۱۳۹۱ بهمن ۱۲, پنجشنبه

بررسی آیه مودت در نگاه وهابیون|پیامبر(ص) هرگز درخواست اجری نمی کند!


وهابیون آیه "مودت" را بررسی می کنند:



پیامبر(ص) هرگز درخواست اجری نمی کند!















شبکه وهابی نور در میزگردی در برنامه«آیات روشنگر» با حضور کارشناسانی همچون موحد و منصور حسینی با موضوع آیا اثری در قرآن درباره امامت وجود دارد آیه مودت را مورد بررسی قرار دادند.










بر اساس این گزارش، موحد گفت: پیامبر(ص) هرگز درخواست اجری نمی کند زیرا تنها اجر و مزد او بر خداوند است، آری بر مسلمانان است که بر ادله دیگر او را دوست بدارند ولی موالات و دوستی ما نسبت به اهل‌بیت پیامبر(ع) هیچ گاه مزد و اجر پیامبر(ص) به حساب نمی آید.

شایان ذکر است در مورد مسأله اجر و مزد رسالت پیامبر(ص) چهار نوع آیه وجود دارد: آیاتی که اجر و مزد پیامبر(ص)‌ را بر خداوند می‏داند: خداوند متعال در سوره شعراء، آیه 107و109 از قول حضرت نوح‏علیه السلام می‏فرماید: «إِنِّی لَکُمْ رَسُولٌ أَمِینٌ، فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِیعُونِ، وَما أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِیَ إِلّا عَلی رَبِّ الْعالَمِینَ»؛ «مسلّماً من برای شما پیامبری امین هستم. تقوای الهی پیشه کنید و مرا اطاعت کنید. من برای این [دعوت] هیچ‏مزدی از شما نمی‏طلبم، اجر من تنها بر پروردگار عالمیان است.»

و در سوره هود، آیه 51 از زبان حضرت هود(ع) می‏فرماید: «یا قَوْمِ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِنْ أَجْرِیَ إِلّا عَلَی الَّذی فَطَرَنِی أَ فَلا تَعْقِلُونَ»؛ «ای قوم من! من از شما برای این [رسالت] پاداشی نمی‏طلبم، پاداش من تنها بر کسی است که مرا آفریده است، آیا نمی‏فهمید؟»

در سوره شعراء، آیه 145 – 143 از زبان حضرت صالح نیز همین تعبیر نقل شده است.

از برخی آیات استفاده می‏شود که بازگشت مزد نیز به خود مردم است. خداوند متعال در سوره سبأ، آیه 47 خطاب به پیامبرش کرده، می‏فرماید: «قُلْ ما سَأَلْتُکُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَکُمْ»؛ «بگو: هر اجر و پاداشی از شما خواسته‏ام برای خود شما است.»

نوع سوّم آیه‏ای است که در آن خداوند اجر و مزد رسالت پیامبر را «راهی به سوی خدا قرار دادن» معرّفی کرده است. در سوره فرقان، آیه57 می‏فرماید: «قُلْ ما أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ إِلّا مَنْ شاءَ أَنْ یَتَّخِذَ إِلی رَبِّهِ سَبِیلاً»؛ «بگو: من در برابر آن [ابلاغ آیین خدا] هیچ گونه پاداشی از شما نمی‏طلبم، مگر کسی که بخواهد راهی به سوی پروردگارش برگزیند [این پاداش من است].»

در این آیه اجر و پاداشی که استثنا شده، عمل مسلمانان است؛ یعنی انتخاب راه به سوی خداوند. گرچه در این آیه مستثنا ذات است ولی مقصود به آن مشیّت و خواست اوست.

نوع چهارم نیز همین آیه مورد بحث؛ یعنی آیه مودّت است که در آن سخن از اجر و مزد رسالت پیامبر(ص) به میان آمده و آن را «مودّت فی القربی» دانسته است.

با تأمّلی در این سه دسته آیه به این نتیجه می‏رسیم که حکم اوّلی در رسالت انبیا آن است که از مردم بابت رسالت و دعوت خود، نفع و بهره و مزدی نخواهند، بلکه اجر و مزد خود را تنها از خدا بخواهند.

و اگر در آیه «مودّت» به اجر و مزد اشاره شده، این در واقع درخواست چیزی است که نفعش به خود مردم باز می‏گردد. لذا فرمود: بگو هر چیزی را که به عنوان اجر و مزد از شما خواستم، نفعش به خود شما باز می‏گردد.

حال چگونه نفع مودّت خویشاوندان پیامبر(ص) به خود مردم باز می‏گردد، از دو راه می‏توان آن را اثبات کرد:

از آنجا که اهل‌بیت پیامبر(ع) به حکم آیات و روایات دیگر، از خطا و اشتباه معصومند، لذا مودّت و ارتباط با آن‏ها، انسان را از سرچشمه زلال معارف آنان بهره‏مند می‏سازد و در نتیجه به حقّ و حقیقت و سنّت واقعی پیامبر(ص)‌ رسیده، از معارف والای قرآن کریم بهره‏مند می‏شود.

محبّت و مودّت، نیروی مرموز درونی است که انسان را به سوی محبوب می‏کشاند و لذا درصدد برمی‏آید که به او اقتدا کرده، او را الگوی خود قرار دهد. اهل بیت عصمت و طهارت(ع) از آنجا که مظهر همه خوبی‏هایند لذا مودّت آنان انسان را به خوبی‏ها و عمل به آن جذب می‏کند، پس نفع مودّت خویشان پیامبر(ص)‌ به خود انسان باز می‏گردد.

و امّا این‏که مراد از آیه «مَنْ شاءَ أَنْ یَتَّخِذَ إِلی رَبِّهِ سَبِیلاً»چیست؟ در جواب می‏گوییم: مراد از آن، همان مستثناء در آیه 23 سوره شوری است؛ یعنی مودّت خویشان رسول‏(ص)؛ زیرا همان‏گونه که قبلاً اشاره شد، مودّت و محبّت حقیقی جدای از اطاعت و متابعت نیست، و اطاعت از آن‏ها همان عمل به دستوراتی است که انسان را در راه مستقیم قرار داده، و به سوی خدا می‏رساند.

نتیجه این‏که مودّت خویشان پیامبر(ص) در حقیقت همان برگرفتن راه برای رسیدن به خداوند است. به همین خاطر است که پیامبر(ص) در حدیث ثقلین و سفینه و امان و دیگر احادیث، امر به تمسّک به عترت خود کرده است.



منبع:رسا/عقیق





ادامه مطلب ....



http://www.nooreaseman.com/forum368/thread48090.html



منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان



تبادل لينك



به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم


عکس کمتر دیده شده از مهدی سلحشور در کنار وعاظ مشهور



عکس کمتر دیده شده از مهدی سلحشور در کنار وعاظ مشهور











در این عکس که مربوط به مراسم حج تمتع در سال 1375 می باشد.










استاد آقا تهرانی، حاج آقا بی ریا، حاج مهدی سلحشور،حاج فرج الله سلحشور





ادامه مطلب ....



http://www.nooreaseman.com/forum125/thread48089.html



منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان



تبادل لينك



به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم


نوای زیارت عاشورا |استاد فرهمند

نوای زیارت عاشورا | آهنگران

نوای زیارت عاشورا | محمود کریمی

نوای زیارت عاشورا |مهدی صدوقی

نوای زیارت عاشورا |با صدای حاج منصور ارضی

حضرت علی علیه السلام تقسیم کننده بهشت و جهنم

نقش امیرالمومنین علی علیه السلام در مواقف قیامت چیست؟ اینکه می گویند: حضرت «قسیم الجنه و النار» هستند، به چه معنی است؟ آیا در قرآن یا کتاب های روایی به نقش حضرت در این رابطه اشاره ای شده است؟

پاسخ:


در منابع شیعه و اهل سنت احادیثی در باب مقسم بودن حضرت علی علیه السلام در قیامت، ذکر شده است که در این جا برخی از آنها را به عنوان نمونه ذکر می کنیم.

1. عن عبدالله بن عباس قال: «قال رسول الله صلی الله علیه و آله، معاشر الناس، إنّ علیاً قسیم النار، لا یدخل النار ولی له، و لا ینجو منها عدو له، إنه قسیم الجنة، لا یدخلها عدو له، و لا یزحزح عنها ولی له؛ از عبدالله بن عباس نقل شده است که گفت: رسول خدا(ص) فرمودند: ...ای مردم! همانا علی، تقسیم کننده جهنم (نار) است. کسی که یاور و دوست او باشد؛ وارد آتش نخواهد شد و کسی که دشمن او باشد؛ از آن نجات نخواهد یافت. همانا او تقسیم کننده بهشت است. کسی که دشمن او باشد؛ وارد آن نخواهد شد و کسی که دوست او باشد از آن محروم نخواهد شد»[1]

2. «قال علی ابن موسی الرضا، قال رسول الله صلی الله علیه و آله: یا علی انک قسیم الجنة و النار؛ امام رضا علیه السلام فرمودند: رسول خدا فرمودند: ای علی! همانا تو تقسیم کننده بهشت و جهنم هستی»[2]



دلیل نامگذاری آن حضرت به عنوان «قسیم الجنة و النار»

برخی از روایات علّت این نامگذاری را ذکر کرده اند که در این جا به دو روایت از شیعه و اهل سنّت اکتفا می شود:

1. «عن المفضل بن عمر قال: قلت لأبی عبدالله جعفر بن محمد الصادق علیه السلام لم صار أمیرالمؤمنین علی بن أبی طالب، قسیم الجنة و النار؟ قال: لان حُبّه إیمان و بُغضه کفر، و إنما خلقت الجنة لأهل الایمان و خلقت النار لأهل الکفر، فهو (علیه السلام) قسیم الجنة و النار، لهذه العلة فالجنة لا یدخلها إلا أهل محبته و النار لا یدخلها إلا أهل بغضه؛ از مفضل بن عمر نقل شده است که گفت به امام صادق علیه السلام، عرض کردم به چه علت امیرالمومنین علی بن ابی طالب علیه السلام، قسیم الجنة و النار گفته شده است؟ حضرت فرمودند: به دلیل این که دوستی با حضرت، ایمان و دشمنی با ایشان، کفر است. همانا بهشت برای اهل ایمان آفریده شده است و نار (جهنم) برای اهل کفر خلق شده است. بنابر این حضرت علی علیه السلام به این علت قسیم الجنة و النار است. پس در بهشت وارد نمی شود؛ مگر اهل محبت و دوستی با او، و وارد آتش و جهنم نمی شود؛ مگر اهل دشمنی با او»[3]

2. سمهودی از علمای اهل تسنن می نویسد:

قال الجمال الزرندی: «قال المأمون لعلیّ الرضا علیه السلام بأیّ وجهٍ جدّک علیّ بن أبی طالب علیه السلام قسیم الجنّة و النار؟ فقال: یا أمیرالمؤمنین، أ لم ترو عن أبیک عن عبدالله بن عبّاس قال: سمعت رسول الله: حبّ علیّ إیمان و بغضه کفر؟ فقال: بلی. قال الرضا علیه السلام: فقسمة الجنّة و النّار علی حبّه. فقال المأمون: لا أبقانی اللّه بعدک یا أباالحسن، أشهد أنّک وارث علم رسول الله. قال أبوالصّلت عبدالسلام بن صالح الهروی: فلمّا رجع الرضا إلی بیته، قلت له: یا ابن رسول الله، ما أحسن ما أجبت به أمیرالمؤمنین؟ فقال: یا أبا الصلت، إنّما کلّمته من حیث هو، و لقد سمعت أبی یحدّث عن أبیه عن علیّ قال قال رسول الله: أنت قسیم الجنّة و النّار، فیوم القیامة تقول للنّار هذا لی و هذا لک؛ جمال زرندی نقل کرده است که روزی مأمون به امام رضا علیه السلام گفت: به چه علت جدت علی بن ابیطالب علیه السلام، قسیم الجنة و النار خوانده شده است؟ پس امام رضا به او فرمودند: ای مأمون آیا تو از پدرت از ابن عباس از رسول خدا نقل نکردید که گفت: از رسول خدا شنیدم؛ که فرمود: حبّ علی، ایمان و دشمنی با علی، کفر است؟ پس مأمون پاسخ داد: آری. حضرت رضا فرمودند: پس بهشت و دوزخ را بر اساس حبّ او (ع) تقسیم می کنند. مأمون گفت: خدا مرا بعد از تو باقی نگذارد ای اباالحسن. شهادت می دهم که تو وارث علم رسول الله هستی.

ابوصلت هروی می گوید: وقتی که امام رضا علیه السلام به منزل برگشتند به او گفتم: ای پسر رسول خدا چه نیکو جواب مأمون را دادی. حضرت فرمودند: ای اباصلت من این جواب را از جهت او دادم. ولی من از پدرم شنیدم که از پدرش. .. از علی (ع) نقل می کرد که رسول خدا به ایشان فرمود: تو تقسیم کننده بهشت و جهنم هستی پس روز قیامت به آتش می گویید این (شخص) برای من و این برای تو»[4]

خدایا ترا سپاس می گوییم که چشمه جوشان محبت مولایمان حضرت علی علیه السلام را در جانمان قرار داده ای. به حق محمد و آل محمد سوگندت می دهیم که این عشق و محبت را روز افزون بفرما و ما را از شیعیان واقعی ایشان قرار بده.[5]



منابع جهت مطالعه بیشتر:

اصول کافی مرحوم کلینی؛

امالی، خصال، و عیون اخبار الرضا مرحوم شیخ صدوق؛

بحار الانوار مرحوم مجلسی.



پی نوشت:



[1] امالی، شیخ صدوق، ص83، خصال، شیخ صدوق، ص496.



[2] عیون اخبار الرضا، ج1، ص30.



[3]علل الشرایع، ج1، ص162.



[4] جواهر العقدین، ج2، ق2: 429، به این مضمون أبو سعد آبی، نثر الدرر، ج1، ص252.



[5] اقتباس از تبیان (مهری هدهدی)، با دخل و تصرف.





منبع:پايگاه حوزه





ادامه مطلب ....



http://www.nooreaseman.com/forum8/thread48083.html



منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان



تبادل لينك



به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم


در وضو و غسل به وسواس نیفتیم


وضو با یک لیوان آب / اختصاصی پایگاه حوزه

در وضو و غسل به وسواس نیفتیم






یکی از مسائلی که در دین اسلام مطرح هست، میانه روی در کارهاست. این یک اصل کلی در اسلام است که در همه کارها از عبادات گرفته تا کارهای اجتماعی و کارهای فردی، باید رعایت شود.

میانه روی در همه کارها حتی در کارهای عبادی نیز مطرح است. به احادیث که نگاه کنیم، می بینیم که حتی نسبت به نماز خواندن زیادی هم، نهی شده است. برای همین گفته می شود: به جای زیاد کردن کمیت، کیفتش را افزایش دهید.

از دیگر موارد، میانه روی و اعتدال در انفاق کردن است. خداوند در قرآن کریم می فرماید: «وَ لا تَجْعَلْ یدَک مَغْلُولَةً إِلی عُنُقِک وَ لا تَبْسُطْها کلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُورا؛ نه دست خویش از روی خست به گردن ببند و نه به سخاوت یکباره بگشای که در هر دو حال ملامت زده و حسرت خورده بنشینی»(اسرا، آیه 29) نه آنقدر زیاد دست تنگ باش و نه آنطور ببخش که خودت و خانواده ات چیزی برای خوردن نداشته باشید.

مورد دیگر در وضو گرفتن است. بعضی آنقدر سریع وضو می سازند، که گاهی برخی از قسمت های دستهایشان هم ممکن است نشسته و خشک باقی بماند، و بعضی هم آنقدر وسواس به خرج می دهند که اصلا وضویشان باطل است. آنها به قدری مکرر دست می کشند که گویا وظیفه این است که آب به زیر پوست دست هم برسد.

در زبان روایات سخن از اقتصاد و اعتدال است. این اصطلاح به معنای میانه روی است. یعنی عمل کردن به نحوی که از اسراف و تبذیر پرهیز شود. بعضی اسراف می کنند و برخی هم دست تنگی می کنند. از هر دوی اینها نهی شده است. آنچه به آن سفارش شده، میانه روی و حد وسط داشتن است.

از امام علی علیه السلام در ضمن حدیثی نقل شده است: «الْیَمِینُ‏ وَ الشِّمَالُ‏ مَضَلَّةٌ وَ الطَّرِیقُ الْوُسْطَی‏ هی الجادة؛ راست و چپ انحرافی است و راه مستقیم و صراط مستقیم، جاده حقیقی است.»(الکافی، ج8، ص68)

کسانی که اسراف می کنند، یا مسأله را خوب بلد نیستند و یا توجه ندارند، برای همین گاهی برای یک وضو گرفتن ده ها لیتر آب مصرف می کنند. از وقتی که شروع می کند به وضو گرفتن شیر را باز می کند تا آخر وضو. او می خواهد یک کار عبادی انجام دهد، با این وضو می خواهد نماز بخواند، نمازی که باید اخلاص داشته باشد، می خواهد با این وضو و نماز به خدا رو بیاورد و به باری تعالی تقرب پیدا کند، اما حیف که آن را با گناه و معصیت که همان اسراف است، همراهش می کند. خداوند متعال در قرآن می فرماید: «کُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُسْرِفین؛ بخورید و بیاشامید ولی اسراف نکنید، که خدا اسرافکاران را دوست ندارد»(اعراف، آیه 31)

جناب استاد آقای قرائتی می فرمودند: «اگر امام جماعت، هنگام وضو، شیر آب را زیاد باز بگذارد، نمی شود به او اقتدا کرد، چون اسراف کرده و اسراف هم یک معصیت است که او را از عدالت خارج کرده است.»





وضو با یک لیوان آب



مرحوم آیت الله مرعشی نجفی رحمة الله علیه که عالم بزرگوار و زاهد به تمام معنا بود، و همه صفات خوب در ایشان جمع بود؛ همیشه یک ساعت قبل از اذان صبح به حرم حضرت معصومه می آمد، و در مسجد بالاسر، در حرم می نشست، استفتائاتش را جواب می داد، نماز شبش را هم می خواند و بعد نزدیک اذان صبح که می شد، یکی از خادمان حرم حضرت معصومه سلام الله علیها، یک لیوان آب که شاید پر هم نبود، برای ایشان می آورد، او همان جا که نشسته بود، یک دستمال داشت، روی عبای خودش پهن می کرد و روی زانویش می گذاشت همان جا، یک وضو می ساخت. گاهی از همان آب، یک مقدارش هم زیاد می آمد.

در منابع حدیثی هست که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، با یک مد آب، وضو می گرفت و با یک صاع آب، غسل می کرد و گاهی با یک صاع آب دو نفر غسل می کردند. پیامبر اکرم حتی مستحبات را هم در این وضو انجام می دادند. یک مد تقریبا 800 گرم و یک صاع تقریبا سه لیتر است. این حدیث واقعا هشدار دهنده است. کسی که خودش را امت پیامبر خدا می داند، باید به آن عمل کند.

«قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) الْوُضُوءُ مُدٌّ وَ الْغُسْلُ صَاعٌ وَ سَیَأْتِی أَقْوَامٌ‏ بَعْدِی یَسْتَقِلُّونَ ذَلِکَ فَأُولَئِکَ عَلَی خِلَافِ سُنَّتِی وَ الثَّابِتُ عَلَی سُنَّتِی مَعِی فِی حَظِیرَةِ الْقُدْس؛ آب وضو یک مدّ است و آب غسل یک صاع، و در آتیه نزدیک پس از من گروه هایی خواهند آمد که این مقدار آب را اندک شمارند و آن جماعت بر خلاف سنّت من هستند و هر که استوار و پا بر جا بر سنّت من است در حظیره قدس[بهشت] با من خواهد بود.(من لایحضره الفقیه، ج1، ص34)

حضرت فرمود: به زودی افرادی خواهند آمد که این مقدارها را کم می داند. خود حضرت هشدار می دهند که این را کم ندانید.

برخی آنقدر در مصرف آب وسواس به خرج می دهند که آب غسل کردن آنها، یک حوض را پر می کند. در روایت چنین کسی را مطیع شیطان معرفی کرده اند. عبدالله بن سنان می گوید: «برای امام صادق علیه السلام، شرح حال کسی که در انجام وضو و نماز گرفتار وسوسه بود را بازگو کردم و گفتم: مرد باخردی است. حضرت فرمود: این چه خردمندی است که در طاعت شیطان بسر می‏برد؟ گفتم: از چه راه در طاعت شیطان بسر می‏برد؟ گفت: از خودش بپرس که این وسوسه در طاعت و عبادت از کجا به سراغ او می‏ آید تا اعتراف کند و بگوید از کردار شیطان است.» (الکافی، ج1، ص12)

مرحوم آیت الله بروجردی رحمة الله علیه در پاسخ به سوالی که مرحوم آیت الله حائری کرمانی در مورد اعمال برخی انسان های اهل وسواس از ایشان کردند، پاسخی داده اند و در آن وسواس ها را از هر گونه اسراف پرهیز داده اند و به شدت اعمال وسواسی آنها را زیر سؤال برده اند.

مرحوم امام خمینی نیز این متن را تأیید کرده اند و به آن تأکید کرده اند، همچنین مرحوم آیت الله لنگرودی هم آن را مورد عنایت مجدد قرار داده اند. از سوی دیگر حضرت آیت الله شب زنده دار نیز در همین رابطه به نقل از مرحوم آیت الله گلپایگانی زید عزه نقل کرده اند که ایشان نیز مانند سایر بزرگان، اعمال انسان های وسواسی را مذمت و حتی موجب بطلان عمل دانسته اند.

ذیلا تصاویر هر یک از نوشته های علما و بزرگانی که از آنها یاد شد را، ملاحظه می فرمایید:


بسمه تعالی

کسی که از حقیر تقلید می کند و مبتلی به وسوسه است خواه در طهارت و نجاست وسوسه داشته باشد یا در وضوء و غسل، یا در نیّت نماز و تکبیرة الاحرام و قرائت حمد و سوره وسوسه داشته باشد، اگر بخواهد به غیر متعارف بین مردم عمل نماید؛ عمل او باطل است. و کسی که عملش باطل باشد در آخرت به عذاب الیم گرفتار و در آتش جهنم مخلد خواهد بود.

مقلدین این جانب باید در تمام اعمال، به نحو متعارفِ بین مسلمین عمل نمایند ولو به نظر خودش نجس یا باطل باشد.

مثلاً با لباسی که به نظر خودش نجس است یا وضو و غسلی که به رأی خودش باطل است نماز بخواند. و اگر در نیّت وسوسه دارد بدون نیّت نماز بخواند، و اگر در قرائت است باطل و غیر صحیح بخواند و تمام این اعمالی را که به نظرش درست نیست به نحو متعارف عمل نماید و الا غیر این بخواهد عمل کند و دنبال وسوسه برود نه خدا از او راضی است، نه پیغمبر و نه ائمه هدی صلوات الله علیهم اجمعین از او راضی خواهند بود.

خداوند متعال همه را از وساوس شیطان حفظ فرماید.

محل خاتم شریف حضرت آیت الله العظمی بروجردی قدس سره

بسم الله الرحمن الرحیم

آنچه که در صفحه مقابل است، مطالبیست که استاد معظم مرحوم آیة الله العظمی بروجردی قدس سره مربوط بسؤالیکه توسط مرحوم آیة الله حائری کرمانی «ره» نسبت به اعمال کسانی که اعمال و رفتارشان غیر عادی و ناشی از وسوسه است شده بود، املاء فرموده. محرّر معظم له مرحوم حاج محمد حسین احسن آن را نوشته و در آخر موشّح به مهر معظم له شده است. خلاصه، مطالب مسطوره به املاء معظم له و خط محرّر ایشان است. کذا تحقّق عندی والله العالم

محمد حسن المرتضوی اللنگرودی


بسمه تعالی

اشخاص مبتلین به وسواس لازم است خود را معالجه کنند و بهترین علاج، عدم اعتنا است به طوری که مرقوم شده است.

و اعمال آنها ولو با علم خودشان به بطلان؛ صحیح است. و اگر اعتناء به وسواس کنند متابعت شیطان است و اعمال آنها اشکال دارد. والسلام علیکم و رحمة الله

محل خاتم شریف حضرت آیة الله العظمی امام خمینی قدس سره

بسم الله الرحمن الرحیم

از حضرت آیة الله العظمی گلپایگانی قدس سره شنیدم که وسواسی فاسق است هر چند وسوسه او از جهت وسوسه در تطهیر باشد؛ چون در روایت دارد یطیع الشیطان و می فرمودند یک وقت امام جماعتِ محترمی مبتلا به وسوسه بود و در اثر همین که من گفتم وسوسه فسق آور است و بعضی از مؤمنین اقتدا نکرده بودند، وسوسه از آن شخص محترم برطرف گردید.

حسین شب زنده دار









منابع : برگرفته از سخنرانی حجة الاسلام رحیمی ثابت



سایت حوزه








ادامه مطلب ....



http://www.nooreaseman.com/forum76/thread48082.html



منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان



تبادل لينك



به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم


به فكر خود باشيم




فرمایشات آیت الله بهجت«قدّس سرّه»:



ما بايد اهل محاسبه باشيم، هر چند اهل توبه نباشيم و تدارك نكنيم، خود محاسبه مطلوب است. اگر بدانيم فلان روز حسينى ـ عليه السّلام ـ و فلان روز يزيدى هستيم، بهتر از اين است كه اصلاً ندانيم يزيدى هستيم يا حسينى. سرانجام ممكن است روزى به خود بياييم و بخواهيم تدارك كنيم. با توجه به عيوب خويش و اصلاح آنها، فرصت رسيدگى به حساب هر روز خود را نداريم، چه رسد به حساب مردم!«أَفْضَلُ النّاسِ مَنْ شَغَلَتْهُ مَعايِبُهُ عَنْ عُيُوبِ النّاسِ.» برترين مردم كسى است كه پرداختن به عيوب خود، او را از توجّه به عيوب مردم باز دارد.

به فكر خود باشيم، خود را اصلاح كنيم. اگر به خود نرسيديم و خود را اصلاح نكرديم، نمى توانيم ديگران را اصلاح كنيم.






منبع:bahjat.ir






ادامه مطلب ....



http://www.nooreaseman.com/forum137/thread48081.html



منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان



تبادل لينك



به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم


اسلحه‌ای که پیامبر(ص) برای نجات ما معرفی می‌کند


اسلحه‌ای که پیامبر(ص) برای نجات ما معرفی می‌کند










پیامبر(ص) فرمود: آیا دلالت کنم شما را به سلاحی که نجات‌بخش است؟ «دعا» سلاح انبیاست.


واکنش آیت‌الله حق‌شناس به روایتی از رسول‌الله(ص)






گزیده‌ای از سخنان مرحوم "آیت‌الله عبدالکریم حق‌شناس" یکی از اساتید اخلاق تهران درباره پیامبر اکرم(ص) از کتاب «مواعظ» را خدمت شما تقدیم می کنیم:




سیره پیامبر(ص)




نبی اکرم(ص): «لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ»، پیامبر خدا برای شما الگوی خوبی است؛ آخر باید یک شباهتی به آن حضرت داشته باشی داداش جون!

امیرالمؤمنین(ع) فرمود: «أعِینُونِی بِوَرَعٍ وَ اجْتِهَاد» یعنی: مرا با ورع و کوشش کمک کنید، چطور ما را کمک کنید؟ یعنی با اعمال صالحه؛ با پرهیزکاری و کوشش.

این اشخاص لجم گسیخته که با هم نزاع می‌کنند و در گوش هم می‌‌زنند، یکی می‌آید در گوشش می‌گوید، آخه اقاجان من!، جای آشتی هم بگذارید؛ فردا می‌خواهید در روی هم نگاه کنید.

«أعِینُونِی بِوَرَعٍ وَ اجْتِهَاد»؛ آخه کمک کنید جای آشتی را بگذارید بابا! آخه رسول‌الله (ص) چکار می‌کرد؟ با اینکه دقیقه‌ای، آنی غافل نبود و همیشه خود را در محضر و حضور پروردگار می‌دیدند، شب آب وضو را تهیه می‌فرمودند و در بالای سرشان می‌گذاشتند، مسواکشان هم که از چوب‌های اراک بود، بالای سرشان و یک سجاده کوچک... آن وقت بر می‌خواستند و می‌فرمودند: «الْحَمْدُلِلَّهِ الَّذِی أَحْیَانِی بَعْدَ مَا أَمَاتَنِی»‏؛ اول شکرگذاری می‌کردند که پروردگار نعمت حیات دوباره را به او داده است- چون ممکن است وقتی که خوابیدی، بمیری؛ الحمدالله شکر می‌کنم که در دارالتجاره ما را نبستند، بعد آیات را تلاوت می‌فرمودند:

«فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَاخْتِلاَفِ اللَّیْلِ وَالنَّهَارِ لآیَاتٍ لِّأُوْلِی الألْبَابِ، الَّذِینَ یَذْکُرُونَ اللّهَ قِیَامًا وَقُعُودًا وَعَلَىَ جُنُوبِهِمْ وَیَتَفَکَّرُونَ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذا بَاطِلًا سُبْحَانَکَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ، رَبَّنَا إِنَّکَ مَن تُدْخِلِ النَّارَ فَقَدْ أَخْزَیْتَهُ وَمَا لِلظَّالِمِینَ مِنْ أَنصَارٍ، رَّبَّنَا إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِیًا یُنَادِی لِلإِیمَانِ أَنْ آمِنُواْ بِرَبِّکُمْ فَآمَنَّا رَبَّنَا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَکَفِّرْ عَنَّا سَیِّئَاتِنَا وَتَوَفَّنَا مَعَ الأبْرَارِ، رَبَّنَا وَآتِنَا مَا وَعَدتَّنَا عَلَى رُسُلِکَ وَلاَ تُخْزِنَا یَوْمَ الْقِیَامَةِ إِنَّکَ لاَ تُخْلِفُ الْمِیعَادَ» (آل عمران، آیات 190 الی 194).

خب این سیره نبی اکرم بود، پس ما شباهتمان از چه حیث است؟ چه شباهتی با رسول اکرم (ص) داریم؟








نظر نبی اکرم(ص) درباره عالمان امت

اما باز برای اینکه همکاری‌های بنده یک قدری دقت پیدا بکنند، این مطلب را هم عرض بکنم که و قال صلی الله علیه وآله: «علماء هذه الأمة رجلان، رجل آتاه الله علماً فبذله للنّاس»؛ دانشمندان این امت دو دسته هستند: یک دسته علمایی هستند که پروردگار علم را در دسترس آن‌ها گذاشته و آن‌ها هم آن را به مردم بذل کردند؛ «و لم یأخذ علیه طعماً و لم یشر به ثمناً»، در برابر آن غذایی از مردم درخواست نکردند و ما به ازایش ثمنی قرار ندادند؛ بینی و بین‌الله برای پروردگار، خالصاً لوجه الله، علمش را در دسترس مردم گذاشت: «فذلک یستغفر له حیتان البحر ودوابّ البرّ والطّیر فی جوّ السّماء ویقدم علی الله سیداً شریفاً حتی یرافق المرسلین»، ماهی‌های دریا و جانواران خاک و پروندگان در آسمان، استغفار و طلب آمرزش برای چنین عالمی می‌کنند، گناهان او آمرزیده می‌شود و وارد به پروردگار می‌شود، در حالی‌که سید و شریف خواهد بود و با پیامبران و فرستادگان خدا همنشین است، با آن‌ها همدم می‌شود، با آنها هم صحبت می‌شود.

آن وقت در قبال این آدم، «رجلٌ آتاه الله علماً فبخل به عن عباد الله وأخذ علیه طعماً وشری به ثمناً فذلک یلجم یوم القیامه بلجامٍ من نارٍ وینادی منادٍ: هذا الذی آتاه الله علماً فبخل به عن عباد الله و أخذ علیه طعماً واشتری به ثمناً وکذلک حتّی یفرغ من الحساب»، عالمی است که خداوند به او علم اعطا کرده، ولی از بذل آن به بندگان خدا بخل می‌ورزد و در برابر آن بها طلب می‌کند؛ این کسی که در روز قیامت به دهانش لجامی از آتش زده می‌شود و یک منادی ندا می‌کند: این همان کسی است که خداوند به او علم داده، ولی در نشر آن به بندگان خدا بخل ورزیده و در برابر آن مزد خواسته و آن را به قیمت فروخته است. این شخص در محشر همین گونه می‌ماند تا خداوند از حساب خلق فارغ شود.








جایگاه دعا در زندگی/اسلحه‌ای که پیامبر برای نجات ما معرفی می‌کند

حالا من یک حدیث قشنگی برایتان می‌خوانم تا ببینید چقدر خوب است: «قال النبی صلی الله علیه وآله: ألا أدلّکم علی سلاح ینجیکم من اعدائکم و یدرّ أرزاقکم؟ قالوا: بلی؛ قال: تدعون ربّکم باللّیل و النّهار. فإنّ سلاح المؤمن الدّعا»، پیامبر اکرم(ص) فرمود: آیا نمی‌خواهید اسلحه‌ای به شما معرفی کنم، به شما بدهم که شما را نجات دهد؟ آیا دلالت بکنم شما را به یک سلاح و اسلحه که شما را نجات می‌دهد؟ «دعا» سلاح انبیاست- به قدری من از این کلمه نجات خوشم آمد، به قدری این کلمه برای من روح افزا بود، به قدری بشارت بود که وصف ندارد، آقا جون! من کاری به این کارها ندارم؛ من به عرض و طول قضیه کاری ندارم؛ من به کم و کیف قضیه کاری ندارم! ما را از این وضع نجات بده!





منبع: فارس





ادامه مطلب ....



http://www.nooreaseman.com/forum295/thread48080.html



منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان



تبادل لينك



به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم


محرم یا ربیع کدام اول سال است؟


محرم یا ربیع کدام اول سال است؟

















با فرا رسیدن اول محرم سال عربی آغاز می شود، اما سالروز هجرت پیامبر(ص) از مکه به مدینه، پس از محرم و در شب اول ربیع الاول(ماه سوم سال) است. این شب به لیلة المبیت معروف است، شبی که امیر المؤمنین علیه السلام در بستر پیامبر صلی الله علیه و آله خوابید و پیامبر(ص) به سوی مدینه حرکت کرد و در دوازدهم ربیع الاول به آنجا رسید.

* مراسم دینی مخصوصی برای اول محرم بیان نشده است



ذکر این مقدمه از آنجا ضروری به نظر رسید که بسیاری از مسلمانان میان مسأله تاریخ و تقویم خلط کرده اند.زیرا از آنجا که دیگران روز آغازین سال را جشن می گیرند، برخی از مسلمانان نیز روز اول محرم را عید دانسته و جشن می گیرند. در حالی که در تاریخ اسلامی، مراسم دینی مخصوصی برای این روز بیان نشده است.

* مبدا تاریخ در امت های گذشته



به نوشته کتب تاریخی، هر امتی برای تاریخ گذاری سال ها و ثبت حوادث خود، مبدأی برمی گزیده است. مسعودی می نویسد: امت های گذشته یکی از موارد زیر را به عنوان مبدأ تاریخ انتخاب می کردند: اول: موجودات بزرگ و حوادث عظیم و پادشاهی پادشاهان، و دوم: پایان طوفان [نوح]. و پس از آن درهم آمیختگی زبان در در سرزمین بابل را مبدأ تاریخ خود قرار دادند.

* تفاوت میان تاریخ و تقویم



تاریخ به تمام سال و ارتباط آن با واقعه مهم و مشخصی به عنوان مبدأی برای شمارش سال ها مربوط می شود. مانند حوادث معجزه آسا همچون زلزله یا کشته شدن یکی از شخصیت های سیاسی که در تاریخ نقل شده است. اما تقویم نیازمند مبدأ دیگری است، زیرا از این رو به تقویم نیاز هست که سال از روزهای خود تشکیل می شود.

از دیرباز دو شیوه برای تعیین مبدأ تقویم پیش روی انسان بوده است: گردش ماه یا گردش خورشید و یا گردش هردو.

* مبدا تقویم در ملل مختلف



از این میان، یهود و عرب گردش ماه را مبدأ تقویم سال گرفتند، مصری ها و ایرانی ها و مسیحی ها گردش خورشید را و چینی ها و ژاپنی ها به صورت پیچیده ای هر دو را به عنوان مبنای تعیین مبدأ تقویم خود برگزیدند.

در گذشته، سال، نزد عرب و یهود ثابت و نامتغیر نبود، بلکه در آن تصرف می کردند. تصرف عرب به نسیء شناخته شده که در قرآن کریم، سوره توبه، آیه 37 به آن اشاره شده است.

* چرا عرب، اول محرم را اول سال انتخاب کرد



آنچه معروف است، بنابر نقل ابو هلال عسکری، این است که عرب اول محرم را به عنوان آغاز سال هجری اتخاذ کردند، زیرا معتقد بودند که کشتی حضرت نوح(ع) در آن هنگام بر کوه جودی پهلو گرفت. و از آنجا که تقویم عربی بر اساس گردش ماه به دور زمین است، روزهای مهم عرب از اول غروب خورشید آغاز می شود. زیرا رؤیت هلال در اول شب رخ می دهد.

* آیا سنة با عام فرق می کند؟



در میان عرب از دوازده ماه، خواه شمسی و خواه قمری، با سنة، عام، حول، حجة و حقبه تعبیر می شود. در مفردات راغب درباره تفاوت سنة و عام چنین آمده است:" سنة بیشتر در سالی به کار می رود که در آن سختی و خشکسالی باشد و به همین دلیل از "جَدْب"(خشکسالی) به سنة تعبیر می شود. و عام در سالی استعمال می شود که در آن آسایش و فراوانی باشد."

ما سخن راغب اصفهانی را نمی پذیریم، زیرا با نگاهی به قرآن کریم درمی یابیم که "سنة" در سال همراه با خشکسالی استعمال نشده است. در مورد آیه 130 سوره اعراف « وَلَقَدْ أَخَذْنَا آلَ فِرْعَونَ بِالسِّنِینَ وَنَقْصٍ مِّن الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ یذَّکَّرُونَ » نیز سنین از سنون مشتق شده است نه از سنة و سنون به نوشته مجمع البحرین یعنی خشکسالی. و بر فرض که بپذیریم سنین از سنة گرفته شده و دال بر سال همراه با قحطی است، اما دلالتی بر کثرت این استعمال ندارد، زیرا در قرآن کریم موارد دیگری وجود دارد که "سنة" در سال پرنعمت و همراه با فراوانی به کار رفته است. مانند آیه 205 سوره شعرا « أَفَرَأَیْتَ إِن مَّتَّعْنَاهُمْ سِنِینَ ».

در خصوص آیه 26 مائده « قَالَ فَإِنَّهَا مُحَرَّمَةٌ عَلَیْهِمْ أَرْبَعِینَ سَنَةً یَتِیهُونَ فِی الأَرْضِ فَلاَ تَأْسَ عَلَی الْقَوْمِ الْفَاسِقِینَ » نیز می گوییم: اگر دلالت بر استعمال مذکور داشته باشد، باز کثرت این استعمال از آیه فهمیده نمی شود، زیرا موارد مخالف نیز وجود دارد، همچون آیه 12 سوره اسراء « وَجَعَلْنَا اللَّیْلَ وَالنَّهَارَ آیَتَیْنِ فَمَحَوْنَا آیَةَ اللَّیْلِ وَجَعَلْنَا آیَةَ النَّهَارِ مُبْصِرَةً لِتَبْتَغُواْ فَضْلاً مِّن رَّبِّکُمْ وَلِتَعْلَمُواْ عَدَدَ السِّنِینَ وَالْحِسَابَ وَکُلَّ شَیْءٍ فَصَّلْنَاهُ تَفْصِیلاً » که سنین در سال همراه با قحطی و سختی به کار نرفته است.



در کتاب "الإفصاح فی فقه اللغة" آمده است: سنة عبارت است از یک سال از هر ماهی تا همان ماه و چه بسا از نصف تابستان یا از نصف زمستان شروع شود. اما عام، سالی است که زمستان و تابستان پیوسته و متوالی داشته باشد.

به نظر بنده، حجة و حول نیز به همین معنا به کار می روند یعنی حج از موسم حج آغاز می شود و به آن ختم می گردد. خداوند می فرماید: « یَسْأَلُونَکَ عَنِ الأهِلَّةِ قُلْ هِیَ مَوَاقِیتُ لِلنَّاسِ وَالْحَجِّ وَلَیْسَ الْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُوْاْ الْبُیُوتَ مِن ظُهُورِهَا وَلَکِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقَی وَأْتُواْ الْبُیُوتَ مِنْ أَبْوَابِهَا وَاتَّقُواْ اللّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ »(بقره/89).

از مطلب فوق به دست می آید که عقد ازدواج حضرت موسی(ع) نزدیک به موسم حج بسته شد، زیرا خداوند در سوره قصص، آیه 27 از قول حضرت شعیب(ع) می فرماید: « قَالَ إِنِّی أُرِیدُ أَنْ أُنکِحَکَ إِحْدَی ابْنَتَیَّ هَاتَیْنِ عَلَی أَن تَأْجُرَنِی ثَمَانِیَ حِجَجٍ فَإِنْ أَتْمَمْتَ عَشْرًا فَمِنْ عِندِکَ وَمَا أُرِیدُ أَنْ أَشُقَّ عَلَیْکَ سَتَجِدُنِی إِن شَاء اللَّهُ مِنَ الصَّالِحِینَ ».

حول عبارت است از 12 ماه که در تعیین مدت شیر دادن « وَالْوَالِدَاتُ یُرْضِعْنَ أَوْلاَدَهُنَّ حَوْلَیْنِ کَامِلَیْنِ لِمَنْ أَرَادَ أَن یُتِمَّ الرَّضَاعَةَ »(بقره/233)، یا مدت متعه « وَالَّذِینَ یُتَوَفَّوْنَ مِنکُمْ وَیَذَرُونَ أَزْوَاجًا وَصِیَّةً لِّأَزْوَاجِهِم مَّتَاعًا إِلَی الْحَوْلِ غَیْرَ إِخْرَاجٍ »(بقره/240) مورد استفاده قرار می گیرد.

در الإفصاح فی فقه اللغة آمده است که استعمال حِقبة(جمع: حقب و حقوب) برای دلالت بر سنة است. قرآن کریم می فرماید: « لَابِثِینَ فِیهَا أَحْقَابًا »(نبأ/ 23) و « وَإِذْ قَالَ مُوسَی لِفَتَاهُ لَا أَبْرَحُ حَتَّی أَبْلُغَ مَجْمَعَ الْبَحْرَیْنِ أَوْ أَمْضِیَ حُقُبًا »(کهف/ 240). اما این سخن با اشکال مواجه است، زیرا استعمال صیغه جمع حِقبة در قرآن کریم هیچ دلالتی بر آن ندارد که منظور از مفرد آن، سنة باشد. بلکه حقبة در جایی کاربرد دارد که مقصود بیان عدد مبهمی باشد.

* گسترش اسلام و نیاز به اتخاذ مبدا برای تقویم



با گسترش اسلام نیاز بیشتری به اتخاذ یک مبدأ برای تقویم احساس شد. قرآن کریم در این زمینه می فرماید: « یَسْأَلُونَکَ عَنِ الأهِلَّةِ قُلْ هِیَ مَوَاقِیتُ لِلنَّاسِ وَالْحَجِّ وَلَیْسَ الْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُوْاْ الْبُیُوتَ مِن ظُهُورِهَا وَلَکِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقَی وَأْتُواْ الْبُیُوتَ مِنْ أَبْوَابِهَا وَاتَّقُواْ اللّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ »(بقره/ 189)، «إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِندَ اللّهِ اثْنَا عَشَرَ شَهْرًا فِی کِتَابِ اللّهِ یَوْمَ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ مِنْهَا أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ ذَلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ فَلاَ تَظْلِمُواْ فِیهِنَّ أَنفُسَکُمْ وَقَاتِلُواْ الْمُشْرِکِینَ کَآفَّةً کَمَا یُقَاتِلُونَکُمْ کَآفَّةً وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ مَعَ الْمُتَّقِینَ »(توبه/36)، « وَجَعَلْنَا اللَّیْلَ وَالنَّهَارَ آیَتَیْنِ فَمَحَوْنَا آیَةَ اللَّیْلِ وَجَعَلْنَا آیَةَ النَّهَارِ مُبْصِرَةً لِتَبْتَغُواْ فَضْلاً مِّن رَّبِّکُمْ وَلِتَعْلَمُواْ عَدَدَ السِّنِینَ وَالْحِسَابَ وَکُلَّ شَیْءٍ فَصَّلْنَاهُ تَفْصِیلاً »(اسراء/12) و « هُوَ الَّذِی جَعَلَ الشَّمْسَ ضِیَاء وَالْقَمَرَ نُورًا وَقَدَّرَهُ مَنَازِلَ لِتَعْلَمُواْ عَدَدَ السِّنِینَ وَالْحِسَابَ مَا خَلَقَ اللّهُ ذَلِکَ إِلاَّ بِالْحَقِّ یُفَصِّلُ الآیَاتِ لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ »(یونس/ 5).

مسلمانان از این آیات و بویژه از آیه اخیر چنین استفاده کردند که تقویم مورد نظر اسلام بر اساس گردش ماه به دور زمین است. زیرا اکثر احکام و عبادات مبتنی بر آن است، همچون تعیین آغاز و پایان ماه رمضان و تعیین زمان وقوف در عرفات. البته در این میان حرکت خورشید نیز نادیده گرفته نشده است، مانند تعیین وقت نماز و مالیات و.... اما هرجا از قرآن کریم که لفظ سنة به طور مطلق به کار رفته باشد منظور سال قمری است.

* مبدأ تاریخ نزد عرب پیش از اسلام



مبدأ تاریخ نزد عرب پیش از اسلام، از پهلو گرفتن کشتی نوح(ع) بر کوه جودی و پایان طوفان تغییر یافت و مبدأهای دیگری برگزیده شد، تا اینکه عام الفیل، یعنی سال هجوم ابرهه حبشی به کعبه را به عنوان مبدأ تاریخ اتخاذ کردند و پیامبر(ص) نیز در همین سال چشم به جهان گشود.

* اختلاف در آغاز سال هجری



مالک از سهیلی و دیگران حکایت کرده که ربیع الاول آغاز سال هجری است، زیرا در این ماه رسول خدا(ص) وارد مدینه شد. اما جمهور مورخان بر این عقیده اند که محرم، اول سال هجری است.

برخی برای اتخاذ سال هجرت و روز پایان هجرت پیامبر(ص) به عنوان مبدأ تاریخ مسلمانان به آیات 107 تا 109 سوره توبه استدلال کرده اند « اتَّخَذُواْ مَسْجِدًا ضِرَارًا وَکُفْرًا وَتَفْرِیقًا بَیْنَ الْمُؤْمِنِینَ وَإِرْصَادًا لِّمَنْ حَارَبَ اللّهَ وَرَسُولَهُ مِن قَبْلُ وَلَیَحْلِفُنَّ إِنْ أَرَدْنَا إِلاَّ الْحُسْنَی وَاللّهُ یَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَکَاذِبُونَ(توبه/107) لاَ تَقُمْ فِیهِ أَبَدًا لَّمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَی التَّقْوَی مِنْ أَوَّلِ یَوْمٍ أَحَقُّ أَن تَقُومَ فِیهِ فِیهِ رِجَالٌ یُحِبُّونَ أَن یَتَطَهَّرُواْ وَاللّهُ یُحِبُّ الْمُطَّهِّرِینَ(توبه/108) أَفَمَنْ أَسَّسَ بُنْیَانَهُ عَلَی تَقْوَی مِنَ اللّهِ وَرِضْوَانٍ خَیْرٌ أَم مَّنْ أَسَّسَ بُنْیَانَهُ عَلَیَ شَفَا جُرُفٍ هَارٍ فَانْهَارَ بِهِ فِی نَارِ جَهَنَّمَ وَاللّهُ لاَ یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ(توبه/109). کیفیت استدلال به این صورت است که روز تأسیس مسجد قبا توسط پیامبر(ص) همان روز ورود حضرت به مدینه است و خداوند این روز(روز تأسیس مسجد) را به عنوان روز نخست تاریخ اسلام برگزیده و فرموده است: «من أول یوم...»

جناب سید جعفر مرتضی در کتاب "الصحیح من سیرة النبی الأعظم(ص)"/ فصل3/ اعمال تأسیسیة فی مطلع الهجرة/ ج4/ ص171 – 183 استدلال به آیات فوق را نپذیرفته و تنها در حد استیناس ذکر کرده است. وی با همه اهتمامی که به تحقیق درباره این موضوع از خود نشان داده، اما بررسی دو موضوع زیر را از آن جهت که آن ها را مربوط به بحث تقویم می دانسته رها کرده است. این دو موضوع عبارتند از:

اول: آنچه در برخی روایات از قول امام صادق(ع) آمده که ماه رمضان اول سال است.

دوم: تفسیر آیه 36 سوره توبه است که به جای تفسیر آیه، به ذکر سخن علامه مجلسی در بحار الأنوار بسنده کرده. علامه می گوید: تعیین هجرت پیامبر(ص) به عنوان مبدأ تاریخ از سوی جبرئیل(ع) و مستند به وحی و منسوب به حدیث نبوی است.

آنگونه که پیداست آیه مذکور تصریح می کند که سال و تقسیم آن از معارف و قضایای حقیقی دین است نه از قضایای اعتباری. اما علامه مجلسی سعی کرده چنین نشان دهد که از قضایای اعتباری است و می توان چندین محور را به عنوان مبدأ در نظر گرفت. وی گفته است: این امور با تفاوت اعتبارها و ملاحظات تفاوت پیدا می کند. می توان اول سال شرعی را ماه رمضان، اول سال عرفی را ماه محرم، اول سال تقدیرات را شب قدر و اول سال جواز خوردن و آشامیدن را ماه شوال در نظر گرفت.(بحار الانوار/ ج55/ ص377 و پس از آن/ مبحث اشربه و اطعمه).

* به کارگیری تقویم و تاریخ در جامعه اسلامی



بررسی تاریخ به ما نشان می دهد که تقویم قمری در امور عبادی و با گونه ای به هم آمیختگی با تقویم شمسی برای ثبت مالیات استفاده می شد. علی منزوی، فرزند آقا بزرگ تهرانی در الذریعه/ ج8/ ص212-214 می نویسد: ایرانی ها در زمان پادشاه ساسانی از هر صد و ده سال یک سال را به عنوان سال کبیسه که 13 ماه داشت انتخاب می کردند. اما پس از اسلام، به دستور هشام بن عبد الملک، انجام این کار به عنوان اینکه از مصادیق نسیء است ممنوع گشت. از این رو سال اسمی از سال شمسی حقیقی به عقب افتاد و تاریخ دچار به هم ریختگی شد و زمان اخذ مالیات به هم خورد. لذا معتضد عباسی مجبور شد برنامه کبیسه را دوباره اجرا کند. از این رو نوروز را به روزی که در پایان عهد ساسانیان قرار داشت بازگرداند و مالیات را بر اساس حساب شمسی گرفت. از این زمان دو سال قمری و شمسی مورد استفاده قرار گرفت. سال قمری برای تاریخ و سال شمسی برای اخذ مالیات.

به مرور زمان حکومت جمهوری ترکیه، تاریخ هجری را از اساس حذف کرد و تاریخ میلادی را به جای آن برگزید. کشورهای عربی نیز با حذف تاریخ هجری قمری و شمسی، تاریخ میلادی را به عنوان یک تاریخ بین المللی انتخاب کردند.

در ایران از سال قمری برای ثبت تاریخ و از سال شمسی صحیح و دقیق و کاملی که ملک شاه سلجوقی ابداع کرد و به تاریخ جلالی معروف است برای گرفتن مالیات استفاده می شد. در هند نیز تاریخ اکبرشاهی را به جای جلالی استفاده می کردند.

اما این دو(جلالی و اکبر شاهی) به دلیل نسخ مبدأ تاریخ هجری، نتوانستند در کشورهای اسلامی رواج پیدا کنند. از این رو در ایران و هند دو تاریخ مستقل مورد استفاده قرار گرفت. یکی قمری که مبدأ آن هجرت پیامبر(ص) بود و دیگری شمسی که مبدأ آن تاج گذاری ملک شاه سلجوقی بود. این شیوه ادامه داشت تا اینکه مجلس نمایندگان ایران در تاریخ 1341ش قانونی مبنی بر اتحاد تاریخ به تصویب رساند. بر اساس این قانون، مبدأ هجری به عنوان مبدأ تاریخ برگزیده شد و سال ها بر اساس شمسی محاسبه گردید. این تاریخ به عنوان تاریخ رسمی دولت و مردم انتخاب گردید و در حال حاضر نیز در ایران و افغانستان رسمیت دارد.

چیزی که از نظر استاد منزوی دور مانده این است که رضا شاه پهلوی همزمان با آغاز جشن های 2500 ساله شاهنشاهی سعی کرد تاریخ جدید را از میان برداشته و شیوه شاهان گذشته را احیا کند که با مخالفت امام خمینی(ره) و علمای دیگر روبرو گردید.

* اطلاعات غیر ضرور را می دانیم اما...



کودکان، نوجوانان و جوانان ما تاریخ چیزهای بسیاری که هیچ ارتباطی با دین و امت ما ندارد و حتی از ارزش انسانی هم برخوردار نیست را می دانند اما نسبت به تاریخ و تقویم اسلامی ناآگاهند. با نیمه شب شرعی و بسیاری مسائل دیگر آشنایی ندارند و از جمله این مسائل، خلط میان شب اول سال هجری و شب هجرت پیامبر(ص) است.





منبع: برگرفته از مقاله ای با موضوع «تاریخ هجری» اثر پژوهشگر لبنانی حجت الاسلام و المسلمین علی خازم

منابع : خبرگزاری حوزه - ‌











ادامه مطلب ....



http://www.nooreaseman.com/forum76/thread48079.html



منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان



تبادل لينك



به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم


حاضر جوابی های شنیدنی


حاضر جوابی های شنیدنی






حاضر جوابی حضرت علی علیه السلام



یکی از یهودیان، از روی غرض ورزی به امیر مؤ منان علی علیه السلام گفت: شما هنوز جنازه پیامبرتان را دفن نکرده بودید که درباره اش اختلاف نمودید!

حضرت علی علیه السلام در پاسخ فرمود: ما درباره وصی پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم اختلاف کردیم نه درباره خودش. اما شما (اجداد شما) یهودیان، پس از آن که به همراه موسی علیه السلام از دریا گذشتید و فرعونیان غرق شدند، به پیامبر خود گفتید: برای ما معبودی (بتی) قرار بده، همان گونه که بت پرستان معبودانی از بت دارند. موسی علیه السلام در جواب فرمود: شما جمعیتی نادان هستید.(۱)

حاضر جوابی عقیل



روزی معاویه در مجلسی بود، که عقیل برادر حضرت علی علیه السلام نیز حضور داشت، به مردم گفت: آیا شما ابولهب را می شناسید؟ که خداوند سوره مسد را درباره او نازل کرده است؟ اهل شام گفتند: نه نمی شناسیم.

معاویه گفت: ابولهب عموی این شخص (اشاره به عقیل) است.

عقیل بی درنگ به مردم گفت: آیا شما زن ابولهب را که خداوند در قرآن در مورد او می فرماید: همسر او هیزم حمل می کرد و در گردنش ریسمانی از لیف خرما آویزان بود، می شناسید؟ مردم شام گفتند:نه.

عقیل گفت: این زن، عمه معاویه است، (زیرا نام او ام جمیل دختر حرب بن امیه، خواهر ابوسفیان بود) این پاسخ عقیل، معاویه را سر افکنده کرد و دیگر زبان بازی ننمود. (۲)

حاضر جوابی مدرس



آورده اند که، آیه الله شهید مدرس در حاضر جوابی بی نظیر بود؛ از جمله نوشته اند: در یکی دو مورد که مدرس نسبت به فرمانفرما انتقاد کرده و ایراد گرفته بود، به مدرس پیغام داد. خواهش می کنم که حضرت آیه الله این قدر پا روی دم من نگذارند. مدرس جواب می دهد: به فرمانفرما بگویید، حدود دم حضرت والا باید معلوم شود، زیرا من هر کجا پا می گذارم دم حضرت والاست. (۳)

حاضر جوابی داراب میرزا



مظفر الدین شاه قاجار از شاهزاده داراب میرزا، که ریش بلندی داشت، پرسید: آیا در زمان فتحعلی شاه به تو بیشتر خوش می گذشت یا در عهد سلطنت من؟

داراب میرزا گفت: قربان هیچکدام! برای این که در زمان فتحعلی شاه ریش دار می پسندیدند و من آن وقت بی ریش بودم و در زمان شما بی ریش می پسندند و من ریش به این بلندی دارم. (۴)

حاضر جوابی فقیر در برابر توانگر



شخص فقیری وارد مجلسی شد و نزدیک توانگری نشست. توانگر که از نشستن او در نزدیکش ناراحت شده بود با ترش رویی خطاب به فقیر گفت: میان تو و خر چقدر فرق است؟ فقیر فورا گفت: یک وجب (اشاره به آن که فاصله اش با توانگر بیش از یک وجب نبود) توانگر از این جواب سکوت کرد و سر افکنده شد. (۵)

حاضر جوابی طفل



یکی از حکما از طفلی پرسید: اگر به من بگویی که خدا کجا است، یک عدد پرتقال به تو می دهم. آن پسر در جواب گفت: من دو عدد پرتقال به شما می دهم، که بگویی خدا کجا نیست. (۶)

حاضر جوابی حسن بن فضل



در مجلس یکی از خلفا جمعی از دانشمندان حضور داشتند، که حسن بن فضل وارد شد؛ همین که خواست شروع به سخن گفتن نماید، خلیفه وی را مورد عتاب قرار داد و گفت: ای بچه! تا بزرگ تر از تو در مجلس می باشد تو حرف مزن. فورا حسن بن فضل در جواب گفت: ای خلیفه، نه من از هدهد کوچک ترم و نه شما از حضرت سلیمان بزرگ ترید. مگر هدهد نبود که به سلیمان گفت: «احطت بما لم تحط: پی برده ام به چیزی که تو به آن پی نبرده ای!»(۷)

حاضر جوابی توسن خان



روزی فتحعلی شاه به توسن خان ترکمن گفت: روزی که ریش تقسیم می کردند، تو کجا بودی که سهمت را بگیری. فورا توسن خان در جواب گفت: قربان در آن وقت به طلب عقل رفته بودم. (۸)

حاضر جوابی شاگرد



معلم کمونیستی در سر کلاس درس، به بچه ها گفت: بچه ها مرا می بینید؟ همه گفتند: بلی، دوباره سؤ ال کرد: این میز و تابلو و... را می بینید؟ همه در پاسخ گفتند: بلی، معلم ادامه داد، حال بچه ها خدا را می بینید؟ گفتند: خیر. معلم گفت: پس حالا نتیجه می گیریم که خدایی وجود ندارد!

فورا یکی از شاگردان گفت: بچه ها شما تابلو را می بینید؟ گفتند: بلی، شاگرد دوباره سؤ ال کرد: بچه ها آقا معلم را می بینید؟ گفتند: بلی، شاگرد گفت: اما آخرین سؤ ال بچه ها عقل آقا معلم را هم می بینید؟ گفتند: خیر، شاگرد گفت: پس حالا که عقل معلم را نمی بینیم، نتیجه می گیریم که آقا معلم عقل ندارد!

حاضر جوابی کودک



روزی ابوحنیفه از محلی می گذشت، دید طفلی از جای گل آلودی راه می رود. او را صدا زد و گفت: بچه جان مواظب باش نلغزی، طفل بی درنگ در جواب گفت: لغزش من سهل است. تو مواظب خودت باش که نلغزی چون از لغزش تو پیروانت هم می لغزند. ابو حنیفه از هوش و زکاوت آن طفل تعجب کرد! (۹)

حاضر جوابی مؤمن طاق



پس از شهادت امام صادق علیه السلام، یکی از مخالفان آن حضرت به مؤمن طاق که از شاگردان آن حضرت بود، به عنوان طعنه گفت: امام تو از دنیا رفت. مؤمن طاق فورا در پاسخ گفت: اما پیشوای تو (شیطان) تا قیامت زنده است. (۱۰)

حاضر جوابی سبط بن جوزی



سبط بن جوزی مدت مدیدی در میان شیعه و سنی زندگی می کرد. هر کدام از طرفداران دو مذهب شیعه و سنی او را به خود نسبت می دادند. روزی برای روشن شدن این که او شیعه است یا سنی؟ در میان جمعی از او سؤال کردند، علی علیه السلام افضل است یا ابابکر؟ فورا گفت: «من کانت بنته فی بیته: کسی که دخترش در خانه اوست.»

کسی از پاسخ او نفهمید که او واقعا شیعه است یا سنی. زیرا هم دختر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در خانه علی علیه السلام بوده و هم دختر ابوبکر در خانه پیامبر صلی الله علیه و آله.

باز در مجلسی دیگر از او سؤ ال کردند که خلفای پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم چند نفر بودند؟

او با حالت عصبانیت جواب داد: چند بار بگویم؟! چهارتا، چهارتا، چهارتا. باز معلوم نشد او سنی است یا شیعه، چون سه بار تکرار کرده بود شیعیان فکر کردند که او با این تعبیر مقصودش خلفای دوازده گانه است که سه چهار تا می شود دوازده تا. و اهل سنت هم فکر کردند، او سنی است و چند بار تاکید کرده که خلفای پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم چهارتا هستند. (۱۱)

حاضر جوابی بهلول



روزی وزیر دربار هارون الرشید به بهلول گفت: خوش به حال تو، زیرا خلیفه، تو را رئیس خوک ها و گرگ ها نموده است!

بهلول بی درنگ گفت: اکنون که تو از این مطلب آگاه شدی، اینک از طاعت و فرمان من خارج مشو. (۱۲)

آیه الله حکیم و بن باز



مرحوم آیه الله العظمی سید محسن حکیم قدس سره که مرجع شیعیان و زعیم حوزه علمیه نجف بود، در سفری که به عربستان داشت، در جلسه ای با بن باز مفتی آن روز آن کشور (که نابینا بود) مواجه شد.

بن باز، ظاهرا به دیدن آقای حکیم رفته بود ولی در واقع قصد داشت با ایشان جدال کند و افکار وهابیگری خود را مطرح نماید.

در این جلسه، بن باز، از آیه الله حکیم پرسید: شما شیعیان چرا به ظواهر قرآن عمل نمی کنید؟ آیه الله حکیم در جواب گفتند: این دیدار جای چنین صحبت هایی نیست، بگذارید به احوال پرسی برگزار شود. بن باز، سماجت کرده و خواستار دریافت جواب شد. آیه الله حکیم، ناچار به بن باز گفتند: اگر قرار باشد به ظاهر قرآن تکیه کنیم و همان را معیار عمل به آن قرار دهیم، باید معتقد شویم که شما به جهنم خواهید رفت! بن باز، با تعجب پرسید چرا؟ آیه الله حکیم گفتند: چون قرآن می فرماید: «و من کان فی هذه اعمی فهو فی الآخره اعمی و اضل سبیلا: کسی که در این جهان از دیدن چهره حق نابینا باشد، در جهان آخرت هم نابینا و گمراه تر خواهد بود.»(۱۳) و شما که از دو چشم نابینا هستید، طبق ظاهر این آیه باید در آخرت هم نابینا باشید و در زمره گمراهان که اهل جهنم اند، قرار بگیرید. بنابراین ظاهر بسیاری از آیات قرآن مقصود نیست!(14)



پی نوشت ها:

__________________________________________________ ________________________________

1. داستان ها و پندها، ص 137.

2. همان، ج 9، ص 88.

3. گلشن لطایف، ص 311.

4. کشکول طبسی، ج 1، ص 131.

5. همان.

6. کشکول مختار، ص 121.

7. مستطرف، ج 1، ص 45.

8. کشکول طبسی ، ج 1، ص 138.

9. انیس الادباء، ص 96.

10. کشکول طبسی، ج 1، ص 147.

11. مردان علم در میدان عمل، ج 1، ص 438.

12. صد و یک مناظره جالب و خواندنی، محمدی اشتهاردی.

13. سوره اسراء، آیه 72.

14. روزنامه جمهوری اسلامی، 3/









منابع : کتاب جنگ جوان، اثر حجة الاسلام محمود اکبری /


سایت حوزه






ادامه مطلب ....



http://www.nooreaseman.com/forum76/thread48078.html



منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان



تبادل لينك



به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم


تعبیر " ام الائمه " نخستین بار به کدام بانوی اسلام نسبت داده شد؟


تعبیر " ام الائمه " نخستین بار به کدام بانوی اسلام نسبت داده شد؟



















حجت‌الاسلام محسن ادیب بهروز _عضو هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران_ در خصوص مقام و منزلت حضرت خدیجه(س) با بیان اینکه تعبیر «ام الائمه» را که امروزه برخی از دانشمندان برای حضرت فاطمه(س) به کار می‌برند، تصریح کرد: بنده در گزارش مستندی از امام صادق(ع) دیدم که جبرئیل خدمت پیامبر(ص) می‌رسد و می‌فرماید: «من حامل پیامی برای حضرت خدیجه(س) از طرف خدا هستم و آن اینکه: اکنون ام‌الائمه انتخاب و تعیین شد» و این تعبیر ابتدا برای حضرت خدیجه به کار برده شده بود. این مطلب در صفحه 594 کتاب امالی شیخ صدوق ذکر شده است.

وی ادامه داد: بنابر این اگر وجود مقدس حضرت خدیجه(س) نبود ما وجود مبارکی مانند حضرت فاطمه(س) نداشتیم و اگر وجود مطهر حضرت زهرا(س) نبود اثری از یازده امام وجود نداشت.

ادیب بهروز تصریح کرد: دغدغه بنده این است که ما برای شخصیت حضرت خدیجه(س) آن دسته از گزارشات دشمنان را ولو به زبان دوستانمان کنار بگذاریم. همه می‌دانیم با توجه به کینه و بغضی که علیه حضرت خدیجه(س) داشته‌اند، از هرگونه جعل گزارش دریغ نمی‌کردند. در پایان تأکید می‌کنم یادمان نرود حضرت خدیجه(س) فردی بود که لیاقت مادری حضرت زهرا (س) را پیدا کرد.






منبع: فارس/عقیق





ادامه مطلب ....



http://www.nooreaseman.com/forum296/thread48077.html



منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان



تبادل لينك



به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم


اگر حب نباشد چه به روز ایمان آدم می آید؟







اگر حب نباشد چه به روز ایمان آدم می آید؟













گویند «هر کس چیزی را دوست بدارد آن را زیاد یاد می کند».

به هر حال هر چیزی یک نشانی دارد برای خودش..

خوبست حب های دنیایی که بالاخره یک طعمی از محبت را چشیده باشی..

محبوب خوب است، همه چیزش، دیدارش، نگاهش، خیالش و ..

آنقدر یادش را می کنی که برای اینکه بتوانی درس بخوانی باید به زور خودت را از یاد

و خیالش جدا کنی، ولی هر از گاهی که به خودت می آیی می بینی باز

غرقی و تو مانده ای و یک جزوه عریض و طویل ناتمامِ ...

اگر حب باشد آدم اینطوری می شود که باید خودش را به زور از یاد

محبوب جدا کند و اگر حب باشد غفلت نمی آید سراغ آدم و اگر حب باشد ...

و تو بگو اگر حب نباشد چه به روز ایمان آدم می آید؟؟؟

هل الدین الا الحب؟

«اللهم انی اسالک حبک و حب من یحبک و حب من تحبه و

حب کل عمل یوصلنی الی حبک»





منبع:وبلاگ "حبیب و محبوب"





ادامه مطلب ....



http://www.nooreaseman.com/forum164/thread48075.html



منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان



تبادل لينك



به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم


سه کاری که آیت الله حق شناس(ره) همیشه انجام می دادند


سه کاری که آیت الله حق شناس(ره) همیشه انجام می دادند

















« "حاج حسین زاهد" اولین استاد من بود. سه توصیه به من داشت:




اول: نمازت را اول وقت بخوان.



دوم: نماز شب را فراموش نکن.



سوم: درست را بخوان.



من در طول زندگی ام موارد سه گانه را سرلوحه کارهای روزانه ام قرار دادم.



نوجوان بودم که خدمت حاج حسین زاهد رسیدم. ایشان به محض دیدن من گفت: چرا و به چه



مناسبت دستت در سفره دیگری است؟ (در منزل دایی خود سکونت داشتم) . بیا بیرون و برو کار کن و.



من تا حدودی حساب و کتاب بلد بودم. به یکی از بازاریان معرفی گشتم تا حساب و کتاب حجره اش را انجام دهم.



ایشان گفت دستمزدت 10 تومان. من گفتم 3 تومان می گیرم. تعجب کرد. گفت چرا کم؟



گفتم در عوض اجازه داشته باشم نمازم را در اول وقت بخوانم »



عقیق







ادامه مطلب ....



http://www.nooreaseman.com/forum84/thread48074.html



منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان



تبادل لينك



به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم


چرا امام زمان(ع) وارث همه ویژگی های انبیاء است؟


روایاتی درباره ویژگی‌های حکومت امام زمان



چرا امام زمان(ع) وارث همه ویژگی های انبیاء است؟







ویژگی‌های حکومت امام زمان(ع) چیست و چرا باید آن حضرت، وارث ویژگی‌های انبیاء باشد؟ امامان درباره ویژگی‌های حکومت امام زمان چه گفته‌اند؟

ازجمله ویژگی های آن حضرت منصور بالرعب و قیام بالسیف بود که از خصوصیات حضرت رسول‌الله (ص) بوده است. می دانیم که هر پیامبری، ویژگی‌ها و معجزه‌ای مخصوص به خود داشت که عامل پیروزی و برتری او بر مردم دیگر و حکومت زمانش بوده است که خواه عامل برتری منطق و برهان، حجت و دلیل یا قدرت ظاهری و باطنی.


و این عوامل تماما در وجود امام زمان(ع) متمرکز است؛ زیرا آن حضرت، آخرین حجت خدا و ذخیره الهی و بقیه‌الله است و خداوند او را طبق مصلحت خود ذخیره کرده است برای اصلاح مردم و اداره زمان و جهان، آنهم برای قرون و اعصاریکه علوم و فنون در حد اعلای پیشرفت و تکامل خود قرار گرفته است اگر هر پیامبری برتری در آخرین جنبه پیشرفت عصرش داشت و نمی‌باید در آن شکست بخورد و معجزه‌اش معمولاً در راستای علم و فنی بود که در آن عصر به حد کمال رسیده بود، معجزه و کرامت امام زمان(ع) قهرا باید در حد اعلا و برتر از علوم و فنون زمانش باشد، زیرا اگرچه او پیامبر نیست و دین جدیدی نمی‌آورد، ولی چون پیاده‌کننده هدفهای همه پیامبران از آدم تا خاتم است و کاری که توسط آنان در حد کمال و جهانی، انجام نگرفته او به تنهائی باید انجام دهد و از پس همه مشکلات برآید و توحید و عدالت را در سراسر زمین گسترش دهد. (به یملاءالله الارض قسطا و عدلا بعد ما ملئت ظلما و جورا)

این ماموریت عظیم الهی با این گستردگی آنهم در عصر و زمانی که مشکلات بمراتب بیشتر و جنگ‌افزار نظامی و وسائل غلبه در دست دشمنان، زیادتر و متنوعتر و قدرت طاغوتها و مخالفان دین فوق‌العاده است و نیاز به کرامت معجزه برای اثبات حقانیت آخرین حجت خداوند بیشتر است، پس طبیعی است که باید چنین حجتی از طرف خدا مجهز به عوامل پیروزی بیشتر و کرامتی زیادتر باشد و پیاده‌کننده اهداف انبیاء باید ویژگی های آنان را داشته باشد تا هیچ کس نتواند در میدان علمی و فنی و... برتر و بالاتر از او باشد.


اکنون که‌این نکته روشن شد، باید دید که‌ این ثمرات چیست و آن ویژگی ها کدام است؟ می‌دانیم که مقصود از این میراث، مال و ثروت و ماترک انبیاء نیست، بلکه نوعی از مواریث است که بسیار ارزنده‌تر از اینها است و آن خصوصیاتی است که هر نبیی بخاطر مقام ویژه‌اش در پیشگاه خداوند آن را دریافت کرده است و گوئی مدال افتخار هر نبی و رسول و ویژگی خاصی است که آن نبی را از پیامبران دیگر و مردم عصرش ممتاز و مشخص می‌ساخت.


همانگونه که پیامبر اسلام آخرین پیامبر وارث همه خصوصیات انبیاء بزرگ الهی پیشین بوده است میراثی که به پیامبر خاتم رسیده و از او به اوصیاء او منتقل شده است تمام آنها و حتی برخی از آنها که ضرورت بروز و ظهورش پیش نیامده همگی برای امام زمان ذخیره شده است.


نقش این میراث آن است که از یکسو حقانیت و اولویت حضرت مهدی را اثبات کند و از دیگر سو، عامل تفوق و پیروزی و غلبه بر تمامی قدرتهای زمانش است.


این مواریث ویژگی‌ها بر دو دسته است:

قسمتی از مواریث، ظاهری است که نشان هر پیامبر بوده و همواره به عنوان علامت تفوق او بشمار می‌رفت و قسمتی از ویژگی‌ها معنوی بوده.



1- امام باقر(ع) می‌فرماید:

«اذا ظهرالقائم (ع) ظهر برایة رسول‌الله (ص) و خاتم سلیمان و حجر موسی و عصاه»(1)

««هنگامی‌که حضرت قائم (امام زمان) ظهور می‌کند پرچم مخصوص رسول‌الله و انگشتر سلیمان و سنگ معجزه و عصای موسی (ع) با او است.»


"محمدبن همام" از عبدالله بن عطا نقل می‌کند که گفت به امام باقر(ع) عرض کردم، شیعیان شما در عراق زیادند و سوگند بخدا همانند تو در بیت (پیامبر) کسی نیست پس چرا قیام نمی‌کنی؟

امام(ع) فرمود:«ما انا بصاحبکم قلت فمن صاحبنا؟ فقال‌انظروا من غیب عن‌الناس ولادته..."»(2) «من آن صاحب زمان موعود شما نیستم گفتم پس صاحب ما کیست؟بنگرید آن کس را که ولادتش از مردم مخفی مانده است. »


امالی صدوق (ره) طی روایت مفصلی از ابوخالد کابلی از امام چهارم نقل می‌کند هنگام ظهور آن حضرت جبرئیل طرف راست و میکائیل طرف چپ و اسرافیل در جلوی او حرکت می‌کند و با اوست پرچم رسول خدا:«قد نشرها لایهوی بها الی قوم الا اهلکهم‌الله عزوجل»(3) «و این پرچم را باز می‌کند و به سوی هیچ قومی بحرکت درنمی‌آورد مگر آنکه هلاک می‌شوند و بر آنها پیروز می‌شود. »

امام چهارم (ع) از امام حسین (ع) و او از حضرت علی (ع) نقل می‌کند که:«فی‌القائم سنة فی سبعة انبیاء سنة من آدم و سنة من نوح و سنة من ابراهیم و سنة من موسى و سنة من عیسى و سنة من ایوب سنة من ایوب و سنة من محمد (ص) و اما من آدم و نوح فطول العمر و اما من ابراهیم فخفاء‌الولادة و اعتزال الناس فاما من موسی فالخوف والغیبة و اما من عیسی فاختلاف‌الناس فیه و اما من ایوب فالفرج بعدالبلوی و اما من محمد (ص) فالخروج بالسیف.»(4)




«در امام زمان(ع) شش خصلت و هفت صفت از انبیاء بزرگ الهی وجود دارد. سنتی از آدم، نوح و ابراهیم و موسی و عیسی و محمد (ص) و سنت و خصلت او از آدم و نوح، طول عمر و از ابراهیم مخفی‌بودن ولادتش و دوری‌گزیدن از مردم و عصرش و از موسی ترس از قبطیان و غیبت از مردم و از عیسی اختلاف مردم (وجود) در آن و از ایوب فرج و گشایش بعد از گرفتاری و آزمایش بزرگ و اما سنت او از حضرت محمد (ص) قیام با شمشیر است.»


در غیبت نعمانی آمده است که:«ان القائم من ولد علی (ع) و له غیبة کغیبة یوسف و رجعة کرجعة عیسی بن مریم(5)


در کمال‌الدین آمده است:اما سنة من یوسف فالستر، یجعل‌الله بینه و بین‌الخلق حجابا یرونه ولایعرفونه و اما سنة من محمد (ص) فیهتدی بهده و یسیر بسیرته(6)

حمادبن عیسی از عبدالله بن ابی یعفور از جعفربن محمد (ص)(7) نقل می‌کند که: «ما من معجزة من معجزات‌الانبیاء والاوصیاء الا یظهرالله تبارک و تعالی مثلها علی ید قائمنا لاتمام الحجه علی‌الاعداء» هیچ معجزه از معجزات انبیاء و اوصیاء نیست مگر آنکه خداوند مثل آن را بر دست قائم آل محمد ظاهر می‌سازد تا حجت بر دشمنان تمام گردد.



در باره سنة عیسی (ع) از غیبت شیخ طوسی روایتی است که: فاما سنة من عیسی فیقال مات ولم یمت(8) و نیز آمده است که:«اما سنة من عیسی فی خوفه و مراقبة‌الیهود و قولهم مات ولم یمت ولم یقتل»(9)

و سنتش از یوسف در جمال و سخاوتش است(10) علت تشبیه به یوسف علاوه بر کمالات دیگر جمال و سخاوتش است.


امام صادق (ع) طی روایت مفصلی درباره ویژگیهای پیراهن حضرت یوسف که از پارچه‌های بهشتی است و جبرئیل برای حضرت ابراهیم آورد، می‌فرماید... کل نبی ورث علما او غیره فقد انتهی الی آل محمد (ص) و سپس فرمود:"امام زمان با پیراهن رسول خدا در جنگ احد و عمامه "سحاب" و ذره و شمشیر پیامبر و ذوالفقار، ظهور و قیام می‌کند.


عصای موسی مال حضرت آدم بود، که پیش از شعیب پیامبر بوده و او به حضرت موسی داد و اکنون نیز در ماست که به قائم ما منتقل می‌شود و آن چنانست که آن عصا به هر چه امر بشود انجام می‌دهد بروی هر چه افکنده شود می‌بلعد.

درباره ویژگی‌های پرچم رسول خدا از امام صادق (ع) روایتی است که می فرماید این پرچم را جبرئیل در جنگ بدر نازل کرد و پیامبر آن را باز کرد و همان عامل پیروزی بود. سپس آن را بست و به علی (ع) داد در نزد علی بود تا روز جنگ جمل آن را گشود و خداوند پیروزی نصیب او کرد و آن پرچم پیچیده شده و نزد ماست و کسی حق بازکردن آن را ندارد مگر قائم ما وقتیکه حضرت قائم قیام کند در آن هنگام گشوده می‌شود.(11)


در روایت قبلی خواندیم که‌این پرچم به هر طرف حرکت کند پیروز است و دشمن در آن قسمت هلاک می‌شود.


ویژگیهای انگشتر سلیمان نیز آنست که در روایات ما آمده است که هر وقت آن را می‌پوشید خداوند پرندگان و باد و طوفان و فرشتگان را مسخر او می‌ساخت در اینجا به نوعی سلطه بر عوامل طبیعت اشاره است که از قرآن می‌فهمیم که بدان وسیله حضرت سلیمان زبان پرندگان و حیوانات را می‌فهمید و...




خاصیت حجر موسی و عصایش؛ اینکه قرآن می‌فرماید: «و اذا استسقی موسی لقومه فقلنااضرب بعصاک‌الحجر فانفجرت منه‌اثنتی عشرة عینا قد علم کل اناس مشربهم»(12) و نیز می‌فرماید:«و اوحینا الی موسی ان الق عصاک فاذا هی تلقف ما یافکون»(13)


امام صادق (ع) فرمود:"عصای موسی از چوب مخصوص "آس" از نهالهای بهشتی بود که جبرئیل آن را برای موسی هنگامیکه می‌خواست به سوی مدین برود آورد «اتاه جبرئیل لما توجه تلقاء مدین»(14)

امام باقر(ع) فرمود: وقتیکه حضرت قیام کند با او "حجر" موسی بن عمران است و این سنگ مخصوص به‌اندازه بار شتری است و در هیچ منزلی با آن نزول نمی‌کند مگر آنکه گیاهان و چشمه‌سارها از آنجا می‌رویند و جاری می‌شود.(15)

درباره پیراهن مخصوص حضرت یوسف امام صادق (ع) به یعقوب بن شعیب فرمود: نمی‌خواهی پیراهن حضرت قائم را نشانت دهم؟ گفت چرا امام صندوقی را خواست و آن را باز کرد و پیراهنی از نوع کرباس بیرون آورد و بارش کرد در گوشه آستین چپش خونی بود.


سپس فرمود:این پیراهن پیامبر اسلام است در روزی که دندان مبارکش در جنگ احد شکسته شد و با این پیراهن حضرت مهدی(ع) قیام می‌کند... سپس امام آن را پیچید و برداشت.(16)

امام صادق (ع) طی روایتی دیگر به مفضل بن عمر فرمود:می دانی که پیراهن یوسف چه بود؟ همان پیراهنی که وقتی که از مصر برای پدرش فرستاد حضرت یعقوب بینائی چشم خویش را بازیافت عرض کرد نه.


امام فرمود: وقتی که بنا شد حضرت ابراهیم را در آتش نمرودی بیافکنند جبرئیل آن پیراهن را آورد و حضرت ابراهیم آن را پوشید پیراهنی بود که نه گرما و نه سرما در آن اثر نمی‌کرد سپس آن حضرت این پیراهن که در حرزی گذاشت تا به حضرت اسحاق و سپس به حضرت یعقوب رسید و آن را به حضرت یوسف داد و این پیراهن (بمیراث، به پیامبر اسلام می‌رسد) و سپس به حضرت قائم (ع) می‌رسد و با همان پیراهن امام زمان(ع) قیام می‌کند...


از بررسی مجموع این احادیث به دست می‌آید که قیام حضرت مهدی (ع) علاوه بر اینکه یک قیام مقدس الهی و اصیل است، ظهور و قیام او با تمام ویژگیها و معجزات خاص انبیاء بزرگ الهی همراه است.









پی‌نوشت:

1 _( کتاب غیبت نعمانی باب 13 حدیث 28 و اکمال‌الدین و منتخب ص 221 شبیه آن.)

2_( بحار ج 51 ص 138. )

3_(منتخب‌الاثر ص 312 از امالی صدوق.)

4 _( کمال‌الدین بنقل از منتخب ص 300.)

5 _ (منتخب‌الاثر ص 300).

6 _ (منتخب‌الاثر ص 301).

7 _بنقل از منتخب‌الاثر ص 303 از کشف‌الحق.

8_ (منتخب‌الاثر ص 301).

9_ غیبت نعمانی باب 13 حدیث 42 و باب 19 حدیث 2 کتاب کمال‌الدین للصدوق ج 2 ص 58 حدیث 27.

10_(منتخب‌الاثر ص 301 ازاثبات‌الوصیه)

11_(غیبت نعمانی باب 19 حدیث 2)

12_(بقره/60)

13_ (اعراف 117)

14_(غیبت نعمانی باب 13 ص حدیث 27)

15_(غیبت نعمانی باب 13 حدیث 27)

16_ (غیبت نعمانی باب 13 حدیث 42)





منبع: خبرآنلاین/عقیق






ادامه مطلب ....



http://www.nooreaseman.com/forum403/thread48073.html



منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان



تبادل لينك



به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم


مقاله: تحلیل رفتار هاشمی در طرح مساله «انتخابات آزاد» به قلم پرویز امینی


امینی در گفت‌وگوی تفصیلی با فارس تشریح کرد

تحلیل رفتار هاشمی در طرح مساله «انتخابات آزاد» از منظر روانشناسی سیاسی





نقل قول:








یک تحلیلگر مسائل سیاسی گفت: هدف اپوزیسیون از بیان واژه انتخابات آزاد اعلام مبارزه و مخالفت با جمهوری اسلامی است؛وقتی این کلید واژه مطرح می‌‌شود یعنی تا به حال انتخاباتی نبوده و یا قرار است انتخاباتی در کار نباشد.






پرویز امینی تحلیلگر مسائل سیاسی در گفت‌وگو با خبرنگار حوزه احزاب خبرگزاری فارس، به بررسی کلیدواژه «انتخابات آزاد» اشاره کرد و اظهار داشت: ابتدا باید دید منظورمان از انتخابات آزاد چیست؛ آزادی در انتخابات یعنی هم آزادی برای انتخاب شوندگان و هم برای انتخاب کنندگان که جزء لاینفک انتخابات است.

این تحلیلگر مسائل سیاسی تصریح‌کرد: وقتی گفته می‌شود انتخابات آزاد، به معنی این نیست که یک ویژگی را برای انتخابات مطرح کنیم، بلکه اگر انتخابات آزاد نباشد، در واقع اصلاً انتخابات نیست؛ گفتن اینکه انتخابات باید آزاد باشد مثل این است که بگوییم روز باید روشن باشد یا شب باید تاریک باشد؛ در حالی‌که تاریکی شب و روشنایی روز جزء لاینفک ویژگی‌های آنهاست که اگر نباشد روز و شب معنا ندارد.



*تلاش اپوزیسیون برای القای کلیدواژه انتخابات آزاد

وی یادآور شد: وقتی انتخابات آزاد را مطرح می‌کنیم معنایش این است که انتخاباتی نبوده است یا قرار است انتخاباتی در کار نباشد؛ اپوزیسیون که از اولین انتخابات در کشور همواره دم از «انتخابات آزاد» می‌زند برای همین است که بگوید در جمهوری اسلامی انتخاباتی وجود ندارد.

این تحلیلگر مسائل سیاسی بر همین اساس به دو موضوعی که درباره انتخابات آزاد وجود دارد اشاره و تصریح‌کرد: در سی و سه و چهار سال گذشته موضع اپوزیسیون چه ایرانی و چه غربی، آمریکایی و صهیونیستی در هر انتخاباتی این بود که می‌گفتند «انتخابات آزاد»؛ که این شعار یا کلیدواژه را برای اعلام مبارزه و مخالفت با جمهوری اسلامی بیان می‌کردند و امر تازه و درخور توجهی نیز نبوده و نیست.

وی تأکید کرد: مسئله از آنجا جدی و قابل تامل است که بعضی از خودی‌ها یا کسانی که در مجموعه نظام تعریف می‌شوند به دلیل سوابق و شناختی که فضای اجتماعی از آنها داشت و جز مجموعه درون نظام شناخته شدند به هر شکلی آنها هم شعار انتخابات آزاد را بدهند؛ یعنی با توضیحی که درباره کلید واژه انتخابات آزاد دادم به یک معنا صدایی از درون نظام بلند شود که بگوید انتخابات‌های گذشته، انتخابات نبوده و این مسئله را هم طرح کند که بناست که انتخابات آینده نیز انتخابات نباشد.

امینی ادامه داد: برای اینکه ببینیم انتخاباتی آزاد است یا نیست، ساده‌ترین، شفاف‌ترین و قابل فهم‌ترین روش‌ها این است که ببینیم نتیجه انتخابات در ادوار گذشته به چه شکلی بوده است؛ چراکه دموکراسی و ابزارش انتخابات را به یک تعبیر ساده و خلاصه می‌توان «روش معین برای رسیدن به نتایج نامعین» تعریف کرد.

این تحلیلگر مسائل سیاسی با بیان اینکه ما در ایران انتخابات‌‌هایی را برگزار کرده‌ایم که در آن بنی‌صدر رئیس‌جمهور شده که به لحاظ فکری و سیاسی با امام(ره) و مجموعه عناصر محوری انقلاب اسلامی زاویه داشته است اما رئیس‌جمهور شده است.

وی افزود: یا کسی مثل شهید رجایی بدون این که در جریانات مسلط سیاسی کشور در آن مقطع مثل حزب جمهوری اسلامی عضویت داشته باشد، توانسته رئیس‌جمهور بشود؛ یا خاتمی که وقتی در سال 76 وارد شد از وی سؤال کردند فکر می‌کنید چه مقدار رای دارید گفته بود برای 5 تا 6 میلیون رای وارد انتخابات شدم تا نشان دهیم که از یک پایگاه اجتماعی موثر برخورداریم و بعد خاتمی با 20 میلیون رای رئیس‌جمهور می‌شود.

امینی تصریح‌کرد: احمدی‌نژاد نمونه دیگر است؛ فردی کمتر شناخته شده و با کمترین پشتوانه سیاسی و لجستیکی و مالی در رقابت با عناصر تشکیلاتی و با پشتوانه سیاسی بالا مثل لاریجانی و معین و کروبی و ....می تواند رئیس‌جمهور شود و بالاتر در رقابت‌های انتخاباتی بر کسی پیروز و رئیس جمهور شود که زمانی استاندار او بوده است و در مقام مقایسه سوابق و جایگاه و وزن سیاسی او با هاشمی قابل مقایسه نبود.

این تحلیل‌گر مسائل سیاسی افزود: به 9 دوره مجلس در ایران نگاه کنید، هیچ مجلسی مثل مجلس دیگر نیست؛ انتخابات پارلمان در ایران در هر دوره به 80 درصد جابجایی نمایندگان سابق با نمایندگان جدید منجر می‌شود؛ این نتایج انتخاباتی در یک محدود دوره سی ساله نشان می‌دهد که در ایران یک انتخابات واقعی و آزاد وجود دارد که نقش درجه اول را در آن مردم بر عهده دارند و آنها هستند که تصمیم می‌گیرند که چه کسی کار و مسئولیت را برعهده بگیرد و چه کسی کنار گذاشته شود.



*کسانی که موضع مخالف نسبت به جریان غالب بودند موقعیت سیاسی در کشور یافتند

وی با بیان اینکه فضاهای شکل گرفته و نتایج به دست آمده انتخابات در ایران نشان می‌دهد نه تنها انتخابات آزاد بوده بلکه بسیار بسیار زیاد آزاد بوده است، افزود: حتی آنهایی که پیش‌بینی نمی‌شد و در موضع مخالف نسبت به جریان غالب بودند توانستند در کشور موقعیت سیاسی بیابند.



*انتخابات آمریکا روش معین برای رسیدن به نتایج معین دارد

امینی یادآور شد: بر خلاف قاعده دموکراسی، انتخابات در کشورهایی مثل آمریکا روش معینی برای رسیدن به نتایج معین دارد؛ با روالی که انتخابات ریاست جمهوری آمریکا داشته است، می‌توان انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا را طی 100 سال آینده پیش‌بینی کرد و اینکه چه کسانی رئیس‌جمهور می‌شوند؛ بنده این پیش‌بینی را با 80 درصد صحت و تضمین بیان می‌کنم چرا که ساز و کار انتخابات در آمریکا معلوم است.

این کارشناس مسائل سیاسی اضافه‌کرد: اولا حتماً در آمریکا یکی از احزاب جمهوری‌خواه یا دموکرات رئیس‌جمهور می‌شوند و در 30 سال گذشته غالبا هر جریان سیاسی دو دور توانسته کرسی ریاست‌جمهوری را به دست آورد؛ این دو دوره اوباما از دموکرات‌ها و دو دوره قبل بوش از جمهوری خواه‌ها و دو دوره قبل‌تر کلینتون از دموکرات ها و.. از این رو می‌توان صد سال آینده انتخابات آمریکا را پیش‌بینی کرد و این در حالی است که این انتخابات را از مظاهر انتخابات آزاد می‌نامند.

این تحلیل‌گر مسائل سیاسی همچنین به بلوک غرب اشاره کرد که در آنها کشورهایی وجود دارند مثل بلژیک مثل استرالیا و اتریش که انتخابات در آنها اجباری است و همه نه این که حق شرکت در انتخابات را دارند بلکه مکلفند به لحاظ مدنی در آن شرکت کنند وگرنه باید هزینه های آن را بپردازند. این نوع انتخابات ها در این کشورها آزاد است اما انتخابات در ایران آزاد نیست.



*مطرح‌کننده داخلی انتخابات آزاد به صورت خانوادگی در انتخابات حاضر می‌شود

وی افزود: در انتخابات سال 88 کسی که مطرح کننده مهم داخلی انتخابات آزاد است به صورت خانوادگی در انتخابات حاضر می‌شود؛ دختر، آقازاده، همسر و خود وی؛ کسی که نامه 19 خرداد را با آن ادبیات می‌نویسد و در فضای سیاسی و اجتماعی ایران منتشر می‌کند می‌تواند بگوید انتخابات آزاد نیست؛ از رهبری جعل خبر و پیامک می‌شود در همان انتخابات و ایشان مجبور است به صورت زیرنویس تلویزیونی آن پیامک‌ها را تکذیب کند معنایش این است که انتخابات در ایران آزاد نیست؟

امینی اظهارداشت: نقشی که آقازاده وی در انتخابات ایفا کرد و فضای اجتماعی و سیاسی که به وجود آورد در خود انتخابات و بعد از آن و اینکه بعد از 3-2 سال در دسترس نبود و در لندن بود آیا این‌ها نشانه‌های این است که در ایران انتخابات آزاد نیست؟ یا همسر وی در روز انتخابات حرف از تقلب و ریختن مردم به خیابان‌ها بزند این‌ها نشان آزاد نبودن انتخابات است؟ یا نقشی که دختر ایشان یا خود وی ایفا می‌کند.

وی با تأکید بر اینکه در انتخابات سال 88، 4 کاندیدا هست که گرایش‌های متفاوت را نمایندگی می‌کنند،‌ گفت: انتخابات با مشارکت 85 درصدی که 40 میلیون نفر در آن شرکت می‌کنند می‌تواند انتخابات آزاد نباشد؟

این کارشناس مسائل سیاسی یادآور شد: تمام انتخابات‌های ریاست‌جمهوری ما از یک مشارکت متوسط به بالای جهانی برخوردار است یعنی از نظر مشارکت سیاسی در درجه اول دنیا است می‌شود این قدر مشارکت در انتخابات‌ها شکل بگیرد و انتخابات آزاد نباشد؟



*کسانی که دم از انتخابات آزاد می‌زنند چرا ولع حضور در انتخابات را دارند؟

وی اظهارداشت: در انتخابات سال 88 و در جریان مناظره‌های سیاسی، کاندیداها و نامزدها با هم مناظره‌های سیاسی می‌کنند که بیشترین انتقادها به مناظره این است که از آزادی بیش از اندازه استفاده شده است؛ از این رو صدها دلیل وجود دارد که انتخابات در ایران آزاد است؛ من هم ممکن است با هاشمی موافق باشم که انتخابات در ایران آزاد نیست بله چون انتخابات در ایران خیلی خیلی خیلی آزاد است.

امینی با بیان اینکه این آقایانی که می‌گویند انتخابات در ایران آزاد نیست پس چرا این قدر ولع حضور در انتخابات را دارند؟ هاشمی بلافاصله بعد از تمام شدن دوره محدودیت قانون اساسی برای حضور یک نفر در جایگاه رییس جمهور در سال 84 مجددا کاندیدای انتخابات می‌شود و خاتمی نیز بعد از دو دوره ریاست جمهوری خود مجددا در سال 88 کاندیدای انتخابات می‌شود.

امینی ادامه داد: واقعا انتخابات در ایران آزاد نیست که این همه ولع برای حضور در انتخابات در آنها وجود دارد؟ مگر خود این آقایان در این کشور نماینده مجلس و رئیس جمهور نشدند مگر از همین فرآیند انتخاباتی عبور نکردند؟ آنها می‌پذیرند که انتخابات در زمان آنها انتخابات آزاد نبوده است؟ آنها اگر به لوازم حرفی که می‌زنند پایبند باشند یا باید بپذیرند که موقعیتی که در قدرت بدست آورده‌اند از طریق انتخابات نبوده است یا اینکه آن انتخابات هایی که آنها انتخاب شدند استثنائا آزاد بوده و انتخابات هایی که این‌ها در آن انتخاب نشده اند، آزاد نبوده است.

این تحلیل‌گر مسائل سیاسی افزود: در حوادث سال 88، 7-8 ماه کشور درگیر مسائل حاشیه‌ای شد؛ فرصت مشارکت 85 درصدی و 40 میلیونی تبدیل به تهدید شد در حالی که مهمترین استدلال کسانی که هزینه‌های انتخابات را به وجود آورند چه بود؟ و چه استدلالی برای بحث تقلب داشتند؟ مهمترین تئوری‌شان چه بود؟ هرچه به آقایان می‌گفتند که بیایید سر برگ‌ها را با شناسنامه‌ها تطبیق دهید قبول نکردند و استدلال‌های روشنی را نپذیرفتند؛ تئوری‌شان داماد لرستان فرزند آذربایجان بود چون فلانی فرزند آذربایجان و داماد لرستان است باید ما انتخابات را می‌بردیم با چنین حرف سخیفی 8-7 ماه کشور را دچار درگیری و مناقشه کنند بعد می‌گویند انتخابات در ایران آزاد نیست.

وی اضافه‌کرد: کجای دنیا می‌شود چنین کاری را انجام داد در کدام دموکراسی و انتخابات ممکن و شدنی است؟ امنیت در همه نظام‌های سیاسی خصوصا دولت‌های لیبرال خط قرمز خدشه ناپذیر است و برخوردهای سختی با مخدوش کنندگان آن می‌شود؛ ماجرای برخورد با فرقه دیودیه و اتفاقات بعد از یازده سپتامبر در جامعه آمریکا و ماجراهایی مانند زندان گوانتاناما و برخوردی که با معترضان وال استریت شد، نشانه های خیلی آشکارآن است.

وی ادامه داد: در تحلیل و فهم چرایی این که عناصری مانند هاشمی چرا چنین مطلبی را بیان می‌کنند برخی نظریات می‌تواند راهگشا و تبیین‌گر باشد؛ در روانشناسی نظریه و تئوری تحت عنوان محرومیت نسبی وجود دارد که در روانشناسی اجتماعی و سیاسی نیز کاربرد دارد؛ در نظریه محرومیت نسبی در واقع مسئله این است که فرد به لحاظ روحی و روانی بین خواسته‌ها، انتظاراتش از یک سو و داشته‌ها و واقعیت‌هایش از دیگر سو شکاف وجود دارد؛ در این حالت فرد دچار احساس محرومیت می‌شود و یکی از پاسخ‌هایی که به محرومیت نسبی خود می‌دهد پرخاشگری است؛ یعنی در پاسخ به این ناکامی رفتار پرخاشگرایانه دارد که این رفتار پرخاشگرایانه را به آن منبعی که احساس می‌کند آن محرومیت را برای او به وجود آورده است هدف گیری می‌کند.



*هاشمی روانشناسی خاصی دارد

امینی گفت: هاشمی یک روانشناسی خاصی دارد و اگر به کتاب‌های خاطرات وی رجوع شود یا نطق‌ها و بحث‌هایی که داشته توجه کرد، می‌توان متوجه این روانشناسی خاص شد؛ در روانشناسی وی نوعی تسلط بر همه چیز و ارجاع همه امور به وی دیده می‌شود؛ احساس محوریت داشتن در همه مسایل و متکی بودن دیگران به او و نقش کانونی که او در پیشبرد موضوعات و مسایل دارد. یعنی تصوری که هاشمی از خود دارد این نوع تصور است.

این کارشناس مسائل سیاسی یادآور شد: به لحاظ روانشناسی در مقاطعی زمینه‌های واقعی هم برای این نوع روانشناسی وجود داشته است؛ در دوره سازندگی این زمینه و زمینه‌های واقعی برای این انگاره روانشناسی وجود داشته است، احساس وی این بود که بر همه چیز و بر شرایط مسلط است و همه چیز را می‌تواند اداره کند؛ در واقع از یک قدرت قابل توجهی برخوردار است و می‌تواند مناسباتی را که می‌خواهد پیش ببرد و این‌ها در ذهنیتش بوده است.

وی گفت: در دوره 2 خرداد هم که خاتمی رای آورد این مسئله در ذهن هاشمی وجود داشت چراکه وی پشتیبان خاتمی بود و در ذهن وی این مسئله تقویت می‌شد آنچه که اراده کنم که بخواهم،‌ می‌توانم محقق کنم؛ از یک مقطعی به بعد مثلا انتخابات مجلس ششم به تدریج این ذهنیت آسیب می‌بیند و بین آن ذهنیت روانشناختی و زمینه‌های واقعی شکاف می‌افتد و در انتخابات سال 84 خیلی برجسته می‌شود به طوری که هاشمی در برابر کسی که سابقا استاندار او در یک استان تازه تاسیس مثل اردبیل بوده در رقابت‌های شکست می‌خورد و این برای هاشمی با آن روانشناسی که عرض کردم، به هیچ وجه قابل هضم نیست.

امینی افزود: بنابراین ما در یک مقعطی مثلاً سال 84 به بعد سیاست‌ورزی که هاشمی دارد، سیاست‌ورزی غریزی است؛ چون به لحاظ روانی یک شکاف بنیادین بین انتظارات و خواسته‌های او از یک سو و واقعیت‌های عینی و داشته هایش شکل گرفته است که به احساس محرومیت در وی دامن می‌زند؛ عدم تبریک به احمدی‌نژاد به عنوان کاندیدای پیروز انتخابات که عرف معمول جهانی است، کاری که ناطق درباره خاتمی انجام داد، نشانه روشنی از این احساس محرومیت است تا این حد که رفتار غریزی بر رفتار عقلانی در وی غلبه می کند و تداوم نیز دارد.

این تحلیل‌گر مسائل سیاسی ادامه داد: به طور مثال رفتارهایی مثل خطبه نماز جمعه 26 تیر 88 که نزدیک‌ترین پایگاه‌های سنتی و سی ساله او یعنی نمازجمعه بروها که به نفع او شعار می‌دادند را علیه خود بشوراند، یا نامه 19 خرداد 88 که به موقعیت هاشمی در جماعت حزب اللهی ها ضربه اساسی وارد کرد، یا حمایتش از موسوی که یک منتقد کلاسیک و دو آتشه هاشمی بود؛ همگی نشانه هایی از غریزی بودن رفتار سیاسی هاشمی است که در واقع نتیجه آن احساس محرومیت نسبی است که در وی وجود آمده است.

وی تصریح‌کرد: بیان کلید واژه انتخابات آزاد از جنس همان رفتار غریزی هاشمی در سیاست است که توضیح دادم؛ چون این هاشمی منبع محرومیت خود را به نوعی بخش‌هایی از حاکمیت جمهوری اسلامی می‌داند بنابراین شعارها و رفتارهایی را انتخاب می‌کند که به طور طبیعی و غریزی، پاسخ به آن منبع محرومیت باشد و نشانه‌های اعتراض به آن منبع محرومیت که نظام است دیده شود؛ یعنی گفتن انتخابات آزاد نیز اعلام نوعی اعتراض به منبع محرومیتش است که جمهوری اسلامی است و پاسخی است به آن شکافی که بین انتظارات و خواسته‌های او به وجود آمده است.

امینی در پایان خاطرنشان‌کرد: چون در حال حاضر هاشمی موقعیت خود را فاقد قدرت یا ظرفیت‌های مؤثر در شکل‌ دادن به مناسبات کشور می‌داند و این با آن ذهنیتش که یک ذهنیت کانون محور از خود بود فاصله زیادی دارد؛ وی پرخاش و اعتراض خود را به این فاصله را با بیان شعارهایی مثل انتخابات آزاد طرح می کند که نشانه اعتراض را با خود به همراه دارد.





















موفق باشین.

91/11/12





ادامه مطلب ....



http://www.nooreaseman.com/forum379/thread48072.html



منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان



تبادل لينك



به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم


سه مرحله ی احمقانه در زندگی!!!!



وقت داری! انرژی داری! اما پول نداری!!!!


پول داری! انرژی داری! اما وقت نداری!!!!


پول داری!!! وقت داری!!! اما انرژی نداری!!!








ادامه مطلب ....



http://www.nooreaseman.com/forum59/thread48068.html



منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان



تبادل لينك



به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم


چطور با ظرف‌های بلور جاشمعی درست کنیم؟


چطور با ظرف‌های بلور جاشمعی درست کنیم؟












برای داشتن جاشمعی‌ زیبا حتما نیازی به خرید نوع گران قیمت آن یا تهیه شمع‌های رنگی نیست. با روش‌های زیر می‌توانید 5 مدل جاشمعی متنوع داشته باشید و با توجه به نوع دکوراسیون از هریک آن‌ها استفاده کنید.




1- جاشمعی آب و آتش



برای این نوع جاشمعی، یک گلدان بلور را داخل گلدان کمی بزرگ‌تر بگذارید. برای محکم شدن زیر آن را چسب بزنید. بین آن‌ها آب رنگی بریزید (از رنگ‌های غذایی استفاده کنید).



شمع‌های پهن و ستونی به دلیل زیبایی و سنگینی برای این کار مناسبند.



برای سیر و روشن بودن و زیباتر شدن کار، چند جاشمعی درست کنید و با ریختن مقدار مختلف از قطره‌ رنگ، تضاد دلخواه را ایجاد کنید.





2- جاشمعی راه‌راه



اگر رومیزی یا طرح راه راه را برای دکوراسیون انتخاب کرده‌اید، با چسباندن نوارچسب‌های پهن رنگی دور ظرف‌های شیشه‌ای (طیف‌های مختلف از یک رنگ) آن را کامل کنید.





3- جاشمعی شن و گوش‌ماهی



میز خود را با جاشمعی شن و گوش‌ماهی تزیین کنید. با استفاده از چسب مخصوص شمع، شمع‌های بلند و باریک را به ته یک گلدان بلور تمیز بچسبانید.



مقداری شن داخل ظرف بریزید و روی آن را با گوش‌ماهی تزیین کنید.



بلند بودن ظرف مانع برخورد باد و خاموش شدن شمع‌ها می‌شود ضمن آن که نور بیش‌تری را انعکاس می‌دهد.





4- جاشمعی عددی

در جشن تولدها، دستمال کاغذی رنگی را دور یک شیشه استوانه‌ای پیچیده، با چسب محکم کنید. روی آن با توجه به سن کودک، برچسب اعداد بزنید.





5- جاشمعی مشبک

برای این مدل جاشمعی به ظرف شیشه‌ای استوانه‌ای، کاغذ نقاشی، پانچ ریز و نوارچسب نیاز دارید تا با اضافه کردن یک شاخه رنگ شده و چند سنگ صاف رودخانه‌ای، به میز غذا حال و هوای ساحلی دهید.







ابتدا شروع به جمع کردن ظرف‌های شیشه‌ای استوانه‌ای در اندازه‌های مختلف کنید. ارتفاع و دور شیشه را اندازه بگیرید. کاغذ را به همان ارتفاع و کمی بزرگ‌تر از دور شیشه ببرید.



کاغذ را روی یک سطح صاف بگذارید (برای پانچ کردن می‌توانید همزمان از چند برگ کاغذ استفاده کنید) و عرض کاغذ را با نوار چسب موقت به سطح کار وصل کنید.



با استفاده از پانچ سوراخ‌هایی در اندازه‌های مختلف و با فاصله روی کاغذ ایجاد کنید.



کاغذ را دور استوانه بپیچید و با چسب دو رو بچسبانید.



داخل استوانه، وارمر یا شمع باتری‌دار قرار دهید.






www.marthastewart.com






ادامه مطلب ....



http://www.nooreaseman.com/forum59/thread48067.html



منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان



تبادل لينك



به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم