۱۳۹۲ بهمن ۱۱, جمعه

ویژه‌خواری در نهاد ریاست جمهوری؟

كارمندان دولت كه اتفاقاً از نيازمندترين اقشار مي‌باشند و عده زيادي از آنان در تأمين بخش عمده‌اي از نيازهاي روزمره خود و خانواده‌شان دچار مشكل مي‌باشند، چرا بايد اينگونه كمك‌هاي محدود را خرج سالن‌هاي بولينگ، شهربازي سرزمين عجايب، رستوران‌هاي بوف و... نمايند؟








به گزارش فرهنگ نیوز ، روزنامه جمهوری اسلامی نوشت: اخيراً اداره رفاه نهاد رياست جمهوري كارت بليت‌هائي ميان كاركنان توزيع كرده كه بهانه آن ارائه كمك رفاهي بوده است. درحالي كه هزينه‌هاي چاپ، سلفون و... هر كارت بليت كه ارزش ۲۰۰۰ توماني دارد بيش از ۵۰۰ تومان است و تنها در برخي فروشگاه‌هاي محدود و البته خاص قابل پذيرش مي‌باشند.تعدادي از كاركنان نهاد رياست جمهوري در تماس با ستون جهت اطلاع پرسيده‌اند اينگونه هزينه كردن از بيت المال درحالي كه روش‌هاي جديد كارت بانكي وجود دارد، با كدام پشتوانه عقلاني صورت گرفته و سود آن به جيب چه كساني مي‌رود؟ سؤال ديگر اينكه كارمندان دولت كه اتفاقاً از نيازمندترين اقشار مي‌باشند و عده زيادي از آنان در تأمين بخش عمده‌اي از نيازهاي روزمره خود و خانواده‌شان دچار مشكل مي‌باشند، چرا بايد اينگونه كمك‌هاي محدود را خرج سالن‌هاي بولينگ، شهربازي سرزمين عجايب، رستوران‌هاي بوف و... نمايند؟ آيا اينگونه حركات مشكوك كه نتيجه‌اي جز تحقير كاركنان دولت و البته پر كردن جيب برخي افراد خاص در پي ندارد، نبايد از سوي مسئولان مربوطه پيگيري شود؟





ادامه مطلب ....



http://ift.tt/1cFDsw1



منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان



تبادل لينك



به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم


کمیته ای که بازوی اجرایی امام شد+تصویر

با اوج‌گیری تظاهرات و اعتراضات مردمی در سراسر کشور، به ویژه در تهران، شاه با انتصاب بختیار به عنوان نخست‌وزیر، از کشور فرار کرد. از همین زمان بود که بیش از پیش احتمال بازگشت امام به ایران مطرح گردید و مقدمات بازگشت ایشان سرعت گرفت.







به گزارش فرهنگ نیوز ، مردم مسلمان ایران که بی‌صبرانه منتظر ورود حضرت امام خمینی به ایران بودند، تدارکات لازم را جهت بزرگ‌ترین استقبال تاریخ از رهبر انقلاب اسلامی فراهم آوردند. به همین مناسبت ستادی متشکل از روحانیون و نمایندگان اقشار مختلف مردم تهران تشکیل شد تا مراسم استقبال را هرچه باشکوه‌تر برگزار کند. در این ستاد پنجاه هزار جوانِ عاشق امام مسؤولیت حفاظت از جان امام و انتظامات مراسم را به عهده گرفتند.


شهید محلاتی از اقدامات اولیه برای تشکیل کمیته استقبال چنین می‌گویند: «یک روز صبح بعد از اذان در منزل در حال استراحت بودم. تلفن زنگ زد، مرحوم مطهری بود، گفتند: دیشب احمد آقا از پاریس تلفن کردند و گفتند، امام تصمیم گرفته‌اند بیایند ایران، شما رفقا را خبر کنید و به منزل ما بیایند. من به بعضی از افراد تلفن کردم و رفتم صبح اول آفتاب منزل مرحوم شهید مطهری، ایشان پیام امام را به ما ابلاغ کردند و بعد فرمودند، باید اول فکر محلی برای استقرار امام باشیم و سپس کمیته استقبال از امام را تشکیل بدهیم... از منزل شهید مطهری تلفن کردیم به مرحوم شهید بهشتی که بیایند آنجا، گفتند که بعضی از دوستان اینجا هستند و دارند مذاکره می‌کنند، دیدیم که دو تا کار می‌شود کرد... برای اینکه هماهنگ کنیم به اتفاق مرحوم مطهری رفتیم منزل شهید بهشتی و بقیه افراد جامعه روحانیت مبارز را هم خبر کردیم و همگی در منزل شهید بهشتی جمع شدیم و پس از ارائه نظرات، شورای مرکزی کمیته استقبال تشکیل شد».

مهم‌ترین وظیفه «کمیته استقبال از امام» تهیه برنامه استقبال و برنامه‌ریزی برای اجرای آن بود و حساس‌ترین بخش این برنامه نیز حفظ امنیت جانی امام در فرودگاه و در طول مسیر حرکت ایشان از فرودگاه تا بهشت زهرا بود.


امام خامنه‌ای در دوره ریاست جمهوری در پاسخ به خبرنگاری، بخش‌هایی از این لحظات را ترسیم کرده‌اند. «قبل از آنی که امام وارد بشوند ما نشسته بودیم با برادرانمان و روی برنامه‌ی اقامتگاه امام و ترتیباتی که بعد از ورود امام باید انجام بگیرد یک مقداری مذاکره کرده بودیم، یک برنامه‌ریزیهایی شده بود. آن روزها یک نشریه‌ای ما درمی‌آوردیم که بعضی از اخبار و مثلاً اینها در آن نشریه چاپ می‌شد، از همان رفاه این نشریه بیرون می‌آمد. یک چند شماره‌ای منتشر شد. البته در دوران تحصن هم یک نشریه‌ی دیگری آن‌جا راه انداختیم یک دو سه شماره هم آن درآمد... من برگشتم آن‌جا و منتظر بودیم لحظه به لحظه که ببینیم چه خواهد شد. اطلاع پیدا کردیم که امام رفتند به یک نقطه‌ای که یک مقداری آن‌جا استراحت کنند، نماز ظهر و عصرشان را ظاهراً نخوانده بودند نزدیک غروب شده بود، نماز ظهر و عصرشان را بخوانند و اینها. آخر شب بود، من داشتم خبرهای آن روز را تنظیم می‌کردم که توی همان نشریه‌ای که گفتیم چاپ بشود و بیاید بیرون. ساعت حدود ده شب بود تقریباً... یک صدای همهمه‌ای احساس کردم ... رفتم از دم پنجره نگاه کردم دیدم بله امام، تنها از در وارد شدند. هیچکس با ایشان نبود. و ... کسانی که آن‌جا بودند ناگهان امام را در مقابل خودشان دیده بودند، سر از پا نشناخته مانده بودند که چه بکنند و دور امام را گرفته بودند، امام هم علی‌رغم آن خستگی که آن روز گذرانده بودند با کمال خوشروئی با اینها صحبت می‌کردند. اینها هم دست امام را می‌بوسیدند، البته شاید یک ده پانزده نفر مثلاً مجموعاً بودند، همین‌طور طول حیات را طی کردند رسیدند به پله‌هایی که به حال طبقه‌ی اول منتهی می‌شد ... امام آمدند از پله‌ها رفتند بالا و در این حین پای پله‌ها در حدود شاید یک سی چهل نفری، چهل پنجاه نفری آدم جمع شده بود. رفتند دم پاگرد پله‌ها که رسیدند که می‌خواستند بروند بالا. یکهو برگشتند طرف این جمعیت و نشستند روی زمین و همه نشستند، یعنی خواستند که رها نکرده باشند این علاقه‌مندان و دوستداران خودشان را. یکی از برادران آن‌جا یک مقداری صحبت کرد و یک خیر مقدم حساب نشده‌ی پرهیجانی - چون هیچکس انتظار این دیدار را نداشت - گفت. بعد هم امام یک چند کلمه‌ای صحبت کردند و رفتند بالا در اتاقی که برایشان معین شده بود راهنمائی شدند به آن‌جا. و همین‌طور دیگر خاطرات لحظه به لحظه...»

ستاد استقبال با استقرار حضرت امام خمینی(ره) به بازوی اجرایی ایشان تبدیل شد و زمینه‌سازی پیروزی انقلاب را با سرعت دنبال نمود تا فجر پیروزی دمید.







ادامه مطلب ....



http://ift.tt/1cFDqUP



منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان



تبادل لينك



به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم


چرا حجاب؟



به نام خدا

حجاب اری یا نه؟



در اسلام تاکیدات بسیاری بر رعایت روابط زن و مرد نامحرم شده است.



«وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ یَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا یُبْدینَ زینَتَهُنَّ إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى‏ جُیُوبِهِنَّ وَ لا یُبْدینَ زینَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبائِهِنَّ أَوْ آباءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنائِهِنَّ أَوْ أَبْناءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَنی‏ إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَنی‏ أَخَواتِهِنَّ أَوْ نِسائِهِنَّ أَوْ ما مَلَكَتْ أَیْمانُهُنَّ أَوِ التَّابِعینَ غَیْرِ أُولِی الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذینَ لَمْ یَظْهَرُوا عَلى‏ عَوْراتِ النِّساءِ وَ لا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ ما یُخْفینَ مِنْ زینَتِهِنَّ وَ تُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمیعاً أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ ؛[نور/31] و به زنان مؤمن بگو كه چشمان خویش فروگیرند و شرمگاه خود نگه دارند و زینتهاى خود را جز آن مقدار كه پیداست آشكار نكنند و مقنعه ‏هاى خود را تا گریبان فروگذارند و زینتهاى خود را آشكار نكنند، جز براى شوهر خود یا پدر خود یا پدر شوهر خود یا پسر خود یا پسر شوهر خود یا برادر خود یا پسر برادر خود، یا پسر خواهر خود یا زنان همكیش خود، یا بندگان خود، یا مردان خدمتگزار خود كه رغبت به آن ندارند، یا كودكانى كه از شرمگاه زنان بى‏ خبرند. و نیز چنان پاى بر زمین نزنند تا آن زینت كه پنهان كرده‏اند دانسته شود. اى مؤمنان، همگان به درگاه خدا توبه كنید، باشد كه رستگار گردید .»



و بری مردان مومن هم دستوراتی دارد.



«قُلْ لِلْمُؤْمِنینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِكَ أَزْكى‏ لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبیرٌ بِما یَصْنَعُونَ ؛[نور/30] به مؤمنان بگو چشمهاى خود را (از نگاه به نامحرمان) فروگیرند، و عفاف خود را حفظ كنند این براى آنان پاكیزه ‏تر است خداوند از آنچه انجام مى ‏دهید آگاه است !»



این برای یک انسان مسلمان که میداند دستورات اسلام برای خیر و صلاح او میباشد زیاد جای سوال ندارد و کوتاهیی در ان را برای یک مسلمان نمیشود به حساب نافرمانی گذاشت.



اما کسانی هستند که خارج از دین اسلام این مسئله را نگاه میکنند. برای انها جای سوال است که چرا حجاب؟

و حتی بهانه دستشان داده است تا اسلام را دینی مرتجع ببینند.



پس این جواب برای چنین کسانی است. و البته از خانمها عذر میخوام که چنین صراحت به خرج دهم. ولی دین اسلام دین عقلانیت است و هرکس که از روی تعقل ان را پذیرفته باشد هرگز از چنین مباحثی خرده به دل نخواهد گرفت.



در قران ایات بسیاری وجود دارند که میفرماید ما همه چیز را جفت افریدیم.



و من كل شيئى خلقنا زوجين لعلكم تذكرون .

((
يعنى ما همه چيز را جفت و زوج خلق كرديم اميد است شما از اين خلقت ما ذكر و پند گيريد )).



سبحان الذى خلق الاءزواج كلها مما تنبت الاءرض و من انفسهم و مما لا يعلمون

((
يعنى پاك و منزه است خدائى كه از روئيدنيهاى زمين و از شما مردمان جفت ها قرار داد و از چيزهائى كه نمى دانيد نيز جفت ها خلق كرده است )).


به راستی اگر در نظام افرینش دقت کنیم خواهیم دید که معنای این جفت بسیار وسیعتر از ان است که تصور بشود. و هرچیزی ضدی دارد تا به ان شناخته شود .
مثلا زن و مرد؛ نر و ماده؛ پیر و جوان؛ بالا و پایین؛ مثبت و منفی؛ کوچک بزرگ؛ الان و گذشته؛ الان و اینده؛ سنگین و سبک؛ من و غیر من؛ اسمان و زمین؛ بود و نبود؛ هستی و عدم؛ پر و خالی؛ x y ؛ خالق و مخلوق؛بهشت و جهنم؛سردی و گرمی؛دنیا و اخرت؛ و درباره هرچیزی که بخواهیم فکر کنیم و ان را بفهمیم باید یک قیاسی در دست ما باشد تا بتوانیم ان را بفهمیم .


مثلا کلمه بالا به خودی خود برای ما معنایی ندارد تا معنای پایین وجود نداشته باشد .


یک ترازو برای اینکه بتواند کار کند باید یک سنگ مبنا به نام کیلو داشته باشد تا بتوان اجسام را با ان سنجید .
یا برای اندازه گیری طول ما باید مبنایی به نام متر داشته باشیم تا بتوانیم ان را بسنجیم و بفهمیم .


پس زوجیت مسئله بسیار بزرگی از نظام افرینش است .


با توجه به این پیش زمینه بحث را هدف دارتر میکنم .


مشخصات یک مرد و زن هرگز معلوم نمیشوند تا در قیاس با هم قرار بگیرند .


مرد از لحاظ جسم اندامی دارد که با اندام زن فرق میکند و اگر فرق انها نبود فهم زن و مرد مشکل ساز است.(از استثنائات دو جنسه میگذرم چون نه جای بحث ان است و نه در این مقال به کار اید )


اما مطلب مهمتر درباره روحیات ان دو میباشد .
زن علاوه بر داشتن اندام زنانه از لحاظ روحیات باید انتخابهایی بکند تا حالت زنانگی او حفظ بشود و زن بودن او احساس بشود
مثلا زن ضعیف است پس باید این ضعف و سستی را در خود حفظ نماید تا یکی از صفات زنانگیش از بین نرود .
زن ظریف است؛ زیبا است ؛ شکننده است؛ نرمش دارد؛ کوچکی دارد؛ صفت پیروی و دنباله روی دارد؛ ثبات ندارد؛ قوام ندارد؛قدرت ندارد؛ ثروت ندارد؛ لباسهای ظریف و نرم میپوشد؛ حالت پذیرش دارد؛ خشونت در او راه ندارد؛ و بسیاری صفات که خود بهتر میدانید.



پس برای حفظ زنانگیش باید به سمت مخالف مرد حرکت بکند .

مرد همواره دنبال قدرت است. عظمت میخواهد. بزرگی میخواهد. عزت میخواهد . ریاست میخواهد. خشن است. محکم است. ثبات دارد و به دنبال ثبات است. صفت پذیرش ندارد و به سختی میشود چیزی را به او پذیراند. دوست دارد رهبر و پیشرو باشد. لباسهایش خشن و سخت است. و بسیاری صفات دیگر .


پس یک مرد برای حفظ مردانگی و وقار خویش بصورت طبیعی به سمت مخالف زن حرکت میکند .


برای همین است که اسلام به او قدرت بیشتری داده است تا حالت مردانگی او حفظ بشود. مثلا برایش قائل شده که چند زن اختیار کند و او را در موضع قدرت قرار داده است. ولی برای زن چنین موضعی را قرار نداده تا او احساس ضعف و کم بودن از مرد را همواره در خودش ببیند .


حجاب را برای او قرار نداده است تا همواره احساس ازادی و راحتی بکند .
ولی برای زن حجاب را قرار داده است تا همواره احساس کوچکی و زندانی بودن نماید .


خوب یک عقل سلیم این را میگوید که هرچه فاصله مردانگی و زنانگی از هم بیشتر باشد قدرت جاذبه انها بسیار قوی است. یعنی زمانی که قرار باشد این دو به هم برسند اگر قدرت جاذبه انها خیلی زیاد باشد همانند قطب مثبت و منفی اهنربا؛ به شدت همدیگر را جذب خواهند کرد و عوامل خارجی در جدا کردن این دو قطب مثبت و منفی بسیار قدرتمند باید تلاش بیشتری طلب کند .


چنین حالتی روابط محکم زناشویی؛ و روابط خانوادگی بسیار قدرتمندی ایجاد میکند که هجوم مشکلات متعدد زندگی هرگز قادر به فروپاشاندن چنین رابطه عمیقی نخواهد بود .
امنیت برای فرزندان ایجاد خواهد شد .
مشکلات مقاربتی که بسیار در تحکیم روابط خانوادگی مهم است بوجود نخواهد امد .
و بسیاری مسائل دیگر .

-------------------------------


اما زمانی که زن بخواهد مانند مرد بشود و مرد بخواهد مانند زن بشود .

این را هر انسان بیسوادی هم دیگر میتواند بفهمد که وقتی نیروی جاذبه از میان برود اصلا اتصالی بوجود نمی اید و اگر هم بوجود اید بسیار سست و ناپایدار است .


درصد طلاق در میان انسانهایی که نمیخواهند چنین فاصله ای را حفظ بکنند چه در میان جوامع مسلمان و چه در میان جوامع به اصطلاح مترقی بسیار بالاست .
ولی در میان کسانی که میخواهند چنین فاصله ای را حفظ نمایند من به یقین میگویم که درصد طلاق صفر خواهد بود .


و از بین رفتن این جاذبه قدرتمند عوامل سویی را نیز در جامعه پدیدار میکند. در جوامع به اصطلاح ازاد که روابط زن و مرد کاملا ازاد است چرا باید رو به همجنسبازی بیاورند؟


این فقط یک دلیل دارد و ان اینکهخ دیگر وقتی این جاذبه از میان رفته معنا و مفهوم زن و مرد هم ضعیف و ضعیف تر میشود تا جایی که دیگر مرد با مرد سازش میکند و زن با زن .


رشد منفی جمعیت که در این کشورها زنگ خطر را به صدا در اورده است و برای جبران ان دست به اعمال تشویقی و برنامه های جبرانی زده اند ناشی از همین از بین رفتن قدرت جاذبه زن و مرد و فاصله میان انها است .


مصرف مشروبات الکلی و انواع قرصهای روان گردان ناشی از همین عوامل است. امنیت روانی خانواده ها و جامعه به شدت نامتعادل شده است .


اینها دارند با دست خویش گور خویش را میکنند و به قولا شاخه ای را دارند میبرند که روی ان نشسته اند .


پس حال میشود به راحتی فهمید چرا حجاب؟







ادامه مطلب ....



http://ift.tt/1fuVEs5



منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان



تبادل لينك



به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم


اپوزیسیون: روحانی وعده سر خرمن داد!

محافل ضد انقلاب اظهارات رئیس‌جمهور در مصاحبه با ‌سی‌ان‌ان «درباره سران فتنه را نشانه بی‌اعتقادی آقای روحانی به رفع حصر آنها و نوعی وعده سرخرمن دانستند.»









رئیس‌جمهور در حالی که به مناسبت فتنه‌انگیزی 25 بهمن 89 موسوی و کروبی و نیز حماسه تاریخی نهم دی 88، با ادبیات بسیار صریح و تند مانند مزدوران بیگانه از فتنه‌گران یاد کرده، در پاسخ به سوال فرید زکریا مجری سی‌ان‌ان گفته بود هیچ‌کس برای همیشه در زندان و حصر نمی‌ماند.



سایت روزنت وابسته به اپوزیسیون مقیم خارج با اعتراض به این موضع‌گیری، آن را به وعده سرخرمن تشبیه کرد و نوشت: گرچه از همان روزهایی که روحانی چنین قول‌ها و امیدواری‌هایی را به جامعه هدف انتخاباتی خود می‌داد، خود نیز می‌دانست گشودن حصار حصر و به قول خودش «باز کردن فضای امنیتی حاکم بر جامعه» به آن سادگی که وعده می‌دهد محقق نخواهد شد، (این واقعیت را شاید شمار زیادی از حامیان وی نیز از آغاز خوب می‌دانستند)، اما با این حال بسیاری انتظار نداشتند گره حصر پس از پیروزی نامزد برگزیده‌شان در انتخابات، با گذشت زمان، رفته رفته از درجه کار ویژه سیاست داخلی دولت به مرتبه موضوع جانبی آن فرو کاسته شود و تدریجا به سوژه‌ای دست چندم و نه چندان جدی بدل گردد؛ روندی که در پرتو مروری اجمالی بر رویکردها، مواضع و جهت‌گیری‌های مجموعه دولت آقای روحانی در رابطه با این موضوع، ظرف همین مدت قریب شش ماه گذشته کاملا مشهود و قابل تشخیص است.



روزنت همچنین تاکید کرد ورود دولت به این موضوع بدون ملاحظه کافی باعث خواهد شد تا حمایت نظام و رهبری که در مواجهه با اصولگرایان منتقد بسیار حیاتی است، از دست برود.








منبع: باشگاه خبرنگاران





ادامه مطلب ....



http://ift.tt/1fuVDo0



منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان



تبادل لينك



به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم


برخی ازابتدابه تفکرامام(ره) اعتقادی نداشتند

حجت الاسلام رحیمیان در برنامه شناسنامه:




عضو موسس مجمع روحانیون مبارز گفت: برخی اعضای مجمع روحانیون مبارز نقش مخربی در فتنه ۸۸ داشتند.




برنامه«شناسنامه» این هفته با حضور حجت‌الاسلام محمدحسن رحیمیان عضو موسس مجمع روحانیون مبارز و با اجرای محمدحسین رنجبران از شبکه سه سیما پخش شد.



* در ۱۰ سالگی با امام‌خمینی(ره) آشنا شدم

حجت‌الاسلام رحیمیان در بخش ابتدایی این برنامه تلویزیونی در مورد شروع ارتباطش با امام(ره)، گفت: من از کودکی و دهه ۳۰ که کمتر از ۱۰ سال سن داشتم با امام آشنا شدم.



وی افزود: پدر ما یکی از ارادتمندان امام بودند و منزلمان نیز محل رفت و آمد اشخاصی مثل شهید مطهری، شهید مدنی، مرحوم ربانی شیرازی، علامه امینی مرحوم شهید باهنر، جناب آقای هاشمی‌رفسنجانی و دیگر شاگردان امام در آن دوران بود.



رحیمیان خاطرنشان کرد: با رحلت آیت‌الله بروجردی، با اینکه هنوز به سن تکلیف نرسیده بودم و ۱۱ سال سن داشتم، با راهنمایی پدر همگی مقلد حضرت امام شدیم. در شهریور ۴۱ هم به عشق حضرت امام به قم مهاجرت کردیم و دو ماه بعد که نهضت حضرت امام آغاز شد، این پیوند بیش از گذشته تعمیق شد و تا لحظه رحلت حضرت امام ادامه یافت.



وی ادامه داد: جز مدتی که حضرت امام در تهران حدود ۱۰ ماه زندان بودند و دوران تبعید در تریکه و فرانسه، بقیه اوقات را در قم، نجف اشرف و جماران تا لحظه رحلت ایشان در خدمت امام بودیم.



حجت‌الاسلام رحیمیان در مورد سابقه مبارزاتی خود، گفت: در مدتی که قم بودیم بارها به دلیل شعار دادن، پخش اعلامیه و... مکرر دستگیر شدیم. گاهی که می‌آمدند فیضیه تا ما را دستگیر کنند، از خود ِما سراغ می‌گرفتند که رحیمیان کجاست؟ در واقع فکرش را نمی‌کردند که شخصی که فلان کار را انجام داده یک پسر ۱۳-۱۴ ساله است.



*به دلیل تکثیر تصویر امام(ره) تحت تعقیب قرار گرفتم

وی افزود: در پایان سال ۴۲ و به مناسبت نوروز ۴۳ کارت تبریکی را برای حضرت امام طراحی و خطاطی کردم و با جسارت و تعمد زیر کارت نوشته بودم خط ِ رحیمیان! کار برجسته‌ای که در آن زمان صورت گرفت و باعث عصبانیت شدید ساواک هم شد این بود که علیرغم اینکه تمام چاپخانه‌ها و عکاسی‌های قم را کنترل می‌کردند تا عکس امام چاپ و تکثیر نشود، بنده ابتکار دیگری انجام دادم و برای اولین بار کلیشه عکس حضرت امام را روی پاکن ساختم و به وسیله استمپ این عکس را در نقاط مختلف شهر تکثیر کردم.



رحیمیان گفت: بعد از مدتی این موضوع لو رفت که تکثیر تصویر امام کار من بوده و به همین دلیل تحت تعقیب قرار گرفتم. در نهایت شبانه به تهران فرار کردم و بعد هم به اصفهان رفتم. پدر و مادر هم با توجه به اینکه سن زیادی نداشتم، رضایت نمی‌دادند تا از ایران به نجف بروم اما در نهایت این رضایت از طرف والدینم صادر شد و به نجف اشرف رفتم.


وی ادامه داد: در آن ایام آرزو داشتم که ای کاش می‌توانستم برای امام حسین(ع) هم کاری انجام دهم. فرصتی پیش آمد و در مسابقه‌ای که گذاشته بودند، بنده در زمینه خطاطی برنده شدم و قرار شد کتیبه‌های ایوان حرم امام حسین(ع) را بنده بنویسم. در ادامه توفیق شد کتیبه کمربندی ِ دور ِ بیرونی حرم حضرت ابوالفضل(ع) و همچنین کمربندهای داخلی حرم حضرت زینب(س) را بنویسم.



حجت‌الاسلام رحیمیان در پاسخ به این سوال که بعد از پیروزی انقلاب چه شد که به بیت حضرت امام راه پیدا کردید، گفت: امام که به ایران آمدند، در تهران خدمت ایشان بودیم و همراه ایشان به قم رفتیم. ما عادت کرده بودیم همیشه همراه ِ دوران ِ غربت امام باشیم. وقتی اوج ازدحام مردم و طلاب را در قم مشاهده کردیم، به اصفهان رفتیم و به ادامه تلاش‌هایی که در آن مقطع در اصفهان داشتیم پرداختیم، اما بعد از مقطعی کوتاه، باز به قم فراخوانده شدیم و مجله پاسدار انقلاب را در قم منتشر کردیم. حدود ۱۷ شماره این مجله چاپ شد و در نهایت منجر شد به چاپ مجله پاسدار اسلام که هنوز هم منتشر می شود.



وی افزود: امام که بیمار شدند و به تهران منتقل شدند، ما به خدمت امام رسیدیم. در آن زمان منزل حضرت امام در خیابان دربند تهران بود که موقتاً آنجا سکونت داشتند. آن روز نامه‌ای برای حضرت امام آمده بود که برای ترجمه آن را به من سپردند. من نامه را ترجمه کردم و به آقای رسولی دادم و ایشان نامه ترجمه شده را به امام دادند. در نهایت از من خواسته شد به تهران برگردم و در خدمت امام باشم.



وی افزود: همزمان با ورود حضرت امام به جماران ما هم به ایشان ملحق شدیم. در جماران هم تا لحظه رحلت در خدمت ایشان بودیم.



*هیچ نامه و پیامی وجود ندارد که کسی جرات کرده باشد به نام امام نوشته باشد

رحیمیان در ارتباط با پیام‌ها و اعلامیه‌های حضرت امام، گفت: این پیام‌ها و اعلامیه‌ها بدون استثنا به خط خود ِ حضرت امام بود، البته بعضاً بازنویسی این پیام‌ها یا با خط بنده بود یا به خط آقای رسولی. هیچ نامه و پیامی وجود ندارد که کسی جرات کرده باشد به نام امام نوشته یا حتی جرات کرده باشد یک کلمه کم و زیاد کند. مثلاً اصل نامه امام به گورباچف با دست خط حضرت امام است، اما چون اکثراً ایشان پیام‌های طولانی را به صورت پیوسته و تدریجی روی کاغذهای مختلف می‌نوشتند، این نامه‌ها برای انتشار نهایی بازنویسی می‌شد.



*ماجرای شکایت مرحوم حاج احمد آقا و محکوم شدن ابراهیم یزدی

وی ادامه داد: نامه‌ای که امام خطاب به وزیرکشور وقت در ارتباط با نهضت آزادی نوشتند که این‌ها نباید در هیچ سمتی به کار گرفته شوند یکی از نمونه‌های جالب از نامه‌های امام است. بعد از رحلت امام این‌ها می‌خواستند در این نامه تشکیک ایجاد کنند که مرحوم حاج احمد آقا شکایت کردند و بعد از بررسی کارشناسان خط، ابراهیم یزدی محکوم شد.



*به دلیل حضور در بنیاد شهید از مجمع روحانیون مبارز جدا شدم

رحیمیان در مورد جدایی از مجمع روحانیون مبارز، گفت: دلایل مختلفی در این مورد وجود داشت. بعد از رحلت حضرت امام ما وارد بنیاد شهید شدیم و معتقد بودیم هر کسی که در مسئولیتی قرار می‌گیرد نباید به جناح خاصی تعلق داشته باشد. اصل فلسفه وجودی مجمع روحانیون مبارز روی این حساب بود که گروهی شکل بگیرد که جدی‌تر از دیگران پیگیر نظرات امام باشد، اما بعد از رحلت امام و به صورت تدریجی احساس ما این بود آن‌طور که باید و شاید مسائل پیش نرفت. در روزهای بعد از رحلت حضرت امام مجموعه اعضا به عنوان بیعت با مقام معظم رهبری خدمت ایشان رسیدیم، اما در ادامه حرکت، روند به گونه دیگری رقم خورد.



وی ادامه داد: مجمع روحانیون مبارز یک مجموعه یک دست نبود و نیست. شاید الان هم آدم‌های مجمع بین صفر تا صد متغیر باشند. من می‌دانم که الان در مجمع آدم‌هایی هستند که به نظام و انقلاب و راه امام و خط ولایت ملتزم هستند تا آدم‌هایی که در متن فتنه ۸۸ کاملاً پرده‌برداری شدند و نقش مخربی ایفا کردند. مواضع و جنبه‌های اثباتی قضیه دست همان مجموعه‌ای است که در فتنه ۸۸ شاهد همسویی آنها با جریان‌های ضدانقلاب و ضداسلام بودیم.



* مجمع روحانیون مبارز یک مجموعه یک دست نبود و نیست/ چطور می‌شود کسی که رنج‌نامه حاج احمد را پخش می‌کرد، به جمع مدافعان منتظری می‌پیوندد؟

رحیمیان گفت: ما فکر می‌کنیم بعضی‌ها از ابتدا نسبت به اساس تفکر حضرت امام و اسلام نابی که امام تبیین کردند اعتقاد راسخی نداشتند. بعضی‌ها هم این اعتقاد را داشتند اما به مرور زمان و به دلایل مختلف جدا شدند. همنشینی با عناصری مثل نهضت آزادی، ملی- مذهبی‌ها و... باعث شد بعضی‌ها مرز خود را با جریان‌های معاند جدا کنند و در نشریات خود از چهره‌های پلیدی که بدترین توهین‌ها را به امام، اسلام، انقلاب، عقاید شیعه و... کردند استفاده کرده و می کنند. اینها را چطور می‌توان تحلیل کرد؟ من متحیر هستم که چطور همان کسی که یک روز رنجنامه مرحوم حاج احمد آقا را در تیراژی وسیع چاپ می‌کند، بعد از مدتی به مدافع سرسخت آقای منتظری تبدیل می‌شود؟ و همین آدم در عین حال مدعی ارتباط با امام و پیوند با بیت امام هم هست.



*شبهه‌ای درباره نامه امام به منتظری نیست/ امام می‌خواست با انتشار نامه مسئله را از ریشه بزند

حجت‌الاسلام رحیمیان در مورد نامه حضرت امام در مورد آیت‌الله منتظری، گفت: شبهه‌ای در این مورد وجود ندارد. کسانی که در این مورد تشکیک می‌کنند خوب می‌دانند که چه کسانی به خدمت حضرت امام رسیدند و التماس کردند که امام این نامه را در آن مقطع منتشر نکنند.



وی افزود: طبق آنچه من شنیده و اطلاع دارم یکی از این افراد مقام معظم رهبری بود که به امام التماس کردند این نامه منتشر نشود. امام آن زمان فرمود پشیمان خواهید شد. امام آن موقع می‌خواست مسئله را از ریشه بزند و موضوع را تمام کند، البته امام تمام تلاش خود را به کار بست که کار به اینجا نرسد. ما هم تا آنجایی که می‌توانستیم در این جهت تلاش کردیم. بنده به اصفهان رفتم و با آقای طاهری صحبت کردم و به همراه یکی دیگر از دوستان و آقای کروبی به قم رفتیم تا آخرین تلاش خود را انجام دهیم و با آقای منتظری صحبت کنیم. در آن جلسه قرار بود چهار نفری با هم صحبت کنیم تا از پس آقای منتظر بربیاییم، اما مرحوم آقای طاهری نگذاشت و خودش به تنهایی با آقای منتظری درگیر شد و بیش از یک ساعت سر یکدیگر فریاد می‌زدند. در نهایت هم هیچ نتیجه‌ای از این جلسه گرفته نشد.



*امام از ابتدا نهضت آزادی‌ها را قبول نداشت

وی ادامه داد: همین آقایانی که در آن زمان سرسختی آقای منتظری را در مقابل امام شاهد بودند که منتهی به نامه ششم فروردین امام شد، بعدها دست‌بوس آقای منتظری شدند، در حالی که ادعا می‌کردند ما یاران راستین حضرت امام هستیم.



رحیمیان در مورد موضع امام در مورد نهضت آزادی، اظهار داشت: امام از ابتدا اینها را قبول نداشت. در سال ۴۳ نهضت آزادی درخواست ملاقات با امام داشتند اما امام نپذیرفت که در نهایت مرحوم علامه طباطبایی وساطت کرد و این ملاقات انجام شد. امام از آن زمان این جریان‌ها را قبول نداشت. نکته دیگر عملکردی بود که در مقام عمل از اینها مشاهده شد.



*وقتی امام از دنیا رفت چیزی برای ورثه باقی نماند/ هرچه بود در راه خدا انفاق شده بود

وی افزود: وقتی اینها به عنوان دولت موقت انتخاب شدند، امام در بیانیه‌ها و مطالب خود اصل داستان را بیان فرمودند و اذعان کردند که رضایت به این کار نداشتند و در آن شرایط به نظر بعضی‌ها احترام گذاشتند. در آن زمان بعضی‌ها فکر می‌کردند این کرواتی‌ها هستند که قادر به اداره کشور هستند و کسی باور نمی‌کرد کسی مثل شهید رجایی که معلم بود، می‌تواند نخست‌وزیر و رئیس‌جمهور شود. در هر صورت امام وقتی عملکرد و کار نهضت آزادی را مشاهده کرد بیشتر به عمق ِ چیزی که از روز اول اعتقاد داشت، رسید.


حجت‌الاسلام رحیمیان در مورد نظر امام درباره زندگی اشرافی مسئولان، یادآور شد: زندگی شخصی امام با کمترین هزینه پیش می‌رفت. ایشان همان‌طور که در دوران طلبگی زندگی می‌کردند بعد از پیروزی انقلاب هم همان‌طور زندگی می‌کردند. ایشان به اموال مصادره شده، نذورت و هدایا، وجوهات شرعی و... نگاه هم نمی‌کردند و اینها را متعلق به خودشان نمی‌دانستند. وقتی هم امام از دنیا رفت چیزی برای ورثه باقی نمانده بود و هرچه بود در راه خدا انفاق شده بود.



وی ادامه داد: یک بار امام در مورد یکی از نزدیکان سببی خود گزارشی دریافت کرده بودند که این گزارش باعث شد امام از او گزارش اموالش را بخواهد. وقتی ارائه لیست اموال یک مقدار طول کشید، امام فرمودند به او بگویید اگر سریع صورت اموالتان را به من ندهید من به تکلیف خودم عمل می‌کنم.



رحیمیان در مورد توصیه‌های امام به اعضای بیت خودشان، گفت: مسائل داخل بیت را باید از اعضای بیت سوال کرد چون ما در قسمت بیرونی بیت حضرت امام بودیم، اما می‌دانم امام در داخل بیت هم مراقبت‌هایی را داشتند.



وی افزود: خانم زهرا مصطفوی مواردی متعددی را در این زمینه برای من نقل کرد. امام زندگی ساده و در عین حال منظم، لطیف و منزه و آراسته بدون تجملی داشتند. خانم مصطفوی نقل می‌کرد که حضرت امام هیچ‌گاه در منزل خود سفره مشترک بین محرم و نامحرم انداخته نشد. یا در ارتباط با رعایت موازین شرعی، عرفی و اخلاقی و حفظ شئون موارد زیادی وجود دارد. خانم مصطفوی تعریف می‌کرد که یک بار برای سفر به یکی از کشورهای شرق آسیا دعوت شده بودم. این موضوع را با حضرت امام در میان گذاشتم و ایشان اجازه ندادند. در واقع ایشان مایل نبودند کسی به عنوان دختر امام از ناحیه دولتی دعوت شود و برای سیرو سیاحت برود و برگردد.



وی افزود: یک بار پیشنهاد شده بود یکی از اعضای بیت امام برای مجلس خبرگان رهبری کاندیدا شود. حضرت امام به ایشان فرمودند من صلاح نمی‌دانم چون اگر رای بیاورید می‌گویند چون منتسب به فلانی بوده رای آورده است. حتی امام به کسانی که مرتب به عمره می‌رفتند تذکر می‌دادند و مراقب این‌گونه مسائل بودند.



رحیمیان گفت:معمولاً ما راس ساعت ۸ در دفتر بودیم. زمانی که ما وارد می‌شدیم زمانی بود که امام خلاصه اخبار ساعت ۸ را از رادیو گوش و رادیو را خاموش کرده بودند و برای کارهای روزانه آماده بودند. هیچ برنامه‌ای هم با این موضوع تلاقی پیدا نمی‌کرد و همه ملاقات‌های امام بعد از انجام کارهای روزانه دفتر بود. در این میان دو مورد استثنا وجود داشت که حضرت امام فرمودند جمع کنید تا آقایان معطل نشوند. یک بار جمعی از علمای قدیمی و پیرمردهایی بودند که به دیدار امام آمده بودند که ایشان فرمودند شما وسایل را جمع کنید تا آقایان بیایند داخل و معطل نشوند. این اتفاق یک بار دیگر هم در مورد شخص مقام معظم رهبری افتاد. ایشان برای ملاقات با حضرت امام آمده بودند که امام فرمود شما جمع کنید تا آقای خامنه‌ای معطل نشود. این استثنایی بود که آن زمان ما بابتش تعجب کردیم.



وی ادامه داد: خانم زهرا مصطفوی تعریف می‌کرد که بعد از عزل آقای منتظری خدمت امام رسیدم و نسبت به آینده اظهار نگرانی کردم که اگر حادثه‌ای برای شما اتفاق افتاد باید چه کاری انجام دهیم؟ آخر کسی را نداریم، شورای رهبری تشکیل می‌شود؟ امام با قاطعیت و لحن تند فرموده بودند چرا داریم، همین آقای خامنه‌ای. خانم مصطفوی می‌گفت وقتی امام این جمله را فرمود من دلم قرص شد. روز رحلت امام اعضای بیت امام هم رهبر خود را از دست داده بودند و هم پدر خود را و به همین دلیل نسبت به دیگران به صورت مضاعفی ناراحت بودند. خانم مصطفوی تعریف می‌کرد که وقتی خبر انتخاب مقام معظم رهبری را شنیدم و جمله امام را یادم آمد، آن چنان خوشحال شدم که سنگینی مصیبت رحلت امام از ذهنم پاک شد و شاد شدم.



رحیمیان در پاسخ به این سال که الان با بیت امام چه رابطه‌ای دارید، گفت: من بعد از رحلت مرحوم حاج احمد آقا تقریباً رفت و آمدی نداشتم و مسئول کار خودم بودم. تا وقتی که مرحوم حاج احمد آقا بود هم ما علاقه خاصی به ایشان داشتیم و هم ایشان محبت فوق‌العاده‌ای نسبت به بنده داشت. واقعاً باید یاد ایشان را به دلیل ویژگی‌های اخلاقی که داشت گرامی بدارم. ایشان براساس توصیه حضرت امام اخلاص صمیمانه‌ای نسبت به مقام معظم رهبری داشت و راه امام را بعد از رحلت ایشان هم ادامه داد. نکته دیگر ساده‌زیستی حاج احمد آقا بود. ایشان واقعاً شبیه به امام زندگی کرد. تا جایی که من اطلاع دارم ایشان سرسوزنی به مظاهر دنیا آلوده نشد. نکته سوم عشق و علاقه‌ای بود که حاج احمد آقا نسبت به شهدا و خانواده شهدا داشت.



*در فتنه ۸۸ اوج عدالت آقای جنتی به بنده ثابت شد

رحیمیان خاطرنشان کرد: فتنه ۸۸ یک مسئله استثنایی بود. در این مسئله جریان فتنه با نام امام در صحنه مبارزه با خط امام و خط مقدم راه امام وارد شد. فتنه بنی‌صدر، فتنه خلق مسلمان، فتنه منافقین و دیگر فتنه‌های بزرگ و کوچک هر کدام وجه روشنی از تقابل با اصل نظام و امام را در خود داشتند. در فتنه ۸۸ جریان فتنه از امام دم می‌زد و خود را مدافع خط امام می‌دانست. همین امر باعث فریب بسیاری از مردم شد که در روز ۹ دی با وقار و متانتی که نظام در قبال فتنه از خود نشان داد و همچنین روشنگری‌هایی که مقام معظم رهبری در سخنرانی ۲۹ خرداد داشتند، این موضوع ختم شد. مقام معظم رهبری همه تلاش خود را به کار برد که این قضایا به این شکل جلو نرود.



وی افزود: ما در هیئت شش نفره از شورای نگهبان این قول را گرفتیم که اگر لازم شد همه آرا بازشماری شود و همه شبهات آقایان بررسی شود و اگر ثابت شد تقلب گسترده‌ای به وقوع پیوسته، طبق قانون انتخابات ابطال شود. در موضوع ۸۸ اوج عدالت آقای جنتی به بنده ثابت شد. اخلاص و تمکین ایشان در مقابل قانون و مقررات مثال زدنی است اما این آقایان هرگز حاضر نشدند مشت خود را باز کنند و مشت خود را بسته نگه داشتند تا با آن بر سر نظام بکوبند. دلیلش هم این بود که اگر مشت را باز می‌کردند چیزی در آن نداشتند. چطور در انتخاباتی که به قول خودتان تخلف صورت گرفته بود، آمدید و شرکت کردید و رای دادید، خوب اگر قبل از انتخابات تخلف شده بود باید همانجا انصراف می‌داید، از طرف دیگر دو ساعت مانده به پایان رای‌گیری خبرنگاران خارجی را جمع و اعلام پیروزی کردید.


حجت الاسلام رحیمیان گفت: چراغ راهی که امام نشان داد، پیروی از ولایت‌فقیه بود. در طول این سال‌ها برای دوست و دشمن ثابت شده که عامل دوام و حفظ پایداری و وحدت جامعه ما، ولایت‌فقیه بوده است. امام به بهترین وجه ممکن نظام اسلامی را شکل داد و جایگاه ولایت‌فقیه را تبیین کرد و در مقام عمل هم این نگاه حضرت امام تثبیت و ثابت شد. از طرف دیگر نباید فریب کسانی که دم از امام می‌زنند و سابقه ارتباط با امام را داشته‌اند،خورد. اینکه بنده مدعی باشم ۲۵ سال در خدمت امام بودم شاخص و ملاک نیست. ملاک این است که زندگی و خط فکری من چطور است. اصول خط امام برای ما روشن است. امکان ندارد بنده در خط امام باشم و در عین حال آمریکا و اسرائیل از من تعریف کنند. امکان ندارد بنده مدعی خط امام باشم اما با جریان‌های معاند هم پیاله باشم. امکان ندارد بنده در خط امام باشم اما در تجملات زندگی غرق شوم و با ولایت فقیه که میراث امام است، همسویی نداشته باشم. امکان ندارد بنده در خط امام باشم اما در جهت تضعیف نظام عمل کنم. امام فرمود حفظ نظام از اوجب واجبات است و طبعاً تضعیف نظام از بزرگترین گناهان است.



وی در پایان خاطرنشان کرد: چشم مردم باز است و روز به روز هم چشم‌ها بازتر و روشن‌تر می‌شود.





منبع: تسنیم





ادامه مطلب ....



http://ift.tt/1cFDq7t



منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان



تبادل لينك



به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم


لحظه ورود امام خمینی(ره) به روایت رهبری

رهبرمعظم انقلاب در سال 1362 خاطراتی از پیروزی انقلاب را بیان کرده اند که یکی از آنها مربوط به 12 بهمن 1357 است.





در این خاطره آمده است: روز ورود امام ...همه خوشحال بودند، مى‌خندیدند، بنده از نگرانىِ بر آنچه که براى امام ممکن است پیش بیاید بى‌اختیار اشک مى‌ریختم و نمى‌دانستم که براى امام چه ممکن است پیش بیاید. چون یک تهدیدهایى هم وجود داشت.



بعد رفتیم وارد فرودگاه شدیم، با آن تفاصیل امام وارد شدند. به مجرد این‌که آرامش امام ظاهر شد نگرانیها و اضطراب ما به کلى برطرف شد. یعنى امام با آرامش خودشان به بنده و شاید به خیلى‌هاى دیگر که نگران بودند، آرامش بخشیدند.



وقتى که بعد از سالهاى متمادى امام را (در فرودگاه)زیارت مى‌کردم ، ناگهان خستگى این چند ساله خارج ‌شد. احساس مى‌شد که همه‌ى آن آرزوها مجسم شده در وجود امام و با کمال صلابت و با یک تحقق واقعى و پیروزمندانه این‌جا در مقابل انسان تبلور پیدا کرده.



... امام عصر از بهشت زهرا رفتند به یک نقطه‌ى نامعلومى و برادرانمان حالا به طور مشخص، آقاى ناطق نورى امام را در حقیقت ربودند و به یک مأمنى بردند که از ابراز احساسات مردم(فاصله بگیرند) و یک مقدار به امام استراحت بدهند. امام از شب قبلش که از پاریس حرکت کرده بودند تا دم غروب، دائماً در حال فشار کار و حضور بودند ویک لحظه هم استراحت نکرده بودند.






منبع: khamenei.ir





ادامه مطلب ....



http://ift.tt/1a9OU3y



منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان



تبادل لينك



به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم


عکس/ عجیب‌ترین حشره جهان

به نقل از پایگاه خبری عالم‌الابداع، محققان برای اولین بار نوع جدیدی از حشره را کشف کرده‌اند که دارای بال‌های شفاف است و روی آن نقش مورچه دارد.این حشره نوعی از 5 هزار نوع مگس میوه شمرده می‌شود که توسط «بریجت هوارث»، حشره شناس دانشگاه شیخ زاید امارات کشف شده است.



منبع: فارس





ادامه مطلب ....



http://ift.tt/1a9ORF9



منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان



تبادل لينك



به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم


سرگرمی این روزهای جوانان+ عکس

به گزارش جهان به نقل از عصر ایران، کار را رها می کند و دو سه دقیقه ای به رتق و فتق امور این بچه ی مجازی می پردازد و دوباره برمی گردد سرکار!



«پو» (pou) یک بازی برای گوشی و تبلت با سیستم عامل های اندروید و آی او اس و غیره است که طراحی و فرایند آسانی دارد.



وقتی این بازی و بازی های مشابهش را نصب می کنی، با موجودی مواجه می شوی که رنگش قهوه ای است و چشم های بزرگی دارد. روی صفحه ی گوشی ات ایستاده و با آن چشم های درشت نگاهت می کند و منتظر است تا پدر و مادرش را پیدا کند.


وقتی که مادر یا پدرش شدی، دیگر همه ی مسئولیتش بر گردن توست. باید سر وقت به او غذا بدهی، سر وقت با او بازی کنی، بخوابانی اش، تمیزش کنی و ...



وقتی هم که مرحله ات بالا رفت، با جمع آوری سکه می توانی برایش خرید کنی و توقعاتش را برآورده کنی و خلاصه هر کاری که می شود برای یک بچه انجام داد!



شاید کسی نداند روزی که «پل سالامه» این بازی ساده را طراحی کرد، چه مخاطبینی برایش در نظر گرفت و جامعه ی هدفش چه کسانی بودند اما امروز می بینیم که محبوبیت این موجود کوچک و عجیب، مرز سنی و جنسیتی را شکانده و هر کس با هر تحصیلات و سن و جنسیتی، یک بچه قهوه ایِ نیازمند به رسیدگی و توجه توی گوشی یا تبلتش دارد و در برابر او احساس مسئولیت می کند.



یک عاشقانه مثلا آرام!



می گوید: «من اگر این ترم مشروط شدم تقصیر پسرمه!» منظورش از «پسرم»، پو است. می گوید که «پو» یش چاق و تپلی است که به تازگی برایش یک کت و شلوار خریده و یک سبیل کلفت! می گوید :«مردی شده برای خودش!»



در دنیایی که تکنولوژی بازی های رایانه ای هر روز پیشرفته تر و پیچیده تر می شود و با قدرت هر چه تمام تر، محصولات را با گرافیک بالا و داستان های جذاب و رنگ و لعاب فراوان به مخاطبین خود عرضه می کند، گل کردن بازی های آرام و بی دغدغه، کمی عجیب و قابل تامل به نظر می رسد.



این بازی ها با یک برنامه ریزی دقیق و استفاده از علوم روانشناسی و جامعه شناسی، روی احساسات فرد انگشت می گذارند و از خاصیت وابستگی انسان به موجودات اطرافش استفاده می کنند. خیلی آرام و ظریف وابسته ات می کنند بطوریکه حتی اگر بخواهی هم دیگر نمی توانی ازشان دست بکشی.



کارشناسان معتقند که بازی های رایانه ای در دنیای امروز نوعی رسانه نوین هستند. خاصیت رسانه این است که مطلب، موضوع یا مفهومی را برای مخاطب تبیین کند. این رسانه های نوین، علاوه بر تاثیرگذاری و فرستادن و دریافت پیام از سوی مخاطب، وظیفه ی بزرگ دیگری هم دارند. این وظیفه، تلاش برای ماندگاری است. هر چه یک رسانه ماندگارتر باشد و بتواند مخاطب را مدت زمان بیشتری از آن خود کند، موفق تر است.



این بازی های آرامِ عاشقانه، که با تکیه بر احساسات و وابستگی انسانها به موجوداتی که دوستشان دارند طراحی و ساخته شده، به این هدف دست یافته اند و چنان در لایه های زندگی فرد وارد شده اند، که بعد از مدتی خود فرد هم متعجب می شود که چطور شد که موجود صفر و یکی بی جان، توانسته بخش عمده ای از احساسات یک انسان را به خودش معطوف کند.



واقعی شدن «پو» و راه یافتن او به زندگی و احساساتمان نشان می دهد که هدف گذاری و برنامه ریزی طراح و سازنده، بسیار دقیق و موفق بوده است. موارد زیر، کامنت های مخاطبین این بازی و ابراز احساسات آنها نسبت به این موجود ناشناخته است:



پوی من دختره! الان دوازده مرحله ست که دارمش و براش یه چیزایی خریده م. رنگش هم نارنجیه و البته خیلی شکمو! تحمل ندارم؛ پس کی بزرگ می شه؟



بچه من ۹۸ سالشه. داره می ترکه از بس چاق شده. به خدا از کار و زندگی منو انداخته.



من برای پو اسم گذاشتم. اسمشو گذاشتم پژمان که با بقیه فرق کنه.



کی می دونه پو چطوری می تونه ازدواج کنه؟ دلم می خواد بچه مو توی لباس دامادی ببینم!



وقتی سیر شده و می خوام بهش غذا بدم و اون می گه:«نه» دلم می خواد بپرم توی تبلت بغلش کنم!



من خودم یه پسر دارم برای همین پوی دختر انتخاب کردم. دخترا بابایی هستن آخه. پوی من هم خودشو برام لوس می کنه و منم نازشو می خرم.



عکسش را می گیرند و در فضای مجازی منتشر می کنند، هم و غمشان خریدن لباس و عینک و کلاه و سایر لوازم برایش است، تلاش می کنند بزرگش کنند و بهترین چیزها را بدهند بخورد، به هم که می رسند از سن و سال فرزندخوانده مجازیشان می گویند و اتفاق هایی که برایش افتاده... این ابراز احساسات نسبت به چیزی که جان و هویت ندارد و معلوم نیست از کجا پیدایش شده، واقعا عجیب به نظر می رسد.



خطر! «پو» در کمین شماست!



کفرش درآمده! از دست همسرش حرص می خورد که مرتب سرش توی گوشی است و دارد قربان صدقه ی «پو»ی نوجوانشان می رود. همسرش هر اتفاقی که برای پو می افتد و هر چیز جدیدی که برای پو می خرد را می آید با آب و تاب برای او تعریف می کند و همه ی فکر و ذکرش شده بزرگ کردن این فرزندخوانده!



خودشان یک دختر پنج شش ساله دارند؛ با این حال این مادر جوان، دلش یک بچه ی کوچک دیگر هم خواسته و به هر دوی این ها رسیدگی می کند. مرد جوان می گوید:«گاهی «پو» به دخترک خودمان ترجیح داده می شود. وقتی «پو» چشمهایش دو دو می زند، همسرم با احساس مسئولیت وصف ناپذیری می دود و غذایش را مهیا می کند و اگر پول در حسابش نباشد، آن قدر بازی می کند تا پول گیر بیاورد و بتواند بچه ی صفر و یکی اش را سیر کند و تا این بچه آرام نگیرد و نخوابد، همسر هم آرام نمی گیرد. گاهی ساعت ها غرق شدن در مسائل «پو»ی کوچک، وقت رسیدگی به کارهای دیگر را می گیرد و حتی دلزدگی نسبت به کارهای دیگر ایجاد می کند.»



اگر در قدیم بیشتر نسبت به تاثیر بازی های رایانه ای بر کودکان و نوجوانان نگران می شدیم، امروز این خطر گسترده تر شده و ابعاد وسیعی پیدا کرده است.اگر در قدیم برخی بازی های رایانه ای باعث رواج مفاهیم ضدمعنوی و خشونت می شد، امروز باید از بازی های آرامی که به ظاهر هیچ کدام از آسیب های بازی های اکشن و خشن را ندارند هم ترسید. بازی های آرامی که فرد را (در هر گروه سنی و تحصیلی و در هر جایگاه اجتماعی) تحت تاثیر قرار می دهد و از دنیای پیرامون خود جدا می اندازد و خطرشان کمتر از بازی های خشونت آمیز و تاثیرگذار اکشن نیست.



رحیمی، کارشناس روانشناسی در مورد تاثیر این گونه بازی ها در زندگی انسان می گوید: «یکی از بزرگترین آسیب های این بازی ها این است که افراد گذشت زمان را به هیچ وجه احساس نمی‌کنند و وقتی به خود می‌آیند که ساعت‌های زیادی از وقتشان صرف این بازی‌ها شده‌است. علاوه بر آن طبق تحقیقات، افرادی که وابسته به این بازی ها می شوند، درونگرا شده و در جامعه منزوی می شوند و رفته رفته در برقراری ارتباط اجتماعی کم تمایل و یا ناتوان می گردند.



این روانشناس خطر خیالپردازی و دور شدن از دنیای حقیقی را مهم و غیرقابل انکار می داند و می گوید: «وقتی بچه ی مجازی اجز نیازهای مادی توقعی از پدر و مادرش ندارد و با اندکی غذا و کمی بازی می توانی راضی نگهش داری، ناخودآگاه این تفکر و این ذهنیت در زندگی عادی برای انسان نهادینه می شود. تحملش در برابر خواسته های دیگر را از دست می دهد و توجهی به نیازهای معنوی اطرافیان علی الخصوص فرزند را از دست می دهد.»



رحیمی معتقد است پیشرفت تکنولوژی سبب دور شدن اعضای خانواده از یکدیگر می‌شود. به طوری که هر یک از افرادخانواده به خاطر مشغول بودن به تماشای تلویزیون یا درگیر بودن با رایانه و اینترنت و بازی‌های رایانه‌ای، کمتر وقت می‌کنند با یکدیگر بنشینند و صحبت کنند و این خود باعث سرد شدن روابط بین والدین و فرزندان شده‌است، به گونه‌ای که آنان کمتر حوصله یکدیگر را دارند.



به هر صورت شمشیر دولبه ی تکنولوژی هر روز یک وجه و یک بعد از زندگی انسان را هدف قرار می دهد و با رسوخ به تمامی ابعاد زندگی انسان، قدرتش را به رخ می کشد. قدرتی که مخاطبان را منفعل کرده و آنها را در جریانی قرار داده که نتیجه ای جز قدرتمندتر شدن این رسانه های نوین ندارد.



باید مراقب باشیم چرا که «پو» همین موجود کوچک دوست داشتنی با آن نگاه مظلوم و لبخند شاد، در کمین ماست!

منبع:جهان





ادامه مطلب ....



http://ift.tt/1a9OTN4



منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان



تبادل لينك



به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم


جزئیات لحظه به لحظه ورود امام

از زبان محسن رفیقدوست:

شیرین ترین جمله ای که من از امام شنیدم در خیابان یاد آوران-شهید رجایی- فعلی است که آن زمان منطقه ای بسیار محروم بود. وقتی امام انجاها را با آن محرومیت دیدند رو به سید احمد آقا کردند و گفتند: ببین احمد، من با این مردم کار دارم.»








محسن رفیقدوست در وبسایت شخصی خود، جزییات لحظه به لحظه ورود امام را منتشر کرد:



بزرگان شورای انقلاب خبر دادند که امام دوازده بهمن به میهن باز خواهند گشت و در جلسات شورای انقلاب، بازرگان با بختیار برای تحویل فرودگاه مهرآباد و هرچه بهتر برگزار کردن مراسم استقبال رایزنی هایی کرده بود. روز دهم، رفتیم و تریمینال یک فرودگاه مهر آباد را تحویل گرفتیم. با شهید محمد بروجردی قرار گذاشتیم که تا زمان آمدن امام به جز بچه های انقلابی، کسی به فرودگاه مهرآباد نیاید. شهید بروجردی هم عده ای از بچه ها را برده بود، در پشت بام شیروانی و نگهبانی گذاشته بود تا مشکلی پیش نیاید.



بزرگان شورای انقلاب خبر دادند که امام دوازده بهمن به میهن باز خواهند گشت و در جلسات شورای انقلاب، بازرگان با بختیار برای تحویل فرودگاه مهرآباد و هرچه بهتر برگزار کردن مراسم استقبال رایزنی هایی کرده بود. روز دهم، رفتیم و تریمینال یک فرودگاه مهر آباد را تحویل گرفتیم. با شهید محمد بروجردی قرار گذاشتیم که تا زمان آمدن امام به جز بچه های انقلابی، کسی به فرودگاه مهرآباد نیاید. شهید بروجردی هم عده ای از بچه ها را برده بود، در پشت بام شیروانی و نگهبانی گذاشته بود تا مشکلی پیش نیاید.



امام اعلام کرده بودند که از فرودگاه به بهشت زهرا خواهند رفت. ما هم انتظامات را به دو دسته تقسیم کرده بودیم که دسته ی اول انتظامات داخل بهشت زهرا و دسته ی دوم مسیر از فرودگاه تا بهشت زهرا را به عهده گرفته بودند. فرماندهی دسته ی اول با مرحوم شهید حاج صادق اسلامی و فرماندهی دسته ی دوم با آقای احمد توکلی بود و من به عنوان مسئول تدارکات، موظف بودم 75 هزار بازوبند انتظامات تهیه کنم. برای این کار با چند نفری از افراد که می توانستند این اقلام را درست بکنند تماس گرفتم تا اینکه چند نفر پیراهن دوز و مهر زن را به مدرسه ی رفاه آوردیم و پارچه و نوار به اندازه ی کافی در اختیار آنها گذاشتیم و درواقع به هر زحمتی که شده، اقلام و اتیکت های لازم را فراهم آوردیم. با این حال سیر قضایا طوری پیش رفت که همه چیز از دست انتظامات خارج شد و انتظامات اصلا مفهومی نداشت. مسئولان شاخه ها، بازوبندها را یازدهم بهمن تحویل گرفته، میان افراد توزیع کردند و ما توانستیم انتظامات سازمان یافته ای را شکل دهیم؛ البته چنان که گفته شد خود مردم انتظامات را برعهده گرفتند و نیاز چندانی به انتظامات سازمان داده شهده ی ما احساس نشد.



شب یازدهم بهمن بچه های اسکورت به منزل ما آمدند، ولی چون منزل ما گنجایش آنها را نداشت به خانه ی باجناقم در خیابان هفده شهریور رفتیم و شب را در آنجا گذراندیم. شهید محمد بروجردی رئیس اسکورت با افرادش آنجا بودند. آن شب، یک شب رویایی بود. هیچ کس تا صبح نخوابید و همه بیدار بودیم. چون فردا قرار بود مرجعمان، امام (ره) تشریف فرما شوند. فکر کنم در همه ی کشور کمتر کسی بود که آن شب خواب به چشمش بیاید. ما، در خانه ی باجناقم، مدام در حال نماز و نیایش بودیم و با خدایمان راز و نیاز می کردیم تا اینکه صبح موعود فرا رسید.



صبح زود از خواب برخواستم و ماشین بلیزر را روشن کردم و پس از خواندن «آیه الکرسی» و «وان یکاد» به سوی فرودگاه به راه افتادم. ساعت 6 به فرودگاه رسیدم. هنوز کسی نیامده بود، ولی دیدم که دو نفر پاسبان از نیروهای خودمان دم در فرودگاه ایستاده اند که آنها را مرخص کردم. چون قرار نبود آن روز کسی در آن مکان باشد. چون برای استقبال کنندگان کارت فرستاده بودیم و قرار نبود هرکسی به داخل فرودگاه راه داده شود، نیروها را دم در متمرکز کردیم. ما فرودگاه را سامان داده بودیم که کم کم مهمانهایمان هم آمدند.



روز 12 بهمن هواپیمای حامل حضرت امام در فرودگاه مهرآباد به زمین نشست. قبل از اینکه امام از داخل ترمینال بیرون بیاید، دیدم که مجاهدین خلق در میان روحانیون ایستاده اند، به همین دلیل روی پله ها رفتم و گفتم: صف اول باید روحانیون باشند. برای اینکه کارم را تکمیل کنم رفتم دست اسقف مانوکیان، خلیفه ی ارامنه را که در صف سوم بود گرفتم و به صف اول آوردم و به این ترتیب، مجاهدین خلقی ها و منافقین به صفوف دوم و سوم رفتند.



ازدحام جمعیت به گونه ای بود که مدام افراد غش می کردند و می افتادند. از افرادی که غش کرد؛ شاه حسینی از اعضای جبهه ی ملی بود. (مسئول بازار جبهه ی ملی) شلوغی به حدی بود که نه توقف امام در آن مکان کوچک میسربود و نه امکان اینکه امام را از این مکان بیرون ببریم وجود داشت. چون مردم بیرون می آمدند و نمی گداشتند امام سوار ماشین که دم در پار شده بود شوند؛ بنابراین تصمیم گرفتم امام را دوباره به باند ببریم. تا بعد ماشین را به سوی باند بیاوریم و امام همانجا سوار شوند. امام به سوی باند بازگشتند و چند دقیقه صحبت کردند و بعد فرمودند: «وعده ی ما بهشت زهرا» من هم پریدم ماشین را کنار باند آوردم. همان زمان که من ماشین (بلیزر) را می آوردم دیدم که امام و حاج سید احمد آقا سوار یک بنز شدند که مال نیروهای هوایی بود. بلافاصله رفتم و ضمن عرض ادب گفتم که آقا شما قرار است در این ماشین بنشینید. آقا فرمودند: «چه ضرورتی دارد؟» عرض کردم که این ماشین کوتاه است و جمعیت زیاد. بنابراین ما یک ماشین بلند برای شما در نظر گرفته ایم که مردم بتوانند شما را ببینند...

ما پیوسته اخبار مربوط به فرود هواپیما را از برج مراقبت می گرفتیم و با آنها در ارتباط کامل بودیم. وقتی که هواپیما به زمین نشست ابتدا قرار نبود. کسی به روی باند برود و فقط آقای مطهری رفتند و با ایشان هم (امام) پایین آمدند. بعد از آن امام به سالن کوچکی که در چند متری محوطه ی باند بود و ما آن را به زور نگه داشته بودیم، تشریف آوردند. ازدحام جمعیت به گونه ای بود که مدام افراد غش می کردند و می افتادند. از افرادی که غش کرد؛ شاه حسینی از اعضای جبهه ی ملی بود. (مسئول بازار جبهه ی ملی) شلوغی به حدی بود که نه توقف امام در آن مکان کوچک میسربود و نه امکان اینکه امام را از این مکان بیرون ببریم وجود داشت. چون مردم بیرون می آمدند و نمی گداشتند امام سوار ماشین که دم در پار شده بود شوند؛ بنابراین تصمیم گرفتم امام را دوباره به باند ببریم. تا بعد ماشین را به سوی باند بیاوریم و امام همانجا سوار شوند. امام به سوی باند بازگشتند و چند دقیقه صحبت کردند و بعد فرمودند: «وعده ی ما بهشت زهرا» من هم پریدم ماشین را کنار باند آوردم. همان زمان که من ماشین (بلیزر) را می آوردم دیدم که امام و حاج سید احمد آقا سوار یک بنز شدند که مال نیروهای هوایی بود. بلافاصله رفتم و ضمن عرض ادب گفتم که آقا شما قرار است در این ماشین بنشینید. آقا فرمودند: «چه ضرورتی دارد؟» عرض کردم که این ماشین کوتاه است و جمعیت زیاد. بنابراین ما یک ماشین بلند برای شما در نظر گرفته ایم که مردم بتوانند شما را ببینند. در همین هنگام شهید عرقی به کمکم آمدند و به امام گفتند: آقا شما تشریف بیاورید عقب این ماشین بلیزر سوار شوید؛ بنابراین امام از آن ماشین پیاده شدند و در ماشین ما نشستند.



ما قرار گذاشته بودیم در ماشین بلیزر، آیت الله مطهری در صندلی عقب کنار امام بنشیند. هاشم صباغیان هم بیسیم به دست پشت سر امام بنشیند تا اوضاع را کنترل کند. آقای مطهری وقتی که امام سوار ماشین شدند گفتند که نمی آیم و سوار نشدند و خودشان به بهشت زهرا رفتند، ولی آقای هاشم صبغیان عقب بلیزر نشسته بود. وقتی که آقا خواست سوار شود من گفتم که آقا عقب بلیزر سوار شوید. که امام فرمودند که من می خواهم جلو بنشینم. دم در ماشین، امام رو به من کردند و با اشاره به صباغیان گفتند: «به جز احمد و من کس دیگری در این ماشین نباشد» آقای صباغیان گفتند که من ماموریت دارم اما امام قبول نکردند و بلاخره فرمودند که پیاده شوید و آقای صباغیان پیاده شدند.



بعد از آنکه امام همراه احمد آقا سوار ماشین شدند به طرف بهشت زهرا به راه افتادیم. گروه اسکورت، آن چنان که سازماندهی کرده بودیم، در دو طرف ماشین قرار گرفتند و من در وسط آنها بودم. این گروه اسکورت تا دم فرودگاه کارشان طبق برنامه بود، ولی همین که به خارج از فرودگاه رسیدیم همه چیز به هم خورد. چون مردم ماشین امام را احاطه کرده بودند. بدین ترتیب اگر اسکورت ها هم بودند دیگر فایده ای نداشت.



اولین جایی که ماشین توقف کرد در میدان فرودگاه بود. مسیر باند تا میدان فرودگاه را که دویست متر بیشتر نبود به دلیل ازدحام مردم به زحمت طی کردیم. همین که در میدان متوقف شدم فهمیدم که اگر لحظه ای در حرکت تردید کنم اصلا نمی توانم امام را به بهشت زهرا برسانم. چون هرآن ازدحام جمعیت بیشتر می شد؛ بنابراین تصمیم گرفتم به هیچ وجه توقف نکنم و هرگونه توقف اجباری را بشکنم و به راه خود ادامه دهم. در طول مسیر از فرودگاه تا بهشت زهرا امام آرام در ماشین نشسته بود، در حالی که لبخند محبت آمیز بر روی لبانشان بود و مدادم به احساسات مردم با لبخند و تکان دادن دست پاسخ می دادند. در بعضی از مسیرها، امام اسم مسیر یا مکان خاصی را می پرسیدند و من جواب می دادم و...



اولین جایی که ماشین توقف کرد در میدان فرودگاه بود. مسیر باند تا میدان فرودگاه را که دویست متر بیشتر نبود به دلیل ازدحام مردم به زحمت طی کردیم. همین که در میدان متوقف شدم فهمیدم که اگر لحظه ای در حرکت تردید کنم اصلا نمی توانم امام را به بهشت زهرا برسانم. چون هرآن ازدحام جمعیت بیشتر می شد؛ بنابراین تصمیم گرفتم به هیچ وجه توقف نکنم و هرگونه توقف اجباری را بشکنم و به راه خود ادامه دهم.



در طول مسیر از فرودگاه تا بهشت زهرا امام آرام در ماشین نشسته بود، در حالی که لبخند محبت آمیز بر روی لبانشان بود و مدادم به احساسات مردم با لبخند و تکان دادن دست پاسخ می دادند. در بعضی از مسیرها، امام اسم مسیر یا مکان خاصی را می پرسیدند و من جواب می دادم. اولین جایی که امام پرسیدند میدان انقلاب بود که فرمودند اینجا کجاست و من گفتم که میدان انقلاب در حالی که قبل از آن، به آن میدان، 24 اسفند می گفتند. وقتی که به دانشگاه تهران نزدیک شدم جمعیت متراکم بود و ازدحامشان بیشتر. حضرت امام آنجا هم پرسیدند: «اینجا کجاست؟» و من گفتم که دانشگاه تهران است. ایشان فرمودند: «مگر قرار نیست ما برویم دانشگاه و پایان تحصن علما را اعلام کنیم؟» من گفتم که اکثر علما به فر.دگاه آمده بودند؛ گذشته از این، نمی شود توقف کرد و باید حرکت کنیم و ایشان موافقت کردند.



در جلوی دانشگاه تهران تراکم جمعیت به حدی بود که اصلا ماشین روی دست مردم بود و در اثر فشار مردم چپ و راست می رفت، ولی همین که یک لحظه احساس کردم ماشین از دست مردم رها شد، پدال گاز را گرفتم و حرکت کردم و به خیابان امیریه پیچیدم. یکی از نکات جالب در مسیر، این بود که عده ای به اصطلاح مسابقه ی دوی ماراتن گذاشته بودند و من هر لحظه آنها را در کنار ماشین میدیدم. نکته ای دیگر اینکه در میدان منیریه، یکی از بچه های آن منطقه دستگیره ی ماشین را گرفته بود و مرتب قربان صدقه ی امام می رفت. و به شاه و کس و کار فحش های رکیکی میداد که من مدام نهی اش می کردم، ولی امام میفرمود که حالتش طبیعی نیست و من یکباره ترمز کردم و دستگیره ی ماشین از دستگیره رها شد.



شیرین ترین جمله ای که من از امام شنیدم در خیابان یاد آوران-شهید رجایی- فعلی است که آن زمان منطقه ای بسیار محروم بود.



وقتی امام انجاها را با آن محرومیت دیدند رو به سید احمد آقا کردند و گفتند: (ببین احمد، من با این مردم کار دارم.) در انجا، جلوی من مینی بوس رادیو و تلویزیون بود و پشت سرم یک بنز بود. مردم فکر میکردند امام در بنز است، بنا بر این به سوی بنز هجوم می آوردند و یکبار می دیدند که ماشین حامل امام دور شده و بعد می دویدند. گاهی من خودم با اشاره به مردم میفهماندم که امام در این ماشین نشسته اند. در طول مسیر؛ چهار، پنج بار در تنگنا قرار رفتم. بعضی مواقع مردم روی ماشین می رفتند و اطراف ماشین را احاطه میکردند و باعث می شدند هوا کمتر به ماشین برسد و گرم شود. در این مواقع کولر ماشین را روشن میکردم، ولی زود میبستم چون می ترسیدم که امام سرما بخورند. یکی دو بار هم امام فرمودند که کولر را باز کنم. یکی دوبار احساس می کردم که دست هایم از شانه هایم جدا می شود و در اختیار بدنم نیست، ولی هر بار که امام میفرمودند: «آرام، آرام، اتفاقی نمیافتد»، مثل اینکه یک ظرف آب سرد به سرم می ریختند و آرام میشدم و حرکت میکردم.



در طول مسیر، هیچ جا جمعیت کم نمی شد و من تخمین میزنم که بین شش تا هشت میلیون نفر در این مسیر سی و چهار کیلو متری از امام استقبال می کردند. وقتی که به بهشت زهرا رسیدیم دیگر در آنجا مردم گاهی خودشان ماشین را حرکت می دادند و فرمان گاهی از دستم خارج می شد لحظه به لحظه تراکم جمعیت بیشتر می شد تا اینکه به نقطه ی آخری رسیدیم که امام پیاده شدند و دیگر ماشین هم خاموش شد. از قرار معلوم بچه ها هماهنگ کرده بودند که هیلی کوپتر بیاورند و در پانصد متری اخرین محل توقف بلیزر قرار دهند و در باقی مسیر، امام را با هیلی کوپتر بردند من از این مسئله خبر نداشتم که قرار است هیلی کوپتر بیاورند.



حاج سید احمد آقا در همان انتهای خیابان شهید رجایی بیهوش شده بود و بعد از مدتی به هوش آمده بود. حال من هم یک بار به هم خورده بود، ولی امام کاملا سالم و با نشاط بودند. وقتی که به بهشت زهرا رسیدیم من و حاج سید احمد آقا نشسته بودیم که امام خواستند در ماشین را باز کنند. من قبل از آن که به فرودگاه بیاییم میله ای را کار گذاشته بودم که اگر دستگیره هم باز می شد، در ماشین باز نمی شد و باید آن اهرم را فشار می دادی تا در ماشین باز شود. وقتی امام دیدند در ماشین باز نمی شود فرمودند که در ماشین را باز کنم. قرار بود معظم له به قطعه ی هفده تشریف ببرند. مردم اطراف ماشین ازدحام کرده بودند و ممکن بود اگر امام پیاده می شد، جان ایشان به خطر بیفتد؛ بنابراین در برزخ عجیبی گیر کرده بودم. از یک طرف امام با دستگیره ی ماشین ور می رفتند و اصرار می کردند که در را باز کنم و از طرف دیگر بیرون را می دیدم، ولی جرات سرکشی از دستور امام را نداشتم. آن جا متوسل به حضرت زهرا شدم که نجاتم دهد و...



حاج سید احمد آقا در همان انتهای خیابان شهید رجایی بیهوش شده بود و بعد از مدتی به هوش آمده بود. حال من هم یک بار به هم خورده بود، ولی امام کاملا سالم و با نشاط بودند. وقتی که به بهشت زهرا رسیدیم من و حاج سید احمد آقا نشسته بودیم که امام خواستند در ماشین را باز کنند. من قبل از آن که به فرودگاه بیاییم میله ای را کار گذاشته بودم که اگر دستگیره هم باز می شد، در ماشین باز نمی شد و باید آن اهرم را فشار می دادی تا در ماشین باز شود. وقتی امام دیدند در ماشین باز نمی شود فرمودند که در ماشین را باز کنم. قرار بود معظم له به قطعه ی هفده تشریف ببرند. مردم اطراف ماشین ازدحام کرده بودند و ممکن بود اگر امام پیاده می شد، جان ایشان به خطر بیفتد؛ بنابراین در برزخ عجیبی گیر کرده بودم. از یک طرف امام با دستگیره ی ماشین ور می رفتند و اصرار می کردند که در را باز کنم و از طرف دیگر بیرون را می دیدم، ولی جرات سرکشی از دستور امام را نداشتم. آن جا متوسل به حضرت زهرا شدم که نجاتم دهد. یک باره دیدم آقای علی اکبر ناطق نوری بدون عبا و عمامه روی دست مردم به طرف ماشین آمدند. من در طرف خودم را باز کردم و به او گفتم: به ایشان ( امام) بگویید بیرون نروند. ایشان رفتند و سلام علیکی با امام کرند و گفتند که چند لحظه ای منتظر بمانید تا نزدیک هلی کوپتر برویم و امام هم اصرار می کردند که زود باشید مردم را بیشتر از این در قطعه ی هفده منتظر نگذارید. در همان حال، با هماهنگی که صورت گرفت هلی کوپتر نزدیک بلیزر آمد، ولی چون ماشین خاموش خاموش شده بود، فشار مردم آن را از هلی کوپتر دور می کرد تا اینکه عده ای از جوانان، یا کریم گویان ماشین را بلند کردند و نزدیک هلی کوپتر بر زمین گذاشتند و عده ای از آشنایان هم دور ماشین حلقه زدند. آقای ناطق نوری رفتند بالای پله ی هلی کوپتر و من هم امام را بغل کردم و دستش را به دست آقای ناطق دادم و امام داخل هلی کوپتر رفت و بعد احمد آقا هم وارد شد. در آنجا یمی از جوان ها پایش را روی سینه ی من گذاشت و داخل هلی کوپتر رفت. خستگی رانندگی در مسیر متراکم و درد سینه ی آن ضربت باعث شد من بیهوش شوم و دیگر قضایا را نفهمیدم تا اینکه چشم باز کردم و دیدم برادران صالحی و دکتر عارفی -پزشک مخصوص امام- دارند به تنفس می دهند و امام هم فریاد می زدند: «من دولت تعیین می کنم؛ من توی دهن این دولت می زنم.» بعد از آن به هوش آمدم، همراه با برادرها به مدرسه ی رفاه برگشتیم تا اوضاع را مرتب کنیم و دیگر بعد از آن من در قضایا نبودم تا اینکه امام به مدرسه ی رفاه تشریف آوردند.



منبع: تسنیم





ادامه مطلب ....



http://ift.tt/1a9ORox



منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان



تبادل لينك



به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم


"شهید کوچه ها"


حدود یکماه قبل بود که ناامید و بی هدف تو کوچه ها راه میرفتم، روی دیوارِ کوچه ای تصویر شهیدی رو دیدم که باعث شد حس زیبا وغیر قابل توصیفی پیدا کنم

نگاهِ مهربان و چهره آسمانیش بود که من رو اونطور شیفته خودش کرد

این اولین بار نبود، هر بار دلگیر و ناامیدم این تصاویر شهدا هستن که با لطفِ خودشون امیدی بهم میدن

گفتن اینها لزومی نداره، اما اینبار نوشتم تا گاهی اوقات به این صفحه نگاهی بندازم و همیشه یادم بمونه که هیچ وقت این حس و حالی که دارم، فراموش نکنم

امیدوارم این دلخوشی زیبا کمرنگ نشه یا خدای ناکرده از دلم بیرون نره

(این تصویرُ چند شب قبل از همون کوچه که رد شدم گرفتم
)










ادامه مطلب ....



http://ift.tt/1fFQ5Wt



منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان



تبادل لينك



به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم


اولين پس لرزه هاي طرح گداپروري دولت تدبير و اميد

واکنش اولیه به استعلام پیامک‌های سبد کالایی

خاطره خوشه‌بندی تکرار شد؛ مشمولان واقعی محروم از سبد کالایی

کاربران فارس طی تماس تلفنی یا اعلام نظر در پی نوشت خبر سبد کالایی اعتراض خود را نسبت به نحوه توزیع سبد کالایی مطرح کردند، به گونه‌ای که یادآور تجربه ماجرای خوشه‌بندی، حفره‌های اطلاعاتی در سامانه‌های دولت و البته دردسر جدید است.









به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری فارس وزارت صنعت صبح امروز طی اطلاعیه‌ای اعلام کرد سبد کالا از روز یکشنبه در فروشگاه‌های اعلام شده توزیع می‌شود.

همچنین وزارت صنعت سامانه پیامکی 5000499 را برای اطلاع از دریافت یا عدم دریافت یارانه اعلام کرده است.

بنابراین از صبح امروز ارسال پیامک‌ها آغاز شده و نارضایتی‌ها هم آغاز شده است، بسیاری از افراد شاهدند کسانی که پردرآمدتر از آنها هستند از سبد کالایی بهره‌مند می ‌شوند، اما آنان با درجه شغلی و درآمد کمتر از دریافت سبد بی‌بهر‌ه‌اند، افراد برخوردار از دریافت سبد خوشحال و افرادی که مشمول این سبد نمی‌شوند به نحوه طبقه‌بندی و همچنین نحوه انتخاب مسئولان برای توزیع سبد کالایی انتقاد دارند.

برخی شهروندان نیز در تماس با فارس این انتقاد را مطرح کردند به ‌گونه‌ای که نیروی خدماتی با گروه شغلی 4 یک اداره سبد کالایی را دریافت نمی‌کند، اما همکار وی با درجه بالاتر و حتی پست مدیریتی مشمول دریافت سبد کالایی شده است.

به گزارش فارس از دیگر مشکلات تعیین افراد مشمول سبد کالا این است که در اطلاعیه مزبور مستمری‌بگیران تامین اجتماعی و همچنین کارگران تامین اجتماعی با حقوق کمتر از 5 میلیون ریال مشمول دریافت سبد کالا شده‌اند و این در حالی است که حقوق همه کارگران و مستمری‌بگیران دولت و تامین اجتماعی بالاتر از رقم 5 میلیون ریال است و به نحوی با گذاشتن این شرط سهم قابل توجهی از خانواده‌ها از دریافت سبد کالایی محروم شده‌اند.

بنابراین گزارش بسیاری از مردم از نحوه تعیین افراد مشمول سبد اطلاعی ندارند و در صورتی که مشمول این طرح نمی‌شوند به آن اعتراض می‌کنند.

در ادامه برخی از نظرات کاربران خبرگزاری فارس در خصوص دریافت یا عدم دریافت سبد کالا و همچنین نحوه خوشه‌بندی و طبقه‌بندی افراد می‌آید.

-‌ چرا حقوق پایه 518000 تومان بعد به ما تعلق نمیگیره به کارمند دولتی که حقوقش حداقل 1 میلیون به بالاست تعلق میگیره وای به این عدالت.

-‌ ... من از طرفداران دولت هستم سبد کالا هم نمی خواهم اما این کار واین نوع دسته بندی کاملا نا عادلانه و دور از تعالیم حضرت امیر است پاسخ

-‌ ... خداوند در قرآن می فرماید شما مساوات را رعایت کنید اجرای عدالت با خودم . مساوات یعنی فرقی بین فقیر و غنی نباشه و بیت المال همه به یکسان سهم دارند. حذف یارانه برخی افراد یعنی حذف سهم آنان از بیت المال یعنی عدم اجرای فرمان خداوند در کشور اسلامی. حکایت حضرت امیر(ع) و و فردی که سهم از بیت المال بیشتر می خواست و شمع و آتش دوزخ و ... موید این دستور خداوند است.

-‌ این بد عدالتیه برای یک قشر. احمدی نژاد عدالت بیشتر داشت. پارسال 80هزار برای همه بود .ولی روحانی از کجا میداند که بقیه نیاز ندارند.

-‌ پس کارگران فصلی و مشاغل آزاد که بیمه هم ندارند چه؟؟؟؟؟؟؟ حتی حقوق ثابت هم ندارند! یعنی از کارکنان دولت و طلاب اوضاع بهتری دارند؟ این هم عدالت نشد!

-‌ درود بر بزرگواری دولت تغییر و امید. مگه توی مملکت ما یک همچین آدمهایی با درآمدهایی که اعلام کردید وجود دارد؟؟!! من که باور نمی کنم شما چی؟ ان شاء اله این افراد با این سبد وزین و مزین به نام تدبیر و امید حداقل امسال عید شرمنده زن و بچه خود نمی شوند.

-‌ خدا خیرش بده آن مرد را که ماهی 200 ـ 300 هزارتومن به حساب خانوارهای می ریخت هیچ کس نمی فهمید . عیدانه داد و سهام عدالت و... هیچکی نمی فهمید. 6 ماهه اینها می خواهند دوتا روغن و چند کیلو برنج بدهند آبروی همه مردم را برده اند.

چقدر بی خود . من سرپرست خانوار و کارمند آموزش و پرورشم. کد ملی خودم را که ارسال کردم گفتن به شما یارانه تعلق نمی گیره.!!!!! واقعا که ....

-‌ من متاهل هستم هیچ شغلی ندارم، بیکار هستم پس این سبد کالا به کی تعلق میگیره به من بیکار تعلق نمیگیره واقعا انصاف هست.

-‌ حداقل حقوق قانون کار با مزایا 800 هزار تومان می باشد پس این سبد کالا می خواهند به کی بدهند.

-‌ برای بازنشستگان دولت وارتش که حقوقشان بالای یک میلیون تومان است، سقف 500 هزار تومان تعیین نکرده اند اما برای بازنشستگان تامین اجتماعی سقف گذاشته اند این چه عدالتی است.

-‌ واقعا این یک نو بی عدالتیه اصلا آقای روحانی ازکجا میدونه کی احتیاج داره کی نداره احمدی نژادهرطوری بود حداقل یه جورایی عدالت رو واقعا درنظر داشت.

-‌ من کارمند هستم و پدرم فوت کرده مادرم سرپرست خونه است، حالا به من کارمند این سبد تعلق نمی‌گیره چون مادر بدون درامدم قانونا سرپرست خونه است واقعا این عدالته!؟

-‌ من دانشجوی متاهلم و با وجود اینکه ثبت نام کرده ام،ولی پاسخ سامانه این است که سبدکالا به ما تعلق نمیگیرد.لطفا پیگیری کنید.

- من یک نظامی هستم کد ملی ارسال کرده ام، پیام اومد یارانه به شما تعلق نمیگیرد. ابن دولت میخواهد یه صدقه ای به مردم بدهد دیگه این همه سایت اطلاع رسانی و هزار تا سامانه پیامکی و...... نمیخوادکه ....بهتره بره از احمدی نژاد یه چیزایی رو یاد بگیره هر چی بود مردانه بود خاله زنک بازی نمی کرد.

-‌ احسنت بر این کمال بی عدالتی شما حضرات آیا حضرت امیر المومنین نیز بیت المال را اینگونه تقسیم میکرد یعنی برای اطرافیان خود سهم قائل بود و برای بقیه که واقعا مستمندند نه؟واقعا احسنت به این بی تدبیری و بی عدالتی

-‌ انشاالله عدالت را امام زمان (عج) اجرا کند.

-‌ کلا به نظر بنده دادن این سبد کالایی توهین به شعور و درک مردم است مردم گدای 70 یا 80 هزار تومان نیستند، این موضوع فقط باز فساد رو دامن میزنه جنس های بنجل و در انبار مانده را قالب مردم می کنند بسه آقا مردم می فهمند.

-‌ اینجانب جزء دانشجوی متاهل و جزء قشر زحمت کش کارگر بودم چرا به اینجانب تعلق نگرفت مگر ما جزء این کشور نمی باشیم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

-‌ سبد کالا باید به همه مردم تعلق بگیره ...

-‌ به بازنشسته های کشوری و طلاب به همه میدن ولی تامین اجتماعی گلچین میشه

-‌ کلا دارن به یه عده میدن که همه جوره دارن مملکت رو می خورن اشتباه ترین کار دولت روحانی یعنی اگه مملکت همین 15میلیون نفره پس با بقیه کاریتون نباشه.

-‌ منم یه نیازمند بودم و امیدم به این سبد کالایی بود که برای دولت یه سرگرمی بوده و هست . روحانی حالا بشین تو خونه ات بگو به مردم سبد کالا دادم این بود عدالت تو......... واقعا که.........

-‌ اونوقت میگن احمدی نژاد ملت رو به دوران کوپنی برگردوند!!!!!

-‌ حق با شماست باید به حال عدالت کشور ما گریست . من که از ریالی از حقم تو دنیای باقی نمی گذرم . چون تو این دنیا که نمیشه از اینا حقو گرفت .

-‌ آقا خیلی باحالید ما نه خانه داریم نه ماشین داریم . تو بیمه که زده کارگر با مدرک لیسانس، حقوق پایه هست 540 تومان بعد 3 سال کار حالا ما جزو کدام قشر هستیم حتما مرفه بی درد آره.خدا جوابتون بده فقط.

-‌ بنده پیامک دادم و جواب آمد که مشمول طرح نمی باشید، می توانید بگویید چه کسانی مشمول این طرح هستند لابد این طرح مال پوداراست.

-‌ کلید سبدم کجاست آقای امید؟؟؟؟؟؟

-‌ آقا منم نیروی مسلحم به منم تعلق نگرفته پس به کی تعلق گرفته؟



- من سرپرست خانوارم و دانشجوی متاهل هستم. اطلاعاتم را هم دانشگاه ازم گرفت، چرا مشمول نشدم؟!!



-این چه عدالتیه؟ به آدم‌های بیکار تعلق نمی‌گیره، ولی آدم‌هایی که کار دارند و حقوق‌شان هم بالاست تعلق گرفته، اگر پول بیت‌المال است، باید به همه به طور یکسان تعلق بگیرد، اگر دنبال آدم‌های محروم هستند، آیا حقوق‌بگیران محروم‌تر هستند یا زنی که سرپرست خانوار است و کار دائمی ندارد و یا کسانی که کاری ندارند و بیکار هستند. شاید کسی به خاطر حفظ آبرویش به کمیته امداد و یا بهزیستی مراجعه نکرده، ولی این وظیفه حکومت اسلامی است که محرومان را شناسایی کند.



-بازنشسته تامین اجتماعی با حقوق پایه 4,916,175 ریال تعلق نمی گیره



-نوشتین کارمندای دولت پس کو سبد کالای ما. من بیش از ده نفر از کارمندارو پرسیدم به هیچ کدوم تعلق نگرفته همه هم کارمندن شغل یا درآمد دیگه ای هم ندارن همه هم زیر یک میلیون حقوقشونه. فقط برا معلما زدن. کو این عدالت؟



-من کارمندم ولی مادرم سرپرست خانوار هست (جانباز حالت اشتغال) چرا به هیچ کداممان تعلق نگرفته!

ایثارگران و جانبازان را محروم کردید خانواده هایی که کارمند مجرد دارند چطور؟ انها هم باید محروم شوند



-من کارمند پیمانی آموزش و پروش که در حکم 8200000 ریاله تازه قسط و بیمه کم شه میشه 6000000 ریال به منم تعلق نگزفته و جز افراد مرفه شدم نه ماشینی دارم و نه خونه ای پس این سبد قرار به کی تعلق بگیره واقعا عدالت داره رعایت میشه دست مریزاد به دولت



-سلام .من سرپرست خانوارم دانشجوی دانشکده علوم پزشکی بهبهان زیر مجموعه دانشگاه جندی شاپور اهواز. به معاونت دانشجویی جهت ثبت نام سبدکالایی مارجعه کردیم گفتند که فقط به دانشجویان زیر مجوعه وزارت علوم تعلق میگیره



-من کارگر ساختمانی هستم کارت مهارت گرفتم جزء انجمن صنفی گارگران ساختمانی مشهد هستم اما به ما چیزی تعلق نگرفته با این اوضاع بی ریخت کاری ظاهرا از همه غنی تریم



-من کارمند نظامی هستم و این سبد هم به من تعلق می گیرد. اما به خدا قسم شرمم می آید برای دریافت آن به فروشگاه مراجعه کنم.

اجناسی که چشم بسیاری از نیازمندان واقعی جامعه مانند قشر بیکار و... به آن دوخته شده است را چرا باید من مصرف کنم. من این اجناس را به سفره زن و بچه ام نمی آورم.



-من دانشجوی متاهلم و با وجود اینکه ثبت نام کرده ام،ولی پاسخ سامانه این است که سبدکالا به ما تعلق نمیگیرد.لطفا پیگیری کنید.



- من کارمند هستم و پدرم فوت کرده مادرم سرپرست خونه است حالا به من کارمند این سبد تعلق نمیگیره چون مادر بدون درامدم قانونا سرپرست خونه است واقعا این عدالته!؟



-برای بازنشستگان دولت وارتش که حقوقشان بالای یک میلیون تومان است سقف 500 هزار تومان تعیین نکرده اند اما برای بازنشستگان تامین اجتماعی سقف گذاشته اند این چه عدالتی است



-من یک نظامی هستم کد ملی ارسال کرده ام پیام اومد یارانه به شما تعلق نمیگیرد/ ابن دولت میخواهد یه صدقه ای به مردم بدهد دبگه این همه سایت اطلاع رسانی وهزار تا سامانه پیامکی و...... نمیخوادکه



-آقا خیلی باحالید ما نه خانه داریم نه ماشین داریم . تو بیمه که زده کارگر با مدرک لیسانس حقوق پایه هست 540 تومان بعد 3 سال کار حالا ما جزو کدام قشر هستیم حتما مرفه بی درد



-من کارمندم و مجرد اما خرج مادر و خواهرمو میدم به من سبد کالا نمیدن! قربون این عدالت برم



-این عدالت شما دارین.من بیکارم ،مستاجرم و سرپرست مادرم اونوقت به من سبد کالا تعلق نمیگیره



-با این عمل اینها به وضوح روشن است که دولتیها هیچ اطلاع درستی از وضعیت معیشت جامعه و مردم ندارند ای کاش مسئله فقط همین سبد کالا بود که یک دفعه از خیرش میگذشتیم. مسئله اینست با این اطلاعات غلط این دولت چگونه میخواهد برای مردم برنامه ریزی کند؟! دولتی که افراد غنی یا فقیر جامعه و همچنین بیکاران و دارندگان شغلهای کاذب را بدرستی نمی شناسد ویا نمی خواهد بشناسد چطور به این دولت امیدوار باشیم.

معیار دولتیها برای دریافت کالا:

1-سرپرستان خانوارهای تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی (ره)

2-سرپرستان خانوارهای تحت پوشش سازمان بهزیستی کشور

3- سرپرستان خانوارهای مستمری‌بگیران تأمین اجتماعی (با حقوق مستمری زیر پنج میلیون ریال)

4- سرپرستان خانوارهای کارگران مشمول قانون کار و تأمین اجتماعی (با حقوق زیر پنج میلیون ریال)

5-سرپرستان خانوارهای کارکنان شاغل و بازنشسته نیروهای دولتی

6- سرپرستان خانوارهای طلاب، خبرنگاران، دانشجویان مـتأهل

آیا بغیر از این 6 گروه افراد کم درآمد در جامعه وجود ندارد؟!!

برای کارگران سقف حقوق 5 میلیون ریال در نظر گرفته شده ولی برای کارکنان دولت که همگی بیش از 5 میلیون ریال حقوق میگیرند چرا این سبد داده میشود!؟.

با این تقسیم بندی دولت امید بقیه افراد جامعه(منظور سیل عظیم بیکاران، کارگران فصلی و روز مزدها و دوره گردها و هزاران شاغلین کاذب که به زور شکم خودشان را سیر میکنند) دیگر امیدشان به خدا باشد نه شعارهای تبلیغاتی زیاد ناراحت نباشید این 4 سال هم تمام میشود...



-آقای روحانی باید بیاد برنامه زنده تلویزیون و مردم را قانع کند و از برنامه ها و اهداف خود بوضوح حرف بزند و منظور و هدفش را از این طرح بیان کند.



مخاطبان محترم می توانند متن کامل نظرات کاربران گرامی را در اینجا بخوانند.





ادامه مطلب ....



http://ift.tt/1fFQ84F



منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان



تبادل لينك



به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم


محاکمه یکی از وزرای دولت یازدهم در دادگاه کیفری






جلسه محاکمه یکی از وزرای دولت روحانی در شعبه 76 دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد.

جلسه محاکمه یکی از وزرای دولت روحانی در شعبه 76 دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد.

به گزارش مهر، اخیرا جلسه رسیدگی به اتهامات یکی از وزرای دولت یازدهم در شعبه 76 دادگاه کیفری استان تهران و به ریاست قاضی مدیر خراسانی برگزار شد.

اتهامات آقای وزیر مربوط به زمانی است که وی به عنوان معاون وزیر در یکی از وزارتخانه‌ها مشغول به کار بود. این پرونده با شکایت یکی از سازمان‌های نظارتی علیه متهم تشکیل شده است. وزیر متهم خودش در جلسه دادگاه حاضر نشده است و دو تن از وکلای خود را برای دفاع به دادگاه فرستاد. پس از دفاعیات وکلا و تفهیم اتهام قضات دادگاه برای تصمیم‌گیری درخصوص پرونده وارد شور شدند.





ادامه مطلب ....



http://ift.tt/1fFQ7On



منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان



تبادل لينك



به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم


معوقات به 100 هزار میلیارد تومان رسید هیچ بانکی شکایت نمی‌کند!






سرویس سیاسی-

مبارزه با مفاسد اقتصادی خواسته به حق مردم و رهبری است و در تمامی سال‌های گذشته بارها و به کرات رهبر معظم انقلاب از این مبارزه به عنوان «خط سلامت نظام» یاد کرده و بر تحقق همه جانبه ریشه‌کن شدن مفاسد اقتصادی و مالی تاکید فرموده‌اند.

نکته قابل اعتنا این است که در سال‌های اخیر هر وقت موضوع مبارزه با مفاسد اقتصادی مطرح گردیده است؛ بحث پردامنه و چالش‌زای «معوقات بانکی» پیوست این مسئله بوده است.

سؤالی که به پیش کشیده می‌شود این است که چرا قصه پرغصه معوقات بانکی که امروز به رقم نجومی 100 هزار میلیارد تومان رسیده به پایان نمی‌رسد و هر سال منحنی معوقات بانکی رو به افزایش است.

این در حالی است که مقامات ارشد قضایی بارها نسبت به این پدیده شوم هشدار دادند و در آسیب‌شناسی موضوع نسبت به نقش مرموز بانک‌ها، دست به افشاگری زدند.

نمونه اخیر یک پرونده 8 هزار میلیاردی است که مسئولان بانکی حتی شکایتی هم در این باره به دستگاه قضایی ارایه نکرده‌اند.

هر چند فرد مزبور (ب-ز) با ورود مدعی‌العموم در بازداشت به سر می‌برد اما نظارت بانک مرکزی حلقه مفقوده این ماجرای تاسف بار است.

در همین ارتباط، سه مقام ارشد قضایی پنج‌شنبه گذشته بار دیگر با هشدار درباره ماجرای پرونده‌های معوقات بانکی پیرامون پرونده بابک زنجانی توضیحاتی ارایه دادند.

اژه‌ای: بانک‌ها به وظایف خود عمل نکرده‌اند

حجت‌الاسلام والمسلمین غلامحسین محسنی اژه‌ای دادستان کل کشور در همایش مدیریت کیفیت و تعالی خدمات ناجا به موضوع معوقات بانکی پرداخت و گفت: در پایان سال 90 اشاره شده بود که میزان معوقات بانکی 50 هزار میلیارد تومان است در حالی که امسال گفته می‌شود این رقم حدود 100 هزار میلیارد تومان است.

وی تصریح کرد: چرا سیستم‌های نظارتی بانک مرکزی و سایر بانک‌ها به وظایف خود عمل نکرده‌اند که امروز حجم معوقات نسبت به دو سال گذشته دو برابر شده است.

محسنی اژه‌ای گفت: وقتی بانک‌ها برای اموال خود دلسوزی نمی‌کنند و مدیران خود را بازخواست نمی‌کنند چه توقعی می‌توان از نیروی انتظامی و قوه قضائیه داشت زیرا این دو نهاد تا شکایتی از بانکی صورت نگیرد نمی‌توانند به پرونده‌ای ورود پیدا کنند.

دادستان کل کشور گفت: در همین پرونده اخیر که میزان آن حدود 8 هزار میلیارد تومان است در برگه‌ای که نه شکایت بود و نه دادخواست، ذکر شده است اگر مصلحت می‌دانید این فرد (ب-ز) را ممنوع‌الخروج کنید.

سخنگوی دستگاه قضا گفت: دادستان به عنوان مدعی‌العموم در این پرونده ورود کرد و این فرد بازداشت شد.

وی همچنین درباره معوقات بانکی گفت: معوقات عموما به سه دسته کلی تقسیم می‌شود. برخی افراد معوقه‌دار کسانی هستند که به دلیل نوسانات بازار شکست خورده و معوقات بانکی برایشان لحاظ شده است.

اژه‌ای تصریح کرد: دسته دوم کسانی هستند که با نوعی قانون‌شکنی و لابی‌بازی اقدام به اخذ تسهیلات بانکی کرده و از دادن معوقاتشان سر باز زده‌اند.

سخنگوی قوه قضائیه گفت: البته دسته سوم کسانی هستند که قانون‌شکنی نکرده‌اند اما پشتوانه‌های لازم را هم برای گرفتن تسهیلات نداشته‌اند.

تحقیقات جدید

از پرونده بابک زنجانی

سخنگوی قوه قضائیه همچنین در حاشیه همایش پلیس و در جمع خبرنگاران از تحقیقات جدید پرونده بابک زنجانی خبر داد و گفت: این فرد لیست اموال داخل و خارج کشورش را اعلام کرده و فکر می‌کنیم تکافوی بدهی‌اش را بکند.

وی گفت: در این پرونده از یک سری افراد جدید تحقیق انجام شده، اما تلاش شده تا فرد جدیدی در این پرونده دستگیر نشود.

اژه‌ای تصریح کرد: همچنین خود این فرد لیست اموال و دارایی‌هایش را در داخل و خارج از کشور به ما داده است و در مرحله اول خودش قیمتی برای آنها تعیین کرده است. میزان اموالی که این فرد در داخل کشور دارد بر اساس اعلام اولیه تکافوی بدهی‌اش را می‌کند و امیدواریم شاکی پرونده هم نسبت به گرفتن اموال موافقت کند و به طلبش برسد.

توقیف اموال بابک زنجانی

در همین حال، حجت‌الاسلام والمسلمین سیدابراهیم رئیسی معاون اول قوه قضائیه در حاشیه مراسم تحلیف قضات در شیراز در جمع خبرنگاران از توقیف اموال بابک زنجانی خبر داد.

وی درباره پرونده بابک زنجانی گفت: این پرونده در دادسرای تهران در حال رسیدگی و متهم در مراحل بازجویی و بازپرسی قرار دارد.

وی تصریح کرد: اموالی که شناسایی شده، توقیف گردید و تحت نظر دادستان قرار دارد.

معاون اول قوه قضائیه با اشاره به اینکه افراد مرتبط با این پرونده احضار خواهند شد افزود: مردم را در جریان تمامی مراحل این پرونده قرار خواهیم داد.

حجت‌الاسلام رئیسی تاکید کرد: بدهی او به وزارت نفت بحث محوری است که ابعاد مختلفی در این پرونده وجود دارد که یک بعد آن بحث بیت‌المال و حق قطعی و بدهی به وزارت نفت است.

وی افزود: در حال حاضر بحث بازگرداندن بدهی به وزارت نفت است البته مباحث دیگری نیز خواهد داشت.

61 نفر بدهی 100 میلیارد تومانی تا هزار میلیارد تومانی دارند!

از سوی دیگر؛ رئیس سازمان بازرسی کل کشور در مراسم معارفه رئیس اداره کل بازرسی استان کرمان با تأکید بر اینکه بانک‌ها 100 هزار میلیارد تومان معوقات دارند گفت: بانک‌ها حاضر نیستند دادخواست‌ علیه بدهکاران بانکی بدهند.

قاضی ناصر سراج گفت: متاسفانه در بانک‌ها عزمی برای وصول معوقات نیست و بانک‌ها به دستگاه قضایی مراجعه و پیگیری نمی‌کنند و این در حالی است که ما آمارها را به «ریز» داده‌ایم؛ بنابراین قوه قضائیه به عنوان مرجع عالیرتبه قضایی چه باید بکند.

سراج تصریح کرد: بانک مرکزی اعلام کرد که 61 نفر، از 100 میلیارد تومان تا هزار میلیارد تومان بدهکار هستند و کمیسیون اصل 90 مجلس اعلام کرد که 80 درصد 100 هزار میلیارد تومان در اختیار 30 نفر است و باید از بانک‌ها سوال کرد برای وصول این معوقات چه اقداماتی را انجام داده‌اند.

وی با اشاره به اینکه مراجع مربوطه از جمله بانک‌ها برای وصول این معوقات اقدام کنند، تاکید کرد که قوه قضاییه نیز مصمم است با این افراد که قصد خروج از کشور را دارند، برخورد لازم را انجام دهد.





ادامه مطلب ....



http://ift.tt/1eeOkTn



منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان



تبادل لينك



به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم


عضو کارگزاران چگونه این مدعیان اقتصادی را هماهنگ می‌کند؟










علت و نحوه کناره‌گیری معاون رئیس‌جمهور و رئیس کارگزارانی سازمان میراث فرهنگی و گردشگری به معمایی با ابعاد مختلف تبدیل شده است.

در حالی که طی 20 روز گذشته زمزمه کناره‌گیری محمدعلی نجفی و تغییر رئيس سازمان میراث فرهنگی مطرح بود، این موضوع برای آخرین بار در روز سه‌شنبه جدی و شایعه استعفای نجفی در رسانه‌ها منتشر شد.

رئيس جمهور روز پنجشنبه با انتشار نامه‌ای با استعفای نجفی موافقت کرد اما در بین این پنجشنبه و آن سه‌شنبه، موضع‌گیری شخص نجفی قابل تأمل بود. او شامگاه چهارشنبه در مصاحبه با «خانه ملت»، شایعه استعفا را تکذیب کرد و گفت: قصد استعفا از سمت خود را ندارم و این اخبار کذب محض است.

معاون رئیس‌جمهوری در عین حال در پاسخ به سؤالی درباره استعفایش به خاطر بیماری تصریح کرد: چنین موضوعی مطرح نیست و آقای رئيس‌جمهوری درباره حضور من در این سازمان تصمیم‌گیری می‌کند.

این در حالی است که در حکم رئيس‌جمهور و اخبار بعدی، بیماری نجفی به عنوان توجیه‌ پذیرش استعفای وی مطرح شده است.

موضوع قابل تأمل دیگر کناره‌گیری نجفی از سازمان میراث فرهنگی و انتصاب همزمان وی به‌عنوان دبیر ستاد هماهنگی اقتصادی دولت است. در حقیقت اگر بنا باشد دولت نگاه جدی به ستاد مذکور و پست جدید نجفی داشته باشد، می‌توان گفت پست جدید فشار به مراتب بیشتری را وارد می‌کند و با مسئله بیماری نجفی اصلاً سازگار نیست. مگر این که احتمال داده شود پست جدید تشریفاتی است.

با این حال خود عنوان «دبیر ستاد هماهنگی اقتصادی دولت» عنوان پرطمطراق و مسئولیت‌برانگیزی به نظر می‌رسد که اگر با نگاه جدی مورد توجه قرار گیرد به مفهوم ایجاد هماهنگی میان نگاه‌های متفاوت «وزیر اقتصاد، رئيس کل بانک مرکزی، معاون برنامه‌ریزی و نظارت راهبردی رئيس جمهور، و همچنین وزرایی مانند صنعت، نفت، جهاد کشاورزی و...» است، ضمن اینکه نسبت چنین دبیری با معاون اول و رئيس دفتر رئيس جمهور (جهانگیری و نهاوندیان) نیز که هر دو اصالتاً چهره‌های اقتصادی می‌باشند، معلوم نیست.

در عین حال آنچه نگاه جدی و برنامه‌ریزی شده به پست جدید نجفی از سوی دولت را موردتردید قرار می‌دهد این است که اگر چنین برنامه‌ریزی محتملی واقعیت داشت چرا انکار و کتمان شده و به جای اینکه خبر مثلا «رونق بخشیدن به دبیری هماهنگی‌های اقتصادی دولت» منتشر شود، موضوع استعفا یا ابقای نجفی از سازمان میراث فرهنگی از سه هفته پیش و آخرین بار سه‌شنبه گذشته مطرح بود.

در همین حال سایت عصر ایران که مواضع نزدیکی به دولت دارد، در تحلیلی نوشت: کمتر از 24 ساعت پس از تکذیب استعفای محمدعلی نجفی از ریاست سازمان میراث فرهنگی و گردشگری خبر موافقت رئيس جمهور با کناره‌گیری ایشان و انتصابش به‌عنوان دبیر ستاد هماهنگی اقتصادی منتشر شد... متاسفانه روندی که به اعلام پذیرش استعفا انجامید به شیوه رایج در دولت قبل شباهت دارد. به یاد آورید وقتی زمزمه استعفای وزیر بهداشت دولت احمدی‌نژاد پیچید معاون اول وقت تکذیب کرد و به او امتیاز 20 دادند ولی نهایتاً برکنار شد.

عصر ایران با بیان اینکه درباره آقای نجفی سه روایت شنیده شده، نوشت، اول این که کسالت قلبی دارد و پزشک معالج توصیه کرده از حجم فعالیت خود بکاهد. روایت دوم این که با زمزمه احیای سازمان مدیریت ترجیح می‌دهد همچون دولت خاتمی ریاست این سازمان را بر عهده گیرد و انتصاب او به ریاست ستاد هماهنگی اقتصادی این ظن را تقویت می‌کند ولو محمدباقر نوبخت گزینه جدی‌تری باشد. روایت سوم هم این است که چون ابتدا برای وزارت آموزش و پرورش معرفی شده بود و بعدتر به خاطر رای عدم اعتماد مجلس برای ریاست سازمان میراث در نظر گرفته شد احساس می‌کرد حضور او تحت‌الشعاع مدیرانی چون مهدی حجت و محمد بهشتی است و انگار رئيسان واقعی این دو هستند و او جنبه نمادین دارد.

عصر ایران افزود: این گفتار اما می‌خواهد از منظر دیگری این موضوع را بکاود. چرا که نکته مهم در این استعفا این است که آقای نجفی در شامگاه 8 بهمن نه تنها استعفای خود که «قصد استعفا» را هم تکذیب می‌کند ولی روز بعد نه تنها این استعفا محقق می‌شود که رئيس‌جمهور از «تقاضاهای مکرر» او برای کناره‌گیری خبر می‌دهد و موافقت می‌کند. غرض، یادآوری قسم‌نامه اعضای دولت در آغاز کار «دولت راست‌گویان» است. البته که استعفا حق طبیعی هر مسئولی است اما وقتی خبری را تکذیب می‌کنید در واقع به نشر دهنده آن خبر نسبت ارتکاب عمل کذب داده‌اید حال آن که این خبر در فاصله زمانی کوتاهی تایید می‌شود.

این رسانه یادآور شد: شکل ساده قضیه این است که سازمان میراث فرهنگی جذابیت‌های اولیه را برای آقای نجفی از دست داده بود و بیماری احتمالی هم مزید بر علت شد و منصبی اقتصادی را ترجیح می‌داده است. بسیار خوب، مگر همین ها را نمی‌توانستند بگویند؟ آیا چنین انتظاری از کسی که در اندازه گزینه کاندیداتوری ریاست جمهوری در میان طیف‌های مختلف اصلاح‌طلبان نیز مطرح بوده گزاف است؟... درباره ستاد هماهنگی اقتصادی این بیم وجود دارد که خود زمینه‌ساز ناهماهنگی در آینده شود.

یادآور می‌شود نجفی عضو کمیته مشورتی اصلاح‌طلبان در انتخابات ریاست جمهوری امسال بود که از ماه‌ها پیش از انتخابات با خاتمی کار می‌کرد. او در مصاحبه‌ای تصریح کرده که حسن روحانی جزو چند نامزد اصلاح‌طلبان نبود و اصلاح طلبان در روزهای آخر از وی حمایت کردند.





ادامه مطلب ....



http://ift.tt/1eeOkTj



منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان



تبادل لينك



به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم


آنها‌ کجا هستند؟! ( مفسدان اقتصادي و عدم شكايت بانكها از آنان)






چند هفته قبل در ستون «گفت و شنود» کیهان به نکته‌ای اشاره کرده‌بودیم که این روزها شواهد دیگر و بیشتری در تائید آن به میان آمده است. ابتدا متن گفت‌وشنود مورد اشاره را می‌آوریم که وصف‌الحال است؛

گفت: چرا پرونده هر یک از مفسدان اقتصادی نظیر شهرام جزایری، مه‌آفرید، بابک زنجانی و... به جریان می‌افتد، معلوم می‌شود که پای برخی از کارگزارانی‌ها و اصلاحاتچی‌ها و اصحاب فتنه و حلقه‌انحرافی‌ها هم در میان بوده است؟!

گفتم: این وسط، فقط توده‌های مظلوم و شریف مردم قربانی می‌شوند.

گفت: حالا معلوم می‌شود که چرا قبل از لو رفتن ماجرا، هیچکدام علیه دیگری جیک نمی‌زدند!

گفتم: چه عرض کنم؟! برای این که خودشان هم آلوده بوده‌اند... می‌گویند یک نفر با چشم بسته و دیگری با چشم باز مشغول خوردن آلبالو بودند. آن که چشمش بسته بود به دیگری گفت؛ مرد حسابی! مگر قرار نبود آلبالو‌ها را دانه‌دانه بخوریم، چرا سه تا سه‌تا به دهان می‌گذاری؟ طرف با تعجب پرسید؛ مگر می‌بینی؟! و یارو جواب داد؛ نه! پرسید؛ پس از کجا می‌گویی؟ و یارو گفت؛ برای این که من دوتا دوتا می‌خورم و تو هیچ اعتراضی نمی‌کنی!

صبح روز پنج‌شنبه - 92/11/10 - آقای محسنی اژه‌ای دادستان کل کشور که در همایش مدیریت کیفیت و تعالی خدمات نیروی انتظامی شرکت کرده بود، در بخشی از سخنان خود گفت؛ «در پایان سال 90، میزان معوقات بانکی 50‌هزارمیلیارد تومان بود، در حالی که امسال گفته می‌شود، این رقم حدود 100هزار میلیارد تومان است» ایشان در ادامه به یک پرونده فساد اقتصادی با مبلغ 8 هزار میلیارد تومان اشاره کرده و گفت؛ «در همین پرونده اخیر که میزان آن حدود 8 هزار میلیارد تومان است، مسئولان حتی شکایتی هم نکرده‌اند، بلکه در برگه‌ای نوشته‌اند اگر مصلحت می‌دانید وی را ممنوع‌الخروج کنید و دادستان به عنوان مدعی‌العموم در این پرونده ورود کرد و این فرد بازداشت شد.»

از سوی دیگر آقای سراج، رئیس سازمان بازرسی کل کشور نیز طی سخنان جداگانه‌ای در کرمان گفت؛« بیش از 100 هزار میلیارد تومان معوقات بانکی داریم که 80 درصد آن در اختیار 30 نفر است، آقای سراج هم زبان به گلایه می‌گشاید و می‌گوید «ما همه آمارها را ارائه دادیم ولی بانک‌ها نمی‌آیند دادخواست داده و شکایت کنند، قوه قضائیه چکار باید بکند»؟!

آقایان محسنی‌ اژه‌ای، سراج و... از قضات پاکدامن، قاطع و دلسوز کشور هستند که دهها اقدام قضایی تعیین‌کننده و سرنوشت‌ساز در کارنامه درخشان هر یک از آنها ثبت شده است، بنابراین روی سخن با این برادران‌عزیز و مسئولیت‌شناس نیست، بلکه سخن این است که چرا باید اینگونه مفاسد کلان اقتصادی، سال‌ها بعد از شکل‌گیری و فقط هنگامی که به اوج رسیده است کشف شود؟! آیا هر یک از این موارد یا نمونه‌های مشابه آن، در همان اولین هفته‌ها، ماه‌ها و یا سال‌های شروع قابل درک و کشف نیستند؟! اگر پاسخ این سوال مثبت است، چرا مفاسد کلان اقتصادی - تقریبا تمامی نمونه‌ها و موارد آن- بعد از آن که در سطح گسترده‌ای شکل گرفته و ریشه دوانیده و خسارات جبران‌ناپذیری به چرخه اقتصادی کشور - بخوانید مردم مظلوم‌‌- تحمیل کرده است، شناسایی شده و مسئولان محترم به فکر چاره افتاده‌اند؟! و البته در این میان احتمال آن که برخی از آلودگی‌ها مانع شکایت باشد بعید نیست... خاوری نمونه آن است!

فساد اقتصادی بعد از شکل‌گیری و در جریان گسترش آن، نشانه‌ها و علایمی از خود بروز می‌دهد که برای دستگاهها و مراکز نظارتی قابل درک خواهد بود و هنگامی که گستره و دامنه بیشتری پیدا می‌کند از چشم مردم نیز پنهان نمی‌ماند چرا که، وقتی در یک سیستم و نظام قانونمند خللی ایجاد می‌شود، این خلل و خدشه، نمی‌تواند بدون نشانه و علامت باشد، بنابراین از دستگاههای نظارتی نظیر، سازمان بازرسی کل کشور، دیوان محاسبات، مجلس شورای اسلامی و مراکز نظارتی دیگر که در تمامی وزارتخانه‌ها و دوایر دولتی مستقر هستند، انتظار می‌رود - و انتظار منطقی و به جایی نیز هست - که این نشانه‌ها و پیام‌ها را با هوشمندی دریافت کرده و به فکر چاره باشند به قول سعدی؛

«سرِچشمه شاید گرفتن به بیل

چو پُر شد نشاید گذشتن به پیل»

به عنوان مثال، روزنامه کیهان با استناد به همین نشانه‌ها و علایم، تاکنون درباره بسیاری از مفاسد کلان اقتصادی، قبل از آن که به پی‌گیری و تعقیب قضایی برسد، هشدار داده است که به دو نمونه از آن میان، اشاره می‌شود؛

چند ماه قبل از کشف و پی‌گیری سوءاستفاده 3 هزار میلیارد تومانی، اسناد و گزارش‌هایی دریافت کردیم که از یک فساد اقتصادی کلان در یکی از شرکت‌های فولاد و زد و بند پشت صحنه برخی از بانک‌ها از جمله بانک تات در این ماجرا خبر می‌داد. که بعد از بررسی اسناد دریافتی، طی گزارشی نسبت به فساد اقتصادی یاد شده هشدار دادیم و البته از دامنه گسترده و 3 هزار میلیارد تومانی آن باخبر نبودیم. اسنادی که در اختیار کیهان قرار گرفته بود به آسانی از سوی مراجع نظارتی، قابل دسترسی بود. در یک نمونه دیگر و باز هم از طریق نیروهای بسیجی و حزب‌اللهی که به لطف خدا همه جا حضور دارند و نسبت به آنچه در کشورشان می‌گذرد، حساس و متعهد هستند، باخبر شدیم که آقای «ک-م» در جریان یک زد و بند و با پرداخت رشوه، حکم تصاحب بسیاری از زمین‌ها و املاک مصادره شده را دریافت کرده است. بعد از بررسی‌های لازم و اطمینان از صحت اسناد دریافتی، ماجرای این زمین‌خواری را که در آن روزها بیش از صدها میلیارد تومان ارزش داشت - البته با تحفظ نسبت به نام و نشان شخص یاد شده - منتشر کردیم. بعد از انتشار این گزارش، حضرت آیت‌الله هاشمی شاهرودی که در آن هنگام ریاست قوه قضائیه را برعهده داشت، پیغام دادند که از این ماجرا تعجب کرده‌اند و برای روشن شدن موضوع، خدمت ایشان رفتیم. آیت‌الله شاهرودی ضمن آن که تصاحب زمین‌ها و املاک و مستغلات مورد اشاره را غیرقانونی می‌دانستند، اظهار داشتند این اتفاق فقط با امضای ایشان امکان‌پذیر است که ایشان نیز به شدت با اینگونه اقدامات مخالف بوده و هستند و از این روی گزارش کیهان را قابل خدشه می‌دانستند. اما، وقتی، کپی سندی که به امضای ایشان رسیده بود را نشان دادیم، به حیرت فرو‌رفتند و البته بلافاصله دستور رسیدگی جدی دادند و ماجرا به خیر گذشت. ولی چگونه سند یاد شده به امضای آیت‌الله شاهرودی رسیده بود و تحت چه عنوانی از ایشان امضا گرفته بودند؟!... آنها چه کسانی بودند؟! و امروزه کجا هستند؟! آیا آنچه به دست کیهان رسیده بود برای مسئولان محترم دولتی و قضایی و مقننه قابل دسترسی نبود؟!

در بسیاری از موارد با نیروهای مومن و متعهدی برخورد می‌کنیم که از فساد و پلشتی در برخی از مراکز دل‌خونی دارند و هنگامی که از آنها می‌خواهیم، اسناد و گزارش‌های خود را در اختیار مسئولان و مراکز ذیصلاح بگذارند، با 3نوع پاسخ روبرو می‌شویم. برخی از آنان معتقدند که مراکز مربوطه از ماجرا باخبرند! شماری می‌گویند، موضوع را با مراکز مورد اشاره در میان گذاشته‌ایم و پاسخی نگرفته‌ایم! و تعدادی نیز، اظهار می‌دارند که دسترسی به مراکز یاد‌شده آسان نیست! و...

بدیهی است که اقدام - هر چند دیرهنگام - دستگاه محترم قضایی برای مقابله با مفسدان اقتصادی و بازگرداندن اموال به غارت رفته یا بیرون از روال قانونی به تصاحب درآمده، در خور تقدیر است ولی چرا «علاج واقعه» به بعد از وقوع موکول شده است؟! پی‌گیری جدی عزیزان دست‌اندرکار در قوه قضائیه از عزم راسخ آنان برای مقابله با مفاسد اقتصادی حکایت می‌کند و همانگونه که در نمونه اخیر - و دهها نمونه دیگر- شاهد بوده‌ایم، بسیاری از آنان از جمله آیت‌الله آملی ریاست محترم قوه قضائیه نسبت به پیشگیری از بروز فساد اقتصادی نیز حساسیت ویژه و بعضا مثال‌زدنی داشته‌اند، بنابراین باید پرسید؛ چه کسانی و چه دستهایی در این مسیر سنگ‌اندازی کرده و می‌کنند؟!

برخورد جدی با مفاسد اقتصادی یکی از اصلی‌ترین عوامل زمینه‌ساز برای رسیدن به الگوی اقتصاد «درون‌نگر»، «منهای نفت» و یا اقتصاد مقاومتی است. چند سال پیاپی است که رهبر معظم انقلاب از یکسو درباره توطئه دشمنان بیرونی برای وارد آوردن ضربه‌های اقتصادی هشدار می‌دهند و از سوی دیگر بر توان داخلی و ظرفیت‌های اقتصادی به کار نگرفته تاکید می‌ورزند و در این میان مبارزه با فساد اقتصادی را برای رسیدن به «سلامت اقتصادی» ضروری می‌شمارند. حضرت آقا در نخستین دیدار هیئت محترم دولت یازدهم با ایشان می‌فرمایند؛ «فساد همچون موریانه است، با قاطعیت و تدبیر جلوی رخنه فساد، پارتی‌بازی، رشوه و اسراف را بگیرید، تا اصولا نیازی به ورود دستگاههای نظارتی به حیطه مدیریتی شما پیش نیاید» ایشان در همان دیدار، کارکنان و مسئولان دستگاههای اجرایی را انسان‌هایی پاک و شریف برشمرده و هشدار می‌دهند «وجود چند انسان ناسالم، متأسفانه مثل میکروب، زحمات و تلاش‌های کارکنان خدوم دستگاهها را زیرسوال می‌برد»...



حسین شریعتمداری





ادامه مطلب ....



http://ift.tt/1fFQ5ps



منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان



تبادل لينك



به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم