۱۳۹۴ دی ۵, شنبه

مهدی علیه السلام میراث دار انبیاء علیهم السلام

در مورد شباهت آن حضرت به انبیا و رسولان سلف، باقر آل محمد علیه السلام فرمود: «اِنَّ فِی الْقائِمِ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله شَبَهاً مِنْ خَمسَةٍ مِنَ الرُّسُل یونُسُ بْنُ مَتی وَ یوسُفُ بْنُ یعْقُوب وَ موسی وَ عیسی وَ مُحَمَّد صَلَواتُ اللّه عَلَیهِمْ اَجْمَعینَ...؛ (۱) به راستی در قائم از آل محمد صلی الله علیه و آله شباهتی است به پنج تن از رسولان، یونس و یوسف و موسی و عیسی و محمد علیهم السلام»

مهدی موعود علیه السلام هم شباهت تام به انبیای گذشته دارد و هم میراثدار تمام انبیاء است.
الف. جامع كمالات
در مورد شباهت آن حضرت به انبیا و رسولان سلف، باقر آل محمد علیه السلام فرمود: «اِنَّ فِی الْقائِمِ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله شَبَهاً مِنْ خَمسَةٍ مِنَ الرُّسُل یونُسُ بْنُ مَتی وَ یوسُفُ بْنُ یعْقُوب وَ موسی وَ عیسی وَ مُحَمَّد صَلَواتُ اللّه عَلَیهِمْ اَجْمَعینَ...؛ (۱) به راستی در قائم از آل محمد صلی الله علیه و آله شباهتی است به پنج تن از رسولان، یونس و یوسف و موسی و عیسی و محمد علیهم السلام»
اما شباهتش به یونس بن متی علیهماالسلام، بازگشت او از غیبت است در حالی كه با وجود سن زیاد، جوان باشد. و اما شباهتش به یوسف بن یعقوب علیهماالسلام، پنهان زیستن آن حضرت از خاص و عام و مخفی شدن از برادران و پوشیده شدن امر او بر پدرش، یعقوب علیه السلام باشد و این در حالی بود كه بین او و پدر، بستگان و پیروانش، فاصله كمی بود (امام زمان علیه السلام در بین مردم با فاصله كم از آنها مخفی و پنهان است.)
و اما شباهتش به موسی علیه السلام، ترس دائمی داشتن از دشمنان و طولانی بودن غیبت و پنهانی بودن تولد اوست و این كه پیروانش پس از او از اذیت و خواری در رنج بودند تا اینكه سرانجام خدای عز و جل، ظهورش را اجازه فرمود و او را بر دشمنانش یاری و نصرت بخشید.
و اما شباهتش به عیسی علیه السلام، اختلاف كسانی است كه درباره او اختلاف كردند. گروهی گفتند: به دنیا نیامد، و برخی گفتند: مرد و از دنیا رفت و عده ای گفتند: كشته و به دار آویخته شد.
و اما شباهتش به جدش محمد مصطفی صلی الله علیه و آله، خروج او با شمشیر و كشتن دشمنان خدا و دشمنان رسول صلی الله علیه و آله و جباران و سركشان است.» (۲)
در بخشی از روایت طولانی ای كه از حضرت صادق علیه السلام توسط مفضل بن عمر نقل شده است چنین می خوانیم: «وَ سَیدُنَا الْقائِمُ علیه السلام مُسْنِدٌ ظَهْرَهُ اِلَی الْكَعْبَةِ وَ یقُولُ: یا مَعْشَرَ الْخَلائِقِ اَلا وَ مَنْ اَرادَ اَنْ ینْظُرَ اِلی آدَمَ وَ شَیثَ، فَها اَنَا ذا آدَمُ وَ شَیثُ، اَلا وَ مَنْ اَرادَ اَنْ ینْظُرَ اِلی نُوحٍ وَ وَلَدِهِ سامْ فَها اَنَا ذا نُوحٌ وَ سامُ، اَلا وَ مَنْ اَرادَ اَنْ ینْظُرَ اِلَی اِبْراهیمَ وَ اِسْماعیلَ فَها اَنَا ذا اِبْراهیمُ وَ اِسْماعیلُ اَلا وَ مَنْ اَرادَ اَنْ ینْظُرَ اِلی مُوسی وَ یوشَعَ فَها اَنَا ذا مُوسی وَ یوشَعُ اَلا وَ مَنْ اَرادَ اَنْ ینْظُرَ اِلی عیسی وَ شَمعونَ فَها اَنَا ذا عیسی وَ شَمعونُ. اَلا وَ مَن اَرادَ اَن ینْظُرَ اِلی مُحَمَّدٍ وَ اَمیرِ الْمُؤمِنین صَلَواتُ الله عَلَیهما فَها اَنَا ذا مُحَمَّدٌ صلی الله علیه و آله وَ اَمیر الْمُؤمِنین علیه السلام اَلا وَ مَن اَرادَ اَن ینْظُرَ اِلی الْحَسَنِ وَ الْحُسَین علیهماالسلام فَها اَنَا ذَا الْحَسَنُ وَ الْحُسَینُ اَلا وَ مَن اَرادَ اَن ینْظُرَ اِلی الائمةِ مِنْ وُلْدِ الحُسَینِ علیه السلام فَها اَنا ذاالاَئِمَّةُ علیهم السلام؛ (۳) آقای ما قائم علیه السلام پشت خود را به كعبه تكیه زده می فرماید: ای گروه مردم! بیدار باشید! هر كس می خواهد آدم و شیث را ببیند، اینك منم آدم و شیث، بیدار باشید! هر كس می خواهد نوح و فرزندش سام را به تماشا نشیند، اینك منم نوح و سام، آگاه باشید! هر كس می خواهد ابراهیم و اسماعیل را ببیند، اینك منم ابراهیم و اسماعیل، بیدار باشید! كسی كه می خواهد موسی و یوشع را بنگرد، اینك منم موسی و یوشع، آگاه باشید! هر كس می خواهد عیسی و شمعون را بنگرد، این منم عیسی و شمعون، بیدار باشید! هر كس می خواهد محمد و امیر مؤمنان را بنگرد، اینك منم محمد و علی، بیدار باشید! و هر كس می خواهد حسن و حسین را بنگرد، اینك منم حسن و حسین، بیدار باشید! هر كس می خواهد امامان از فرزندان حسین را تماشا كند، اینك من همان [عصاره [ائمه از فرزندان حسینم.»
«چهارده معصوم را یكجا منم // عترت و قرآن به یك معنی منم»
حقا كه با آواز جلی باید گفت:
«هر چه خوبان همه دارند تو یكجا داری // زین سبب هست كه اندر دل ما جا داری»
قابل دقت است كه مراد از نزدیكی آن حضرت به انبیا و یا شباهت او، همان همرنگی و همگونی كمالی و جمالی است؛ یعنی آنچه از صفات كمال و اخلاق ستوده در انبیا بوده، در او نیز جمع است؛ چنان كه در بخشی از لوح فاطمه زهرا علیهاالسلام كه توسط جابر نقل شده است، می خوانیم: «وَ الْخازِنَ لِعِلْمِی الْحَسَنَ (ثُمَّ) وَ اَكْمَلَ ذلِكَ بِابْنِهِ (م ـ ح ـ م ـ د) رَحْمَةً لِلْعالَمینَ عَلَیهِ كَمالُ مُوسی وَ بَهاءُ عیسی وَ صَبْرُ اَیوبَ؛ (۴) گنجینه دار علم من حسن (عسكری) است و كامل می شود آن (سلسله امامت) با فرزندش مهدی كه رحمت است بر جهانیان و دارای كمال موسی و عظمت عیسی و بردباری ایوب است.»
این همه تأكیدات برای آن است كه مردم در دوران ظهور، جامعیت امام زمان علیه السلام را درك كنند و بفهمند كه همه انبیا و اولیا در او خلاصه شده اند و تمام علوم انبیا و كتب آسمانی آنها در نزد او جمع می باشد. لذا امام صادق علیه السلام فرمود: «كُلّ نَبِی وَرِثَ عِلماً اَوْ غَیرَهُ فَقَدِ انْتَهی اِلی مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله؛ (۵) هر پیغمبری علم یا غیر آن را به ارث برده، به محمد منتهی می شود.» و علوم حضرت محمد به وارثان او و آخرین وارث و وصیش می رسد. چنان كه امام باقرفرمود: «اِنَّ الْعِلْمَ بِكِتابِ اللّه عَزَّ وَ جَلَّ وَ سُنَّةِ نَبِیهِ صلی الله علیه و آله لَینْبُتُ فی قَلْبِ مَهْدِینا كما ینْبُتُ الزَّرعُ عَلی اَحْسَنِ نَباتِهِ فَمَنْ بَقی مِنْكُم حَتّی یراهُ فَلْیقُلْ حینَ یراهُ السَّلامُ عَلَیكُم یا اَهلَ بَیتِ الرَّحمَةِ وَ مَعدِنِ الْعِلمِ وَ مَوْضِعِ الرِّسالَةِ اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا بَقیةَ اللّه فی اَرْضِهِ؛ (۶) به راستی آگاهی به كتاب خدای عزیز و جلیل و سنت پیامبرش صلی الله علیه و آله، در قلب مهدی ما می روید! مانند، روییدن زراعت بر نیكوترین حالت؛ پس كسی كه از شما باقی بماند تا او را ببیند، باید در آن هنگام بگوید: سلام بر شما ای اهل بیت رحمت و معدن دانش و محل رسالت، سلام بر تو ای باقی مانده خدا در زمین او»
در نتیجه حضرت مهدی علیه السلام، نه تنها جامع صفات كمال و جمالِ انبیای گذشته است، بلكه جامع علوم آنها و آگاه به كتب آسمانی آنان نیز می باشد. چنان كه امام صادق علیه السلام می فرماید: امام زمان علیه السلام می گوید: هر كس كه كتابها (ی آسمانی) و صحف (انبیا) را می خواند، پس باید از من بشنود. سپس ابتدا می كند به (خواندن) صحفی كه خداوند بر آدم و شیث نازل فرمود و امت (و پیروان) آدم و شیث می گویند: «به خدا سوگند این همان صحف واقعی است و به راستی ما را نشان داد آنچه نمی دانستیم و در آن وجود دارد، و آنچه بر ما مخفی مانده بود و آنچه از آن افتاده بود و تبدیل و تحریف شده بود.» آنگاه تورات و انجیل و زبور را می خواند و اهل تورات و زبور می گویند: «هذِهِ وَ اللّهِ التُّوراةُ الْجامِعَةُ وَ الزَّبورُ التَّمامُ وَ الاِنجیلُ الْكامِلُ وَ اِنَّهااَضْعافُ ما قَرَأْنا مِنْها؛ (۷) به خدا سوگند تورات جامع و زبور تمام و انجیل كامل این است و به راستی آن چندین برابر آنچیزی است كه ما قبلا خوانده بودیم.»
ب. میراثدار انبیاء
بر اساس اخبار و روایات رسیده، حضرت حجت علیه السلام، به هنگام ظهور، تمام مواریث انبیاء كه دارای خاصیت منحصر به فرد می باشد همراه دارد، پیراهن ابراهیم و یوسف علیهماالسلام، عصای موسی علیه السلام، انگشتر سلیمان علیه السلام، تابوت سكینه، پرچم و شمشیر پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله، در نزد او خواهد بود.
ابی الجارود از امام باقر علیه السلام نقل كرده است كه آن حضرت فرمود: «اِذا ظَهَرَ الْقائِمُ علیه السلام ظَهَرَ بِرایةِ رَسول اللّهِ صلی الله علیه و آله وَ خاتَمِ سُلَیمانَ وَ حَجَرِ مُوسی وَ عَصاهُ ثُم یأمُرُ مُنادیهِ فَینادی اَلا لایحمِلُ رَجَلٌ مِنْكُم طَعاماً وَ لا شَراباً وَ لا عَلَفاً فَیقولُ اَصحابُهُ: اِنَّهُ یریدُ اَن یقْتُلَنا وَ یقْتُلَ دَوابَّنا مِنَ الجُوعِ وَ الْعَطَشِ فَیسیرُ وَ یسیرونَ مَعَهُ فَاَوَّلُ مَنْزِلٍ ینزِلُهُ یضْرِبُ الْحَجَرَ فَینْبَعُ مِنْهُ طَعامٌ وَ شَرابٌ وَ عَلَفٌ فَیاْكُلُونَ وَ یشْرَبونَ وَ دَوابُّهُمْ حَتی ینزِلُوا النَّجَفَ بِظَهْرِ الكُوفَةِ؛ (۸) هنگامی كه قائم ظهور كند، با پرچم رسول خدا و انگشتر سلیمان و سنگ و عصای موسی ظهور خواهد كرد. سپس منادی او به فرمان آن حضرت ندا می دهد: فردی از شما غذا و آب و علف با خود حمل نكند. پس یارانش می گویند: او قصد دارد ما و چهارپایان ما را بر اثر گرسنگی و تشنگی هلاك كند. پس او حركت می كند و آنها نیز با او حركت می كنند. پس در اولین منزلی كه آن حضرت فرود می آید، آن سنگ را (به زمین) می زند، پس غذا و آب و علف از آن بیرون می آید و یاران و حیوانات آنان از آن می خورند و می نوشند (وضع به همین منوال است) تا به نجف پشت كوفه می رسند.»
امام صادق علیه السلام فرمود: «وَاِنَّهُ كانَ كُلُّه فِی السَّفطِ وَ تَرَكاتُ جَمیعِ النَّبیینَ حَتّی عَصاآدَمَ وَ نوحَ علیه السلام وَ تَرَكَةُ هودَ وَ صالِحَ علیه السلام وَ مَجموعُ اِبراهیم علیه السلام وَ صاعُ یوسُفَ علیه السلام وَ مِكیالُ شُعَیبَ علیه السلام وَ میزانُهُ وَعَصی موسی علیه السلام وَ تابُوتُه الَّذی فیهِ بَقیةُ ما تَرَكَ الُ موسی وَ آلُ هارونَ تَحْمِلُهُ الْمَلائِكةُ وَ دِرعُ داوُدَ علیه السلام وَخاتَمُهُ وَ خاتُمُ سُلیمانَ علیه السلام وَ تاجُهُ وَ رَحْلُ عیسی علیه السلام وَ میراثُ النَبیین وَ الْمُر سَلینَ فی ذلك السَّفطِ؛ (۹) همه آن اشیا (در نزد حضرت مهدی) داخل آن جامه دان قرار دارد و همین طور تمامی ماترك انبیا حتی عصای آدم و نوح و ماترك هود و صالح و مجموع ابراهیم و جام یوسف و پیمانه و ترازوی شعیب و عصای موسی و تابوت [سكینه] او كه ماترك (یادگارهای) آل موسی و هارون در آن قرار دارد و ملائكه آن را حمل می كنند و زره داود علیه السلام و انگشترش و انگشتر حضرت سلیمان و تاجش و رحل (۱۰) عیسی و میراث انبیاء و رسولان (همه) در آن جامه دان قرار دارند.»
مواریث انبیاء فقط یك مجموعه اشیای قیمتی و عتیقه نیست كه فقط جنبه مالی و آثار باستانی داشته باشد، بلكه اشیایی است منحصر به فرد و دارای خواص فوق العاده عجیب و پیشرفته كه حضرت را در تحقق حكومت جهانی و بر پایی عدالت فراگیر، كمك و یاری می رساند.
آنچه به خوبان جهان داده اند // قسم تو را بهتر از آن داده اند
آنچه بنازند بر آن دلبران // جمله تو را هست زیادت بر آن
قابل تذكر است مواریث انبیاء فقط یك مجموعه اشیای قیمتی و عتیقه نیست كه فقط جنبه مالی و آثار باستانی داشته باشد، بلكه اشیایی است منحصر به فرد و دارای خواص فوق العاده عجیب و پیشرفته كه حضرت را در تحقق حكومت جهانی و بر پایی عدالت فراگیر، كمك و یاری می رساند. برای روشن شدن، برخی از آنها را بررسی می كنیم.
۱. پیراهن ابراهیم خلیل و حضرت یوسف علیهماالسلام
این پیراهن، پیراهن بهشتی و بی نهایت خوشبو و حفظ كننده و شفا بخش است. همین پیراهن بود كه ابراهیم را از آتش نجات داد و بعد از او به اسحاق و آنگاه به یعقوب و یوسف رسید. این همان پیراهن بود كه بوی آن را یعقوب از مصر كه تا كنعان فاصله زیادی داشت استشمام كرد. (۱۱) چنان كه قرآن از زبان او نقل می كند كه «اِنّی لاَجِدُ ریحَ یوسُفَ لَو لا اَنْ تُفَنِّدون»؛ (۱۲) «به راستی من بوی یوسف را استشمام می كنم اگر مرا كم خرد ندانید.»
این همان پیراهن است كه وسیله ای برای شفای چشمان نابینای یعقوب شد، كه بنابر نقل مرحوم طبرسی، بیش از شش سال نابینا بود (۱۳) و قرآن نیز می فرماید: «وَ اَبْیضَّتْ عَیناهُ مِنَ الْحُزنِ»؛ «و دیدگانش از غم و اندوه سفید شد.»
وقتی حضرت یوسف از حال پدر جویا شد، برادران گفتند: پدر از فراق تو چشمانش را از دست داده، حضرت یوسف فرمود: «اِذْهَبُوا بِقَمیصی هَذا فَاَلقُوُهْ عَلی وَجهِ اَبی یأْتِ بَصیراً»؛ (۱۴) «این پیراهن مرا ببرید و بر صورت پدرم بیاندازید كه بینا می شود.»
و چون بشارت دهنده به كنعان رسید، پیراهن را بر صورت یعقوب افكند و او در جا بینا شد و آنگاه بود كه حضرت یعقوب فرمود: «اَلَم اَقُلْ لَكُم اِنّی اَعْلَمُ مِنَ اللّه مالا تَعْلَمون»؛ (۱۵) «آیا به شما نگفتم كه من از خداوند چیزی می دانم كه شما نمی دانید.»
درباره سابقه و خاصیت و نهایت این پیراهن، حضرت صادق علیه السلام به مفضل فرمود:«اَتَدری ماكانَ قَمیصُ یوسُفَ علیه السلام قالَ: قُلْتُ: لا. قالَ: اِنَّ اِبراهیمَ علیه السلام لَمّا اُوْقِدَت لَهُ النّارُ نَزَلَ اِلَیهِ جَبْرَئیلُ علیه السلام بِالْقَمیصِ وَ الْبَسَهُ اِیاهُ فَلَمْ یضُرَّهُ مَعَهُ حَرٌّ وَ لا بَرْدٌ فَلَمّا حَضَرَتْهُ الوَفاةُ جَعَلَهُ فی تَمیمَةٍ وَعَلَّقَهُ عَلی اِسحاقَ علیه السلام وَ عَلَّقَهُ اِسحاقُ عَلی یعْقوبَ علیه السلام فَلَّما وُلِدَ یوسُفُ عَلَّقَهُ عَلَیهِ وَ كانَ فی عَضُدِهِ حَتی كانَ مِن اَمْرِهِ ما كانَ فَلَمّا اَخْرَجَهُ یوسُفُ مِنَ التَّمیمَةِ وَجَدَ یعْقوبُ ریحَهُ وَ هُوَ قَولُهُ عَزَّ وَ جَلَّ «اِنّی لاََجِدُ ریحَ یوسُفَ لَوْ لا اَنْ تُفَنِّدُونَ فَهو ذلِكَ الْقَمیصُ الَّذی مِنَ الجَّنَةِ قُلتُ: جُعِلْتُ فِداكَ فَاِلی مَنْ صارَ هذَا القَمیصُ قال اِلی اَهْلِهِ وَ هُوَ مَعَ قائِمِنا اِذا خَرَجَ؛ (۱۶) می دانی پیراهن یوسف چه بود؟ گفت: نه. حضرت فرمود: وقتی آتش برای ابراهیم افروخته شد، جبرئیل با این پیراهن به سوی او فرود آمد و آن را بر او پوشاند. پس با آن پیراهن، گرما و سرما به او زیان نمی رساند. چون وفات او نزدیك شد، آن را در جلدی قرار داده و به (گردن) اسحاق آویخت و اسحاق (نیز) بر یعقوب آویخت و چون یوسف متولد شد، یعقوب آن را به یوسف آویخت. هنگامی كه آن بلاها به یوسف رسید، آن جلد در بازوی او بود، وقتی كه یوسف آن پیراهن را از جلد خارج كرد، یعقوب بوی آن را استشمام كرد و این سخن خدای عزیز و جلیل [از قول یعقوب] است كه می گوید: «همانا من بوی یوسف را استشمام می كنم اگر مرا كم خرد ندانید.» پس آن همان پیراهن بهشتی است.
مفضل می گوید: عرض كردم: فدایت شوم! این پیراهن به چه كسی رسید؟ فرمود: به اهلش رسید و هنگامی كه قائم ما قیام كند، آن پیراهن با او خواهد بود.»
از روایات فوق به خوبی به دست می آیدكه آن پیراهن، پیراهن معجزه آسا و ودیعه الهی است.
قابل ذكر است كه این پیراهن در همان حالی كه امام صادق علیه السلام سابقه و خصوصیات آن را بیان می كرد نزد خود حضرت موجود بود، شاهد این مطلب و مطلب اصلی ـ كه آن پیراهن همراه حضرت مهدی علیه السلام خواهد بود ـ روایت یعقوب بن شعیب است كه می گوید: نزد امام صادق علیه السلام بودم، حضرت فرمود:«اَلا اُریكَ قَمیصَ الْقائِم الَّذی یقومُ عَلَیه؟ فَقُلْتُ: بَلی. فَدَعا بِقَمْطَرٍ فَفَتَحَهُ وَ اَخْرَجَ مِنه قَمیصَ كَرابیسَ فَنَشَرَهُ فَاِذا فی كُمِّهِ الاَیسَرِ دَمٌ فَقالَ: هذا قَمیصُ رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله الَّذی عَلَیهِ یوْمَ ضُرِبَتْ رباعیتُهُ وَ فیهِ یقَوْمُ الْقائِمُ فَقَبَّلتُ الدَّمَ وَ وَضَعْتُهُ عَلی وَجْهی ثُمَّ طَواهُ اَبو عَبْدِ اللّه علیه السلام وَ رَفَعَهُ؛ (۱۷) آیا نمی خواهی پیراهن قائم را كه در آن قیام می كند به تو نشان دهم؟ عرضه داشتم: چرا.
پس حضرت جعبه ای را خواست و آن را گشود و یك پیراهن كرباس از داخل آن بیرون آورد و آن را باز كرد. پس دیدم كه آستین چپ آن خون آلود است. حضرت فرمود: این پیراهن پیامبر است، روزی كه دندانهای رباعی آن حضرت در جنگ شكست، آن را بر تن داشت و در آن قائم قیام می كند. یعقوب می گوید: من خون را بوسیدم و آنرا به صورت خود گذاشتم و آن گاه حضرت پیراهن را پیچیده و بر داشت.»
۲. عصای حضرت موسی علیه السلام
دومین میراثی كه حضرت مهدی علیه السلام همراه دارد، عصای موسی علیه السلام است. این عصا نیز طبق نقل قرآن و روایات، یكی از معجزات حضرت موسی بوده است كه بعد از ظهور مهدی علیه السلام در اختیار او قرار می گیرد تا در تحقق اهدافش او را یاری رساند. محمد بن فیض از محمد بن علی باقر العلوم علیهماالسلام نقل می كند كه آن حضرت فرمود: «كانَ عَصی موسی علیه السلام لادَمَ فَصارَت الی شُعَیبٍ ثُمَّ صارَت الی موسی بنِ عِمرانَ عَلَیهِ السَّلام وَ اِنَّها لَعِندَنا وَ اِنَّ عَهدی بِها آنِفا وَ هِی خَضْراءٌ كَهَیئَتِها حینَ انْتَزَعَتْ مِنْ شَجَرِها وَ اِنَّها لَتَنْطِقُ اِذَا اسْتُنطِقَتْ. اُعِدَّتْ لِقائِمِنا لِیضَعَ كَما كانَ موسی یضعُ بِها وَ اِنَّها لَتَروُعُ وَ تَلْقَفُ ما یأْفِكوُنَ وَ تَصْنَعُ كَما تُؤمَرُ وَ اِنَّها حَیثُ اَقْبَلَتْ تَلْقَفُ ما یأْفِكُونَ تَفْتَحُ لَها شَفَتانِ اِحدیهما فِی الاَرْضِ وَ الاُخْری فِی السَّقْفِ وَ بَینَهُما اَرْبَعونَ ذِراعاً وَ تَلْقَفُ ما یأْفِكُونَ بلسانِها؛ (۱۸) عصای موسی از آدم بود و بعد به دست شعیب رسید و سرانجام به دست موسی بن عمران علیه السلام و اكنون در دست ماست و الان در دست من است. و آن عصا همانند روزی است كه از درخت سبز بریده شده است و به راستی آن عصا هرگاه استنطاق شود سخن می گوید. این عصا برای قائم ما آماده شده تا همچون موسی بن عمران آنرا به كار برد و این عصا [اهل باطل را] می ترساند و هر چه بیاندازند می بلعد و همان كاری را انجام می دهد كه فرمان داده شده است و هر جا رو كند می بلعد آنچه را كه به طرفش بیاندازند، دو لب باز می كند (در بعضی از نسخه ها وارد شده به دو شعبه می شود) كه یكی روی زمین و دیگری تا سقف است كه بین آن دو لب (یا دو شعبه) چهل ذراع است و هر چه به طرفش بیاندازند با زبانش می بلعد.»
قرآن نیز به بزرگی و خصوصیات این عصا اشاره دارد. (۱۹) این عصا همان است كه به اذن خداوند، به اژدها تبدیل شد و آنچه كه جادوگران از ریسمانها و چوبها به شكل مار درآورده بودند را بلعید و با چشمان دهشتناك خود متوجه فرعون شد. فرعون از ترس بی هوش شد (۲۰) و بر اثر این حمله و فرار جمعیت، هزاران نفر زیر دست و پا از بین رفتند. (۲۱)
۳. انگشتر حضرت سلیمان
یكی دیگر از مواریث انبیاء، انگشتر حضرت سلیمان است كه در اختیار حضرت مهدی علیه السلام قرار می گیرد. آن حضرت از سمت صفا ظاهر می شود در حالی كه انگشتر سلیمان و عصای موسی با اوست. (۲۲)
این انگشتر دارای ویژگیهای معجزه آساست؛ چرا كه به وسیله آن به سادگی می توان مؤمن را از كافر تشخیص داد و قدرت تسلطی كه حضرت سلیمان بر موجودات جهان یافته بود، از طریق این انگشتر بود، چنان كه امام صادق علیه السلام فرمود: «جَعَلَ اللّه عَزَّ وَ جَلَّ مُلْكَ سُلَیمانَ فی خاتَمِهِ فَكانَ اِذا لَبِسَهُ حَضَرَتْهُ الجِنُّ وَ الاِنْسُ وَ الشَّیاطینُ وَ جَمیعُ الطَّیرِ وَ الْوَحشُ وَ اَطاعُوهُ•••؛ (۲۳) خداوند پادشاهی سلیمان را در انگشترش قرار داده بود. پس هرگاه آن انگشتر را در دست می كرد، جن و انس و شیاطین و همه پرندگان و وحشیان نزد او حاضر می شدند، و از او اطاعت می كردند.»
این انگشتر در دوران ظهور كاربردهایی دارد، از جمله تشخیص كافر از مؤمن؛ چنانكه علی علیه السلام فرمود: «تّضَعُ الْخاتَمَ عَلی وَجْهِ كلِّ مؤمن فَیطْبَعُ فیه هذا مؤمِنٌ حَقَّاً وَ تَضَعُهُ عَلی وَجْهِ كُلِّ كافِرٍ فیكْتَبُ فیهِ هذا كافِرٌ حقّاً. اِنَّ المُؤمِنَ لَینادی اَلْوَیلُ لَكَ یا كْافِرُ وَ إِنَّ الْكافِرَ ینادی طوبی لَكَ یا مؤمِنُ وَدَدْتُ اَنّی الْیوْمَ مِثْلُكَ فَاَفوزَ فَوزاً؛ (۲۴) [و امام زمان هر گاه] انگشتر را بر روی هر مؤمنی قرار می دهد نوشته می شود. «این واقعا مؤمن است» و آن را بر صورت هر كافری قرار می دهد، پس بر صورتش نوشته می شود: «این واقعا كافر است» تا آنجا كه مؤمن صدا می زند: ای كافر! وای بر تو باد (ولی) كافر داد می زند ای مؤمن! خوشا به حالت، دوست داشتم امروز مثل تو بودم تا رستگار می شدم.»
۴. تابوت سكینه
چهارمین میراثی كه از انبیای گذشته به حضرت مهدی علیه السلام می رسد تابوت سكینه و یا «صندوق عهد» است كه هنگام ظهور همراه آن حضرت می باشد.
این تابوت همان صندوقی است كه مادر موسی او را در آن گذاشت و به دریا افكند و هنگامی كه بوسیله عمال فرعون از دریا گرفته شد و موسی را از آن بیرون آوردند، همچنان در دستگاه فرعون نگهداری می شد و سپس به دست بنی اسرائیل افتاد، بنی اسرائیل این صندوق خاطره انگیز را محترم می شمردند و به آن تبرك می جستند.
موسی در واپسین روزهای عمر خود، الواح مقدس كه احكام خدا بر آن نوشته بود به ضمیمه زره خود و یادگارهای دیگری را در آن نهاد و به وصی خویش «یوشع بن نون» سپرد و به این ترتیب، اهمیت این صندوق در نزد بنی اسرائیل بیشتر شد. آنها در جنگهایی كه میان آنان و دشمنان واقع می شد، آنرا با خود می بردند و اثر روانی و معنوی خاصی داشت. از اینرو گفته اند تا زمانی كه این صندوق خاطره انگیز با آن محتویات مقدس در میانشان بود، با سر بلندی زندگی می كردند. (۲۵)
و در منابع روایی آمده است كه این تابوت، بعد از ظهور، در اختیار حضرت مهدی علیه السلام قرار می گیرد، از جمله حضرت ختمی مرتبت صلی الله علیه و آله فرمود: «اِنَّ الْمَهْدی مُستَخرِجٌ تابُوتَ السَّكینةِ مِن غارِ اَنْطاكیة وَ اَسْفارَ التّوراةِ مِنْ جَبَلٍ بِالشّامِ یحاجُّ بِهَا الْیهُودَ فَیسْلِمُ كَثیرٌ مِنهُم؛ (۲۶) به راستی مهدی علیه السلام تابوت سكینه را از غار انطاكیه و سِفْرهای تورات را از كوهی درشام بیرون می آورد و به وسیله آن با یهود محاجّه می كند، سپس عده زیادی از یهودیان مسلمان می شوند.»
كاربرد تابوت سكینه در زمان ظهور
از خواص منحصر به فرد تابوت سكینه در دوران ظهور حضرت مهدی علیه السلام آن است كه آنرا به هر شهری (كه از فرمان آن حضرت تخلف كرده است) و یا كشوری ارسال كند، طعمه حریق شده و از جغرافیای جهان محو خواهد شد و بدین سان خدای قهار، حضرت را با عصای موسی، انگشتر سلیمان و تابوت سكینه، مجهز ساخته كه پیشرفته ترین اسلحه بشری نیز در مقابل آن، توان مقابله و استقامت را نخواهد داشت. (۲۷)
۵. زره، پرچم، و شمشیر و... پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله
از دیگر میراثهای پیامبران كه به حضرت مهدی می رسد، مجموعه ای از ما ترك و میراث گرانبهای پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله می باشد، مانند: زره، پرچم و براق آن حضرت كه در مورد زره آن حضرت كه به مهدی موعود علیه السلام می رسد، امام صادق علیه السلام به ابا بصیر فرمود: ای ابا محمد! پدرم زره رسول خدا را پوشید و آن را به زمین می كشید و من نیز آن را پوشیدم كه نزدیك بود به اندازه باشد، آنگاه فرمود: «وَ اَنَّهاتَكونُ مِنَ الْقائِم كَما كانَتْ مِنْ رَسولِ اللّه صلی الله علیه و آله مُشَمِّرَةً كَاَنَّهُ تُرْفَعُ نِطاقُها بِحَلْقَتَینِ؛ (۲۸) و آن زره بر بدن و قامت قائم علیه السلام، همانگونه كه بر بدن رسول خدا صلی الله علیه و آله بود، می باشد و دامن آن زره از زمین بالاتر است به نحوی كه گویا جلوی آن با دو حلقه بالا رفته است.»
در مورد پرچم و شمشیر پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله فرمود: «ثُمَّ یهُزُّ الرّایةَ الْجَلیةَ وَ ینشرُها وَ هِی رایةُ رَسولِ اللّه صلی الله علیه و آله السَّحابة وَ دِرْعُ رَسولِ اللّه صلی الله علیه و آله السّابِغَةَ، وَ یتَقَلَّدُ بِسَیفِ رَسولِ اللّه ذِی الْفَقارِ؛ (۲۹) سپس پرچم روشن را به اهتزار در می آورد و آن را می گشاید و آن همان پرچم رسول خدا صلی الله علیه و آله به نام سحابه است و (همچنین) زره پیامبر صلی الله علیه و آله به نام سابغه را همراه دارد و شمشیر پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله به نام ذوالفقار را به گردن می آویزد.»
همچنین جابر بن عبدالله انصاری از امام باقر علیه السلام نقل می كند كه آن حضرت فرمود: «یظهَرُ الْمَهدی بِمَكَّةَ عِندَ الْعِشاءِ وَ مَعَهُ رایةُ رسول اللّه وَ قَمیصُهُ وَ سَیفُهُ؛ (۳۰) مهدی علیه السلام در مكه به هنگام نماز عشا ظهور می كند در حالی كه پرچم و لباس و شمشیر رسول خدا همراه اوست.»
قابل ذكر است كه یادگارهای خاتم انبیاء و میراث او نیز كاربرد فوق العاده ای برای حضرت مهدی علیه السلام دارد كه در روایات بدان اشاره شده است؛ از جمله ابان بن تغلب از امام صادق علیه السلام نقل كرده است كه آن حضرت فرمود: «كَاَنّی بِالْقائِم علیه السلام عَلی نَجَفِ الكوفةِ وَقَد لَبِسَ دِرْعَ رَسولِ اللّه صلی الله علیه و آله فَینتَفِضُ هُوَ بِها فَتَسْتَدیرُ عَلَیهِ فَیغَشّیها بِخَداجَةٍ مِن اِسْتَبرَقٍ وَ یرْكَبُ فَرَساً اَدْهَمُ بَینَ عَینَیهِ شِمراخٌ فَینْتَفِضُ بِهِ اِنتِفاضَةً لایبقی اَهْلُ بِلادٍ اِلاّ وَ هُمْ یرَوْنَ اَنَّهُ مَعَهُم فی بِلادِهِمْ فَینْشُرُ رایةَ رَسُولِ اللّه صلی الله علیه و آله عَمُودُها مِنْ عَمُودِالعَرْشِ وَ سائِرُها مِن نصرِاللّه لا یهوی بها اِلی شَی ءٍ اَبَداً إلاّ اَهْلَكَهُ اللّه فَاِذا هَزَّها لَم یبْق مؤمِنٌ ِالاّ صارَ قَلْبُهُ كَزُبُرِالْحَدید وَ یعطِی المُؤمِنَ قُوَّةَ اَربَعینَ رَجُلاً؛ (۳۱) گویا من قائم را می بینم در نجف كوفه، در حالی كه زره پیامبر صلی الله علیه و آله را پوشیده، پس آن حضرت با آن زره كه بر او احاطه دارد حركت می كند و لباس ضخیمی (و یا حریری همراه با پنبه كه زره را منور ساخته) بر آن می پوشد و بر اسب تیره رنگ و ابلق كه میان پیشانی تاگلویش سفید است سوار شده است، پس اسبش او را به حركت در آورد؛ به گونه ای كه مردم هر شهری می بینند، قائم در میان شهرهای آنهاست؛ پس پرچم رسول خدا را باز می كند [كه [دستگیره آن از عمود عرش [الهی] است و حركت دهنده آن از یاری خدا است. با آن پرچم به سوی هر چیزی رو كند، خداوند آن را به هلاكت می رساند، پس هنگامی كه آن پرچم را به اهتزاز در آورد مؤمنی باقی نمی ماند مگر اینكه قلبش همچون پاره آهنی [سخت و محكم [می شود و به مؤمن، توان چهل نفر را اعطا می كند.»
پی نوشت:
۱)- بحار الانوار، ج۵۱، ص۲۱۷؛ كشف الغمه، ج۲، ص۵۲۳.
۲)- همان.
۳)- همان، ج۵۳، ص۹.
۴)- كافی ج۱، ص۵۲۷؛ نعمانی، الغیبة، ص۲۹؛ عیون اخبار الرضا علیه السلام، ج۱، ص۴۱؛ الاحتجاج، ج۱، ص۶۷.
۵)- بحار الانوار، ج۵۲، ص۳۲۸، ذیل حدیث ۴۵.
۶)- همان، ج۵۲، ص۳۱۷ ـ ۳۱۸، روایت ۱۶.
۷)- همان، ج۵۳، ص۹.
۸)- همان، ج۵۲، ص۳۵۱،حدیث ۱۰۵.
۹)- همان، ج۵۳، ص۳۶.
۱۰)- رخت و اسباب همراه مسافر را گویند.
۱۱)- ر. ك: ابو علی طبرسی، تفسیر مجمع البیان، ج۵، ص۲۶۲.
۱۲)- یوسف/ ۹۴.
۱۳)- همان.
۱۴)- یوسف/ ۹۳.
۱۵)- یوسف/ ۹۶.
۱۶)- بحارالانوار، ج۵۲، ص۳۲۷، روایت ۴۵.
۱۷)- همان، ج۵۲، ص۳۵۵، روایت ۱۱۸.
۱۸)- بحارالانوار، ج۵۲، ص۳۱۸،حدیث ۱۹؛ كافی، ج۱، ص۲۳۱؛ كمال الدین، ج۲، ص۳۹۱.
۱۹)- طه/ ۱۹ و شعراء/ ۴۳.
۲۰)- بحارالانوار، ج۳، ص۱۵۰؛ خصائص المهدی، ص۳۰۵.
۲۱)- به نقل از ناسخ التواریخ، ج۱، هبوط، ص۳۷۵، تعداد هشتصد هزار و بنابر نقل روضة الصفا، ج۱، ص۲۲۶ تعداد كشتگان ششصد هزار نفر بوده است. و قابل تذكر است كه از بین هشتاد هزار نفر جادوگر، هفت هزار و از میان هفت هزار نفر، هفتاد نفر و از بین هفتاد نفر دو نفر كهنه كار برای مصاف و مقابله با حضرت موسی انتخاب شد. «بحارالانوار، ج۱۳، ص۱۶۸،و كودك نیل، ص۱۳۴گفتنی است بسیاری از جزئیات قصص انبیای گذشته، مطالبی ضعیف و اصطلاحا از اسرائیلیات است.
۲۲)- بحارالانوار، ج۵۲،ص۳۵۱، حدیث ۱۰۵.
۲۳)- همان، ج۱۴، ص۹۹.
۲۴)- همان، ج۵۲، ص۱۹۴.
۲۵)- ر. ك: ناصر مكارم شیرازی، تفسیر نمونه (تهران، دارالكتب الاسلامیه) ج۲، ص۱۷۳ـ۱۷۴.
۲۶)- صافی گلپایگانی، منتخب الاثر، ص۳۰۹.
۲۷)- محمد راجی، خصائص المهدی، ص۳۱۰؛ كامل سلیمان، روزگار رهایی، ج۱، ص۵۲۰.
۲۸)- حسین نوری طبرسی، نجم الثاقب (چاپ جمكران) ص۱۷۱ و محمد بن حسن، بصائر الدرجات، ص۱۸۸.
۲۹)- بحار الانوار، ج۵۲، ص۳۰۷، ذیل روایت ۸۱.
۳۰)- نجم الثاقب، ص۱۲۶؛ غیبت نعمانی ص۱۶۱؛ الصراط المستقیم، ج۲، ص۲۲۵.
۳۱)- بحارالانوار، ج۵۲، ص۳۲۸، روایت ۴۸.
منبع : ماهنامه اطلاع رسانی، پژوهشی، آموزشی مبلغان شماره ۶۱.


ادامه مطلب ....

http://ift.tt/1R10FvO

منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان

تبادل لينك

به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم

هیچ نظری موجود نیست: