۱۳۹۱ دی ۳۰, شنبه

صفتهای مفرده خداوند



صفتهای مفرده خداوند



خداوندا تو باشی« اول» و« آخر»



تو می دانی زحال باطن وظاهر



زهر چه هست باشی «اکبر» و «اعلی»



«ولیّ» مطلقی بر بنده و «مولی»



توئی «خالق» ، توئی پس «باعث» خلقت



«حکیم» و «اعلم» تدبیر و هر حکمت



تو «حیّ» و حاضری، بر هرچه هم «ناظر»



تو باشی «مقتدر» بر هر چه هم «قادر»



هَدَم هر چیز خواهد گشت باری



بُوَد « باقی» فقط ذات تو آری



برای مجرمین باشی تو «وهّاب»



کند گر توبه هم باشی تو «توّاب»



توئی گمگشتگان را نیز «واجد»



تو «یکتائی» ، «احد» باشی و «واحد»



اگر بر کافران هستی تو «قهّار»



ولی بر توبه کاران نیز «غفّار»



چنان بر خلقت عالم تو «خلاّق»



به رزق و روزی هر کس تو «رزاّق»



زمین و آسمانهائی تو «فاطر»



به حال کافران باشی تو «قاهر»



ز جودت خلق را باشی تو «مُغنی»



کریم خلقتی باشی تو «مُقنی»



تو «نوری» ، «واسعی» ، «هادی» تو ئی تو



«بدیعی» ، «مالکی» ، «والی» توئی تو



«سمیع» هر دعائی بس «غفوری»



«مجیب» ذکر مخلوقی «شکوری»



به دار آخرت باشی تو «مُحیی»



حساب خلق پس باشی تو «مُحصی»



«عزیزی» ، مؤمنان را هم «مُعزّی»



ولی بر کافران هر دم «مُذلّی»



توئی «فتّاح» و مشکل می گشائی



«شفیع» بندگان بی نوائی



تو بر اعمال مخلوقت «حسیبی»



تو از آسیب مخلوقت «حفیظی»



خداوندا تو «رحمانی» ، «رحیمی»



«رئوفی» و «ودودی» و « کریمی»



«صمد» باشی ، «غنی» و بی نیازی



«قوی» باشی بدور از هر نیازی



«عظیمی» و «کبیر » و « متّعالی»



«محیطی» و «علیّ» و «مستعانی»



توئی« منّان»و بر عالم «مُقیتی»



تو هر موجود «یُحیی» پس «مُمیتی»



«شهیدی» پس تو « علاّم » عیوبی



«حلیمی» و «عفُوّ» هر ذنوبی



توئی «باسط» اگر فرمان بَرَد خلق



توئی «قابض» اگر کفران کند خلق



تو «جبّار» گروه کافرانی



تو «ضارّ» و «مُنتقم» بر جابرانی



چه زیبا آفرینش را «مصوّر»



عجل را ساختی هر دم «مؤخّر»



تو «قُدّوسی» ، «سلامی» هم «رقیبی»



«لطیفی» و به هر کس هم «قریبی»



توئی «جامع» ، توئی «صادق» ، توئی « برّ»



چنان بر زورگویان ، «متکبّر»



« نصیری» ، مؤمنان را هم «مهیمن»



«بعیدی» ، «کافی» و «قیّوم» و « مؤمن»



ثنایت بیش سازند چون «حمیدی»



ترا بس مجد باشد چون «مجیدی»



«اله» ناس باشی ، «اکرمی» تو



تو راز خلق دانی محرمی تو



«علیمی» ، «مُبدئی» ، هستی تو « باری»



«متینی» پس به خلقت لطف داری



توئی « الله» ، مقام تو «جلیل» است



به پایت هر چه هم خار و ذلیل است



« وکیل » و « وارث» انسان و « حقّی»



یقینِ "جعفر" است بر اینکه حقّی







ادامه مطلب ....



http://www.nooreaseman.com/forum81/thread47741.html



منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان



تبادل لينك



به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم


http://ifttt.com/images/no_image_card.png سید جعفر

هیچ نظری موجود نیست: