بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام خیلی اهمیت می دادند به تلاوت قرآن ، به صدقه ، به صله رحم ، به عیادت مریض ، به مستحبات ، گاهی گرفتاری های روزگار مستحبات را از ما می گیرد ، اما می توانیم که صلوات بفرستیم ، صلوات ذکر خداست ، شما که صورتت را می شوئی خوب قصد وضو هم بکن ، که ضمن این که صورتت را شستی وضو هم داشته باشی ، ما می توانیم در کارهایمان «صبغةاللّه» رنگ آمیزی الهی داشته باشیم ... ما الکی گیر می دهیم ، خودمان برای خودمان قانون گذاشته ایم ، مثل بت پرستها شده ایم ، بت پرستها با دست خودشان بت می تراشیدند ، و جلوی بتی که با دست خودشان تراشیده بودند زانو می زدند و گریه می کردند ما هم یک آداب و رسومی برای خودمان درست کرده ایم که دختر شوهر دادن یا پسر زن دادن برایمان مصیبت عظمی شده ، هر که می رود زیارت باید سوغاتی بیاورد ، چند روز مهمانی بدهد ، چند روز بنشیند در خانه و از بازدید کنندگان پذیرائی کند ، یک سفر مکه ای درست کرده ایم که با بند و بیلش چندین میلیون تومان می شود ، آن وقت همه می گویند آقا ما نمی توانیم برویم مکه ، اگر تشریفات و تجملات را حذف کنیم خیلی ها می توانند خیلی کارها را انجام بدهند ، حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام ناشناس می رفتند خرید بازار ، می فرمودند باید یک جایی بروم که کسی مرا نشناسد چون وقتی می شناسند جنس بهتری می دهند ، قیمت ارزانتری حساب می کنند ، ما برعکسیم ، ما می گوییم به قصاب بگو که این گوشت ها را برای فلانی می خواهم ، ما می گوییم که برای فلانی که حتماً چیز خوب به ما بدهد ، اگر همه در صراط مستقیم باشند احتیاجی به این کارها نیست ، مصیبت اینجاست که اکثراً از اسلام دور شده ایم ، وارد بازار مسلمین که می شویم شش دانگ حواسمان را جمع می کنیم که سرمان را کلاه نگذارند ، جنس گران به ما نفروشند ، جنس تقلبی قالب نکنند ، یعنی همه را بالقوه به چشم کلاهبردار می بینیم ... بازار مسلمین باید اینطوری باشد ؟ ما شیعه علی هستیم ؟ خیلی فاصله است ، خیلی فاصله است ، خدایا ما اصلاً شرمنده هستیم ، بنده خودم را می گویم ، اصلاً شرمنده هستم که بگویم شیعه هستم ، خیلی فاصله داریم ... حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام هفتاد کمال دارند که احدی روی کره زمین آن هفتاد کمال را ندارد ، یعنی هفتاد امتیاز منحصر به فرد ، تنها نوزادی که در کعبه متولد شد علی بود ، تنها کودکی که در دامن پیامبر تربیت شد ، اولین مردی که به پیامبر ایمان آورد ، تمام عمر شریفش صرف جهاد در راه خدا کرد ، پدر بزرگوارشان حضرت ابوطالب علیه السلام بزرگترین حامی پیامبر ، همسر حضرت فاطمه الزهرا سلام الله علیها ، پدر حسنین علیه السلام ، مادرشان حضرت فاطمه بنت اسد سلام الله علیها ، زنی که به احترامش دیوار کعبه شکافته شد ، رهبری اولین گروهی که از مکه هجرت کردند به مدینه ، خطبه های بی نظیر نهج البلاغه ، جانباز لیلة المبیت ، قاری سوره توبه در برابر مشرکین مکه ... و دهها کمال دیگر الی ما شاء الله ... هر وقت از حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام سؤال می کردند جواب می دادند ، با اینکه حکومت را از ایشان گرفتند در عین حال خلفای غاصب هر وقت به بن بست علمی می رسیدند از حضرت سؤال می کردند و ایشان راحت جواب می دادند ، افراد غاصب را قبول نداشتند ، اما نظام را قبول داشتند ، چون نظام را قبول داشتند کمک می کردند ، وقتی نظام را قبول داریم باید کمک کنیم ، نباید بگوییم حالا که همچین شد پس ما نیستیم ، اصلاً بعضیها قهر می کنند ، ما همچین گفتیم و همچین شد پس ما نیستیم ، پیشنهاد کردیم نشد ، گفتیم گوش ندادند ، به هر حال گفتید گوش ندادند مگر خدا هر چی می گوید مردم فرمان می برند ؟ صبح تا شام مردم گناه می کنند ، دائماً مردم دارند معصیت می کنند ولی از لطف خدا محروم نمی شوند ... وقتی زندگی حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام را با زندگی خودمان مقایسه می کنیم می بینیم نمره مان صفر است ، یک صفر بزرگ .....
حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام خیلی اهمیت می دادند به تلاوت قرآن ، به صدقه ، به صله رحم ، به عیادت مریض ، به مستحبات ، گاهی گرفتاری های روزگار مستحبات را از ما می گیرد ، اما می توانیم که صلوات بفرستیم ، صلوات ذکر خداست ، شما که صورتت را می شوئی خوب قصد وضو هم بکن ، که ضمن این که صورتت را شستی وضو هم داشته باشی ، ما می توانیم در کارهایمان «صبغةاللّه» رنگ آمیزی الهی داشته باشیم ... ما الکی گیر می دهیم ، خودمان برای خودمان قانون گذاشته ایم ، مثل بت پرستها شده ایم ، بت پرستها با دست خودشان بت می تراشیدند ، و جلوی بتی که با دست خودشان تراشیده بودند زانو می زدند و گریه می کردند ما هم یک آداب و رسومی برای خودمان درست کرده ایم که دختر شوهر دادن یا پسر زن دادن برایمان مصیبت عظمی شده ، هر که می رود زیارت باید سوغاتی بیاورد ، چند روز مهمانی بدهد ، چند روز بنشیند در خانه و از بازدید کنندگان پذیرائی کند ، یک سفر مکه ای درست کرده ایم که با بند و بیلش چندین میلیون تومان می شود ، آن وقت همه می گویند آقا ما نمی توانیم برویم مکه ، اگر تشریفات و تجملات را حذف کنیم خیلی ها می توانند خیلی کارها را انجام بدهند ، حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام ناشناس می رفتند خرید بازار ، می فرمودند باید یک جایی بروم که کسی مرا نشناسد چون وقتی می شناسند جنس بهتری می دهند ، قیمت ارزانتری حساب می کنند ، ما برعکسیم ، ما می گوییم به قصاب بگو که این گوشت ها را برای فلانی می خواهم ، ما می گوییم که برای فلانی که حتماً چیز خوب به ما بدهد ، اگر همه در صراط مستقیم باشند احتیاجی به این کارها نیست ، مصیبت اینجاست که اکثراً از اسلام دور شده ایم ، وارد بازار مسلمین که می شویم شش دانگ حواسمان را جمع می کنیم که سرمان را کلاه نگذارند ، جنس گران به ما نفروشند ، جنس تقلبی قالب نکنند ، یعنی همه را بالقوه به چشم کلاهبردار می بینیم ... بازار مسلمین باید اینطوری باشد ؟ ما شیعه علی هستیم ؟ خیلی فاصله است ، خیلی فاصله است ، خدایا ما اصلاً شرمنده هستیم ، بنده خودم را می گویم ، اصلاً شرمنده هستم که بگویم شیعه هستم ، خیلی فاصله داریم ... حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام هفتاد کمال دارند که احدی روی کره زمین آن هفتاد کمال را ندارد ، یعنی هفتاد امتیاز منحصر به فرد ، تنها نوزادی که در کعبه متولد شد علی بود ، تنها کودکی که در دامن پیامبر تربیت شد ، اولین مردی که به پیامبر ایمان آورد ، تمام عمر شریفش صرف جهاد در راه خدا کرد ، پدر بزرگوارشان حضرت ابوطالب علیه السلام بزرگترین حامی پیامبر ، همسر حضرت فاطمه الزهرا سلام الله علیها ، پدر حسنین علیه السلام ، مادرشان حضرت فاطمه بنت اسد سلام الله علیها ، زنی که به احترامش دیوار کعبه شکافته شد ، رهبری اولین گروهی که از مکه هجرت کردند به مدینه ، خطبه های بی نظیر نهج البلاغه ، جانباز لیلة المبیت ، قاری سوره توبه در برابر مشرکین مکه ... و دهها کمال دیگر الی ما شاء الله ... هر وقت از حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام سؤال می کردند جواب می دادند ، با اینکه حکومت را از ایشان گرفتند در عین حال خلفای غاصب هر وقت به بن بست علمی می رسیدند از حضرت سؤال می کردند و ایشان راحت جواب می دادند ، افراد غاصب را قبول نداشتند ، اما نظام را قبول داشتند ، چون نظام را قبول داشتند کمک می کردند ، وقتی نظام را قبول داریم باید کمک کنیم ، نباید بگوییم حالا که همچین شد پس ما نیستیم ، اصلاً بعضیها قهر می کنند ، ما همچین گفتیم و همچین شد پس ما نیستیم ، پیشنهاد کردیم نشد ، گفتیم گوش ندادند ، به هر حال گفتید گوش ندادند مگر خدا هر چی می گوید مردم فرمان می برند ؟ صبح تا شام مردم گناه می کنند ، دائماً مردم دارند معصیت می کنند ولی از لطف خدا محروم نمی شوند ... وقتی زندگی حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام را با زندگی خودمان مقایسه می کنیم می بینیم نمره مان صفر است ، یک صفر بزرگ .....
ادامه مطلب ....
http://ift.tt/2cTHqFW
منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان
تبادل لينك
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر