۱۳۹۱ بهمن ۱, یکشنبه

مجتهدی وارسته و بی بدیل که رهبر انقلاب را به خورشید تمثیل کرد ...

مجتهدی وارسته و بی بدیل که رهبر انقلاب را به خورشید تمثیل کرد ...





مرحوم آیت الله بهاء الدینی (ره) ملاقات خود با امام خمینی (ره) را بعد از سالها دوری و پس از پیروزی انقلاب چنین نقل می کند: بعد از انقلاب با همه گرفتاری‌ای که امام داشتند و من داشتم، ارتباط خود را قطع نکردیم. در همان اوان پیروزی انقلاب اسلامی، شبی بعد از مغرب قرار بود امام برای بازدید به منزل ما تشریف بیاورند...









نوروز سال ۱۲۸۷ است، خانه ی سید صفی الدین، خادم ساده ی حرم حضرت فاطمه معصومه (س ) روز خاصی را تجربه می کرد .نهم فروردین یعنی عید غدیر آن سال، نوزادی در شرف تولد بود که اعجوبه معرفت در عصر خود شد. نوزاد را به سبب ارادت به ساحت مقدس هشتمین امام (علیه السلام) رضا نامیدند، دوران کودکی درخشان او به سرعت طی می گشت و سید رضا هر روز با معارف و علوم بیشتری آشنا می شد مکتب خانه ی اول را تا شش سالگی گذراند و اذان و اقامه و قرائت قرآن را فرا گرفت، و شروع به آموختن کتابهای علمی همچون " نصاب الصبیان " ابو نصر فراهی در مکتب خانه ای دیگر نمود.


"شرح لمعه" را درفقه و "رسائل" و "قوانین" را در علم اصول، در نزد میرزا محمد همدانی آموخت.

فقه استدلالی را در درس "مکاسب" آیت الله صدر (ره) به خوبی فراگرفته و آخرین کتاب سطح اصول یعنی "کفایه الاصول" را در درس حاج شیخ عبدالکریم حائری(ره) تحصیل کرد.

بنابر نقلی از خود ایشان، در سن شانزده سالگی اجازه اجتهاد را از دست سید محمد تقی خوانساری (ره) دریافت نمود.

به موازات تحصیل و پس از آن همیشه از مدرسین موفق و به نام حوزه در سطوح گوناگون بود.

اما این همه شبنمی از دریای وجود این اقیانوس ولایت و معرفت است، رفاقت معرفتی ایشان با حضرت امام خمینی (ره) از دوران جوانی تا آخرین دم حیات امام (ره) نموداری از مقام این مرد ناشناخته است.

مرحوم آیت الله بهاالدینی (ره) ملاقات خود با امام خمینی (ره) را بعد از سالها دوری و پس از پیروزی انقلاب چنین نقل می کند:

بعد از انقلاب با همه گرفتاری‌ای که امام داشتند و من داشتم، ارتباط خود را قطع نکردیم. در همان اوان پیروزی انقلاب اسلامی، شبی بعد از مغرب قرار بود امام برای بازدید به منزل ما تشریف بیاورند. آن شب کوچه منتهی به منزل ما مملو از ازدحام مردمی بود که در انتظار رؤیت امام، شعار سر می‌دادند. من در منزل مشغول روشن کردن سماور بودم که خبر دادند ایشان آمدند. وقتی سر بلند کردم امام را در آستانه در اتاق دیدم. بعد از سلام و احوالپرسی به ایشان گفتم: "آقا! حرکت شما الهی است ولی نفوس مردم آمادگی و تحمل کافی ندارند." حضرت امام در جواب گفت: "آقای بهاءالدینی همه چیز در اختیار من است، ولی خودم در اختیار خودم نیستم".


ارادت وایمان ایشان به حرکت الهی امام (ره) باعث شد مکرر در جبهه های نبرد حاضر شده و در میان رزمندگان حضور داشته باشد.



طبق نقل بعضی نزدیکان ایشان، در سفر و دیدار مقام معظم رهبری (مدظله العالی) آیت الله بهاءالدینی (ره) فرمودند : "چند دقیقه خورشید اینجا تابید و رفت".






سرانجام این پیر طریقت و معرفت در سیزدهم ربیع الاول ۱۴۱۸ مطابق ۲۸ تیر ماه ۱۳۷۶ داعی حق را لبیک گفته به جوار رحمت الهی شتافت.

از رحمت آمدند و به رحمت روند خلق

من رحمة بدا و الی الرحمة یعود







فرهنگ نیوز





ادامه مطلب ....



http://www.nooreaseman.com/forum84/thread47757.html



منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان



تبادل لينك



به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم


http://www.farhangnews.ir/sites/default/files/content/images/story/91-10/30/1.jpg محبّ الزهراء

هیچ نظری موجود نیست: