۱۳۹۱ دی ۷, پنجشنبه

درخواست احمدی نژاد برای رفع حصر موسوی و کروبی


درخواست احمدی نژاد برای رفع حصر موسوی و کروبی









بعد از انتخابات سال ۸۸ فضا بسته شد آن هم به شدت. در حالی که بنده معتقدم نیازی به این همه سختگیری و بستن فضا نبود. این فضای بسته تا امروز هم ادامه پیدا کرده. البته از شدتش کاسته شده ولی خب باز هم در حد مطلوب نیست و ترس بی‎جایی از باز بودن فضای رسانه‌ها همچنان وجود دارد و به نظر من تحمل دولتمردان و شخص رئیس‌جمهوری هم نسبت به انتقادات کمتر شده است
































علی مطهری می گوید: شنیده​ام احمدی​نژاد درخواست رفع حصر خانگی موسوی و کروبی را کرده است.



به گزارش عصر امروز به نقل از انتخاب ؛ او که آزادي بيان در دولت نهم را بهتر از دولت دهم مي​داند، از برخي اظهار نظرهاي احمدي​نژاد در دفاع از آزادي بيان ياد کرد و گفت: از يك منبع موثق شنيدم كه آقاي احمدي‌نژاد دو بار درخواست رفع حصر خانگي آقايان موسوي و كروبي را كرده است.



وی اضافه می کند: ولی بالاخره رئیس‌جمهور به عنوان رئیس شورای عالی امنیت ملی، در این زمینه مسوول است. البته آقای احمدی‌نژاد در جاهایی صحبت از دفاع از حقوق مردم و محدود نکردن آزادی آنها داشته و جایی هم گفته ما نمی‌توانیم به بهانه امنیت ملی آزادی‌های مردم را محدود کنیم. این حرف، حرف خوبی بود. مستند به قانون اساسی هم بود ولی خوب ایشان کی این حرف‌ها را زد؟ زمانی که اطرافیان و دوستان خودشان تحت فشار قرار گرفتند، حکم بازداشت آقای جوانفکر صادر شد و بازجویی شد و الان هم که محکوم و بازداشت شده است. گرچه من حكم آقاي جوانفكر را سختگيرانه و تا حدي مخالف آزادي بيان مي‌دانم. بنابراین تاکید آقای احمدی‌نژاد بر بحث آزادی، دیرهنگام بود. یعنی چون بعد از فشار قضایی بر دوستان‌شان این نکته را طرح کرد، خیلی قابل باور نیست. اگر ایشان در اوج بحران ۸۸، گاهی هم از حقوق زندانیان سیاسی و معترضان دفاع می‌کرد، این حرفشان امروز خیلی قابل باورتر بود.



هفته​نامه نگاه پنجشنبه گفت​وگوي مفصلي با علي مطهري منتشر کرده است که گزيده آن را در ادامه مي​خوانيد:



· در دوره سازندگی آزادی بیان در حد مطلوبی نبود. حالا شاید این دوره تا حدودی متاثر از سیاست‌های رسانه‌ای حاکم بر دوران جنگ بود اما به هر حال پیشرفت قابل توجهی در موضوع آزادي بيان نداشتیم. شما حتماً به یاد دارید که روزنامه سلام که روزنامه مخالف و منتقد دولت بود، بعد از یکی دو انتقاد، با تعطیلی مواجه شد و این روزنامه را تحمل نکردند.



· آقای خاتمی وعده آزادی‌های فردی و آزادی بیان را می‌داد. در دوره اصلاحات در مجموع، آزادی بیان نمره قابل قبول و خوبی می‌گیرد. در آن دوره فضا باز شد و انتقاد از دولت و مسوولان باب شد و بحث پاسخگو بودن مسوولان در برابر مردم مطرح شد. خود رئیس‌جمهور هم سعه صدر نشان می‌داد؛ اگرچه برخی روزنامه‌ها در این موضوع افراط کردند و گاهی به ارزش‌های دینی تاختند و بعضاً آزادی بیان را به معنی بی‌بند و باری تلقی کردند که این هم از نقاط ضعف آن دوره است.



· در دولت نهم هم آزادی بیان در حد قابل قبولی بود. دستگیری چندانی نداشتیم و شخص رئیس‌جمهور هم از نظر تحمل انتقادها در آن دوره نمره خوبی می‌گرفت. اما بعد از انتخابات سال ۸۸ فضا بسته شد آن هم به شدت. در حالی که بنده معتقدم نیازی به این همه سختگیری و بستن فضا نبود. این فضای بسته تا امروز هم ادامه پیدا کرده. البته از شدتش کاسته شده ولی خب باز هم در حد مطلوب نیست و ترس بی‎جایی از باز بودن فضای رسانه‌ها همچنان وجود دارد و به نظر من تحمل دولتمردان و شخص رئیس‌جمهوری هم نسبت به انتقادات کمتر شده است



· در مورد خود من چهار تا شکایت صورت گرفته یکی از طرف معاون اول رئیس‌جمهور، و سه تای دیگر از طرف خود رئیس‌جمهور که معاونت حقوقی رئیس‌جمهور این شکایت‌ها را به جریان انداخته است. در حالی که حرف بنده صرفاً انتقاد بود ولی آنها این انتقاد را توهین و افترا تلقی ‌کردند. وقتی قرار باشد از انتقاد، چنین برداشت‌هایی صورت بگیرد، فضا بسته می‌شود. در حالی که توهین و افترا در قانون مجازات اسلامي تعریف خاص خودش را دارد. توهین آن است که در آن فحاشي بوده و از الفاظ رکیک استفاده شود و افترا یعنی اینکه شما جرمی را به کسی نسبت بدهید در حالی که مرتکب آن نشده باشد. ولی الان خیلی راحت انتقاد، توهین و افترا قلمداد می‌شود.



· اینکه قدرت در یک جایی به وجود بیاید و متمرکز شود و هیچ نظارتی بر آن وجود نداشته باشد، همیشه خطرساز است. این جمله مشهور را شنیده‌اید که مطبوعات رکن چهارم دموکراسی است. این، حرف درستی است و مطبوعات در واقع همیشه قدرت را کنترل می‌کنند. در همه حکومت‌ها قدرت در دست دولت متمرکز است و قدرت متمرکز هم فسادآور است مگر در مورد معصومین و افراد ویژه‌ای که از نظر تربیتی و روحی ساخته شده باشند. در بعضی از کشورهایی که از نظر آزادی در سطح خوبی قرار دارند گاهی یک خبرنگار، یک وزیر را از مقامش عزل می‌کند. اگر آن وزیر مرتکب اشتباه یا تخلفی شده باشد، خبرنگار آن را رسانه‌ای می‌کند تا وزیر مجبور به عذرخواهي و حتي استعفا شود. برخلاف کشور ما که مرسوم نیست بابت اشتباهات عذرخواهی کنند یا استعفا بدهند در آنجا وقتی تخلفی افشا مي‌شود، عذرخواهی می‌کنند و استعفا می‌دهند. همین چند سال پیش بود که در آلمان یکی از وزرا با هزینه دولتی سفری به امریکا کرده بود و خبرنگاری این موضوع را افشا کرد و همین باعث شد آن وزیر استعفا بدهد و برکنار شود.



· اگر در جایی ظلمی اتفاق می‌افتد باید بنویسیم تا از تکرار آن جلوگیری شود. آنها باید توضیح بدهند. اقتدار نیروی انتظامی به جای خود. البته اینکه بخواهیم بی‌جهت آن را تضعیف و تحقیر کنیم، کار درستی نیست و هیچ دولتی هم این اجازه را نمی‌دهد. ولی کسی که مورد ظلم واقع شده باید بتواند حرفش را بزند. وقتی این موارد گفته نمی‌شوند، ادامه پیدا می‌کنند ولی وقتی گفته شود از ادامه آن ظلم جلوگیری می‌شود.



· مقدس بودن، به معنی غیرقابل انتقاد بودن‌شان نیست. امیرالمومنین(ع) هم مقدس است اما خود ایشان می‌گویند به من انتقاد کنید؛ چه در خفا و چه در علن. می‌فرمایند با من مثل سلاطین صحبت نکنید و حرفتان را راحت بزنید. ما نباید مسائل را با هم خلط کنیم. حتی نیروی انتظامی تا زمانی که از امنیت مردم دفاع می‌کند در جایگاه خوبی قرار دارد ولی این دلیل نمی‌شود که به نیروی انتظامی هیچ انتقادی نشود. این تابوها باید شکسته شوند. شما اگر جایی احساس کنید، سپاه، نیروی انتظامی یا ارتش، تخلفی انجام می‌دهند، اگر این تخلفات کتمان شود، فساد را به دنبال دارد. این موارد باید گفته شود. کسانی هم که این موارد را ذکر می‌کنند، خیرخواه این نهادها هستند. سخن صریح امام خميني است که نیروهای نظامی نباید در امور سیاسی دخالت کنند، با این حال همین چند روز پیش از آقای جعفری فرمانده سپاه پرسیده بودند که آیا اصلاح‌طلب‌ها می‌توانند در انتخابات شرکت کنند؟ ایشان پاسخ داده بود که اگر چنین و چنان باشد می‌توانند. در حالی که ایشان اصلاً باید بگوید این موضوع به من ارتباطی ندارد. نباید وارد سیاست شوند. نباید وارد حوزه اقتصاد شوند. چنین مواردی فسادآور و موجب تفرقه در نيروهاي نظامي است. کسی که چنین حرفی بزند در واقع خیر نیروهای نظامی را می‌خواهد و نباید بگوییم حرف زدن درباره این مراکز و نهادها ممنوع است. البته روشن است كه انتقاد دلسوزانه و خيرخواهانه با تخريب و تضعيف متفاوت است و مردم هم فرق اين دو را مي‌دانند. به نظر من ما نباید بت‌سازی کنیم.



· در اسلام گفته شده خرید و فروش کتب ضلال حرام است. کتب ضلال چه هستند؟ کتاب‌هایی که به اصطلاح بر اساس دروغ و تهمت و فريب نوشته شده باشند .البته تعريف از كتب ضلال يك امر نسبي است. مثلاً خیلی از کتاب‌های کمونیستی یا کتاب‌های بهائیان یا وهابیان برای مردم عادی جزء کتب ضلال به شمار می‌رود ولی همین کتاب‌ها را استاد مطهری باید داشته باشد و بخواند. در مواردی مدعی‌العموم هم می‌تواند وارد عمل شود و حکم صادر کند. مثلاً اگر کتابی منتشر شود و یکی از مراجع تقليد بگوید این اثر حاوي سبّ نبی يا توهین به ائمه است، همین حرف می‌تواند معیاری باشد برای ضاله بودن آن کتاب.



· درباره موسيقي يك مطلب مورد اتفاق همه فقهاست و آن اين كه مرز حرمت موسيقي، غنا است و غنا در جايي است كه خفت عقل ايجاد شود. ممكن است بگوييد اين خفت عقل براي افراد مختلف متفاوت است و يك امر نسبي است. شايد منظور امام(ره) هم همين بوده است.



· باید مرز آزادی بیان را بدانیم و آن دروغ و نیرنگ و فریب است. همين طور است درباره آزادی احزاب. شهید مطهری گفته‌اند در جمهوری اسلامی حتی احزاب غیراسلامی هم حق حیات دارند و می‌توانند آزاد باشند. ایشان توضیح می‌دهد که اگر این احزاب با شعار خودشان، با تابلوی خودشان و با صداقت جلو بیایند و نیرنگی در کار نباشد می‌توانند حرفشان را بزنند. از آن طرف هم علمای ما حرفشان را می‌زنند و مردم هم قدرت تشخیص دارند و حرف دو طرف را می‌شنوند و می‌فهمند این طرف اسلام است و آن طرف مکتبی که به وجود خدا اعتقاد ندارد و تفکر مادی بر آن غالب است. مردم در چنین شرایطی قدرت انتخاب دارند.



· شاید وجه اشتراک من با اصلاح‌طلبان همین تاکید بر آزادی بیان باشد و وجه اختلافم با آنها در همین حوزه آزادی‌های اجتماعی است. از آن طرف هم وجه اختلاف من با اصولگرایان بحث آزادی بیان است که به نظرم آنها اهمیت لازم را به این موضوع نمی‌دهند و وجه اشتراکم با آنها در زمینه آزادی‌های اجتماعی و مسائل فرهنگی است و در اینجا به آنها نزدیک می‌شوم. بنابراین بنده نه اصولگرا به حساب می‌آیم و نه اصلاح‌طلب و خلاصه [با خنده] معلوم نیست چی هستم. یا شاید بهتر است بگوییم هم اصولگرا هستم و هم اصلاح‌طلب. اما بالاخره اسلام دینی است که برای زندگی انسان برنامه دارد، احکامی دارد. برای کوچک‌ترین کارهای انسان تکلیف را معین کرده، در همه شئون زندگی انسان دخالت کرده، درباره نوع لباس پوشیدن، نوع رفتار انسان، درباره حتی نگاه کردن، غذا خوردن و... حکم دارد. این احکام برای اجرا کردن تشريع شده‌اند و اتفاقاً یکی از جاذبه‌های اسلام هم همین است كه برنامه دارد. یک وقتی ما به کانادا رفته بودیم و در آنجا با استاد دانشگاهی ملاقات داشتیم، ایشان بسیار به اسلام تمایل داشت و وقتی علت را جویا شدم و پرسیدم چه چیز اسلام شما را تا این حد جذب کرده، گفت یکی اهمیتی که اسلام تا این حد برای عقل قائل است و دوم، برنامه‌ای که اسلام برای زندگی انسان‌ها دارد و اینکه شما برای هر کاری برنامه‌ای و دستوری دارید.



· این غلط است که ما بخواهیم چادر را اجباری کنیم. مقصود بنده از حجاب، حداقلی است که اسلام خواسته و اینکه زن به جز وجه و کفین، به شکل پوشیده‌ای بیرون بیاید به گونه‌اي كه فلسفه حجاب تامین بشود و به هرحال زن به گونه‌ای از منزل خارج شود که محرک نباشد و جامعه محل کار و تلاش باشد نه محل التذاذات جنسی. هدف اسلام این بوده است. حالا این پوشش به هر نحوی می‌تواند تامین شود. اتفاقاً بنده معتقدم هیچ وقت در جمهوری اسلامی در این زمینه فشاری اعمال نشده و با تساهل و تسامح در این زمینه رفتار شده.



· ما در اسلام تجسس نداریم. یک خانم و آقایی که دارند با هم می‌روند، اصلاً به ما ربطی ندارد که چه‌ نسبتي با هم دارند. عکس آن هم صادق است، يعني اگر زن و شوهری با هم باشند اما هیات آنها طوری باشد که با عرف و قانون همساز نباشد ما حق تذکر دادن داریم. به هر حال اینجور سختگیری‌ها سیاست نظام نبوده است. گاهی بد عمل می‌شود. مثلاً می‌گویند بریزید توی این پاساژ و بگیرید و ببرید. این روش درست نیست و ربطی به نظارتی که عرض می‌کنم، ندارد.



· مساله حجاب جنبه‌های مختلفی دارد، یکی‌اش جنبه سیاسی است. یکی‌اش جنبه رقابت بین خود خانم‌هاست که مساله کوچکی نیست. خانم‌ها با هم رقابت دارند. یعنی اگر ببینند یک خانمی پوشش نامناسبي دارد و با نمايش بخش‌هایی از بدنش مورد توجه قرار گرفته، ممکن است بعضی از خانم‌ها بگویند خب چرا ما این کار را نکنیم. در این صورت دیگر نمی‌توانیم چنین وضعی را جمع و جور کنیم.

· فرض کنید ما مطمئن باشیم که با اختیاری شدن حجاب فقط بعضی از خانم‌ها روسری‌شان را برمی‌دارند اما بقیه بدنشان پوشیده می‌ماند، ممکن است فرضا بگوییم، خب این اشکالی ندارد، اما واقعیت این است که اختياري شدن حجاب به حذف روسری محدود نمی‌ماند.



· {درباره شایعه‌ مخالفت شهید مطهری با اجباري شدن حجاب} نه، مخالف نبودند. وقتی ایشان شهید شدند، کاغذی از جیبشان بیرون آوردند که در آن، کارهایی را که با امام داشتند نوشته بودند از جمله اینکه نوشته بودند: «موقوف شدن مساله حجاب به استقرار نظامات اسلامی». شاید ایشان قصد طرح این مساله را با امام داشتند يا در همان روزها طرح كرده بودند.



· همین که آدم صداقت داشته باشد، مردم او را دوست خواهند داشت. البته در مسائل فرهنگي، من معتقدم كه آقايان مشائي و احمدي‌نژاد تعصب مثبت و غيرت قشر متدين و حزب‌اللهي را از بين بردند، كاري كه آقاي خاتمي نمي‌توانست انجام دهد، چون اينها به نام حزب‌اللهي وارد شدند.





ادامه مطلب ....



http://www.nooreaseman.com/forum321/thread47033.html



منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان



تبادل لينك



به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم


http://asremrooz.ir/images/docs/000035/n00035046-b.jpg خادم الزینب

چقدر و چطور نقد کنیم؟



بلدی عذر بتراشی؟!












روز دانشجو سال ۱۳۷۸(یعنی اولین ترم دانشگاهی بعد از بحران ۱۸ تیر) در دانشگاه علم و صنعت برگزار می شد. جلسه جنجالی خاتمی با دانشجویان در ۱۶ آذر سال گذشته اش و ماجرای ۱۸ تیر باعث شد همه ی نگاه ها به این جلسه ی دانشجویی باشد؛ اضافه کنید بازداشت عبد الله نوری را.

قرار بود از طرف بسیج دانشجویی صبح بسیار زود برویم علم و صنعت تا جلوی جایگاه جا بگیریم. از اول هم ابلاغ شده بود که شعار بدهیم: «خاتمی دلاور، پیرو خط رهبر!» شعار را بارها تکرار کردیم هرچند ار درون داشتیم منهدم می شدیم و از بیرون هم با فحش های رکیک جریان دانشجویی مقابل طرف بودیم.

اشتباه نشنیدید. بعد از ۱۸ تیر بسیج این شعار را تکرار می کرد تا به اصطلاح با دستهای خودش خاتمی را به سمت دشمن هل ندهد!

این خاطره وقتی یادم آمد که عده ای کم عقل(با هدایت عده ای فرصت طلب کینه ای) قبل از هر اتفاقی به احمدی نژاد گفتند «بنی صدر» و آنقدر لجاجت کردند و سرزنشش کردند که او هم به وادی اشتباهات دیگران بیافتد. امام صادق علیه السلام می فرماید:«عذر برادرت را بپذیر و اگر عذری نداشت، خود برای او عذری بتراش.» حضرت علی(ع) میفرماید : «سرزنش زیاد ی آتش لجاجت را شعله ور میکند»

حالا رفتار بزرگ منشانه و اخلاقی امام(ره) و رهبری را با همه ی دولتمردان از ابتدای انقلاب تا کنون مرور کنید. تا لحظه ی آخر چگونه برخورد کرده اند؟




پ ن ۱: از اون لحاظ که عده ای دوباره دوره افتاده اند و با مقارنه سازی های بعید و شیطانی دارند سند جمع می کنند که فلان حرف احمدی نژاد در کنفرانس مطبوعاتی خطاب به آقا بود!



پ ن ۲: مومن زرنگ است ولی شیطنت نمی کند. اینکه اخلاقی برخورد کنیم معنایش این نیست که نفهمیم کی داره چیکار می کنه… گفتم که گفت باشم.




یک تذکر مهم:



بعد از فتنه که خدمت حضرت آیت الله مصباح یزدی رسیده بودیم ایشان تذکری دادند که همه ی ما را به فکر فرو برد. ایشان فرمودند: «در نقد آدم ها خیلی مراقب باشید. اگر طوری درباره ی آنها حرف بزنید که در آینده ی دور هم وقتی می خواهند به راه برگردند و اصلاح کنند، یاد حرف های شما بیافتند و از ترس سرزنش شما نیایند، شما مسوولید!»





======================================



منبع :



چقدر و چطور نقد كنيم؟ - وحید یامین پور | وحید یامین پور















.







ادامه مطلب ....



http://www.nooreaseman.com/forum321/thread47032.html



منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان



تبادل لينك



به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم


http://yaminpour.ir/up/et_temp/6-ahmadi1-32309_238x238.jpg skyzare

خائف...


امام باقر (ع) فرمودند:

«قائم قبل از این که قیام کند، غیبتی دارد.» پرسیده شد: به چه خاطر؟ حضرت فرمودند:

«می ترسد –و با دست به شکم خویش اشاره فرمودند- یعنی از کشته شدن.»

(غیبت نعمانی، باب10 حدیث19)

همچنین ایشان فرمودند:

«هنگامی که قائم قیام نماید این آیه را تلاوت می کند:

پس هنگامی که از شما ترسیدم از نزد شما فرار کردم؛ و پروردگارم به من حکمت و دانش بخشید، و مرا از رسولان قرار داد.» (شعراء21)

(کمال الدین، باب32 حدیث10)




زراره بن أعین می گوید: از امام صادق (ع) شنیدم که می فرمود:

«قائم قبل از این که قیام کند، غیبتی خواهد داشت.» پرسیدم فدای شما شوم، برای چه؟ حضرت فرمودند:

«می ترسد –و با دست به شکم و گردن خود اشاره کردند-»


(کمال الدین، باب33 حدیث33)


امام کاظم (ع) فرمودند:

«او غیبتی طولانی خواهد داشت، زیرا بر جان خود می ترسد.»

(کمال الدین، باب34 حدیث5)

شیخ طوسی (ره) می نویسد:

«هیچ علتی مانع از ظهور حضرت نشده، مگر ترس حضرت بر جان مبارکش یعنی احتمال کشته شدنش؛ چرا که اگر غیر از این بود مخفی شدن برای ایشان جایز نبود.»


(کتاب الغیبه، فصل5)





تذکر:

با این که کشته شدن در راه خدا آرزوی دیرینه معصومین (ع) و هر انسان آزاده ای بوده و هست و حضرت مهدی (عج) فرزند همان امامی است که وقتی ضربت شمشیر بر فرق مبارکشان فرود آمد، نوای زیبای «فزت و ربّ الکعبه» او گوش عرشیان را نوازش داد، اما علت این که حضرت غائب شدند تا کشته نشوند و زنده بمانند، دو مسأله مهم می باشد:



اول:
وضعیت حضرت مهدی (عج) با همه امامان قبل از خود کاملا متفاوت بود. به جهت این که دوست و دشمن به واسطه اخبار و روایات فراوان در این زمینه، می دانستند کسی که بنا است ریشه ظلم و ظالم را بکند و عدالت را در صحنه گیتی بگستراند، کسی نیست جز ایشان، بنابراین خلفای ستم پیشه لحظه و آنی در قتل ایشان درنگ نمی کردند و هرگز اجازه نمی دادند زنده بمانند.


دوم: حضرت مهدی (عج)، بقیه الله و آخرین ذخیره الهی است. اگر ائمه دیگر به شهادت می رسیدند، امام دیگری بود که جانشین ایشان گردد، اما خواست خدا بر این تعلق گرفت که جانشینان رسول اکرم (ص) دوازده نفر باشند؛ در این صورت اگر امام ظاهر بود و کشته می شدند، زمین از حجت خدا خالی می ماند و نظام آفرینش درهم می ریخت.

(تنها راه، صفحات 129و130)



غیبت خورشید تابان، شیعیان تقصیر ماست

این که باشد آن امام از ما نهان تقصیر ماست

اللهـــم عجـــل لولیـــک الفـــرج







ادامه مطلب ....



http://www.nooreaseman.com/forum296/thread47031.html



منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان



تبادل لينك



به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم


http://ifttt.com/images/no_image_card.png منتظرمنتقم

مصاحبه خواندني با حجت‌الاسلام پناهیان پیرامون "پیاده‌روی اربعین حسینی"



مصاحبه خواندني با حجت‌الاسلام پناهیان پیرامون "پیاده‌روی اربعین حسینی"

ما در پياده‌روي اربعین شعار حسینی خودمان را جهانی می‌کنیم/ اين پياده‌روي از نظر معنوی با پياده‌روي‌هاي ايام دفاع مقدس قابل مقایسه است








پياده روي و اجتماع بزرگ و چند ده ميليوني شيعيان در روز اربعين در شهر كربلا، اين سال‌ها و پس از سقوط حكومت صدام، هر ساله رونق بيشتري به خود گرفته است چنانكه سال گذشته استاندار كربلا از حضور 16 ميليون زائر در اين مراسم ياد كرد. رقمي كه بيش از 5 برابر زائرين حاضر در صحراي عرفات در موسم حج ابراهيمي به شمار مي‌رود.



به گزارش رجانيوز، حضور كمرنگ زائرين ايراني در اين مراسم و خصوصا مسير پياده‌روي 80 كليومتري نجف تا كربلا، موضوعي بوده است كه سبب شده تا در سال جاري گروه‌هاي مختلفي از سراسر كشور دست به كار اعزام كاروان‌هايي براي حضور در اين اجتماع عظيم شيعيان جهان در كربلا حسيني (ع) بشوند. اين در حالي است كه پذيرايي مردم عراق از زائرين امام حسين (ع) در مسير 80 كيلومتري نجف تا كربلا يكي از دلنشين‌ترين خاطرات اين سفر ويك فرصت بزرگ براي تعامل فرهنگي مردم ايران و عراق به شمار مي‌رود.



در آستانه اربعین حسینی و مراسم پیاده روی اربعین حسيني حجت‌الاسلام پناهیان در گفتگوي صميمانه‌اي به بيان چرايي اهميت اين پياده روي بزرگ شيعيان جهان و اثرات جهاني آن و همچنين اشارات روايي به اين حركت عظيم پرداخته است. پناهيان معتقد است، ما در اربعین حسینی شعار حسینی خودمان را جهانی می کنیم. ما در این بزرگ ترین تجمع شیعیان حول حماسه ابا عبد الله حسین (ع) می توانیم به تعمیق ارزش های حسینی جامعه شیعی بپردازیم.










وي در باره تاثيرات اين حركت عظيم مي‌گويد: هیچ کجا مثل زیارت اربعین هویت شیعه بودن و حسینی بودن به انسان به دست نمی دهد. همانطور که شما تا حج نروید هویت مسلمانی خودتان را دقیق نمی توانید تجربه و لمس کنید. در این میعاد گاه بزرگ وقتی انسان قرار می گیرد در یک هویت شیعی و حسینی برای انسان سهل می شود.



در ادامه متن كامل اين مصاحبه را كه هيات رزمندگان اسلام آنرا تدارك ديده است مي‌خوانيد:







حاج آقا پناهیان را همه به دعای ندبه و روزهای جمعه و انتظار می شناسند. چی شد که حاج آقا پناهیان اربعینی شدند؟




اولا برای زیارت اربعین روایت روشنی از امام حسن عسگری (ع) داریم که به عنوان علائم شیعیان اعلام کردند زیارت اربعین را شاید عنایت خاصی در این علامت گذاری بوده که میعاد گاه سالیانه عزاداران ابا عبد الله الحسین(ع) و عموم شیعیان باشد و این میعادگاه به طور طبیعی شکل گرفته است ، بنده چند سالی توفیق حضور در این مناسبت عظیم پیدا کردم و احساس کردم حیف هست این همه عشاق به ابا عبد الله(ع) در چنین مناسبتی فیض زیارت اربعین از دست بدهم بخصوص برای پیاده روی به سوی این زیارت اجر های با عظمتی که در روایت برایش ذکر شده است و واقعاً بنده وقتی اون حال و هوای معنوی این پیاده روی را مشاهده کردم، دیدم از نظر معنوی با پیاده روی دوران دفاع مقدس در جهاد فی سبیل الله قابل مقایسه است.



این تجربه را وقتی هر کسی از زیارت اربعین پیدا میکنه مخصوصا پیاده روی آن زیارت به دیگران منتقل بشود، طبیعتا دلهای مشتاق به سوی چنین زیارتی می شتابند. نور معنویت را حتی از تعریف کردن و انتقال تجربیات زیارت اربعین دریافت می کنند. ما هم وقتی به هرکدام از جوانان این تجربه منتقل می کنیم می بینیم که آنها هم مشتاق شدند که و اگراهل زیارت هستند اربعین را حتما درک کنند و حتی بعضی ها اگر زیاد هم اهل زیارت نبودند، اما جز زائرین ثابت کربلای معلی شدند.



ما در ماه محرم دهه محرم و روزهایی چون تاسوعا و عاشورا و شام غریبان رو داریم. سئوالم را اینطور می خوام بپرسم.چه نیازی به این هست که اربعین رو اینقدر پررنگ کنیم؟ چه چیزی در اربعین هست که در دیگر روزهای عزاداری نیست؟



وجود یک روز به عنوان روزی که عزاداران حضرت ابا عبد الله حسین (ع) در کربلا تجمع کنند به عنوان یک میعادگاه بزرگ از نظر آثار اجتماعی و بین الملی قابل مقایسه با زیارت هایی که در طول سال انجام می گیرد نیست و نخواهد بود. وقتی ائمه الهدی (ع) به اربعین سفارش کردند لابد می دانستند زمانی خواهد رسید که میلیون ها نفر از مستاقان علاقه مند هستند که زیارت اربعین را درک کنند این سفارش ها توسط آخرین امامی که در بین شیعیان حضور داشتند مثل امام حسن عسگری (ع) انجام گرفته و آدم احساس می کند یک معنای ویژه ای در این سفارش بوده که گویی اهل بیت عصمت و طهارت خودشان علاقه مند و مصّر بودند برای اینکه اربعین را میعادگاه قرار بدهند برای کربلا ابا عبد الله الحسین(ع).



این میعادگاه به واسطه سفارش اهل بیت به طور طبیعی شکل گرفته و اساسا کسانی که عزادار ابا عبد الله الحسین(ع) هستند دوست دارند هرموقع که مشرف به کربلا شدند کربلا را در اوج شور و احساس ببینند و ادم که زمانی رفت کربلا، اگر کربلا خلوت باشد و اون شور احساس حسینی در آن فراوان نباشد، گاهی احساس غریبی می کند. ولی وقتی که شور حسینی در اربعین در کربلا احیا می شود و برای خودش عاشورای دیگر رقم می خورد ، در متن آن شور زیارت اباعبدالله الحسین(ع) یک حال و هوای دیگه ای دارد.



ائمه هدی(ع) به کرات در روایات پیاده روی را توصیه کردند از مسیر های چه بسا دور برای هر قدمش اجر و مغفرت ویژه ای در نظر گرفته اند. در روایات آماده است کسی که به حرم ابا عبد الله الحسین (ع) برود به هنگام بازگشت ملائکه الهی با او مصاحفه می کنند و به او می گویند آنچه در گذشته زندگی تو بوده بخشیده شد ، و روز تازه ای در زندگی ات آغاز شده است ؛ تاکید بر پیاده روی به صورت یک یا دو مورد یا با تاکید اندک نبوده است. معلوم می شود ائمه هدی(ع) تدبیری داشته‌اند برای زمانی که نفوس شیعیان زیاد می شوند قدرت و امکانات پیدا می‌کنند بیابان های اطراف کربلا معلی مملو از خانه هایی می شود که زائران ابا عبد الله الحسین (ع) هستند چون ائمه الهدی به چشم انداز ها نگاه می کردند بعد توصیه می‌فرمودند. این گونه نبود که توصیه ای داشته باشند بعد در نظر نگیرید آن جمعیت های فراوان را و اجری هم برای کسانی که پیاده می روند به حساب بیاورند.



البته اجر پیاده‌روی برای یک مکان زیارتی مثل مدینه منوره یا مکه مکرمه برای حج عمره قبلا ذکر شده و در روایات به صورت نمونه آمده است. همان زمانی که ائمه هدی پیاده‌روی را توصیه می‌کردند، چنانچه با مرکب می رفتند از جهت سرعت حرکت، فرق زیادی با پیاده روی نمی‌کرد، اما سیره اولیاالله این بود که مرکب را کنار می گذاشتند و با پای پیاده می رفتند. معلوم می شود این پیاده روی خیلی از نظر معنوی موضوعیت داره. آثار بسیار عمیقی در وجود انسان می‌گذارد هر کسی رفته این تجربه را احساس کرده است.



حاج آقا برکسی پوشیده نیست که انقلاب اسلامی ما از حادثه عاشورا نشآت گرفته است و بحث اربعین در اربعین شهدای انقلاب نقش مهمی در پیروزی انقلاب داشت.به نظر شما فلسفه بزرگداشت اربعین چه نقشی می تواند در تداوم و حفظ نظام داشته باشد؟



ما در اربعین حسینی(ع) شعار حسینی(ع) خودمان را جهانی می‌کنیم. ما در این بزرگ ترین تجمع شیعیان حول حماسه ابا عبد الله حسین (ع) می توانیم به تعمیق ارزش های حسینی جامعه شیعی بپردازیم. وقتی که ارزش های حماسی ابا عبدالله الحسین (ع) در جامعۀ شیعی تعمیق پیدا کند و بیش از پیش تثبیت بشود آثار گرانبهای آن در ابعاد مختلف کاملا مشهود خواهد بود. یکی از آثار آن استکبار ستیزی است. یکی از آثار آن ظلم ستیزی است. یکی از آن آثار اهتمام بیش از پیش دیدن داری است.



حاج آقا پناهیان به چه گوهری در اربعین رسیده است که دوست داشته باشد آنرا بادیگر افرادی که تشنه کسب معارف بلند اهل بیت هستند به اشتراک بگذارد؟



وقتی انسان در مسیر اربعین، خودش را قطره‌ای از یک اقیانوس می بیند تجربه ای از فناء فی الله و فدای اهل بیت شدن را در جان انسان به نمایش می‌گذارد. البته هرکسی به اندازه خودش از چنین تجربه ی معنوی بهره می برد. وقتی انسان در مسیر کربلا ابا عبد الله الحسین (ع) پاهایش خسته می شود و خستگی را عمیقا با جسم خودش احساس می کند ارتباط روحی اش هم با ابا عبد الحسین(ع) بیشتر می شود. اصلا تا شما خرج نکنی به حد کمال نخواهد رسید.



یکی از نشانه های ایمان برای مومن در زیارت اربعین حضرت ابا عبد الله الحسین(ع) دانستند چه توفیقاتی که این همه سفارش شده از زیارت ابا عبد الله؟



به نظرم خواسته اند میعاد گاه درست کنند، ما در روایات داریم اگر کسی اهل بهشت هم باشد ولی زیارت امام حسین (ع) نرود در طبقه پایین بهشت قرار می‌گیرد و او را در مراتب بالای بهشت راه نخواهند داد. اگر اهل بهشت باشد، شیعه نمی تواند بدون زیارت کربلای ابا عبد الله الحسین(ع) به بهشت راه پیدا کند چون مستقلا تاکیدات فراوانی داریم بر زیارت ابا عبد الله الحسین(ع)، و مستقلاً تاکیدات فراوانی بر پیاده روی و مستقلا یک تاکید ویژه داریم برای زیارت اربعین. اگر این ها را با هم شیعه ی با هوش جمع کند تبدیل می شود به یک میعادگاه بین اللملی.



شما وسط این اربعین یک سرمایه بزرگ اجتماعی برای جهان تشیع می توانید در شکستن حیطه استکبار ببینید در احساس هویت و عزت مندی پیدا کردن شیعیان و همه آنها ببینید؛ اساسا شما ببینید این میعادگاه که با اشاره اهل بیت عصمت و طهارت شکل گرفته در چهره شیعیان اثری از غم و اندوه غربت و تنهایی نیست، هم احساس عزت می کنند هم احساس فرهمندی می کنند. می توانند مفتخر بشوند به ابا عبد الله الحسین(ع). یک بخشی است برای درک هویت شیعی و دینی ، اگر کسی این هویت را لمس بکند واقعاً شیعه‌تر خواهد شد.



شیعه بودن از یک گفت و گوی معرفتی صرف یا نظریه صرف خارج نمی شود بلکه از محدوده چند عمل عبادی و یا اخلاقی خارج می شود. واقعا جان او را تبدیل می کند به جان یک مومنی که تاسی بکند به اهل بیت عصمت و طهارت ، و هیچ کجا مثل زیارت اربعین هویت شیعه بودن و حسینی بودن به انسان به دست نمی دهد. همانطور که شما تا حج نروید هویت مسلمانی خودتان را دقیق نمی توانید تجربه و لمس کنید. در این میعاد گاه بزرگ وقتی انسان قرار می گیرد در یک هویت شیعی و حسینی برای انسان سهل می شود.



شما اگر خودتان در اربعین در مسیر اربعین آنجا واقعا درک می کنید کی هستیم، ما عزاداران ابا عبد الله الحسین (ع) ما علاقه مندان به اهل بیت، ما شیعیان امیر المومنین هویتی داریم! این عمیقا در جان انسان می شیند و مهم ترین عامل تثبیت و توسعه معنویت شیعیان خواهد بود.





ادامه مطلب ....



http://www.nooreaseman.com/forum76/thread47030.html



منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان



تبادل لينك



به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم


http://rajanews.com/Files_Upload/80965.jpg mahdishata

صوتی:سخن امام صادق به فرزندش هنگامی که با او از ولایت امام کاظم سخن می گفت


سخن امام صادق به فرزندش هنگامی که با او از ولایت امام کاظم سخن می گفت







«موسی از جان من است و تو از بدنم». این سخن امام صادق(ع) به فرزندش عبدالله است هنگامی که با او از ولایت امام کاظم(ع) سخن می گفت. این فایل صوتی را از زبان آیت الله جوادی آملی بشنوید.











ادامه مطلب ....



http://www.nooreaseman.com/forum83/thread47029.html



منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان



تبادل لينك



به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم


http://ifttt.com/images/no_image_card.png mahdishata

راه عاقبت به خیری چیست؟|گفتاری از آیت الله روح‌الله قرهی


راه عاقبت به خیری چیست؟







یک روز حضرت امام خمینی بعد از نماز مغرب و عشاء به سمت حرم امیرالمؤمنین(ع) می‌رفتند که ناگهان برگشتند و به اتاق خود رفتند، همه تعجّب کردند که چرا حضرت امام به حرم نرفتند!







آیت الله روح‌الله قرهی مدیر حوزه علمیه امام مهدی(عج) حکیمیه در دویست و بیست و چهارمین جلسه درس اخلاق خود به موضوع «راه عاقبت به خیری چیست؟» در محل مهدیه القائم المنتظر(عج) پرداخت که به طور اجمالی به آن اشاره می‌شود:



*گام‌های انسان به سمت عاقبت به خیری



محضر وجود پیامبر اکرم(ص) رسیدند، عرضه داشتند: یا رسول الله! چه کنیم مشمول کسانی گردیم که عاقبت به خیر می‌شوند؟



پیامبر عظیم‌الشّأن(ص) فرمودند: آن کسی که در دنیا، قول و فعلش خیر باشد، نشستن و قیامش خیر باشد، جز خیر نیاندیشد و جز خیر برای دیگران چیزی نخواهد؛ مشمول عاقبت به خیر شدن است.



مردان الهی همه افعال، کردار، اعمال و اقوالشان، خیر است. جز خیر نمی‌اندیشند و جز خیر چیز دیگری برای کسی نمی‌خواهند.



*سؤال زیرکانه از پیامبر اکرم(ص)



وجود مقدّس مولی ‌الموالی، علی بن ابی‌طالب(ع) در روایتی می‌فرمایند: «جَاءَ رَجُلٌ إِلَى النَّبِیِّ فَقَالَ عَلِّمْنِی عَمَلًا یُحِبُّنِی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ یُحِبُّنِی الْمَخْلُوقُونَ وَ یُثْرِی اللَّهُ مَالِی وَ یُصِحُّ بَدَنِی وَ یُطِیلُ عُمُرِی وَ یَحْشُرُنِی مَعَکَ»، فردی به محضر پیامبر(ص) آمد، زرنگ بود و همه چیز را با هم خواست. خیلی خوب است انسان در دنیا زیرک باشد «الْمُؤْمِنُ کَیِّسٌ»، عرضه داشت: یا رسول الله! «عَلِّمْنِی عَمَلًا» عملی را به من یاد بده که به سبب آن ...



1. «یُحِبُّنِی اللَّهُ عَلَیْهِ» پروردگار عالم مرا دوست داشته باشد.



2. «وَ یُحِبُّنِی الْمَخْلُوقُونَ» و بندگان خدا هم مرا دوست بدارند.



3. «وَ یُثْرِی اللَّهُ مَالِی» ثروتم را زیاد کند.



4. «وَ یُصِحُّ بَدَنِی» بدنم را تندرست قرار دهد.



5. «وَ یُطِیلُ عُمُرِی» عمرم طولانی شود.



6. «وَ یَحْشُرُنِی مَعَکَ» و در آخر هم با شما محشور شوم؛ یعنی همان عاقبت به خیر شدن.



پیامبر(ص) فرمودند: «فَقَالَ هَذِهِ سِتُّ خِصَالٍ تَحْتَاجُ إِلَى سِتِّ خِصَالٍ». فرمودند: این شش مرتبه‌ای که تو گفتی، نیاز به شش خصلت دارد که اگر انسان این شش خصلت را داشت، طبعاً این شش مرتبه‌ای که تو گفتی هم به وجود می‌آید.



*چگونه می‌شود خدا انسان را دوست بدارد؟



حضرت فرمودند: «إِذَا أَرَدْتَ أَنْ یُحِبَّکَ اللَّهُ فَخَفْهُ وَ اتَّقِهِ» اگر دوست داری خدا دوستت داشته باشد؛ بترس و تقوی داشته باش.



*ذکر درونی اولیا خدا چیست؟



لذا اولیاء خدا ذکری را که بسیار ذکر مهمّی است، امّا ما فقط در موقع شنیدن مرگ به زبان جاری می‌کنیم؛ یعنی کلمه استرجاع را مدام بیان می‌کنند، ملّا حسینقلی همدانی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) آن عارف بزرگوار و استاد آیت‌الله قاضی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) می‌فرمایند: آن کسانی که وصل شدند و دائم در فکر و ذکر پروردگار عالم بودند، باید به یک ذکر درونی مشغول باشند. آن ذکر درونی هم این است که دائم در درون خودشان بگویند: «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ» ما از خداییم، یعنی لله‌ و متعلّق به خداییم، وقتی تعلّق به خدا داریم، رجوعمان هم به اوست. آن که فهمید تعلّق به ذات احدیّت دارد، دیگر منیّتی در او نیست!



*چگونه در بین مردم، محبوب باشیم؟



پیامبر اکرم(ص) در ادامه می‌فرمایند: «وَ إِذَا أَرَدْتَ أَنْ یُحِبَّکَ الْمَخْلُوقُونَ فَأَحْسِنْ إِلَیْهِمْ وَ ارْفُضْ مَا فِی أَیْدِیهِمْ» اگر می‌خواهی عند النّاس هم محبوب باشی؛ به آن‌ها نیکی کن و چشم طمع از دست مردم بکش.



*خیر دنیا و آخرت به چه کسی داده می شود؟



جمله‌ای را بگویم که بسیار مهم است و اتّفاقاً خیر دنیا و آخرت هم در آن است. وجود مقدّس امام باقر(ع) فرمودند: «مَا أُعْطِیَ مُؤْمِنٌ قَطُّ خَیْرَ الدُّنْیَا وَالْآخِرَةِ إِلَّا بِحُسْنِ ظَنِّهِ بِاللَّهِ»، خیر دنیا و آخرت را به مؤمنی ندادند مگر این که این مؤمن یک خصوصیّت دارد و آن حسن ظنّ به خداست. یعنی چشم از همه خلائق بریده و فقط به خدا امیدوار است.



*ماجرای شبی که امام(ره) به زیارت امیرالمؤمنین(ع) نرفتند!



مردان خدا چون به خدا متصّل می‌شوند، کرامات عجیبی از ناحیه آن‌ها هست. یک نمونه از امام عظیم الشّأن عرض می‌کنم، موقعی که امام(ره) در نجف اشرف بودند؛ چون کارشان بر روی نظم بود، معمولاً دو ساعت بعد از نماز مغرب و عشاء برای زیارت جدّ مکرّمشان، امیرالمؤمنین(ع) می‌رفتند، ایشان در ایران هم همین‌طور منظّم بودند و کسانی که با ایشان درس داشتند، می‌دانستند که ایشان درست رأس ساعت درس خود را شروع می‌کنند.



لذا ایشان همیشه دو ساعت بعد از نماز عشاء و یک ساعت قبل از اذان صبح به زیارت جدّ مکرّمشان می‌رفتند. طوری که حتّی شبی حال‌شان خوش نبود و تب داشتند، حاج آقا مصطفی عرضه داشتند: آقا! شما حالتان خوش نیست، در منزل بمانید و از همین جا سلام دهید، حضرات که واقف به ما هستند امّا امام فرمودند: آقا مصطفی! بگذار آن روح عوامی در ما بماند و با همان حال به زیارت رفتند.



امام شب‌ها بعد از نماز مغرب و عشاء ابتدا یک ساعت دیداری با آقایان داشتند، بعد بلند می‌شدند و به سمت حرم می‌رفتند. یک شب طبق معمول کفش‌های مبارکشان را برای رفتن گذاشته بودند، بلند شدند که بروند منتها ناگهان برگشتند و درون اتاق رفتند، حالشان هم خوب بود و در صحت و سلامت بودند! همه تعجّب کردند که چرا امام به حرم نرفتند!



فردا در درس، علّت را متوجّه می‌شوند که دیشب سفیر ایران در عراق به حرم مولی‌الموالی، امیرالمؤمنین(ع) آمده و یک فرش نفیس هدیه کرده است. عدّه زیادی از خبرنگاران همراه با آن‌ها با دوربین آمده بودند و از این مراسم، عکس و گزارش تهیّه کردند.



آن‌ها چون می‌دانستند امام همیشه این ساعت می‌آیند، مخصوصاً ورود سفیر ایران در عراق برای به ظاهر اهداء آن فرش به امیرالمؤمنین(ع) را درست با ورود حضرت امام(ره) در حرم مبارک امیرالمؤمنین تنظیم کرده بودند که فیلم‌برداری کنند، عکس بگیرند و در روزنامه‌های ایران هم چاپ کنند و بگویند: از وقتی آیت‌الله خمینی به آن‌جا رفتند، دیگر تغییر موضع دادند و عوض شدند!



امامی که هر شب مقیّد بودند به حرم امیرالمؤمنین(ع) بروند، از کجا این ماجرا را می‌دانستند؟! چگونه است که امامی که حتّی وقتی حالشان بد می‌شود و تب دارند و حاج آقا مصطفی بیان می‌کنند: آقا! نیاز به رفتن نیست، حضرات که همه جا هستند، از همین جا سلام دهید؛ می‌فرمایند: آقا مصطفی! روح عوامی را از ما نگیر و در آن سوز نجف در زمستان بلند می‌شوند و برای زیارت امیرالمؤمنین(ع) می‌روند امّا یک شب که در صحّت و سلامت هستند، یک دفعه بر می‌گردند و از رفتن برای زیارت منصرف می‌شوند؟! از کجا می‌دانستند؟! چه کسی خبر داده بود که بناست در همان زمان سفیر ایران در عراق بیاید و به ظاهر فرشی را به آستان امیرالمؤمنین(ع) هدیه کند و این‌ها هم از حضور امام در آن‌جا عکس بگیرند و فردا در روزنامه‌ها بزنند که فلانی هم بود؟! معنی بصیرت این است!



*علّت سکوت اختیار کردن امام راحل در نجف اشرف نسبت به قم



چرا امام راحل به این مقام رسیدند؟ چون ایشان خیر بودند، به قول آیت‌الله العظمی بهاءالدینی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) آنچه در وجود امام(ره) بود، این بود که ایشان ولو به لحظه‌ای برای کسی شرّ نمی‌خواستند. حتّی شاه را هم اوّل نصیحت کردند، چون جز خیر چیز دیگری را نمی‌خواستند امّا تا وقتی دیدند نصیحت‌پذیر نیست، به تکلیف شرعی‌شان عمل کردند.



لذا وقتی امام(ره) به نجف اشرف رفتند، آن اوایل به ظاهر دیگر آن حالاتی را که در قم بود، نداشتند. شهید بزرگوار، آیت‌الله سعیدی نامه‌ای به امام دادند که نکند آن جو نجف، شما را هم گرفته و شما هم به عنوان یک مرجع، دیگر سکوت اختیار کردید! -البته آن شهید بزرگوار، آیت‌الله سعیدی دلسوز بود، امّا گاهی هم این‌طور می‌شود که حتّی بعضی از بزرگان، عرفای عظیم‌الشّأن را درک نمی‌کنند و به کارهایشان إن‌قلت می‌گیرند - امام هم در جوابشان - که هم نامه آیت‌الله سعیدی و هم جواب امام در صحیفه امام هست و می‌توانید مطالعه بفرمایید - فرمودند: در ایران وقتی حرف می‌زدم، در پشت‌بام‌ها هم انسان می‌آمد، امّا در این‌جا این خبرها نیست!



همین‌طور هم هست، الآن هم می‌بینید که در عراق، مردم روزمرّگی خودشان را دارند و اگر فقط اموراتشان بگذرد و خوش باشند، برای‌شان کافی است. لذا اگر یک امور عادی برایشان فراهم باشد، قلیانشان را هم بکشند و ...، دیگر کاری به این کارها ندارند. مانند ایران نیست که مردم به یک کلام امام بیرون می‌ریختند و یا به یک کلام امام‌المسلمین(مدّ ظلّه العالی) بیرون آمدند و 9 دی را درست کردند.



*اوّل نگاه حضرت حجّت(عج) برای ظهور، به مردم ایران است!



اصلاً من بالجد عرض می‌کنم که هیچ جا ایران نیست، امام(ره) هم فرمودند که این مردم حتّی شاید در دوران پیامبر(ص) هم نبودند. این نکته‌ای است که وجود مقدّس اولیاء گفته‌اند.



خدا آن مرد عظیم الشّأن عارف دامغانی، آقا معلّم دامغانی را رحمت کند، شبی در محضر مبارکشان بودیم، نکات عجیبی را بیان فرمودند، یکی این بود که فرمودند: به یقین اوّل نگاه حضرت حجّت(عج) برای ظهور، به مردم ایران است!



لذا امام (ره) به آیت‌الله سعیدی فرمودند: در این‌جا خبری نیست امّا آن امام نه به مردم کار داشتند و نه دور از مردم بودند، مردم را کار داشتند که هدایت کنند امّا برای به‌به و چه‌چه و سلام و درود مردم کار نکردند، بلکه فقط و فقط برای خدا کار کردند. برای همین بصیر شدند و إلّا کسی چه می‌دانست آن شب بناست سفیر بیاید امّا ایشان به واسطه بصیرت خود می‌دانستند!



*راه زیاد شدن مال



حضرت در ادامه فرمودند: «وَ إِذَا أَرَدْتَ أَنْ یُثْرِیَ اللَّهُ مَالَکَ فَزَکِّهِ» در مرحله بعدی اگر می‌خواهی پروردگار عالم مالت را زیاد کند، مالت را تزکیه کن، یعنی خمسش را بده.



*راهی هم برای تندرستی و هم برای زیاد شدن مال!



«وَ إِذَا أَرَدْتَ أَنْ یُصِحَّ اللَّهُ بَدَنَکَ فَأَکْثِرْ مِنَ الصَّدَقَةِ» صدقه، صحّت بدن می‌آورد و تدفع البلاء است، ضمن این که خود صدقه، مال را هم اضافه می‌کند!



فقیری نزد پیامبر عظیم ‌الشّأن(ص) آمد و از فقر شکایت کرد. پیامبر(ص) فرمودند: صدقه بده. عرضه داشت: یا رسول الله! من پول ندارم، شما می-فرمایید صدقه بده؟! پیامبر(ص) فرمودند: از هرچه که داری، یک مقدارش را صدقه بده. ولو یک تبر داری آن را بفروش و یک مقداری صدقه بده؛ چون خدای متعال مضاعف می‌کند. «الصدقة تجلب الرزق» صدقه، عامل جلب رزق می‌شود.



*راه طول عمر



«وَ إِذَا أَرَدْتَ أَنْ یُطِیلَ اللَّهُ عُمُرَکَ فَصِلْ ذَوِی أَرْحَامِکَ » اگر می¬خواهی طول عمر پیدا کنی، صله ارحام کن.



صله ارحام یکی از نکات مهم است. منتها در صله ارحام یادمان نرود اگر خدای ناکرده مجلسی برویم که آن مجلس ما را به گناه بیندازد، رفتن ما صحیح نیست. امام جعفر صادق(ع) فرمودند: «نحن صلة الارحام»، ما صله ارحام هستیم، لذا عزیز دلم! اگر خدای ناکرده انسان خانه خاله، عمه، دایی، عمو و یا کسی برود که یک شخص نامحرم (دختر خاله، دختر عمو و ...) با یک لباس نامناسب بیاید، باید بدانیم: این‌جا دیگر صله ارحام ندارد.



*راهی برای محشور شدن با پیامبر(ص)



پیامبر(ص) در ادامه فرمودند: «وَ إِذَا أَرَدْتَ أَنْ یَحْشُرَکَ اللَّهُ مَعِی» اگر اراده کردی و می‌خواهی فردای قیامت با من محشور باشی، «فَأَطِلِ السُّجُودَ بَیْنَ یَدَیِ اللَّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ» سجده‌های طولانی در محضر آن حضرت واحد داشته باش.



خدا مرحوم حاج آقای سیّد سجّادی را رحمت کند، ایشان یکی از اوتاد و اولیاء الهی بودند که تازه از دنیا رفتند، در فریمان زندگی می‌کردند و در همان تپّه مخصوص که اوّلین بار هم طی‌الأرض ایشان از آن‌جا شروع شد، دفنشان کردند. گروهی از مشهد، تهران، شیراز و جاهای دیگر برای تشییع جنازه ایشان رفته بودند و بیان شده: تشییع جنازه خوبی داشتند. ایشان را درست در همان وسط خانه که آن طرف بیت‌الاحزانشان بود، دفن کردند.



ایشان راجع به این که چرا به این مطالب رسیدند، نکته خوبی را بیان می‌کردند. ما شبی با ایشان خلوت کرده بودیم، ایشان فرمودند: هرچه دارم از سجده است. فرمودند: در سجده دو چشم سرم باز شد و عرش را دیدم!



*شنیدن ناله شیطان در سجده!



در یک روایت آمده - که خیلی این روایت عجیب است - یکی از جاهایی که شیطان خیلی ناراحت می‌شود، سجده طولانی مؤمن است.



لذا ببینید پروردگار عالم هم نفرمود: ای ملائکه! به انسان رکوع کنید، بلکه فرمود: به انسان سجده کنید، «وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ»، این خیلی معنی دارد.



خدا آن مرد الهی و عظیم‌الشأن، حاج میرزا علی‌اصغر صفار هرندی، آن متخلّق به اخلاق الهی را رحمت کند. این جمله فراموشم نمی‌شود، ایشان در شبی از شب‌های قدر فرمودند: حاج شیخ (یعنی حاج شیخ محمّدتقی بروجردی)، مرد الهی و عظیم‌الشّأن که قبر شریفشان در مسجد شهید هرندی است) بیان کردند: من در سجده طولانی ناله شیطان را شنیدم که اوّل وحشت کردم ولی بعد مقاومت کردم!



*پلکان عروج



آیت‌الله العظمی مرعشی نجفی تعبیر بسیار عالی و زیبایی را می‌فرمودند که آیت‌الله آمیرزا جواد آقای ملکی تبریزی فرمودند: این که می‌گویند: «الصَّلَاةُ مِعْرَاجُ المُؤْمِنِ»، عروج در سجده است، معلوم می‌شود همه صلاه یک طرف و سجده هم یک طرف است!









فارس





ادامه مطلب ....



http://www.nooreaseman.com/forum137/thread47028.html



منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان



تبادل لينك



به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم


http://ifttt.com/images/no_image_card.png mahdishata

التماس دعا

بازم سلام دوستان نور آسمونی

بازهم ازتون التماس دعا دارم

سری قبل به خاطر دعاهاتون فائزه کوچولو شفا گرفت

حالا دوباره اومدم بگم بهتون که برای یکی دیگه از اقوامم که دکترا جوابش کردن و گفتن حداکثر تا 3 ماه بیشتر زنده نیست دعا کنید.



التماس دعا

M.Javaheri






ادامه مطلب ....



http://www.nooreaseman.com/forum59/thread47027.html



منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان



تبادل لينك



به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم


http://ifttt.com/images/no_image_card.png M.javaheri

اثبات وجود تاریخی حضرت رقیه (س)/ چگونگی شهادت غم انگیز حضرت رقیه بر اساس 3 منبع


اثبات وجود تاریخی حضرت رقیه (س)



چگونگی شهادت غم انگیز حضرت رقیه بر اساس 3 منبع









حضرت رقیه (س) دختر امام حسین (ع) در واقعه عاشورا سه سال سن داشتند که بعد از شهادت پدر و یارانش در عصر عاشورا، به همراه دیگر زنان بنی‌هاشم توسط سپاه یزید به اسیری رفتند و در خرابه‌های شام به شهادت رسیدند.پنجم ماه صفر سالروز شهادت حضرت رقیه (س) می باشد. ضمن عرض تسلیت به مناسبت شهادت دردانه اباعبدالله الحسین(ع)، نگاهی اجمالی به زندگانی حضرت رقیه (س) می اندازیم.







اثبات وجود تاریخی حضرت رقیه (س)



یکی از شهیدان قیام حسینی که نقش بسیار تاثیر‌گذاری درتبدیل واقعه عاشورا به یک جریان سیال تاریخی داشت، حضرت رقیه (س)، دختر سه‌ساله امام حسین (ع) است (که بارگاه آن مخدره در شهر شام واقع شده است). بعضی از مورخین درباره وجود تاریخی حضرت رقیه(س) سعی در شبهه پراکنی دارند، اما با توجه به مستندات تاریخی که در کتاب منتخب التواریخ نقل شده می‌توان به تمام این شک و دودلی‌ها پایان داد.



در قسمتی از این مستندات تاریخی، جریان تعمیر و بازسازی قبر این بانوی سه ساله ذکر شده که بدین صورت است: چندین بار سید ابراهیم دمشقی و خانواده‌اش در عالم رویا خواب این بانوی سه ساله را می‌بینند. در خواب از سید ابراهیم خواسته می‌شود که به نزد والی شام برود و از او بخواهد که قبر را تعمیر کنند؛ زيرا داخل قبر آن حضرت آب جمع شده بود و جسم مطهر ایشان معذب بود.



والی شام با مطلع شدن از این جریان از علما شیعه و سنی خواست که غسل کنند و در نزد مرقد آن بانو جمع شوند و قرار بر این شد كه قفل به دست هر شخصی باز شد، متصدی نبش قبر و تعمیر آن شود. قفل تنها به دست سید ابراهیم دمشقی که نسبش منتهی به سید مرتضی علم الهدی می‌شود، باز شد و بدن شریف آن حضرت را به مدت سه روز از قبر خارج کردند و به تعمیر آن پرداختند. (برای اطلاع از جزئیات بیشتر به کتاب لهوف سیدبن طاووس مراجعه شود)





شهادت غم انگیز حضرت رقیه بر اساس 3 منبع



شهادت غم انگیز حضرت فاطمه صغری و یا رقیه علیها سلام، دختر امام حسین(ع) چنین است:



عصر روز سه شنبه در خرابه در كنار حضرت زينب(س) نشسته بود. جمعي از كودكان شامي را ديد كه در رفت و آمد هستند.



پرسيد: عمه جان! اينان كجا مي روند؟ حضرت زينب(س)فرمود: عزيزم اين ها به خانه هايشان مي روند. پرسيد: عمه! مگر ما خانه نداريم؟ فرمودند: چرا عزيزم، خانه ما در مدينه است. تا نام مدينه را شنيد، خاطرات زيباي همراهي با پدر در ذهن او آمد.



بلافاصله پرسيد: عمه! پدرم كجاست؟ فرمود: به سفر رفته. طفل ديگر سخن نگفت، به گوشه خرابه رفته زانوي غم بغل گرفت و با غم و اندوه به خواب رفت. پاسي از شب گذشت. ظاهراً در عالم رؤيا پدر را ديد. سراسيمه از خواب بيدار شد، مجدداً سراغ پدر را از عمه گرفت و بهانه جويي نمود، به گونه اي كه با صداي ناله و گريه او تمام اهل خرابه به شيون و ناله پرداختند.



خبر را به يزيد رساندند، دستور داد سر بريده پدرش را برايش ببرند. رأس مطهر سيد الشهدا را در ميان طَبَق جاي داده، وارد خرابه كردند و مقابل اين دختر قرار دادند. سرپوش طبق را كنار زد، سر مطهر سيد الشهدا را ديد، سر را برداشت و د رآغوش كشيد.



بر پيشاني و لبهاي پدر بوسه زد و آه و ناله اش بلند تر شد، گفت: پدر جان چه كسي صورت شما را به خونت رنگين كرد؟ پدر جان چه كسي رگهاي گردنت را بريده؟ پدر جان «مَن ذَالَّذي أَيتَمَني علي صِغَرِ سِنِّيِ» چه كسي مرا در كودكي يتيم كرد؟ پدر جان يتيم به چه كسي پناه ببرد تا بزرگ بشود؟ پدر جان كاش خاك را بالش زير سرم قرار مي دادم، ولي محاسنت را خضاب شده به خونت نمي ديدم.



دختر خردسال حسين(ع) آن قدر شيرين زباني كرد و با سر پدر ناله نمود تا خاموش شد. همه خيال كردند به خواب رفته. وقتي به سراغ او آمدند، از دنيا رفته بود. شبانه غساله آوردند، او را غسل دادند و در همان خرابه مدفون نمودند.



شرح شمع: صفحه 310 - نفس المهموم456 -الدمع الساكه141











نقش موثر حضرت رقیه(س) در تبدیل واقعه عاشورا به یک جریان سیال تاریخی




جریان کربلا محدود به واقعه عاشورا نیست؛ چراکه پس از آن با ادامه حرکت کاروان اسرا، مبارزه خاندان اهل بیت با یزید همچنان ادامه داشت. ادامه نهضت حسینی را می‌‌توان از خطبه‌های غرای امام سجاد (ع) تا نقش بیدارگری حضرت زینب(س) در شهر‌های بزرگی چون کوفه و شام دانست.



چه بسیار مسیحیان و یهودیانی که به وسیله کاروان اسرا مسلمان شدند و از همه پررنگ‌تر آن که، خانواده یزید و غلامانش با دیدن اهل بیت پیامبر در اسارت از او بیزاری جستند و جزء محبین خاندان عصمت و طهارت شدند.



حضرت رقیه (س) یاقوتی درخشنده در شهر شام



نهضت حسینی با یادگار گذاشتن نشانه‌ای گران‌قدر( حضرت رقیه) در شهر شام باعث دگرگونی عمیق و تغییری شگرف در شهر شام شدند؛ زيرا شهر شام از زمان عثمان، خلیفه سوم تحت امارت معاویه بوده و به گواهی تاریخ او از همان زمان در تدارک تشکیل حکومت بنی‌امیه بود.



پس از مرگ عثمان و به حکومت رسیدن امام علی(ع) وی حاضر به بیعت با امام نشد و از ایشان امارت شهر شام را درخواست کرد و به سبب آن که امام امارت شهر شام را به وی واگذار نکرد، جنگ صفین و ماجرای حکمیت روی داد.



پس از مرگ عثمان و به قدرت رسیدن معاویه او دست به جنایات بسیار عجیب و خطرناکی در عالم اسلام زد. اثرات ظلمی که معاویه در حق اسلام و مسلمین کرد قابل توصیف و شمارش نیست



جریان‌سازی خطرناک معاویه علیه اسلام



از جمله آن می‌توان به رواج سب و لعن امام علی (ع) و جعل احادیث احادیث پیامبر اشاره کرد. در کتاب أسرار آل محمد عليهم السلام نقل شده: معاويه قاريان اهل شام‏ و قاضيان آن را فرا خواند و به آنان ‏اموالى داد و ايشان را در نواحى و شهرهاى شام پراكنده ساخت. آنان هم مشغول به نقل روايات دروغين شدند و پايه‏هاى باطلى را براى مردم پايه‏گذارى كردند. آنان به مردم چنين خبر مى‏دادند كه على عليه السلام عثمان را كشته و بدين وسيله اهل شام را به معاويه متمايل كردند و همه اهل شام متفق الكلمه شدند.



برنامه بيست‌ساله معاويه بر ضد ولايت اميرالمؤمنين (ع)



معاويه اين برنامه را بيست سال ادامه داد و در تمام مناطق تحت حكومتش آن را اجرا مى‏كرد، تا آنكه اراذل شام و ياران باطل نزد او آمدند و بر سر غذا و آب او نشستند.



او به آنان اموال مى‏داد و براى ايشان زمين‌ها را قسمت مى‏كرد و خوراكى و نوشيدنى به آنان مى‏خورانيد، تا آنجا كه خردسالان با اين برنامه بزرگ شدند و بزرگسالان پير شدند و عرب‌هاى بيابانى با اين عقايد به شهرها كوچ كردند. اهل شام لعن شيطان را ترك كردند و بر على(ع) لعن كردند و نوشته‏اى هم به همه شهرها براى كارمندانش نوشت كه: «امانم را برداشتم از كسى كه حديثى در مناقب على بن ابى طالب يا فضائل اهل بيتش نقل كند و چنين كسى عقوبت را بر خودش روا داشته است.»



بارگاه حضرت رقیه در شهر شام تبدیل به مرکزی برای تبلیغ تشیع شد



به یمن حضور این مخدره بزرگوار در قلب حکومت امویان، راه گم‌کردگان طریق ولایت به سمت اهل بیت هدایت می‌شوند و مَثَل آن شهید خردسال همانند مناری است که انسان‌های سرگردان را نجات می‌دهد. همچنین از اثرات وجودی حضرت رقیه (س) کم اثر شدن جنایاتی بود که معاویه ملعون در حق اسلام انجام داد؛ زيرا مرقد آن مخدره تبدیل به مرکزی برای تبلیغ شیعیان شد.



كرامات حضرت رقيه (ع)



از حضرت رقيه (ع) ومرقد مطهر آن حضرت،‌در طول تاريخ، كرامات متعددي بروز كرده است . در این مطلب توجه شما را به یک كرامت شگفت جلب مي‌كنيم:



بگو چند جمله از مصيبت دخترم( رقيه) رابخواند



مرحوم حاج ميرزا علي محدث زاده ( متوفاي محرم 1396 ه. ق)،‌ فرزند مرحوم محدث عالي مقام حاج شيخ عباس قمي رضوان الله تعالي عليها، از وعاظ وخطباي مشهور تهران بودند. ايشان مي‌فرمود: يكسال به بيماري وناراحتي حنجره وگرفتگي صدا مبتلا شده بودم،‌تا جايي كه منبر رفتن وسخنراني كردن براي من ممكن نبود . مسلم،‌ هر مريضي در چنين موقعي به فكر معالجه مي‌افتد، من نيز به طبيبي متخصص و با تجربه مراجعه كردم.



پس از معاينه معلوم شد بيماري من آن قدر شديد است كه بعضي از تارهاي صوتي از كارافتاده و فلج شده و اگر لاعلاج نباشد صعب العلاج است.



طبيب معالج در ضمن نسخه‌اي كه نوشت دستور استراحت داد و گفت كه بايد چند ماه ازمنبر رفتن خودداري كنم وحتي با كسي حرف نزنم واگر چيزي بخواهم و يا مطلبي از زن و بچه‌ام انتظارداشته باشم آنها را بنويسم،‌تا در نتيجه استراحت مداوم واستعمال دارو، شايد سلامتي از دست رفته مجددا به من برگردد.



البته صبر درمقابل چنين بيماري وحرف نزدن با مردم حتي با زن وبچه، خيلي سخت وطاقتفرساست،‌زيرا انسان بيشتر از هر چيز احتياج به گفت وشنود دارد و چطور مي‌شود چند ماه هيچ نگويم وحرفي نزنم وپيوسته در استراحت باشم ؟!

آن هم معلوم نيست كه نتيجه چه باشد.



برهمه روشن است كه با پيش آمدن چنين بيماري خطرناكي،‌چه حال اضطراري به بيماردست مي‌دهد اضطرار مي‌اندازد، اين حالت پريشاني است كه انسان اميدش از تمام چاره‌هاي بشري قطع شده و به ياد مقربان درگاه الهي مي‌افتد تا به وسيله آنها به درگاه خداوند متعال عرض حاجت كرده وا زدرياي بي‌پايان لطف خداوند بهره‌اي بگيرد.



من هم باچنين پيش آمدي،‌ چاره‌اي جز توسل به ذيل عنايت حضرت امام حسين (ع) نداشتم . روزي بعد ازنماز ظهر وعصر،‌حال توسل به دست آمد وخيلي اشك ريختم وسالار شهيدان حضرت اباعبدالله (ع) راكه به وجود مقدس ايشان متوسل بودم مخاطب قرارداده گفتم : يا بن رسول الله، صبر درمقابل چنين بيماري براي من طاقتفرساست. علاوه بر اين من اهل منبرم و مردم ازمن انتظاردارند برايشان منبربروم.

من از اول عمر تا به حال علي الدوام منبر رفته‌ام و از نوكران شما اهل بيتم،‌ حالا چه شده كه بايد يكباره از اين پست حساس براثر بيماري كنار باشم . ضمنا ماه مبارك رمضان نزديك است،‌دعوتها را چه كنم؟ آقا عنايتي بفرما تا خدا شفايم دهد.



به دنبال اين توسل، طبق معمول كم كم خوابيدم. درعالم خواب،‌ خودم را در اطاق بزرگي ديدم كه نيمي ازآن منور وروشن بود وقسمت ديگر آن كمي تاريك.



درآن قسمت كه روشن بود حضرت مولي الكونين امام حسين (ع ) را ديدم كه نشسته است . خيلي خوشحال وخوشوقت شدم و همان توسلي را كه در حال بيداري داشتم در حال رويا نيز پيداكردم . بنا كردم عرض حاجت نمودن،‌ ومخصوصا اصرار داشتم كه ماه مبارك رمضان نزديك است و من در مساجد متعدد دعوت شده‌ام،‌ولي با اين حال حنجره ا زكارافتاده چطور مي‌توانم منبر رفته وسخنراني نمايم وحال آنكه دكتر منع كرده كه حتي با بچه‌هاي خود نيز حرفي نزنم.



چون خيلي الحال وتضرع وزاري داشتم،‌ حضرت اشاره به من كردو فرمود به آن آقا سيد كه دم درب نشسته بگو اشك بريزيد،‌ان شاءالله تعالي خوب مي‌شويد. من به درب اطاق نگاه كردم ديدم شوهر خواهرم آقاي حاج آقا مصطفي طباطبائي قمي كه از علما وخطبا و از ائمه جماعت تهران مي‌باشد نشسته است . امر آقا را به شخص نامبرده رساندم. ايشان مي‌خواست از ذكر مصيبت خودداري كند،‌حضرت سيد الشهدا(ع) فرمود روضه دخترم را بخوان. ايشان مشغول به ذكر مصيبت حضرت رقيه (ع) شد و من هم گريه مي‌كردم و اشك مي‌ريختم،‌ اما متاسفانه بچه‌هايم مرااز خواب بيدار كردند ومن هم با ناراحتي از خواب بيدار شدم ومتاسف ومتاثر بودم كه چرا از آن مجلس پرفيض محروم مانده‌ام،‌ ولي ديدن دوباره آن منظره عالي امكان نداشت.





هماه روز، و يا روز بعد، به همان متخصص مراجعه نمودم. خوشبختانه پس از معاينه معلوم شد كه اصلا اثري از ناراحتي وبيماري قبلي در كار نيست . او كه سخت در تعجب بود ازمن پرسيد شما چه خورديد كه به اين زودي وسريع نتيجه گرفتيد؟!



من چگونگي توسل وخواب خودم رابيان كردم. دكتر قلم دردست داشت و سرپا ايستاده بود، ولي بعد از شنيدن داستان توسل من بي اختيار قلم از دستش برزمين افتاد و با يك حالت معنوي كه بر اثر نام مولي الكونين امام حسين (ع) به او دست داده بود پشت ميز طبابت نشست و قطره قطره اشك بررخسارش مي‌ريخت . لختي گريه كرد وسپس گفت : آقا،‌اين ناراحتي شما جز توسل وعنايت و امداد غيبي چاره وراه علاج ديگري نداشت.



آیا این نام (رقیه) درست و صحیح است؟



اصل وجود دختری چهار ساله برای امام حسین علیه السلام در منابع شیعی آمده است در کتاب کامل بهائی نوشته علاء الدین طبری (قرن ششم هجری) قصه دختری چهار ساله که در ماجرای اسارت در خرابه شام در کنار سر بریده پدر به شهادت رسیده، آمده است.[1]



اما در مورد نام او، آیا رقیه بوده یا فاطمه صغری و... اختلاف است.



دو خطاب از امام حسین علیه السلام در کربلا در مصادر شیعی آمده است که یکی از دختران حرم خود را با نام رقیه صدا زده است.



1)- "یا اختاه یا ام کلثوم، و انت یا زینب و انت یا رقیه و انت یا فاطمه و انت یا رباب، ...”.[2]



2)- "ثم نادی: یا ام کلثوم و یا سکینه و یا رقیه و یا عاتکه و یا زینب یا اهل بیتی علیکن منی السلام”.[3]



اکثر محدثان دو دختر به نامهای سکینه و فاطمه برای امام حسین (ع) ذکر کرده‌اند اما علامه ابن شهر آشوب و محمد بن جریر طبری، سه دختر به نامهای سکینه فاطمه و زینب (ع) را برای آن حضرت برشمرده‌اند.



در میان محدثان قدیم تنها علی بن عیسی اربلی ـ صاحب کتاب کشف الغمه (که این کتاب را در سال687 ه ق تألیف کرده است) به نقل از کمال الدین گفته است که امام حسین (ع) شش پسر و چهار دختر داشت ولی او نیز هنگام شمارش دخترها، سه نفر به نامهای زینب سکینه و فاطمه را نام می‌برد و از چهارمی ذکری به میان نمی‌آورد.



احتمال دارد که چهارمین دختر همین رقیه (ع) بوده است.



علامه حائری در کتاب معالی السبطین می‌نویسد: بعضی مانند محمد بن طلحه شافعی و دیگران از علمای اهل تسنن و شیعه می‌نویسند "امام حسین (ع) دارای ده فرزند، شش پسر، و چهار دختر بوده است.



سپس می‌نویسد: دختران او عبارتند از: سکینه، فاطمه صغری، فاطمه کبری و رقیه علیهن السلام.

آنگاه در ادامه می‌افزاید: رقیه پنج سال یا هفت سال داشت و در شام وفات کرد. مادرش "شاه زنان" دختر یزجرد بود.[4]



باید دانست که گاهی بعضی از دختران دو نام داشتند مثلاً طبق قرائتی به احتمال قوی همین حضرت رقیه (س) را فاطمه صغری می‌خواندند و شاید همین موضوع باعث غفلت از نام اصلی او شده است.



بهرحال از لحاظ تحقیقی هیچ استبعادی وجود ندارد که نام این دختر امام حسین (ع) رقیه باشد.





نظر دو تن از مراجع تقليد در خصوص دختر سه ساله امام حسين‌(ع)



پنجم صفر سالروز شهادت ريحانه امام حسين(ع) حضرت رقيه‌(س) است که سندي بر مظلوميت خاندان پيامبر‌(ص) مي‌باشد، عده‌اي از ارادتمندان به ساحت قدسي اهل بيت‌(ع) در پاسخ به شبهه‌اي که در برخي محافل مطرح شده نظر دو تن از مراجع عظام تقليد شيعه در اين خصوص را با طرح 4 سؤال جويا شده‌اند.



1-صحت وجود دختري با مشخصاتي که ارباب مقاتل در مورد کيفيت شهادت آن بزرگوار نقل کرده‌اند (درخرابه شام) چيست؟



2-صحت انتساب چنين دختري به امام حسين‌(ع) چگونه مي‌باشد؟



3-صحت انتساب حرم موجود در نزديک دمشق به دختري به نام حضرت رقيه‌(س) چگونه است؟



4-با توجه به موارد گفته شده و پاسخ‌هاي حضرت عالي انجام نذر و اداي آن داراي چه حکمي است؟



متن کامل نظرات اين دو مرجع تقليد تقديم مي‌گردد:



پاسخ آيت‌الله‌العظمي مکارم شيرازي



بسمه‌تعالي



شکي نيست که دختر کوچکي از امام حسين‌(ع) در شام از دنيا رفت و در آنجا دفن شد و حرم فعلي منسوب به همان دختر است، اما اين که نام آن دختر رقيه بوده يا نام ديگري داشته در بين دانشمندان اسلامي اختلاف نظر وجود دارد هر چند معروف اين است که نامش رقيه است.



هميشه موفق باشيد.



پاسخ آيت‌الله‌العظمي نوري همداني



بسمه‌تعالي



در کتاب‌هايي چون کامل بهائي و نفس‌المهموم و کتاب‌هاي معتبر ديگر دختر خردسالي که برخي نام او را رقيه ناميده‌اند و در شام به شهادت مي‌رسد، براي امام حسين‌(ع) ذکر کرده‌اند و اگر کسي براي آن حضرت نذر کند، بايد آن را ادا نمايد و مضجع موجود در دمشق متعلق به آن حضرت است.








زیارتنامه حضرت رقیه سلام الله علیها



بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ



اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا سَیِّدَتَنـا رُقَیَّةَ، عَلَیْکِ التَّحِیَّةُ وَاَلسَّلامُ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَکاتُهُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یـا بِنْتَ رَسُولِ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یـا بِنْتَ اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ عَلِیِّ بْنِ اَبی طالِبِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ سَیِّدَةِ نِسـاءِ الْعالَمینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ خَدیجَةَ الْکُبْرى اُمِّ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ وَلِىِّ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا اُخْتَ وَلِىِّ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ الْحُسَیْنِ الشَّهیدِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الصِّدّیقَةُ الشَّهیدَةِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الرَّضِیَّةُ الْمَرْضِیَّةُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا التَّقیّةُ النَّقیَّةُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الزَّکِیَّةُ الْفاضِلَةُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الْمَظْلُومَةُ الْبَهِیَّةُ، صَلَّى اللهُ عَلَیْکِ وَعَلى رُوحِکِ وَبَدَنِکِ، فَجَعَلَ اللهُ مَنْزِلَکِ وَمَاْواکِ فِى الْجَنَّةِ مَعَ آبائِکِ وَاَجْدادِکِ، الطَّیِّبینَ الطّاهِرینَ الْمَعْصُومینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدّارِ، وَعَلَى الْمَلائِکَةِ الْحـافّینَ حَوْلَ حَرَمِکِ الشَّریفِ، وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَکاتُهُ، وَصَلَّى اللهُ عَلى سَیِّدِنا مُحَمَّد وَآلِهِ الطَّیِّبینَ الطّاهِرینَ وَسَلَّمَ تَسْلیماً بِرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ.







پی نوشت :



[1] کامل بهائی، ج 2، ص 179

[2] اللهوف، سید بن طاووس ص 140 و 141

[3] مقتل ابن مخنف، ص 131

[4] سرگذشت جانسوز حضرت رقیه (س) ص 9 به نقل از معالی السبطین، ج 2، ص 214





ادامه مطلب ....



http://www.nooreaseman.com/forum366/thread47026.html



منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان



تبادل لينك



به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم


http://ifttt.com/images/no_image_card.png mahdishata

پیرغلامان اهل بیت (ع) چگونه بودند؟| فقط مداحان جوان بخوانند!


پیرغلامان اهل بیت (ع) چگونه بودند؟





فقط مداحان جوان بخوانند!















یک شبه و چند روزه و با دوره های فشرده، کسی مداح نمی شده. سال ها استاد می دیده اند، پای منبر می نشسته اند و شاگردی می کرده اند. این مطلب را اختصاص دادیم به قدیمی تر ها، به پیرغلام ها




اولین مرثیه را می گویند آدم ابوالبشر خوانده است در مرگ هابیل. بعدها برای عزیزترین ها همیشه کسی سروده، کسی نوحه کرده و کسی خوانده است. ولی عاشورا اولین و آخرین عزایی است که این همه سال دوام آورده است.


عاشورا، تنها عزایی است که این همه آدم از ته دل، در آن سروده اند، خوانده اند و نوحه کرده اند. بعضی ها می گویند در مداحان قدیمی، عیار عشق بالاتر بوده. ولی عیار عشق را راحت نمی شود محک زد. آنچه که معلوم است، این است که مطمئنا بیشتر از امروزی ها اهل سعی بوده اند.

یک شبه و چند روزه و با دوره های فشرده، کسی مداح نمی شد. سال ها استاد می دیده اند، پای منبر می نشسته اند و شاگردی می کرده اند. این مطلب را اختصاص دادیم به قدیمی تر ها، به پیرغلام ها.

چی می پوشیدند؟



مداحی بدون لباس مخصوص، معنا نداشت. به کسی اجازه این کار را نمی دادند. «پالتو بلند، عرقچین یا فینه و عبا» لباس رسمی مداحی به حساب می آمد.

دوختن لباس مداحی کار هر کسی نبود. خیاط هایی که این لباس ها را می دوختند، شناس بودند. چند خیاط مخصوص برای این کار بود. حاج جمال الدین عبدالوهابی یکی از مداح هایی بود که شغل اصلی اش خیاطی بود. دوخت لباس مداحی خیلی ها را او انجام می داد.

«حاج حسن سلیمی»، معروف به «حسن خیاط» هم از خیاطان معروف لباس مداحی بود. عبای مداحی از چند جا تأمین می شد، مشهد، قم، کربلا، نجف و عربستان. اما عمده اش از مشهد می آمد، چون ارزان تر بود.



عبای مداح ها، تابستان و زمستان با هم فرق می کرد. تابستان ها، عبای مشکی نازک استفاده می کردند، زمستان ها، عبای کرکی «پشم شتر» که زرد و ضخیم بود. مداح، در تابستان بعد از اتمام مجلس، عبا را دست می گرفت و بر می گشت. اما زمستان ها، لازم می شد عبا را روی سرش بکشد تا از سرما در امان بماند.



حتی گاهی از آن به عنوان شال گردن استفاده می کردند. حنجره مداح نباید سرما می خورد. این از نکات مهم بود. عرق چین، کاربردهای زیادی داشت. غیر سیدها، یا به قول مردم مداح های «عام»، از آن استفاده می کردند. موی سر مداح، نباید از حدی بلندتر می شد و عرقچین ، معیار خوبی برای آن بود. عرق چین باید راحت روی سر می نشست و روی موها خط نمی انداخت.

سیدهایی که مداحی می کردند، فینه عراقی سر می گذاشتند. نوعی کلاه مخروطی شکل که از داخل حصیری بود و رویش با جیر قرمز پوشانده می شد. یک پارچه سبز هم به صورت باند، دور این کلاه می بستند. اگر یک مداح عام، از این نوع کلاه می خواست استفاده کند، باید به جای باند سبز، ترکیبی از نوارهای کرم و مشکی، دور کلاه می بست. مداح های قدیمی و معروفی مثل، سیدخلیل خانیان و سیدرضا مؤذن هنوز هم از کلاه فینه استفاده می کنند.

چقدر می گرفتند؟

پول را داخل پاکت و کنار سینی چای می گذاشتند و اصطلاحا به آن «پای سینی» می گفتند. هیچ وقت پول را نمی شمردند. گاهی وقت ها هم اصلا نمی گرفتند، چون شأن ائمه علیهم السلام را بالاتر از مادیات می دانستند.



رسم بود که چه فقیر دعوت کند چه غنی، مداح باید برود. حوالی جنگ جهانی دوم، 60 سال پیش وقتی کارمندها 7 ریال می گرفتند، مداح ها 1 ریال درآمد ماهانه شان بود.

چه رسم و رسومی داشتند؟



همیشه با وضو می خواندند. رسم بود که روی پله دوم سبز می ایستادند و هیچ وقت بالاتر نمی رفتند. پله های بالاتر جای سخنران بود. مداح با لباس کامل و مرتب در مجلس حاضر می شد. اگر هم در جمع، بزرگ تر یا استادی بود، نمی خواند، مگر این که از او اجازه و رخصت بگیرد. هر مداح، بسته به تخصصی که داشت، شناخته می شد. از این نظر، مداح ها سه دسته بودند:

- مصیبت خوان (از مداحانی که الان هستند، آقای علی انسانی مثلا مصیبت خوان است)

- قصیده خوان (مثلا الان آقای سیدمحمد موسوی، حاج علی ترابی و حاج رضا مهاجرانی قصیده خوان اند.)

- نوحه خوان (مثل حاج احمد صالح).

نوحه خوان معمولا ادامه دهنده مجلس می شد و کمتر برنامه را شروع می کرد. مداح ها براساس نوع مجلسی که در آن شرکت می کردند هم سه دسته بودند:

- روضه ای، مثل حاج حسین خدامی، حسین محمدی و ...

- ختم و ترحیم، مثل حسین باقری، قهار و ...

- هیأتی، مثل حاج رضا مهاجرانی، علی ترابی و ذبیح الله ترابی

اداره هر کدام از مجلس ها روش و قلق خاص خودش را داشت. کسی که مداح مجلس ختم می شد، می بایست قاری قرآن خوبی هم باشد و دست کم چند آیه ای را از بر داشته باشد. روضه خوان می بایست راوی خوبی باشد و شعر آسانی که همه بفهمند، بخواند. مداح هیأتی هم این توانایی را داشت که شور و حال در مجلس ایجاد کند.

چطور شاگردی می کردند؟

ورود یک جوان به عرصه مداحی، راحت نبود. حتی در جمع های خودمانی هم کسی که دوره شاگردی را خوب طی نکرده بود، وارد نمی شد. به تدریج و به اذن استاد وارد می شدند. پای منبر استاد بودند و کارش را زیر نظر می گرفتند. گاهی به اجازه استاد، دو خط می خواندند، آن هم با ترس و لرز. بعدها هم اگر در مجلس استاد یا بزرگتری می آمد، امکان نداشت شاگرد مداحی کند.

همه مداح ها دوست داشتند فرزندشان وارد این کار شود. جنبه معنوی داشت و البته جایگاه اجتماعی. معمولا هم این اتفاق می افتاد و پسر، راه پدر را می رفت. اما معمولا استاد پسر، پدر نبود. پدر با اعتباری که داشت، پسر را به اساتید معرفی می کرد. چون هر شاگرد باید چند استاد را تجربه می کرد. البته دست آخر، پسرها مثل پدرشان و متأثر از او می خواندند و این باعث می شد اسم پدر زنده بماند.



علی ترابی پسر ذبیح الله ترابی، مداح قدیمی و نابینا از همین دست پسرهاست. کلا مداح ها به اسم کوچک و اسم پدر یا استاد معروف می شدند. مثلا «حاج محمد مرشد اسماعیل». شاگردی این طور نبود که خانه استاد بروند. استاد، منبر می رفت و شاگردها همیشه در مجلس اش حاضر بودند و کارش را زیر نظر می گرفتند. استاد قبل از هر چیز، به شاگردهایش شعر می داد تا روی آن تمرین کنند. از شعرهای ساده شروع می کردند. با ضرب آهنگ بیشتر و بحر کوتاه تر.

ویژگی دیگر این شعرها که خیلی مهم بود، پندی بودن مضامین آن بود. به این شعرها «غزل پند» می گفتند. این مسأله، حکمت داشت. مداح، قبل از هر چیز، باید «مبلغ اخلاق» از کار در می آمد. شاگرد، از محضر چند استاد استفاده می کرد. او، باید چهار بخش مهم را یاد می گرفت تا مداح شود. معمولا این طور بود که برای هر کدام، یک استاد داشتند. اما دست آخر، یکی استاد اصلی می شد. مداح جوان، در پایان به سبک و سیاق یکی از استادانش در می آمد.

شعرها را چطور انتخاب می کردند؟

آن زمان، کتاب به ویژه کتاب شعر، کم بود. اگر هم کسی دسترسی داشت، کمتر از شعر کتابی استفاده می کرد. مداح ها اشعارشان را از دو راه به دست می آوردند. یا از کتاب های قدیمی و نایاب، شعرِ خوانده نشده خوب پیدا می کردند یا از شاعرها، شعر اختصاصی می گرفتند. شاعرها، علاقه داشتند شعرشان خوب خوانده شود و تأثیرگذار باشد، برای همین، اگر احساس می کردند کسی شعرشان را خوب نمی خواند، به وی شعر نمی دادند. خرید و فروش شعر خوب و دست اول به راه بود. یادداشت کردن شعر مداحی در مجلس، کار خوبی به حساب نمی آمد و مداح مورد نظر ناراحت می شد. کتاب های معروف شعر برای مداحی و نوحه خوانی، خزائن الاشعار مرحوم جوهری، چاپ دهه30، دیوان فؤاد کرمانی، دیوان دکتر قاسم رضی، دیوان صغیر اصفهانی، دیوان شیخ محمد حسین غروی کمپانی و... بود. هنوز هم بعضی از شعرهای این کتاب ها خوانده نشده و تازه است. مداح باید از حفظ می خواند و نوحه سرایی می کرد. اصولا یکی از معیارهایی که نشان می داد مداح به درد بخور و زحمت کشیده است، همین بود. روخوانی، مذموم بود و کسی جرأت نمی کرد. می گفتند طرف استاد ندیده و دود چراغ نخورده. همین نکته باعث شده بود تا دو سال به تازه کارها اجازة خواندن ندهند و او باید در این مدت، اشعار را حفظ می کرد و به قول معروف، از بر می شد.

زمان بندی یک مجلس مداحی و سینه زنی

ابتدا مداح شروع می کرد به خواندن غزلی اخلاقی درباره تواضع، عبادت و ... با این روش، غلغله تمام می شد و کم کم حواس مردم جمع می شد. مرحله بعد، خواندن یک رباعی بود که در دستگاه شور خوانده می شد. با این رباعی، معلوم می شد مداح می خواهد درباره چه کسی بخواند. سوز انداختن در دل مخاطب، از این جا شروع می شد. چراغ ها کم کم خاموش می شد. مداح زمینه نوحه را می خواند و دوبندی را که حاضران باید تکرار کنند، آن قدر می گفت تا همه یاد بگیرند. به این دو بند، سر نوحه هم می گفتند. اولین سینه را باید میاندار می زد. وسط می ایستاد و بقیه دورش حلقه می زدند. میاندار معمولا قد بلند بود تا همه جای مجلس را ببیند و سعی می کردند از سادات باشد. بعد نوبت به سینه سنگین می رسید. فاصله بین دو ضرب سینه، 2 تا 3 ثانیه بود. این مرحله، طولانی بود. در این مرحله، سینه زن ها، دو دسته می شدند و دور حسینیه می چرخیدند. وقتی دسته اول همراه با سینه زنی، عبارتی را تکرار می کرد. دسته دوم پشت سر آن ها حرکت می کرد. معمولا هر چرخش دور حسینیه حدود 10 دقیقه طول می کشید.

مداح در پایان چرخش، چند بند می خواند تا دو دسته، آن را همزمان تکرار کنند و سینه زنی را تندتر یا آهسته تر کنند. در یک لحظه که بین مداح و میاندار مشخص بود، میاندار مظلوم کشی می کرد. فریاد می زد. «مظلوم» و همه جواب می دادند «حسین»، به سر و صورت می زدند و هروله کنان دور می چرخیدند.

مداح با دعا و ذکر مصیبت، شور را کنترل و مراسم را تمام می کرد.




منبع:خیمه

عقیق





ادامه مطلب ....



http://www.nooreaseman.com/forum76/thread47025.html



منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان



تبادل لينك



به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم


http://ifttt.com/images/no_image_card.png خادم الزینب

اولین زیارت کننده قبر حضرت‌ سید الشهداء(ع)


اولین زیارت کننده قبر حضرت‌ سید الشهداء(ع)








ابن اثیر در الکامل آورده است:





عبد اللّه بن حرّ جعفی پس از شهادت امام علیه السّلام از منزل خود در قصر بنی مقایل به کربلا رفت و در آنجا گریست‌ و قصیده بلندی در رثای حضرت حسین علیه السّلام‌ سرود.

او را نخستین زیارت کننده قبر حضرت‌ سید الشهداء علیه السّلام دانسته‌اند.


شاید این اولین حرکت عزاداری در رثای‌ حضرت باشد،البته با چشم‌پوشی از اقدامات و سخنان حضرت زینب علیها السّلام و امام سجاد علیه السّلام و کاروان اسیران کربلا







ادامه مطلب ....



http://www.nooreaseman.com/forum11/thread47024.html



منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان



تبادل لينك



به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم


http://ifttt.com/images/no_image_card.png خادم الزینب

زینب، نهج البلاغه نابسته علی است!


وبلاگ" مطهرون" :





زینب، نهج البلاغه نابسته علی است!













زینب نهج البلاغه نابسته علی است.

باز سخن می گوید:"به راستى چگونه توقع و امید دل‌سوزى از پسر آن كسى باشد كه دهانش جگر پاكان را جوید و بیرون انداخت و گوشتش از خون شهیدان رویید."...آگاه باش كه مایه تعجب و بسى شگفتى است كه افراد با شخصیت از حزب خدا، در جنگ با افراد حزب شیطانى كه بردگان آزاد شده هستند كشته مى‌شوند."...هر نیرنگى خواهى بزن، و هر اقدامى كه توانى بكن، و از هر كوششى دریغ منما، كه سوگند به خدا نه مى‌توانى نام ما را محو كنى، و نه مى‌توانى وحى ما را خاموش كنى و به منتهاى مقام ما برسى، و هرگز نتوانى ننگ این ستم را از خود بزدایى، راى تو سست، و شماره ایام دولتت اندك است، و جمعیت تو متلاشى و پراكنده شود، تا آن روز (قیامت) فرا رسد كه منادى حق فریاد زند؛ آگاه باشید لعنت خدا بر ستمگران باد."...(سید بن طاووس، لهوف، ص215 تا 217/ علامه طبرسى، احتجاج، ج2، ص34 و 35.)

ـــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــ


کنار مجلس روضه اون گوشه ها...

روضه خوان روضه می خواند از شیخ قزوینی : "سر را بر وسط میدان کوفه اویختند و کودکان کوفی را واشتند که دامن ها ی عربیشان سنگ جمع کنند و هدف ....."

حالم خراب بود گریه امان نمیداد...آرام گفتم:"اقایم یابن الحسن آجرکم الله...حرفی ندارم خجلم از گفتن دردهایم اخر عمه سادات سر دمدار دردهاست.درد من کجا و دل زینب کبری کجا!








انگار آرام گفتید :"هواسم هست حاجیه خانم تو برای حسینم اشک بریز"

آقا جان ممنونم از هواداریتان کاش می توانستیم این سر را به هوایتان بدهیم، آقایم دل محزون کربلایم این روزها دیگر بهانه گیری دنیویش را فراموش کرده ارامتر شده انگار این روزها که خزان زینب شماست بهارش به ما رسیده انگار کسی در بین روضه می فرمود :"خداوندا حوائج دنیوی این گریانان اخروی پسرم حسین را براورده ساز".بی بی دور زمانیست که دیگر مشکلاتم را نمی گویم فقط برای حسینت اشک میریزم آخر شما خاندان کرامتید و از همه چیز آگاه.



بی بی این روزها حالمان فقط خراب زینبتان است .





ادامه مطلب ....



http://www.nooreaseman.com/forum344/thread47023.html



منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان



تبادل لينك



به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم


http://ifttt.com/images/no_image_card.png خادم الزینب

بوسه های برف بر حرم رضوی +عکس


بوسه های برف بر حرم رضوی +عکس











تلفیق سپیدی برف با خشت‌های طلای گنبد امام رئوف، جلوه‌های بدیعی خلق می‌کند که چشم و دل هر بیننده‌ای را می‌رباید.








در اوایل قرن ششم بود که وزیر سلطان سنجر سلجوقی، ضمن تعمیر روضه منوره، گنبدی بر فراز قبه اولیه احداث کرد. این همان گنبدی است که بالغ بر 900 سال از بنای آن می‌گذرد.

گنبد بارگاه نورانی علی‌بن موسی‌الرضا(ع) از نظر ساختمان و ارتفاع در نهایت زیبایی و هنرمندی طراحی شده و دارای دو پوشش است: پوشش اول؛ سقف حرم به حساب می‌آید که از زیر قابل مشاهده و دارای مقرنس آینه است و به آن «قُبّه» گفته می‌شود. پوشش دوم؛ خود گنبد طلاست و در حد فاصل این دو پوشش 13 متر فضای خالی وجود دارد.

ارتفاع گنبد طلا از کف روضه منوره 31 متر، محیط دور گنبد حدود 42 متر و ارتفاع آن از اول طلاکاری تا نوک گنبد اندکی بیشتر از 16 متر است.

نمای گنبد در ابتدا، آجر زرد رنگ و سپس کاشی نفیس سنجری بود که در زمان شاه طهماسب صفوی طلاکاری شد.

پس از آن و در زمان شاه عباس (حدود سال‌های 1010 تا 1016 هجری) گنبد تذهیب‌کاری شد. البته این گنبد منور در سال‌ 1086 هجری (به دلیل آسیب‌دیدگی در زلزله) و در سال 1291 شمسی (پس از جسارت روس‌ها و به توپ بستن حرم مطهر) مرمت شده است.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در سال 1358 خشت‌های طلای قدیمی گنبد که به علت کمی ضخامت و ساییدگی، بد نما شده بود، برچیده شد و با خشت‌هایی با ضخامت چهار برابر قبل به روش «الکترولیز» طلاکاری شد.

شست‌وشوی این گنبد معمولا سالی سه مرتبه توسط خادمان حرم از جمله "عمواسدالله" انجام می‌شود.

تصاویر زیر مربوط به برف امروز (چهارشنبه ششم دی) مشهد مقدس است که توسط مسعود نوذری عکاسی شده است:























عقیق






ادامه مطلب ....



http://www.nooreaseman.com/forum125/thread47022.html



منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان



تبادل لينك



به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم


http://aghigh.ir/files/fa/news/1391/10/6/6278_160.jpg خادم الزینب

۱۳۹۱ دی ۶, چهارشنبه

جنگ نرم رو از امامان بیاموزیم

امام سجاد- علیه السلام- در زمانه ای بودند که اجازه کوچکترین تحرک سیاسی و تبلیغی را نداشتند.



ایشان برده می خریدند و آزاد می کردند. هیچ برده ای بیش از یکسال در منزل ایشان نمی ماند.


برده ای که در منزل امام بود و از نزدیک خلق و خو و نحوه زندگی ایشان را می دید و شیفته امام می شد، پس از آزاد شدنش آن محبت را در دل نگه می داشت.



امام سجاد - علیه السلام- حدود صد هزار برده آزاد کرده داشتند! خودش یک لشکر است!!



نقل از کتاب حیات سیاسی امامان شیعه- آقای رسول جعفریان

با تلخیص و تصرف





ادامه مطلب ....



http://www.nooreaseman.com/forum281/thread47021.html



منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان



تبادل لينك



به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم


http://ifttt.com/images/no_image_card.png خادم الزهرا

سوال راجع به بریدن دست دزد در دین اسلام


سلام و عرض ادب



بزرگواران لطفا به این سوال که سوال داغ این روزهای یه عده است جواب بدید.



آیا قطع کردن دست کسی که بخاطرنیاز مالی مجبوربه سرقت شده است،ظالمانه نیست؟



واساسا چرادراسلام این چنین احکام خشونت بار به وفوربه چشم می خورد؟




نظر شما چیه؟






ادامه مطلب ....



http://www.nooreaseman.com/forum67/thread47020.html



منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان



تبادل لينك



به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم


http://ifttt.com/images/no_image_card.png صبح موعود

محراب دیجیتال سخنگو در ایران ابداع شد


محراب دیجیتال سخنگو در ایران ابداع شد



















محراب دیجیتال سخنگو توسط یک دانشجوی نخبه بسیجی عضو انجمن سایبری مطالعات جهان اسلام در ایران اختراع شد.













هانی محمودی _عضو جامعه مجـازی مختـرعین ایران_ با اشاره به اختراع محراب دیجیتال سخنگو اظهار کرد: در راستای بهبود فضای معنوی با تأکید بر گسترش بهره‌وری از تکنولوژی روز و کوششی نوین در راستای به‌روز‌رسانی و زیباسازی فضای مساجد و اماکن متبرکه محراب دیجیتالی چوبی MDF و LAMINET با ظاهری فوق‌العاده زیبا و سازگار با معماری اسلامی ایرانی ابداع و اختراع شد.



وی با بیان اینکه محراب دیجیتال سخنگو قابلیت شناسایی حرکات امام جماعت را از طریق سنسور چشمی دارد، افزود: این محراب بدون نیاز به مکبر، از طریق بلندگوی پیشرفته SPEAKER به اعلام اعمال و حرکات نماز و ... می‌پردازد و دارای درب لولادار برای محدود کردن میدان دید چشمی به امام جماعت در اماکن پرجمعیت است.



عضو جامعه مجـازی مختـرعین ایران تصریح کرد: در راستای ایجاد امنیت مادی و معنوی برای نمازگزاران، دستگاه دارای یک دوربین مخفی است که فیلم را در حافظه MEMORY ذخیره می‌کند و نیز دارای سنسورهای هشدار دهنده مواد منفجره ULTRASENSITIVE است که به محض حضور مواد منفجره در فضای مسجد تا شعاع 10 متری اعلام خطر می‌کند.



دبیر کل کانون مطالعات راهبردی جهاد نرم و تولید محتوای اسلامی، اختراع مذکور را دارای یک دستگاه از نسل جدید و پیشرفته GPS نامید که از طریق آن به صورت اتوماتیک و طبق موقعیت جغرافیایی اوقات شرعی نیز تشخیص داده می‌شود.



وی ادامه داد: اوقات شرعی در تابلوی LED روان که در مقابل محراب نصب است نمایش داده می‌شود.



به گفته محمودی، دستگاه مذکور دارای مهر سنسور‌دار است که تعداد رکعات نماز را نیز در تابلو LED برای کسانی که تازه به نماز رسیده‌اند اعلام می‌دارد.



وی اضافه کرد: برق دستگاه که به صورت کم مصرف طراحی شده است نیز پس از ورود، توسط باطری NICEL CADMIOM و LITIUM تغذیه می‌شود که دارای یک عدد قطب‌نمای حرفه‌ای برای تشخیص صحیح قبله و نصب درست محراب است.



عضو خانه نخبگان علوم انسانی و اسلامی سازمان علمی، پژوهشی و فناوری مازندران، داشتن تابلوی LED و دیگر قطعات به‌کار رفته از نوع کم مصرف و صرفه‌جویی در برق مصرفی را از دیگر ویژگی‌های دستگاه محراب دیجیتال خواند و گفت: کیت اصلی و پردازنده مادر از نوع فوق پیشرفته LPC بوده که برنامه‌ریزی برای آن در نوع خود بی‌نظیر و کار بسیار مشکلی است اما در این محراب موفقیت حاصل شد و این اختراع از تکنولوژی روز دنیا بهره‌مند شده است.



وی با اشاره به مدل کار این محراب بر مبنای مدل طراحی کامل PERFECT DESIGN اظهار کرد: کار با این دستگاه آسان است و حتی نیاز به آموزش خاصی ندارد.



محمودی، برخی از مزایای محراب دیجیتال سخنگو را برشمرد و خاطرنشان کرد: اخترع این دستگاه مشکل فقدان مکبر و مؤذن در هنگام نماز جماعت را به ویژه برای اماکنی که مکبر و مؤذن ندارد برطرف کرده است.



وی دقت فوق‌العاده در اعلام حرکات نماز بدون اشتباه را از دیگر ویژگی‌های این دستگاه دانست و گفت: گاهی اوقات مشاهده شده و اتفاق افتاده که مکبر به دلیل بی‌احتیاطی و بیان اشتباه عمل نماز جماعت موجبات بی‌نظمی و یا بطلان نماز را فراهم کرده است اما این دستگاه به صورت برنامه‌ریزی شده و دقیق اعمال امام جماعت را تشخیص می‌دهد و از طریق speaker تعبیه شده در قسمت جلوی محراب اعلام می‌کند.



این عضو باشگاه پژوهشگران دانشجوی کشور، یادآور شد: این محراب تمام اتوماتیک طراحی شده و تنها عمل روشن و خاموش کردن آن به‌ عهده کلیددار مساجد و یا اماکن مقدس است و برای کار کردن با آن نیاز به آموزش‌های خاص نیست.



وی ادامه داد: طراحی شکل محراب به گونه‌ای قابل حمل و نصب در هر مکانی که برای نماز جماعت اقدام می‌شود، است و در صورت تولید انبوه می‌توان آن را در اندازه‌های کوچک و بزرگ تولید کرد.



محمودی حضور این محراب در مساجد و اماکن مذهبی را موجب ایجاد بالاترین سطح آرامش روحی و امنیت برای نمازگزاران نسبت به گذشته دانست و افزود: هر گونه مسئله ناشایست مانند سرقت و ... از طریق دوربین مخفی ضبط شده و قابل پیگیری است و نیز به دلیل وجود دستگاه شناسایی مواد منفجره از حضور افراد منافق و یا اراذل و اوباش توسط مسئولان امنیتی جلوگیری می‌شود و یا در هنگام نماز به دلیل مطلع شدن از حضور مواد منفجره مانند بمب و ... کمترین تلفات جانی و مالی ایجاد می‌شود.



وی خاطرنشان کرد: به خدمت گرفتن تکنولوژی روز برای ایجاد موقعیت الهی و عبادتی شیرین برای مردم به ویژه نسل جوان و کوششی نوین در راستای به‌روز‌رسانی و زیباسازی فضای مساجد و اماکن متبرکه از دیگر ویژگی‌هایی بوده که با اختراع دینی، ملی و فرهنگی محراب دیجیتال سخنگو تحقق یافته است.



هانی محمودی فارغ‌التحصیل سه رشته کارشناس رشته حقوق دانشگاه پیام نور مرکز آمل، کارشناس علوم حوزوی نوشیروانی بابل (حوزه علوم اسلامی دانشگاهیان)، کارشناسی ارشد دوره مجازی دانش‌پذیری شهروند الکترونیک (دانشگاه تهران) و دانشجوی نخبه بسیجی علمی ‌ـ فرهنگی کشور در زمینه مقالات علمی، پژوهشی و اختراع است.



این مخترع بسیجی عضو انجمن سایبری مطالعات جهان اسلام، عضو فدراسیون بین‌المللی مخترعین، دارای 4 اختراع در حال ثبت در عرصه مذهبی، نظامی و ...، نگارنده بالغ بر 60 مقاله علمی ‌پژوهشی و سخنرانی علمی در بیش از 30 همایش ملی، بین‌المللی و ... است.





منبع: شیعه آنلاین/عقیق





ادامه مطلب ....



http://www.nooreaseman.com/forum53/thread47019.html



منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان



تبادل لينك



به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم


http://ifttt.com/images/no_image_card.png خادم الزینب

اتمام فاز سوم بازسازي کتيبه هاي حرم مطهر علوي


اتمام فاز سوم بازسازي کتيبه هاي حرم مطهر علوي













بر اساس اعلام معاونت فني و مهندسي ستاد فاز سوم بازسازي کتيبه هاي حرم مطهر علوي به اتمام رسيد.



بر اساس اعلام معاونت فني و مهندسي ستاد فاز سوم بازسازي کتيبه هاي حرم مطهر علوي به اتمام رسيد.

خسروي کارشناس فني مرمت و بازسازي کتيبه در اين باره اظهار داشت: بازسازي اين دسته از کتيبه ها که شامل 168 قطعه کتيبه از نوع دو لايه با زمينه طلايي و لاجورد هستند به پايان رسيده است.

وي افزود: کار بازسازي اين تعداد کتيبه ها از مهرماه امسال آغاز شده بود و در طول 40 روز کاري به اتمام رسيده و در حال حاضر به فاز پوشش دهي مينا وارد شده است.

خسروي در خصوص پيشرفت کلي پروژه گفت: با توجه به روند کلي کار اين پروژه با پيشرفت فيزيکي 80% به مراحل پاياني نزديک مي شود و بر اساس برنامه ريزي و پيش بيني ها تا اوايل دي ماه کامل شده و براي نصب به نجف اشرف ارسال خواهد شد.

گفتني است که پيش از اين و دردو فاز به ترتيب 144 و 86 قطعه کتيبه مربوط به ايوان طلاي حرم مطهر امير مؤمنان عليه السلام بازسازي شده بود.




منبع: روابط عمومي ستاد بازسازي عتبات عاليات





ادامه مطلب ....



http://www.nooreaseman.com/forum55/thread47018.html



منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان



تبادل لينك



به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم


http://ifttt.com/images/no_image_card.png خادم الزینب

اینجا موزه ایست در آستان حسینی(ع) + عکس


اینجا موزه ایست در آستان حسینی(ع) + عکس










تاريخ تأسيس موزه حرم امام حسین (علیه السلام) به سال 2009میلادی باز می گردد. در آن سال با توجه به آثار و اشیاء موجود گروهی متخصص تشکیل داده شد و اشیاء موزه در معرض بررسی متخصصین قرار گرفت, سپس به تهیه فهرست موجودی از آثار و اشیاء موجود که توسط پادشاهان و زائرین به آستان قدس حسینی اهدا شده بود پرداخته شد .




بعد از اتمام اقدامات لازم موزه آستان قدس حسینی طی مراسمی با حضور رئیس دیوان وقف شیعی و تولیت آستان قدس حسینی و همچنین نمایندگان مراجع عالیقدر در عراق و هیئت هایی از عراق و خارج عراق در سوم شعبان 1432 مصادف با ولادت امام حسین (علیه السلام) افتتاح شد. موزه دارای مجموعه قابل توجهی از آثار و اشیاء گرانبهاست که به چند نمونه از آنها اشاره می گردد:




یک تار مو منصوب به پیامبر گرامی اسلام محمد (صلی الله علیه وآله وسلم), منابع تاریخی موجود ثابت می کند که این تار مو در قدیم از مدینه منوره به استانبول اهدا شده, سپس در روز ولادت امام حسین (علیه السلام) به پادشاه عثمانی داود باشا اهدا شد, وی در همان سال به زیارت کربلا مشرف شده و آن را به حرم امام حسین (علیه السلام) اهدا کرد. در زمان صدام (لعنة الله عليه) نیز این تار مو در مکانی امن پنهان شد تا به سرقت نرود.




بعد از افتتاح موزه تار موی مبارک حضرت محمد (صلی الله علیه وآله وسلم) در معرض دید همگان قرار گرفت.




از دیگر آثار بسیار ارزشمند در این موزه, قرآن منصوب به خط امام علی (علیه السلام) و دربهای قدیم و ضریح قدیم حرم امام حسین (علیه السلام) است.




پرده ای به قدمت صدها سال که در آن طلا و سنگهای گرانبها به کار رفته است و از تاج بارو پادشاه هند به حرم امام حسین (علیه السلام) اهدا شده در این موزه مشاهده می شود.




از دیگر آثار ارزشمند در این موزه, منبری است که قدمت آن 160 سال پیش است در این منبر هیچ میخی به کار نرفته است و در آن آیات قرآن با آب طلا نقش گرفته است.




همچنین قالی های حریر قدیمی و چهل چراغهایی که دویست سال پیش توسط ناصر الدین شاه قاجار به حرم مقدس امام حسین (علیه السلام) اهدا شده در این موزه در معرض دید علاقه مندان قرار گرفته است .




کتیبه ای مزین به زیارت وارث که در آن آب طلا به کار رفته نیز در این موزه مشاهده می شود.




عطردان, ظروف, زره ها و تفنگ های قدیمی که طول آنها به دو متر میرسد از پادشاهان عثمانی به این حرم اهدا شده اند.




همچنین شمشیرهایی با قبضه طلا که اهدا شده از پادشاهان ایرانی و یک طبر قدیمی از طلای خالص اهدا شده از پادشاه هند و دیگر هدایای دیگر که بواسطه پادشاهان به حرم امام حسین (علیه السلام) و سکه های طلا از دیگر دیدنیهای موزه آستانه است.




همچنین در نظر است بخشی به کتابهای خطی قدیمی اختصاص داده شود.


















































منبع:آستان قدس حسینی

برگرفته از سایت عقیق





ادامه مطلب ....



http://www.nooreaseman.com/forum125/thread47017.html



منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان



تبادل لينك



به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم


http://aghigh.ir/files/fa/news/1391/10/6/6262_554.jpg خادم الزینب