۱۳۹۴ فروردین ۱۰, دوشنبه

سابقه مخالفت‌های امام و رهبری با تعریف و تمجید از ایشان + صوت



نقل قول:








خبرنامه دانشجویان ایران: «...با سلام و درود بی پایان به روح پر فتوح حضرت امام خمینی ( رضوان الله تعالی علیه ) و ارواح پاک و مطهر شهدا و با آرزوی طول عمر، توام با عزت و سلامتی برای مقام معظم رهبری (مد ظله العالی) سفری خوش را برای شما آرزومندیم...»





به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ اگر یکبار مسافرت خود را با هواپیمایی جمهوری اسلامی ایران سپری کرده باشید، جملاتی مثل عبارات فوق را شنیده اید.

چند روز پیش که رهبر معظم انقلاب پس از ایام فاطمیه مجددا راهی مشهد مقدس شدند، مهماندار هواپیمای مسافربری پرواز عادی تهران مشهد در خوشامدگویی ابتدایی به مسافران به سبک معمول برای شادی روح امام و شهدا دعا و سلامتی رهبر انقلاب را آرزو کرد، غافل از اینکه رهبرانقلاب نیز که مسافر این پرواز بودند اما با شنیدن این خوشامدگویی از بخش آرزوی سلامتی برای رهبرانقلاب ناراحت شدند و دستور حذف سریع این بخش از متن خوشامدگویی مهمانداران توسط مسئولان مربوط را صادر کردند.

این سبک و سیاق البته در سیره امام خمینی و رهبر انقلاب مسبوق به سابقه است و اول بار نیست که ایشان مخالفت خود را با تعریف و تمجید از خود را آشکار می کنند.

مهر ماه سال 91 نیز رهبر معظم انقلاب در آخرین دیدار خود در جریان سفرشان به نوشهر، با نیروهای مسلح منطقه‌ی شمال کشور و خانواده‌های آنان دیدار کردند. اما ایشان در آغاز این دیدار تکلیف شعری را روشن کردند که جمعیت حاضر در ابتدای این مراسم خواندند:

کشتی ولایت را / ناخدای دورانی

ماه آسمان عشق / نور چشم ایرانی

بیم موج و طوفان نیست / تا تو نوح ما هستی

زنده‌ایم و وقتی تو / جان و روح ما هستی


برخی تعابیر موجود در این شعر همچون «کشتی ولایت» و «نوح ما» که همخوانی جمعی شد، مورد اعتراض رهبر انقلاب قرار گرفت. ایشان پیش از ورود به بحث اصلی خود تأکید کردند:

«من به شما عرض می‌کنم، به همه هم این را می‌گویم و گفته‌ام و تکرار می‌کنم: مبادا آن صفاتی، خصالی، مناقبی که متناسب با وجود ولی‌عصر ارواحنافداه هست، این‌ها را تنزل بدهیم در سطح انسان‌های کوچک و ناقصی مثل این حقیر و امثال این حقیر. اینی که گفته می‌شود کسانی که در این سفینه سوارند، غم طوفان ندارند:

چه غم دیوار امت را که دارد چون تو پشتیبان

چه باک از موج بحر آن را که باشد نوح کشتیبان [گلستان سعدی]

این نوح، امام زمان است، اما با یک نگاه عمومی به طول تاریخ اسلام وقتی نگاه کنیم -که سعدی هم با همان نگاه این شعر را گفته است- وجود مقدس خاتم‌الانبیاء (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) نوحِ کشتیبان این امت است. [...] نوحِ این کشتی اوست. پشتیبان این امت اوست. واسطه‌ی فیض الهی به یکایک آحاد ما، به دل‌های ما، به جان‌های ما، به ذهن‌های ما، به جسم‌های ما، به حیات فردی و اجتماعی، وجود مقدس خاتم‌الأوصیاء و در رتبه‌ی قبل از او، وجود مقدس خاتم‌الأنبیاء (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) است.
»


رهبر انقلاب در اردیبهشت 91 نیز در جمع فرماندهان نیروی زمینی ارتش به‌طور ضمنی از استفاده‌ی تعبیر «جانم فدای رهبر» در مراسم‌ رسمی نیروهای مسلح انتقاد و تصریح کرده بودند: «ارتشی که نه در خدمت قدرت‌طلبی‌های شخصی است، نه برای شخص می‌میرد. این را من باید تأکید کنم؛ نه خدا راضی است، نه احکام اسلام اجازه می‌دهد که ما بگوییم ارتش ما، یا نیروهای مسلح ما، یا عناصر ما، برای خاطر فلان آدم بمیرند؛ نه. بله، برای خاطر اسلام همه بمیرند؛ فلان آدم هم برای خاطر اسلام بمیرد. برای برافراشته نگهداشتن پرچم استقلال کشور که کشور اسلامی است. همه آماده باشند برای مردن در این راه؛ که این مردن اسمش شهادت است.»

پس از این بیانات و در دیگر مراسم‌ رسمی نظامی بعدی، شعار «الله اکبر جانم فدای رهبر» نیروهای نظامی به «الله اکبر پاینده رهبر» تغییر یافت.

این‌گونه روشنگری‌های برگرفته از اصول دین عزت‌بخش اسلام، پیش از این نیز در بیانات رهبر انقلاب سابقه داشته است. اتفاقاً یکی از این موارد باز به دیدار جمعی از نیروهای مسلح، یعنی فرماندهان سپاه در سال ۱۳۷۷ با ایشان بازمی‌گردد.

در تاریخ ۱۳۷۷/۶/۲۴ در دیدار با فرماندهان سپاه پاسداران، پیش از بیانات رهبر انقلاب سرودی اجرا شد که در مصرعی از آن جمع با هم می‌خواندند: «سرور ما خامنه‌ای». ایشان در همان جلسه به طور جدی تذکر دادند و با انتقاد از خواندن این‌گونه اشعار تأکید کردند که از شنیدن چنین مطالبی حقیقتاً متأذی می‌شوند: «من خواهش می‌کنم که الفاظ این اشعار و سرودها را از کلمات مبالغه‌آمیز خالی کنید. هم شأن شما این است که در این راه‌ها پیشقدم باشید و هم حقیقت قضیه این است. بنده افتخارم به این است که بتوانم خدمتگزار شما و مردم باشم. «سَروَر» فقط خدای متعال است و به امر او و در پیروی و عبودیّت او بندگان صالحِ برجسته و معصومین علیهم‌السّلام‌اند. ما بندگانی ناقص، نارسا و ضعیف هستیم. بزرگ‌ترین هنر ما این است که بتوانیم در لابه‌لای همه‌ی ضعف‌هایی که داریم، کاری انجام دهیم که ان‌شاءاللَّه طبق وظیفه باشد. این کلمات مبالغه‌آمیز را حذف کنید. بنده، وقتی این کلمات را می‌شنوم، حقیقتاً متأذّی می‌شوم.»

در تاریخ ۱۳۸۰/۸/۱۲ نیز در دیدار با جوانان اصفهان، پیش از سخنرانی رهبر انقلاب، یکی از حاضران، ایشان را «علی زمان» خواند. ایشان در همان جلسه این‌گونه تذکر دادند: «وقتی کسانی اسم مبارک امیرالمؤمنین علیه‌السلام یا اسم مبارک ولیّ ‌عصر روحی‌فداه را می‌آورند، بعد اسم ما را هم دنبالش می‌آورند، بنده تنم می‌لرزد. آن حقایق نور مطلق، با ما که غرق در ظلمتیم، بسیار فاصله دارند. ما گیاه همین فضای آلوده‌ی دنیای امروزیم؛ ما کجا، کمترین و کوچک‌ترین شاگردان آنها کجا؟ ما کجا و قنبرِ آنها کجا؟ ما کجا و آن غلام حبشیِ فداشده در کربلای امام حسین علیه‌السّلام کجا؟ ما خاک پای آن غلام هم محسوب نمی‌شویم. اما آن‌چه که حقیقت است، این است که ما به عنوان مسلمانانی که راهمان را شناخته‌ایم، تصمیم خود را گرفته‌ایم و نیروی خود را برای این راه گذاشته‌ایم؛ با همه‌ی وجود در این راه حرکت می‌کنیم و ادامه خواهیم داد.»

همچنین سال 90 در جریان دیدار سالانه‌ی نمایندگان مجلس، هنگامی که یکی از نمایندگان اظهارات توأم با تعریف و تمجیدی از رهبری در حضور ایشان بیان کرد، رهبر انقلاب خاطرنشان کردند:

«می‌دانم از روی محبت و اخلاص و صفاست -در این تردیدی نیست- لیکن این‌جور بیانات، هم به ضرر من است، هم به ضرر خود گوینده است. نبایستی این بیانات به این شکل بیان شود. یک مجموعه‌ی زمانی تصادفاً کنار هم قرار گرفته‌ایم و داریم با هم کار می‌کنیم. من یک کار می‌کنم. شما یک کار می‌کنید. این‌جور تعبیرات، تعبیراتی نیست که انسان را خوش بیاید یا کمکی به کار پیشرفت انسان بکند. ما همگی بندگان خدا هستیم و ان‌شاءالله خدمتگزاران مردم هم باشیم.»


مواجهه و اظهار ناخشنودی در قبال بیان سخنانی که شبهه‌ی اغراق دارند، در سیره و سخنان صریح مرحوم امام خمینی رحمه‌الله نیز سابقه دارد. در دیدار نمایندگان نخستین دوره‌ی مجلس شورای اسلامی با ایشان، مرحوم فخرالدین حجازی که نفر اول منتخب مردم شهر تهران بود، به نمایندگی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی سخنانی را ایراد کرد و در بخشی از آن با بیانی بسار شیوا به تجلیل از امام پرداخت. وی سخنرانی خود را با جمله‌ی «بأبی أَنْتَ وَ امّی» آغاز کرد و بقیه‌ی سخنرانی را نیز به تعریف و تمجید از مقام والای حضرت امام اختصاص داد. این سخنان مرحوم حجازی با واکنش حضرت امام مواجه شد. ایشان افراد را از بیان چنین تعاریف و تمجیدهایی برحذر داشتند و تذکر دادند که انحطاط و سقوط اخلاقی افراد از همین‌گونه رفتارها و تمجیدها آغاز می شود. حضرت امام در آغاز سخنان آن روز خود تأکید کردند: «من خوف این را دارم که مطالبی که آقای حجازی فرمودند درباره‌ی من، باورم بیاید. من خوف این را دارم که با این فرمایشات ایشان و امثال ایشان برای من یک غرور و انحطاطی پیش بیاید. من به خدای تبارک و تعالی پناه می‌برم از غرور. من اگر خودم را برای خودم نسبت به سایر انسان‌ها یک مرتبتی قائل باشم، این انحطاط فکری است و انحطاط روحی. من در عین حال که از آقای حجازی تقدیر می‌کنم که ناطق برومندی است و متعهد، لکن گله می‌کنم که در حضور من مسائلی که ممکن است من باورم بیاید فرمودند. پیروزی ما مرهون اسلام است. نه مرهون من است و نه مرهون شما و نه مرهون هیچ قوه‌ای، مرهون اسلام است.»

همچنین سال ۱۳۶۶ در گردهمایی ائمه‌ی جمعه‌ی بلاد در حضور امام خمینی، مرحوم آیت‌الله مشکینی رئیس وقت مجلس خبرگان در تجلیل از امام چنین گفت: «...امام بزرگوار، مرجع اعظم تقلید شیعیان، رهبر عظیم‌الشأن مسلمانان، پناه مستضعفان جهان، علیک منّا سلام الله ابداً ما بقیت [...] اماما! امام زین‌العابدین علیه‌السلام در دعای روز جمعه و عید فطر و عید أضحی به جمله‌ای می‌رسند که برای ما تکان‌دهنده است و آن این است که می‌گوید: الّلهم انّ هذا المقام لخُلفائِک و أصفیائک و مواضع أُمنائک فی الدّرجة الرفیعة التی خصصتهم بها قد ابتزوها: خدایا این مقام مال اولیاء الله است، مال اصفیاء الله است، امناء الله است. و ابتزوها یعنی به جور و ظلم خدایا این مقام را از ما سلب کردند. مزید بر این مطلب، امام باقر و امام صادق و امام حسن عسکری علیهم‌السلام و بلکه الان حضرت بقیة ‌الله الأعظم هم همین جمله را با خدای خود صحبت می‌کنند. اماما! ما در این برهه‌ای از زمان چشم گشودیم و دیدیم بر این که خدا این مقام را به یکی از فرزندان لایق آن خاندان دوباره پس داد و عنایت کرد و به دست باکفایت آن حضرت تحویل داد.» (روزنامه اطلاعات مورخ ۱۳۶۶/۷/۱۸، گزارش سومین سمینار سراسری ائمه‌ی جمعه.)

امام خمینی در آغاز بیانات خود بلافاصله فرمودند: «من قبلاً از آقای مشکینی گله کنم. ما آن‌قدری که گرفتار به نفس خودمان هستیم، کافی است. دیگر مسائلی نفرمایید که انباشته بشود در نفوس و ما را به عقب برگرداند. شما دعا کنید که آدم بشویم. دعا کنید که حتی به همین ظواهر اسلام عمل کنیم. ما که چشم‌مان به آن بواطن نمی‌رسد لااقل به این ظواهر عمل بکنیم.» (ج ۲۰ صحیفه، ص ۳۹۴)

نهی‌های مکرر امام خمینی و رهبر معظم انقلاب در خصوص کاربرد این‌گونه تعابیر اغراق‌آمیز یا مختص به ائمه‌ی معصومین علیهم‌السلام، یک درس اصلی برای ملتزمان به مکتب ولایت دارد؛ این که اگرچه شور و احساس، جزئی از روحیات یک مؤمن است و در اسلام نیز نه‌تنها نفی نشده، در مواردی مانند اظهار ارادت به ذوات مقدسه‌ی معصومین و به‌ویژه حضرت سیدالشهدا علیهم‌السلام سفارش بسیاری هم نسبت به آن شده است، همچنین جزئی از ارکان رابطه‌ی امام و امت در نظام ولایت فقیه همین رابطه‌ی عاطفی است، اما سیره‌ی مرحوم امام خمینی و حضرت آیت‌الله خامنه‌ای گویای این واقعیت است که این بزرگواران در عین این که مخالفتی با این رابطه‌ی عاطفی ندارند، ولی با انحراف، اِفراط و پیرایه‌های آلوده‌ای که سکوت در قبال آن‌ها منجر به تثبیت و ترویج‌ آن می‌شود، مخالف هستند و مخالفت خود را بدون تعارف علنی می‌کنند.







دانلـــــود





ادامه مطلب ....



http://ift.tt/1MmPP3a



منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان



تبادل لينك



به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم


هیچ نظری موجود نیست: