رویایی است که همسرتان دایما کنارتان باشد و حتی یک لحظه هم تنهای تان نگذارد ؟ رویایی ست که برای همه کارهایش با شما تماس بگیرد و بگوید حرف، حرف توست ؟ رویایی ست که هیچ وقت ، هیچ نظری نداشته باشد و همیشه پی نظر شما باشد؟
رویاییست که از او بپرسید چی می پوشی ، بگوید هر چی تو امر کنی؟ بپرسید چی میل داری ، بگوید هر چی تو میل داری ؟ بپرسید کجا می روی ، بگوید هر جا تو بروی؟ بگویید وقت چه طور می گذرانی، بگوید هر جور که تو وقت می گذرانی؟ بپرسید در تنهایی چه کار می کنی ، بگوید هر کاری تو پیشنهاد کنی ؟
نه اصلا رویایی نیست ! باور کنید این وضعیت خطرناک است. این نوع آدم ها، مبتلا به اختلال روانی به نام اختلال شخصیت وابسته هستند. آنها دچار ضعف اعتماد به نفس هستند و به همین علت نمی توانند برای امور مهم زندگی و حتی گاهی کارهای کوچک روزمره شان تصمیم گیری کنند و بار مسئولیت تصمیم گیری های شان را می اندازند گردن دیگری.
مشکل اما به همین جا ختم نمی شود. آنها دقیقا مثل کلیپس هستند. می چسبند به شما و دیگر رهای تان نمی کنند. اوقات تنهایی برای تان باقی نمی گذارند و اگر بخواهید زمانی را به خودتان اختصاص دهید خیال می کنند عشق تان به آنها کم شده است و واکنش نشان می دهند . از طرفی در زندگی با آنها همیشه باید به جای دو نفر فکر کنید یکی خودتان و یکی هم شریک تان که در واقع یک شبح است و هیچ استقلال فکری و شخصیتی از خودش ندارد یعنی شما باید به او بگویید کجا برود ، چگونه رفتار کند، چه فعالیتی کند، چه رشته ای بخواند، با چه کسانی در ارتباط باشد، فراغتش را چگونه بگذراند و چه شغلی داشته باشد.
این گروه انقدر از بی پشت و پناه شدن می ترسند که حاضرند برای تنها نشدن به دیگران باج بدهند یا شرایطی طاقت فرسا را تحمل کنند فقط برای این که زیر سایه فرد دیگری باشند برای مثال ممکن است زنی سال ها از همسرش کتک بخورد اما حاضر نباشد او را ترک کند چون باور دارد بدون او و اوامرش نمی تواند زندگی کند.
مبتلایان به اختلال شخصیت وابسته نمی توانند به تنهایی کاری را شروع کنند، نمی توانند به تنهایی آن را ادامه دهند و نمی توانند به تنهایی و با موفقیت تمامش کنند حتی اگر از نظر منطقی و به چشم اطرافیان شان، صاحب امتیازهای برجسته ای باشند و قدرت و توانایی بالقوه شان از فردی که او را به عنوان حامی قبول دارند، بیشتر باشد.
وابسته ها ، به شدت به تایید و توجه آدم های مهم زندگی شان نیاز دارند و همین رفتار شان گاه باب سوء استفاده دیگران هم باز می کند برای نمونه آنها گرچه توانایی های شان را قبول ندارند ، حاضرند اوامر دیگران را برده وار انجام دهند فقط به این خاطر که بقیه حامی خیالی شان باقی بمانند.
وابسته ها در تنهایی، مضطرب و بی تصمیم هستند و همیشه باید کسی را برای تکیه دادن پیدا کنند و در عین حال گروهی از آنها همیشه می نالند که چرا بقیه از مهربانی شان سوء استفاده می کنند و انجام کارهای شان را گردن آنها می اندازند حال آن که ویژگی خاص این افراد، که دیگران از آن سوء استفاده می کنند مهربانی نیست، وابستگی و میل شدید به کسب رضایت دیگران است.
برخی از این افراد پس از ازدواج به همسر وابسته می شوند و گروهی دیگر ، وابستگی به والدین شان را پس از ازدواج هم حفظ می کنند. آنها که به همسر وابسته شده اند با چسبیدن به شریک زندگی و تکیه کردن مدام به او ، عاصی اش می کنند و گروهی که هنوز به والدین شان وابسته اند شرایط دخالت خانواده اول شان را در زندگی مشترک فراهم می کنند.
مریم یوشی زاده - خبرنگار جام جم آنلاین
رویاییست که از او بپرسید چی می پوشی ، بگوید هر چی تو امر کنی؟ بپرسید چی میل داری ، بگوید هر چی تو میل داری ؟ بپرسید کجا می روی ، بگوید هر جا تو بروی؟ بگویید وقت چه طور می گذرانی، بگوید هر جور که تو وقت می گذرانی؟ بپرسید در تنهایی چه کار می کنی ، بگوید هر کاری تو پیشنهاد کنی ؟
نه اصلا رویایی نیست ! باور کنید این وضعیت خطرناک است. این نوع آدم ها، مبتلا به اختلال روانی به نام اختلال شخصیت وابسته هستند. آنها دچار ضعف اعتماد به نفس هستند و به همین علت نمی توانند برای امور مهم زندگی و حتی گاهی کارهای کوچک روزمره شان تصمیم گیری کنند و بار مسئولیت تصمیم گیری های شان را می اندازند گردن دیگری.
مشکل اما به همین جا ختم نمی شود. آنها دقیقا مثل کلیپس هستند. می چسبند به شما و دیگر رهای تان نمی کنند. اوقات تنهایی برای تان باقی نمی گذارند و اگر بخواهید زمانی را به خودتان اختصاص دهید خیال می کنند عشق تان به آنها کم شده است و واکنش نشان می دهند . از طرفی در زندگی با آنها همیشه باید به جای دو نفر فکر کنید یکی خودتان و یکی هم شریک تان که در واقع یک شبح است و هیچ استقلال فکری و شخصیتی از خودش ندارد یعنی شما باید به او بگویید کجا برود ، چگونه رفتار کند، چه فعالیتی کند، چه رشته ای بخواند، با چه کسانی در ارتباط باشد، فراغتش را چگونه بگذراند و چه شغلی داشته باشد.
این گروه انقدر از بی پشت و پناه شدن می ترسند که حاضرند برای تنها نشدن به دیگران باج بدهند یا شرایطی طاقت فرسا را تحمل کنند فقط برای این که زیر سایه فرد دیگری باشند برای مثال ممکن است زنی سال ها از همسرش کتک بخورد اما حاضر نباشد او را ترک کند چون باور دارد بدون او و اوامرش نمی تواند زندگی کند.
مبتلایان به اختلال شخصیت وابسته نمی توانند به تنهایی کاری را شروع کنند، نمی توانند به تنهایی آن را ادامه دهند و نمی توانند به تنهایی و با موفقیت تمامش کنند حتی اگر از نظر منطقی و به چشم اطرافیان شان، صاحب امتیازهای برجسته ای باشند و قدرت و توانایی بالقوه شان از فردی که او را به عنوان حامی قبول دارند، بیشتر باشد.
وابسته ها ، به شدت به تایید و توجه آدم های مهم زندگی شان نیاز دارند و همین رفتار شان گاه باب سوء استفاده دیگران هم باز می کند برای نمونه آنها گرچه توانایی های شان را قبول ندارند ، حاضرند اوامر دیگران را برده وار انجام دهند فقط به این خاطر که بقیه حامی خیالی شان باقی بمانند.
وابسته ها در تنهایی، مضطرب و بی تصمیم هستند و همیشه باید کسی را برای تکیه دادن پیدا کنند و در عین حال گروهی از آنها همیشه می نالند که چرا بقیه از مهربانی شان سوء استفاده می کنند و انجام کارهای شان را گردن آنها می اندازند حال آن که ویژگی خاص این افراد، که دیگران از آن سوء استفاده می کنند مهربانی نیست، وابستگی و میل شدید به کسب رضایت دیگران است.
برخی از این افراد پس از ازدواج به همسر وابسته می شوند و گروهی دیگر ، وابستگی به والدین شان را پس از ازدواج هم حفظ می کنند. آنها که به همسر وابسته شده اند با چسبیدن به شریک زندگی و تکیه کردن مدام به او ، عاصی اش می کنند و گروهی که هنوز به والدین شان وابسته اند شرایط دخالت خانواده اول شان را در زندگی مشترک فراهم می کنند.
مریم یوشی زاده - خبرنگار جام جم آنلاین
ادامه مطلب ....
http://ift.tt/1iLzmrp
منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان
تبادل لينك
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر