چرا از نعمتهای خدا لذت نمی بریم؟
در رویارویی با هر نعمتی، به یاد داشته باشید که آن زودگذر است. و با آمدن هر نعمتی، رفتنش نیز آغاز میشود و با آغاز هر بلایی، رهاییِ از آن هم شروع میشود. پس با چنین نگاهی، نعمتها پایدارتر میشود، و شهواتش کنترل میشود.
امیرالمؤمنین «علیهالسلام» میفرمایند:
«اُذکُر مَعَ کُلِّ لَذّه زَوالِها، وَ مَعَ کُلّ نعمه انتقالها، وَ مَعَ کُلّ بلیّه کشفها، فَإنَّ ذلک أبقی للنّعمه، وَ أنفی للشّهوه وَ أذهب للبَطَر و أقربُ إلی الفرج و أجدر بکشفِ الغمّه و درک المأمول»
در رویارویی با هر نعمتی، به یاد داشته باشید که آن زودگذر است. و با آمدن هر نعمتی، رفتنش نیز آغاز میشود و با آغاز هر بلایی، رهاییِ از آن هم شروع میشود. پس با چنین نگاهی، نعمتها پایدارتر میشود، و شهواتش کنترل میشود (دنبال زیادهخواهی نمیرود) و غرور و تکبر از میان میرود، و به شادی نزدیک میشود و از غمها رها میگردد و آسانتر به آرزوهایش میرسد.
اُذکُر مَعَ کُلِّ لَذّه زَوالِها؛ منظور از لذت در این بخش از روایت، لذات قوای پنجگانه وجودی است. توجه به زودگذر بودن لذّاتِ چهار بخش پائینی، سبب میشود که انسان، شادتر و آرامتر به سراغ لذّات این بخشها رفته و هیجانزدگی به سراغش نمیآید. امّا لذّات بخش فوق عقلانی، لذاتی پایدارترند و انسان را به آرامش و شادی بیشتری میرساند. لذّات فوق عقلانی، از خلوت نمودن بخش انسانی در کنار اِله خود (الله) حاصل میشود و هر سطح دریافت این لذّات بیشتر میشود، قدرت، شادی و آرامش انسان نیز بیشتر میگردد. نوع هوسهای انسان از لذتی، نشان میدهد که او، قبلاً این لذت را تجربه نموده است که دوباره آرزوی آن را در سر میپروراند.
امّا اغلب انسانها، هوسهای بخش فوق عقلانی خود را سرکوب نموده و از کنار آن به سادگی رد میشوند. این عدم توجه، ریشه در ضعف این بخش در این دسته از انسانها دارد. وقتی بخش فوق عقلانی ضعیف باشد و حاکمیتِ وجود انسان را در دست نداشته باشد، به محض اینکه انسان تصمیم میگیرد به هوسهای بخش فوق عقلانیاش پاسخ مثبت دهد، اِلههای بخشهای دیگر قدرت نمایی نموده و مانع از خلوتها و عشقبازیهای انسان در این بخش میگردند.
و همین مسئله ضعف این بخش را تشدید میکند. تنها تغذیهی مداوم و منظم این بخش، سبب قدرت گرفتن آن شده و حاکمیت وجود انسان را به دست بخش فوق عقلانی میدهد. در این صورت انسان به راحتی میتواند به هوسهای بخش فوق عقلانیاش پاسخ گوید.
َو مَعَ کُلّ نِعمَة إنتقالها؛ انسانها غالباً سالهایی را در انتظار یک نعمت سپری میکنند، غافل اینکه درست در لحظهای که به نعمت دست مییابند، ماجرای از دست دادن آن نیز برایشان آغاز میشود. اگر انسانها با چنین باوری به نعمتهایشان بنگرند، در فاصلهای که در کنار نعمتهایشان هستند از آنها لذت برده و به نحو احسن بهره میبرند.
و مع کلّ بلیّهٍ کشفها؛ در لابه لای نعمتها، همواره بلاهایی نیز بر انسانها نازل میشوند. فراموش نکنیم که بلاها نیز مانند نعمتها زودگذر اند و از آنان آثار مبارکشان (ریزش گناهان، درجات آخرتی و ...) بر جای میمانند.
فانّ ذلک أبقی لِلنّعمه؛ اختصاص دادن دلبستگیها و اشتیاقهای انسان به لذات فوق عقلانی، سبب میشود که انسان به لذات دیگر با نگاه گذرا نگریسته و از نعمتهایی که در اختیار دارد با شادی و لذت استفاده میکند.
در این صورت نعمتهایش نیز پایدارتر خواهند بود. خداوند نعماتِ انسان را زمانی از او سلب میکند که انسان به عنوان یک دلبستگی، دغدغه و هدف به آنها نگاه کند.
سؤال؛ علت اینکه اکثر انسانها توانایی لذت بردن از نعمتهایشان را ندارند، چیست؟
ذهن چنین انسانهایی غالباً در حالت انتظار آینده و یا درگیری در گذشته است. اگر ذهن انسان در زمان حال معطوف نباشد، توانائی لذت بردن از نعمتهای در اختیارش را ندارد. شادی و آرامش، خصلت انسانهایی است که در زمان حال زندگی میکنند.
و أنفی للشّهوه؛ وقتی انسان به چند پندِ قلبی امیرالمؤمنین «علیهالسلام» توجه داشته باشد، مَحال است به دنبالِ اضافه نعمت باشد و حرص و طمع و ولع لذاتِ دنیائی از نفس او حذف میشود. لذات پائینی بسیار لازم اند، امّا مشغول شدن به لذتجویی اساساً امری ناپسند است. کسی که توان لذت بردن از نعمتهای پائینی را ندارند، نمیتوانند از لذات فوق عقلانی لذت ببرند.
در بسیاری از اوقات، عدم توانایی در بهرهگیری از لذات فوق عقلانی، ریشه در عدم توانایی در لذات پایینی دارد. کسی که نمیتواند یک سوم از زمان خود را به لذات حلال بپردازد، توان استفاده از دو سوم زمان دیگرش را در لذات فوق عقلانی نخواهد داشت، امّا به شرط آنکه به لذات پائینی، با نگاه مقدمهای برای آمادگی جهت استفاده از لذات فوق عقلانی نگاه کند، نه نگاه یک لذّت مستقل یا یک هدف ... .
و أذهب للبَطَر؛ چنین نگاههائی قطعاً عُجب و غرورِ حاصل از نعمتها را از نفس انسان حذف میکند. کسی که هیچ لذتی را پایدار نمیبیند. علاوه بر اینکه به راحتی از نعمتهایش لذّت میبرد، در لحظهای که از دستشان میدهد نیز دچار اضطراب و غصه نمیگردد، چرا که اساساً به آنها دلبستگی نداشته است.
چنین انسانهایی هرگز از نعماتشان برای فخرفروشی استفاده نمیکنند، حتی گاهی آنقدر معمولی زندگی میکنند که کسی حسرت زندگی و یا نعمتِ آنان را نداشته باشد. آنها همواره سعی میکنند تا دیگران را در نعمات خود شریک نمایند، چرا که یقین دارند، هر چه بخشش بیشتر میشود، برکت نیز افزونتر میگردد.
و أقرب إلی الفرج؛ این انسان با استفاده صحیح از نعماتش، به شادی عمیقتری دست مییابد.
و أجدر بکشف الغمّه؛ و حتماً به راحتی از بسیاری از غمهای غیر انسانی نجات مییابد.
و درک المأمول؛ برخوردِ صحیح با نعمات، زودتر و راحتتر به آرزوهایش دست مییابد، زیرا موانعی که در مسیر کسب آرزوهایش بوده است را از میان برده است.
از سلسله مباحث غم و شادی، استاد محمد شجاعی
منتظران منجی
در رویارویی با هر نعمتی، به یاد داشته باشید که آن زودگذر است. و با آمدن هر نعمتی، رفتنش نیز آغاز میشود و با آغاز هر بلایی، رهاییِ از آن هم شروع میشود. پس با چنین نگاهی، نعمتها پایدارتر میشود، و شهواتش کنترل میشود.
امیرالمؤمنین «علیهالسلام» میفرمایند:
«اُذکُر مَعَ کُلِّ لَذّه زَوالِها، وَ مَعَ کُلّ نعمه انتقالها، وَ مَعَ کُلّ بلیّه کشفها، فَإنَّ ذلک أبقی للنّعمه، وَ أنفی للشّهوه وَ أذهب للبَطَر و أقربُ إلی الفرج و أجدر بکشفِ الغمّه و درک المأمول»
در رویارویی با هر نعمتی، به یاد داشته باشید که آن زودگذر است. و با آمدن هر نعمتی، رفتنش نیز آغاز میشود و با آغاز هر بلایی، رهاییِ از آن هم شروع میشود. پس با چنین نگاهی، نعمتها پایدارتر میشود، و شهواتش کنترل میشود (دنبال زیادهخواهی نمیرود) و غرور و تکبر از میان میرود، و به شادی نزدیک میشود و از غمها رها میگردد و آسانتر به آرزوهایش میرسد.
اُذکُر مَعَ کُلِّ لَذّه زَوالِها؛ منظور از لذت در این بخش از روایت، لذات قوای پنجگانه وجودی است. توجه به زودگذر بودن لذّاتِ چهار بخش پائینی، سبب میشود که انسان، شادتر و آرامتر به سراغ لذّات این بخشها رفته و هیجانزدگی به سراغش نمیآید. امّا لذّات بخش فوق عقلانی، لذاتی پایدارترند و انسان را به آرامش و شادی بیشتری میرساند. لذّات فوق عقلانی، از خلوت نمودن بخش انسانی در کنار اِله خود (الله) حاصل میشود و هر سطح دریافت این لذّات بیشتر میشود، قدرت، شادی و آرامش انسان نیز بیشتر میگردد. نوع هوسهای انسان از لذتی، نشان میدهد که او، قبلاً این لذت را تجربه نموده است که دوباره آرزوی آن را در سر میپروراند.
امّا اغلب انسانها، هوسهای بخش فوق عقلانی خود را سرکوب نموده و از کنار آن به سادگی رد میشوند. این عدم توجه، ریشه در ضعف این بخش در این دسته از انسانها دارد. وقتی بخش فوق عقلانی ضعیف باشد و حاکمیتِ وجود انسان را در دست نداشته باشد، به محض اینکه انسان تصمیم میگیرد به هوسهای بخش فوق عقلانیاش پاسخ مثبت دهد، اِلههای بخشهای دیگر قدرت نمایی نموده و مانع از خلوتها و عشقبازیهای انسان در این بخش میگردند.
و همین مسئله ضعف این بخش را تشدید میکند. تنها تغذیهی مداوم و منظم این بخش، سبب قدرت گرفتن آن شده و حاکمیت وجود انسان را به دست بخش فوق عقلانی میدهد. در این صورت انسان به راحتی میتواند به هوسهای بخش فوق عقلانیاش پاسخ گوید.
َو مَعَ کُلّ نِعمَة إنتقالها؛ انسانها غالباً سالهایی را در انتظار یک نعمت سپری میکنند، غافل اینکه درست در لحظهای که به نعمت دست مییابند، ماجرای از دست دادن آن نیز برایشان آغاز میشود. اگر انسانها با چنین باوری به نعمتهایشان بنگرند، در فاصلهای که در کنار نعمتهایشان هستند از آنها لذت برده و به نحو احسن بهره میبرند.
و مع کلّ بلیّهٍ کشفها؛ در لابه لای نعمتها، همواره بلاهایی نیز بر انسانها نازل میشوند. فراموش نکنیم که بلاها نیز مانند نعمتها زودگذر اند و از آنان آثار مبارکشان (ریزش گناهان، درجات آخرتی و ...) بر جای میمانند.
فانّ ذلک أبقی لِلنّعمه؛ اختصاص دادن دلبستگیها و اشتیاقهای انسان به لذات فوق عقلانی، سبب میشود که انسان به لذات دیگر با نگاه گذرا نگریسته و از نعمتهایی که در اختیار دارد با شادی و لذت استفاده میکند.
در این صورت نعمتهایش نیز پایدارتر خواهند بود. خداوند نعماتِ انسان را زمانی از او سلب میکند که انسان به عنوان یک دلبستگی، دغدغه و هدف به آنها نگاه کند.
سؤال؛ علت اینکه اکثر انسانها توانایی لذت بردن از نعمتهایشان را ندارند، چیست؟
ذهن چنین انسانهایی غالباً در حالت انتظار آینده و یا درگیری در گذشته است. اگر ذهن انسان در زمان حال معطوف نباشد، توانائی لذت بردن از نعمتهای در اختیارش را ندارد. شادی و آرامش، خصلت انسانهایی است که در زمان حال زندگی میکنند.
و أنفی للشّهوه؛ وقتی انسان به چند پندِ قلبی امیرالمؤمنین «علیهالسلام» توجه داشته باشد، مَحال است به دنبالِ اضافه نعمت باشد و حرص و طمع و ولع لذاتِ دنیائی از نفس او حذف میشود. لذات پائینی بسیار لازم اند، امّا مشغول شدن به لذتجویی اساساً امری ناپسند است. کسی که توان لذت بردن از نعمتهای پائینی را ندارند، نمیتوانند از لذات فوق عقلانی لذت ببرند.
در بسیاری از اوقات، عدم توانایی در بهرهگیری از لذات فوق عقلانی، ریشه در عدم توانایی در لذات پایینی دارد. کسی که نمیتواند یک سوم از زمان خود را به لذات حلال بپردازد، توان استفاده از دو سوم زمان دیگرش را در لذات فوق عقلانی نخواهد داشت، امّا به شرط آنکه به لذات پائینی، با نگاه مقدمهای برای آمادگی جهت استفاده از لذات فوق عقلانی نگاه کند، نه نگاه یک لذّت مستقل یا یک هدف ... .
و أذهب للبَطَر؛ چنین نگاههائی قطعاً عُجب و غرورِ حاصل از نعمتها را از نفس انسان حذف میکند. کسی که هیچ لذتی را پایدار نمیبیند. علاوه بر اینکه به راحتی از نعمتهایش لذّت میبرد، در لحظهای که از دستشان میدهد نیز دچار اضطراب و غصه نمیگردد، چرا که اساساً به آنها دلبستگی نداشته است.
چنین انسانهایی هرگز از نعماتشان برای فخرفروشی استفاده نمیکنند، حتی گاهی آنقدر معمولی زندگی میکنند که کسی حسرت زندگی و یا نعمتِ آنان را نداشته باشد. آنها همواره سعی میکنند تا دیگران را در نعمات خود شریک نمایند، چرا که یقین دارند، هر چه بخشش بیشتر میشود، برکت نیز افزونتر میگردد.
و أقرب إلی الفرج؛ این انسان با استفاده صحیح از نعماتش، به شادی عمیقتری دست مییابد.
و أجدر بکشف الغمّه؛ و حتماً به راحتی از بسیاری از غمهای غیر انسانی نجات مییابد.
و درک المأمول؛ برخوردِ صحیح با نعمات، زودتر و راحتتر به آرزوهایش دست مییابد، زیرا موانعی که در مسیر کسب آرزوهایش بوده است را از میان برده است.
از سلسله مباحث غم و شادی، استاد محمد شجاعی
منتظران منجی
ادامه مطلب ....
http://ift.tt/1O8dHZN
منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان
تبادل لينك
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر