عظمت و توکل حضرت آيت الله العظمي بروجردي (ره)
در مراسم سالگرد ارتحال ملکوتي مرجع عالي قدرحضرت آيت الله العظمي بروجردي (ره) جناب شيخ حسين انصاريان، خاطرات و نکاتي را در عظمت شخصيت بي بديل اين عالم رباني ذکر کردند و بيان داشتند:
خدمت يکي از شاگردان آيت الله بروجردي (ره) که خود از مراجع معظم تقليد هستند رسيدم و ازايشان پرسيدم: «شما که شانزده سال شاگرد آيت الله بوديد و با ايشان رفت و آمد داشتيد، اگر بخواهيد ايشان را در يک جمله معرفي کنيد چه مي گوييد؟» ايشان فرمود: «او مرد خدا بود.» يعني مرد پست و مقام، هواي نفس و زرق و برق دنيايي نبود و تنها در مسير حق گام بر مي داشت.
خادم آيت الله نقل مي کردند: ايشان ظهرها جهت اقامه نماز جماعت به مسجد اعظم در حرم مطهر حضرت معصومه (س) مي رفتند و پس از بازگشت از حرم، به اتاق خودشان مي رفتند و در را از داخل قفل کرده مشغول عبادت مي شدند. پس از تمام شدن عبادت و نمازشان، در را مي گشودند و وقتي من به نزدشان مي رفتم يا براي شان غذا مي بردم، مي ديدم که ايشان در هنگام عبادت چندان گريسته اند که محاسن، سينه و حتي قباي شان کاملاً خيس شده است. اين مرجع عالي قدر، در هنگام عبوديت خداوند و نيز از خوف خداوند اين چنين مي گريستند.
مرحوم آقاي فلسفي، نقل مي کنند: در دوران مرجعيت آيت الله بروجردي (ره) مدتي بود که وجهي به حوزه علميه نمي رسيد. فصل زمستان بود و چند هزار نفر نگران و منتظر بودند. دراين موقع حضرت امام خميني (ره) نامه اي نوشتند و از من خواستند که نزد چند نفر از تاجران و بازاريان تهران بروم و هزينه مورد نياز را از آنان قرض گرفته، در اختيار آيت الله بروجردي (ره) قرار دهم تا ايشان بتوانند شهريه طلاب را بپردازند.
من قبل از هراقدامي نزد آيت الله بروجردي آمدم و نامه امام خميني را براي ايشان خواندم. آقاي بروجردي از امام و توجه شان تقدير کردند و به من گفتند: «من هشتاد سال است که جز در خانه خدا در هيچ خانه اي را نزده ام؛ شما هم واسطه نشويد که ما در خانه غير خدا برويم. خدا خودش اين وضعيت را سامان مي بخشد.» گفتم: «چشم، اگر شما نمي خواهيد هيچ اقدامي نمي کنم.»
عصر آن روز قبل از بازگشت به تهران جهت ديدار مجدد و خداحافظي، نزد آيت الله بروجردي رفتم. ايشان فرمودند: «آقاي فلسفي! به محض رفتن شما، يکي از تاجران خليج فارس آمد، وجوهاتش را حساب کرد و سهم خود را پرداخت، خداوند شهريه طلبه ها را تا سه ماه ديگر رساند.» توکل و توجه ايشان به حضرت حق آن قدر زياد بود که همه را شگفت زده مي کرد.
روحاني مسني که خود شاهد مرحوم آيت الله بروجردي بود، مي گفت: «پس از اتمام مراسم و روضه ها، از محضر ايشان درخواست دعا مي نمودند، وقتي آقا دستشان را بالا مي بردند و دعا مي کردند و آمين مي گفتند، در آن هنگام، مثل اين بود که در و ديوار و همه اشياء نيز با ايشان آمين مي گويند.»
شيخ حسين انصاري نقل مي کردند: زماني که کودک بودم شنيدم که شاه زاده عربستان، سعود بن عبدالعزيز وزير امورخارجه عربستان که بسيار ثروتمند و معروف به «پادشاه نفت» بود به ايران سفر مي کند. او در ديدار با شاه، از او مي خواهد که بزرگ ترين مقام معنوي شيعيان را به او معرفي کند. شاه و درباريان، آقاي بروجردي را معرفي مي کنند. سپس مأموري از دربار نزد آيت الله بروجردي مي آيد و به او خبر مي دهد که نماينده عربستان قصد ديدار او را دارد. آقاي بروجردي مي فرمايند: «ما با پادشاهان کاري نداريم، از جانب من از ايشان تشکر کنيد.»
پس از بازگشت مأمور دربار، بعضي از علماء به آيت الله، اعتراض مي کنند که ديدار شما با اين شخص براي بهبود روابط بين دو کشور اسلامي بسيار مفيد بود و براي زائران مکه و مدينه نيز خالي از فايده نبود.
آيت الله بروجردي مي فرمايند: «اين مسئول عربستاني وهابي است و وهابي ها اعتقادي به زيارت قبور ائمه و امامزادگان (ع) ندارند بلکه اصلاً بر سر مزار اموات نمي روند، از اين رو اگر ملاقات با او را مي پذيرفتم او قطعاً مستقيم به ديدار من مي آمد و به زيارت حضرت معصومه (س) نمي رفت. چنين بي حرمتي را نه خود مي توانستم تحمل کنم و نه در روز قيامت پاسخي داشتم که به ساحت مقدس حضرت معصومه (س) بدهم.»
در مراسم سالگرد ارتحال ملکوتي مرجع عالي قدرحضرت آيت الله العظمي بروجردي (ره) جناب شيخ حسين انصاريان، خاطرات و نکاتي را در عظمت شخصيت بي بديل اين عالم رباني ذکر کردند و بيان داشتند:
خدمت يکي از شاگردان آيت الله بروجردي (ره) که خود از مراجع معظم تقليد هستند رسيدم و ازايشان پرسيدم: «شما که شانزده سال شاگرد آيت الله بوديد و با ايشان رفت و آمد داشتيد، اگر بخواهيد ايشان را در يک جمله معرفي کنيد چه مي گوييد؟» ايشان فرمود: «او مرد خدا بود.» يعني مرد پست و مقام، هواي نفس و زرق و برق دنيايي نبود و تنها در مسير حق گام بر مي داشت.
خادم آيت الله نقل مي کردند: ايشان ظهرها جهت اقامه نماز جماعت به مسجد اعظم در حرم مطهر حضرت معصومه (س) مي رفتند و پس از بازگشت از حرم، به اتاق خودشان مي رفتند و در را از داخل قفل کرده مشغول عبادت مي شدند. پس از تمام شدن عبادت و نمازشان، در را مي گشودند و وقتي من به نزدشان مي رفتم يا براي شان غذا مي بردم، مي ديدم که ايشان در هنگام عبادت چندان گريسته اند که محاسن، سينه و حتي قباي شان کاملاً خيس شده است. اين مرجع عالي قدر، در هنگام عبوديت خداوند و نيز از خوف خداوند اين چنين مي گريستند.
مرحوم آقاي فلسفي، نقل مي کنند: در دوران مرجعيت آيت الله بروجردي (ره) مدتي بود که وجهي به حوزه علميه نمي رسيد. فصل زمستان بود و چند هزار نفر نگران و منتظر بودند. دراين موقع حضرت امام خميني (ره) نامه اي نوشتند و از من خواستند که نزد چند نفر از تاجران و بازاريان تهران بروم و هزينه مورد نياز را از آنان قرض گرفته، در اختيار آيت الله بروجردي (ره) قرار دهم تا ايشان بتوانند شهريه طلاب را بپردازند.
من قبل از هراقدامي نزد آيت الله بروجردي آمدم و نامه امام خميني را براي ايشان خواندم. آقاي بروجردي از امام و توجه شان تقدير کردند و به من گفتند: «من هشتاد سال است که جز در خانه خدا در هيچ خانه اي را نزده ام؛ شما هم واسطه نشويد که ما در خانه غير خدا برويم. خدا خودش اين وضعيت را سامان مي بخشد.» گفتم: «چشم، اگر شما نمي خواهيد هيچ اقدامي نمي کنم.»
عصر آن روز قبل از بازگشت به تهران جهت ديدار مجدد و خداحافظي، نزد آيت الله بروجردي رفتم. ايشان فرمودند: «آقاي فلسفي! به محض رفتن شما، يکي از تاجران خليج فارس آمد، وجوهاتش را حساب کرد و سهم خود را پرداخت، خداوند شهريه طلبه ها را تا سه ماه ديگر رساند.» توکل و توجه ايشان به حضرت حق آن قدر زياد بود که همه را شگفت زده مي کرد.
روحاني مسني که خود شاهد مرحوم آيت الله بروجردي بود، مي گفت: «پس از اتمام مراسم و روضه ها، از محضر ايشان درخواست دعا مي نمودند، وقتي آقا دستشان را بالا مي بردند و دعا مي کردند و آمين مي گفتند، در آن هنگام، مثل اين بود که در و ديوار و همه اشياء نيز با ايشان آمين مي گويند.»
شيخ حسين انصاري نقل مي کردند: زماني که کودک بودم شنيدم که شاه زاده عربستان، سعود بن عبدالعزيز وزير امورخارجه عربستان که بسيار ثروتمند و معروف به «پادشاه نفت» بود به ايران سفر مي کند. او در ديدار با شاه، از او مي خواهد که بزرگ ترين مقام معنوي شيعيان را به او معرفي کند. شاه و درباريان، آقاي بروجردي را معرفي مي کنند. سپس مأموري از دربار نزد آيت الله بروجردي مي آيد و به او خبر مي دهد که نماينده عربستان قصد ديدار او را دارد. آقاي بروجردي مي فرمايند: «ما با پادشاهان کاري نداريم، از جانب من از ايشان تشکر کنيد.»
پس از بازگشت مأمور دربار، بعضي از علماء به آيت الله، اعتراض مي کنند که ديدار شما با اين شخص براي بهبود روابط بين دو کشور اسلامي بسيار مفيد بود و براي زائران مکه و مدينه نيز خالي از فايده نبود.
آيت الله بروجردي مي فرمايند: «اين مسئول عربستاني وهابي است و وهابي ها اعتقادي به زيارت قبور ائمه و امامزادگان (ع) ندارند بلکه اصلاً بر سر مزار اموات نمي روند، از اين رو اگر ملاقات با او را مي پذيرفتم او قطعاً مستقيم به ديدار من مي آمد و به زيارت حضرت معصومه (س) نمي رفت. چنين بي حرمتي را نه خود مي توانستم تحمل کنم و نه در روز قيامت پاسخي داشتم که به ساحت مقدس حضرت معصومه (س) بدهم.»
ادامه مطلب ....
http://ift.tt/RXLXuB
منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان
تبادل لينك
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر