۱۳۹۳ دی ۱۰, چهارشنبه

آغاز امامت حضرت ولی عصر(عج) امتداد غدیر

✿✿ السلام علیک یا اباالصالح المهـــدی ادرکنا✿✿



نهم ربیع الاول سالروز آغاز امامت حضرت ولی عصر علیه السلام و روزی که امتداد غدیر است

و آن را غدیر ثانی نامیده اند روزی که عهد و پیمانی دوباره را با ساحت حضرتش می طلبد

عهد و پیمانی تا همیشه.............



به امید روزی که مهدی علیه السلام در کنار کعبه دست نورانی اش را برای بیعت می گشاید و می فرماید...

«هذه یدالله و عن الله و بامرالله .: این است دست خدا و از جانب خدا و به فرمان خداست»



و آن گاه این آیه را تلاوت می فرمایند...

«إِنَّ الَّذِينَ يُبَايِعُونَكَ إِنَّمَا يُبَايِعُونَ اللَّهَ يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ فَمَن نَّكَثَ فَإِنَّمَا يَنكُثُ عَلَى نَفْسِهِ وَمَنْ أَوْفَى بِمَا عَاهَدَ عَلَيْهُ اللَّهَ فَسَيُؤْتِيهِ أَجْرًا عَظِيمًا» (سوره فتح10)

«در حقيقت، كسانى كه با تو بيعت مى‌كنند، جز اين نيست كه با خدا بيعت مى‌كنند؛ دست خدا بالاى دستهاى آنان است. پس هر كه پيمان‌شكنى كند، تنها به زيان خود پيمان مى‌شكند، و هر كه بر آنچه با خدا عهد بسته وفادار بماند، به زودى خدا پاداشى بزرگ به او مى‌بخشد»



پس نخستین کسی که دستش را بوسه می زند و با او بیعت می کند جبرییل است و به دنبال او دیگر فرشتگان و آنگاه نجبای جنیان و سپس نقبا و برگزیدگان انسان



[(فرازی از فرموده امام صادق علیه السلام خطاب به مفضل بن کاظمی بشاره الاسلام ص (268)]



http://ift.tt/1AbER7t









ادامه مطلب ....



http://ift.tt/1y75Naj



منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان



تبادل لينك



به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم


سخنان تکان دهنده جانباز فتنه 88/عکس

به نقل از "ره به ری" :فتنه 88 از جمله فتنه هایی بود که در آن عوام سربلند شدند و تعداد قابل توجهی از خواص که بصیرت نداشتند مردود گردیدند.

سعید حسینی نسب از جوانان قبله تهران است که در فتنه 88 نه تنها چشم به خواص جامعه ندوخت که با توجه به ندای "این عمار رهبر" خود به میدان آمد و جان خود را کف دست گرفت تا حریم ولایت از هجوم فتنه گران در امان بماند.

به مناسبت 9 دی، میهمان این جانباز فتنه 88 بوده و پای سخنان او نشستیم.

در ادامه گفت و گوی پایگاه خبری "ره به ری" با سعید حسینی را مشاهده می کنید:

آموبولانس توان ورود به محدوده درگیری را نداشت ، ماشین پلیس کار حمل و نقل مجروحان را برعهده داشت.

مجروحیت من در روز 25 خرداد بود که به میدان کاج رفتیم و خبر خاصی نبود، اما صحنه های سنگ پرانی و آتش سوزی ها را دیدیدم.

برایمان جای تعجب داشت که چه خبر شده است ؟

اینها به اسم تقلب امده اند ؟ در اعتراض به تقلب این کار را می کنند ؟

این سنگ هایی که می زدند واقعا می توانست به مرگ منجر شود.

حوالی میدان کاج بود که دیدیم به ناگاه از بالا شروع کردند به پرتاب سنگ ،ما موتور اول بودیم.

متوجه نشدم ، چیزی که به صورت من اثابت کرد خیلی بزرگ تر از یک سنگ بود.

در همان گیر دار پرتاب سنگ فتنه گران بود که رویم را برگرداندم و یک سنگ به صورت من اثابت کرد.

در حالت نیمه بیهوش بودم و از حال رفتم.

ما را سوار ماشین پلیس کردند و به بیمارستان منتقل کردند.


آمبولانس نمی توانست وارد محدوده شود و ماشین پلیس کار انتقال مجروح ها را انجام می داد.

یک نفر دیگر هم به همراه من به بیمارستان منتقل شد که از ناحیه صورت مجروح شد و در بیمارستان به شهادت رسید و در بیمارستان به من هم اجازه خروج نمی دادند و فکر می کردند که ایشان از دوستان ما بوده و با ما اماده است.

حالت نیمه بیهوش بودم و پیشانی ام کاملا باز شده بود و وقتی به بیمارستان منتقل شدم و از دوستم درباره زخمی شدن صورتم پرسیدم و زخم صورت را به آن نشان دادم ، فشارش افتاد.

دوستان به شوخی می گفتند : ما برای تو کمپوت و آب میوه آوردیم تا حالت بهتر شود ، زخم پیشانی ات را که دیدم فشارت افتاد و کمپوت ها رو خوردوم...

حالت عجیبی بود ، پیشانی ام باز شده بود و خون بالا می اوردم

در این حد به خاطر دارم که پیشانی ام کاملا باز شده بود و حالم اصلا خوب نبود ، بی قراری می کردم ، خون بالا می اوردم ، اما متاسفانه شهادت قسمتم نشد.

به بیمارستان رفتیم و سرم را بخیه کردند و قرار شد مرا عمل کنند و چند روزی بود که آن قدر به من مسکن زدند که گاهی چشمم را باز می کردم و دوباره حالت بی هوشی به من دست می داد.

از بیمارستان به خانه ما زنگ زدند و موضوع را اطلاع دادند و برخورد مادرم خیلی برایم عجیب بود.

مثل یک کوه ، ذره ای ناراحت نشد و گفت : تو در این راه قدم گذاشته ای و اگر تا اخر این مسیر هم بروی من ناراحت نخواهم شد.

ایشان به من می گفتند : حالا که زخمی شدی دلسرد نشوی ها ؟ این سخنان بسیار مرا آرام کرد و باری از دوش من برداشت.

وقتی پدرم بالای سر من رسید ، طوری با من برخورد کرد که انگار یک مدال مهم را کسب کرده ام و کار بزرگی انجام داده ام.

افتخار را در چشمان پدرم دیدم.


پزشک ها می گفتند ممکن است از زیر عمل زنده بیرون نیایی

من 25 خرداد زخمی شدم ، 5 تیر ماه کنکور داشتم و نزدیک 10 روز در بیمارستان بودم و قرار بود عمل شوم و پزشک ها می گفتند : اگر عمل کنیم رگی پشت پیشانی شما هست و ممکن است زنده از زیر عمل بیرون نیایی و عمل کردن شما ریسک بسیار بزرگی است.

پزشک ها ساعت ها با هم بحث می کردند که من را عمل کنند یا نه ، هر کدام هم دلایل و نگرانی خاص خود را داشتند .

یکی می گفت :اگر عمل کنیم ممکن است فوت شود ، دیگری می گفت : اخر که چه ؟ باید عمل کنیم تا بالاخره فرجی حاصل شود.

در همان روزها بود که اولین نماز جمعه ای که رهبری پیشنماز آن بود و با حضور پر شور مردم همراه بود ، در حال برگزاری بود و آن نماز جمعه را در بیمارستان دیدم.

واقعا هر کسی که ذره ای علاقه به رهبری داشته باشد ، با دیدن این نماز گریه می کرد.

همین اتفاق برای من افتاد ، تقریبا نیمه بیهوش بودم ،پدرم در حال نگاه کردن نماز جمعه بود ، صدا به گوشم آشنا آمد ، (هیچ وقت آن صحنه را فراموش نمی کنم ) آخرای خطبه بود و رهبری آن سخنان خاص خطاب به امام زمان را می خواند پدرم از اتاق خارج شد و صدای آقا را که شنیدم فقط اشک می ریختم.

در همان روزها بود که پزشک ها امدند و گفتند : آقا شما مرخصی و به منزلت برو..

گفتم : مگر قرار نبود که مرا عمل کنید ؟

گفتند :نمی دانیم اسمش را معجزه بگذاریم یا نه ؟ آزمایش هایت را نگاه کرده ایم و انگار در این یکی دو روزه همه علائم بر طرف شده و نیاز به عمل ندارید.

من نیز به منزل بازگشتم و در جلسه کنکور نیز شرکت کردم.

حدود 9 روز بستری بودم.

خیلی بخیه های سرم زیاد بود انگار که پوست سرم را جمع کرده و بستند....

وقتی از بیمارستان خارج شدم ، فتنه گران شماره ام را پیدا کرده بودند و با من تماس می گرفتند و بد وبیراه می گفتند و زخم زبان می زدند و حتی جلو منزل اذیت کردند و رفتند..

خانواده ام به مسئولان سپاه گفتند : ممنونیم که فرزند ما را در این راه بردید..

فکر نمی کردم خانواده اینگونه با موضوع برخورد کنند. یک روز که برخی مسئولان برای عیادت من امدند و از مادرم پرسیدند که چه درخواستی دارید ؟ مادرم خیلی تشکر کرد که فرزند من را در این جریان و این خط برده اید و از این بابت خوشحال بودند که موجب تعجب من هم بود .

پدرم می گفت : در فتنه ای که از بعضی آقایان انتظار می رفت بیایند وسط و نیامدند فرزند من به میدان آمد و راه درست را انتخاب کرد و این خلیلی برای من ارزش دارد.

من کسی نیستم که بخواهم از طرف جمع صحبت کنم و خود را در حدی نمی دانم که بخواهم بگویم : من خدمتی کرده ام ، بسیار بودند دوستانی که زحمت کشیدند و جان خود را کف دست گرفتند و خیلی چیزها را از دست دادند و خدمت هایی کردند که به چشم نیامد شاید هیچ گاه کسی از آن مطلع نشود وخیلی هم در این میدان ضربه دیدند.

تا قبل از سخنان آقا مرز معترض و فتنه گر مشخص نبود ، بعد از سخنان ایشان فقط اغتشاش گران بودند که در میدان ماندند.

قبل از سخنان آقا فتنه گر و معترض در یک خط بودند و هر دو به میدان آمدند و قابل تشخیص نبود که چه کسی معترض و چه کسی فتنه گر است ، اما پس از نماز جمعه آقا اتمام حجت شد ، ان سخنرانی فصل الخطاب بود و بعد از آن سخنرانی هرکس که به میدان امد فتنه گر بود و معترض به میدان نیامد و هرکس که امد معاند بود.

یکی از انتظاراتی که بعد از سخنرانی آقا در نماز جمعه از خواص و سیاست مداران داشتم این بود که مرز بندی کنند و رسما فتنه را محکوم کنند.

آنهایی که به اسم جمهوری اسلامی شناخته می شوند باید با فتنه گران مرز بندی می کردند.

بر فرض که برخی خواص بر این باورند که در انتخابات تقلب شده است. باید بعد از این سخنرانی با فتنه مرز بندی می کردند ، کاری که خیلی ها انجام ندادند.

ما به این میدان آمدیم و نهایت این بود که جان خود را بدهیم و سعادت مند شویم ، چیزی که نصیب ما نشد.

ضربه ای که دیدم و مجروحیتی که برایم پبش امد هیچ تاثیری در انگیزه بچه حزب الهی ها و بسیجی هایی که با ما در ارتباط بودند نداشت و آنها را با انگیزه تر نیز کرد.

کسی که با سنگ به پیشانیم زد مقصر نیست ، مقصر سران فتنه اند

اگر بر فرض محال روزی این بنده خدایی که به سنگ به پیاشنی شما زد را ببینی چه می گویی و از او چه می پرسی ؟

خیلی زیاد به این موضع فکر کردم و اگر این آدم را ببینم می گویم : به چه دلیل این سنگ را زدی ؟ آیا من به تو بدی کرده بودم ؟

ما همان روز هم که رفتیم ، هدفمان درگیری نبود و برای تامین امنیت رفتیم.

در بعضی موارد خانمی را که چادری بوده ، چادر از سرش کشیده یا مسجد را به آتش کشیده بودند ، ما رفتیم تا امینت را حفط کنیم ، رفتیم تا اگر کسی اعتراض دارد اعتراض خود را انجام دهد و امنیت مردم نیز در کنار ان حفظ شود.

کسی که سنگ را به من زد مقصر نیست ، مقصر اصلی سران فتنه اند که از دروغ تقلب کوتاه نیامدند و اگر کوتاه می امدند کار به جایی نمی کشید که این افراد سنگ برداشته به خیابان بیایند .

خیلی این فتنه صدمه وارد کرد ، من که کسی نیستم که بخواهم حرفی بزنم ، اما باید حواسمان باشد که یک طرف به قاضی نرویم و بگوییم یک آشوبی بود و تمام شد و رفت ، هرکسی که کاری انجام داده باید پاسخگو باشد که به چه حقی این کارها را کرده اند.

ما وقتی رفتیم ، هدفمان حفظ ارزشی به نام ولایت فقیه بوده است .کاری هم به شخص نداشتیم ، نه به احمدی نژاد کار داشتیم ، نه به این و آن ما فقط برای این رفتیم که از حریم ولایت دفاع کنیم.





ادامه مطلب ....



http://www.nooreaseman.com/forum260/thread72347.html



منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان



تبادل لينك



به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم


از هر دست بدهی از همان دست پس می‌گیری


از هر دست بدهی از همان دست پس می‌گیری











عن ابی عبدالله علیه السلام : کان ابوذر رضی الله عنه یقول فی خطبته ... یا مبتغی العلم قَدَّم لمقامک بین یدی الله عزوجل فانک مُثابٌ بِعَمَلِک کما تَدینُ تُدانُ یا مبتغی العلم. [۱]

این روایت نورانی سه فراز دارد که با « یا مبتغی العلم » آغاز می شود . دو فراز آن را توضیح دادیم اما در این فراز پایانی می فرماید :

ای کسی که جویای علم] نافع[ هستی برای آن روز که در پیشگاه خداوند قرار می گیری عملی بفرست به درستی که تو دربرابر عملت پاداش می گیری از هر دست که بدهی ازهمان دست پس خواهی گرفت ای جویای علم .


سه نکته مهم در این روایت بیان شده است :

دنیا چیزی نیست جز عمل خیر و شری که باقی می ماند .

باتوجه به این که جز خیر و شر باقی نمی ماند مراقب باش دلبستگی های دنیوی تو را از کار خیر باز ندارد .

توجه داشته باش که یک روزی در برابر خداوند قرار می گیری و در آنجا ثواب به عمل تو داده می شود و بعد اشاره به یک اصل کلی می کند می فرماید : « کما تدین تدان »هر طور عمل کنی همان طور نتیجه آن را می بینی در روایت داریم : «مَن حَفَرَ بئراً لأخیه وقع فیه» اگر کسی چاله ای برای برادرش بکند ، خودش در آن می افتد یا در روایت داریم : «مَن هَتَک حجابَ غیره انکشفت عوارت بیته» کسی که پرده دری کند برای دیگران عیوب خودش آشکار می شود « من عاب عیب و من شَتَم اجیب و مَن غَرسَ اشجار التُقی اجتنی ثمار المُنی » .کسی که عیب جویی کند ، عیب او را می گویند و کسی که فحاشی کند ، جواب می شنود کسی که درخت تقوا بکارد میوه آرزوها را می چیند . همه این روایات مصادیق کما تَدین تدان است .




منبع : درس خارج فقه استاد محمدی ری شهری

تاریخ تدریس : 91/12/22

[۱] الکافی، ج۲، ص۱۳۴





ادامه مطلب ....



http://www.nooreaseman.com/forum137/thread72346.html



منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان



تبادل لينك



به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم


عجله نکنید...


عجله نکنید...











متن حدیث:



الإمامُ الصّادقُ عليه‌‏السلام:



لا يَزالُ المُؤمِنُ بِخَيرٍ ورَخاءٍ وَرَحمَةٍ مِنَ اللّه ما لَم يَستَعجِلْ فَيَقنَطُ فَيَترُكُ الدُّعاءَ .قُلتُ لَهُ : كَيفَ يَستَعجِلُ ؟ قالَ : يَقولُ : قَد دَعَوتُ مُنذُ كَذا وكَذا ولا أرَى الإجابَهَ !







امام جعفر صادق عليه‌‏السلام فرمودند:



مؤمن پيوسته در خير و رفاه و رحمت خداست، مادام كه عجله نشان ندهد و نوميدانه دست از دعا نكشد.



راوى مى‌‏گويد: عرض كردم: چگونه عجله نشان مى‏‌دهد؟فرمود: مى‏‌گويد مدتها است دعا مى‏‌كنم و اجابتى نمى‏‌بينم.









«بحارالأنوار،جلد 93 صفحه 374»



برگرفته از سایت موعود















ادامه مطلب ....



http://www.nooreaseman.com/forum169/thread72345.html



منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان



تبادل لينك



به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم


نهم ربیع الاول؛ روز شادی ائمه یا ایام حزن آل‌الله؟

سید محمد علی هاشمی رضوانی: طبق نقل بسیار مشهور بین دانشمندان اسلامی حضرت امام حسن عسگری (ع) در هشتم ماه ربیع الاول سال ۲۶۰ هجری قمری به جوار الهی رحلت فرمودند(۱) طبق نقل شیخ صدوق وقتی خبروفات آن حجت الهی منتشر شد: ارتجّت سر من رای وقامت ضجة واحدة (مات ابن الرضا) (۲) عطلت الاسواق و غلقت ابواب الدکاکین ورکب بنوهاشم و الکتاب و القواد و القضاة و المعدلون و سائر الناس الی ان حضروا جنازته فکانت سرمن رای شبیها بالقیامة (۳) شهر سامرا مضطرب و پریشان شد و فقط یک غوغا به پا شد که ابن الرضا ازدنیا رفت.



بازارها تعطیل شد و درب دکانها بسته شد؛ بنی هاشم و مقامات لشکری و کشوری و سایر اصناف مردم به سوی بدن مطهر حضرت حرکت کردند و شهر سامرا قیامت شد.



اتفاق دیگری که طبق نقل لحظاتی پس از ارتحال آن امام همام رخ داد، محاصره بیت شریف ایشان از طرف معتمد عباسی بود.



عمّال طاغوت گوشه گوشه ی بیت مبارک امام را بازرسی و اموال خانه را مهر و موم کردند. از سوی دیگر زنانی را آوردند که قادر به تشخیص زنان آبستن بودند تا بلکه به وجود مبارک حضرت مهدی (عج) دست بیابند و مانع از حیات مبارک بشوند (چه آنکه به زعم صد در صد باطل اینان حضرت هنوز به دنیا نیامده بودند) حتی در بعضی منابع آمده است که گروهی با اسب به ناگاه واردخانه امام حسن عسگری (ع) شدند و به غارت و سرقت پرداختند (۴)



این حادثه جانکاه تا حدودی یادآور واقعه ی جانسوز کربلاست که چه جسارتها برعترت رسول الله (صلی الله علیه و آله) روا داشتند. این وقایع در روز هشتم یا شاید هم روز نهم ربیع الاول به وقوع پیوسته است یعنی این روزها هم روزهای عزای حضرت امام حسن عسکری(علیه السلام) است، هم عزای شهادت ایشان و هم عزای جسارت به بیت آن بزرگوار و هتک حرمت ناموس آن حضرت.



ولی درد آور است که متاسفانه بسیاری از ما روز نهم ربیع را جشن می گیریم و بدتر آنکه بعضی از ناآگاهان اصرار عجیبی بر این جشن دارند و بسیار زننده تر آنکه آن را به مقام منیع و شامخ حضرت سیدة نساء العالمین زهرای مرضیه (سلام الله علیها) مرتبط می کنند بگذریم از بعضی اخبار افتضاحات که گه گاه از مراسم های مرتبط با آن گزارش می شود که ظلمات فوق ظلمات است!



ای کاش اگر هم واقعا چنین روزی ریشه ی واقعی داشت در مراسم آن بعضی ادله ی متقن امامت مولی الموحدین علی بن ابیطالب (علیه السلام) مطرح و بعضی شبهات نوظهور پاسخ داده می شد. از ظلمی که بر اهل بیت (ع) و برنفس نفیس رسول الله (ص) توسط منافقین روا شد آن هم با سند و مدرک بحث می شد که البته متاسفانه حتی عیدالله الاکبر ما یعنی عید غدیر ما هم معمولا چنین نیست.



آیا فوت خلیفه دوم در نهم ربیع اتفاق افتاده؟!



اما آیا عید نهم ربیع چنان است که تا این اندازه مشهور شده است؟ آیا واقعا فوت خلیفه ی دوم مکتب خلفا در این روز یا حوالی آن بوده است؟ اصلا ریشه ی این خرافه چیست؟



باید عرض کنیم مرگ وی به هیچ وجه در این ایام نبوده است بلکه در اواخر ماه ذی الحجة بوده است (۵) لازم است قبل از پرداختن به ریشه ی این عید موهوم حدیثی شریف را از رسول خدا (ص) نقل کنیم.



آن وجود مقدس طبق نقل مرحوم کلینی می فرمایند: و لاقول و لاعمل و لانیة الاباصابة السنه: (۶) و هیچ اعتقادی و هیچ عملی و هیچ نیتی نیست مگر آنکه منطبق برسنت بوده باشد پس باید جستجو کنیم که آیا ریشه ی روز نهم ربیع سنت هست یا خیر؟ و گرنه به یک سفارش مهم رسول خدا عمل نکرده ایم – العیاذ بالله



آیا عیدالزهرا سند روایی دارد؟!



حقیقت آن است که ریشه ی این به اصطلاح عید حدیثی است طولانی و البته با سندی بسیار نامعتبر و باز هم – البته – با یک مشکل متنی بسیار اساسی!



روشن است که در این مجال کوتاه نمی توان به صورت مفصل وارد یک مقاله ی علمی شد اما سعی می کنیم مطالبی برخوردار از پشتوانه ی علمی تقدیم کاربران گرامی بکنیم:



نخست در مورد سند حدیث: علامه مجلسی – درباره سند خبر می نویسد: ... رواه خلف السید النبیل علی بن طاووس رحمة الله علیهما فی کتاب زوائد الفوائد و الشیخ حسن بن سلیمان فی کتاب المحتضرو اللفظ هنا للاخیر و سیأتی بلفظ السید – قدس سره – فی کتاب الدعاء قال الشیخ حسن: نقلته من خط الشیخ الفقیه علی بن مظاهر الواسطی باسناد متصل عن محمد بن العلاء الهمدانی الواسطی و یحیی بن محمد بن جریح البغدادی قالا : [متن حدیث] علامه مجلسی به مناسب دیگری در بحارالانوار چنانچه در متن فوق نیز آشکار است این حدیث را می آورند و می فرمایند: قال السید بن طاووس فی کتاب زوائد الفوائد روی ابن ابی العلاء الممدانی الواسطی و یحیی بن محمد بن حویج البغدادی قالا: [متن حدیث] (۸)



اما سند اول چند اشکال دارد که به بعضی از آنها اشاره می کنیم: اسناد متصل (۹) جناب شیخ حسن حلی اصلا معلوم نیست از چه کسانی تشکیل شده است آیا ثقه اند یا غیر ثقه؟ آیا می شود به قول آنان اعتماد کرد یا نه؟ اما اشکال بعدی آن است که هر دو راوی مستقیم از جناب احمد بن اسحاق که از اجلاء اصحاب حضرت عسکری(ع) بوده است و قسمت عمده حدیث را این دو راوی از ایشان نقل کرده اند. هر دوی این راویان مجهولند و اصلا اسمی از آن دو در کتب هشتگانه رجالی که نزد محققین شناخته شده اند به میان نیامده است. چنانچه در معجم رجالی آیت الله خویی قدس سره نیز نامی از آنها نیامده است.



اما نام این دو راوی در سند دوم بحارالانوار اندکی با نام آن دو نفر موجود در سنداول تفاوت دارد ولی این تفاوت مشکلی برای مدعای مقاله نمی آفریند چون این دو نفر نیز سرگذشتی یکسان با دو راوی سند اول دارند و هیچ نامی از آنها در کتب رجالی فوق وجود ندارد.



مضافا برآنکه سند دوم دارای ارسال یعنی افتادگی نام بعضی از روات از سند می باشد. پس سند این حدیث طولانی کاملا فاقد اعتبار است اما در کنار این مشکل سندی یک مشکل اساسی دیگر وجود دارد و آن اینست که: آن طور که متن حدیث می گوید: این روز یعنی نهم ربیع الاول عیدی بسیار با عظمت با فضیلت که دارای نامهای متعددی است. از جمله یوم المباهلة و یوم المفاخرة و یوم قبول الاعمال و یوم العبادة و یوم الاسلام. حال یک پرسش اساسی رخ می دهد به عبارت دیگر یک اشکال و آن اینکه چرا فقط پس از گذشت حداقل دو قرن و نیم یعنی ۲۵۴ سال از هجرت نبوی این روز با عظمت و نجاتبخش مطرح شده است؟



چون جناب احمد بن اسحاق این روایت را از حضرت امام حسن عسکری (علیه السلام) نقل می کند و حضرت در سال ۲۵۴ به امامت نائل آمده اند و از ظاهر نقلی که منسوب به جناب احمد بن اسحاق می باشد برمی آید که این روایت را در دوران امامت حضرتش از ایشان شنیده است.



خواننده محترم احتمالا می داند که این ۲۵۴ سال و به خصوص در زمان امام باقر و امام صادق (علیهما السلام) ونیز در زمان ولایتعهدی حضرت امام رضا (علیه السلام) فرصت تبیین و تبلیغ چنین روز بابرکتی در کنار تبیین سائر آموزه های مذهب تشیع فراهم بوده است.



به ویژه در زمان بنی عباس – لعنة الله علیهم – که با شعار دروغین "رضایت آل محمد علیهم السلام" روی کار آمدند. یک دلیل بسیار خوب و روشن برای اثباتِ وجود فرصت برای تبلیغ این عید، صدور زیارت شریفه ی عاشورا با آن مضامین الهی و سیاسی والا و روشن از حضرت امام باقر (ع) است. پس این اشکال دلیلی اساسی برجعلی بودن این خبر عجیب است.



در پایان این مقاله نکته ای اساسی را متذکر می شویم و آن اینکه کدام یک از آموزه های قرآن یا عترت یا عقل سلیم به آدمی اجازه می دهد براساس یک حدیث جعلی در ایام عزای اهل بیت(ع) جشنی به راه بیندازد؟ احیانا به بعضی گناهان دچار بشود و باعث ریختن خون شیعیان هر چند در کشورهای دیگر بشود و نیاز مبرم جامعه ی مسلمین یعنی وحدت را نشانه برود و بعد باعث شادمانی آل الله (ع) بشود!؟



پانوشت

۱- رسالة فی تواریخ النبی و الال (ع) علامه آیت الله شیخ محمد تقی شوشتری – قدس سره – ص۴۵ و۴۶ و حیاه الامام العسکری (ع) محمد جواد طبسی ص۳۱۰

۲- کمال الدین ج۱ ص۴۳

۳- ابن الصباغ المالکی الفصول المهمة ص۲۷۱ (هر دو مورد از کتاب حیاة الامام العسکری (ع) ص۳۱۶)

۴- همان مأخذ ص۳۱۹و۳۲۰

۵- مراجعه کنید به کتب سیره و تاریخ

۶- اصول کافی ج۱ ص۷۰

۷- بحار الانوار ج۳۱ ص۱۲۰

۸- همان ج۹۵ ص۳۵۱

۹- اسناد متصل: یعنی سندی که نام همه راویان روایت، در آن ذکر شده است





ادامه مطلب ....



http://www.nooreaseman.com/forum229/thread72344.html



منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان



تبادل لينك



به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم


ناگفته هایی از شهید فتنه «سید علیرضا ستاری» + فیلم


قوه قضاییه باید سران فتنه را محاکمه کند؛

ناگفته هایی از شهید فتنه «سید علیرضا ستاری» + فیلم





آنهایی که مسبب فتنه بودند باید جوابگو باشند، چرا نمی آیند معذرت خواهی کنند، چرا نمی آیند موضع شان را مشخص کنند؟ چرا اینقدر دل رهبر را خون می کنند؟ این غائله برای چه به پا شد؟




















عمارنامه - سیدعلیرضا ستاری در وبلاگ شخصی‌اش، خود را بدین شرح معرفی کرده بود: «امدادگر هلال احمر که در روز عاشورای حسینی توسط کوفیان تهران مورد ضرب و جرح و پس از آن انواع شکنجه وحشیانه قرار گرفت و اینک ... ولی خوشحال از سربلندی در برابر بهترین دوستش خدا، در این آزمون سخت». وی همچنین در جایی دیگری آورده است: «خسته ام از گرگ بودنها در لباس میش از نامردیها در لباس مرد از.... صراطهای مستقیم.»







در ادامه یکی از شعرهایی سروده شده به نقل از وبلاگ شخصی‌اش می‌ آید:



«چشم بد دور،عمرتان بسیار

کس نبیند ملالتان آقا»

«من نمردم تو خون دل بخوری

تخت باشد خیالتان آقا»

حاج عباس و آقا عزیز و حاج اصغر

مردهای زمانه‌اند آقا

دیگران هم یزیدیان هستند

فکر عذر و بهانه‌اند آقا

قلب من از وجودشان خون است

خون به قلب تو می‌کنند هنوز

من کوچک، بسیجی‌ات هستم

گر چه دور از تو بوده‌ام هر روز

از همین راه دور مشتاقم

از همین راه دور دلتنگم

تو ببین مثل ظهر عاشورا

با یزیدیان عصر می‌جنگم

چشم‌هایم فدای عباست

تشنه رد پای عباسم

آرزو کرده بوده‌ام آقا

کاش بودم به جای عباست

آرزویم روا شد و دیدم

مشک خالی چقدر سنگین است

مشک خالی و ساقی بی‌دست

آرزوهای عاشقی این است

«جسم تو کامل است ناقص نیست

می‌دهد عطر یک بغل گل یاس»

«دستت اما حکایتی دارد

رحم الله عمی العباس»


در شب سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی میهمان خانواده شهید سیدعلیرضا ستاری که در روز عاشورای سال 88 از سوی فتنه گران مورد هجوم قرار گرفت و به عنوان افتخارآمیز «جانباز فتنه» نائل آمده بود، شدیم؛ جانبازی که چهار سال بعد از آن واقعه بر اثر جراحات شدید به شهادت رسید، جانبازی که پدرش بعد از جراحات پسرش دچار سکته شده است و اکنون در گوشه منزل دوران نقاهت را می گذراند، جانبازی که یک دختر 7ساله دارد به نام نازنین فاطمه و یک پسر 2 و سال هشت ماهه به نام امیرعباس، جانبازی که همسرش به دلیل تألمات روحی و گرفتگی صدا کمتر با ما سخن گفت، جانبازی که کارت جانبازی اش فقط یک ماه است که صادر شده، جانبازی که...







لطفاً کمی از آغاز زندگی علیرضا و نحوه گذران کودکی اش برایمان تعریف کنید؟

مادر شهید: علیرضا سال 60 متولد شد، بعد از خواهرش فرزند دوم من بود. از بچگی هر وقتی میخواستم به علیرضا شیر بدهم با وضو بودم و از آن لحظه اول شروع زندگی مان هم همیشه لقمه پاک و طیب در زندگی مان بود. علیرضا از بچگی ویژگی های بارزی نسبت به بچه های هم سن خودش داشت که یکی از آنها این بود که خیلی خوب طبق خصوصیات اخلاقی شان با آنها ارتباط برقرار می کرد و از یک روح سیال، بزرگ و با عظمت برخوردار بود، خیلی بخشش داشت و اگر از کسی ناراحت می شد خیلی راحت می گذشت.

خواهر شهید: علیرضا همیشه طرفدار حق بود. من خواهر کوچک ترشان هستم. از کوچکی یادم هست هروقت اتفاقی می افتاد که علیرضا در آن دخیل بود، همیشه طرف حق را می گرفت، هیچوقت ناحقی از علیرضا ندیدیم و از کسی هم نشنیدیم که مثلاً در فلان مسئله علیرضا حق را زیر پا گذاشت یا طرف حق را نگرفت. یکی دیگر از ویژگی های شخصیتی علیرضا این بود که خیلی صبور بود، بزرگترین اتفاق هم که برایمان می افتاد اولین کسی را که می توانستیم به او خبر بدهیم و به او پناه ببریم علیرضا بود، آرامشی به ما می داد که هیچ کس دیگری نمی توانست به ما دهد و این بخاطر دل بزرگ و صبر عظیمش بود.


پدر علیرضا به رحمت خدا رفته است؟

مادر شهید: نخیر، به خاطر مسئله علیرضا خیلی مریض هستند سکته کرده بودند و الان الحمدالله حالشان بهتر است.




در مورد کودکی علیرضا و شروع به تحصیل او هم بفرمایید در کدام مدارس ادامه تحصیل داد؟

مادر شهید: علیرضا بچه خیلی باهوشی بود، تا کلاس پنجم شاگرد اول یا دوم بود، یک سال مدرسه صنایع هواپیمایی رفت و دوره 4 سال ابتدایی را در مدرسه علامه طباطبایی طی کرد، دوران راهنمایی اش در مدرسه نمونه امت و دبیرستان اش در مدرسه راهیان دانشگاه در رشته ریاضی فیزیک طی شد. علیرضا فوق العاده باهوش بود، در هر مقطعی یک شاگرد بارز بود و معمولا کارهای دشوار مدرسه را انجام می داد، چون من خیلی در مسئله رفتن به مدرسه و بازگشت از مدرسه شان دقیق بودم، وقتی با تأخیر می آمد، جستجو می کردم به مدرسه زنگ می زدم به مدرسه می رفتم و مثلا می دیدم در مدرسه دارد کارهای دفتری را انجام می دهد. از اینکه مسئولیت بگیرد هیچ ابایی نداشت یعنی بزرگترین مسئولیت هم که به گردنش می گذاشتند به بهترین نحوی انجام می داد، مسئولیت پذیر بود و همیشه گرایش به حق داشت.

خودم از 12 سالگی او را بردم در دامان بسیج انداختم گفتم بچه ام اینجا سالم می ماند و خودم هم حمایتش کردم و خودم هم بسیجی بودم و هر کجا که می خواست برود همیشه همراهش بودم. گفتم اگر در دامان ولایت بزرگ شوند خطری نمی تواند تهدیدش کند چون شخصیت اش زیربنایی ساخته می شوند؛ خب از کودکی خانواده روی آنها کار کرده بود ولی از سن 12 سالگی که سن بحران پسربچه هاست او را در دامن بسیج انداختم و الحق و الانصاف هم خیلی خوب جواب داد.




بعد از دوران تحصیل در کدام دانشگاه مشغول تحصیل شد؟

مادر شهید: دانشگاه امیر کبیر در رشته عمران.

خواهر شهید: وسط درس مسئله جانبازی برایش پیش آمد و تحصیل اش متوقف شد.


قبل از حادثه روز عاشورای88 شغل علیرضا چه بود؟

مادر شهید: علیرضا در کار ساخت و ساز و کارهای عمرانی بود، با دایی هایش همکاری داشت.


چه سالی ازدواج کردند؟

مادر شهید: در محل کار با همسرش آشنا شد و از طریق برادرم پیگیری شد، من به مادر همسرش گفتم که علیرضا هیچ چیز ندارد بجز یک موتور و یک موبایل؛ ولی با همین موتور و موبایل می رفت پروژه های عظیمی را پیدا می کرد که مثلا مصالحشان را بگیرند یا به عنوان مزایده در آن شرکت کنند. سال 84 زندگی ساده شان را با یک اتاق در طبقه پایین منزل ما شروع کردند، بعد از دو سال هم دخترشان به دنیا آمد.


راجع به اتفاقات سال 88 توضیح بفرمایید.

مادر شهید: شب تاسوعا جلسه ای رفته بود بعد از جلسه که آمد منزل، دیدم خیلی بی تاب است. می گفت با وجود اینکه آقا امام حسین(ع) حضرت اباالفضل(ع) را داشتند چطور آن مصیبت برایشان اتفاق افتاد؟ فردای آن شب با لباس هلال احمر رفته بود، عضو داوطلب هلال احمر بود و سالی سه چهار بار خون می داد و در فعالیت های داوطلبانه هلال احمر شرکت می کرد. روز عاشورا در خیابان خوش وقتی که می بیند اغتشاشگران یک نفر بسیجی را گرفته اند و به قصد کشت کتک می زنند و حتی بنزین رویش ریخته اند که آتشش بزنند، علیرضا لباس هلال احمرش را درمی آورد و روی آن بسیجی می کشد و او را از مهلکه خارج می کند و می کشاند در کنار خیابان، در همین اثنا یک نفر از آن جمع صدا می زند که این فرد اطلاعاتی است؛

خواهر شهید: چون علیرضا ریش داشت، در ایام محرم ما هیچ وقت ایشان را بدون ریش ندیدیم. بخاطر شمایلی که داشت یک نفر از همان جمع فریاد می زند که این اطلاعاتی است و جمعیت به سویش هجوم می آورد که طبق تعریف خودش حدود 30 نفر یا بیشتر بودند که محاصره اش می کنند و عمودی که بر سرش می زنند و...


روایت مجروحیت را از زبان خودش شنیده بودید؟

مادر شهید: علیرضا می گفت من دیگر فکر نکردم که باید بروم جلو یا بایستم، چون خیلی پیرو امام حسین(ع) بود تعریف می کرد که به این مسئله توجهی نداشتم. سریع جلو می رود و به این هم فکر نمی کند که ممکن است برای خودش چه خطرات و چه صدماتی ایجاد شود، می گفت کسی جرأت نمی کرد برود جلو، او که جلو رفت که آن بسیجی را نجات دهد شناسایی اش کردند و میله آهنی به سرش زدند و بر اثر این ضربات سه جای جمجمه اش آسیب دیده بود، بینایی چشم چپش را از دست داده بود، گونه ها و مهره کمرش شکسته بود و دچار ضایعه اعصاب و روان شده بود، چون علیرضا را بعد از آن ضربه می برند در خانه ای و بسیار شکنجه می کنند و بعد در خیابان رهایش می کنند، عده ای او را پیدا می کنند و به بیمارستان امام خمینی(ره) می برند. هر کس از تلویزیون علیرضا را دیده بود نشناخته بود، ما هم که از تلویزیون دیدیم او را نشناختیم. وقتی با او مصاحبه می کردند، گفتم مثل اینکه این پسر من است علیرضا است، وقتی که اسمش را گفت ما متوجه شدیم او علیرضاست، ما ابتدا اصلا نشناختیم که خودش است.

خواهر شهید: وقتی که به بیمارستان رسیده بوده حتی دکتر جواز دفن اش را هم صادر کرده بوده و بعداز اینکه علیرضا چشمش را باز می کند دکتر به گریه می افتد می گوید پسر چه کسی تو را برگرداند، من جواز دفن ات هنوز در دستم است. قبل از به هوش آمدن علائم حیاتی نداشته است.


شما روز عاشورا کجا بودید و چطور از این اتفاق باخبر شدید؟

مادرشهید: ما سه روز از او خبر نداشتیم و فقط اخبار را پیگیری می کردیم ولی نمی دانستیم کدام بیمارستان است، بخاطر مسائل امنیتی دقیقا بیان نمی کردند.


وقتی او را برای شکنجه به آن خانه می برند بعد از چند وقت رهایش می کنند؟

مادرشهید: ما دقیقاً نمی دانیم، ولی قضایا را برای فرمانده شان گفته بود، می گفت وقتی ضربه به سرم خورد و به عالم بیهوشی رفتم، مقداری از صحنه روز عاشورا را به من نشان دادند و آنجا به من گفتند که تو نباید به این فکر کنی که چطور با وجود حضرت اباالفضل چنین مسئله برای امام حسین(ع) پیش آمد. آنجا علیرضا می خواسته از دنیا برود و می گفت: مثل اینکه یک هاتف یا حضرت اباعبدالله(ع) (چون چهره را ندیده بود) به من گفت تو برو مواظب رقیه سه ساله ات باش، آن زمان نازنین فاطمه درست سه ساله بود.

خواهر شهید: علیرضا می گفت که من در عالم خواب همیشه وقتی «هل من ناصر» می شنیدم می گفتم «یا لیتنا کنا معک» و الان که فرصت شده به من گفتند که الان فرصت آن نیست برگرد برو مراقب رقیه سه ساله ات باش، از همان زمان علیرضا عوض شد، علیرضای شوخ طبع ما عوض شد، آرام شد هر سال محرم ما رفتارهای عجیبی را از علیرضا می دیدیم، شاید سه روز می شد که ما از علیرضا خبر نداشتیم وقتی می آمد حال خیلی عجیبی داشت.

همسر شهید: هیچوقت روز عاشورا سالم نبود، همیشه صورت و سینه اش زخم داشت، دو ماه محرم و صفر خودش را به این صورت نگه می داشت، خودش را فدا می کرد، یعنی اینقدر به صورتش سیلی می زد، خودش را جای حضرت فاطمه(س) قرار می داد، جای حضرت زینب(س) و حضرت رقیه(س) می گذاشت، قبل از اینکه این بلا سرش بیاید هم واقعاً حسینی بود چه قبل از عاشورای88 و چه بعد از آن، یعنی علیرضا محرم و صفر در حال خودش نبود، هر وقت علیرضا را می دیدیم زمزمه شعرهای حسینی بر لب داشت خودش شعر می گفت، از زبان خودش شعرهای هیئت را می خواند و واقعاً خودش را در آن حالت می دید.


خب بعد ازاینکه مطلع شدید علیرضا زنده است، چطور پیگیر وضعیت او شدید؟

مادر شهید: خواهرزاده هایم با ما تماس گرفتند و گفتند که علیرضا را ما در تلویزیون دیدیم، ما مطلع شدیم که زنده است. شکستگی سر، مهره کمر و بعداً سردردهای شدید و تاری دیدش عارضه هایی بود که بخاطر آن ضربه ها و شکنجه هایی که دیده بود برایش ایجاد شد. علیرضا خیلی ناراحت بود از اینکه می گفت من ساعت هایی را کنار راهرو بیمارستان امام خمینی(ره) بودم و هیچ کس توجه نمی کرد که این جراحت ها بر من وارد شده، ولی بعضی ها را سریع می بردند، بعداً ما متوجه شدیم آنهایی که ایجادکننده اغتشاش هستند با هوچی گری سریع می روند برای درمان و اگر عمل نیاز داشتند انجام می شد، تا اینکه یکی از دوستانش او را دیده و رفته بود بیمارستان.

خواهرشهید: شبکه VOA آمریکا فیلم علیرضا را پخش کرده بود و گفته بود او را شناسایی کنید. بعداً درب خانه شان را که واقع در امام حسین بود آتش زدند و تا مدت ها نامه های تهدیدآمیز برایش می آمد، همیشه ترس این را داشت که وقتی نازنین یا همسرش بیرون می رود اتفاقی بیفتد و مورد آزار قرار گیرند، علیرضا در فشارهای روانی فوق العاده وحشتناک قرار داشت که او را پیر کرد و آنقدر ناراحتی روانی اش بالا گرفته بود که دچار ناراحتی های پوستی شدید و کچلی سکه ای شده بود که این بیماری تحت فشارهای روانی بالا اتفاق می افتد مدتی در بیمارستان بقیه الله بخش اعصاب و روان تحت نظر بود.


ایشان ورزشکار بودند؟

مادرشهید: بله علیرضا قهرمان بوکس، اسکی، شنا و کشتی بود و مدال آور بود و اسب سواری هم می کرد.


بعد از آن اتفاق، هلال احمر یا نهادهای دیگری مثل سپاه از او حمایت نکرد؟

مادرشهید : هیچ حمایتی از طرف هیچ کس نشد، درد این قضیه که از سال 88 تا 90 همراهش بود که ثابت شود این صدمات بخاطر آن جریان بوده، در جوابش می گفتند اصلاً مسئله ای به نام «فتنه» وجود نداشته که شما جانبازی می خواهید. فقط مشکلش را با فرمانده سپاه آقای عزیز جعفری در میان گذاشت و فقط او حامی علیرضا بود و حمایت اش کرد.

خواهرشهید: واقعا برادر من زجر جسمانی زیادی کشید. وقتی که جفا زیاد دید گلایه اش را نزد آقای عزیز جعفری برد و مشکلات دو ساله ای که درگیرش بود و مشکلاتی است که جانبازان دیگر هم دارند، را با ایشان مطرح کرد. در واقع بنیاد شهید و امور ایثارگران، خوب رسیدگی نمی کند و در ابتدا درصد جانبازی علیرضا 70 درصد بود که با لطف دوستان بنیاد شهید 30 درصد اش را هم گرفتند.

مادرشهید: مشکلی که وجود داشت این بود که اسم علیرضا در بنیاد جانبازان ثبت نشده بود با وجود اینکه از طرف سپاه به عنوان جانباز معرفی شده بود ولی بصورت رسمی اسم علیرضا را بنیاد ثبت نکرده بودند و این در مرحله درمان خیلی برایش هزینه آور بود. علیرضا وقتی دید که دستش به جایی نمی رسد گفت من می خواهم بروم پیش رهبر، ولی متأسفانه این آرزو برایش مهیا نشد، من خودم عاشق رهبرم، علیرضا کوچک بود که در بسیج ثبت نامش کردم، فیلمی در آرشیو تلویزیون موجود است که علیرضا دویده آن جایی که آقا نشسته، چهارزانو نشسته است جلوی آقا، این فیلم اش در آرشیو صداوسیما هست. ولی آخرین آرزویی که داشت انجام نشد و این روی دلش مانده بود.


جالب است اینجا پر از بنر تسلیت نهادها شده...

خواهرشهید: بله اگر دقت هم بفرمایید بنیاد شهید بنرهایی که فرستاده به عنوان جانباز فرستاده نه شهید!

همسرشهید: موقعی که علیرضا در بیمارستان بود از طرف بنیاد امروز و فردا می کردند که در مورد علیرضا صحبت کنند در مورد مشکلاتی که داریم و در مورد مشکلاتی که در منزل هست ولی هنوز این اتفاق نیفتاده است.




علیرضا در این مدت با توجه به صدمات شدید، به چه شغلی مشغول بود؟

مادر شهید: کاری که نمی توانست انجام دهد در این مدت مشغول درمان بودند، البته در کنار دامادمان در کارهای ساخت و ساز کمک می کرد ولی چون دائما سردرد داشت و باید می رفت سی تی اسکن می کرد و از نظر مالی دستش خالی شده بود، سعی می کرد با همان دفترچه بیمه ای که داشت امور درمان را در بیمارستان بقیه الله انجام بدهد. مرتب بخاطر سردرد و درد کمر و صورت آنجا می رفت، قرص های مسکّن بسیار قوی مصرف می کرد چون سه جای جمجمه اش صدمه دیده بود و در قسمتی از مغزش خون مردگی بود، یک چشمش هم را از دست داده بود و دیدِ این چشم، روی دید آن چشم اش هم تاأثیر گذاشته بود و نمره اش به 6 رسیده بود و خیلی اذیت می شد، بارها می دیدیم که علیرضا با موتور تصادف کرده بعد می فهمیدیم که از سمت چشمی که نمی بیند مورد اصابت ماشین یا موتوری قرار گرفته یا مانعی بوده که ندیده است و در اثر آن برایش مشکل پیش آمده؛ خب اینها باید رسیدگی می شد یا نه؟ بنیاد جانبازان باید از او حمایتی می کرد یا حداقل از او دلجویی ای می کرد، مثلا پیگیر کارش می شد که شما نتیجه کارتان به کجا رسیده؟ آیا یک چنین دلجویی ای نمی توانستند برای او انجام دهند؟ کوچکترین کاری بود که می توانستند برای او انجام دهند. علیرضا از سال 88 تا 92 درگیر بیماری اش بود ولی یک ماه قبل از شهادت اش کارت جانبازی اش را دادند و این خیلی تأسف آور است که بعد از 4 سال هیچ حمایتی از سوی هیچ نهادی نشد.




گویا از طرف شبکه VOA هم پیشنهادی برای سفر به ترکیه و مصاحبه علیه جمهوری اسلامی به او شده بود؟

مادر شهید: بله پیشنهاداتی شد که برود خارج ولی نرفت چون حق را این طرف می دید و حسینی بود.

خواهر شهید: خیلی ها منتظر چنین فرصتی بودند و حتی با عکس یادگاری کمال سوءاستفاده را کردند که به اهدافشان برسند ولی علیرضا اصلاً به این مسائل فکر نمی کرد.








علیرضا بعد از جراحت و جانبازی باز هم در فعالیت های بسیج شرکت می کرد؟

مادر شهید: بله در بسیج فعالیت داشتند و فرماندهی های مختلفی داشت ولی نمی گفت، یک وقت می دیدم که گاهی سه روز یا چهار روز نیست. این مسائل باید از دوستانش در بسیج پرسیده شود. چیزی که برای من عجیب بود اینکه علیرضا با وجود بیماری ای که داشت بیماری کمری که داشت و باید به محض رسیدن به خانه پمادهای مختلفی روی کمرش می مالید و کیسه آب گرم می گذاشت و پایش را بالا می گرفت، عضو گروه تفحص بود و سه ماه تابستان می رفت جنوب برای تفحص شهدا.

همسر شهید: اگر کسی کوچکترین کاری برایش می کرد او سعی می کرد کار بزرگتری برایش انجام دهد. وقتی می رفت، کارهایی که می خواستند را برایشان انجام می داد. شغل رسمی نداشت ولی کاری که به ایشان واگذار می شد به بهترین نحو انجام می داد و مشکل ترین کارها را علیرضا انجام می داد و به عنوان بسیجی فعالیت می کرد.

کارهایی که می کرد همیشه برای دلش بود. می گفت من با امام حسین(ع) معامله کردم، من وقتی می بینم اینها آن کاری که به آنها واگذار شده را درست انجام نمی دهند پناه می برم به امام حسین(ع)؛ ما و امثال ما، زخمیِ بی مسئولیتی افرادی هستیم.


ما به کمک دوستان ان شاءلله سعی می کنیم در اولین فرصت این آرزوی شما و علیرضا که دیدار با رهبر انقلاب است، محقق بشود.

مادرشهید : من عاشق رهبری هستم. زمانی که علیرضا حدود 18 سالش اش بود وقتی مشکلی برای مملکت پیش می آمد و رهبر در تلویزیون سخنرانی می کردند من خیلی بی تابی می کردم. علیرضا در آن سن خواب دید که عده ای از خانم ها در محضر آقا نشسته بودند و آقا من را نشان دادند و گفتند که ایشان دختر من هستند، از آن موقع مِهر و علاقه ای که به آقا داشتم چند برابر شد. یعنی اگر رهبر یک روزی بگوید خانم ها باید در صحنه باشند من بدون هیچ درنگی اگر بگویم اولین نفر نیستم دومین نفر هستم. آرزوی علیرضا بود که دیداری با آقا داشته باشد و اشک می ریخت و شعر می گفت در این رابطه.

خواهر: شعری بود با این مضمون که از خدا می خواست «ای خدا من این فکر را نمی کنم که تو مرا رها کرده باشی، همه این اتفاقاتی که برای من می افتد یک سنگ محک است برای بالا رفتن من»، جالب است آن روزی که با علیرضا تماس گرفتند برای اینکه جانبازی 70 درصدش را به 40 درصد تقلیل دهند، وقتی تلفن را قطع کرد خندید و به من گفت آیه ای هست در قرآن که «تعز من تشاء و تذل من تشاء» این حکایت من شده، خدایی که بخواهد مرا بالا ببرد مرا بالا می برد کسی هم نمی تواند با درصد و عدد کاری که خدا بر عهده من گذاشت محک بزند.








روز 9 دی، چند روز بعد از عاشورای سال 88 بود، که علیرضا همچنان در بیمارستان بود، شما کجا بودید؟

مادرشهید: 9 دی چند روز بعد از عاشورا بود. من از کسانی بودم که پیاده آمدم میدان انقلاب و آنجا با تمام وجود فریاد می زدیم و از رهبرمان پیروی می کردیم.




با افرادی که آن وقایع سال 88 را به پا کردند چه صحبتی دارید؟

مادرشهید: حرف های زیادی گفته شد و این ها طبق صحبت آقا عمل نکردند، آقا به آنها خیلی فرصت داد. سران فتنه باید محاکمه شوند، قوه قضائیه چرا پیگیری نمی کند؟ الان چه کسی پاسخگوی وضعیتی است که برای ما اتفاق افتاده؟ یک خانم جوان و دو بچه، وقتی که یک خانمی چنین مشکلی برایش پیش می آید به راحتی نمی تواند در جامعه برود، دخترش 7 سالش است می گوید اگر کسی اذیتم می کرد می گفتم بابام را می آورم ولی الان من به چه کسی بگویم، اگر چیزی می خواستم به بابام می گفتم الان به چه کسی بگویم؟ حالا ما تا بخواهیم این مسائل را برایش روشن کنیم و جا بیندازیم و تا بخواهد باتوجه به بچگی خودش این را درک کند، مشکل مضاعفی است؛ خب آنها این مشکل را بوجود آوردند. فقط بچه من نیست، مثل بچه های من که یتیم هستند خیلی هستند، آنهایی که مسبب فتنه بودند باید جوابگو باشند، چرا نمی آیند معذرت خواهی کنند، چرا نمی آیند موضع شان را مشخص کنند؟ چرا اینقدر دل رهبر را خون می کنند؟ این غائله برای چه به پا شد؟ ما از نظر اقتصادی، مالی، اجتماعی از هر نظری ضربه های بدی بخوردیم، حالا این درگیری ای که اینها ایجاد کردند، بیایند معذرت خواهی کنند و به ملت بگویند ما اشتباه کردیم ما را ببخشید، هیچوقت نمی توانیم از کسانی که مسبب این مسئله بودند بگذریم، الان پدر این بچه باید در این ساعت در خانه باشد و از این حق محرومش کردند.




در ادامه می توانید روایتی تصویری از زندگی نامه شهید مطلوم فتنه88 جانباز شهید «سیدعلیرضا ستاری» را مشاهده نمایید؛














ادامه مطلب ....



http://www.nooreaseman.com/forum260/thread72343.html



منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان



تبادل لينك



به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم


۱۳۹۳ دی ۹, سه‌شنبه

:: اولین انجمن Entegad.ir انتقاد و نحوه ی اعتراض به فروشگاه های اینترن

با سلام و وقت بخیر و خسته نباشید

دوستان از حدود 1 سال پیش برنامه راه اندازی این انجمن را داشتیم و با تشکیل تیم و گروه و عضو گیری میخواهیم گسترش بدیم

اولین انجمن انتقاد از هر نوع خدمات اینترنتی ، فروش اینترتی ، فروشگاه اینترنتی و .. راه اندازی شد به آدرس Entegad.ir و به تعدادی کاربر فعال و علاقمند و منتقد نیازمندیم جهت تشکیل گروه افتخاری .



انجمن انتقاد و نحوه ی شکایت و اعتراض به فروشگاه های اینترنتی





فعلا انجمن در حال آماده شدن هست و هر نظر و پیشنهادی دارید از همین تاپیک اعلام کنید

هر شاخه و انجمنی که فکر میکنید وجود لازمه ی ادامه ی کار شماست دریغ نفرمایید و اعلام کنید ؛



صفحه ی اول انجمن انتقاد از فروشگاه های اینترنتی موقتی می باشد و بزودی تکمیل می شود entegad.ir اگر کسی دوست داره به عنوان مدیر در انجمن فعالیت کنه حتما اطلاع بده ( برای شروع عضو بشید و حداقل توی چند تاپیک شرکت کنید تا سطح کاربری مناسب بشه )

چون ابتدای فعالیت انجمن هست سریع جذب میکنیم تا تیم قوی از ابتدا داشته باشیم





ادامه مطلب ....



http://www.nooreaseman.com/forum42/thread72340.html



منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان



تبادل لينك



به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم


سخن چین چگونه عذاب می شود؟


سخن چین چگونه عذاب می شود؟





دور بودن از چنین صفت رذیله ای منوط به دانستن عواقب شوم آن در دنیا و آخرت بوده که از زبان مبارک پیامبر اعظم صلّی الله علیه وآله وسلّم نقل شده است.







بدون شک یکی از موارد اختلاف خانوادگی که بعضاً به جدایی و طلاقِ زوجین، مشاجرات بین فامیل یا اختلاف همکاران یک اداره و ارگان کشیده می شود، سخن چینی است که هم هزینه های فردی برای اشخاص و هم هزینه های مادّی و معنوی برای جامعه به دنبال دارد؛ دور بودن از چنین صفت رذیله ای منوط به دانستن عواقب شوم آن در دنیا و آخرت بوده که از زبان مبارک پیامبر اعظم صلّی الله علیه وآله وسلّم نقل شده است.



قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلّی الله علیه وآله وسلّم: مَنْ مَشَى فِي نَمِيمَةٍ بَيْنَ اثْنَيْنِ سَلَّطَ اللَّهُ عَلَيْهِ فِي قَبْرِهِ نَاراً تُحْرِقُهُ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ إِذَا خَرَجَ مِنْ قَبْرِهِ سَلَّطَ اللَّهُ عَلَيْهِ تِنِّيناً أَسْوَدَ يَنْهَشُ لَحْمَهُ حَتَّى يَدْخُلَ النَّارَ



رسول خدا صلّی الله علیه وآله وسلّم فرمودند: هر بين دو نفر سخن چينى کند، خداوند در قبر آتشى بر او مسلّط می گرداند كه تا قيامت او را بسوزاند و چون از قبر بيرون می آيد، خداوند اژدهاى سياهى را بر او مسلّط می كند كه وى را نيش زند تا اين كه داخل آتش دوزخ گردد.







پی نوشت:
ثواب‏ الاعمال، ص 284

منبع:حوزه





ادامه مطلب ....



http://www.nooreaseman.com/forum137/thread72342.html



منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان



تبادل لينك



به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم


تصاویر/هدایای یک زوج شیعه به حضرت زینب(س)


تصاویر/هدایای یک زوج شیعه به حضرت زینب(س)





«حاج سیدعلی ترحینی» و همسرش «ام عباس»، زوجی هستند که در روستایی موسوم به «عبا الجنوبية» در «جنوب لبنان» زندگی می کنند. دو پسر این زن و شوهر لبنانی، «سید عباس» و «سید حیدر» نام دارند .




«حاج سیدعلی ترحینی» و همسرش «ام عباس»، زوجی هستند که در روستایی موسوم به «عبا الجنوبية» در «جنوب لبنان» زندگی می کنند. این مرد و زن، دو پسر داشتند به نام های «عباس» و «حیدر» که هر دو از اعضای «مقاومت اسلامی»(شاخه ی نظامی حزب الله لبنان» بودند.

«سید عباس» به سال 1365 شمسی به دنیا آمد و در نوجوانی به شاخه های نوجوانانِ «حزب الله» ملحق شد و در نهایت لباسِ رزم و مقاومت را بر تن کرد. برادر کوچکش «سید حیدر» به سال 1372 شمسی متولد شد و او نیز پای در مسیر برادر بزرگش نهاد.

با آغاز نبرد علیه «پیروان اسلام آمریکایی» و «مزدوران سعودی» در «سوریه»، هر دو برادر به صفوف مدافعان حرمِ بانوی مقاومت، «حضرت زینب کبری (سلام الله علیها)» پیوستند.

«سید عباس علی ترحینی» (با نام نظامی (سید یاسر) به تاریخ 4 خرداد 1392 شمسی (مصادف با 15 رجب المرجب 1434 قمری) بال در بال ملائک گشود و در زادگاهش تشییع و تدفین شد. 10 ماه بعد،به تاریخ 25 اسفند 1392 شمسی (برابر با 15 جمادی الاول 1435 قمری) برادرش «سید حیدر» (که نام نظامی «سید یاسر» را برای خود انتخاب کرده بود) نیز در همان جبهه، خرقه‌ی شهادت پوشید و به «عباس» ملحق گشت.



سلام بر آنان در روزی که زاده شدند

و در روزی که به شهادت رسیدند

و در روزی که زنده و برانگیخته خواهند شد



















































































ادامه مطلب ....



http://www.nooreaseman.com/forum260/thread72341.html



منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان



تبادل لينك



به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم


آیا تقدیر او هم شهادت در جوانی است؟

شهادت جان سوز حضرت اباالمهدی، امام حسن عسکری، بر آرزومندان بارگاه غریبش تسلیت باد!



غروب خورشید یازدهم



ابوسهل نوبختی نیز چون بسیاری از شیعیان، از بدی حال جسمانی امام حسن عسکری علیه السلام آگاه بود.

دیگر تاب نداشت؛ وگرنه به خود اجازه نمی داد به خانه امام برود.



وارد اتاق که شد، همسر امام، «نرجس خاتون» و «عقید» غلام فداکار حضرت را دید که در گوشه ای، ساکت نشسته اند.

نگاهش که به چهره امام افتاد، بی اختیار اشک از چشمانش سرازیر شد.



«آه خدایا! آیا این همان حجت تو بر زمین است که به دست سفاکان و ظالمان به این حال و روز درآمده؟ مگر نه اینکه 28 سال بیشتر ندارد؟

آیا تقدیر او هم شهادت در جوانی است؟»



نگاه عقید را که دید، فهمید باید خود را کنترل کند. بغض گلوگیر خود را فروخورد و در حالی که شاهد آب شدن شمع وجود امام زمانش بود، زیرلب زمزمه کرد:

«اَلا لَعْنَةُ اللّه عَلَی القَومِ الظالمین».



اشارات - شماره 95









ادامه مطلب ....



http://www.nooreaseman.com/forum19/thread72339.html



منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان



تبادل لينك



به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم


مضحک‌ترین ادعای سران فتنه...






نماینده مردم تهران در مجلس گفت: مضحک‌ترین ادعای سران فتنه در خصوص تقلب در انتخابات به توهم استفاده از صندوق‌های دوجداره آرا برمی‌گشت.









علی‌رضا زاکانی پیش از ظهر امروز در جمع پرشور مردم شهر یاسوج در محل مصلای امام خمینی این شهر به مناسبت یوم‌الله ۹ دی اظهار کرد: ۹ دی نماد انسجام و اتحاد ملت ایران و زدودن توطئه‌ها و سیلی به گوش توطئه‌گرانی بود که قصد داشتند در فتنه ۸۸ اساس انقلاب را نشانه بگیرند.




وی به سخنی از مقام معظم رهبری در خصوص ویژگی‌های ممتاز امام حسن مجتبی(ع) اشاره کرد و گفت: جلوگیری از انحراف آغاز راهی بود که در دوره آن امام شروع و قله آن به حادثه عاشورا منتهی شد.



زاکانی با استناد به فرمایشات مقام معظم رهبری در همین زمینه تصریح کرد: جریان ناب شیعی از زمان امام حسن(ع) استمرار پیدا کرد و در سال ۵۷ توسط امام راحل تبدیل به حکومتی شد که اکنون در جهان طرفداران زیادی دارد.



وی ۹ دی را تجلی مجددی از اراده ملت برای حیات و پایداری انقلاب دانست و افزود: ویژگی فتنه ۸۸ که زمینه‌ساز حماسه ۹ دی شد در این بود که عده‌ای به دنبال انحراف در مسیر انقلاب و حرکت مردمی بودند که برای به ثمر نشستن نهضت خون‌ها و هزینه‌های زیاد داده شد.



نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی خاطرنشان کرد: متأسفانه وقتی پیرامون فتنه ۸۸ صحبت می‌شود برخی آن را دعوای شخصی و جناحی تلقی می‌کنند و البته برخی عناصر ساده‌لوح این‌گونه تفسیر می‌کنند که اگر احمدی‌نژاد اسمی در مناظرات نی‌برد چنین اتفاقی نمی‌افتاد.



زاکانی در ادامه افزود: ما امروز کاری به احمدی‌نژاد نداریم که در مناظرات چه گفت زیرا که مقام معظم رهبری به صورت شفاف نارضایتی خود را اعلام کردند و فرمودند که قبل از انتخابات به احمدی‌نژاد گفتیم که نامی در مناظرات از کسی نبرد.



وی بیان چنین موضوعاتی را برای به فراموشی سپردن فتنه دانست و گفت: اما فتنه و ابعادش کجا و این تحلیل‌های ساده‌لوحانه کجا چرا که برای این فتنه از ۱۰ سال پیش نقشه فراهم شده بود.



نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی افزود: یک عده که تا قبل از انتخابات شعار قانون را می‌دادند خودشان قبل از همه قانون را زیر پاگذاشتند و هنگامی که در نشست‌ها برای رفع سوءتفاهم با آن‌ها صحبت می‌کردیم حرفی برای گفتن نداشتند.



وی در همین خصوص به برخی ادعاهای مضحک سران فتنه اشاره کرد و گفت: در کمیته شش نفره‌ای از نمایندگان مجلس که اتفاقاً دو نفر از آن‌ها طرفداران میرحسین بودند به نزد او رفتیم و از دلایلش در خصوص تقلب پرسیدیم که توزیع سهام عدالت پیش از انتخابات را یکی از دلایل تقلب ذکر می‌کرد و به غیر از این هیچ حرفی برای گفتن نداشت.



زاکانی ادامه داد: ادعای مضحک‌تر از همه، استفاده از صندوق دوجداره آرا بود که توسط کروبی مطرح می‌شد و ادعاهای توهم‌آمیز دیگری از این دست که زمینه‌ساز بروز آن همه خسارت برای کشور شد.



وی به ملاقاتی که در همان روزها عده‌ای از نمایندگان با هاشمی رفسنجانی در خصوص کمک به فروکش کردن شعله فتنه شد اشاره‌ای کرد و گفت: آقای هاشمی همان بحث آقای ری‌شهری را مطرح کرد و مدعی بود که آقای ری‌شهری گفته که فردی دو هفته قبل از انتخابات به احمدی‌نژاد رأی داده و پول گرفته که این موضوع صراحتا از سوی آیت‌الله ری‌شهری و دفتر ایشان تکذیب شد.



زاکانی افزود: آقای هاشمی معتقد بود که میرحسن موسوی و کروبی توقعاتی فراتر از تقلب در انتخابات و ابطال آن را دارند که برای رفع بحران باید به آن‌ها توجه شود.



این نماینده مردم در مجلس گفت: این عده معتقد بودند که در جمع کردن این مشکل روحانیت و مرجعیت محور نیستند بلکه باید دانشجویان را به نحوی راضی کرد و به دانشگاه بازگرداند.



وی با بیان این که آقای هاشمی خودش هم ادعا می کرد که تقلب شده است، بیان داشت: چنین ادعاهایی شد که اوباما ابتدا قبل از انتخابات به رهبری معظم انقلاب نامه می‌نویسد و درخواست بدون قید و شرط مذاکره و پذیرفتن شروط ایران را می‌کند اما پس از فتنه ۸۸ معادلات تغییر کرده و همین آقای اوباما ایران را مایه بی‌ثباتی می‌داند و تحریم‌های ظالمانه در پی همان فتنه بر مردم تحمیل می‌شود.






منبع: فارس





ادامه مطلب ....



http://www.nooreaseman.com/forum324/thread72338.html



منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان



تبادل لينك



به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم


سفر هفتگی‌ برخی آقازاده‌ها به انگلیس






رئیس سازمان بسیج گفت: سال ۸۸ برخی آقازاده‌ها هفته‌ای یکی ـ دو بار به انگلیس می‌رفتند. باید بررسی شود آنها در این کشور چه می‌کردند.









سردار محمدرضا نقدی رئیس سازمان بسیج مستضعفین با حضور در همایش «بررسی نقش انگلیس در فتنه۸۸» که به همت سازمان بسیج اساتید در مرکز همایش‌های بین‌المللی صدا و سیما برگزار شد، اظهار داشت: روز ۹ دی در انقلاب ما فرصتی است برای تعمق، تدبر، تفکر و عمق‌ بخشیدن به بصیرت. این روز، روز شعار نیست. البته شعاری که متکی به شعور و ارزش‌ها باشد ارزشمند است اما این روز را باید بیشتر به عمق بصیرت پرداخت.



وی در ادامه تصریح کرد: واقعیت مهمی که وجود دارد این است که انگلیس کینه عمیقی نسبت به اسلام و عمیق‌تر از آن نسبت به ایرانیان مسلمان دارد.



فارس نوشت:سردار نقدی با بیان اینکه اسلام و مسلمانان ایران نقش تعیین‌کننده‌ای در فرسایش استعمار انگلیس داشتند، گفت: شاید در همین خصوص بشود گفت که جابجایی قدرت در میان ابرقدرت‌ها و پذیرش کنار رفتن انگلیس و به میدان‌ آمدن آمریکا همین ضربات فرساینده مسلمانان و خصوصاً ایرانیان به این رژیم استعمارگر بوده است.



سردار نقدی ادامه داد: قیام‌هایی که مجاهدان و عشایر ما در مقابل تجاوزات انگلیس انجام دادند و همچنین فتوای علمایی که باعث شد مجاهدان ما با چوب و چماق لشگر انگلیس را شکست دهند در همین خصوص است.



وی ادامه داد: این نیروی نافذ که با یک فتوای علمای دین جنبش تنباکو را راه می‌اندازد و بنیاد قراردادهای آنان را ویران می‌کند، همین خصوصیت است که برای آنان همیشه غافلگیرکننده و آزاردهنده بوده است. این وضعیت به خود انقلاب اسلامی نیز می‌رسد که بنا بر اعترافات خودشان می‌گویند تا سال ۱۹۷۸ نتوانستند انقلاب اسلامی را پیش‌بینی کنند.



رئیس سازمان بسیج مستضعفین، با بیان اینکه انگلیس کینه خود را در خصوص انقلاب اسلامی نیز بروز داد، گفت:‌ در همان ایام انگلیس برای دفاع از رژیم شاه اقداماتی انجام می‌داد و حتی ملکه انگلیس در نطق خود آرزو می‌کرد پادشاه ایران با قدرت بتواند به حکومت خود ادامه دهد. اینان همه تلاششان را به کار گرفتند تا رژیم شاه را سرپا نگه دارند و بعد از انقلاب نیز در فروردین ۵۸ و قبل از آمریکا با ایران قطع رابطه کردند و سفارت ایران در انگلیس را مورد هجوم نظامی قرار دادند و دیپلمات‌های ما را کشتند.



وی با اشاره به حمایت‌های انگلیس از رژیم بعث عراق در دوران جنگ تحمیلی گفت: همین انگلیس در زمان جنگ تحمیلی در بین اصلی‌ترین حامیان تسلیحاتی و جاسوسی رژیم بعثی بود. در آخر جنگ نیز امکانات اولیه را برای ساخت بمب هسته‌ای به عراق داد. که بعدها به همین بهانه نیز به عراق حمله کردند.



سردار نقدی خاطرنشان کرد: بعد از جنگ تحمیلی نیز پرونده تهاجم فرهنگی را به جای حمله نظامی به میدان آوردند و سلمان رشدی را با عنوان پیش قراول این تهاجم به میدان فرستادند.



رئیس سازمان بسیج مستضعفین، با بیان اینکه رژیم منحوس سلطنتی انگلیس رژیم جنگ و شجاعت نیست، گفت:‌ این خصوصیت بدین خاطر است که پایه و اساس این رژیم لردها، اشراف و مرفهان بی‌درد هستند به همین خاطر باید قدرتشان را در جای دیگر جستجو کنند. شما دیدید که کماندوهای درجه یک آنان در خلیج فارس توسط بچه‌های پاسدار این کشور تسلیم شدند و این فرزندان انقلاب مانند موش آنان را گرفتند.



وی با تأکید بر این موضوع که انگلیس به خیانت، جاسوسی، نفوذ و تفرقه افکنی متکی هستند، گفت: عامل اصلی پیشبرد سیاست‌های انگلیس همین‌ موارد هستند و در این زمینه دست آمریکا را هم گرفته‌اند و مدل‌های فراوانی را هم در این خصوص ابداء کردند. از جمله این مدل‌ها خانواده‌های جاسوس است.



سردار نقدی تصریح کرد: یکی دیگر از کارهای آنان فرقه‌سازی است. وهابیت، بهائیت و دیگر فرقه‌ها را می‌سازند و عرفان‌های عجیب و غریب تولید می‌کنند. همچنین انگلیس تخصص نفوذ در بیوت، دفاتر و نزدیکان افراد برجسته را دارد.



وی افزود: آنان حتی برای سه دوره بعد از انتخابات ریاست جمهوری ایران که احتمال می‌دهند چه کسی رئیس‌جمهور شود، از الآن اطراف این افراد آدم چیده‌اند خصوصاً در مورد شخصیت‌های مذهبی و دینی که نفوذ در آنان سخت است و اطرافیان این افراد چشم بسته‌اند. علاوه بر این گروه‌سازی، حزب‌سازی و پرورش روشن‌فکران مزدور از جمله ابزار اینان است و این موارد لشگر انگلیس را تشکیل می‌دهد.



رئیس سازمان بسیج مستضعفین با بیان اینکه در دهه‌های اخیر یکی از اصلی‌ترین سلاح‌های آنان رسانه است، گفت: آنان از این طریق عملیات خاکستری انجام می‌دهند یعنی اقدامی را مرتکب می‌شوند و آن را به گردن دیگری می‌اندازند و فضای غبارآلود راه می‌اندازند.



سردار نقدی تصریح کرد: در فتنه ۸۸ نیز همین ابزار را به کار گرفتند و فرمانده میدانشان را عوض کردند و در سال ۷۸ نماینده تازه نفس به تهران فرستادند و بر اساس اعتراف خود کارمندان سفارت انگلیس هفته‌ای دو بار برای موضوع انتخابات جلسه می‌گذاشتند و با کاندیدای فتنه‌گر انتخابات نیز رفت و آمد می‌کردند.



وی با بیان اینکه دشمن همه ابزارش را در فتنه ۸۸ به میدان آورد، گفت: چه گروه‌ها و احزابی که از آنان پیروی نکردند و چه عناصری که اطراف شخصیت‌ها می‌چرخیدند و چه فیلسوف‌نماهایی که در لندن مستقر شدند و هدایت فکری این جریان را برعهده گرفتند و برای آموزش فتنه‌گران نقش اساسی داشت. همچنین تلویزیون فارسی بی‌بی‌سی را به عنوان برگ برنده رو کردند که کارگزاران اصلی آن عناصر مطبوعاتی رئیس‌جمهور اسبق ما بودند و همه آنان برای مأموریتی به تلویزیون بی‌بی‌سی فارسی رفتند. در ایام فتنه ۵۵ خبرنگاران انگلیس در ایران مستقر بودند.



رئیس سازمان بسیج مستضعفین، با بیان اینکه انگلیس آقازاده‌هایی را که آموزش داده بود در فتنه ۸۸ وارد عمل کرد، گفت:‌ باید در مورد فهرست آقازاده و سفرهای آنان به لندن که بعضاً هر هفته دو بار می‌رفتند را بررسی کنیم که این آقازاده‌ها در لندن چه کار می‌کردند. انگلیس همچنین فرقه بهائیت را عملیاتی کرد با اینکه می‌خواست این فرقه سفید بماند تا بتواند استفاده جاسوسی از آن کند. همچنین قتل‌های ساختگی را به راه انداختند و خانمی را در خیابان‌های فرعی کشتند تا به گردن جمهوری اسلامی بیندازند.



سردار نقدی خاطرنشان کرد: آنان نظرسنجی‌های ایران را داشتند و می‌دانستند در ایران چه کسی رأی می‌آورد حال چرا این اقدامات را انجام دادند که رهبری در این خصوص فرمودند مهمترین هدف در فتنه۸۸ این بود که بین آحاد ملت اختلاف بیندازند ولی نتوانستند. هدف پیاده‌سازی همان نظریه پلید انگلیسی است که می‌گویند اختلاف بینداز و حکومت کن.



وی با بیان اینکه دشمنان می‌خواستند در ایران جنگ داخلی به راه بیاندازند، گفت: این اقدامات آنان بدین خاطر است که خودشان مرد میدان رویارویی مستقیم نیستند. آنان در این راه بهائیت را خرج عملیاتی کردند و آقازاده‌هایی را نیز وارد میدان کردند.



رئیس سازمان بسیج مستضعفین، در همین خصوص گفت: یکی از آقازاده‌ها تراول چک‌های ۵۰هزارتومانی بین ارازل و اوباش پخش می‌کرد تا خیابان‌ها را شلوغ نگه دارند. حتی خود سفارت انگلیس را در آن ایام خرج کردند و از داخل سفارت آدم برای اغتشاش فرستادند.



سردار نقدی علت وجود امنیت و آرامش در کشور را نبود سفارت آمریکا و انگلیس در ایران دانست و گفت: این حرف درستی است که آنان گفتند خدا هم ایرانی است چرا در این غائله سنگینی که به راه انداختند دست خدا را دیدند.



وی ادامه داد: آنان جبهه‌ای درست کردند که اغلب سران قوا بعد از انقلاب در آن قرار داشتند و بسیاری از شخصیت‌ها، وزرا و مسئولان رده بالا وجود داشتند که از باطل حمایت می‌کردند و دیگر افراد سرشناس نیز سکوت کردند همه آدمهای اسم و رسم دار انقلاب در آن جبهه بودند ولی باز شکست خوردند.



رئیس سازمان بسیج مستضعفین، تأکید کرد: شرایط خیلی پیچیده‌ای را درست کردند و بعضی از منصوبان به انقلاب نیز از آنان حمایت می‌کردند ولی ما مشاهده کردیم در این وضعیت سخت ملت فریب نخورد.



سردار نقدی حکمت، ولایت و رهبری و اخلاص‌ورزی ملت اسلام را دو عاملی برای هدایت ملت در مسیر درست عنوان کرد و گفت:‌ ملت ما راست می‌گفت که اسلام را دوست دارند و خدا نیز آنان را هدایت کرد. آنان می‌خواستند در بین مردم شکاف بیندازند.



وی با بیان اینکه بدون شک سران فتنه از کودتاچیان نوژه پلیدتر هستند، گفت: کودتاچیان نوژه این شهامت را داشتند که بگویند که ما وابسته به شاه هستیم اما این نامردها اسم عدالت اسلام را جلو گذاشتند و با شاه عربستان بستند. از جمله آن آقای ناجوانمردی که از سران فتنه است و الآن آزاد است و عکس وی را در صفحه اول بعضی روزنامه‌ها می‌گذارند.



سردار نقدی ادامه داد: پول انتخابات را از شاه جنایتکار بحرین میگیرند و قرارهایشان را با شاه عربستان می‌گذارند و بعد عکس خود را با منصوبان امام می‌گیرند تا بگویند در خط امام هستند. آیا امام گفت با شاه عربستان گعده بگیرید؟ کودتاچیان نوژه به اینان شرف دارند. ولو به هر خانواده‌ای منصوب باشند و هر لباسی بر تن داشته باشند.



رئیس سازمان بسیج مستضعفین، در همین رابطه گفت: اینان در نیویورک با صهیونیست‌ها می‌بندند بعد تابلوی امام و دموکراسی می‌گیرند. مگر در شاه عربستان دموکراسی پیدا می‌شود؟



سردار نقدی در ادامه پیرامون نقش رهبری در مقابله با فتنه گفت: این صبر و حکمت رهبری بود که باعث شد این فتنه شکست بخورد. شاید خیلی از ماها آتشمان تند بود اما تحمل رهبری و حکمت ایشان باعث شد هیچ‌کس از این ملت جا نماند. همه می‌خواهیم به قله برویم حال عده‌ای متوجه نشدند به همین خاطر صبر می‌کنیم ولو اینکه خون دل بخوریم، ولو اینکه هر که از جهان اسلام می‌آید می‌گوید چه شده است. همه اینها تحمل شد و هیچ کاری زودتر از موعدش انجام نشد.



وی گفت: وقتی برای مردم روشن شد که مسئله آنان با اسلام و نظام اسلامی است در ۹ دی جوشیدند. بنده جمعیتی با این فشردگی و از همه اقشار در عمرم ندیده بودم که این نشان از اخلاص مردم به اسلام و اباعبدالله بود.



رئیس سازمان بسیج مستضعفین، تصریح کرد: اگرچه فتنه ۸۸ را رد کردیم اما امروز فتنه انگلیس از آن تاریخ به ما نزدیک‌تر است باید بگردیم و مصداق آن را پیدا کنیم.



سردار نقدی با اشاره به خسارت‌های بی حد و حصر فتنه گفت: خیلی از سنگ‌هایی که پیش روی پیشرفت ملت ما انداختند متکی به همین فتنه بود، آنان مأیوس شده بودند اما فتنه‌گران دوباره آنان را امیدوار کردند.



وی خاطرنشان کرد: ۹ دی این سخن امام را ثابت کرد که ملت ما بسیار بالاتر از مردم حجاز در زمان پیامبر و مردم کوفه در زمان امام علی(ع) است، همچنین این فتنه اهمیت ولایت فقیه را نشان داد. هرکه اهمیت ولایت را باور نکرد ۹ دی این موضوع را نشان داد.



وی در پایان خاطرنشان کرد: امروز گوش نکردن به فرمان ولایت که فرمودند اقتصاد مقاومتی و نه چشم انداختن به خارج، یک فتنه است.





ادامه مطلب ....



http://www.nooreaseman.com/forum324/thread72337.html



منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان



تبادل لينك



به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم


عکس /نان سنتی 500 هزار تومانی


عکس /نان سنتی 500 هزار تومانی















"پان پینا" نانوایی سنتی است در دل روستای "آلگاتوسین" که حالا تولید کننده یکی از گران قیمت ترین نان های دنیاست. این نان کاملا معمولی است اما به همراه گرد طلای خوراکی عرضه می شود و قیمت 150 دلار معادل تقریبا 500 هزار تومان را دارد.









تمام موادی که نان را درست میکند آرد و سبوس و کمی آب به همراه موادی است که خمیر را به بهترین شکل درست کند و در هیچ جای دنیا این مواد به یکدیگر تفاوت ندارد اما یک نانوایی اسپانیایی همین نان را با کمی طلا ترکیب کرده است.



"پان پینا" نانوایی سنتی است در دل روستای "آلگاتوسین" که حالا تولید کننده یکی از گران قیمت ترین نان های دنیاست. این نان کاملا معمولی است اما به همراه گرد طلای خوراکی عرضه می شود و قیمت 150 دلار معادل تقریبا 500 هزار تومان را دارد.





صاحب این نانوایی می گوید زمانی که گران ترین قهوه دنیا را دیده است که در همان منطقه درست می شود تصمیم گرفت تا نام و نشانی برای خود دست و پا کند و به همین دلیل به سراغ گران ترین نان دنیا رفت .



این نانوا می گوید از گرد طلا درون نان و هم به بر روی آن استفاده شده است و وی همچنین اعتراف کرد این قیمت بالا و گردهای براق فایده ای به نان اضافه نکرده و طعم آن نیز تغییر ننموده است.



منبع :باشگاه خبرنگاران





ادامه مطلب ....



http://www.nooreaseman.com/forum59/thread72336.html



منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان



تبادل لينك



به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم


آیانشستن جغد و کلاغ بربام خانه نحوست دارد؟


معاون دانشکده مذاهب دانشگاه ادیان قم؛




آیانشستن جغد و کلاغ بربام خانه نحوست دارد؟











ادعایی وجود دارد مبنی بر اینکه آیا حیوانات نیز می توانند سبب امور مادی شده یا از آن جلوگیری کنند به عبارت دیگر اینکه اتفاق خوشایند یا ناخوشایندی که قرار است در آینده برای انسان بیفتد، آن را سبب یا مانع شوند.












" به طور کلی ایجاد ارتباط و سخنیت برقرار کردن میان امور متافیزیکی بسیار دشوار است؛ البته نه اینکه ارتباطی نباشد، بلکه کشف آن مشکل و پیچیده است. اما در خصوص سوال مطرح شده هم باید گفت بله تاییدات دینی ما بر این امور متافیزیک داریم اما کشف علل آن سخت است. البته در منابع دینی حیواناتی به عنوان برکت و سعادت یاد شده اند اما اینکه حیوانی نحس یا شوم معرفی شود، خیر. " این جملات گوشه ای از سخنان حجت الاسلام قادر حافظ، کارشناس امور متافیزیک و معاون دانشکده مذاهب دانشگاه ادیان قم است که در خصوص نحس و سعد بودن حیوانات با ما در میان گذاشته است؛ گفتگوی ما را با مولف کتاب های "راهبرد مقابله با جنبش های نوین دینی" و "دیرینه شناسی یا تبار شناسی شیطان گرایی جدید" می خوانید:




گاه در میان صحبت های مردم می شنویم که فلان پرنده – مثلا جغد – نحس بوده و مایه شومی و بدبختی است و اگر بر خانه ای بنشیند، آن خانه روی سعادت را نخواهد دید، یا بر عکس شنیده شده برخی پرندگان مایه خوشبختی و شانس و اقبال برای انسان خواهند بود و اگر با او همراه شوند، اقبال و همای سعادت به او رو کرده، زندگی او دگرگون می شود؛ این سخنان که اشاره شد، از دیرباز میان مردم مرسوم بوده و برخی افراد اعتقاد شدیدی به آن دارند، لطفا بفرمایید این باور از کجا شکل گرفته و آیا بر مبنای دین و آموزه هایش، می توان بر آن صحه گذاشت و پذیرفت یا از اساس رد شده و مطرود است؟



بله، ادعایی وجود دارد مبنی بر اینکه آیا حیوانات نیز می توانند سبب امور مادی شده یا از آن جلوگیری کنند به عبارت دیگر اینکه اتفاق خوشایند یا ناخوشایندی که قرار است در آینده برای انسان بیفتد، آن را سبب یا مانع شوند.



در این راستا باید دانست در فلسفه میان پدیده ها اصطلاحی داریم با این عنوان که امور باید با یکدیگر سنخیتی داشته باشند و وقتی به طور روزمره امور زندگی را بررسی می کنیم، میان آنها باید ارتباط علیّ و معلولی و رابطه ای عمیق قائل شد.



ببینید به طور کلی ایجاد ارتباط و سخنیت برقرار کردن میان امور متافیزیکی بسیار دشوار است؛ البته نه اینکه ارتباطی نباشد، بلکه کشف آن مشکل و پیچیده است. اما در خصوص سوال مطرح شده هم باید گفت بله ما تاییداتی دینی بر این امور متافیزیک داریم اما کشف علل آن سخت است. نکته مهم دیگر آنکه در منابع دینی حیواناتی به عنوان برکت و سعادت یاد شده اند اما اینکه حیوانی نحس یا شوم معرفی شود، خیر. چرا که تمامی هستی جلوه ای از جلوه های الهی است و این شوم بودن معنا ندارد. حتی جغدی که در سوال اشاره شد، اتفاقا بر خلاف باور رایج، برای طبیعت لازم است و فلسفه وجودی خاص خود را دارد و نحوست آن معنا و جایگاهی ندارد.



در صحبت های خود اشاره کردید که در منابع دینی برخی از حیوانات مایه برکت و سعادت معرفی شده اند، می توانید به مصادیقی در این زمینه اشاره بفرمایید؟



بله، به طور مثال در روایات وارد شده اگر فردی خروس در خانه خود نگاه دارد، از بلا مصون می ماند یا در روایتی وارد شده فردی خدمت معصوم (ع) رسید و گفت من احساس می کنم در خانه ام اشباحی وجود دارد که اذیت می شود و معصوم (ع) دستور دادند در خانه خود کبوتر نگاه داری کن.



البته این بدان معنا نیست که به اصطلاح رایج امروز کبوترباز شویم یا در آپارتمان خود که برای همسایگان مشکل به وجود می آید، حیوان نگاه داری کنیم بلکه نگهداری این حیوانات برای دفع بلا به طور موقت توصیه شده و نباید منجر به اموری مانند کبوتربازی یا آزار برای دیگران و تعرض به حقوق آنها منجر شود.



آیا واقعا این مطلب اثبات شده است یعنی اینکه حیوانی در خانه نگه داشتن می تواند سبب مسائلی که اشاره کردید شود؟



بله، همین طور است؛ امروز در غرب گرایش تحصیلی در روان شناسی داریم با عنوان "حیوان درمانی" برای درمان افرادی که دچار افسردگی شدید شده اند و به آنها توصیه می شود که در خانه گربه یا حیوان دیگری نگهداری کنند که البته این مساله (نگاهداری گربه یا زندگی کردن و مانوس شدن با یک حیوان در خانه) در سنت و دین ما توصیه نشده است اما به دلیل علمی ثابت شده حیوانات می توانند در زندگی ما موثر باشند. این مساله نیز به صورت تجربی میان ما ثابت شده است. حتی از آن طرف داریم در روایات که پیرزنی به جهت کشتن ناروای گربه ای وارد دوزخ خواهد شد. بنابراین ما به هیچ عنوان حق نداریم حیوانی را با این فرض کن نحس است، از بین ببریم. حتی در دین ما توصیه به حقوق حیوانات نیز شده است که آیت الله جوادی آملی در همین راستا کتابی تالیف کرده است.



از کجا چنین اندیشه ای ریشه دواند و موجب شد انسان ها برخی حیوانات را نحس و شوم بخوانند و بدانند؟



ببینید این مساله عوامل متعددی دارد؛ مثلا برخی از انسان های سودجو، تحت عنوان جادوگری با استفاده از حیواناتی همچون گربه توانستند کارهای خاصی را انجام دهند یا با ادبیات دروغین میان عوام مساله ای خاص را جا بیندازند و این مساله موجب شد مردم گربه را نماد جن یا نحسی بدانند اما در اصل هرگز این طور نیست و گربه حیوانی است مخلوق خدا که نمی تواند نحوستی به دنبال داشته باشد. یا جغد حیوانی است که معمولا روی خانه های ویران شده یا مخروبه ها خانه می کند. دیدن این صحنه ها به مرور موجب شد مردم چنین پندارند که هر جا جغد بنشیند، برای آن خانه نحوست و بدیمنی به همراه خواهد داشت. در صورتی که جانورشناسان هم معتقدند جغد حیوانی است که دخمه ها و خانه های متروکه را برای زندگی انتخاب می کند و این هرگز موجب نمی شود این حیوان نحس باشد!



شما پیشتر در صحبت های خود فرمودید که در روایات نحوست حیوانی وارد نشده بلکه برعکس برکت و سعادت آوری برخی حیوانات ذکر شده است؛ از سوی دیگر در بعضی از روایات دیده می شود که اجتناب از حیواناتی همچون عنکبوت توصیه شده که مایه فقر است. این دست روایات با ادعای شما در تضاد نیست؟



این دو موضوع کاملا جدا از هم هستند به این صورت که مثلا در روایات وارد شده که عنکبوت در خانه فقر می آورد؛ این دلیل بر نحوست آن حیوان نیست بلکه منظور آن است که معمولا عنکبوت در خانه هایی لانه می کند که از نظر نظافت کمتر اهمیت به آن داده می شود در حقیقت نظافت نکردن خانه موجب فقر و نیاز می شود که یکی از نشانه های آن لانه کردن عنکبوت در خانه است. بنابراین، این روایت دلالت بر این نمی کند که عنکبوت شر است بلکه نشان از آن دارد که رشد عنکبوت در خانه ای به سبب عدم رعایت نظافت است و تمیز نبودن خانه نیز موجب از بین رفتن برکت می شود. در خصوص بقیه حیوانات نیز به همین ترتیب عوامل دیگری در میان است و روایات وارد شده دلیل بر نحوست آنها نیست.



اینکه برخی از افراد نحوست یا سعادت حیوانات را دغدغه خود می کنند و به آن بهای خاصی می دهند، در سبک زندگی خود آیا دچار مشکل می شوند یا خیر؟



ببینید ما موحدان، جهان بینی داریم که توحیدی است یعنی یک فرد و یک نیرو و یک مدیر این عالم و کارخانه جهان را تدبیر می کند لذا تمام علت های دیگر طُفیلی و در عرض بوده و استقلالی از خود ندارند بلکه اگر نگاه استقلالی به عوامل داشته باشیم، این در واقع شرک است. بنابراین در متون دینی ما توصیه شده در تمام اموز زندگی متوکل باشید.



اگر ایمان باشد استقلال رای در عالم را از جانب خدا می دانیم و از او فیض، به آن فرو می ریزد و پدیده ها را رقم می زند و آنچه موجب سرنوشت خوب در زندگی ما می شود اراده الهی او است. به ما توصیه شده اگر در زندگی خود وظیفه انسانی را درست انجام دهید، خیر محض به سراغ شما خواهد آمد در غیر این صورت مزاحم دیگران شدن، موجبات ورود شر به زندگی انسان را فراهم می کند.



در حقیقت پیامبر(ص) آمد تا خرافه را منسوخ، و منطق و عقل را روشن کند در این زمینه از ایشان حدیث بلندبالایی داریم که اول ما خلق الله العقل؛ اولین چیزی که خدا خلق کرد، عقل بود.



در واقع عقل شریف ترین اموری است که به انسان داده شده و نباید اجازه دهیم خرافه گرایی به زندگی ما وارد شده و در ورطه امور باطل بیفتیم چرا که خرافه گرایی، تعطیل شدن عقل را به همراه دارد.




منبع:شبستان





ادامه مطلب ....



http://www.nooreaseman.com/forum76/thread72335.html



منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان



تبادل لينك



به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم


چگونه خدا انسانی را به حال خود وامیگذارد؟


چگونه خدا انسانی را به حال خود وامیگذارد؟















مطابق آیات قرآن، فراموش کردن خدا و توجه نکردن به احکام و دستوراتی که پررودگار عالم برای سعادت انسان مقرر کرده است، زمینه واگذاری انسان ها به خود را فراهم می کند.





حجت الاسلام سید علی سجادی زاده، استاد دانشگاه علوم اسلامی رضوی در گفتگویی در پاسخ به این سوال که چگونه خداوند انسان را به حال خود رها می کند و به عبارت دیگر این که در اصطلاح عرف و ادعیه بیان می شود "خدایا! ما را لحظه ای به خود وامگذار" چه مفهومی دارد و چطور اتفاق می افتد، گفت: آیاتی همچون آیه 19 سوره حشر در قرآن به این موضوع اشاره دارد که: وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنسَاهُمْ أَنفُسَهُمْ أُوْلَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُون؛ از آن کسانی مباشيد که خدا را فراموش کردند و خدا نيز چنان کرد تا خود را فراموش کنند، ايشان نافرمانند.

وی ادامه داد: در اصل خدا فلانی را فراموش کرده یا به حال خود واگذاشته است یعنی فردی که با ارتکاب گناهانی مستوجب واگذاری به خود شده است، از هدایت و سایر امکاناتی که در اختیار بشر است و از طریق آنها خداوند به بندگان خود افاضه خیر می کند، محروم می شوند.

این کارشناس دینی تصریح کرد: در واقع گاه انسان با انتخاب نادرست و غلط و کارهایی ناصوابی که انجام می دهد، زمینه موفقیت خود در عمل را از بین می رد یعنی اسباب و علل در آفرینش، مطابق و متناسب خواست و میل او پیش نمی رود و امدادهای غیبی که شامل حال یک بنده مطیع و نیکو می شود، به این بنده که به دستورات خدا عمل نکرده و بی توجه است، تعلق نمی گیرد.

وی با بیان اینکه در حقیقت معنای اصلی واگذاری انسان به خود، محروم شدن از عنایات خاص خداست، تاکید کرد: انسان به خودی خود، چیزی نیست و از خود چیزی ندارد و اگر مدد خدا نباشد، نمی تواند قدم خیری بردارد؛ یکی از دعاهای اولیای خدا و خوبان درگاه او که همیشه به طور جدی از خدا خواسته و می خواهند آن است که خدایا! ما از خود چیزی نداریم و همواره نیازمند عنایت تو هستیم.

حجت الاسلام سجادی زاده بیان کرد: در حقیقت این بندگان و خوبان درگاه الهی آن جنبه ربوبیت خدا را برای همه لحظات و عوالم، اعم از دنیای مادی و دنیای معنوی و آخرت طلب می کنند بی آنکه در خصوص علل و عوامل و اسباب پدیده ها اطلاعی داشته باشند یا ندانند.

وی همچنین در پاسخ به این سوال که واگذاری انسان به خود چه پیامدها و نتایجی را به دنبال خواهد داشت و چه سرنوشتی را بری او رقم می زند، گفت: اگر بنده، به خود واگذار شود، در حقیقت موجبات هلاکتش فراهم شده و مانند فردی است که لبِ چاهی عمیق نشسته باشد اما متوجه آن نباشد که امکان سقوط برای او فراهم است و در حقیقت حواس او به درستی کار نکند؛ در واقع وقتی بنده ای به حال خود رها شد، حواس معنوی او از بین رفته و زمینه سقوطش فراهم می شود.

به گفته استاد دانشگاه علوم اسلامی رضوی (ع)، مطابق آیات قرآن، فراموش کردن خدا و توجه نکردن به احکام و دستوراتی که پررودگار عالم برای سعادت انسان مقرر کرده است، زمینه واگذاری انسان ها به خود را فراهم کرده و در نتیجه موجب هلاکت آنها می شود.


منبع:شبستان

عقیق





ادامه مطلب ....



http://www.nooreaseman.com/forum81/thread72334.html



منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان



تبادل لينك



به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم


شخصی که درقیامت باهفت نام صدا میشود


مناقب علی بن ابیطالب/

شخصی که درقیامت باهفت نام صدا میشود













در روایتی از رسول خدا نقل شده که در روز قیامت شخصی را با هفت نام متفاوت و منحصر بفر صدا می کنند و از او دعوت می کنند که وارد بهشت شود.



رسول الله صلی الله علیه وآله فرمود:«وقتی که روز قیامت شود، علی بن ابی طالب را با هفت نام صدا می زنند؛ یا صدیق، یا دالّ، یا عابد، یا هادی، یا مهدی، یا فتی ، یا علّی! تو و پیروانت بدون حساب داخل بهشت شوید.»


پی نوشت:
مأه منقبه ص 145.

منبع:روضه





ادامه مطلب ....



http://www.nooreaseman.com/forum8/thread72333.html



منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان



تبادل لينك



به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم