این روزها بازار موضعگیری علیه تیتر یالثارات داغ است و هر دم از این باغ بری میرسد! یکجور قشونکشی رسانهای که به نظر ادامه خواهد داشت و به موضعگیری آقای وزیر و سازمان سینمایی هم خواهد کشید.
گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو؛ «د...ث کیست؟» این تیتر هفتهنامه یالثارات بود در واکنش به پوشش بعضی از مهمانان جشن سینمایی حافظ. جشنی که روز یکشنبه سوم مرداد در تالار وحدت برگزار شد و ساعتهای مدیدی ادامه پیدا کرد. آن قدر که فردای برگزاری مراسم تصاویر هنرمندان روی فرش قرمز سوژه رسانهها شد. تصاویری از لباسهای عجیب و غریب که دست به دست در فضای مجازی میچرخید و حاشیهساز میشد. انتقادات از شیوه برگزاری جشن حافظ آن قدر جدی شد که سخنگوی کمیسیون فرهنگی خبر از استیضاح وزیر ارشاد داد. این وسط اما تیتر جنجالی «د...ث کیست؟» ورق را برگرداند. حالا برگزارکنندگان جشن حافظ طلبکارانه فریاد خونخواهی از هنرمندان حاضر در جشن را سر میدادند و رئیس کمیسیون فرهنگی از استیضاح وزیر ابراز بیاطلاعی میکرد! اما پشت پرده جار و جنجالهای رسانهای اخیر چیست؟ حاشیههای این جشن سینمایی تا کجا ادامه خواهد داشت؟
نه همین لباس زیباست...
پوشش نامتعارف بعضی از بازیگران و اهالی سینما در جشن حافظ تلخ و ناخوشایند بود. نه فقط به خاطر اینکه چنین لباسهایی در شأن یک انسان بالغ ایرانی نیست. آنها خودشان را به هر شکلی درمیآورند تا دیده شوند. اما یک هنرمند واقعی چه نیازی به این دوپینگها دارد؟ مردم هنرمندان بزرگ را دوست دارند به خاطر استعدادها و قدرت ذاتیشان. چارلی چاپلین نه قد و قامت افراشتهای داشت، نه لباسهای آن چنانی. او بیش از آنکه نگران زشتی و زیبایی چهرهاش باشد درگیر نقشآفرینی بود. او خوب میدانست که مردم بر پرده نقرهای عاشق بازیگران خوب میشوند نه مدلهای خوشفیگور. او خوب میدانست که جای مانکنها در ویترین مغازهها است، نه بر پرده سینماها! یا همین دیکاپریو، برنده اسکار امسال، که کعبه آمال خیلی از بازیگرهای ما است لباسهایی به مراتب برازندهتر و مردانهتر و طبیعیتری پوشیده بود. برای مقایسه دقیقتر این گزارش را بخوانید.
از طرفی پوشش نامتعارف بعضی بازیگران ما استعارهای است از یک وضعیت کلانتر. حکایت دورافتادگی جماعت به ظاهر روشنفکر از مردم عادی. مردمی که سالهاست با سینما قهر کردهاند و خانهنشین شدهاند. سینمای ما بازنمای زندگی طیف وسیعی از جمعیت ایران نیست. سینماگری که طبقه اقتصادی و اجتماعی بالاتری از مردم دارد بیش از آنکه روایتگر دردها و رنجهایشان باشد به آنها فخر میفروشد. بیش از آنکه برای تماشا و خواست مخاطب عادی فیلم بسازد باب میل جشنوارهها کار میکند. بعد هم با جوایزی که گرفته پز کاربلدی میدهد و فرهیخته بودن! نتیجه طبیعی بریدن از مردم میشود همین لباسهای عجیب و غریبی که مردم عادی خجالت میکشند آن را به همدیگر نشان دهند. البته در میان عکسها تصویری هم بود از محمدرضا شفیعی، تهیهکننده جوان سینما و همسرش که دست به دست چرخید و دیده شد. تصویری که در آن نشانهای از تفاخر و خودبزرگبینی نبود. آنها در شمایلی عادی اما مرتب و با احترام روی فرش قرمز ایستادند. جالبتر اینکه تصویر اینها بیش از آنکه توسط رسانهها بولد شود در یک زنجیره مردمی چشمگیر شد و از تلخی دیگر عکسها قدری کاست.
به نام یالثارات به کام دولت!
معنای این حرفها اما دفاع از تیتر جنجالی هفتهنامه «یالثارات» هم نیست. واکنش این هفتهنامه به جشن سینمایی حافظ بیشتر به خاطر یک نابلدی رسانهای است. کسی که اصول کار رسانهای را بشناسد و با ادبیات و زبان بیگانه نباشد میفهمد که استفاده از این عنوان بیش از آنکه دفاع از چیزی باشد یک نقض غرض به تمام معنا است. یکجور گل به خودی یا دفاع از ارزشها با بیاخلاقی. نقد کردن آدابی دارد و کسی که دلسوز باشد و آگاه جور دیگری با مخالفانش حرف میزند. میکوشد با آنها همدلی کند. به خاطر اینکه ما در نهایت به رغم همه تفاوتها و اختلافهایمان مسلمان و هموطن هستیم. دلمان برای جغرافیای مشترکی که نامش ایران است میتپد. کسی مخالف نقد یا امر به کار خیر نیست اما هر کاری آدابی دارد.
تازه بعضیها که بدبینتر هستند، میگویند تیتر این هفتهنامه احتمالاً مبتنی بر سناریویِ اتاق فکرِ منتسب به دولتیها است. استدلالشان هم این است که بیشترین سود از فضای ایجاد شده توسط تیتر «یالثارات» نصیب دولتیها شد. میگویند وزارت ارشاد که این روزها هر روز یک ماجرای تازه دارد برنده واقعی حاشیههای اخیر است و آن تیتر کذایی باعث شد اذهان مردم از مشکلات تیم آقای جنتی دور شود و آنها نفسی به راحتی بکشند. میگویند ممکن است این نشریه خالی از نفوذی نباشد!
قشونکشی!
«نسبت دهنده آن فحش زشت، چنان که ملاحظه شد، به دو دسته مجازات سنگین محکوم میگردد.» این را احمد توکلی در یادداشتی گفته تا او هم به جرگه مخالفان تیتر یالثارات پیوسته باشد. مثل خیلیهای دیگر از جمل علی معلم که بانی و برگزارکننده جشن حافظ است و خیل بازیگران و سینماگران که میکوشند از قافله عقب نیفتند. یا شورای مرکزی انجمن بازیگران سینمای ایران که در بیانیهای نوشت: «ادب مرد به ز دولت اوست.» این میان یکی از تندترین واکنشها را خانه سینما نشان داد و در بیانیهاش نوشت: «اقدام ضد اخلاقی، غیر شرعی و مزورانه نشریه موسوم به یالثارات در انتساب رکیکترین فحاشی، متضمن حد شرعی قذف، بخشی از راهبرد کاهش قدرت این حلقه در عرصه ملی و جهانی است.»
این روزها بازار موضعگیری علیه تیتر یالثارات داغ است و هر دم از این باغ بری میرسد! یکجور قشونکشی رسانهای که به نظر ادامه خواهد داشت و به موضعگیری آقای وزیر و سازمان سینمایی هم خواهد کشید. حاصل این پروپاگاندای رسانهای احتمالاً مقدس کردن بعضی اهالی سینما خواهد شد تا بعدتر کسی نتواند به فیلمهایشان خرده بگیرد. تا آقای ایوبی راحتتر بتواند در یک بدهبستان شوم و تلخ برای ساخته شدن بعضی فیلمها حکم حکومتی بدهد! تا به پشتوانه رسانههای زنجیرهای معلومالحال نمایش فیلمهای مستهجن و هتاکی مثل «50 کیلو آلبالو» از سر گرفته شود.
گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو؛ «د...ث کیست؟» این تیتر هفتهنامه یالثارات بود در واکنش به پوشش بعضی از مهمانان جشن سینمایی حافظ. جشنی که روز یکشنبه سوم مرداد در تالار وحدت برگزار شد و ساعتهای مدیدی ادامه پیدا کرد. آن قدر که فردای برگزاری مراسم تصاویر هنرمندان روی فرش قرمز سوژه رسانهها شد. تصاویری از لباسهای عجیب و غریب که دست به دست در فضای مجازی میچرخید و حاشیهساز میشد. انتقادات از شیوه برگزاری جشن حافظ آن قدر جدی شد که سخنگوی کمیسیون فرهنگی خبر از استیضاح وزیر ارشاد داد. این وسط اما تیتر جنجالی «د...ث کیست؟» ورق را برگرداند. حالا برگزارکنندگان جشن حافظ طلبکارانه فریاد خونخواهی از هنرمندان حاضر در جشن را سر میدادند و رئیس کمیسیون فرهنگی از استیضاح وزیر ابراز بیاطلاعی میکرد! اما پشت پرده جار و جنجالهای رسانهای اخیر چیست؟ حاشیههای این جشن سینمایی تا کجا ادامه خواهد داشت؟
نه همین لباس زیباست...
پوشش نامتعارف بعضی از بازیگران و اهالی سینما در جشن حافظ تلخ و ناخوشایند بود. نه فقط به خاطر اینکه چنین لباسهایی در شأن یک انسان بالغ ایرانی نیست. آنها خودشان را به هر شکلی درمیآورند تا دیده شوند. اما یک هنرمند واقعی چه نیازی به این دوپینگها دارد؟ مردم هنرمندان بزرگ را دوست دارند به خاطر استعدادها و قدرت ذاتیشان. چارلی چاپلین نه قد و قامت افراشتهای داشت، نه لباسهای آن چنانی. او بیش از آنکه نگران زشتی و زیبایی چهرهاش باشد درگیر نقشآفرینی بود. او خوب میدانست که مردم بر پرده نقرهای عاشق بازیگران خوب میشوند نه مدلهای خوشفیگور. او خوب میدانست که جای مانکنها در ویترین مغازهها است، نه بر پرده سینماها! یا همین دیکاپریو، برنده اسکار امسال، که کعبه آمال خیلی از بازیگرهای ما است لباسهایی به مراتب برازندهتر و مردانهتر و طبیعیتری پوشیده بود. برای مقایسه دقیقتر این گزارش را بخوانید.
از طرفی پوشش نامتعارف بعضی بازیگران ما استعارهای است از یک وضعیت کلانتر. حکایت دورافتادگی جماعت به ظاهر روشنفکر از مردم عادی. مردمی که سالهاست با سینما قهر کردهاند و خانهنشین شدهاند. سینمای ما بازنمای زندگی طیف وسیعی از جمعیت ایران نیست. سینماگری که طبقه اقتصادی و اجتماعی بالاتری از مردم دارد بیش از آنکه روایتگر دردها و رنجهایشان باشد به آنها فخر میفروشد. بیش از آنکه برای تماشا و خواست مخاطب عادی فیلم بسازد باب میل جشنوارهها کار میکند. بعد هم با جوایزی که گرفته پز کاربلدی میدهد و فرهیخته بودن! نتیجه طبیعی بریدن از مردم میشود همین لباسهای عجیب و غریبی که مردم عادی خجالت میکشند آن را به همدیگر نشان دهند. البته در میان عکسها تصویری هم بود از محمدرضا شفیعی، تهیهکننده جوان سینما و همسرش که دست به دست چرخید و دیده شد. تصویری که در آن نشانهای از تفاخر و خودبزرگبینی نبود. آنها در شمایلی عادی اما مرتب و با احترام روی فرش قرمز ایستادند. جالبتر اینکه تصویر اینها بیش از آنکه توسط رسانهها بولد شود در یک زنجیره مردمی چشمگیر شد و از تلخی دیگر عکسها قدری کاست.
به نام یالثارات به کام دولت!
معنای این حرفها اما دفاع از تیتر جنجالی هفتهنامه «یالثارات» هم نیست. واکنش این هفتهنامه به جشن سینمایی حافظ بیشتر به خاطر یک نابلدی رسانهای است. کسی که اصول کار رسانهای را بشناسد و با ادبیات و زبان بیگانه نباشد میفهمد که استفاده از این عنوان بیش از آنکه دفاع از چیزی باشد یک نقض غرض به تمام معنا است. یکجور گل به خودی یا دفاع از ارزشها با بیاخلاقی. نقد کردن آدابی دارد و کسی که دلسوز باشد و آگاه جور دیگری با مخالفانش حرف میزند. میکوشد با آنها همدلی کند. به خاطر اینکه ما در نهایت به رغم همه تفاوتها و اختلافهایمان مسلمان و هموطن هستیم. دلمان برای جغرافیای مشترکی که نامش ایران است میتپد. کسی مخالف نقد یا امر به کار خیر نیست اما هر کاری آدابی دارد.
تازه بعضیها که بدبینتر هستند، میگویند تیتر این هفتهنامه احتمالاً مبتنی بر سناریویِ اتاق فکرِ منتسب به دولتیها است. استدلالشان هم این است که بیشترین سود از فضای ایجاد شده توسط تیتر «یالثارات» نصیب دولتیها شد. میگویند وزارت ارشاد که این روزها هر روز یک ماجرای تازه دارد برنده واقعی حاشیههای اخیر است و آن تیتر کذایی باعث شد اذهان مردم از مشکلات تیم آقای جنتی دور شود و آنها نفسی به راحتی بکشند. میگویند ممکن است این نشریه خالی از نفوذی نباشد!
قشونکشی!
«نسبت دهنده آن فحش زشت، چنان که ملاحظه شد، به دو دسته مجازات سنگین محکوم میگردد.» این را احمد توکلی در یادداشتی گفته تا او هم به جرگه مخالفان تیتر یالثارات پیوسته باشد. مثل خیلیهای دیگر از جمل علی معلم که بانی و برگزارکننده جشن حافظ است و خیل بازیگران و سینماگران که میکوشند از قافله عقب نیفتند. یا شورای مرکزی انجمن بازیگران سینمای ایران که در بیانیهای نوشت: «ادب مرد به ز دولت اوست.» این میان یکی از تندترین واکنشها را خانه سینما نشان داد و در بیانیهاش نوشت: «اقدام ضد اخلاقی، غیر شرعی و مزورانه نشریه موسوم به یالثارات در انتساب رکیکترین فحاشی، متضمن حد شرعی قذف، بخشی از راهبرد کاهش قدرت این حلقه در عرصه ملی و جهانی است.»
این روزها بازار موضعگیری علیه تیتر یالثارات داغ است و هر دم از این باغ بری میرسد! یکجور قشونکشی رسانهای که به نظر ادامه خواهد داشت و به موضعگیری آقای وزیر و سازمان سینمایی هم خواهد کشید. حاصل این پروپاگاندای رسانهای احتمالاً مقدس کردن بعضی اهالی سینما خواهد شد تا بعدتر کسی نتواند به فیلمهایشان خرده بگیرد. تا آقای ایوبی راحتتر بتواند در یک بدهبستان شوم و تلخ برای ساخته شدن بعضی فیلمها حکم حکومتی بدهد! تا به پشتوانه رسانههای زنجیرهای معلومالحال نمایش فیلمهای مستهجن و هتاکی مثل «50 کیلو آلبالو» از سر گرفته شود.
ادامه مطلب ....
http://ift.tt/2aoSGul
منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان
تبادل لينك
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر