم گفت قرار شد مشورت کنیم و من ظرف چند روز اطلاع میدهم که این چند روز شد ۴۰ روز و بعد هم منتظر انتخابات ۹۲ شدند و بعد از انتخابات مسیری را که میدانید دنبال شد. عرضم این است که آنچه که در آنجا مطرح شد این بود که اگر میخواهیم گامی را برداریم باید متوازن، متقابل و در چهارچوب حقوق قانونی ما باشد و هیچ حقی از کشور و ملت ما ضایع نشود.
و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته.
منبع: رجانیوز
ادامه مطلب ....
http://ift.tt/NCfQ1N
منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان
تبادل لينك
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر