سید محمد علی هاشمی رضوانی: طبق نقل بسیار مشهور بین دانشمندان اسلامی حضرت امام حسن عسگری (ع) در هشتم ماه ربیع الاول سال ۲۶۰ هجری قمری به جوار الهی رحلت فرمودند(۱) طبق نقل شیخ صدوق وقتی خبروفات آن حجت الهی منتشر شد: ارتجّت سر من رای وقامت ضجة واحدة (مات ابن الرضا) (۲) عطلت الاسواق و غلقت ابواب الدکاکین ورکب بنوهاشم و الکتاب و القواد و القضاة و المعدلون و سائر الناس الی ان حضروا جنازته فکانت سرمن رای شبیها بالقیامة (۳) شهر سامرا مضطرب و پریشان شد و فقط یک غوغا به پا شد که ابن الرضا ازدنیا رفت.
بازارها تعطیل شد و درب دکانها بسته شد؛ بنی هاشم و مقامات لشکری و کشوری و سایر اصناف مردم به سوی بدن مطهر حضرت حرکت کردند و شهر سامرا قیامت شد.
اتفاق دیگری که طبق نقل لحظاتی پس از ارتحال آن امام همام رخ داد، محاصره بیت شریف ایشان از طرف معتمد عباسی بود.
عمّال طاغوت گوشه گوشه ی بیت مبارک امام را بازرسی و اموال خانه را مهر و موم کردند. از سوی دیگر زنانی را آوردند که قادر به تشخیص زنان آبستن بودند تا بلکه به وجود مبارک حضرت مهدی (عج) دست بیابند و مانع از حیات مبارک بشوند (چه آنکه به زعم صد در صد باطل اینان حضرت هنوز به دنیا نیامده بودند) حتی در بعضی منابع آمده است که گروهی با اسب به ناگاه واردخانه امام حسن عسگری (ع) شدند و به غارت و سرقت پرداختند (۴)
این حادثه جانکاه تا حدودی یادآور واقعه ی جانسوز کربلاست که چه جسارتها برعترت رسول الله (صلی الله علیه و آله) روا داشتند. این وقایع در روز هشتم یا شاید هم روز نهم ربیع الاول به وقوع پیوسته است یعنی این روزها هم روزهای عزای حضرت امام حسن عسکری(علیه السلام) است، هم عزای شهادت ایشان و هم عزای جسارت به بیت آن بزرگوار و هتک حرمت ناموس آن حضرت.
ولی درد آور است که متاسفانه بسیاری از ما روز نهم ربیع را جشن می گیریم و بدتر آنکه بعضی از ناآگاهان اصرار عجیبی بر این جشن دارند و بسیار زننده تر آنکه آن را به مقام منیع و شامخ حضرت سیدة نساء العالمین زهرای مرضیه (سلام الله علیها) مرتبط می کنند بگذریم از بعضی اخبار افتضاحات که گه گاه از مراسم های مرتبط با آن گزارش می شود که ظلمات فوق ظلمات است!
ای کاش اگر هم واقعا چنین روزی ریشه ی واقعی داشت در مراسم آن بعضی ادله ی متقن امامت مولی الموحدین علی بن ابیطالب (علیه السلام) مطرح و بعضی شبهات نوظهور پاسخ داده می شد. از ظلمی که بر اهل بیت (ع) و برنفس نفیس رسول الله (ص) توسط منافقین روا شد آن هم با سند و مدرک بحث می شد که البته متاسفانه حتی عیدالله الاکبر ما یعنی عید غدیر ما هم معمولا چنین نیست.
آیا فوت خلیفه دوم در نهم ربیع اتفاق افتاده؟!
اما آیا عید نهم ربیع چنان است که تا این اندازه مشهور شده است؟ آیا واقعا فوت خلیفه ی دوم مکتب خلفا در این روز یا حوالی آن بوده است؟ اصلا ریشه ی این خرافه چیست؟
باید عرض کنیم مرگ وی به هیچ وجه در این ایام نبوده است بلکه در اواخر ماه ذی الحجة بوده است (۵) لازم است قبل از پرداختن به ریشه ی این عید موهوم حدیثی شریف را از رسول خدا (ص) نقل کنیم.
آن وجود مقدس طبق نقل مرحوم کلینی می فرمایند: و لاقول و لاعمل و لانیة الاباصابة السنه: (۶) و هیچ اعتقادی و هیچ عملی و هیچ نیتی نیست مگر آنکه منطبق برسنت بوده باشد پس باید جستجو کنیم که آیا ریشه ی روز نهم ربیع سنت هست یا خیر؟ و گرنه به یک سفارش مهم رسول خدا عمل نکرده ایم – العیاذ بالله
آیا عیدالزهرا سند روایی دارد؟!
حقیقت آن است که ریشه ی این به اصطلاح عید حدیثی است طولانی و البته با سندی بسیار نامعتبر و باز هم – البته – با یک مشکل متنی بسیار اساسی!
روشن است که در این مجال کوتاه نمی توان به صورت مفصل وارد یک مقاله ی علمی شد اما سعی می کنیم مطالبی برخوردار از پشتوانه ی علمی تقدیم کاربران گرامی بکنیم:
نخست در مورد سند حدیث: علامه مجلسی – درباره سند خبر می نویسد: ... رواه خلف السید النبیل علی بن طاووس رحمة الله علیهما فی کتاب زوائد الفوائد و الشیخ حسن بن سلیمان فی کتاب المحتضرو اللفظ هنا للاخیر و سیأتی بلفظ السید – قدس سره – فی کتاب الدعاء قال الشیخ حسن: نقلته من خط الشیخ الفقیه علی بن مظاهر الواسطی باسناد متصل عن محمد بن العلاء الهمدانی الواسطی و یحیی بن محمد بن جریح البغدادی قالا : [متن حدیث] علامه مجلسی به مناسب دیگری در بحارالانوار چنانچه در متن فوق نیز آشکار است این حدیث را می آورند و می فرمایند: قال السید بن طاووس فی کتاب زوائد الفوائد روی ابن ابی العلاء الممدانی الواسطی و یحیی بن محمد بن حویج البغدادی قالا: [متن حدیث] (۸)
اما سند اول چند اشکال دارد که به بعضی از آنها اشاره می کنیم: اسناد متصل (۹) جناب شیخ حسن حلی اصلا معلوم نیست از چه کسانی تشکیل شده است آیا ثقه اند یا غیر ثقه؟ آیا می شود به قول آنان اعتماد کرد یا نه؟ اما اشکال بعدی آن است که هر دو راوی مستقیم از جناب احمد بن اسحاق که از اجلاء اصحاب حضرت عسکری(ع) بوده است و قسمت عمده حدیث را این دو راوی از ایشان نقل کرده اند. هر دوی این راویان مجهولند و اصلا اسمی از آن دو در کتب هشتگانه رجالی که نزد محققین شناخته شده اند به میان نیامده است. چنانچه در معجم رجالی آیت الله خویی قدس سره نیز نامی از آنها نیامده است.
اما نام این دو راوی در سند دوم بحارالانوار اندکی با نام آن دو نفر موجود در سنداول تفاوت دارد ولی این تفاوت مشکلی برای مدعای مقاله نمی آفریند چون این دو نفر نیز سرگذشتی یکسان با دو راوی سند اول دارند و هیچ نامی از آنها در کتب رجالی فوق وجود ندارد.
مضافا برآنکه سند دوم دارای ارسال یعنی افتادگی نام بعضی از روات از سند می باشد. پس سند این حدیث طولانی کاملا فاقد اعتبار است اما در کنار این مشکل سندی یک مشکل اساسی دیگر وجود دارد و آن اینست که: آن طور که متن حدیث می گوید: این روز یعنی نهم ربیع الاول عیدی بسیار با عظمت با فضیلت که دارای نامهای متعددی است. از جمله یوم المباهلة و یوم المفاخرة و یوم قبول الاعمال و یوم العبادة و یوم الاسلام. حال یک پرسش اساسی رخ می دهد به عبارت دیگر یک اشکال و آن اینکه چرا فقط پس از گذشت حداقل دو قرن و نیم یعنی ۲۵۴ سال از هجرت نبوی این روز با عظمت و نجاتبخش مطرح شده است؟
چون جناب احمد بن اسحاق این روایت را از حضرت امام حسن عسکری (علیه السلام) نقل می کند و حضرت در سال ۲۵۴ به امامت نائل آمده اند و از ظاهر نقلی که منسوب به جناب احمد بن اسحاق می باشد برمی آید که این روایت را در دوران امامت حضرتش از ایشان شنیده است.
خواننده محترم احتمالا می داند که این ۲۵۴ سال و به خصوص در زمان امام باقر و امام صادق (علیهما السلام) ونیز در زمان ولایتعهدی حضرت امام رضا (علیه السلام) فرصت تبیین و تبلیغ چنین روز بابرکتی در کنار تبیین سائر آموزه های مذهب تشیع فراهم بوده است.
به ویژه در زمان بنی عباس – لعنة الله علیهم – که با شعار دروغین "رضایت آل محمد علیهم السلام" روی کار آمدند. یک دلیل بسیار خوب و روشن برای اثباتِ وجود فرصت برای تبلیغ این عید، صدور زیارت شریفه ی عاشورا با آن مضامین الهی و سیاسی والا و روشن از حضرت امام باقر (ع) است. پس این اشکال دلیلی اساسی برجعلی بودن این خبر عجیب است.
در پایان این مقاله نکته ای اساسی را متذکر می شویم و آن اینکه کدام یک از آموزه های قرآن یا عترت یا عقل سلیم به آدمی اجازه می دهد براساس یک حدیث جعلی در ایام عزای اهل بیت(ع) جشنی به راه بیندازد؟ احیانا به بعضی گناهان دچار بشود و باعث ریختن خون شیعیان هر چند در کشورهای دیگر بشود و نیاز مبرم جامعه ی مسلمین یعنی وحدت را نشانه برود و بعد باعث شادمانی آل الله (ع) بشود!؟
پانوشت
۱- رسالة فی تواریخ النبی و الال (ع) علامه آیت الله شیخ محمد تقی شوشتری – قدس سره – ص۴۵ و۴۶ و حیاه الامام العسکری (ع) محمد جواد طبسی ص۳۱۰
۲- کمال الدین ج۱ ص۴۳
۳- ابن الصباغ المالکی الفصول المهمة ص۲۷۱ (هر دو مورد از کتاب حیاة الامام العسکری (ع) ص۳۱۶)
۴- همان مأخذ ص۳۱۹و۳۲۰
۵- مراجعه کنید به کتب سیره و تاریخ
۶- اصول کافی ج۱ ص۷۰
۷- بحار الانوار ج۳۱ ص۱۲۰
۸- همان ج۹۵ ص۳۵۱
۹- اسناد متصل: یعنی سندی که نام همه راویان روایت، در آن ذکر شده است
ادامه مطلب ....http://www.nooreaseman.com/forum229/thread72344.htmlمنبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمانتبادل لينك