لزوم اعزام پيشدستانه ۵۰ هزار نيرو به جبهه سوريه
نقل قول:
در حالي كه هر روز نشانه هاي مداخله نظامي نيروهاي ائتلاف در شامات افزايش مي يابد ، به نظر مي رسد ، جمهوري اسلامي ايران بايد تغييرات اساسي در استراتژي خود براي اداره ميدان نبرد در سوريه ايجاد كند. به نظر مي رسد جمهوري اسلامي ايران براي اجراي يك ضد راهبرد در روي زمين ، مي بايست ، نيروي زميني پيادهِ غير مكانيزه انبوه در خاك سوريه مستقر سازد تا حداقل قادر به حفظ كريدور حياتي ، دمشق تا لاذقيه و طرطوس و لبنان باشد |
دهقان وزير دفاع جمهوري اسلامي ايران ، وارد پايتخت عراق شده و پس از ۲ ماه، شوراي استاني الانبار و حيدر العبادي با ورود حشد الشعبي براي پاكسازي اين استان از داعش كه براي اولين بار الرمادي را اشغال كرده موافقت كرده اند. در حالي به سياق موج سواري خبري در ايران اكنون عراق در كانون توجه قرار گرفته كه سوريه به مراتب با وضع وخيم تري روبروست. مقاومت اكنون پشت كمربند دفاعي دمشق مي جنگد و نشانههايي از تغييرات بنيادين خود نمايي مي كند.
اين در حالي است كه به نظر مي رسد ، سرنوشت جبهه سوريه به طور درهم پيچيده اي با وضعيت يمن در شبه جزيره عربستان گره خورده است. به عبارت بهتر بايد گفت شواهدي در دست است كه به نظر مي رسد تغيير در اين دو جبهه ، با يك نيروي محرك واحد به زودي آغاز خواهد شد. برهمين اساس در ادامه به بررسي شواهد تاييد كننده دعاوي خود خواهيم پرداخت:
راهبرد اوباما
به خاطر داريم كه باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا، روز پنجشنبه۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۴ ، پس از نشست مشترک با رهبران و نمايندگان شش کشور عضو شورای همکاری خليج فارس در کمپ ديويد در نشستی خبری گفت: «آمريکا در مقابل هر گونه حمله خارجی کنار متحدان عرب خود خواهد ايستاد.»
اوباما همچنين افزود: «هدف از همکاریهای امنيتی با کشورهای عضو شورای همکاری خليج فارس، منزوی کردن ايران يا رويارويی با تهران نيست.»
وي متعهد شد که آمریکا در صورت لزوم به کارگیری نیروی نظامی برای دفاع از کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس را در نظر بگیرد و همینطور برای مقابله با «اقدامات بیثبات کننده ایران» در منطقه به این کشورها کمک کند كه شامل افزایش همکاریهای نظامی با این کشورها ، از جمله تقویت امنیت سایبری و دریایی بود.
بنابراين به نظر مي رسد سخنان رئيس جمهور آمريكا اين طور قابل تفسير است:
۱. ايالات متحده به سياق گذشته براساس استراتژي نظامي خود مبني بر مداخله محدود و پرهيز از ورود گسترده نظامي عمل خواهد كرد.
۲. اظهارات رئيس جمهور آمريكا در عين حال خبر از در پيش بودن روش هاي سخت در ميدان عمل مي دهد.
۳. آمريكا تا جاي ممكن قصدي براي رويارويي با جمهوري اسلامي ايران را ندارد ، اما اظهارات اوباما ناظر به شواهد ديگري است كه حكايت گر ، انجام آمادگي هاي لازم براي يك رويارويي تمام عيار براي تعيين تكليف نهايي در پرونده هاي منطقه اي است.
دمشق و خطر سقوط
پس از اين تفسير به نظر مي رسد بايد براي درك بهتر آنچه در شرف وقوع است دايره بحث را از شبه جزيره عربستان به منطقه شامات و خاك سوريه منتقل كنيم و براي شواهد عيني موجود به شرح زير ترتيبات لازم ايجاد نماييم:
۱- ما پيش از اين در گزارش شماره ۷۹۲ به فرايند تكميل محاصره دمشق اشاره كرديم. تا لحظه تنظيم اين گزارش به غير از محور قلمون كه در آن درگيري شديد بين نيروهاي حزب الله با معارضه عرب و جبهه النصره جريان دارد ، تهاجم دشمن اعم از داعش ، و ائتلاف معارضه عرب و جبهه النصره در محورهاي مختلف اعم از حمص ، حماه و ادلب نيز در جريان است.
اما تاكيد ما در ادامه گزارش جبهه جنوب و صراحتا دمشق خواهد بود. بر اين اساس نقطه آغاز ، عمليات «جيش الاسلام» به فرماندهي «زهران علوش» طي روزهاي ۱۵ و ۱۹ ارديبهشت۱۳۹۴ است كه به كنترل كامل «ميداء» در شمال شرقي غوطه شرقي توسط اين گروه انجاميد. البته حزب الله هنوز بواسطه باز نگاه داشتن جاده اصلي دمشق – بيروت راه تنفس پايتخت را باز نگاه داشته است ، اما سقوط «ميداء» به معني حركت نيروهاي معارضه در جبهه شرقي دمشق تا حدفاصل فرودگاه بين المللي و محاصره آن خواهد بود كه خلاصه نتيجه آن عبارت از قطع ارتباط هوايي حكومت سوريه با تهران است كه به قطع ارسال لجستيك خواهد انجاميد.
موضوع محاصره دمشق و تضعيف كمربند دفاعي آن ، چنان از اهميت بالايي برخوردار است كه از روز ۱۵ ارديبهشت اخباري مبني بر صدور دستور فوري سازمان اطلاعات سوريه براي بر تخليه ۴۸ ساعته خانواده هاي علوي و بويژه افراد وابسته به نيروهاي حكومتي از دمشق ، اعلام شد كه با تمركز بر محله «المزه» رخ داده بود. يعني منطقه اي كه در محاصره نيروهاي معارض است و البته فعلا آتش بس بر آن حكم فرماست.
به نظر مي رسد ، اين تصميم احتمالي ، بعد از عمليات انتحاري روز ۴ مي «جبهه النصره» در محله «ركن الدين» در قلب دمشق اتخاذ شده بود كه محل سكونت خانواده نيروهاي حكومتي محسوب مي شود. خطر محاصره دمشق مسئله مهمي است كه به نظر مي رسد پيشنهاد امير موسوي رايزن جمهوري اسلامي ايران در الجزاير نيز ارتباط مستقيمي با آن داشته باشد. وي روز ۹ ارديبهشت پيشنهاد انتقال موقت اداره امور كشور از دمشق به يكي از شهرهاي ساحلي لاذقيه يا طرطوس را به دليل نزديكي پايتخت به جبهه جولان مطرح كرده بود. اما به نظر مي رسد چنين پيشنهادي بيش از آنكه بر پايه نزديكي جغرافيايي پايتخت سوريه به جبهه جولان استوار باشد بر اين دليل راهبردي استوار است كه شهرهاي لاذقيه و طرطوس هر دو به آب راه دارند.
آزمونهايي براي مداخله در سوريه
۲- فارغ از مسئله محاصره دمشق كه در جمع بندي و نتيجه گيري مجددا به آن رجوع خواهيم نمود، رخدادهاي مهم ديگري نيز در جبهه شامات به وقوع پيوسته كه كنار هم قرار دادن آنان ، كمك زيادي به تشخيص سناريوي احتمالي آينده خواهد كرد. بين روزهاي ۱۱ و ۱۵ ارديبهشت ، جبهه النصره به همراه گروههاي معارض حاضر در منطقه قلمون ، طي اقدامي نظير آنچه پيش از حمله به ادلب رخ داده بود ، اتاق عمليات «جيش الفتح» را تشكيل دادند.
نكته محوري اين خبر ، اين است كه اين ائتلاف در اولين اعلاميه خود ، به داعش و نيروهاي حكومتي سوريه و حزب الله همزمان اعلام جنگ داد و داعش را دليل تكفير مسلمانان و هدر دانستن خون آنان ، خائن توصيف كرد.اين در حالي است كه داعش و جبهه النصره از ماه سپتامبر ۲۰۱۴ به سمت تنش زدايي بين روابط خود در مناطق مرزي لبنان پيش رفته بودند و اين فرايند تا ماه مارس۲۰۱۵ ادامه پيدا كرده بود. از ماه ژانويه ۲۰۱۵ نيز پرچم داعش در چند صد متري مرز لبنان به اهتزاز درآمده بود كه به طور سنتي محدوده نفوذ جبهه النصره محسوب مي شود و هر دو گروه اعلامهايي مبني بر قصد حمله به لبنان و تشكيل ولايت را مخابره مي كردند.
بنابراين تشكيل «جيش الفتح» كه هسته آن را ارتش آزاد سوريه تشكيل مي دهد در كنار اعلام انفصال و جنگ اين ائتلاف با داعش در عين درگيري با ارتش سوريه و حزب الله مي تواند مخابره كننده يك پيام مهم باشد. زيرا براساس رويه سابق و قاعده عقلي ، اين گروهها مي بايست حداكثر بهره برداري تاكتيكي از ظرفيت يكديگر در جهت ساقط ساختن حكومت مركزي سوريه و در هم شكستن توان حزب الله را مي نمودند نه آنكه با ايجاد درگيري در ۳ جبهه ، عملا در جهت عكس و تضعيف خود گام بردارند.
لذا به نظر مي رسد مي توان با بررسي ساير گزاره ها و در كنار هم قرار دادن آنها، پاسخ اين اقدام سوال برانگيز را يافت. در واقع به نظر مي رسد بعد از آغاز حمله به يمن، توافقات ويژه اي بين ائتلاف عربي با محوريت عربستان سعودي و تركيه انجام يافته كه نتيجه آن به وضوح و بواسطه تسليحات بكارگرفته شده توسط معارضه عرب و جبهه النصره ديده مي شود. علاوه بر اين ، زمزمه هايي مبني بر ايجاد يك منطقه پرواز ممنوع توسط ائتلاف عربي در جبهه جنوبي سوريه شنيده مي شود كه كاربري آن فشل ساختن نيروي هوايي سوريه براي درهم كوبيدن يورش هاي احتمالي به ديوار دفاعي دمشق است.
ورود «داوود اغلو» نخست وزير تركيه به كوباني در روز ۲۰ ارديبهشت كه با ساز و برگ نظامي به بهانه زيارت قبر شاه سليمان همراه بود در كنار ساقط شدن يك فروند بالگرد نيروي هوايي سوريه در روز ۲۷ ارديبهشت ، توسط اف-۱۶هاي ترك در «كوردوش» واقع در حومه ادلب ، نشانه هايي از آزمون و خطاي كنشگران ذينفع ، براي مداخله نظامي در سوريه با هدف ساقط كردن حكومت مركزي است.
ارتباط منطقي اين موارد ، با اعلام جنگ «جيش الفتح» به داعش اينجا برقرار مي شود كه نيروهاي ائتلاف عربي و تركيه ، قبل از آغاز مرحله نهايي ساقط كردن بشار اسد ، بايد به اسرائيل اين اطمينان را بدهند كه بعد از حكومت فعلي ، كساني پايتخت را در اختيار خواهند داشت كه همچون اسد ، به آتش بس ۱۹۷۴ پايبند خواهند بود و خطري از ناحيه گروههاي غير قابل پيش بيني همچون داعش تلاويو را تهديد نخواهد كرد.
اين مسئله مهمي است كه از تركيب گروههاي «جيش الفتح» قابل درك است. حداقل بر اساس گزارش هاي نوبه اي صلح بانان سازمان ملل متحد طي سال ۲۰۱۴ و ۲۰۱۵ ، گروههاي عضو «جيشالفتح» كه جبهه النصره نيز در بين آنان قرار دارد، علي رغم حضور در منطقه جولان، هيچگاه تهديدي براي امنيت اسرائيل نبوده اند. ضمن اينكه گزارشهاي فراواني نيز از سوي اسرائيل مبني بر انتقال نيروهاي زخمي ارتش آزاد سوريه به داخل سرزمين هاي اشغالي براي درمان منتشر شد. ضمن اينكه گزارش هاي متعددي نيز از اعلام نگراني اسرائيل درباره نزديك شدن داعش به مرز سرزمين هاي اشغالي وجود دارد.
آزمون نيروهاي دلتا در ديرالزور
۳- گزاره هاي بخش قبلي كه حكايت از آماده شدن ائتلاف عربي و تركيه براي مداخله در سوريه است در كنار يك رخداد ديگر ، ما را به تاييد و تصويب سناريويي كه پيش از اين ترسيم نموديم نزديك مي كند. براين اساس روز ۲۶ ارديبهشت۱۳۹۴ «اَش كارتر» وزير دفاع ايالات متحده آمريكا با صدور بيانيه اي اعلام كرد كه نيروهاي ويژه ارتش آمريكا روز قبل از آن ، با انجام عمليات در خاك سوريه يكي از رهبران ارشد داعش را به قتل رساندهاند.
او گفت كه به عنوان فرمانده كل نيروهاي ويژه ، شب ۱۶ مي ، دستور عمليات در پايگاه نفتي «العمر» واقع در ۲۰ كيلومتري مركز استان «دير الزور» سوريه با هدف دستگيري «ابوسياف» و همسرش «ام سياف» ، را صادر كرده كه مسئول نقل و انتقالات مالي و فروش نفت داعش بوده است. اما «ابوسياف» به دنبال درگيري و مقاومت در مقابل نيروهاي عمليات ويژه كشته مي شود و همسرش از سوي نيروهاي ويژه دستگير مي شود.
اين دومين عمليات نيروهاي ويژه «دلتا» در خاك سوريه بعد از عمليات ناموفق۲۰ آگوست ۲۰۱۴ بود كه با مشاركت نيروي هوايي و زميني براي آزادي گروگانهاي آمريكايي اسير در دست داعش انجام شده بود. نكته مهم در اين رابطه اين است كه آمريكا براي اولين بار يك عمليات موفق زميني در خاك سوريه انجام داد كه به گفته «برنارت ميهان» سخنگوي شوراي امنيت ملي ايالات متحده ، در انجام آن با حكومت سوريه هماهنگي انجام نشده بود.
نكته مهم ديگر اين است كه اردن بعد از۱۰ روز رايزني ايالات متحده ، اجازه استفاده از خاك خود براي ورود به سوريه را به نيروهاي «دلتا» داد و نكته مهم ديگر اينكه براساس اطلاعات موجود رقمي در حدود ۱۰ هزار سرباز از كشورهاي مختلف و از جمله آمريكا در حال آموزش زير نظر نيروهاي «دلتا» براي انجام عمليات بر عليه داعش هستند.
زمان تحليل
با تحليل اين داده ها به نظر مي رسد ، نيروهاي ائتلاف عرب در حالي بعد از يمن ، زمزمه مداخله در سوريه را آغاز كرده اند كه از ديگر سو ، تركيه و ايالات متحده آمريكا، به شكل عملي چنين مداخله اي را به آزمون گذاشته اند. اما آنچه اهميت دارد جايگاه جمهوري اسلامي ايران در اين سناريو است. بعيد به نظر مي رسد هيچ يك از محاسبهگران، حتي ذره اي در مداخله جمهوري اسلامي ايران در پاسخ به مداخله نيروهاي ائتلاف در سوريه شك كرده باشند. از منظر جمهوري اسلامي ايران ، تمام جنگ ۵ ساله در سوريه ، بر سر مسئله مقاومت و موقعيت ژئوپليتيك اين كشور در راستاي تامين لجستيك و سلاح حزب الله در لبنان بوده كه در صورت سقوط دولت مركزي در محاق نابودي فرو خواهد رفت.
بنابراين ايران كنشگري است كه در زمين سوريه هرگز يك نظاره گرِ بي تفاوت نخواهد بود. اما همانطور كه در نكات برآمده از ادبيات كاربردي رئيس جمهور آمريكا بيان شد، ائتلاف، تا جاي ممكن از رويارويي مستقيم با جمهوري اسلامي ايران پرهيز خواهد نمود.
بنابراين به نظر مي رسد هر گونه مداخله احتمالي حداقل وابسته به نمايان شدن يا نشدن نشانه هاي احتضار دمشق بواسطه قطع ارتباط هوايي بعد از محاصره فرودگاه بين المللي خواهد بود. چنانچه به نظر مي رسد در صورت ظهور نشانه هاي فرسايش در اجراي اين الگو به طور منطقي مي بايست در انتظار آغاز مداخله نيروهاي ائتلاف ، حداقل در جبهه جنوب و با هدف فشل سازي نيروي هوايي سوريه باشيم.
ما در حالي از احتمال مداخله مستقيم نيروهاي ائتلاف در جبهه سوريه سخن مي گوييم، كه به نظر مي رسد اجراي هرگونه ضد استراتژي از سوي جمهوري اسلامي ايران بايد پيش دستانه باشد. در حالي سقوط فرودگاه بين المللي دمشق، حتي در صورت باز ماندن بزرگراه دمشق – بيروت ، فاجعه به بار خواهد آورد كه تعلل جمهوري اسلامي ايران در انجام يك اقدام پيش دستانه ، در صورت آغاز يك جنگ تمام عيار در سوريه به طور خودكار به مفهوم قطع ارتباط مسير هاي هوايي با دمشق خواهد بود.
بنابراين و در حالي كه هر روز نشانه هاي مداخله نظامي نيروهاي ائتلاف در شامات افزايش مي يابد ، به نظر مي رسد ، جمهوري اسلامي ايران بايد تغييرات اساسي در استراتژي خود براي اداره ميدان نبرد در سوريه ايجاد كند. به نظر مي رسد جمهوري اسلامي ايران براي اجراي يك ضد راهبرد در روي زمين ، مي بايست ، نيروي زميني پيادهِ غير مكانيزه انبوه در خاك سوريه مستقر سازد تا حداقل قادر به حفظ كريدور حياتي ، دمشق تا لاذقيه و طرطوس و لبنان باشد. براساس برآورد انجام شده براي اجراي چنين راهبردي ، حداقل نياز به استقرار۵۰ هزار نيروي زميني است كه با توجه به سرعت رخداد ها و وخامت وضعيت جبهه نبرد بايد تصميم عاجلي درباره انتقال آن اتخاذ نمود.
نبايد فراموش كرد كه اجراي چنين ترتيباتي از راه زمين و در حالي كه استانهاي سني نشين عراق تماما در اشغال داعش است غير ممكن مي نمايد. البته در انتها بايد متذكر شد ، با توجه به ترتيبات ذكر شده ، هر گونه اقدام نظامي بر عليه حمايت هاي عملي ايران ، از مجاهدان يمن نيز بايد با عطف به تعيين تكليف نهايي در جبهه شامات و به عنوان جزئي از كل سناريوي جاري مورد تحليل و بررسي قرار گيرد.
ادامه مطلب ....
http://ift.tt/1ApNXBO
منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان
تبادل لينك
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر