۱۳۹۱ دی ۲۰, چهارشنبه

شهید زهر جفا



باز تزویر سیه قلب سپیدی را درید



منصب منفور در اوج پلیدی ها رسید



خواستند تا باز دارند ارتقاء شیعه را



زعم خود از بین بردارند این اندیشه را



در سیاهی از قفا تیر عداوت شد رها



تا براندازند کوهی را که دارند در نها



حیله بنمودند تا خاموش سازند نور را



چون که میسوزاند هر دم دیده های کور را



یک خلافت بود یکبار دگر پر واهمه



در مصاف یک تن از اولاد پاک فاطمه



بیمناک از رفعت سبز تبار مصطفی



از رضای سرخ اولاد جلیل مرتضی



چاره بر خصم زبون جز زهر نوشاندن نبود



فارغ از نام علی جز چهره پوشاندن نبود



هیبت دریا کجا و قطره ای تنها کجا



شوکت نام رضا و قصرت آنها کجا



بار دیگر قلب شیعه از بلا و غم شکست



زین مصیبت در زمین و آسمان ماتم نشست



چون رضا زهر جفا بشکست آخر سینه اش



دشمن آل علی بنمود ظاهر کینه اش



کس نبود تا مرحمی بر سینه ی مولا نهد



یا طبیبی تا ضُماد زخم آن والا نهد



خواست تا چون جد والایش حسین در کربلا



جان دهد بر خاک همچون کشته ی دشت بلا



ناله از سوز جگر برخاست ، دل بی تاب گشت



جعفرا وقتی خموش آن ماه عالمتاب گشت







ادامه مطلب ....



http://www.nooreaseman.com/forum16/thread47392.html



منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان



تبادل لينك



به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم


http://ifttt.com/images/no_image_card.png سید جعفر

هیچ نظری موجود نیست: