قابل توجه دخترهایی که داداش ندارند!
داداشم منو تو خیابون دید و با یه نگاه تند بهم فهموند برو خونه تا بیام...
خیلی ترسیده بودم.. الان میاد حسابی منو تنبیه میکنه...
نزدیک غروب رسید.. وضو گرفت دو رکعت نماز خوند
بعد از نماز گفت بیا اینجا
خیلی ترسیده بودم
گفت آبجی بشین
نشستم
بی مقدمه شروع کرد یه روضه از خانوم حضرت زهرا خوند حسابی گریه کرد منم گریه ام گرفت
بعد گفت آبجی میدونی بی بی چرا روشو از مولا می پوشوند؟
از شرم اینکه علی یدفعه دق نکنه
آخه علی غیرت الله
میدونی «بی بی» حتی پشت در هم نذاشت چادر از سرش بیفته!
میدونی چرا امام حسن زود پیر شد؟
بخاطر اینکه تو کوچه بود و نتونست کاری برا ناموسش کنه!
آبجی حالا اگه میخوای منو دق مرگ نکنی، تو خیابون که راه میری مواظب روسری و چادرت باش
اگه خدای نکرده حجابت رو رعایت نکنی من نمیتونم فردای قیامت جواب خانوم حضرت زهرا رو بدم
سرش رو پایین انداخت و شروع کرد به گریه کردن...
اومد سرم رو بوسید و گفت آبجی قسمت میدم بعد از این مواظب چادرت باشی
از برخوردش خیلی تعجب کردم.. احساس شرم می کردم
گفتم داداش ایشاالله سایه ات همیشه بالا سرم باشه
پیشونیشو بوسیدم...
سه روز بعد خبر آوردن داداشت تو عملیات والفجر به شهادت رسیده
بعدا لباسهاش رو که آوردن دیدم جای تیر مونده رو پیشونی بندش...
سربندش «یا فاطمه الزهرا» بود
حالا هر وقت تو خیابون یه زن بی چادر رو میبینم... اشکم جاری میشه..
پیش خودم میگم حتما اینا داداش ندارن....
ادامه مطلب ....
http://ift.tt/1HunAJ6
منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان
تبادل لينك
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر