بهترین هم نشینان، اهل مدارا هستند!
رفق در لغت به معنای مدارا کردن است. همهی انسان ها در طول روز، طول هفته ... احوالات متغیری دارند. عوامل مختلفی در تغییر حالات انسانها نقش دارند. به گونهای که گاهی او را به شادی و سرمستی میرسانند، و گاهی بیحوصله و کسل و بی انگیزهاش، مینمایند. لذا در روایات آمده است که؛ « وَفِي تقلب الْأَحْوَال، علم جَوَاهِر الرِّجَال» در بالا و پایین شدنِ احوالات است که درون انسان ها، مشهود میگردد.
در حقیقت، شخصیت حقیقی انسانها، در زمان هایی شناخته میشود که انسان تغییر احوال شدیدی پیدا میکند. به عنوان مثال؛ زمان سفر که عواملِ ثابت زندگی تغییر زیادی پیدا میکنند، فرصت مناسبی است که خودمان و یا دیگران را بهتر بشناسیم.
البته گاهی استفاده از غذاهایی که با طبع انسان سازگار نیست، ممکن است در او حالات کسلی، رخوت، بیحوصلگی، و یا تندی و عصبانیت تولید کند. این مسئله، حائز اهمیت نیست؛ زیرا این فرد ذاتاً چنین صفاتی را در نفس خود ندارد، و با اصلاح این تغذیهی اشتباه، میتواند به حالت تعادل برگردد.
آنچه که خیلی برای یک انسان حقیقی، حائز اهمیت است، مدیریت خویشتن است. یعنی داشتنِ قدرتی، که قادر باشد نفسِ خود را در حالات مختلف به گونهای مدیریت کند، که به سلامتِ اصلی نفسش لطمهای وارد نشود. و حتی در مراتب بالاتر، به گونهای خود را مدیریت کند که در تغییر حالات مختلف، حتی شادی و آرامش نیز، دچار تغیر و تذلل نگردد.
چنین کسی ضمن اینکه تغییر حالات خود را به رسمیت میشناسد. اما آن ها را باور نمیکند. او میداند در اوقاتی که نفس او به کسالت مبتلا شده، قادر به بهرهبرداری خوبی از شرایط معنوی نخواهد بود. لذا در این شرایط، به نفسِ خود، بار بیشتری را تحمیل کرده و تا رسیدن به حالت تعادل، صبر میکند.
فراموش نکنیم که؛
تحمیل بار اضافی بر نفس، و توقع زیاد داشتن از خودمان، ما را به شکستهایی میرساند که نتیجهاش احساس شکست خوردگی، عدم توانایی، و احساس بیمصرفی و بیفایده بودن است.
مهارتِ تشخیص اولویتها در زندگی، سبب میشود که انسان، در موقع صحیح و لازم، به سمت یک فعالیت و انتخاب خاص، پیش برود. در این صورت، در مواقعی که از نظر روحی، آماده نیست، سطح توقع خود را نفسش کم کرده و از تحمیل بار اضافی بر آن، خودداری میکند. این مهارت سبب میشود که انسان، چنین موقعیتهایی را در دیگران نیز، به خوبی درک نموده و با آنان مدارا میکند.
بنابراین، به درکِ حالاتِ گوناگون نفس، و تصمیمگیری صحیح براساس این حالات، چه در مورد خودمان، چه در مورد دیگران، رفق (مدارا) گفته میشود.
عدم مدارا کردن و با خودمان یا با دیگران، سبب میشود که ما کلاً از مسیر آخرت و ابدیت خارج شویم. بطوری که بسیاری از انسانها در اثر عدم تجهیز به صفت رفق، در رحم دنیا سقط شده، و اساساً به سوی آخرت، در حرکت نخواهند بود.
کسانی که اهل مدارا نیستند، توسط شیطان محاصره شده و به بازی خطرناکِ رقابتهای دنیایی وارد میشوند و هرگز قدرت کنترل طمعها و حرصهایشان را نمییابند. لذا دائماً در دلشورهها و اضطرابها ترسهای آینده، دست و پا میزنند. فراموش نکنیم که گاهی عدم مدارای ما با دیگران، صدمات جبرانناپذیری را به بار میآورد.
عدم مدارای ما با جوانان و نادیده گرفتن خطاهایشان، آنان را دینگریز و دین زده نموده و بازگشتشان را به سوی نور، به تأخیر انداخته و یا غیر ممکن میسازد.
والدینی که اهل مدارا با فرزندان خود در هفت سال اول زندگی نیستند، منتظر اطاعت آنان در هفت سال دوم، نباشند. اساساً والدین موظفند خود را به صفت رفق، مجهز نمایند، زیرا این اسلحه، از مهمترین اسلحهها در تربیت و پرورش فرزندان است.
تکلّفها و تجملگراییهایی که امروزه انسانها را از پرداختن به ابدیتشان باز داشته است. نشانهی عدم تجهیز آنان به صفت رفق است. کسانی که اهل مدارا نیستند، حتی به خودشان هم دائماً سخت گرفته با چشم و همچشمیها و تجملگراییها، خودشان را از حرکت به سوی آخرت باز میدارند. چنین انسانهایی قطعاً با دیگران نیز،اهل مدارا نخواهند بود.
«والحمدلله رب العالمین»
صوت
منتظران منجی
رفق در لغت به معنای مدارا کردن است. همهی انسان ها در طول روز، طول هفته ... احوالات متغیری دارند. عوامل مختلفی در تغییر حالات انسانها نقش دارند. به گونهای که گاهی او را به شادی و سرمستی میرسانند، و گاهی بیحوصله و کسل و بی انگیزهاش، مینمایند. لذا در روایات آمده است که؛ « وَفِي تقلب الْأَحْوَال، علم جَوَاهِر الرِّجَال» در بالا و پایین شدنِ احوالات است که درون انسان ها، مشهود میگردد.
در حقیقت، شخصیت حقیقی انسانها، در زمان هایی شناخته میشود که انسان تغییر احوال شدیدی پیدا میکند. به عنوان مثال؛ زمان سفر که عواملِ ثابت زندگی تغییر زیادی پیدا میکنند، فرصت مناسبی است که خودمان و یا دیگران را بهتر بشناسیم.
البته گاهی استفاده از غذاهایی که با طبع انسان سازگار نیست، ممکن است در او حالات کسلی، رخوت، بیحوصلگی، و یا تندی و عصبانیت تولید کند. این مسئله، حائز اهمیت نیست؛ زیرا این فرد ذاتاً چنین صفاتی را در نفس خود ندارد، و با اصلاح این تغذیهی اشتباه، میتواند به حالت تعادل برگردد.
آنچه که خیلی برای یک انسان حقیقی، حائز اهمیت است، مدیریت خویشتن است. یعنی داشتنِ قدرتی، که قادر باشد نفسِ خود را در حالات مختلف به گونهای مدیریت کند، که به سلامتِ اصلی نفسش لطمهای وارد نشود. و حتی در مراتب بالاتر، به گونهای خود را مدیریت کند که در تغییر حالات مختلف، حتی شادی و آرامش نیز، دچار تغیر و تذلل نگردد.
چنین کسی ضمن اینکه تغییر حالات خود را به رسمیت میشناسد. اما آن ها را باور نمیکند. او میداند در اوقاتی که نفس او به کسالت مبتلا شده، قادر به بهرهبرداری خوبی از شرایط معنوی نخواهد بود. لذا در این شرایط، به نفسِ خود، بار بیشتری را تحمیل کرده و تا رسیدن به حالت تعادل، صبر میکند.
فراموش نکنیم که؛
تحمیل بار اضافی بر نفس، و توقع زیاد داشتن از خودمان، ما را به شکستهایی میرساند که نتیجهاش احساس شکست خوردگی، عدم توانایی، و احساس بیمصرفی و بیفایده بودن است.
مهارتِ تشخیص اولویتها در زندگی، سبب میشود که انسان، در موقع صحیح و لازم، به سمت یک فعالیت و انتخاب خاص، پیش برود. در این صورت، در مواقعی که از نظر روحی، آماده نیست، سطح توقع خود را نفسش کم کرده و از تحمیل بار اضافی بر آن، خودداری میکند. این مهارت سبب میشود که انسان، چنین موقعیتهایی را در دیگران نیز، به خوبی درک نموده و با آنان مدارا میکند.
بنابراین، به درکِ حالاتِ گوناگون نفس، و تصمیمگیری صحیح براساس این حالات، چه در مورد خودمان، چه در مورد دیگران، رفق (مدارا) گفته میشود.
عدم مدارا کردن و با خودمان یا با دیگران، سبب میشود که ما کلاً از مسیر آخرت و ابدیت خارج شویم. بطوری که بسیاری از انسانها در اثر عدم تجهیز به صفت رفق، در رحم دنیا سقط شده، و اساساً به سوی آخرت، در حرکت نخواهند بود.
کسانی که اهل مدارا نیستند، توسط شیطان محاصره شده و به بازی خطرناکِ رقابتهای دنیایی وارد میشوند و هرگز قدرت کنترل طمعها و حرصهایشان را نمییابند. لذا دائماً در دلشورهها و اضطرابها ترسهای آینده، دست و پا میزنند. فراموش نکنیم که گاهی عدم مدارای ما با دیگران، صدمات جبرانناپذیری را به بار میآورد.
عدم مدارای ما با جوانان و نادیده گرفتن خطاهایشان، آنان را دینگریز و دین زده نموده و بازگشتشان را به سوی نور، به تأخیر انداخته و یا غیر ممکن میسازد.
والدینی که اهل مدارا با فرزندان خود در هفت سال اول زندگی نیستند، منتظر اطاعت آنان در هفت سال دوم، نباشند. اساساً والدین موظفند خود را به صفت رفق، مجهز نمایند، زیرا این اسلحه، از مهمترین اسلحهها در تربیت و پرورش فرزندان است.
تکلّفها و تجملگراییهایی که امروزه انسانها را از پرداختن به ابدیتشان باز داشته است. نشانهی عدم تجهیز آنان به صفت رفق است. کسانی که اهل مدارا نیستند، حتی به خودشان هم دائماً سخت گرفته با چشم و همچشمیها و تجملگراییها، خودشان را از حرکت به سوی آخرت باز میدارند. چنین انسانهایی قطعاً با دیگران نیز،اهل مدارا نخواهند بود.
«والحمدلله رب العالمین»
صوت
منتظران منجی
ادامه مطلب ....
http://ift.tt/1OjVsLL
منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان
تبادل لينك
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر