چه کسانی ایرانیان را شیعه نمودند؟
(روز بزرگداشت استاد البشر خواجه نصیرالدین طوسی)
,
در اين مقاله كه به مناسبت روز بزرگداشت خواجه نصيرالدين طوسي به رشته تحرير در آمده نگاهي گذرا به زندگي سه ولي نعمت شيعه خواهيم نمود...
با حمله مغول به ایران و بی طرفی آنان در حمایت از مذاهب اسلامی راه برای ابراز وجود شیعیان گشوده شد. در این برهه خواجه نصیرالدین طوسی و علامه حلی و دو قرن بعد در دوره صفویه، محقق کرکی نقش بی بدیلی در گرایش ایرانیان به مذهب حقه شیعه اثنی عشری جعفری ایفا نمودند.
در این مقاله که به مناسبت روز بزرگداشت خواجه نصیرالدین طوسی به رشته تحریر در آمده نگاهی گذرا به زندگی سه ولی نعمت شیعه خواهیم نمود.
الف) نگاهی به زندگانی خواجه نصیرالدین طوسی(ره):
ابو جعفر محمد ابن حسن طوسی ملقب به نصیرالدین طوسی و مشهور به محقق طوسی، استاد البشر، عقل حادی عشر و معلم ثالث است.
وی در ۱۱ جمادی الاولی ۵۹۷ ه.ق در مشهد طوس به دنیا آمد. پدرش از فقهای امامیه و از محدثین طوس بوده است. خواجه، فقه و اصول و حدیث را نزد پدر آموخت. همچنین منطق و حکمت را نزد دایی خود فرا گرفت و در خلال این احوال، علوم ریاضی، هندسه و جبر و موسیقی را نیز فرا گرفت.
خواجه برای تکمیل معلومات خویش از طوس به نیشابور رفت؛ شهری که طی قرون گذشته بعد از همه بلایا هنوز اهمیت علمی خود را از دست نداده بود. وی در این شهر در اقسام علوم سرآمد اقران خود گشت.
در ایامی که خواجه در خراسان مشغول تحصیل بود حمله مغول به ایران و خراسان آغاز شد؛ لذا خواجه به دعوت ناصرالدین عبدالرحیم ابن منصور (محتشم قُهستان) که از افاضل زمان به شمار می رفت و به علما توجه خاصی نشان می داد به قهستان رفت.
تالیفات خواجه:
در همین زمان(۶۳۰-۶۳۲) است که خواجه به درخواست ابوعلی مسکویه رازی کتاب الطهاره را مختصر و به فارسی ترجمه نموده، برآن مطالبی افزود و به نام ناصرالدین (محتشم خراسان) آن را اخلاق ناصری نامید.
در این سال ها اوقات خواجه در قلاع قهستان به مطالعه و تالیف می گذشته و غیر از اخلاق ناصری، رساله معینیه در علم هیأت و شرح آن را به فارسی به نام معین الدین (پسر ناصرالدین) و ترجمه اخلاق محتشمی و اساس الاقتباس و چند کتاب دیگر را تالیف نموده است. و نیز خواجه در سال ۶۳۲ زایجه طالعی را برای کیخسرو (پسر علاء الدین محمد) ترسیم نمود.
خواجه دو سال بعد پس از فتح بغداد در سال ۶۵۵ ه.ق سفری به خراسان داشت که در این سفر قطب الدین شیرازی نیز او را همراهی می کرد. این سفر یکسال طول کشید و بعد خواجه به مراغه رفت.
هجرت به قلعه میمون دز:
مقصد بعدی خواجه قلعه میمون دز نزد علاءالدین محمد (امام اسماعیلی) بوده است. اما ظاهرا این سفر به میل خودش نبوده بلکه شهرت و فضل و کمالات خواجه او را نزد اسماعیلیان روانه ساخت. از عبارتی که در آخر بعضی نسخ شرح اشارات خواجه آمده معلوم است که از بودن در قلاع اسماعیلیان ناراضی بوده تا جایی که از خداوند درخواست نجات از حبس آنان را نموده است.
خواجه نصیرالدین و هولاکوخان:
سال ۶۵۳ ه.ق هولاکوخان مغول تصمیم به فتح قلاع اسماعیلی می گیرد. وی در ۶۵۴ ه.ق ابتدا قلعه قهستان را اشغال کرد و به قصد خورشاه عازم بسطام شد. با رسیدن شحنه هرات که به رسالت نزد خورشاه فرستاده شده بود خواجه و جمعی از بزرگان از روی مصلحت اندیشی، خورشاه را به اطاعت از هولاکو ترغیب نمودند. پس همگی تسلیم هولاکو شدند و چون هولاکو دانست که این تسلیم به اصرار خواجه بوده است او را ملازم خود قرار داد.
اقدامات مهم خواجه در زمان وزارت(۶۵۶-۶۷۲) دوره ایلخانی:
خواجه پس از فتح قلاع اسماعیلیه و آزادی از بند آنان به ناچار هولاکو را همراهی نمود. وی اندک اندک احساس نمود می تواند اهرمی برای کنترل مغول باشد لذا با نزدیک شدن به هولاکو در جهت موارد ذیل کوشش نمود:
الف) حفظ جان علما (اعم از علمای شیعه و سنی). از جمله جان ابن ابی الحدید (شارح نهج البلاغه) را حفظ نمود.
ب) مشارکت دادن علمای شیعه و سنی در مکتب فکری کلامی و فلسفی جدیدالتاسیس خویش؛ چه این که خواجه از متفکرین و اندیشمندان برجسته کلامی است که افکار نوینی را در فلسفه و کلام بنیاد نهاده.
ج) تربیت شاگردان بسیاری از عراق و ایران که هر کدام از افراد فرهیخته و موثر زمان خویش بوده اند. از جمله ی آنان علامه حلی است.
د) تاسیس رصدخانه مراغه؛ پس از آن که خواجه در خدمت هولاکو به مراغه رفت، در صدد ایجاد رصدخانه ای برآمد. منابع، تاسیس رصدخانه را فکر خود خواجه می دانند؛ او از مدت ها پیش به فکر تاسیس رصدخانه بوده است. پس از فتح بغداد این کار را سهل الوصول یافت و آن را با هولاکو در میان گذاشت. به دستور هولاکو مبلغ گزافی به همراه اعشاری از اوقاف کل ممالک جهت ساخت رصدخانه در اختیار خواجه قرار گرفت. با درخواست خواجه بسیاری از علمای ریاضی و ماهران در فن نجوم در کار رصدخانه دستیار او شدند. رصدخانه در بالای تپه ای بلند که به زبان آذربایجانی به رصد داغی مشهور است در ۴ جمادی الاولی ۶۵۷ ه.ق به معماری فخرالدین احمد ابن عثمانی امین مراغی بنیان نهاده شد و تامین و نصب آلات رصدی آن در سال ۶۶۰ ه.ق به اتمام رسید و ثبت معلومات از سال ۶۷۲ انجام گرفت و زیج ایلخانی فراهم آمد. این رصدخانه بعد از رحلت هلاکو و خواجه به تدریج رو به ویرانی نهاد.
رصدخانه مراغه پس ازقرن ها
و) بنای کتابخانه ای بزرگ در کنار رصدخانه که مشتمل بر ۴۰۰۰۰۰ جلد از نفایس کتاب های بغداد، دمشق، موصل و خراسان و به دستور هولاکو گردآوری شده بود.
سفر به شهر حلّه:
پس از فتح بغداد خواجه به حلّه اسدیه مزیدیه سفر نمود. حلّه در آن وقت مجمع علمای شیعه و مرکز فقهای امامیه بود. در حلّه خواجه به درس محقق حلی (۶۰۳-۶۷۶؛ صاحب کتاب شرایع الاسلام مهمترین کتاب فقهی شیعه) حاضر شد و در آنجا با محقق بحثی راجع به مایل بودن قبله در عراق نمود که بعدها محقق حلی رساله ای در آن باب تالیف نمود.
خواجه و آباقاخان:
پس از رحلت هولاکو با سعی و نصایح خواجه پسر بزرگ هولاکو، آباقاخان به سلطنت رسید. در مجلس تاج گذاری او خواجه نصایحی را مکتوب داشت که به فرمان آقاباخان با صدای بلند قرائت شد و آقاباخان، خواجه و سایر علما را مورد عنایت قرار داد.
تشیع ایران در دوره ایلخانی(۶۵۶-۷۳۶):
دوره ایلخانی در ایران از زاویه تسلط دولت های متعصب مذهبی، فرصتی برای رشد تشیع ایجاد نمود. پیش از این دوره، تشیع در بخش های میانی ایران به آرامی گسترش یافته بود و برخی از شهرها را به طور دربست در اختیار گرفته بود. در دوره ایلخانی این رشد سرعت گرفت و بخش های تازه ای از ایران و عراق تحت تاثیر تبلیغات شیعی امامی به این مذهب گرویدند. این زمان نه تنها طوس و نیشابور زمینه های تازه ای برای نشر تشیع به دست آوردند که در اصفهان نیز اقلیت فعالی به ترویج تشیع پرداختند. همچنین در ری، کاشان، قم، آوه و حتی ساوه که تعصب در تسنن داشت، مرکزی برای فعالیت های شیعه شد. شمال ایران از جرجان تا گیلان نیز که یکی از پایگاه های سنّتی شیعیان امامی و زیدی محسوب می شد در این دوره از غلبه تام تشیع امامی برخوردار شد.
یک تحول بسیار شگرف در دوره ایلخانی شیعه شدن سلطان محمد خدا بنده مشهور به الجایتو(۷۰۳-۷۱۶) است؛ از زمان غازان خان(۶۹۴-۷۰۳) توجه به سادات و تشیع بیشتر شده بود اما سلطان محمد خدا بنده نخستین سلطان ایلخانی است که پس از نشستن بر روی تخت تحت تاثیر علامه حلی مذهب تشیع امامی را برگزید و تا پایان عمر قاطعانه از آن دفاع کرد. سکه هایی که در زمان او ضرب شد مزین به نام دوازده امام(علیهم السلام) بود. الجایتو علامه حلی و فرزندش فخرالمحققین را به ایران آورد و با تاسیس مدرسه سیاره تعداد زیادی از علامه حلی بهره جستن و به ترویج فقه و کلام شیعی در ایران، همت نهادند.
ادبیات خواجه
ذوق لطیف و طبع ظریف خواجه او را بر آن داشت تا قلم استوار خویش را در ادبیات و شعر نیز به کار گیرد. کتاب «اخلاق ناصری» که به دست توانای خواجه به رشته ی تحریر در آمده، یکی از شاهکارهای نثر فارسی است
:او از شعر نیز بهره ای نیک داشته است
لذات دنیوی همه هیچ است نزد من
در خاطر از تغیر آن هیچ ترس نیست
روز تنعم و شب عیش و طرب مرا
غیر از شب مطالعه و روز درس نیست
طوسی به زبان عربی نیز اشعاری سروده است
یک نمونه از تدبیر و کیاست خواجه
وقتی که مادر هلاکو خان از دنیا رفت عده ای از عنودان و حسودان که از خواجه نصیرالدین، دل خوشی نداشتند به هلاکو خان گفتند: «در قبر، نکیر و منکر از اعتقادات و اعمال مادرت سؤال می کنند و مادر شما عوام است ممکن است نتواند جواب صحیح بدهد، بنابراین خوب است «خواجه نصیرالدین» را همراه مادرت در قبر بگذاری که از طرف او جواب دهد و یا به او یاد بدهد.
هلاکو خان این پیشنهاد را پسندید و خواجه را احضار کرد. خواجه وقتی فهمید که علمای مخالف این نقشه را کشیده اند به هلاکو فرمود: «سؤال نکیر و منکر برای همه هست و برای شخص شما هم هست، چون ممکن است شما هم نتوانید جواب بدهید، پس صلاح این است که مرا برای خودت نگه داری و فلان را (یکی از دشمنان سرسخت خواجه نصیر) با مادرت دفن کنی.
هلاکو، فرمایش خواجه را پسندید. فرستاد همان شخص مخالف خواجه را آوردند و زنده در قبر مادرش دفن کردند. در حدیث آمده است «من حفر بئرا لاخیه وقع فیه، هر که بر سر راه برادر خود چاه بکند خودش در آن می افتد»
پایان زندگی خواجه نصیرالدین طوسی:
در سال ۶۶۲ ه.ق خواجه، جهت جمع آوری کتاب به عراق و بغداد سفر نموده بود و به همین منظور در سال ۶۷۲ برای بار دوم همراه با آقاباخان به بغداد رفت. خواجه به منظور رسیدگی به حساب اوقاف بیش از یک ماه در آنجا نمانده بود که بیمار گشت و در روز دوشنبه ۱۸ ذی الحجه ۶۷۲ ه.ق (مصادف با عید غدیر خم) در سن ۷۵ سالگی چشم از جهان فرو بست. اعیان و دانشمندان و شمس الدین جوینی پیکرش را به مشهد کاظمین تشییع نمودند. در پایین پای امام موسی کاظم(علیه السلام) برای حفر قبر اقدام نمودند که ناگهان سردابه ای ظاهر شد که مربوط به ناصربالله خلیفه عباسی (مدفون در رصافه) بود. تاریخی که در بنای این سرداب حک شده بود ۱۱ جمادی الاولی ۵۹۷ سالروز میلاد خواجه را نشان می داد. اگر چه خواجه را استاد البشر نامیده اند اما به خواسته خودش روی مزارش این آیه را نقش کردند: و کلبهم باسط ذراعیه بالوصید.
از خواجه سه پسر باقی ماند:
پسر بزرگ او صدر الدین؛ بعد از پدر، بیشتر کارها و مناصب پدر از جمله مسئولیت رصدخانه مراغه را به عهده گرفت.
پسر دیگرش اصیل الدین مانند پدر در امور سیاست و اداره حکومت قبل و بعد از رحلت پدر متصدی شغل های مهم بود.
ابوالقاسم فخرالدین احمد کوچکترین فرزند او هم فاضلی حکیم و منجّمی بی نظیر بود که متولی موقافات شد. از نسل وی جمعیت زیادی در بلاد آذربایجان بر جای ماند که به نصیری شهرت دارند.
ب) علامه حلّی
شهر حلّه در غرب حاشیه فرات، شهری است که در سال ۴۹۵ ه.ق توسط صدقه ابن منصور ابن دبیس اسدی ملقب به سیف الدوله بنیان نهاده شد؛ لذا آن را حلّه سیفیه نامند. سلسله مزیدی که سخت به تشیع امامی علاقه مند بودند با حمایت از علما، این شهر را به مرکزی برای علمای شیعه درآوردند و اهالی آن همگی شیعه بودند به طوری که حله در قرن ۶ تا ۸ ه.ق پایگاه اصلی مکتب فقهی و فلسفی شیعه است.
نگاهی به زندگی علامه حلّی(ره):
یکی از علمای برجسته حله جمال الدین ابومنصور حسن ابن یوسف ابن علی ابن مطهر حلّی معروف به علامه حلی است. وی در ۲۹ ماه مبارک رمضان ۶۴۸ ه.ق در شهر حلّه چشم بر جهان گشود. استاد او در علوم معقول خواجه نصیرالدین طوسی و در علوم منقول پدر و دائیش محقق حلی و پسر عموی مادرش نجیب الدین، ابن میثم بحرانی، سید احمد و علی ابن طاووس است.
علامه حلی از علمای برجسته فقه، اصول، کلام، فلسفه و رجال است. علمای قبل از او را قدما نامند. وی در گرایش اُلجایتو به تشیع و گسترش مذهب شیعه امامی در ایران و عراق نقش مهمی داشت.
هجرت علامه حلی به ایران:
علامه به دعوت الجایتو به ایران آمد و در شهر سلطانیه اسکان یافت. علامه به سبب تدریس در مدرسه سیاره که به پیشنهاد رشیدالدین فضل الله تاسیس گردید همراه با سلطان محمد خدا بنده به بسیاری از شهرهای ایران سفر نمود و به تدریس و تربیت شاگرد پرداخت از جمله: در جرجان، استرآباد، ورامین، قم، اردبیل، سلطانیه، مراغه، دینور، کرمانشاه، بغداد، مدائن، کربلا، حله و نجف تدریس نموده است. و از جمله شاگردان علامه می توان به سید حیدر آملی عارف مشهور شیعی و صاحب تفسیر المحیط الاعظم اشاره نمود. در عین حال مهمترین شاگرد او فرزندش فخرالمحققین است.
تالیفات علامه حلی:
علامه که به دعوت سلطان محمد خدا بنده مدتی در ایران به سر برده کتبی به دفاع از شیعه تالیف نموده از جمله کتاب الالفین با موضوع امامت، که به سال ۷۱۲ ه.ق در جرجان نگارش یافت.
در مجموع ۱۲۰ جلد کتاب از ایشان به ثبت رسیده از جمله:
ارشاد الاذهان، تبصره المتعلمین، قواعد تحریر تذکره الفقها، نهج الحق، کشف الصدق، منهاج الکرامه، کشف الیقین و …
نسخهای از تذکرة الفقهاء علامه حلی، مربوط به دوره صفوی
طی دو قرن بعد از علامه و تا پیش از تشکیل دولت صفویه آثار علامه و فرزندش فخرالمحققین در بسیاری از شهرهای ایران به ویژه استرآباد استنساخ و دست به دست می شد. کتاب های فقهی او رواج فراوانی داشت و حتی برخی از آنان به فارسی برگردانده شد. فقط اندیشه های او بود که به طور منظم در میان شیعیان ایران ترویج می شد. همین نهضت علمی در دوران فخرالمحققین(۶۸۲-۷۷۱) و حتی بیش از دوره پدر ادامه یافت و بارورتر شد.
پایان زندگی علامه حلی:
علامه حلی در محرم ۷۲۶ ه.ق در حله وفات نمود و پیکر مطهرش را در ایوان طلای امام علی(علیه السلام) دفن نمودند.
ج) محقق کرکی:
نورالدین علی ابن حسین ابن عبدالعالی کرکی مشهور به محقق ثانی و خاتم المجتهدین یکی از بزرگترین فقهای شیعه است. وی در سال ۸۷۰ ه.ق در لبنان در شهرکی به نام کرک نوح که منطقه ای عالم پرور بود متولد شد. پدر وی از علمای بزرگ شیعه بود. محقق تحصیلات ابتدایی خود را در این منطقه گذراند. استاد او پدرش و علی ابن هلال جزایری (از شاگردان ابن فهد حلی) است.
در آن زمان حوزه علمیه جبل عامل تحت تاثیر مکتب فکری شهید اول قرار داشت که از ویژگی های آن شیوه اصولی و اجتهادی و تاکید بر اختیارات مجتهدین بود.
هجرت علمی:
کرکی برای تحصیل علم از سال ۹۰۳ تا ۹۰۹ ه.ق به دمشق، مصر و مکه سفر کرد. مدتی بعد در سن ۳۹ سالگی به عراق رفت و ۲۳ سال در نجف اشرف در محله قدیمی العماره سکنا گزید.
محقق کرکی نظریه پرداز دولت صفوی:
محقق کرکی با تشکیل حکومت صفوی اوضاع سیاسی – اجتماعی ایران را دنبال می کرد. وی با شاه اسماعیل در سال ۹۱۴ ه.ق در نجف اشرف ملاقات نمود و در سال ۹۱۶ در سن ۴۶ سالگی به دعوت او به ایران آمد و تا زمان جنگ چالدران در ایران باقی ماند ولی به علت اوضاع آشفته ایران بعد از جنگ چالدران در سال ۹۲۰ به عراق بازگشت تا این که در زمان شاه طهماسب و به دعوت او بین سال های ۹۳۶ تا ۹۳۹ ه.ق با عنوان شیخ الاسلام به ایران آمد. محقق کرکی به حق نظریه پرداز دولت صفوی محسوب می شود.
خدمات و نقش محقق کرکی در گرویدن مردم ایران به مذهب تشیع:
ویژگی محقق کرکی همراهیش با دولت تازه تاسیس صفوی و نقش آفرینی حیاتی او در مکتب فکری و فقهی دوره صفویه است. این همکاری زمانی آغاز شد که وی در دوره اخیر عمر خویش بوده و به عنوان یک عالم شیعه برجسته شناخته می شود. با حضور او در ایران ۱۱۰۰ نفر از علمای شیعه لبنان و عراق وارد ایران شدند. او با استفاده از اختیارات فوق العاده اش که به عنوان نائب امام زمان(عج) و با تایید شاه طهماسب دریافت نموده بود و با استفاده از فراوانی علمای شیعه در ایران و موقعیت به دست آمده از خروج علمای اهل تسنن (به دلیل اهانت دولت صفوی به خلفای ثلاثه) دست به اقدامات گسترده ای زد؛ از جمله این اقدامات:
الف) تشکیل حوزه های علمیه بر مبنای فکری شیعه
ب) تالیف و ترجمه کتب اعتقادی و فقهی شیعه
ج) تربیت و اعزام روحانیون جهت اقامه نماز جماعت و نماز جمعه و تبلیغ در سراسر کشور
و) تاسیس کتابخانه و مدرسه و درمانگاه و حمام و عمران جاده ها
ی) عزل و نصب های گسترده بر اساس شایسته سالاری
ن) سرکوب اشرار و راهزنان
ر) سرکشی به شهرهای مختلف ایران از جمله تبریز، کاشان، هرات و مشهد.
محقق در حالی که در اوج قدرت و محبوبیت ناشی از خدمات فراوان سیاسی، رفاهی و فرهنگی به سر می برد در سال ۹۳۹ ه.ق بی اعتنا به دنیا و زخارف آن به نجف بازگشت!
مردم ایران با مشاهده تقوای علمای شیعه و مردمی بودن آنان و خدمات رفاهی، عمرانی و امنیتی آنان در دولت صفویه تحت حمایت و هدایت های محقق کرکی و آشنایی گسترده با مکتب مستدل و عمیق تشیع اثنی عشری جعفری، به سرعت آغوش خود را به روی تشیع امامی گشودند و از جان و دل پیروی از اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) را پذیرفتند.
پایان زندگی محقق کرکی:
در سال ۹۴۰ ه.ق محقق کرکی آماده بازگشت به ایران بود که بنا بر نظر عده ای مسموم و به شهادت رسید.
منبع:
کتاب فاخر و ارزشمند اطلس شیعه تالیف حجت الاسلام و المسلمین رسول جعفریان
صاحب نیوز- حجت الاسلام مهران آدرویش
صاحب نیوز- حجت الاسلام مهران آدرویش
ادامه مطلب ....
http://ift.tt/1cTtR4u
منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان
تبادل لينك
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر