بررسی حاشیه سازی های هاشمی رفسنجانی؛
هاشمی رفسنجانی که پس از فتنه 88 بارها به سخنانی حاشیه ای علیه نهادهای انقلاب اسلامی پرداخته است، در آخرین سخنان خود مجددا از رد صلاحیتش در سال 92 ابراز نارضایتی نموده است.
جواد مشتهر: هاشمی رفسنجانی در همایش بانوی انقلاب که به منظور بررسی جایگاه بانو دیجه ثقفی همسر امام خمینی(ره) برگزار شد، گفت: «امروز همه مصیبت این است که چند زن بدحجاب در خیابان باشد. بله این مصیبت است و این زنها باید حداقل حجاب اسلامی را داشته باشند اما مسئله این است که بقیه مسائل مانند زندانها، ظلمها، سرکوبها و حقهایی که از مردم ضایع میشود، چه میشود؟»
وی در بخش دیگری از اظهاراتش مطالبی را مطرح می کند که شائبه های زیادی در اذهان عمومی بوجود می آورد: «رهبری در زمان انتخابات (۹۲) با صراحت گفتند رأی مردم حقالناس است. این به این معناست که اگر کسی حقی بر گردن کسی داشته باشد این حق ساقط نمیشود و خدا هم نمیبخشد چون خدا عادل است پس چطور به خودمان حق میدهیم آن کسی که مردم میخواهند وارد شود (رأی بیاورد) نگذاریم بیاید و آن کسی که مردم نمیخواهند را مسلط کنیم؟»
اینکه هاشمی رفسنجانی از کنار معضل بدحجابی به بهانه ظلم به مردم در جمهوری اسلامی عبور می کند، نکته ای حائز اهمیت و در خور توجه است. به عبارت دیگر، وی معتقد است در جامعه ای که به مردمش ظلم می شود و آنها سرکوب و به زندان انداخته می شوند، نباید به مسایل حجاب پرداخته شود!
البته در این مقال به دنبال پرداختن به ضرورت امر به معروف و نهی از منکر در حوزه حجاب نیستیم که بررسی این موضوع در این مقال نمی گنجد، اما مساله ای که باید مورد تحلیل قرار گیرد این است که براستی هاشمی رفسنجانی از کدام ظلم، سرکوب و زندانی ناروا در جمهوری اسلامی سخن می گوید؟!
در اینکه رای مردم حق الناس است و علاوه براینکه حکومت نباید به مردمش ظلم کند بلکه در برابر ظالمان داخلی و خارجی ایستادگی کند شکی نیست، و جناب هاشمی تکرار مکررات کرده اند؛ اما سوالی که در این بین بوجود می آید این است که ایشان در جریان فتنه سال88 که ظلمی ناحق توسط فتنه گران و حامیانشان به ملت ایران و مردم کوچه و خیابان روا شد چرا موضعی بر ضد این ظلم های ناروا نگرفتند؟!
نامه بدون سلام هاشمی رفسنجانی به رهبر انقلاب
چند روز پيش از رأي گيري انتخابات رياست جمهوري دهم و پس از مناظره انتخاباتي ميرحسين موسوي و احمدي نژاد بود که هاشمي رفسنجاني در نامه ای بدون سلام به رهبر معظم انقلاب با شديدترين هجمه ها و کنايات و تلويحات و با خط و نشان هاي خارج از شئون سياسي و انقلابي رهبری را مورد خطاب قرار داد. هاشمي در اين نامه که شباهت بسياري با نامه مرحوم منتظري به امام خمینی(ره)-که بنا به اظهار خود منتظري اين نامه خواب را از چشمان امام ربوده بود- داشت موجي از انتقاد و تعجب را در ميان گروه ها و شخصيت هاي سياسي به همراه داشت. همان گونه که منتظري آن نامه و نامه ها و اظهار نظرهاي مختلف خود را به دليل حمايت از سيد مهدي هاشمي نوشته و اتخاذ کرده بود، آقاي هاشمي نيز اين نامه و ديگر مواضع خود را عمدتاً در حمايت از فرزندش مهدي هاشمي و جریاناتی که پسرش حامی آنها بود در پيش گرفته بود.
سکوت در برابر فتنه های پس از انتخابات 88
هاشمي در طول فتنه سال88 به موازات سخنان متعددی که در آن از نزديکي و ارتباط بسيار صميمانه خود با رهبر معظم انقلاب خبر مي داد، اقدامي عملي و علني در راستاي تحقق منويات معظم له از خود نشان نمي داد. به گونه ای که در ظلم های متعدد فتنه گران که از مقدسات اسلام و تشيع گرفته تا امام و انقلاب و شهدا و رهبري را نيز مورد هجمه قرار داده بودند، هيچ گاه موضعی در حمایت از نظام اسلامی و انقلاب نگرفت؛ اما امروز او دم از ظلم و سرکوب ناروا در جمهوری اسلامی می زند.
همراهی و حمايت از فتنه گران و آقازاده متهم
هاشمي نه تنها در ماه هاي پس از فتنه هاي پس از انتخابات 88 با سکوت و دم نزدن از مواضع حق و اصولي انقلاب و نظام و اسلام و رهبري، عملا مهر تاييدي بر برخي ادعاها و شبهه افکني ها زد بلکه در اين مدت خدمت بزرگتري را نيز در کارنامه اعمال خود به ثبت رساند و آن پشتيباني از فتنه گران و خانواده هاي آنان بوده است که بازخورد هاي رسانه اي بسيار زننده اي نسبت به نظام و انقلاب در پي داشته است. این رفتارهای هاشمی در چند دسته جمع بندي و ارزيابي مي شود:
الف) القاي ترديد درباره نتيجه انتخابات و مهر تاييد بر ادعاي تقلب در انتخابات؛ " ما انتخابات را بسيار خوب آغاز کرديم، اما متأسفانه، در روزهاي پاياني ترديدهاي ناراحت کننده در ميان مردم بوجود آمد که ضربات سنگيني بر انقلاب و نظام وارد کرد."(خطبه هاي نمازجمعه هاشمي در تيرماه 88)
ب) تکرار ادعاهاي فتنه گران و حاميان آنها در زمينه هايي که نتيجه اي جز ظالم نشان دادن حاکميت و محق نشان دادن فتنه گران در پي نداشت. " الان کار به جايي رسيده که رئيس دولت آن هم در خارج از کشور و به خبرنگاران خارجي ميگويد: «هيچ کس در ايران به خاطر من زنداني نيست!» سپاه ميگويد: «ما که از خود ايدهاي نداريم، فقط فرمان ميبريم!» پس اين وسط چه کسي است؟ زنداني براي چه کسي در زندان است؟ دولت که ميگويد من نيستم. حتي ميگويد: من نامه مينويسم که زندانيان را آزاد کنيد. سپاه که ميگويد: ما فقط فرمان ميبريم. راست هم ميگويد. چون نظاميهاي ما فرمانبرند. منتها فرمان را به گونهاي که خودشان ميخواهند، ميبرند و نه آن گونه که رهبري و فرمانده ميخواهند." (سخنراني در مشهد) - " من مطمئنم مهدي در اين انتخابات در هيچ بخشي دخالت نداشت، جز در مسئله کميته صيانت از آرا، آنها نگران بودند و او در مجلس خبرگان در اين زمينه کار کرده بود، تجربه خود را در اختيار آنان گذاشت. نه پولي دارد و نه به کسي پول داد. گفتند: او پول داده تا افرادي در اغتشاشات شرکت کنند، در حالي که از اين کارها بيزار است." - "وقتي چهرههاي دلسوزي به خاطر نقد و انتقاد زنداني ميشوند، جمع زيادي از اطرافيان وي شامل دوستان، آشنايان، همسايگان و نزديکانش را به فکر فرو ميبرد و آنها را نسبت به وضع موجود آگاه ميکند که اين آگاهي در مجموع سازنده است. گرچه ممکن است بازداشتها باعث شود برخيها کنار بکشند اما عده قابل توجهي از جامعه را در هدف خود ثابت قدمتر کرده و شک نبايد کرد که اين زندان رفتنها در مجموع سازنده است."
هاشمی پس از روزهای فتنه
هرچند عده ای معتقد بودند که هاشمی پس از تذکرات پیاپی مقام معظم رهبری به مواضع انقلابی بازخواهد گشت، اما وی در اواخر سال 89 و در جمع دانشجویان گیلانی تاکید می کند که «در خصوص مسائل کشور مواضع خود را به صورت مشخص در آخرين حضورم در نماز جمعه تهران اعلام کردم و اکنون نيز به آن معتقدم.»
البته مواضع هاشمی رفسنجانی قبل و بعد از فتنه88 و حتی در روزهای فتنه بسیار فراگیرتر از موار مذکور بود، اما این یک مشت نمونه از خروارها اظهارات هاشمی رفسنجانی است که اثبات می کند ایشان این روزها در تشخیص حق و باطل و ظالم و مظلوم به درستی عمل نمی کنند! فردی که حکومت اسلامی را ظالم و عده ای فتنه گر را مظلوم قلمداد می کند، مشخص است که با چه تفکراتی به اظهار نظر می پردازد.
هاشمی و واکنش به اتهامات آقازاده
با توجه به مواضع اخیر هاشمی رفسنجانی و اعتراض پسرش به حکم دادگاه که مرتبط با جریام امنیتی و اقتصادی وی بوده است، به نظر می رسد این سخنان نیز واکنشی به حکم مهدی هاشمی است. واکنشی که سعی بر انحراف اذهان عمومی از مذاکرات و رهنمودهای رهبر انقلاب در خصوص آن، به سمت ظلم های واهی که در حق وی (ادعای رد صلاحیت بی دلیل) و آقازاده متهم (صدور حکم جریمه و زندان برای م-ه) شده است دارد.
در حالی که همه دلسوزان نظام جمهوری اسلامی سعی دارند وی را از پسرش و اتهامات او جدا کرده و این دو را به یکدیگر مرتبط ندانند، جریان مشکوکی سعی دارد با پیوند هاشمی و آقازاده متهم، در اجرای حکم خلل وارد نماید و این جریان سازی های رسانه ای و گفتارها نیز در راستای این حرکت قابل ارزیابی است.
فرهنگ نيوز
هاشمی رفسنجانی که پس از فتنه 88 بارها به سخنانی حاشیه ای علیه نهادهای انقلاب اسلامی پرداخته است، در آخرین سخنان خود مجددا از رد صلاحیتش در سال 92 ابراز نارضایتی نموده است.
جواد مشتهر: هاشمی رفسنجانی در همایش بانوی انقلاب که به منظور بررسی جایگاه بانو دیجه ثقفی همسر امام خمینی(ره) برگزار شد، گفت: «امروز همه مصیبت این است که چند زن بدحجاب در خیابان باشد. بله این مصیبت است و این زنها باید حداقل حجاب اسلامی را داشته باشند اما مسئله این است که بقیه مسائل مانند زندانها، ظلمها، سرکوبها و حقهایی که از مردم ضایع میشود، چه میشود؟»
وی در بخش دیگری از اظهاراتش مطالبی را مطرح می کند که شائبه های زیادی در اذهان عمومی بوجود می آورد: «رهبری در زمان انتخابات (۹۲) با صراحت گفتند رأی مردم حقالناس است. این به این معناست که اگر کسی حقی بر گردن کسی داشته باشد این حق ساقط نمیشود و خدا هم نمیبخشد چون خدا عادل است پس چطور به خودمان حق میدهیم آن کسی که مردم میخواهند وارد شود (رأی بیاورد) نگذاریم بیاید و آن کسی که مردم نمیخواهند را مسلط کنیم؟»
اینکه هاشمی رفسنجانی از کنار معضل بدحجابی به بهانه ظلم به مردم در جمهوری اسلامی عبور می کند، نکته ای حائز اهمیت و در خور توجه است. به عبارت دیگر، وی معتقد است در جامعه ای که به مردمش ظلم می شود و آنها سرکوب و به زندان انداخته می شوند، نباید به مسایل حجاب پرداخته شود!
البته در این مقال به دنبال پرداختن به ضرورت امر به معروف و نهی از منکر در حوزه حجاب نیستیم که بررسی این موضوع در این مقال نمی گنجد، اما مساله ای که باید مورد تحلیل قرار گیرد این است که براستی هاشمی رفسنجانی از کدام ظلم، سرکوب و زندانی ناروا در جمهوری اسلامی سخن می گوید؟!
در اینکه رای مردم حق الناس است و علاوه براینکه حکومت نباید به مردمش ظلم کند بلکه در برابر ظالمان داخلی و خارجی ایستادگی کند شکی نیست، و جناب هاشمی تکرار مکررات کرده اند؛ اما سوالی که در این بین بوجود می آید این است که ایشان در جریان فتنه سال88 که ظلمی ناحق توسط فتنه گران و حامیانشان به ملت ایران و مردم کوچه و خیابان روا شد چرا موضعی بر ضد این ظلم های ناروا نگرفتند؟!
نامه بدون سلام هاشمی رفسنجانی به رهبر انقلاب
چند روز پيش از رأي گيري انتخابات رياست جمهوري دهم و پس از مناظره انتخاباتي ميرحسين موسوي و احمدي نژاد بود که هاشمي رفسنجاني در نامه ای بدون سلام به رهبر معظم انقلاب با شديدترين هجمه ها و کنايات و تلويحات و با خط و نشان هاي خارج از شئون سياسي و انقلابي رهبری را مورد خطاب قرار داد. هاشمي در اين نامه که شباهت بسياري با نامه مرحوم منتظري به امام خمینی(ره)-که بنا به اظهار خود منتظري اين نامه خواب را از چشمان امام ربوده بود- داشت موجي از انتقاد و تعجب را در ميان گروه ها و شخصيت هاي سياسي به همراه داشت. همان گونه که منتظري آن نامه و نامه ها و اظهار نظرهاي مختلف خود را به دليل حمايت از سيد مهدي هاشمي نوشته و اتخاذ کرده بود، آقاي هاشمي نيز اين نامه و ديگر مواضع خود را عمدتاً در حمايت از فرزندش مهدي هاشمي و جریاناتی که پسرش حامی آنها بود در پيش گرفته بود.
سکوت در برابر فتنه های پس از انتخابات 88
هاشمي در طول فتنه سال88 به موازات سخنان متعددی که در آن از نزديکي و ارتباط بسيار صميمانه خود با رهبر معظم انقلاب خبر مي داد، اقدامي عملي و علني در راستاي تحقق منويات معظم له از خود نشان نمي داد. به گونه ای که در ظلم های متعدد فتنه گران که از مقدسات اسلام و تشيع گرفته تا امام و انقلاب و شهدا و رهبري را نيز مورد هجمه قرار داده بودند، هيچ گاه موضعی در حمایت از نظام اسلامی و انقلاب نگرفت؛ اما امروز او دم از ظلم و سرکوب ناروا در جمهوری اسلامی می زند.
همراهی و حمايت از فتنه گران و آقازاده متهم
هاشمي نه تنها در ماه هاي پس از فتنه هاي پس از انتخابات 88 با سکوت و دم نزدن از مواضع حق و اصولي انقلاب و نظام و اسلام و رهبري، عملا مهر تاييدي بر برخي ادعاها و شبهه افکني ها زد بلکه در اين مدت خدمت بزرگتري را نيز در کارنامه اعمال خود به ثبت رساند و آن پشتيباني از فتنه گران و خانواده هاي آنان بوده است که بازخورد هاي رسانه اي بسيار زننده اي نسبت به نظام و انقلاب در پي داشته است. این رفتارهای هاشمی در چند دسته جمع بندي و ارزيابي مي شود:
الف) القاي ترديد درباره نتيجه انتخابات و مهر تاييد بر ادعاي تقلب در انتخابات؛ " ما انتخابات را بسيار خوب آغاز کرديم، اما متأسفانه، در روزهاي پاياني ترديدهاي ناراحت کننده در ميان مردم بوجود آمد که ضربات سنگيني بر انقلاب و نظام وارد کرد."(خطبه هاي نمازجمعه هاشمي در تيرماه 88)
ب) تکرار ادعاهاي فتنه گران و حاميان آنها در زمينه هايي که نتيجه اي جز ظالم نشان دادن حاکميت و محق نشان دادن فتنه گران در پي نداشت. " الان کار به جايي رسيده که رئيس دولت آن هم در خارج از کشور و به خبرنگاران خارجي ميگويد: «هيچ کس در ايران به خاطر من زنداني نيست!» سپاه ميگويد: «ما که از خود ايدهاي نداريم، فقط فرمان ميبريم!» پس اين وسط چه کسي است؟ زنداني براي چه کسي در زندان است؟ دولت که ميگويد من نيستم. حتي ميگويد: من نامه مينويسم که زندانيان را آزاد کنيد. سپاه که ميگويد: ما فقط فرمان ميبريم. راست هم ميگويد. چون نظاميهاي ما فرمانبرند. منتها فرمان را به گونهاي که خودشان ميخواهند، ميبرند و نه آن گونه که رهبري و فرمانده ميخواهند." (سخنراني در مشهد) - " من مطمئنم مهدي در اين انتخابات در هيچ بخشي دخالت نداشت، جز در مسئله کميته صيانت از آرا، آنها نگران بودند و او در مجلس خبرگان در اين زمينه کار کرده بود، تجربه خود را در اختيار آنان گذاشت. نه پولي دارد و نه به کسي پول داد. گفتند: او پول داده تا افرادي در اغتشاشات شرکت کنند، در حالي که از اين کارها بيزار است." - "وقتي چهرههاي دلسوزي به خاطر نقد و انتقاد زنداني ميشوند، جمع زيادي از اطرافيان وي شامل دوستان، آشنايان، همسايگان و نزديکانش را به فکر فرو ميبرد و آنها را نسبت به وضع موجود آگاه ميکند که اين آگاهي در مجموع سازنده است. گرچه ممکن است بازداشتها باعث شود برخيها کنار بکشند اما عده قابل توجهي از جامعه را در هدف خود ثابت قدمتر کرده و شک نبايد کرد که اين زندان رفتنها در مجموع سازنده است."
هاشمی پس از روزهای فتنه
هرچند عده ای معتقد بودند که هاشمی پس از تذکرات پیاپی مقام معظم رهبری به مواضع انقلابی بازخواهد گشت، اما وی در اواخر سال 89 و در جمع دانشجویان گیلانی تاکید می کند که «در خصوص مسائل کشور مواضع خود را به صورت مشخص در آخرين حضورم در نماز جمعه تهران اعلام کردم و اکنون نيز به آن معتقدم.»
البته مواضع هاشمی رفسنجانی قبل و بعد از فتنه88 و حتی در روزهای فتنه بسیار فراگیرتر از موار مذکور بود، اما این یک مشت نمونه از خروارها اظهارات هاشمی رفسنجانی است که اثبات می کند ایشان این روزها در تشخیص حق و باطل و ظالم و مظلوم به درستی عمل نمی کنند! فردی که حکومت اسلامی را ظالم و عده ای فتنه گر را مظلوم قلمداد می کند، مشخص است که با چه تفکراتی به اظهار نظر می پردازد.
هاشمی و واکنش به اتهامات آقازاده
با توجه به مواضع اخیر هاشمی رفسنجانی و اعتراض پسرش به حکم دادگاه که مرتبط با جریام امنیتی و اقتصادی وی بوده است، به نظر می رسد این سخنان نیز واکنشی به حکم مهدی هاشمی است. واکنشی که سعی بر انحراف اذهان عمومی از مذاکرات و رهنمودهای رهبر انقلاب در خصوص آن، به سمت ظلم های واهی که در حق وی (ادعای رد صلاحیت بی دلیل) و آقازاده متهم (صدور حکم جریمه و زندان برای م-ه) شده است دارد.
در حالی که همه دلسوزان نظام جمهوری اسلامی سعی دارند وی را از پسرش و اتهامات او جدا کرده و این دو را به یکدیگر مرتبط ندانند، جریان مشکوکی سعی دارد با پیوند هاشمی و آقازاده متهم، در اجرای حکم خلل وارد نماید و این جریان سازی های رسانه ای و گفتارها نیز در راستای این حرکت قابل ارزیابی است.
فرهنگ نيوز
ادامه مطلب ....
http://ift.tt/1JJvXlH
منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان
تبادل لينك
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر